939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ 📖
💢ترجمه
این حدود [=حد و مرزهای تعیین شدهی] خداوند است؛ و کسی که از خداوند و پیامبرش اطاعت کند او را به بهشتهایی داخل کند که از پایین آن رودها جریان دارد، در آن جاودانهاند؛ و این است رستگاری بزرگ.
سوره نساء (4) آیه 13
1398/5/2
21 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹حدُودُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «حدد» را برخی در اصل ناظر به حدّت و شدت دانستهاند و
▫️برخی معنای اصلی این ماده را «مرز شیء (حد و مرز) که دو چیز را از همدیگر جدا میکند» معرفی کردهاند و
▫️ برخی هم مدعیاند که اساسا این ماده در دو معنای مختلف «منع کردن» [شبیه شدت و حدت] و «طرف و انتهای شیء» [شبیه مرز] به کار رفته است؛
🔺 اما به نظر میرسد که در اغلب مشتقات این ماده هردو معنا اشراب شده باشد:
▪️«حدّ» شرعی (مجازاتهای شرعی) را از این جهت «حدّ» (جمع آن: حدود) گفتهاند که مرز دینداری و بیدینی را معلوم ساخته ویا اینکه اجرای آن، مانع ارتکاب مجدد گناه و تخطی از دین میشود (مثلا ْ: يُقيما حُدُودَ اللَّه، بقره/۲۳۰)؛
▪️«حدید» را از این جهت درباره آهن به کار میبرند که سخت و مقاوم است و مانع از آن میشود که براحتی بتوان تغییری در آن داد. همچنین از آنجا که حد به معنای مرز هر چیز است، به لبه تیز اشیاء و به تبع آن، به شیء تیز و برنده، و بلکه به هر چیز دقیق و ظریفی هم «حدید» (جمع آن: «حداد») گفتهاند (مثلا «بَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد» ق/۲۲) (شبیه تیزبین در فارسی) و تعبیر «لسان حدید» (أَلْسِنَةٍ حِدادٍ) یا از این جهت تشبیه آن به تیزی و آزاری است که ایجاد میکند؛ یا از جهت تشبیه آن به آهن که همچون ضربه آهن (گرز آهنین) بر سر مخاطب خود فرود میآید و او را آزار میدهد.
🔖جلسه 438 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-19/
📖اختلاف قرائت
🔹يُدْخِلْهُ
▪️در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و بصره (ابو عمرو) و کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و یعقوب (از قراء عشره) به صورت فعل غایب (یدخله) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مدینه (نمافع) و شام (ابن عامر) و حسن (از قرائات اربعه عشر) به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخله) قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج3، ص31 ؛ البحر المحيط، ج3، ص551؛ معجم القراءات، ج2، ص33
@yekaye
🔹الْفَوْزُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «فوز» از مادههای بحثبرانگیز بین اهل لغت است.
آنچه همگان در آن اتفاق نظر دارند، کاربرد آن در معنای نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب مطلوب است و
🔸تفاوت آن با «نجات» را در همین دانستهاند که «نجات» صرفا به رهایی از هلاکت و موقعیت نامطلوب اشاره دارد، اما «فوز» هم نجات از بدی است و هم رسیدن به وضع مطلوب؛
مثلا: «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فاز» (آلعمران/۱۸۵).
به نظر میرسد در مجموع، وصول به خیر و سعادت در آن پررنگتر باشد، چنانکه در کاربردهای قرآنی مواردی که صرفاً به جنبه وصول به خیر در آنها اشاره شده باشد (مثلا: وَ لَئِنْ أَصابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يا لَيْتَني كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظيماً؛ نساء/۷۳؛ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ توبه/۷۲؛ و…) بسیار زیاد است؛
اما مواردی که صرفاً به حیثیت رهایی از بدی اشاره شده باشد (مثلا: مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبينُ، انعام/۱۶)، خیلی کم است؛
که اگر نکته فوق درست باشد، آنگاه در معدود مواردی که گویی «نجات از بدی» محور آن قرار گرفته معنای استعارهای لطیفی را میرساند؛ گویی همین نجات یافتن و رها شدن از بدی، رسیدن به بالاترین خوبیهاست.
🔖جلسه 908 http://yekaye.ir/ale-imran-3-185/
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
رسول الله ص [بود که] دیه چشم و دیه جان را مقرر فرمود و نبیذ [= نوعی شراب] و هر مستکنندهای [غیر از خمر که مستقیما در قرآن تحریم شده بود] را نیز حرام کرد.
شخصی به ایشان فرمود: آیا رسول الله ص اینها را قرار داد بدون اینکه در مورد آن چیزی [از جانب خداوند] آمده باشد؟
فرمود: بله، تا معلوم کند کسی را که از رسول تبعیت میکند از کسی که نسبت به وی راه عصیان در پش میگیرد.
📚الكافي، ج1، ص267
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص دِيَةَ الْعَيْنِ وَ دِيَةَ النَّفْسِ وَ حَرَّمَ النَّبِيذَ وَ كُلَّ مُسْكِرٍ.
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ غَيْرِ أَنْ يَكُونَ جَاءَ فِيهِ شَيْءٌ؟
قَالَ: نَعَمْ لِيَعْلَمَ مَنْ يُطِيعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَعْصِيهِ.
@yekaye
☀️2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
بر شما باد به اطاعت از کسی که در نشناختنش معذور نخواهید بود.
📚نهج البلاغة، حکمت 156
قَالَ ع: عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ [فِي جَهَالَتِهِ] بِجَهَالَتِه.
@yekaye
☀️ 3) از امام صادق ع از پدرانشان از رسول الله ص روایت شده است:
طاعت، مایه روشنی چشم است.
📚بحار الأنوار، ج67، ص105، به نقل از كِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَة
عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الطَّاعَةُ قُرَّةُ الْعَيْنِ.
@yekaye
☀️ 4) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
راهها و مکاتب مختلف شما را به بیراهه نکشاند! به خدا سوگند شیعه ما نیست مگر کسی که از خداوند عز و جل اطاعت کند.
📚الكافي، ج2، ص73
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدٍ أَخِي عُرَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
لَا تَذْهَبْ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.
@yekaye
☀️5) از امام صادق ع روایت شده است:
خداوند هیچ بندهای را از ذلت گناهان به عزت تقوا منتقل نکرد مگر اینکه او را بدون مال ثروت بخشید؛ و بدون خویش و قوم عزت داد؛ و بدون هیچ انسانی، او را انس بخشید.
📚الكافي، ج2، ص76
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي دَاوُدَ الْمُسْتَرِقِّ عَنْ مُحَسِّنٍ الْمِيثَمِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
مَا نَقَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْداً مِنْ ذُلِّ الْمَعَاصِي إِلَى عِزِّ التَّقْوَى إِلَّا أَغْنَاهُ مِنْ غَيْرِ مَالٍ وَ أَعَزَّهُ مِنْ غَيْرِ عَشِيرَةٍ وَ آنَسَهُ مِنْ غَيْرِ بَشَرٍ.
@yekaye
☀️6) از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
همانا خداوند تبارک و تعالی حضرت محمد را تادیب نمود و به او اموری را تفویض کرد؛ و فرمود: «و آنچه این رسول به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن بازمیدارد خودداری کنید» (حشر/7) و فرمود: «و هرکس از رسول اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است» (نساء/70).
و از جمله آنچه خداوند واجب فرمود، واجبات [ارث] در مورد افرادی است که از صلب باشند [یعنی والدین و فرزندان] و رسول الله ص هم واجبات جدّ را معین فرمود و خداوند هم آن را به سمیت شناخت؛
و در قرآن کریم حرام شدن خود خَمر [شراب] را تعیین فرمود و رسول الله ص هر چیز مستکنندهای را حرام کرد و خداوند این را به رسمیت شمرد و امور فراوان دیگری هم هست؛ پس هر آنچه رسول الله ص حرام کرده به منزله آن چیزی است که خداوند حرام فرموده است.
📚بصائر الدرجات، ج1، ص382
☀️حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدَّبَ مُحَمَّداً ص فَلَمَّا تَأَدَّبَ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» فَقَالَ «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» فَكَانَ فِيمَا فَرَضَ فِي الْقُرْآنِ فَرَائِضُ الصُّلْبِ وَ فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَرَائِضَ الْجَدِّ فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ؛ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ تَحْرِيمَ الْخَمْرِ بِعَيْنِهَا فَحَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَحْرِيمَ الْمُسْكِرِ فَأَجَازَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ فِي أَشْيَاءَ كَثِيرَةٍ؛ فَمَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ.
☀️حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ إِخْوَانِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَدَّبَ مُحَمَّداً ص فَلَمَّا تَأَدَّبَ فَوَّضَ إِلَيْهِ الْأَمْرَ فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا فَقَالَ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ فَكَانَ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ فِي الْقُرْآنِ فَرَائِضُ الصُّلْبِ وَ فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَرَائِضَ الْجَدِّ فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ وَ أَنْزَلَ اللَّهُ لَهُ فِي الْقُرْآنِ تَحْرِيمَ الْخَمْرِ بِعَيْنِهَا وَ حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُلَّ مُسْكِرٍ فَأَجَازَ اللَّهُ ذَلِكَ لَهُ وَ أَشْيَاءَ كَثِيرَةً وَ كُلُّ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ.
@yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَ
.
1️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»
از ابتدای این سوره احکام متعددی درباره اهتمام به یتیمان، ادای مهریه همسران، و نحوه تقسیم ارث بازماندگان بیان کرد و اکنون میفرماید همه اینها حدود الهی است.
💢حد به معنای مرز و محدوده یک شیء است؛ یعنی این محدودههایی است که خداوند برای اعمال و زندگی شما تعیین کرده؛
💢و بلافاصله نتیجه میگیرد که هرکس از خدا و رسولش در رعایت این محدودهها اطاعت کند وارد بهترین موقعیت که البته بینهایت هم هست خواهد شد و این است تنها مصداق حقیقیِ نجات یافتن از وضعیت بد و دست یافتن به وضع خوب و مطلوب.
📝بحث تخصصی #انسانشناسی
بارها اشاره شد که انسان یک تفاوت اساسی با سایر مخلوقات دارد و آن این است که او را با ظرفیت خلیفةاللهی آفریدهاند؛ و از این رو توان رسیدن به برترین موقعیت هستی را دارد.
طبیعی است که رسیدن به هر هدف معینی، نیازمند برنامهای معین است؛ و کسی که هر کاری دلش میخواهد میکند، قطعا به هدف معین نخواهد رسید.
🤔شاید تقابل اصلی نگاه دینی با نگاه لیبرالیستیای که مهمترین ارزش را #آزادی میداند در همین نکته باشد:
📛انسانی که هدفی واقعی دارد، نمیتواند مهمترین ارزش خود را آزادی بداند؛ زیرا آزادی، بویژه در مفهوم غربی خود، تنها برای انسان بیهدف قابل پذیرش است.
اما
💢هرکس که هدف دارد، آن هدفش محدودهای برای رفتارهای او تعیین میکند؛ و کسی که هدفش خداست، محدوده این رفتارهایش را هم خدا معین میکند؛
☀️و البته این تعیین خدا، صرفا یک امر تعبدی و بیمنطق نیست؛ بلکه راه رسیدن به خوشبختی بینهایت است؛ از این رو، بعد از اینکه اشاره کرد که همه آنچه ما تعیین کردیم، یک نحوه حد و حدود و حریم و مرز است که انسانها نباید از آن تخطی کنند، بلافاصله بیان کرد که کسی که از این حد و مرزها تبعیت کند، به برترین موقعیت ممکن در عالم، که از آن با بهشت تعبیر میشود، وارد میگردد؛ آن هم ورودی که خروج ندارد و بینهایت است؛ و این است مصداق فوز و رستگاری و کامیابی عظیم.
@yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَ
.
2️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ... ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»
سعادت و رستگارى، در گرو حركت در مسير الهى است، نه كامگيرى بيشتر از ارث.
(تفسير نور، ج2، ص255)
@yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَ
.
3️⃣ «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ»
باغهایی که رودها از پایین آن عبور کند از دلانگیزترین موقعیتهایی است که انسان در آن احساس گشایش و آسودگی و راحتی میکند. خداوند حد و مرزهایی تعیین کرده است؛ هرکس خود را به این حد و مرزها محدود کند به گشایشی دلانگیز میرسد.
📝ثمره #انسانشناختی
انسانهایی که در دنیا محدودیت را برای خود میپذیرند به گشایش و راحتی ابدی میرسند؛
اما
انسانهایی که در دنیا به هیچ محدودیتی برای خود نمیپذیرند و حدود الهی را زیر پا میگذارند، نه در دنیا به گشایش و راحتی میرسند (مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً، انعام/125؛ وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً، طه/124)
و نه در آخرت (وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنينَ؛ فرقان/13)
@yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَ
.
4️⃣ «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ ... خالِدينَ فيها»
چرا در یدخله، ضمیر را مفرد آورد و نفرمود «یدخلهم»؛ اما در خالدین، از تعبیر جمع استفاده کرد و نفرمود: خالداً؟
🍃الف. مرجع هر دوی اینها کلمه «مَن» است که لفظش مفرد است و معنایش جمع (=هرکس) است؛ از این رو آوردن هر دو صحیح است.
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج9، ص526)
🍃ب. شاید می خواهد اشاره کند که در مقام محاسبه روز قیامت، هرکس به خاطر عمل خودش است که خداوند او را به بهشت وارد می کند، اما جاودانگی شان دیگر امری است که همه با هماند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
939) 📖 تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَ
.
5️⃣ «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»
🔹«ذلک» هم میتواند اشاره باشد به دخول در بهشت و جاودانه در آن ماندن؛ وهم اشاره باشد به اطاعت از خدا و رسول؛
🔹«فوز» خبر برای ذلک است؛ و خبر در حالت عادی نکره میآید؛ وقتی معرفه باشد دلالت بر حصر میکند؛
🔻پس این آیه میفرماید: تنها اطاعت از خدا و رسول، ویا ورود جاودانه در بهشت است که مصداق رستگاری و کامیابی عظیم است.
@yekaye
939) 📖 وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهينٌ 📖
💢ترجمه
و کسی که خداوند و پیامبرش را عصیان کند و از حدودش تجاوز نماید او را در آتشی درآوَرَد که جاودانه در آن باشد و او را عذابی خفتآور است.
سوره نساء (4) آیه 14
1398/5/5
24 ذیالقعده 1440
@yekaye
🔹يتَعَدَّ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «عدو» [یا «عدی] در اصل دلالت دارد بر تجاوز کردن (گذر کردن) از حد خود و پیشی گرفتن در جایی که سزاوار است بدانجا بسنده شود؛
🔸و تفاوتش با «تجاوز» در این است که تجاوز، به صرفِ گذر کردن از نقطه معین (خروج از حق خود) گفته میشود؛ اما «تعدی»، تجاوزی است که ورود نابجا به حقوق دیگران هم در آن لحاظ شده است.
▫️برخی اصل این ماده را از کلمه «عُدوَة» (أنفال/۴۲) دانستهاند («عدوة الوادی» لبه و حاشیه یک سرزمین) دانستهاند گویی کسی که تعدی میکند، به سمت لبه حق خود میرود و از آن گذر میکند.
▪️این ماده هم در مورد امور قلبی و درونی (مانند «عداوت»: دشمنی، «عَدُوّ»: دشمن، جمع آن: اعداء) و هم در مورد امور ظاهری و مادی (مانند «عَدْو» به معنای تندتر از معمول راه رفتن، دویدن) به کار میرود.
🔖جلسه 302 http://yekaye.ir/al-maaarij-70-31/
📖اختلاف قرائت
🔹يُدْخِلْهُ
همانند آیه قبل،
▪️در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و بصره (ابو عمرو) و کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و یعقوب (از قراء عشره) به صورت فعل غایب (یدخله) قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و حسن (از قرائات اربعه عشر) به صورت متکلم معظم لنفسه (ندخله) قرائت شده است.
📚مجمع البيان، ج3، ص31 ؛ البحر المحيط، ج3، ص551؛ معجم القراءات، ج2، ص33
@yekaye
🔹مُهينٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «هون» به معنای «خواری و ذلت»، و «مُهین» به معنای وضعیت خوارکننده است.
▪️با توجه به اینکه این کلمه گاه با بار معنایی مثبت هم به کار رفته، برخی مدعی شدهاند که این ماده در اصل خود در دو معنای مختلف به کار رفته و معنای دیگر آن، سکون و سکینه می باشد که کلمه «هَوْن» به معنای با وقار و سکینه (يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنا؛ فرقان/۶۳) از این معنی میباشد؛
▫️در مقابل، دیگران بر این باورند که اصل این ماده تنها همان در معنای ذلت و خواری است و در مواردی مانند آیه فوق، از این جهت است که در برخی موقعیتها سزاوار است که انسان خود را کوچک ببیند و سرکشی نکند.
▪️در تفاوت «هون» و «ذلت» (یا «اهانت» و «اذلال: ذلیل کردن») گفتهاند که در ذلت و ذلیل کردن، همواره شخصی از موضع بالا دیگری را به کرنش در برابر خویش وادار میسازد؛ اما در هون و اهانت، وی را تحقیر میکند و طوری با وی رفتار مینماید که گویی او شخص قابل اعتنایی نیست؛ لذا نقطه مقابل ذلت (اذلال)، عزت (اعزاز) است، ولی نقطه مقابل هون (اهانت)، کرامت (اکرام) میباشد.
▪️از دیگر مشتقات این ماده که در قرآن کریم به کار رفته کلمه «هَيِّن» (هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ، مریم/۹؛ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّنا، نور/۱۵) است به معنای حقیر و کمارزش میباشد؛ و نیز کلمه «مُهان» (فرقان/۶۹) که اسم مفعول در باب افعال ( وزن مُفعَل) است به معنای «خوار شده».
🔖جلسه 545 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-57/
@yekaye