eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در جلسه قبل روایتی از امام صادق ع گذشت: 🔖https://eitaa.com/yekaye/3757 بقیه آن روایت بدین شرح است: و ساره کمر به پذیرایی آنان بست؛ و ابراهیم با آنان مشغول خوردن شد و در هنگام خوردن به آنان نگاه نمی کرد؛ اما ساره که کناری ایستاده بود دید که آنان نمی خورند و گفت: ابراهیم! میهمانانت چیزی نمی خورند! حضرت ابراهیم ع فرمود: آیا نمی خورید؟! و اینجا بود که ترسی از آنان در دلش راه یافت و این همان سخن خداوند عز وجل است که فرمود «پس هنگامی که دید دستانشان به آن نمی‌رسد آنان را منکر شمرد و از آنان ترسی احساس کرد.» (هود/70) یعنی در دلش ترسی از آنان وارد شد. سپس گفت: اگر می‌دانستم که نمی‌خورید گوساله را از مادرش جدا نمی کردیم! جبرئیل دستش را به سوی گوساله دراز کرد و گفت: به اذن خدا برخیز! پس گوساله برخاست و به سمت مادرش حرکت کرد و به خوردن شیر از پستان مادرش پرداخت... 📚تحفة الإخوان (نسخه خطی)، ص48 (به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص315-316) و وقفت سارة عليهم تخدمهم، و إبراهيم يأكل و لا ينظر إليهم، فلما رأت سارة ذلك منهم، قالت: يا إبراهيم، إن أضيافك هؤلاء لا يأكلون شيئا. فقال لهم إبراهيم (عليه السلام): ألا تأكلون؟ و داخله الخوف من ذلك، و ذلك معنى قوله تعالى: فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً، أي أضمر منهم خوفا. ثم قال إبراهيم (عليه السلام): لو علمت أنكم ما تأكلون ما قطعنا العجل عن البقرة! فمد جبرئيل يده نحو العجل، و قال: قم بإذن الله تعالى. فقام و أقبل نحو البقرة حتى التقم ضرعها ... @Yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است: هنگامی که فرستادگان الهی نزد حضرت ابراهیم ع آمدند، گوساله‌ای [بریان] برایشان آورد و فرمود: بفرمایید تناول کنید! گفتند: نمی خوریم مگر اینکه بگویی هزینه‌اش چقدر می‌شود. فرمود: [هزینه‌اش این است که] وقتی خواستید بخورید بسم الله بگویید و وقتی از غذا خوردن فارغ شدید الحمدلله بگویید. جبرئیل رو کرد به یارانش – و آنان چهار نفر بودند و جبرئیل رئیسشان بود – و فرمود: واقعا سزاوار است که خداوند او را به خلیلیِ [= دوستیِ خاصِ] خود برگزیند. و امام صادق ع فرمود: وقتی حضرت ابراهیم ع را در آتش می انداختند، جبرئیل در میانه هوا و زمین به او رسید و گفت: ابراهیم! حاجتی داری؟ فرمود: به تو، خیر! 📚علل الشرائع، ج1، ص36؛ قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص109؛ تفسير العياشي، ج2، ص154 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا جَاءَ الْمُرْسَلُونَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ ع جَاءَهُمْ بِالْعِجْلِ فَقَالَ كُلُوا فَقَالُوا لَا نَأْكُلُ حَتَّى تُخْبِرَنَا مَا ثَمَنُهُ فَقَالَ إِذَا أَكَلْتُمْ فَقُولُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ إِذَا فَرَغْتُمْ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ قَالَ فَالْتَفَتَ جَبْرَئِيلُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ كَانُوا أَرْبَعَةً وَ جَبْرَئِيلُ رَئِيسُهُمْ فَقَالَ حَقٌّ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ هَذَا خَلِيلًا. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: لَمَّا أُلْقِيَ إِبْرَاهِيمُ ع فِي النَّارِ تَلَقَّاهُ جَبْرَئِيلُ ع فِي الْهَوَاءِ وَ هُوَ يَهْوِي فَقَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ أَ لَكَ حَاجَةٌ فَقَالَ أَمَّا إِلَيْكَ فَلَا. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ» حضرت ابراهیم ع برای پذیرایی از فرشتگان الهی – که در قالب میهمانانی انسان‌نما بر او وارد شده بودند – گوساله‌ای بریان کرد و برایشان آورد. اما هنگامی که با آنان بر سر سفره نشست متوجه شد که آنان دست به غذا نمی‌برند. این امر موجب شد غریبه و بیگانه بودن آنان در نظر او نمود بیشتری پیدا کند و نگرانی‌ای را در دل او پدید آورد که نکند اینها قصد سوئی دارند. آنان گفتند: نگران نباش که ما فرستادگان خداوندیم که ما را به سراغ قوم لوط فرستاده است. 📖 سبک قرآن کریم غالبا این نیست که در نقل حکایات تاریخی، وقایع را مو به مو گزارش کند؛ ❌اما در این داستان،‌ می‌بینیم که خداوند با تفصیل تمام وقایع را گزارش می‌کند؛ آن هم با تعابیر خاصی: 🤔شاید می‌خواهد نشان دهد که گمان نکنید این واقعه صرفا مقدمه‌ای بوده که در مسیر رفتن فرشتگان الهی به سوی قوم لوط، به طور اتفاقی پیش آمده است؛ بلکه چه‌بسا خود دیدار اینان با حضرت ابراهیم ع پیش از نزول عذاب بر قوم لوط موضوعیت دارد و حتی در فهم واقعه رفتن فرشتگان الهی به قوم لوط نیز باید به ابعاد این دیدار توجه خاصی بشود. @Yekaye
. 2⃣ «فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ ...» چرا بسادگی نفرمود «لایاکلون: غذا نمی‌خورند» و حتی نفرمود «لایمدون ایدیهم الیه: دست به سوی غذا دراز نمی‌کنند»؛ بلکه فرمود «دید دستشان را که به آن نمی‌رسد» 🍃الف. این تعبیر کنایه است از همین که اصلا دستشان را به سوی غذا دراز نمی‌کردند؛ که علامتی بر دشمنی بود! 📚(المیزان، ج10، ص321) 🍃ب. چه‌بسا می‌خواهد به نحوی به فرشته بودن آنان و ویژگی‌های فرشتگی‌شان دلالت کند. این فرشتگان در حقیقت انسان، که ابعاد واقعاً مادی و حیوانی دارد نبودند بلکه به صورت آدم متمثل شده بودند. حقیقتِ مثالی، اگرچه واقعیت دارد اما از جنس واقعیت فیزیکیِ این جهانی نیست. گویی دو نظام موازی از واقعیت است که در لحظاتی، یکی با دیگری ارتباط می‌گیرد. (صرفاً از باب تشبیه می‌توان تصویر در آینه و واقعیت بیرون از آینه را در نظر گرفت، و تصور کنید که تصویر در آینه شروع به حرف زدن بکند؛ در این حالت، این تصویر با جهان بیرون از آینه ارتباط برقرار کرده، بدون اینکه خودش از جنس این جهان شود. در اینجا اگر غذایی جلوی تصویر در آینه بگذاریم، اصلا معنی ندارد که دستش را به سوی غذا دراز کند؛ چون اساساً دستش به این غذا نمی‌رسد.) یعنی چه‌بسا می خواهد بفهماند موجودی که فرشته باشد اصلا دستش به غذای بشری نمی‌رسد، چه رسد که بخواهد از آن بخورد؛ و کسی که خودش می داند که در چنین وضعیتی بسر می‌برد، معنی ندارد که بخواهد دستش را به سوی این غذا دراز کند. 🍃ج. ... @Yekaye
. 3⃣ «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً ...» چرا حضرت ابراهیم ع از آن فرشتگان ترسید؟ 🍃الف. گفته شده چون آنان در قالب جوانانی قدرتمند و ناشناس بر او وارد شدند، در میان آن مردمان رسم بود که اگر کسی از غذای میزبان می خورد این اعلام اطمینان‌بخشی به میهمان بود که ما قصد آزاری نداریم، و چون نخوردند نگران شد مبادا قصد سوئی دارند. 📚(به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273) همان که اصطلاحا می‌گویند: غذایش را نخورد که نمک‌گیر نشود. 🍃ب. گمان برد که اینان از بشر نیستند و همین نگرانش کرد [که مثلا مبادا از جنیان ویا ... باشند و قصد سوئی دارند] 📚 (به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃ج. احتمال داد که ملائکه عذاب باشند و نگران شد که مبادا برای عذاب قوم خودش آنجا آمده‌اند. 📚(به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃د. ... @Yekaye
. 4⃣ «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً ...» حضرت ابراهیم ع وقتی دید دست به غذا نمی‌برند، از آنان ترسید. 🚫شبهه آیا این ترس با شجاعتی که لازمه عصمت و نبوت یک پیامبر – آن هم پیامبر اولواالعزم – است منافاتی ندارد؟ 💢پاسخ آن شجاعتی که لازمه نبوت و عصمت است، یک فضیلت نفسانی است که نقطه مقابل آن «جُبن: ترسو بودن» است، نه «خوف: ‌ترسیدن». در واقع، ترسیدن یک وضعیت نفسانی است همچون هشداری که خداوند در انسان قرار داده تا هنگام مواجهه با ناملایمات و امور خطرناک، خود را حفظ کند و به دفع آنها اقدام کند؛ حال اگر کسی چنان باشد که هنگام مواجهه با خطرات دست و پای خود را گم کند و در مواجهه با سختی از بار مسئولیت شانه خالی کند؛ ویا اینکه بدون هیچ تدبیری خود را در این گونه امور بیندازد، هر دوی اینها (یعنی هم جبن و ترسو بودن، و هم تهور و بی‌باکی) رذیله است. در حقیقت، این حالات نفسانی (میل به امور مطلوب و خوشانید و بیزاری از امور نامطلوب) اموری نیست که خداوند به عبث در انسان قرار داده باشد؛ بلکه چون مدار زندگی انسان بر اساس درک و اراده است، بناچار باید جاذبه و دافعه‌ای در وجودش نسبت به امور مختلف باشد که وی را به تصمیم‌گیریِ در قبال پدیده‌های خوب و بد سوق دهد؛ و همان طور که وجود میل و شهوت در انسان منافاتی با عصمت و اخلاق‌مداری شخص ندارد، وجود ترس و انزجار نیز چنین است؛ و آنچه در این انسانها باید باشد «شجاعت» است، نه «تهور» (= به هیچ عنوان نترسیدن و بی‌هیچ ملاحظه و تدبیری خود را در خطر افکندن)؛ یعنی وقوع ترس از امور نامطلوب در دل آنان، یک امر طبیعی است که خداوند این طبیعت را در دل همه انسانها قرار داده است؛ آنچه نقطه ضعف است این است که این ترس دست و پای آنان را چنان بلرزاند که توان تصمیم‌گیریِ صحیح را از آنان بگیرد؛ و در شجاعت حضرت ابراهیم ع همین بس که یک تنه علیه طاغوت زمان خود قیام کرد و بت‌ها را شکست و سرزنش‌ها و مخالفت‌های قومش، و حتی پدرخوانده‌اش خللی در اراده وی وارد نکرد و در راه خدا، حتی از انداخته شدن در آتش نترسید و ... . 📚(الميزان، ج10، ص322) @Yekaye
. 5⃣ «فَلَمَّا رَأى ... نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً ...» هم عبارت «نَكِرَهُمْ» و هم عبارت «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً» بر نگرانی حضرت ابراهیم ع از حضور آنان دلالت دارد. چرا به یکی از این دو جمله بسنده نکرد؟ 🍃الف. «نکر» به معنای «استنکر» است، که برای مواجهه با امری که انسان نمی‌شناسد و انسی با آن ندارد به کار می‌رود. چه‌بسا با آوردن این عبارت، به طور غیرمستقیم می‌خواهد نشان دهد ترس از افراد غریبه و بیگانه، یک امر رایج و طبیعی است که حتی پیامبر اولواالعزمی مثل حضرت ابراهیم ع که همیشه در حال پذیرایی از میهمانان ناشناس بوده، اگر ناشناس و غریبه بودن فردی توجهش را جلب کند، از او دچار ترس می‌شود. 🍃ب. ... @Yekaye
. 6⃣ «أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ» چرا وقتی حضرت ابراهیم ع از آنا احساس ترس کرد و خواستند نگرانی او برطرف شود، با بشارت دادن به فرزند، مطلب خود را منعکس نکردند، بلکه ابتدا از ماموریت‌شان برای عذاب قوم لوط سخن گفتند؟ 🍃الف. چه‌بسا می‌خواهد نشان دهد که آنچه موجب احساس ترس حضرت ابراهیم ع شده، ابعادی از وجود آنان بوده که قرار بوده عذاب را بر قوم لوط وارد کند؛ و آنان بلافاصله تذکر دادند که این ابعادی از ما که درک می‌کنی، ربطی به تو ندارد که نگرانش شوی، بلکه برای عذاب قوم لوط است. همانا ما به سوی قوم لوط فرستاده شده‌ایم. 🍃ب. ... @Yekaye
. 7⃣ «فَلَمَّا رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خيفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمِ لُوطٍ» این آیه بوضوح نشان می‌دهد که فرشتگان، مانند بشر غذا نمی خورند؛ وگرنه معنی نداشت که برای آنان غذا بیاورد و غذا نخوردنشان را مقدمه‌ای برای اعلام فرشته بودنشان قرار دهند. 📚(متشابه القرآن و مختلفه (لابن شهر آشوب)، ج1، ص221) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ 📖 💢ترجمه و زنش ایستاده بود؛ پس خندید [یا: حایض شد]، پس او را به اسحاق مژده دادیم و پشت سر اسحاق، یعقوب. سوره هود (11) آیه 71 1397/9/25 8 ربیع‌الثانی 1440 @Yekaye 💐میلاد مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام مبارک باد🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ضَحِكَتْ درباره اینکه اصل ماده «ضحک» چیست ▪️برخی اصل آن را به معنای انکشاف و آشکار شدن دانسته‌اند چنانکه «الضَّحُوك» به معنای راه آشکار و و اضح است و بر این باورند که خندیدن را «ضحک» گویند یا از این باب که وجه خندان حالت گشودگی و انبساط می‌یابد و یا از این باب که در خنده سفیدیِ دندانهای انسان نمایان می‌شود [فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها؛ نمل/19]، چنانکه به دندانهای جلو که هنگام خنده نمایان می‌شود «الضَّاحكة» گویند. 📚 (معجم مقاييس اللغه، ج3، ص393-394) ▫️اما برخی اصل این ماده را اثری که انبساط شدید در ظاهر شخص نمایان می‌شود دانسته‌اند (مانند خنده) چنانکه اثری که انقباض شدید در آدمی پیدا می‌شود را «بکاء: گریه» گویند. 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج7، ص13) ▫️و برخی بین این دو جمع کرده، گفته‌اند که «ضحک» گشادگی وجه و آشکار شدن دندانهاست که در اثر شادی درونی رخ می دهد. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص501) ▪️این ماده وقتی به باب افعال می رود متعدی می شود به معنای «خنداندن»: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» (نجم/43) ▪️از آنجا که هنگام مسخره کردن کسی، به او می‌خندند، کلمه «ضحک» به نحو استعاری برای مسخره کردن هم به کار می‌رود: «فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ» (زخرف/47) «إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ» (مطففین/29) و گاه این کلمه برای مطلق شادی و سرور به کار می‌رود «ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» (عبس/39) 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص501) ▪️در این آیه، هم از مفسران رده تابعین (مانند مجاهد)، و هم از ائمه شیعه ع، روایت شده که «ضحکت» به معنای «حاضت» (حیض شد) است. 📚(مجمع البيان، ج5، ص273) و از قدمای اهل لغت نیز این معنا برای کلمه «ضحک» نقل شده است 📚(كتاب العين، ج3، ص58) ⛔️اما برخی مانند فراء اصل اینکه این ماده در چنین معنایی به کار رفته باشد، انکار کرده اند 📚(معانى القرآن، ج2، ص22) و بر همین اساس، برخی گفته‌اند اینجا «ضحک» به معنای تعجب است و سخن آنان، نه از باب بیان معنای لغت، بلکه از باب بیان حال اوست؛ یعنی این مفسران خواسته‌اند بگویند او تعجب کرد که چگونه در سن پیری بچه‌دار خواهد شد؛ و همان دم حیض شد؛ و می‌دانیم زنی باردار می‌شود که هنوز عادت ماهیانه داشته باشد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص502) ⭕️اما حق این است که آن طور که سایر اهل لغت گفته‌اند ماده «ضحک» در خصوص «حیض شدن» هم به کار رفته، چنانکه در اشعار عرب آمده است «و ضحك الأرانب فوق الصفا / كمثل دم الجوف يوم اللقا» و واضح است که اینجا به معنای «خرگوش‌ها حیض شدند» به کار رفته است. 📚(مجمع البيان، ج5، ص273 ) 📿ماده «ضحک» و مشتقات آن جمعا 10 بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت 🔹يَعْقُوب ▪️- در اغلب قرائات [قرائت اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و بصره (ابوعمرو) و برخی قرائات کوفه (کسائی و روایت شعبه از عاصم) و یعقوب (از قراء عشره) و مطوعی] این کلمه به صورت مرفوع (یعقوبُ) قرائت شده است، که درباره وجه نحوی آن گفته‌اند: 🔹یعقوب مبتداست و «من وراء ...» خبر آن است که متعلق به محذوفی است نظیر: کائنٌ یا موجودٌ یا مولودٌ... (و نحاس گفته این جمله حال است برای «بشرناها»). البته احتمالات دیگری برای تحلیل نحوی این حالت نیز مطرح شده که اغلب با مناقشاتی همراه بوده است، از جمله: 🔸الف. یعقوب ظرف است (بر اساس مبنای کسانی که مرفوع بودن ظرف را قبول دارند.) 🔸ب. چون حرف جر برداشته شده، مجرور بودنش هم برداشته شده و گویی می‌فرماید «و استقرّ لها من وراء إسحاق يعقوبُ: و برایش در پی اسحاق، یعقوب مستقر گردید». 🔸ج. مرفوع است از باب قطع (یعنی می‌خواهد نشان دهد مطلب قبلی قطع شده و مطلب جدیدی بیان شده است: یعنی «و من وراء إسحاق يحدث يعقوب: و در پی اسحاق، یعقوب پدید می‌آید») 🔸د. فاعل است برای فعل مقدر (مثلا چنین بوده «و يحدث من وراء إسحاق يعقوب: و در پی اسحاق، یعقوب پدید می‌آید») که در این صورت نیز، مطلب جدیدی است و ربطی به بشارت مذکور نخواهد داشت. ▪️- اما در قرائت اهل شام (ابن عامر) و برخی قرائات اهل کوفه (قرائت حمزه و روایت حفص از قرائت عاصم) این کلمه، منصوب (یعقوبَ ) قرائت شده است که در تحلیل نحوی آن گفته‌اند 🔹«یعقوب» متعلق به فعل محذوفی است همانند «وهبنا» که فعل بشرنا به آن دلالت می‌کند؛ یعنی در اصل چنین بوده:‌ فبشرناها باسحاق و وهبنا من وراء اسحاق، یعقوبَ. 🔸البته برخی آن را منصوب به نزع خافض دانسته‌اند؛ یعنی یا در اصل این گونه بوده: ‌بشرناها بإسحاق و .. بیعقوب؛ و یا اساساً در جای جار و مجرور نشسته است؛ که برخی بر این وجه اشکالاتی گرفته و آن را درست ندانسته‌اند. 📚مجمع البيان، ج5، ص267 و 269 ؛ البحر المحيط، ج6، ص183 ؛ معجم القرائات، ج4، ص98-102 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) ابوبصیر و دیگران از امام باقر ع ویا امام صادق روایت کرده‌اند: هنگامی که فرشتگان برای به هلاکت رساندن قوم لوط آمدند [به حضرت ابراهیم ع گفتند] «همانا ما هلاک کننده اهل این دیار هستیم» ساره از کمیِ تعداد آنان و کثرت اهل آن دیار تعجب کرد و گفت: چه کسی حریف قوم لوط می‌شود؟! «پس او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» پس خندید و «به صورتش زد و گفت: آیا عجوزی نازا [بچه بزاید]؟» (ذاریات/29) و وی در آن روز نود ساله بود و حضرت ابراهیم ع صد و بیست ساله! 📚علل الشرائع، ج2، ص551 أبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَمَّا جَاءَتْ فِي هَلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ قالُوا «إِنَّا مُهْلِكُوا أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ» قَالَتْ سَارَةُ: عَجِبْتُ مِنْ قِلَّتِهِمْ وَ كَثْرَةِ أَهْلِ الْقَرْيَةِ فَقَالَتْ: وَ مَنْ يُطِيقُ قَوْمَ لُوطٍ؟ «فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» فضحكت «[فَصَكَّتْ] وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ» وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ ابْنَةُ تِسْعِينَ سَنَةً وَ إِبْرَاهِيمُ يَوْمَئِذٍ ابْنُ عِشْرِينَ وَ مِائَةِ سَنَة. @Yekaye
☀️2) در بحث از آیه 69 حدیثی از امام باقر ع گذشت. https://eitaa.com/yekaye/3762 در ادامه اش آمده است: «و زنش ایستاده بود» امام باقر ع فرمود همانا منظور ساره بود که ایستاده بود «پس او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» «پس خندید» یعنی از سخن آنان تعجب کرد – و در روایتی از امام صادق ع آمده است که «ضحکت»‌ یعنی حایض شد* - ؛ پس، از سخن آنان تعجب کرد «و گفت: وای بر من! آیا فرزندی بزایم در حالی که من پیرزنی نازا هستم و این همسرم هم پیرمردی است؟! همانا این چیز عجیبی است.» 📚تفسير العياشي، ج2، ص152 و ص247؛ علل الشرائع، ج2، ص550 «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ إِنَّمَا عَنَوْا سَارَةَ قَائِمَةً «فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» «فَضَحِكَتْ» يَعْنِي فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ. - وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَضَحِكَتْ قَالَ حَاضَتْ - فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ «وَ قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ» ✳️*پی‌نوشت روایت امام صادق ع که اشاره شده است، می‌تواند ادامه حدیث1 باشد که در بحث از آیه قبل گذشت و یا روایتی که در معاني الأخبار، ص224 ویا در مجمع البيان، ج5، ص274 از امام صادق ع نقل شده است. چنانکه واضح است در روایات هر دو معنا برای «ضحکت» ذکر شده است و چنانکه بارها بیان شد از باب استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که هر دو مد نظر بوده باشد. @Yekaye
☀️3) سلیم بن قیس گفتگویی را روایت می‌کند که محمد بن ابی‌بکر برای او برخی از کرامات امیرالمومنین ع را بازگو می‌کرد. در فرازی از این گفتگو، سلیم از محمد بن ابی‌بکر می‌پرسد که مگر غیر از پیامبران هم کسی می‌تواند با ملائکه گفتگو کند؟ محمد بن ابی‌بکر با آیاتی از قرآن پاسخ وی را می‌دهد. سلیم می‌پرسد: آیا امیرالمومنین ع هم محدَّث (کسی که با فرشتگان گفتگو می‌کند) بود؟ محمد بن ابی‌بکر می‌گوید: بله. و همچنین حضرت فاطمه س هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و مریم هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و مادر موسی ع هم محدّث بود در حالی که پیامبر نبود؛ و ساره، همسر حضرت ابراهیم که فرشتگان را دید «پس به او را به اسحاق مژده دادند، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» در حالی که او هم پیامبر نبود. سلیم می‌گوید: بعد از اینکه محمد بن ابی‌بکر در مصر به شهادت رسید، برای تسلیت گفتن خدمت امیرالمومنین ع شرفیاب شدم و با ایشان خلوت کردم و آنچه محمد بن ابی‌بکر به من گفته بود را نزد ایشان بازگو نمودم؛ و امیرالمومنین ع فرمود: محمد راست گفت؛ خداوند رحمتش کند که همانا او شهیدی است زنده که نزد پروردگارش روزی می‌گیرد... 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص824، ح37؛ بصائر الدرجات، ج1، ص372 ؛ الإختصاص (للمفید)، ص329 ؛ علل الشرائع، ج1، ص183 عَنْ أَبَانٍ قَالَ سَمِعْتُ سُلَيْمَ بْنَ قَيْسٍ يَقُولُ ... قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ هَلْ تُحَدِّثُ الْمَلَائِكَةُ إِلَّا الْأَنْبِيَاءَ؟ قَالَ أَ مَا تَقْرَأُ الْقُرْآنَ ... [قَالَ] قُلْتُ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مُحَدَّثٌ هُوَ؟ قَالَ نَعَمْ وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ ع مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً [وَ مَرْيَمُ كَانَتْ مُحَدَّثَةً وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً وَ أُمُّ مُوسَى مَا كَانَتْ نَبِيَّةً وَ كَانَتْ مُحَدَّثَةً] وَ كَانَتْ سَارَةُ امْرَأَةُ إِبْرَاهِيمَ قَدْ عَايَنَتِ الْمَلَائِكَةَ فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ وَ لَمْ تَكُنْ نَبِيَّةً. قَالَ سُلَيْمٌ فَلَمَّا قُتِلَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ بِمِصْرَ وَ نُعِيَ عَزَّيْتُ بِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَع وَ [خَلَوْتُ بِهِ] فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حَدَّثَنِي بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ ... قَالَ صَدَقَ مُحَمَّدٌ رَحِمَهُ اللَّهُ أَمَا إِنَّهُ شَهِيدٌ حَيٌّ يُرْزَقُ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» وقتی میهمانانی که بر حضرت ابراهیم ع وارد شده‌اند ابراز داشتند که فرشتگان الهی هستند، همسرش که آنجا ایستاده بود خندید و او را هم به فرزندی که نسلش ادامه خواهد یافت بشارت دادند. 🤔این نشان می‌دهد که مشاهده و هم‌سخنی با فرشتگان الهی مختص به پیامبران نیست؛ بلکه کسی که همراه و هم‌گام با پیامبر الهی زندگی می‌کند می‌تواند همانند او فرشتگان را ببیند و با آنان هم‌کلام شود و مستقیما از آنان بشارت دریافت کند. @Yekaye
. 2⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها ...» چرا قرآن کریم وقتی درباره زن حضرت ابراهیم در این موقعیت می‌خواهد سخن بگوید به قائم بودنِ او (و زنش ایستاده بود) اشاره کرد؟ 🍃الف. می خواهد اشاره کند که حضرت ابراهیم ع علی‌القاعده با آنان بر سر سفره نشسته بود؛ اما او ایستاده بود که به میهمانان خدمت کند 📚(مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃ب. چه‌بسا اشاره دارد که او در این موقعیت به محراب عبادت ایستاده بود 📚(مجمع البيان، ج5، ص273) یعنی چون غرق در عبادت و کاملا در محضر خدا بود توانست فرشتگان را در آن حال ببیند و سخنشان را بشنود. 🍃ج. چه‌بسا می‌خواهد نشان دهد که گاهى حضور زن در صحنه لازم است. 📚(تفسير نور، ج4، ص91) 🍃د. شاید اشاره دارد به نسبتی که شخص عادی می‌تواند با فرشته الهی روبرو شود: یعنی شخص باید قائم و آماده به کار در راه خدا باشد تا بتواند با فرشته دیدار کند و بشارتی از آنان دریافت کند. 🔖(موید این نکته، مطلبی است که در تدبر 4 خواهد آمد) 🍃ه. اگر «ضحکت» به معنای «حیض شد» باشد، چه‌بسا می‌خواهد به اینکه این واقعه بلافاصله رخ داد اشاره کند؛ یعنی او همانجا ایستاده بود که حیض شد و آن بشارت را گرفت. (مخصوصا آمدن حرف «فـ» به جای حرف «و» برای عطف کردنِ جمله «ضحکت» بر «امرأته قائمه»، می‌تواند موید این برداشت باشد.) 🍃و. ... @Yekaye
. 3⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ» چنانکه در نکات ادبی گذشت مقصود از «ضحکت» در این آیه هم می‌تواند خندیدن باشد و هم حایض شدن او. و اگرچه اکثر مفسران نظر اول، و برخی از مفسران نظر دوم را ترجیح داده اند 📚(المیزان، ج10، ص323) اما بر اساس امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست که هر دو مد نظر بوده باشد. 🔷در معنای حایض شدن، این تعبیر مقدمه‌ای بود برای قبول بشارتی که فرشتگان دادند. (یعنی او حیض شد و معلوم شد که می‌تواند بچه‌دار شود و آنگاه فرشتگان بشارت فرزند به او دادند). 📚(المیزان، ج10، ص323) 🔷اما در حالتی که کلمه را به معنای «خندید» بدانیم، چرا خندید؟ ظاهرا خندیدن دو گونه است: یکی خندیدن ناخودآگاه، که مثلا با تحریک برخی از عضلات، شخص به خنده می‌افتد؛ که علی‌القاعده چنین خنده‌ای مد نظر نبوده؛ و دیگری خندیدن ناشی از آگاهی، که ریشه آن را تعجب کردن می‌دانند؛ یعنی آگاه شدن و تعجب از یک امرغیرمنتظره موجب خندیدن می‌شود؛ آنگاه درباره اینکه چه چیزی وی را به تعجب واداشته که او را بخنده آورده است، احتمالات متعددی قابل ذکر است: 🍃الف. او هم همانند حضرت ابراهیم ع ترسیده بود و وقتی فهمید که [نه تنها] خطری متوجه آنان نیست، [بلکه آنان فرشته هستند] ، خوشحال شد و خندید. 📚(تفسیر نور (قرائتی)، ج4، ص90) و چون زنان احساسات خود را سریع‌تر و راحت‌تر بروز می‌دهند، او بود که خوشحالی‌اش به خندیدن مبدل شد. 📚 (البحر المحيط، ج6، ص182) 🍃ب. چون متوجه حضور فرشتگان الهی در خانه خود شد؛ و اینکه او براحتی می‌تواند سخن فرشتگان را بشنود و با آنان هم‌کلام شود، بقدری خوشحال شد که خندید. 🍃ج. ناشی از بشارتی به بچه‌دار شدن بود که بعد از سالها نازایی به او دادند. که در این صورت، در کلام تقدیم و تاخیری رخ داده؛ یعنی تقدیر کلام این است که به او اسحاق و یعقوب را بشارت دادیم و او بعد از این بشارت خندید؛ و در این زمینه ظاهرا روایتی از امام باقر ع وارد شده است. 📚(مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃د. تعجب وی به خاطر غفلت قوم لوط بود از این عذابی که بزودی بر آنان نازل می‌شود. 📚(قتاده، مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃ه. تعجب کرد از اینکه خودشان شخصا دارند از آنان پذیرایی می‌کنند ولی آنا غذا نمی‌خورند؛ یعنی این خنده از شدت ناراحتی بود! 📚(سدی، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273؛ البحر المحيط، ج6، ص181) 🍃و. چون او نگران حضرت لوط در میان آن قوم بود و به حضرت ابراهیم ع می‌گفت با این وضع من احتمال می دهم عذاب بر آنان نازل شود و وقتی دید که فرشتگان برای بشارت به همانچه او در نظر داشته‌اند آمده‌اند خندید. 📚(زجاج، مجمع البيان، ج5، ص273؛ ابن‌الانباری، البحر المحيط، ج6، ص181) 🍃ز. از ترسیدن حضرت ابراهیم ع تعجب کرد و خنده‌اش گرفت زیرا آنان فقط سه یا چهار نفر بودند در حالی که حضرت ابراهیم ع هم خودش فردی بسیار قوی بود و هم اطرافیان و خدمتکارانش آنجا بودند. 📚(ابن‌عباس، به روایت مقاتل در البحر المحيط، ج6، ص182) 🍃ح. در برخی روایات آمده که آنان بعد از اینکه خود را معرفی کردند به اذن خداوند آن گوساله بریان را زنده کردند و او به سمت مادرش برای خوردن شیر روان شد. 🔖 (جلسه قبل، حدیث1 https://eitaa.com/yekaye/3781) چه‌بسا وی از دیدن چنین معجزه خوشحال شد و خندید. 📚 (به نقل از البحر المحيط، ج6، ص182) 🍃ط. از اینکه فرشتگان به خانه آنان آمده، ولی حضرت ابراهیم ع که پیامبر خداست متوجه فرشته بودن آنان نشده و برایشان غذا آماده کرده، تعجب کرد و خنده‌اش گرفت. 🍃ی. ... @Yekaye
. 4⃣ «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها ...» با اینکه علی‌القاعده فرشتگان این بشارت را داده‌اند چرا به جای «بشروه: به او بشارت دادند» از تعبیر «بشرناه: به او بشارت دادیم» استفاده کرد؟ 🍃الف. فرشتگان فرستاده خداوند بودند و بشارتی که آنان می‌دهند در واقع ابلاغ بشارت الهی و به امر خداوند بوده است. 📚(ابن عطیه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص182) 🍃ب. خداوند با این تعبیر خواسته میزان قرب ساره به خویش را نشان دهد که او با اینکه پیامبر نبوده، اما شایسته این شده است که خود ما به او بشارت بدهیم. 🍃ج. ... @Yekaye