eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
114 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔟 «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ» مقصود از «قطع»ی از شب چیست؟ 🍃الف. به معنای ظلمت شب است 📚(ابن‌عباس، به نقل از مجمع‌البیان، ج5، ص280)؛ یعنی در وقتی از شب که بشدت ظلمانی شده است. 🍃ب. به معنای پاره‌ای از شب است. 📚(قتاده، به نقل از مجمع‌البیان، ج5، ص280) 🍃ج. به معنای نیمه شب است. 📚(جبائی، به نقل از مجمع‌البیان، ج5، ص280) 🍃د. ... @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
869) 📖فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ 📖 💢ترجمه پس هنگامی که امر ما آمد آن را زیر و رو کردیم و بر آن بارانی از سنگ‌هایی از سجّیلِ [= سنگ‌گِلِ] نضج‌یافته و درهم‌تنیده باریدیم. سوره هود (11) آیه 82 1397/10/24 7 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹عالِيَها قبلا بیان شد که ماده «علو» در اصل به معنای بلندی و رفعت و عُلُوّ می‌باشد؛ و درباره کاربردهای قرآنی مختلف این واژه نیز توضیحاتی گذشت. 🔖جلسه ۵۱۸ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-28/ @Yekaye
🔹سافِلَها ▪️ماده «سفل» برای اشاره به پایین و پست به کار می‌رود؛ و اغلب اهل لغت به بیان اینکه نقطه مقابل «علو» است بسنده نموده؛ و به کاربرد آن به صورت «سَفِلة» برای اشاره به افراد پست و دون اشاره کرده‌اند (که این کلمه «جمع» است؛ از این رو، نمی‌گویند فلانی سفله است؛ بلکه می‌گویند فلانی «مِن سَفِلة الناس» است. 📚(مثلا: معجم مقاييس اللغه، ج3، ص8) ▫️ و حداکثر اشاره کرده‌اند که این تقابل فقط بین «سُفْل» و «عُلُوّ» نیست؛ بلکه «سافل» هم در مقابل «عالی» (فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها؛ حجر/ 74) به کار می‌رود و معنای افعل تفضیل آن هم به صورت مذکر «أَسْفَل» (در مقابل «أعلی»: وَ الرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ؛ أنفال/42؛ إِنَّ الْمُنافِقينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار؛ نساء/145) و هم به صورت مونث «سُفلی» در مقابل «عُلیا» (وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلى؛ توبة/40) به کار رفته است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص413). ▪️اما برخی با توجه به کلمات دیگری که برای معنای «پایین» در عربی رواج دارد (مانند «تحت» و «دون») توضیح داده‌اند که: ماده «سفل» ‌برای امری که متصل باشد به کار می‌رود، اما «تحت» (در مقابل «فوق») برای امر منفصل؛ و تفاوتش با «دون» در این است که «دون» در اصل برای اشاره به غیریت است که البته آن غیر با تسفّل و پایین بودن همراه است. 📚 (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج5، ص173) ▫️هرچند برخی توضیح داده‌اند که معنای محوری این ماده «تحت یا دونِ دیگری بودن و از این حیث متمایز شدن» است 📚(المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ج1، ص1027) ▪️و به نظر می‌رسد این ماده دارای بار ارزشی منفی هم می‌باشد؛ یعنی برای «پایین» بودنی به کار می‌رود که با نوعی تحقیر و کوچک شمردن همراه باشد. ▪️ضمنا با اینکه غالبا «سفل» در مقابل «علو» ، و «تحت» در مقابل «فوق» آمده است؛ اما به نظر نمی‌آید این دوگانه‌ها کاملا متمایز از هم باشند؛ چنانکه گاه «سفل» در مقابل «فوق» هم به کار رفته است: «إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ» (احزاب/10) 📿ماده «سفل» 10 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
🔹سِجِّيلٍ ▪️اینکه اصل «سجّیل» از چه ماده‌ای است محل اختلاف است. یک احتمال قوی آن است که اصل این کلمه «سنگ-گِل» بوده که از زبان فارسی به عربی وارد، و بدین صورت تلفظ شده است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص398) ▫️بویژه که از ابوعبیده نقل شده که این را به معنای «سنگ سخت» دانسته و از فراء هم نقل شده که آن را به معنای گِل پخته شده (آجر) دانسته‌ است 📚(البحر المحيط، ج6، ص174) ▫️ و برخی افزوده‌اند که این کلمه با کلمه «سجّین» (كَلّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفي سِجِّينٍ؛ وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ؛ مطففین/7-8) هم‌معنی است و در زبان عربی اینکه حرف لام و نون به همدیگر تبدیل شود بسیار رایج است. 📚(مجمع البيان، ج5، ص278) ▫️ و این احتمال نزد برخی از مفسران بقدری غلبه دارد که حتی بر این باورند که کلمه «سجلّ» که به معنای «کتاب» می باشد (و مشتقات آن مانند اسجال به معنای ارسال؛ و ...) نیز از همین کلمه گرفته شده چون ابتدا نوشته‌ها روی سنگ نوشته می‌شد و به همین مناسبت از کلمه «سجّیل» کلمه «سجل» درست شد. 📚(الميزان، ج10، ص343) ▪️اما برخی در مقابل بشدت با این تحلیل که این کلمه، معرّب و وارد شده از زبان فارسی باشد، مخالفند؛ و آن را از ماده «سجل» می‌دانند. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص58) ▪️درباره ماده «سجل» کلمه «السَّجْل» به معنای دلو بزرگ و تعبیر «سَجَلت الماءَ» برای ریختن آب بسیار معروف است؛ و در اغلب تحلیل‌ها از این کلمه شروع کرده‌اند: ▫️برخی اصل معنای این ماده را «ریختن چیزی بعد از پر شدن آن» می دانند؛ چنانکه نه‌تنها به دلو بزرگ، بلکه به پستان پر از شیر هم «سَجْل» گویند و خلیل «سِجل» را به معنای پر شدن دلو دانسته؛ و ظاهرا «سِجِلّ» (يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ؛ انبیاء/104) را هم بدین مناسبت کتاب گویند که نوشته‌ها و معانی در آن جمع شده‌اند [معانی در آن پر شده و با خواندن به دیگران سرازیر می‌شود] و آنگاه «سجّیل»‌ می تواند از هر یک از این دومعنا گرفته شده باشد؛ و هرچند «سجّیل» ‌را به معنای شدید هم دانسته‌اند. 📚(معجم المقاييس اللغة، ج3، ص136) ▫️برخی هم اصل معنای «سجل» را جمع کردن و گنجینه کردنی که به منظور ریختن و نشر دادن انجام شده باشد، دانسته‌اند؛ و کاربردهای مختلفش را به همین معنا برگردانده‌اند؛ و آنگاه «سجّیل» برگرفته از همین ماده در وزن فِعّیل دانسته‌اند و گفته‌اند که صیغه مبالغه است (شبیه صدّیق و شرّیر) که دلالت دارد بر چیزی که اجزایش جمع شده و شدت یافته و برای پرتاب شدن آماده گردیده است؛ و اینکه در آیه «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» (هود/82) با تعبیر «منضود» توصیف شده، موید همین نکته دانسته‌اند؛ و «سِجِلّ» را هم بر وزن «فِعِلّ» (شبیه فلزّ) دال بر مبالغه و شدت دانسته‌اند که نوشته‌ای است که همه چیز در آن جمع شده است. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص57-58) ▫️و این احتمال هم مطرح شده که سنگی بوده که در آن می نوشته‌اند و بتدریج هر وسیله‌ای که در آن نوشته می‌شد را «سِجِلّ» نامیدند. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص398) ▪️البته درباره ریشه معنایی «سجیل» احتمالات دیگری هم مطرح شده است: از جمله اینکه 🔸مشتق از «أسجل» به معنای اعطا کردن است، از این باب که همچون بارانی بوده که یکدفعه اعطاء و سرازیر می‌شود؛ 🔸یا اینکه «از سجل» به معنای دلو بزرگ گرفته شده از این جهت که همانند دلو یکدفعه رها شده است؛ 🔸و یا از «سجِل»‌ به معنای کتاب و نوشته است؛ و مقصود آن است که خداوند بر آنان مکتوب و مقدر فرمود عذاب را 📚(مجمع البيان، ج5، ص278) 📿با توجه به اختلافی که درباره ماده این کلمه وجود دارد اشاره می‌کنیم که کلمه «سجّیل» سه بار، و کلمه «سِجِلّ» یکبار و کلمه «سِجّین» دوبار در قرآن کریم به کار رفته است. (البته درباره «سجّین» یک احتمال قوی آن است که از ماده «سجن» باشد که البته ماده «سجن» در 10 مورد دیگر هم در قرآن به کار رفته است.) @Yekaye
🔹مَنْضُودٍ ▪️ماده «نضد» در اصل دلالت دارد بر انضمام چیزی به چیز دیگر به نحو کاملا چسبیده و در کنار هم، خواه روی هم باشد یا در کنار هم 📚(معجم المقاييس اللغة، ج5، ص439) ▫️به تعبیر دیگر، ضمیمه و به هم ملحق کردن بین اجزای یک چیز ویا اشیای مختلف به نحوی که شبیه یک چیز واحد به نظر برسد. 📚(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج12، ص153) ▪️«النَّضَد» به تختی گویند که کالاها را روی آن قرار می دهند و احتمالا تعبیر «طلع نضید» [شکوفه‌های به‌هم‌پیوسته یا خوشههاى روى هم چيده] از این کلمه استعاره گرفته شده است ▫️ویا «وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ» [موزِ روی هم چیده شده] (واقعة/29) از باب تشبیه به ابر متراکم است 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص810) 📿ماده «نضد» 3 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در بحث از آیه قبل روایتی از امام صادق ع گذشت (حدیث2). 🔖https://eitaa.com/yekaye/4084 در ادامه‌اش فرمودند: و حضرت لوط ع از آن شهرها بیرون آمد؛ و آنگاه جبرئیل امین بالهای غضب را گستراند، و اسرافیل جوانب آن شهرها را گرد آورد؛ و دردائیل بال [قدرات]ش را در انتهای سرزمین هفتم قرار داد و عزرائیل هم برای قبض روح آنان در زبانه‌هایی از آتش آماده شد. چون سپیده فجر دمید، جبرئیل با صدای بلندی فریاد برآورد: چه بد است صبحِ جماعتِ کفرپیشگان! و میکائیل از جانب دیگر فریاد برآورد: چه بد است صبحِ جماعتِ پرده‌دران! و اسرافیل از سمت سوم فریاد برآورد: چه بد است صبحِ جماعتِ بزهکاران! و دردائیل هم فریاد برآورد: چه بد است صبحِ جماعتِ گمراهان! و عزرائیل هم با شدت تمام فریاد برآورد: چه بد است صبحِ جماعتِ غفلت‌پیشگان! پس جبرئیل امین – همان که به طاووس ملائکه مشهور است، گردنبندی از نور بر گردن دارد و قدرتمند است – آن هفت شهر را از آخر، و از انتهای پست‌ترین سرزمین هفتم، به جناح غضب خویش برکَند؛ چنانکه آب سیاهی برآمد؛ پس به کوهها و دشتها و درختان و خانه‌ها و غرفه‌ها و رودها و مزارعه‌ها و مرتع‌ها پرداخت تا اینکه همه را زیر و رو کرد؛ تا جایی که آسمانیان فریاد آنان را شنیدند و گفتند: اینان چه کسانی‌اند که مورد غضب قرار گرفته‌اند؟ و پاسخ آمد: اینان قوم لوط‌اند. و اینان همچنان در بر جناح [قدرت] جبرئیل بودند و همچون برگی در تندبادی شدید این سو و آن سو می‌شدند، در انتظار اینکه چه زمان فرمان سررسد؛ پس ندا داده شد: آن شهرها را درهم کن؛ پس جبرئیل امین «آن را زیر و رو کرد» و این است مراد از آن سخن خداوند متعال که فرمود: «و شهرهاى واژگون شده را كه به رو درافكند؛ پس آن شهرها را پوشانيد آنچه پوشانيد» (نجم/52-53) که یعنی [پوشانیده شد] از سنگهایی که توسط فرشتگان بر آنجا پرتاب گردید. خداوند متعال فرمود: «پس هنگامی که امر ما آمد» یعنی عذاب ما «آن را زیر و رو کردیم و بر آن باریدیم بارانی از سنگ‌هایی از سجّیلِ [= سنگ‌گِلِ] منضود.» یعنی پشت سر هم؛ و بر هر سنگی اسم صاحبش بود [ظاهراً اشاره به ابتدای آیه بعد است که می‌فرماید: این سنگها نشان‌گذاری شده بودند]. حضرت فرمود: پس آن قوم از خواب بیدار شدند در حالی که در میان زمین و آسمان بودند؛ و آتش آنان را احاطه کرده بود و فرشتگان با سنگهایی که در آتش جهنم پخته [= آجر] شده بودند آنان را سنگ‌باران می‌کردند؛ پس چه بد بود صبح آن انذارداده‌شدگان! 📚تحفة الإخوان، ص48 (نسخه خطی، به نقل از البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص319-321) قال: و خرج لوط (عليه السلام) من تلك المدائن و إذا بجبرئيل الأمين قد بسط جناح الغضب، و إسرافيل قد جمع أطراف المدائن، و دردائيل قد جعل جناحه تحت تخوم الأرض السابعة، و عزرائيل قد تهيأ لقبض أرواحهم في حراب النيران، حتى إذا برز عمود الصبح، صاح جبرئيل الأمين بأعلى صوته: يا بئس صباح قوم كافرين. و صاح ميكائيل من الجانب الثاني: يا بئس صباح قوم فاسقين. و صاح إسرافيل من الجانب الثالث: يا بئس صباح قوم مجرمين. و صاح دردائيل: يا بئس صباح قوم ضالين. و صاح عزرائيل بأعلى صوته: يا بئس صباح قوم غافلين. قال: فقلع جبرئيل الأمين- طاوس الملائكة المطوق بالنور، ذو القوة- تلك المدائن السبع عن آخرها، من تحت تخوم الأرض السابعة السفلى بجناح الغضب، حتى بلغ الماء الأسود، ثم رفعها بجبالها، و وديانها ، و أشجارها، و دورها، و غرفها، و أنهارها، و مزارعها، و مراعيها، حتى انتهى بها إلى البحر الأخضر الذي في الهواء، حتى سمع أهل السماء صياح صبيانهم، و نبيح كلابهم، و صقيع الديكة، فقالوا: من هؤلاء المغضوب عليهم؟ فقيل: هؤلاء قوم لوط (عليه السلام). و لم تزل كذلك على جناح جبرئيل، و هي ترتعد كأنها سعفة في ريح عاصف، تنتظر متى يؤمر بهم، فنودي: در القرى بعضها على بعض. فقلبها جبرئيل الأمين، و جعل «عاليها سافلها» فذلك معنى قوله تعالى: «وَ الْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوى؛ فَغَشَّاها ما غَشَّى» ، يعني مِن رمي الملائكة لهم بالحجارة من فوقهم. قال الله تعالى: فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا يعني عذابنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ يعني متتابع بعضه على بعض، و كل حجر عليه اسم صاحبه- قال- فاستيقظ القوم و إذا هم بالأرض تهوي بهم من الهواء، و النيران من تحتهم، و الملائكة تقذفهم بالحجارة و هي مطبوخة بنار جهنم، و هي عليهم كالمطر، فساء صباح المنذرين. @Yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است که درباره آیه «پس هنگامی که امر ما آمد آن را زیر و رو کردیم و بر آن بارانی از سنگ‌هایی از سجّیلِ [= سنگ‌گِلِ] نضج‌یافته و درهم‌تنیده باریدیم» فرمودند: هیچ بنده‌ای نیست که از دنیا خارج شود و عمل قوم لوط را حلال و روا بشمرد مگر اینکه خداوند چنان سنگی را به کبد وی بزند که همان نهایتا باعث مرگ وی شود؛ ولی مردم آن را نمی‌بینند. 📚تفسير القمي، ج1، ص336 حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَةً» قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا يَسْتَحِلُّ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ إِلَّا رَمَاهُ اللَّهُ كَبِدَهُ مِنْ تِلْكَ الْحِجَارَةِ تَكُونُ مَنِيَّتُهُ فِيهَا وَ لَكِنَّ الْخَلْقَ لَا يَرَوْنَهُ. ✅روایتی شبیه این روایت با اندکی تفاوت در کافی آمده است که ان شاء الله در بحث از آیه بعد خواهد آمد. @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1⃣ «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها» خداوند مدتها به بدکاران مهلت می‌دهد؛ اما گاه بقدری بدی در جامعه‌ای تثبیت می‌شود که جز برهم‌زدن آن جامعه از بیخ و بن، چاره‌ای نمی‌ماند. @Yekaye
. 2⃣«فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها» مقصود از تعبیر «عالیِ آن را سافلِ آن قرار دادیم» چیست؟ 🍃الف. همین تعبیر زیر و رو کردن؛ یعنی وقتی خدا بخواهد عذاب کند، شهری [یا شهرهایی] را زیر و رو می‌کند و هیچکس را یارای مقاومت نیست. 🍃ب. كيفر كسانى كه فطرت انسانى را واژگون مىكنند آن است كه شهر بر سرشان واژگون شود. 📚(تفسير نور، ج4، ص104) 🍃ج. یعنی کسانی که در ظاهر علو و برتری‌ای داشتند اسفل و حقیر و پست شدند و بالعکس؛ یعنی آن مردمانی که قدرتمند بودند به زیر کشیده شدند. 🍃د. شدت عذاب و درهم‌ریختن شهر به حدی بود که مناطق مرتفع (کوهها و تپه‌ها) به مناطق زیردست (دره‌ها و ...) تبدیل شد. 🍃ه. ... @Yekaye
. 3⃣ «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» چرا صرفاً به اینکه بفرماید «زیر و رویش کردیم» بسنده نکرد و از سنگباران آنجا نیز خبر داد؟ 🍃الف. شاید می‌خواهد به نحوی به فلسفه یکی از مجازات‌های اسلامی برای افرادی که مرتکب لواط (رفتار جنسی با همجنس) می‌شوند اشاره کند؛ یعنی اگر فرد همجنس‌باز سنگسار می‌شود، از باب همان عذابی است که بر قوم لوط نازل شد. 🍃ب. ممکن است زیر و رو کردن، عذاب خود شهر باشد، و سنگباران عذاب کسانی که در شهر نبوده‌اند 📚 (به نقل از الميزان، ج10، ص344) و موید این برداشت آن روایاتی است که می‌گوید زن لوط همراه آنان از شهر خارج شد اما بعد از اظهار همدلی با آن قوم، سنگی از آن سنگها آمد و او را به هلاکت رساند. 🍃ج. شاید از باب تغلیظ و تشدید در عقوبت بوده باشد؛ یعنی ابتدا زیر و رو کرد و بعد همانجا را سنگباران نمود. 📚(به نقل از الميزان، ج10، ص344) 🍃د. چه‌بسا می‌خواهد بر واقعی بودن ماجرا تاکید کند. یعنی با بیان طول و تفصیل و جزئیات واقعه، نشان دهد که گمان نکنید که داستان قوم لوط را صرفاً به عنوان یک داستان ساخته و پرداخته‌ایم. 🍃ه. ... @Yekaye
. 4⃣ «وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً» قدرت الهى مى تواند به جاى باران، سنگباران كند. 📚(تفسير نور، ج4، ص104) @Yekaye
. 5⃣ «أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» چرا به صرف سنگباران (أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً) بسنده نکرد و به نوع سنگها (از سجیل بودنشان) اشاره کرد؟ و مقصود از «سجیل» چیست؟ 🍃الف. معرب «سنگ-گِل» است (ابن عباس و سعید بن جبیر) و می‌خواسته بدین تعبیر بر صلابت آنها و یخ نبودن آنها تاکید کند تا افراد گمان نکنند که منظور تگرگ و امثال آن می‌باشد. 📚(مجمع البيان، ج5، ص281) 🍃ب. مقصود «گِل» است (قتاده و عکرمه)؛ و موید این برداشت آیه «لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طينٍ» (ذاریات/33) است که تعبیر «طین» را به جای «سجیل» آورده است. 📚(مجمع البيان، ج5، ص281) 🍃ج. شاید می‌خواسته غیرمستقیم اشاره کند که اصل سنگ‌ها از گِل بوده (حسن بصری)؛ [که در اثر رسوبات و فشارهای لایه‌های زمین به صورت سنگ درآمده است] 📚(مجمع البيان، ج5، ص281) 🍃د. ... @Yekaye
. 6⃣ «أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» مقصود از تعبیر «منضود» چیست؟ 🍃الف. اینکه آن سجیل از لایه‌های متراکمی تشکیل شده و به صورت سنگ درآمده است. 📚(ربیع، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص282) 🍃ب. مقصود متراکم بودن این سنگها در کنار همدیگر است 📚(قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص282) 🍃ج. پیاپی بودن این باران سنگهاست. 📚(ابن‌عباس، به نقل از مجمع البيان، ج5، ص282) 🍃د. ... @Yekaye
. 7⃣ «فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ» 📜حکایت ابن لهیعه روایت کرده که در حال طواف به دور خانه خدا بودم که به مردی رسیدم که می‌گفت»: خدایا مرا بیامرز! و گمان نکنم که بیامرزی! به او گفتم: بنده خدا ! از خدا بترس و این گونه سخن مگو! اگر گناهانت به اندازه قطره‌های باران و برگهای درختان باشد و از خداوند طلب مغفرت کنی، خداوند می‌آمرزد که او آمرزنده و رحیم است. گفت: بیا تا برایت حکایت خودم را تعریف کنم. نزد او رفتم و گفت: ما پنجاه نفر بودیم که همراه با سر [مقدس امام] حسین ع به سوی شام راه افتادیم. وقتی شب می‌شد سر را در جعبه‌ای می‌گذاشتیم و دور آن به میگساری می‌پرداختیم. یک شب دوستانم میگساری کردند تا مست شدند ولی من همراهشان ننوشیدم؛ چون تاریکی شب کامل شد رعدی شنیدم و برقی دیدم گویی درهای آسمان باز شد و حضرات آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق علیهم السلام و پیامبرمان حضرت محمد ص نازل شدند به همراهی جبرئیل و جمعی از فرشتگان؛ پس جبرئیل به آن جعبه نزدیک شد و سر را بیرون آورد و به خود چسباند و آن را بوسید و همگی آن پیامبران چنین کردند و پیامبر ص بر سر حسین ع گریست و پیامبران او را تعزیت می‌گفتند. جبرئیل به او گفت: محمد! همانا خداوند تبارک و تعالی به من دستور داده تا امر تو را در خصوص امتت اطاعت کنم! اگر به من دستور دهی، زلزله‌ای در زمین برای آنان درافکنم و آن را زیر و رو کنم آن گونه که با قوم لوط چنین کردم. پیامبر ص فرمود: نه جبرئیل! مرا با آنان در پیشگاه خداوند روز قیامت توقفی خواهد بود. سپس فرشتگان به سوی ما آمدند که ما را به هلاکت برساتنند؛ من گفتم: الامان؛ الامان؛ یا رسول الله! و حضرت فرمود: برو که خداوند تو را نیامرزد! 📚اللهوف على قتلى الطفوف، ص172-173 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
870) 📖 مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمينَ بِبَعيدٍ 📖 💢ترجمه [سنگ‌هایی] نشانه‌دار نزد پروردگارت؛ و آن از ظالمان اصلا دور نیست. سوره هود (11) آیه 83 1397/10/26 9 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مُسَوَّمَةً ▪️ماده «سوم» در اصل دلالت دارد بر طلب کردن چیزی 📚(معجم مقاييس اللغه، ج3، ص118). ▫️به تعبیر دیگر، معنای اصلی آن به دنبال چیزی رفتن است و در آن دو معنای «رفتن» و «درصدد چیزی بودن» لحاظ شده است. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص438) ▫️کاربرد آن برای به چرا بردن چارپایان بسیار رایج است (هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فيهِ تُسيمُونَ» (نحل/10) و به چارپایانی که برای چریدن در صحرا رها شده‌اند «مسومة» گویند: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ ... وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ» (آل عمران/14) 📚(معجم مقاييس اللغه، ج3، ص118) ▪️بر اساس این تحلیل، کلمه «سومة» به معنای علامتی که بر چیزی می‌گذارند - و «سیما» هم از همین تعبیر گرفته شده است (تَعْرِفُهُمْ بِسيماهُمْ، بقره/273؛ سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ، فتح/29) – بنوعی خروج از معنای اصلی «سوم» است 📚(معجم مقاييس اللغه، ج3، ص118) ▪️در مقابل، برخی اصل این ماده را از همین کلمه «سیما» به معنای علامت دانسته‌اند و گفته‌اند «سائمه» (چهارپایی که به چرا برده می‌شود) و «مسومة» هم از همین گرفته شده؛ و وجه تسمیه‌اش این بوده که شترهایی که برای چرا می‌برده‌اند در مرتع با شترهای دیگر اشتباه می‌شده و به همین جهت بر آنها علامتی می‌نهادند که متمایز گردند و لذا آنها را «مسومة» می‌خواندند 📚(مجمع البيان، ج5، ص278) ▫️و در این معنا تعبیر «مسومه» به معنای «علامت‌گذاری شده» می‌باشد، که نشان از مرغوبیت شیء دارد؛ به تعبیر امروزی‌ها: مارک‌دار است! در همین راستا، برخی اصل معنای این ماده را «چیزی را در معرض چیز دیگر قرار دادن» دانسته‌اند که هم در مورد «سیما» (به معنای علامت) درست درمی‌آید، و هم در مورد «سائمة» که حیوانی است که به چراگاه می‌برند و مرتع را در معرض استفاده وی قرار می‌دهند. 📚(التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج5، ص336) ▪️حتی وقتی وصف «مُسَوّم» برای فرشتگان هم به کار می‌رود (يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ؛ آل‌عمران/125) هر دو احتمال مطرح شده‌ است: ▫️اگر از سیما و علامت گرفته شده، در صورتی که قرائت اسم مفعولی از این کلمه (مُسَوَّمین) را در نظر بگیریم، به معنای «علامت‌دار» می‌باشد؛ یعنی فرشتگانی که نشانه خاصی داشتند و ویژه بودند؛ و در قرائت اسم فاعلی (مُسَوَّمین) به معنای «علامت‌گذار» می‌باشد؛ یعنی بر خود یا بر دشمن یا .. علامت می‌گذاشتند؛ ▫️و در حالتی که از معنای فرستادن و رها کردن مشتق شده باشد، آنگاه یعنی فرشتگانی که خداوند آنان را برای نابودی دشمنان فرستاده و درصدد این کار برآمده‌اند. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص438) ▪️و بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت وصف «مُسَوَّمَةً» در آیه «مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّك» (هود/83؛ ذاریات/34) که برای سنگهایی به کار رفته که همچون بارانی بر سر قوم لوط فرو ریخت ، می‌تواند به معنای «علامت دار» باشد؛ و یا به معنای «رها و فرستاده شدن به سوی آنان»؛ البته اغلب مفسران آن را به همین معنای علامت‌دار گرفته‌اند. ▫️هرچند به ابن‌عباس و معدودی از مفسران نسبت داده‌اند که این را به معنای «آمده از نزد خدا» یا «آماده شده نزد خدا» گرفته‌اند که به معنای دوم برمی‌گردد. 📚(البحر المحيط، ج6، ص192) 📿ماده «سوم» و مشتقات آن 15 بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ و توجه شود که ماده «سوم» که فعلِ آن به صورت «سام یَسوم» (مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذاب؛ اعراف/167) می‌باشد غیر از ماده «سأم» است که به معنای ملالت و بی‌حوصلگی ناشی از خستگی می‌باشد (این ماده اخیر هم در قرآن به کار رفته) و نیز غیر از ماده «سمو» است که به معنای «علو» می‌باشد و «إسم» از آن مشتق شده و قبلا (جلسه ۲۲۱ http://yekaye.ir/baqare-2-31/) درباره‌اش توضیحاتی گذشت. @Yekaye