eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹الرَّوْعُ ▪️ماده «روع» را به معنای ترس و فزع دانسته‌اند 📚(معجم المقاييس اللغة، ج2، ص460) ▫️و به نفس آدمی «الرُوع» می گویند از این جهت که ترس در آن جای می‌گیرد و مستقر می‌شود. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص373؛ مجمع البيان، ج5، ص271) ▪️برخی در تفاوت «رَوع» با خوف (ترس) و فزع و رعب (وحشت) گفته‌اند که: «روع» دلهره و ترس خفیفی است که در پی فزع ویا امری اعجاب‌آور و باشکوه در دل می افتد. 📚 (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص280) 📿ماده «روع» تنها همین یکبار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
🔹يُجادِلُنا قبلا بیان شد که ▪️ماده «جدل» در اصل دلالت دارد بر استحکام چیزی در عین روانی‌ای که دارد، و در بسیاری از اوقات در مورد نزاع کلامی‌ای که تداوم و رفت و برگشت دارد به کار می‌رود. ▫️برخی مولفه‌های معنایی اصلی این ماده را «استحکام» و «امتداد داشتن» دانسته‌اند، خواه در کلام باشد یا غیر کلام، در حق باشد یا در باطل، در مقام مقابله باشد یا بتنهایی. ▫️ برخی هم معنای اصلی این ماده «درصدد پیروزی برآمدن از طریق منازعه و غلبه‌جویی» می‌دانند؛ چنانکه به کُشتی گرفتن و حریف را بر زمین زدن «جِدال» گفته می‌شود. ▪️این ماده وقتی به باب مفاعله می‌رود (مُجَادَلَة ، جِدَال) دلالت بر امتداد یافتنِ جَدَل می‌کند؛ و غالبا بر اصرار و پافشاری بر موضع خویش در سخن، که مانع آشکار شدن حق می‌شود، اطلاق می‌گردد. 🔖جلسه 635 http://yekaye.ir/al-kahf-18-54/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ 1) در آیه 69 و 71 حدیثی از امام باقر ع گذشت. در ادامه‌اش فرمودند: پس هنگامی ابراهیم ع را بشارت آمد و ترس از او برفت، و او شروع کرد به مناجات کردن با پروردگارش درباره قوم لوط؛ و از او می‌خواست که بلا را از آنها بردارد. پس خداوند فرمود: ابراهیم! از این درگذر! همانا امر پروردگارت آمده است و همانا آنان چنان‌اند که عذابم بدانان خواهد رسید بعد از طلوع خورشیدِ روز بعد و این امری قطعی و غیرقابل برگشت است. 📚تفسير العياشي، ج2، ص152 ... فَلَمَّا جَاءَتْ إِبْرَاهِيمَ الْبِشَارَةُ بِإِسْحَاقَ فَذَهَبَ عَنْهُ الرَّوْعُ أَقْبَلَ يُنَاجِي رَبَّهُ فِي قَوْمِ لُوطٍ وَ يَسْأَلُهُ كَشْفَ الْبَلَاءِ عَنْهُمْ فَقَالَ اللَّهُ يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابِي بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ مِنْ يَوْمِكَ مَحْتُوماً غَيْرُ مَرْدُود. @Yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است: همانا خداوند چهار فرشته را برای به هلاکت رساندنِ قوم لوط مبعوث کرد: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و کروبیل؛ پس بر ابراهیم ع گذشتند در حالی که عمامه بسته بودند؛ و بر او سلام کردند ولی آنان را نشناخت. وی آنان را در هیاتی نیکو یافت و گفت: تنها خودم عهده‌دار پذیرایی اینان می‌شوم و او اهل میهمان‌نوازی بود؛ پس برایشان گوساله چاقی را بریان کرد تا کاملا گوشتش نرم و لذیذ شد سپس پیش آنان آورد. چون آن را در مقابل آنان نهاد «دید دستانشان را، که به آن نمی‌رسد، آنان را بیگانه شمرد، و از آنان ترسی احساس کرد» (هود/70). جبرئیل چون این را دید عمامه را از سر و روی خود باز کرد. حضرت ابراهیم ع فرمود: تو خودتی؟ گفت: آری! و ساره همسرش بر آنان گذشت «پس او را به اسحاق مژده دادیم، و پشت سر اسحاق، یعقوب.» (هود/70) آنگاه ساره همان مطالبی را گفت که خداوند در کتاب عزیز خود بیان فرمود. سپس حضرت ابراهیم ع فرمود: برای چه کاری آمده‌اید؟ گفتند: برای به هلاکت رساندن قوم لوط. فرمود: اگر در میان آنان صد نفر مومن باشند باز هم آنان را هلاک می‌کنید؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان پنجاه نفر مومن باشند؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان سی نفر مومن باشند؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان بیست نفر مومن باشند؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان ده نفر مومن باشند؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان پنج نفر مومن باشند؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: اگر در میان آنان یک نفر مومن باشد؟ جبرئیل گفت: خیر. فرمود: «همانا لوط در میان آنان است. گفتند ما بدانکه در میان آنان است آگاهتریم؛ قطعا او و خانواده اش را نجات می دهیم، غیر از همسرش که در زمره برجای‌ماندگان بود.» و سپس رفتند. حسن بن علی* می گوید: گمان نکنم که این سخن وی منظوری داشته باشد جز اینکه از خداوند برای آنان بقا[ی عمر] را طلب می کرد. و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود «شروع کرد به مجادله با ما درباره قوم لوط» (هود/74) 📚الكافي، ج5، ص546 و ج8، ص328 ؛ تفسير العياشي، ج2، ص153 ✳️* پی‌نوشت: درباره اینکه مقصود از «حسن بن علی» کیست، نقلی که از این حدیث در جلد 8 کافی آمده تعبیر «قال الحسن العسكريّ أبومحمّد» (یعنی امام حسن عسکری) دارد، و از آنجا که حدیث از امام صادق ع است، به جهت همین تعبیر، برخی احتمال داده‌اند این روایت را مرحوم کلینی از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع نقل کرده است. اما دیگران آن را خطایی از جانب ناسخان قلمداد کرده‌اند. برخی هم احتمال داده اند که مقصود از «حسن بن علی» امام حسن مجتبی باشد و این جزیی از کلام امام صادق ع است. اما مرحوم مجلسی هر دو احتمال را بعید می‌شمرد و احتمال اقوی را این می‌داند که مقصود، «حسن بن علی بن فضال» است که یکی از افراد مهم در سلسله سند این روایت می‌باشد. 📚(مرآة العقول، ج26، ص452) @Yekaye 👇متن حدیث👇
متن حدیث فوق: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي يَزِيدَ الْحَمَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ أَرْبَعَةَ أَمْلَاكٍ فِي إِهْلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ كَرُوبِيلَ. فَمَرُّوا بِإِبْرَاهِيمَ ع وَ هُمْ مُعْتَمُّونَ [متعممون] فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَلَمْ يَعْرِفْهُمْ وَ رَأَى هَيْئَةً حَسَنَةً. فَقَالَ لَا يَخْدُمُ هَؤُلَاءِ إِلَّا أَنَا بِنَفْسِي؛ وَ كَانَ صَاحِبَ ضِيَافَةٍ [أضياف] فَشَوَى لَهُمْ عِجْلًا سَمِيناً حَتَّى أَنْضَجَهُ ثُمَّ قَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ. فَلَمَّا وَضَعَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ «رَأى أَيْدِيَهُمْ لا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً» فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ جَبْرَئِيلُ حَسَرَ الْعِمَامَةَ عَنْ وَجْهِهِ [وَ عَنْ رَأْسِهِ]؛ فَعَرَفَهُ إِبْرَاهِيمُ. فَقَالَ أَنْتَ هُوَ؟ قَالَ نَعَمْ. وَ مَرَّتْ سَارَةُ امْرَأَتُهُ «فَبَشَّرَهَا بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوب»َ فَقَالَتْ مَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَجَابُوهَا بِمَا فِي الْكِتَابِ [الْعَزِيزِ]. فَقَالَ لَهُمْ إِبْرَاهِيمُ لِمَا ذَا [فیما] جِئْتُمْ؟ قَالُوا فِي إِهْلَاكِ قَوْمِ لُوطٍ. فَقَالَ لَهُمْ إِنْ كَانَ فِيهِمْ مِائَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُهْلِكُونَهُمْ؟ فَقَالَ جَبْرَئِيلُ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا خَمْسُونَ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا ثَلَاثُونَ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا عِشْرُونَ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا عَشَرَةٌ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا خَمْسَةٌ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَإِنْ كَانَ فِيهَا وَاحِدٌ؟ قَالَ لَا. قَالَ فَـ«إِنَّ فِيها لُوطاً. قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيها لَنُنَجِّيَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كانَتْ مِنَ الْغابِرِينَ» [ثم مضوا] قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ لَا أَعْلَمُ هَذَا الْقَوْلَ إِلَّا وَ هُوَ يَسْتَبْقِيهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ». 📚الكافي، ج5، ص546 و ج8، ص328 ؛ تفسير العياشي، ج2، ص153 @Yekaye
☀️3) دعایی از امام رضا ع روایت شده است برای کسی که کسی را امین می‌شمرد اما مورد خیانت واقع می‌شود و در برابر احسان با کفران مواجه می‌شود. شروع دعا چنین است: خدایا ! من در کتاب راست و درستت یافتم که حضرت ابراهیمِ خلیل علیه‌السلام را ستودی هنگامی که با تو در مورد کسانی که کفران کرده بودند مجادله کرد و فرمودی «شروع کرد به مجادله با ما در مورد قوم لوط؛ همان ابراهیم بردبار و مناجاتی و توبه‌کار بود» (هود/74-75) و یافتم که پیامبرت حضرت محمد ص که سید المرسلین است را بازداشتی از اینکه با تو در مورد خیانت‌پیشگان گناهکار بحث کند و فرمودی «و مجادله مکن از برای کسانی که در حق خویش خیانت می‌کنند که همانا خداوند کسی که خیانتکار گناهکار باشد را دوست نمی‌دارد» (نساء/107) پس اینجا بود که دریافتم که [گناه] خیانت و نفاق نزد تو عظیمتر است از کفران و شقاق؛ ... 📚المجتنى من الدعاء المجتبى (سید بن طاووس)، ص15 رَوَيْنَاهُ فِي كِتَابِ الدُّعَاءِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ بِإِسْنَادِهِ إِلَى الرِّضَا ع قَالَ: ... وَ دُعَاءُ مَنِ اؤْتُمِنَ فَخَانَ وَ قَابِلِ الْإِحْسَانِ بِالْكُفْرَانِ: اللَّهُمَّ إِنِّي وَجَدْتُ فِي كِتَابِكَ الصَّادِقِ أَنَّكَ مَدَحْتَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلَكَ عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا جَادَلَكَ عَنِ الْكَافِرِينَ فِي قَوْلِكَ جَلَّ جَلَالُكَ «يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ» وَ وَجَدْتُكَ قَدْ مَنَعْتَ مُحَمَّداً نَبِيَّكَ سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ أَنْ يُجَادِلَكَ فِي الْخَائِنِينَ الْآثِمِينَ فَقُلْتَ لَهُ جَلَّ جَلَالُكَ وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثِيماً فَعَرَفْتُ عِنْدَ ذَلِكَ أَنَّ الْخِيَانَةَ وَ النِّفَاقَ أَعْظَمُ عِنْدَكَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الشِّقَاق ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» مقصد اصلی این فرشتگان - چنانکه در آیه 70 گذشت – قوم لوط بود. با این حال، قرآن کریم به جای اینکه مستقیم سراغ داستان قوم لوط برود، با این طول و تفصیل درباره ورود فرشتگان خدا بر حضرت ابراهیم ع و پذیرایی وی از آنان و نگران شدن از برخوردار آنان و بشارتی که برای حضرت ابراهیم ع آوردند و واکنشی که زن حضرت ابراهیم ع نشان داد و گفتگویی که بین او و فرشتگان درگرفت و سپس واکنشی که حضرت ابراهیم ع به ماموریت اصلی فرشتگان الهی (عذاب قوم لوط) نشان داد، پرداخت. چرا؟ ا🤔ا ا🤔ا ا🤔ا ‌چه بسا می‌خواهد بفهماند که خداوند بین مومن (مرد باشد یا زن، پیامبر اولواالعزم باشد یا خانه‌دار، ...) با غیرمومن چه اندازه فرق می گذارد❗️ از طرفی باکی ندارد که شهرهایی را ویران کند و از طرف دیگر تحمل لحظه‌ای نگرانی مومن را ندارد و حتی پاسخگویی به دغدغه‌های یک مومن درباب عذابی که بر غیرمومنان می‌فرستاد، نیز برایش اهمیت دارد‼️ 📝نکته تخصصی 🌐خداوند انسان را آفرید بدین جهت که وی با ایمان و عمل خود تا مقام خلیفة‌اللهی بالا رود و از فرشتگان هم برتر شود (بقره/30-32). از این جهت بود که بنی‌آدم را کرامت بخشید و بر اغلب مخلوقات خویش برتری داد (اسراء/70) . واضح است که منشأ این برتری، آن حقیقت عظیمی است که خداوند از آن به «روح» تعبیر کرده و زمانی فرشتگان خویش را امر به سجده بر آدم کرد که روح را در کالبد آدم دمید. (حجر/29؛ ص/27). 💢به تعبیر دیگر، اگر انسان صرفاً موجودی همچون سایر موجودات طبیعی و حیوانات - که افق وجودیِ آنها در افقِ خاک و عناصر مادی است - قلمداد شود، ارزش و کرامت ویژه‌ای ندارد؛ ⛔️و ابلیس هم وقتی بر آدم سجده نکرد، دلیلش را این قرار داد که من به موجودی که از همین عناصر مادیِ موجود در خاک و آب (گِل) آفریدی سجده نمی‌کنم (حجر/33 ؛ اسراء/61 ) و اشکال سخن او این بود که آدم را بدون «دمیده شدن روح در او» در نظر گرفت؛ و اگر واقعا آدم همان بود که او می گفت، حق داشت؛ چرا که اگر همانند سایر موجودات عالم طبیعت، صرفاً از عناصر خاک و آب آفریده شده باشد، چه برتری‌ای بر دیگران خواهد داشت؟ 🔺اینها نشان می‌دهد که انسان، از آن جهت که انسان است، کرامت دارد؛ اما تعبیر «از آن جهت که انسان است» معنایش این نیست که «از آن جهت که پوست و گوشت و استخوان دارد»، یا «از این جهت که شهوت و میل دارد»، یا ... . 🤔بلکه «از آن جهت که انسان است» یعنی از همان جهتی که او را بر سایر موجودات کرامت بخشیده، یعنی از جهت ظرفیت خاص الهی‌ای که در او نهاده شده است. بدین جهت است که: 🔺از طرفی، اگر کسی (مانند حضرت ابراهیم ع و همسرش) در مسیر الهی قرار گرفت، بزرگترین فرشتگان الهی با آنان همنشین می‌شوند و در پیشگاه عظمت آنان زانو می‌زنند؛ و وجود حتی یک فرد از این گونه انسانهای واقعا انسان، در میان جماعت انسان‌نما کافی است که – مادامی که او در میان آنهاست - عذابی بر آنان نازل نشود و کسی مثل حضرت ابراهیم ع به خود حق بدهد که با خدا درباره عذاب نکردن آنان محاجه کند 🔖 (حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873)؛ 🔻و از طرف دیگر، وقتی این انسان با غوطه‌ور شدن در شهوات و رذایل و به بهانه آزادی، به «انسانیت و کرامت خویش» پشت پا زد، گرفتار شدنِ فوج فوج آنان به قهر و غضب الهی، و نابودی و هلاکتِ خیل عظیم آنها، ذره‌ای اهمیت ندارد. پس، از این جمله که «انسان از آن جهت که انسان است کرامت و حقوق ویژه‌ای دارد» منطقا فقط حقوق متعالی و خاص انسان نتیجه می‌شود، نه اجازه انجام هرگونه عمل حیوانی و شهوانی❗️ 🤔 و عجیب اینجاست که مدافعان برای دفاع از این عمل شهوانی، به اینکه «تمام انسانها از حقوق و کرامت انساني برابر برخوردارند» ( ، مقاله قرآن و مسأله حقوق اقليتهاي جنسي) تمسک می‌کنند‼️ آری، انسانها «از آن جهت که انسان‌اند» حقوق و کرامت برابر دارند؛ نه «از آن جهت که شهوت دارند و شبیه حیوان‌اند». 🤔اگر صرف برخورداری از و برخورداری از (= توان إعمال شهوت به دلخواه) معیار کرامت بود، همه حیوانات هم با انسانها برابر بودند و هیچ انسانی بر هیچ حیوانی برتری نداشت و دیگر سخن از به عنوان یک حق ویژه، که به برگردد بی‌معنا بود. 🚫اینجاست که باید گفت دفاع از به بهانه و ، مصداق بارز «بر سر شاخه نشستن و بن بریدن» است.🚫 @Yekaye
. 2⃣ «فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهيمَ الرَّوْعُ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» هنگامی که ترس ابراهیم زایل شد ... بحث و جدال درباره قوم لوط را آغاز کرد. پس، 🍃الف. آرامش روحى، زمينه توجّه به همنوعان است. 📚(تفسير نور، ج4، ص94) 🍃ب. به هنگام هيجان، موضعگيرى نكنيم. 📚(تفسير نور، ج4، ص94) 🍃ج. کسی که دچار ترس شده باشد، اولویت اول خودش است، نه دیگران. 🍃 د. ... @Yekaye
. 3⃣ «فَلَمَّا ... جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» هنگامی که ... به ابراهیم بشارتی داده شد، بحث و جدال درباره قوم لوط را آغاز کرد. پس: 🍃الف. بشارت به نعمت، ما را از سرنوشت ديگران غافل نسازد. 📚 (تفسير نور، ج4، ص94) 🍃ب. انبيا به فكر افراد زير دست خود هستند. 📚 (تفسير نور، ج4، ص94) 💠نکته 🍃ج. وقتی به کسی بشارت و امتیازی می‌دهند، می‌فهمد که مورد توجه است، پس درخواست‌های جدید مطرح می‌کند. 🍃د. ... @Yekaye
. 4⃣ «... إِبْراهيمَ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» محبت به انسان‌های دیگر – حتی اگر گناهکار باشند – در پیامبران الهی بقدری زیاد است، که پیامبر اولوالعزمی همچون حضرت ابراهیم ع با فرشتگان خدا - بلکه با خود خدا (چون ضمیر «نا: ما» به کار برد) – بحث می‌کند که عذاب را از آنها عقب بیندازد! البته واضح است که دغدغه ایشان برای به عقب انداختن عذاب، به هیچ عنوان به معنای توجیه ویا دفاع از عمل بی‌شرمانه آنان نیست؛ بهترین شاهدش هم اینکه در روایات،‌ این مجادله به این صورت ذکر شده که حضرت ابراهیم احتمال وجود تعدادی مومن در میان آن قوم را می‌دهد و به خاطر وجود آنهاست که از خدا می‌خواهد عذاب را از آن قوم بردارد (که شبیه این در تورات هم آمده: سفر پیدایش، فصل 18 ) یعنی بهانه وی، وجود برخی افراد مومن – یعنی کسانی که اهل این کار نیستند - در آن جامعه است. @Yekaye
. 5⃣ «... إِبْراهيمَ ... يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» تنها به فكر قوم و طايفه خويش نباشيم. 📚(تفسير نور، ج4، ص94) @Yekaye
. 6⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» چرا با اینکه حضرت ابراهیم ع درباره قوم لوط با فرشتگا ن– و نه با خود خداوند – بحث و جدل کرد، خداوند تعبیر «یجادلنا: با ما مجادله می‌کند» به کار برد؟ 🍃الف. چون مخالفت با انجام ماموریت عده‌ای، مخالفت با آن که آنان را به ماموریت فرستاده محسوب می‌شود؛ و آنان مامور از طرف خداوند بودند. 🍃ب. فرشتگان مظهر اراده و فعل خداوندند؛ پس بحث و جدال با آنها مصداق بحث و جدال با خداوند است. 💠نکته تعبیر این آیه مویدی است بر مضمون روایت معروف «قرب نوافل»، که در آن خداوند می‌فرماید بنده‌ای که در مسیر خدا پیش رود به حدی می‌رسد که خداوند چشم و گوش و دست او می‌شود 📚(علل الشرائع، ج1، ص12) و نیز مویدی است بر روایاتی که امیرالمومنین ع (ویا هریک از چهارده معصوم ع) ‌را دست خدا، وجه خدا و ... معرفی می‌کنند. 📚(بصائر الدرجات، ج1، ص61-66) 🍃ج. ... @Yekaye
7⃣ «يُجادِلُنا في قَوْمِ لُوطٍ» مصداق این بحث و جدالی که حضرت ابراهیم ع کرد چه بود؟ 🍃الف. محور اصلی مجادله، بحث بر سر برداشتن عذاب از قوم لوط بوده است؛ و این مطلبی است که نه‌تنها در 🔺روایات شیعه 🔖(حدیث2 https://eitaa.com/yekaye/3873) و ‌ 🔺نقل‌های اهل سنت از صحابه و تابعین 📚(مثلا ابن‌عباس و سعید بن جبیر و قتاده، به نقل از الدر المنثور ، ج3، ص342؛ و یا حذیفه، به نقل از البحر المحيط، ج6، ص185) آمده، بلکه شبیه این داستان 🔺در تورات هم آمده است 📚(سفر پیدایش، فصل18) 🔺و اغلب مفسران شیعه و سنی نیز همین نظر را ترجیح داده‌اند 📚(مثلا: مجمع البيان، ج5، ص275؛ الميزان، ج10، ص326؛ البحر المحيط، ج6، ص185) 🍃ب. منظور از مجادله، پرسش و پاسخهایی است که حضرت ابراهیم ع درباره عذاب آنان می‌پرسید مانند اینکه چه چیزی موجب شده که عذاب استیصال به سراغ آنان بیاید؛ یا اینکه آیا واقعا قصد عذاب دارید یا صرفا برای تهدید و ترساندن آنها سراغشان می‌روید؛ یا اینکه چگونه همه آنان را یکجا هلاک می‌کنید و مومنان را چگونه نجات می‌دهید؛ در واقع چون پرسش‌های فراوانی کرد تعبیر «مجادله» برایش به کار برده شد. 📚(جبائی، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص275) 🍃ج. شايد مجادله حضرت ابراهيم عليه السلام همان باشد كه در سوره عنكبوت، آيه 31 آمده است كه او به فرشتگان گفت: چگونه منطقه را زير و رو مىكنيد درحالى كه حضرت لوط عليه السلام پيامبر خدا، در ميان آنهاست. آنها جواب دادند: ما به احوال آنان شناخت كامل داريم و لوط و يارانش را نجات مىدهيم. 📚 (تفسير نور، ج4، ص94) 🍃د. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 انا لله و انا الیه راجعون 🏴 همه از خداییم و به سوی او بازمی گردیم. رحلت عالم ربانی حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی را به عموم مسلمانان بویژه متعلمان علی سبیل النجاة تسلیت عرض می کنم. @souzanchi
862) 📖 إنَّ إِبْراهيمَ لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ 📖 💢ترجمه به‌درستی که ابراهیم قطعا بردباری بسیار تضرع‌پیشه و بازگشت‌کننده بوده است. سوره هود (11) آیه 75 1397/10/4 17 ربیع‌الثانی 1440 @Yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹حَليم قبلا بیان شد که ▪️درباره اینکه اصل ماده «حلم» بر چه چیزی دلالت دارد بین اهل لغت اختلاف است. ▫️ابن فارس بر این باور است که این ماده حداقل بر سه معنای کاملا متباین و بی‌ربط به هم دلالت دارد: (۱) بردباری و نقطه مقابل عجله؛ (۲) حالت سوراخ و فاسد شدن پوست که توسط موریانه و سایر حشرات رخ می‌دهد؛ و (۳) دیدن چیزی در خواب؛ و این ماده را از بهترین شواهدی دانست که نمی‌توان همه معانی‌اش را بهم برگرداند؛ ▫️هرچند برخی معنای اصلی این ماده را خویشتنداری و کنترل هیجانات معرفی کرده و به نحو تکلف‌آمیزی کوشیده‌اند همه معانی مذکور را به این معنا برگردانند. ▪️در هر صورت، بحثی نیست که «حِلْم» به معنای خویشتنداری و کنترل هیجانات است و جمع آن «أَحْلَام» می‌باشد، و «حلیم» صفت مشبهه است به معنای کسی که بسیار بردبار است و صفتی است که هم در مورد انسان (إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ، هود/۷۵؛ فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ، صافات/۱۰۱) و هم در مورد خداوند به کار رفته است، به همراه اوصافی دیگر (غَفُورٌ حَلِيمٌ، … غَنِيٌّ حَلِيمٌ، … عَلِيمٌ حَلِيمٌ، … شَكُورٌ حَلِيمٌ) ▪️معنای «حلم» به «صبر» بسیار نزدیک است و برخی در تفاوت این دو گفته‌اند که «حلم» مهلت دادن حکیمانه در عذاب کردن و مواخذه کردن کسی است که مستحق عقوبت است و از این رو، نقطه مقابل آن «سفاهت» است که نوعی عجله‌ورزی غیرحکیمانه است؛ اما «صبر» بازداشتن خویش است از افتادن در ناملایمات یا اظهار بی‌تابی کردن؛ و از این روست که در مورد خداوند تعبیر «حلیم» ‌به کار می‌رود اما تعبیر «صابر» خیر؛ که اگر این توضیح را قبول کنیم، حق با کسانی است که اصل ماده «حلم» را نقطه مقابل عجله می‌دانستند؛ و مفهوم «خویشتنداری» را لازمه آن، و نه جزء آن، برمی‌شمردند. 🔖جلسه 741 http://yekaye.ir/al-fater-35-41/ @Yekaye
🔹أَوَّاه ▪️کلماتی مانند «آه» و سایر اسماء صوتی الفاظی‌اند که از دهان شخص شخص غمگین به مناسبت غم و اندوهی که در آن گرفتار آمده خارج می‌شود و به اقتضای حال او تلفظ‌ها و حروف مختلفی به کار گرفته می‌شود. در زبان عربی از این کلمات با اشتقاق انتزاعی فعلی ساخته شده است که الان بر وزن «أوه» می‌باشد؛ و از این رو، این ماده صرفاً بر بیان حالت غم و اندوه دلالت دارد 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص199) ▪️در واقع، وقتی کسی که آه می‌کشد، می‌گویند «تأوَّهَ»؛ و در گویش‌های عربی تلفظ‌های مختلفی دارد به صورت‌های «آوَّهْ» ، «أوَّهْ» ، «أَوَّهْ» ، «آوَهْ» ، «أوِّهْ» ، «أَوْهِ» ، «آهِ» ، «آوِ» و «أَوّتَاه» بیان می‌شود. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص163) و از ابوالعباس (احمد بن یحیی ثعلب) نقل شده که عرب وقتی کسی کارش را کفایت کند «إِيهاً می‌گوید؛ وقتی فریبش دهند «وَيْهاً» و وقتی دچار تعجب شود «وَاهاً» می‌گوید 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101) ▪️بدین ترتیب، «أَوَّاه» به کسی می‌گویند که زیاد آه می‌کشد و از این کلمه برای اشاره به کسی که در حرکات و سکنات خویش خشیت از خدا را ابراز می‌دارد استفاده می‌شود 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص101) 📿از این ماده تنها همین کلمه، و آن هم دو بار، و هر دوبار در توصیف حضرت ابراهیم ع به کار رفته است. (مورد دیگر: إِنَّ إِبْراهيمَ لَأَوَّاهٌ حَليمٌ؛ توبه/114) @Yekaye
🔹مُنيب درباره ماده «نوب» ▪️ابن فارس می‌گوید که در اصل بر عادت کردن و انس گرفتن با محلی و برگشتن بدان دلالت دارد، چنانکه به زنبور «النّوب» گفته می‌شود از این جهت که دائما به کندویش برمی‌گردد 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص367) در واقع، ابن‌فارس دو عنصر را در معنای این ماده دخالت می‌دهد: 🔸یکی به جایی انس گرفتن و عادت کردن؛ و 🔸دوم برگشتن؛ اما برخی از اهل لغت، تنها عنصر اول و برخی تنها عنصر دوم را در اصل معنای این ماده دخیل دانسته‌اند: ▪️برخی اصل معنای این ماده را رجوع پیاپی (رجوع بعد از رجوع) دانسته و علاوه بر اینکه کاربرد آن در مورد زنبور را شاهد بر مدعای خود دانسته‌اند، وجه تسمیه «نائبة» (بلای بزرگی که یکدفعه بر سر انسان فرو می‌آید) این دانسته‌اند که حادثه‌ای است که اقتضایش این است که دوباره برگردد؛ و «إنابة» به درگاه خداوند متعال هم رجوع با توبه و اخلاص به اوست 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص827) ▫️و البته دیگران هم در تفاوت «رجوع» با «إنابه» گفته‌اند که انابه اخص از رجوع است و صرفا ناظر به برگشت به طاعت است و «مُنیب» بار مدح‌آمیز دارد؛ از این رو، برای کسی که به انجام گناه برگردد به کار نمی‌رود. 📚(الفروق في اللغة، ص300) ▪️در مقابل،مرحوم مصطفوی اصل این ماده را ناظر به نزول اختیاری و عامدانه در محلی دانسته‌، و مفاهیمی همچون رجوع و انس گرفتن و روی آوردن و توبه را از آثار این معنا قلمداد کرده ‌است. ▫️از نظر ایشان، وجه تسمیه «نائبه» این است که عامدانه از جانب خداوند نازل می‌شود و برگشتن به محل قبلی نیز امری است که عامدانه انجام می‌گردد؛ اما استمرار و تکرار، نه ناظر به اصل این ماده، بلکه ناظر به صیغه‌های مفاعله (مناوبة) و تفاعل (تناوب) است. ▫️«إنابه» هم چون به باب افعال رفته، متعدی شده و به منزله آن است که کسی خویش را در جایگاه خاصی فرود آورد، و «مُنیب» هم کسی است که خود را در مسیر سلوک الی الله قرار داده است، همانند «توکیل» که شخص دیگری را به جای خویش می‌گمارد؛ و علت اینکه «أنابه» با حرف «الی» می‌آید و «توکل» با حرف «علی» (عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنيبُ؛ هود/88)، این است که در «انابه» شخص خود را درون مسیری قرار می‌دهد که او را به سوی خدا می‌برد و برای اشاره به این غایت «الی»‌می‌آید اما در توکل مفهوم اعتماد و تکیه کردن پررنگتر است و از این رو «علی» می‌آید 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج12، ص298-299) 📿این ماده در قرآن کریم جمعاً 18 بار، و البته تنها در باب افعال، (هم به صورت فعل [أناب] و هم به صورت اسم فاعل [منیب] به کار رفته است.] @Yekaye
🔹لَحَليمٌ أَوَّاهٌ مُنيبٌ به لحاظ ترکیب نحوی، ▪️«لام» لام مزحلقه است (که برای تاکید می‌آید)؛ ▪️«حلیم» خبرِ إنّ است؛ ▪️اما «أَوَّاهٌ» را می‌توان دو گونه تحلیل کرد: 🔸خبر دوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرع‌پیشه بود؛ 🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرع‌پیشه بود؛ ▪️«مُنيبٌ» را چند گونه می‌توان تحلیل کرد: 🔸خبر سوم: ابراهیم بردبار بود و بسیار تضرع‌پیشه بود و بازگشت‌کننده بود؛ 🔸صفت برای «حلیم»: ابراهیم بردباری تضرع‌پیشه و بردباری بازگشت‌کننده بود؛ 🔸صفت برای «أواه» - که در این صورت: ▫️اگر «أواه» خبر دوم باشد، چنین می‌شود: ابراهیم بردبار بود و تضرع‌پیشه‌ای بازگشت‌کننده؛ ▫️اگر «أواه» صفت باشد، نقشِ «منیب»، می‌تواند: 🔻صفتِ فقط برای «أواه» باشد: ابراهیم «بردباری تضرع‌پیشه»، آن هم «تضرع‌پیشه‌ای بازگشت‌کننده» بود؛ 🔻صفتِ «أواه» باشد مطلقا: ابراهیم بردبارِ تضرع‌پیشه‌ی بازگشت‌کننده بود. 🔻صفت برای ترکیبِ «حلیم أواه» باشد: ابراهیم «بردبارِ تضرع‌پیشه»ی بازگشت‌کننده بود. ✳️شیرینیِ این عبارت این است که در آن واحد ظرفیت تمامی این معانی را دارد، و با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، بعید نیست که همگی مد نظر بوده باشد، بویژه که هریک نکته ظریفی را می‌رساند که دیگری فاقد آن است. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا