eitaa logo
یک آیه در روز
2.1هزار دنبال‌کننده
116 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
. 7⃣ «فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ» می‌دانیم که حضرت اسحاق ع، فرزند حضرت ابراهیم ع است؛ و حضرت یعقوب ع، فرزند حضرت اسحاق ع. اینکه یک زن نازا را به آوردن بچه بشارت دهند، طبیعی است؛ اما چرا بعد از این بشارت، آمدن یعقوب بعد از اسحاق را هم بشارت داد؟ 🔹الف. می‌خواهد به او بشارت دهد که نه‌تنها فرزندی خواهی آورد، بلکه فرزندت هم فرزندی خواهد آورد 📚(المیزان، ج10، ص323) و در واقع، بشارت فقط به فرزند آوردن نیست، بلکه بشارتی است که اساساً نسل شما ادامه خواهد یافت؛ چرا که: از بهترين بشارتها، نعمتى مستمر و دنبالهدار است. 📚(تفسير نور، ج4، ص91) 🍃ب. با این بشارت، نه‌تنها برخوردار شدن وی از یک فرزند را نشان می‌دهد، بلکه عملا به او مژده می‌دهد که فرزند تو پیامبری است بین دو پیامبر؛ ‌یعنی خدا به تو فرزندی می‌دهد که پیامبر است و پدر و پسرش هم پیامبر بوده‌اند. 📚 (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص273) 🍃ج. چه‌بسا با آوردن تعبیر «من وراء اسحاق یعقوب» می‌خواهد به وجه تسمیه حضرت یعقوب اشاره کند (که یعقوب کسی است که عقب دیگری می‌آید، و با این تعبیر بفهماند که این عقب بودن، منظور عقب بودن و در پی پدرش اسحاق بودن است) و غیرمستقیم مطلب غلطی که در تورات تحریف‌شده موجود است را برملا سازد؛ و آن اینکه در تورات آمده که حضرت اسحاق بچه‌دار نمی‌شد و به درگاه خداوند دعا کرد و همسرش دوقلو باردار شد و فرزند اولش را «عیسو» نامیدند و دومی چون در عقب عیسو آمد و عقب او را گرفته بود، یعقوب نامیده شد. 📚 (المیزان، ج10، ص323) @Yekaye
یک آیه در روز
858) 📖 وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ
. 8⃣«أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً ... فَبَشَّرْناها گاه در لابلاى دلهره‌ها، بشارت هم وجود دارد. 📚(تفسير نور، ج4، ص91) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
859) 📖 قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجيبٌ 📖 💢ترجمه گفت: ای وای! آیا من بچه آورم در حالی که پیرزنی هستم و این شوهرم است که پیرمرد است. همانا این واقعاً چیز عجیبی است! سوره هود (11) آیه 72 1397/9/27 10 ربیع‌الثانی 1440 ▪️سالروز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها را به همه محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می‌کنم▪️ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يا وَيْلَتَى ▪️اصل این کلمه‌ برای ابراز مصیبت به کار می‌رود؛ اما زنان وقتی از یک امری تعجب می‌کنند نیز این کلمه را به کار می‌برند. ترجمه تحت‌اللفظی آن «ای وای بر من» می‌شود؛ اما کاربرد آن بویژه در این موقعیت شبیه کاربرد «ای وای» در فارسی است. الف آخر آن را اصطلاحا «الف ندبه» می گویند (الفی که هنگام غم و غصه به کلمه اضافه می‌شود) 📖اختلاف قرائت ▪️حرکت پایانی این کلمه، در قرائت اهل کوفه (حمزه و کسائی و عاصم) و بصره (ابوعمرو) و نیز در قرائت خلف (از قراء عشره) و اعمش (از قراء اربعه عشر) و اعشی (از قراء غیرمشهور به صورت اماله قرائت شده است، چرا که الف آن بدل از یاء است. ▪️حسن (از قراء اربعه عشر) و ابن قطیب آن را به صورت یاء قرائت کرده‌اند. (يا وَيْلَتى) ▪️و بقیه به صورت فتحه واضح قرائت کرده‌اند. ▪️و در روایتی از رویس (یکی از راویان قرائت یعقوب، از قراء عشره) هنگام وقف، کلمه را به هاء سَکت وقف می‌کرده است: یا ویلتاه. 📚البحر المحيط، ج6، ص183 ؛ معجم القرائات، ج4، ص102-104 @Yekaye
🔹أَ أَلِدُ قبلا بیان شد که ▪️ماده «ولد» به معنای فرزند است و آنچه از نسل شخصی ادامه پیدا کند؛ و فعل «وَلَدَ» هم به معنای «فرزند آورد» (فعل پدر و مادر) است، نه به معنای «متولد شد» (فعل فرزند). 📚جلسه 332 http://yekaye.ir/al-balad-90-3/ 🔸وقتی این ماده در افعال مضارع قرار می‌گیرد حرف «و» آن که ساکن می‌شود، ساقط می‌گردد؛ و از این رو، «ألِدُ» در اصل «أوْلِدُ» بوده است که به صورت «ألِدُ» درآمده است 🔹و واضح است که در اینجا همزه اول همزه استفهام است (استفهام انکاری)‌ و همزه دوم، همزه صیغه متکلم وحده است. 📖 أَ أَلِدُ ▪️در اینکه دو همزه پیاپی را چگونه قرائت کنند، رایج‌ترین قرائت این است که هر دو را واضح (نبر همزه) ادا کنند؛ ▪️اما در برخی قرائات اولی را واضح (نبر) و در دومی تسهیل اعمال کرده، ▪️و برخی بالعکس ادا کرده‌اند. ▪️همچنین برخی برای این تسهیل، به گونه‌ای تلفظ می‌کنند که گویی یک الف دیگر هم در این بین وجود دارد (أ ا ا لد) ▪️و در روایت جمال از حلوانی از هشام (یکی از قراء عشره) به صورت «آ أ لِدُ» (که در اصل «أ ا ألد» یعنی هر دو همزه واضح ادا شده و حرف الفی هم برای تسهیل بین این دو قرار گرفته، و سپس همزه اول و الف در هم به صورت مد ادغام شده) ادا شده است. 📚معجم القرائات، ج4، ص104 @Yekaye
🔹 عَجُوزٌ ▪️در مورد ماده «عجز» ▫️برخی بر این باورند که این ماده از ابتدا در دو معنای متفاوت به کار رفته است: 🔸 یکی معنای ضعف و ناتوانی [که تعبیر عَجز در فارسی هم به همین معنا به کار می‌رود] (أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُراب؛ مائده/31)؛ و از همین باب است که به زنی که پیر شده باشد «عجوز» می گویند (إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرينَ؛ شعراء/171 و صافات/135)؛ 🔸 و دیگری به معنای دنباله و موخره‌ی چیزی. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج4، ص232) ▫️در مقابل برخی کوشیده‌اند این دو معنا را به هم برگردانند؛ بر این اساس، برخی بر این باورند که این ماده در اصل بر همان معنای دنباله و تاخر از چیزی دلالت دارد «عَجُزِ» انسان (باسن) همان پشت و دنباله اوست و به این مناسبت برای پشت و دنباله هر چیزی از این ماده استفاده کرده اندن چنانکه به ریشه‌های درخت هم «أعجاز» (جمعِ «عَجُز») گویند: «کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ» (قمر/20) و به همین مناسبت برای اشاره به قصور از انجام کار و در نقطه مقابل قدرت [که بنوعی احاطه بر چیزی است] به کار رفته است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص547) ▫️اما برخی اصل این ماده را همان «ناتوانی» و نقطه مقابل «قدرت» دانسته‌اند و گفته‌اند وجه تسمیه ریشه درخت به «عجُز» آن است که ریشه قسمت ضعیف درخت است و برای سالم ماندنش نیاز است که در محافظت خاک بماند و آب از او قطع نشود. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج8، ص38) ▪️وقتی این ماده به باب افعال (أعجز) می‌رود متعدی می‌شود و به معنای «ناتوان کردن» و «به عجز درآوردن» به کار می‌رود «لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً» (جن/12) که اسم فالع آن «مُجِز» (به عجز درآورنده) می‌شود «وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ» (توبة/2) «وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ» (شورى/31) و وقتی به باب مفاعله می‌رود به معنای آن است که گمان می‌کند می‌تواند دیگری را به عجز درآورد: «وَ الَّذِينَ سَعَوْا فِي آياتِنا مُعاجِزِينَ» (حج/51) و پیرزن را هم به همین مناسبت «عجوز» گفته‌اند که از انجام بسیاری از کارها ناتوان است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص547) 📿ماده «عجز» و مشتقات آن 26 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
🔹شَيْخاً ▪️ماده «شیخ» با همین کلمه «شیخ» به معنای پیرمرد رایج است که اگر مونث (پیرزن) باشد «شیخة» گویند 📚(معجم مقاييس اللغه، ج3، ص234) در واقع «شیخ» کسی است که سنش زیاد باشد، و به این مناسبت، به کسانی هم که علم زیادی دارند «شیخ»‌می‌گویند از این جهت شأن کسی که شیخ [پیرمرد] شده این است تجارب و معارفش فزونی یافته باشد 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص468). ▪️برخی بر این باورند که در کلمه «شیخ» علاوه بر دلالت بر سن زیاد، نوعی مفهوم بزرگی و وقار، بویژه در میان خانواده خویش، نیز نهفته است؛ و ظاهرا با همین ملاحظه در زبان سریانی در مورد رئیس و یا معلم هم به کار رفته است. 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص197-198) البته در کاربردهای قرآنی آن، حتی در مواردی که در مورد پیامبران الهی به کار رفته، بعید به نظر می‌رسد که مفاهیم وقار و مانند آن مد نظر باشد؛ عمدتاً همان کِبَرِ سن مد نظر است: 🔺در مورد حضرت ابراهیم: قالَتْ يا وَيْلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلي شَيْخاً إِنَّ هذا لَشَيْءٌ عَجيبٌ (هود/72) 🔺در مورد حضرت یعقوب: «قالُوا يا أَيُّهَا الْعَزيزُ إِنَّ لَهُ أَباً شَيْخاً كَبيراً» (یوسف/78) 🔺در مورد حضرت شعیب: «قالَتا لا نَسْقي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبيرٌ» (قصص/23) ▪️این کلمه به صورت «شیوخ» جمع بسته می‌شود (ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً؛‌ غافر/65) و جمعی از آن به صورت «مشایخ» هم رایج است که درباره اینکه این کلمه جمع شیخ است ویا جمع الجمع است (و در صورت اخیر، جمعِ شیوخ است یا جمعِ مشیخة) بین اهل لغت اختلاف می‌باشد. 📚(تاج العروس، ج4، ص285) 📿این کلمه همین چهار بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️در اکثر قرائات به همین صورت منصوب (شیخاً) قرائت شده است؛ ▪️اما در مصحف و قرائت ابن مسعود، و نیز در قرائت اعمش (از قراء اربعه عشر) به صورت مرفوع (شیخٌ) قرائت شده است. (تفاوت اینکه به لحاظ نحوی و معنایی چه تفاوتی دارند در ادامه خواهد آمد) 📚مجمع البيان، ج5، ص267 ؛ البحر المحيط، ج6، ص184 🔹هذا بَعْلي شَيْخاً اشاره شد که «شیخ» هم به صورت منصوب قرائت شده هم به صورت مرفوع: ▪️اگر منصوب باشد، به لحاظ نحوی، 🔺بر مبنای بصریون حال است، 🔺و بر مبنای کوفیون «خبر تقریب» است؛ و در تحلیل رایج نحو - که همانند بصریون این را حال قلمداد می‌کند - توضیحی می‌دهند که آن را به خبر تقریب نزدیک می‌کند و آن این است که: در چنین عبارتی (شبیه «هذا زیدٌ قائماً»)، نه می‌خواهند خبری درباره مبتدا بدهند، یعنی این گونه نیست که مخاطب، خبر (مثلا زید بودنِ شخص مورد اشاره) را نداند؛ و نه با افزودن کلمه سوم، حال او را توصیف کنند، چرا که در این صورت در جمله «هذا زیدٌ قائماً» لازم می‌آید زید برای اینکه زید باشد همواره ایستاده باشد! بلکه اشاره‌ای است به آن شخص که در آن اشاره، می خواهد نکته‌ای از او را مورد توجه قرار دهد؛ و یا انتظار دارد شنونده، آن وضعیت کسی که در موردش سخن گفته می‌شود را مد نظر قرار دهد (یعنی به زید در حالی که قائم است توجه کن؛ یا توجه کن که الان زید قائم است). در اینجا یعنی می‌خواهد بگوید ببینید که شوهرم الان پیرمرد است! ▪️و اگر مرفوع باشد، به لحاظ نحوی تحلیل‌های متعددی می‌توان ارائه کرد که هریک به لحاظ معنایی ظرافت خاصی را منتقل می کند: 🔺بعلی خبر اول و شیخ خبر دوم باشد: و این شوهرم است و پیرمرد است. 🔺بعلی خبر، و شیخ خبر برای مبتدای محذوف باشد: و این شوهرم است و او پیرمرد است. 🔺بعلی خبر، و شیخ بدل از آن باشد: و این شوهرم است، پیرمرد است. 🔺بعلی عطف بیان برای هذا، و شیخ خبر باشد: و این شوهرم، پیرمرد است. 🔺بعلی بدل برای هذا، و شیخ خبر باشد: و این، [یعنی] شوهرم، پیرمرد است. 🔺(بر مبنای کسائی، خبر، حتی اگر مشتق نباشد می تواند دارای ضمیر مستتر باشد؛ آنگاه) بعلی خبر است، شیخ ابراز آن ضمیر می‌باشد: و این شوهرم است که شوهرم یک پیرمرد است. 🔺«بعلی شیخ» مبتدا و خبرند و این جمله، خبر برای «هذا» است. مطلب این است که شوهرم پیرمرد است. 📚مجمع البيان، ج5، ص269-272 ؛ البحر المحيط، ج6، ص184 ؛ معجم القرائات، ج4، ص105. [به نظر می‌رسد علاوه بر آنچه گفته‌اند، به لحاظ نحوی بتوان «شیخ» را صفت برای «بعلی» هم گرفت: و این شوهرِ پیرمردِ من است؛ اما چنین معنایی با مقام مناسبت ندارد؛ و ظاهرا به این جهت است که کسی این را ذکر نکرده]. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) از امام صادق ع روایت شده است که درباره این سخن خداوند متعال که «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ» فرمودند: «ضحکت» یعنی حیض شد؛ و او در آن روز نود ساله بود و حضرت ابراهیم ع صد و بیست ساله. سپس فرمودند: و همانا قوم ابراهیم به اسحاق نگاه کردند و گفتند: عجب از این و این – منظورشان حضرت ابراهیم ع و ساره بود – که نوزادی را در بغل دارند و می‌گویند این پسر ماست – ومنظورشان اسحاق بود. پس چون وی بزرگ شد این [اسحاق] را از او [ابراهمی] تشخیص نمی‌دادند از فرط شباهتی که به هم داشتند، جز اینکه حضرت ابراهیم به ریش سفیدش شناخته می‌شد... 📚قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص109 عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ص فِي قَوْلِهِ تَعَالَى «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ» يَعْنِي حَاضَتْ وَ هِيَ يَوْمَئِذٍ ابْنَةُ تِسْعِينَ سَنَةً وَ إِبْرَاهِيمُ ابْنُ مِائَةٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً. قَالَ وَ إِنَّ قَوْمَ إِبْرَاهِيمَ ع نَظَرُوا إِلَى إِسْحَاقَ ع قَالُوا مَا أَعْجَبَ هَذَا وَ هَذِهِ يَعْنُونَ إِبْرَاهِيمَ ع وَ سَارَةَ أَخَذَا صَبِيّاً وَ قَالا هَذَا ابْنُنَا يَعْنُونَ إِسْحَاقَ فَلَمَّا كَبِرَ لَمْ يُعْرَفْ هَذَا وَ هَذَا لِتَشَابُهِهِمْ [لِتَشَابُهِهِمَا] حَتَّى صَارَ إِبْرَاهِيمُ يُعْرَفُ بِالشَّيْبِ ... @Yekaye