eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
113 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» تردید افکنی‌ای که بارها در قرآن کریم از سوی منکران معاد مطرح شده است -در حدی که جستجو شد- با این چند بیان بوده است: ▪️أَ إِذا كُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ (رعد/۵) ▪️وَ قالُوا أَ إِذا كُنَّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً جَديداً (اسراء/49 و 98) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (مومنون/82؛ صافات/16؛‌واقعه/47) ▪️وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (نمل/67) ▪️وَ قالُوا أَ إِذا ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ أَ إِنَّا لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ (سجده/10) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدينُونَ (صافات/53) ▪️أَ يَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذا مِتُّمْ وَ كُنْتُمْ تُراباً وَ عِظاماً أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ (مومنون/35) ▪️أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعيدٌ (ق/3) ▪️يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ؛ أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً (نازعات/10-11) ▪️وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا هَلْ نَدُلُّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ يُنَبِّئُكُمْ إِذا مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّكُمْ لَفي‏ خَلْقٍ جَديدٍ (سبأ/7) ▪️وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَميمٌ (یس/78) ▪️أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ؛ بَلى‏ قادِرينَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ (قیامت/3-4) ▪️وَ يَقُولُ الْإِنْسانُ أَ إِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (مریم/66) 🤔در این میان، غیر از مورد اخیر که صرفا به زنده شدن بعد از مرگ اشاره کرده، آنچه در تمام موارد دیگر مشاهده می‌شود این است که علت اصلی این انکار را این دانسته‌اند که انسان «خاک» (تُراباً) و «استخوان» (عِظاماً) و «پوسیده» (رُفاتاً؛ رَميمٌ؛ عِظاماً نَخِرَةً) و کاملا متلاشی (مُزِّقْتُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ) و در زمین گم (ضَلَلْنا فِي الْأَرْضِ) می‌شود. 📝در واقع افق نگاه اینان به انسان افقی کاملا ماتریالیستی است؛ و جالب اینکه حتی به «مشتی گوشت و پوست شدن» هم اشاره‌ای نکردند شاید بدین جهت که بالاخره در گوشت و پوست سلول زنده هنوز احساس می‌شود و آنان افق تحلیلشان از زندگی همین زندگی زیست‌شناختی دنیوی است. 💢در واقع کسی که منکر حقیقت داشتن ماوراء می‌شود حقیقت «خود» را هم بیش از «خاک» نمی‌بیند؛ لذا «مردن» را صرفا «تبدیل شدن به خاک و استخوان» می‌شمرد؛ افق نگاه و آرزوهایش کوچک می‌شود و امیدی به حیاتی برتر از این زندگیِ پر از رنج ندارد. 📝نکته تخصصی قبلا بارها بر این مساله تاکید شد که نظریه داروین شاید درباره بُعد مادی ما درست باشد (یعنی محال نیست که بعد مادی ما در سیر تکانل داروینی ایجاد شده باشد)، اما مشکلش این است که بُعد دمیده شدن روح را کاملا ندیده می‌گیرد و در نتیجه حقیقت انسان در حد خاک (فقط عناصر مادی) می‌بیند؛ و کسی که انسان را این گونه دید، مرگ را پایان کار می‌شمرد و برای بعد از آن کاری نمی‌کند؛ و کسی که چنین شد جهنمی خواهد شد. @yekaye
. 2️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» یکی از مهمترین علت جهنمی شدن اصحاب شمال، که شاید همین امر باعث می‌شد که غرق در ناز و نعمت باشند اما به جای شکرگزاری بر آن پیمان‌شکنی و انجام گناه عظیم اصرار بورزند، این بود که زندگی پس از مرگ را باور نداشتند؛ و این باور نداشتن آنان مستند به هیچ دلیلی نبود، بلکه صرفا چون بعید می‌دانستند که بعد از اینکه جسد متلاشی شد و مشتی خاک و استخوان گردید دوباره برانگیخته شود، آن را انکار می‌کردند. @yekaye
. 3️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» اینکه نفرمود «قالوا: گفتند» یا «یقولون: می‌گویند» بلکه از تعبیر «کانوا یقولون: دائما می‌گفتند» استفاده کرد، نشان می‌دهد که این پرسش آنها که «آيا هنگامی که بمیریم و خاکی و استخوانی شویم، آیا واقعا ما باز هم برانگیخته می‌شویم؟» صرفا یک پرسش برای تحقیق و حقیقت‌جویی نبود؛ بلکه یک رویه در زندگی‌شان بود برای جدی نگرفتن و انکار آخرت. 📝ثمره همیشه پرسش‌های انسان ریشه در حقیقت‌جویی ندارد؛ «گاهی» بالعکس است، چون می‌خواهد زیر بار حقیقت نرود، اهل پرسش و تحقیق می‌شود؟! «آیا؟ واقعا؟ حتما؟» @yekaye
. 4️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» با اینکه ظاهرا در مقام سوال کردن هستند و در سخنشان دوبار ادات استفهام آورده‌اند، اما 🤔اولا محور اصلی سوال «ما برانگیخته می‌شویم؟» را در انتهای کلام آوردند (یعنی قبلش با جمله سوالی به مردن و خاک شدنشان اشاره کردند، در حالی که این واضح است و محل سوال نیست)؛ 🤔و ثانیا همین محور اصلی را که ظاهرا محل سوال است با چندین تاکید قرین کردند: «إن» و «ل‍» و «جمله اسمیه» و استفاده از «اسم مفعول» (که دلالت بر وقوع قطعی فعل می‌کند) به جای فعل مستقبل؛ یعنی به جای اینکه بگویند «أ سنُبعَث؟» گفتند «أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ»؛ در حالی که غالبا چیزی که محل سوال است که با عبارات تاکیدکننده خبر نباید آورده شود. چرا؟ 🍃الف. چون در مقام تکذیب کسانی بودند که خبر از برانگیخته شدن می دهند؛ با این بیان نشان می‌دهند که خبر دهنده در خبرش مبالغه کرده و ما نیز با تاکید بیشتر بر انکار آن خبر مبالغه می‌کنیم؛‌زیرا جمله خود را به نحو استفهام انکاری آوردند و قبل از آن با آوردن جمله «آیا وقتی که مردیم» چیزی که به نظرشان شاهدی بر موجه بودن انکارشان هست آوردند و سپس با آوردن عبارت «و خاکی و استخوانی شدیم» این شاهد را تقویت کردند. در واقع مفاد کلامشان این است که با توجه به اینکه ما می‌میریم و نه فقط می‌میریم، بلکه کاملا از بین می‌رویم و خاکی و استخوانی می‌شویم، آنگاه واقعا می‌توان سخن این پیامبران را قبول کرد که با این همه تاکید می‌گویند که ما حتما حتما حتما برانگیخته می‌شویم» (مفاتيح الغيب، ج‏29، ص412 ) به تعبیر دیگر، وقتی جمله مورد ادعا با تاکید شدیدتری آورده شود اثر انکار در استفهام انکاری شدیدتر خواهد بود. 🍃ب. ... @yekaye
. 5️⃣ «وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» منكران معاد، دليل بر انكار ندارند و تنها آن را بعيد مى‏شمرند. (تفسير نور، ج‏9، ص431) اینجا از نوع سوالشان که استفهام انکاری است این فهمیده می‌شود اما در جای دیگر به این نکته تصریح شده است: «أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعيدٌ» (ق/3) @yekaye
. 6️⃣ «كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً» خطر آنجاست كه انسان، ترديد نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف ديگران شود. (تفسير نور، ج‏9، ص431) @yekaye
. 7️⃣ «إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ؛ وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ؛ وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» برخی از قرین هم بودن این سه آیه نتیجه گرفته‌اند: 💢رفاه و عيّاشى، بستر ارتكاب گناه و ترديد در معاد است. (تفسير نور، ج‏9، ص431) ▪️اما به نظر می‌رسد می توان این را دقیق‌تر هم کرد؛ یعنی: 💢رفاه و عيّاشى، بستر ارتكاب گناه است؛ و این دو هریک به نوبه خود، بستر ترديد در معاد است. ▪️بلکه از ظاهر این آیه می‌توان به اثرگذاری معکوس هم اشاره کرد؛ ‌ یعنی: 💢جدی گرفتن زندگی پس از مرگ، جدی گرفتن حقیقت وجودی خویش در عمیق‌ترین لایه هستی است؛ کسی که این را جدی نگیرد زندگی‌اش به خوشگذرانی و گناه می‌گذرد و عاقبتش به جهنم خواهد انجامید. @yekaye
. 8️⃣ «فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ یحْمُومٍ؛ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفینَ؛ وَ كانُوا یصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ؛ وَ كانُوا یقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ» 🔹برای وضعیت اصحاب شمال در جهنم سه موقعیت را برشمرد: در بادهای سوزان؛ آب جوش؛ و سایه‌ای از دود غلیظ؛ 🔸و برای اینکه چرا جهنمی شدند نیز سه ویژگی آنان در دنیا را ذکر کرد: مترف بودن: اصرار بر آن گناه عظیم؛ و انکار برانگیخته شدن پس از مرگ. 🤔چه نسبتی بین اینها هست؟ 🍃الف. خداوند عادل است و عذاب بر پايه عملكرد خود انسان است. اگر خلافكاران سه نوع شكنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسايه داغ، به خاطر آن است كه سه خلاف پيوسته دارند. (تفسير نور، ج‏9، ص431) 🍃ب. چه‌بسا این سه عذاب تجسم آن سه رویه در زندگی آنان است؛ خوشگذرانی و غرق در ناز و نعمت و غافل از همه چیز بودن، بادی سوزان است که تا عمق وجود شخص را می‌سوزاند؛ اصرار بر گناه و شکستن پیمان الهی آبی جوشان است که همه اجزاء و وجود آدمی را حل و نابود می‌سازد؛ و انکار آخرت دودی غلیظ است که مانع درک حقیقت می‌گردد. 🍃ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1015) 📖 أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ 📖 ترجمه 💢و آیا پدران اولین ما نیز؟! سوره واقعه (56) آیه 48 1399/4/25 23 ذی‌القعده 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖اختلاف قرائت (همراه با تحلیل نحوی) 🔹أَ وَ آباؤُنَا / أَوْ آباؤُنَا / أَوَ اباؤُنَا ▪️در قرائت اهل شام (ابن عامر) و مدینه (نافع) و برخی قرائات عشر (ابوجعفر) و اربعه عشر (ابن محیصن) و قرائات غیرمشهور (شیبة) حرف واو ساکن قرائت شده است؛ ▫️ که در این صورت کلمه «أو» به معنای «یا» کلمه «آباؤُنَا» را به ضمیر «نا» (در اسم انّ (إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ) یا ضمیر فاعلی در «مِتْنا» ویا اسم کان در «كُنَّا تُراباً») عطف می‌کند؛‌ یعنی عطف می‌شود به فاعل مات یا اسم کان. (البته در روایت قالون از قرائت نافع به همین صورت است که بیان شد؛ ▫️ اما در روایت ورش از وی اگرچه همین کلمه «أو» مد نظر است اما همزه بعد از واو حذف و فتحه‌اش به واو منتقل شده و به صورت «أَوَ اباؤُنَا» قرائت شده است؛ و البته روایتی از ورش از نافع وجود دارد که همان کلمه «و» به جای «أو» آمده که در مورد بعدی اشاره می‌شود.) ▪️اما در قرائات اهل کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و بصره (ابوعمرو) و مکه (ابن کثیر) و قرائتی از اهل مدینه (روایت ازرق از ورش از نافع) حرف واو مفتوح است که در این صورت این آیه جمله جدیدی است که با حرف استفهام آغاز شده و کلمه «آباؤُنَا» مبتدایی است که خبرش به قرینه آیه قبل حذف شده و چنین بوده است: «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ مبعوثون» 📚معجم القراءات ج۹، ص303-304 @yekaye
🔹الْأَوَّلُونَ در بحث از آیه ۱۳ همین سوره بیان شد که ▪️کلمه «أوَّل» و اینکه واقعا ماده اصلی این کلمه، و معنای عمیق آن چیست، از کلمات بحث‌انگیز است. ▪️یک بحث این است که این کلمه از ماده «أول» است یا «وول» یا «وأل»؛ و به تبع آن بر وزن «أفعل» است یا «فعَّل» یا «فوعل»؟ ▫️بسیاری از اهل لغت اصل آن را از ماده «أول» دانسته‌اند؛ آنگاه برای اینکه معلوم شود که معنای این ماده چیست این مساله مطرح شده این است که آیا فعل «آلَ یؤول» و نیز کلمه «تأویل» نیز از همین ماده است یا خیر؟ ▫️خلیل «آلَ یؤول» را از ماده «أیل» می‌داند که به معنای رجوع کردن است؛ و کلمه «أوُل» را از ماده «أول» به حساب آورده و دو کلمه «تأویل» و «تأوّل» را نیز ذیل ماده «أول» می‌آورد و بدون اینکه ربط این کلمات با کلمه «أوّل» را توضیح دهد صرفا اشاره می‌کند که این دو کلمه به معنای تفسیر کلامی است که در معنایش اختلاف است. ▫️اما ابن‌فارس معتقد است این ماده در اصل دو معنا دارد: یکی معنای «ابتدا» که کلمه «أوّل» بهترین مصداقش است؛ و دیگری معنای «انتها» که «آلَ یؤول» (به معنای رجوع کردن)، مهمترین مصداقش می‌باشد؛ و توضیح می‌دهد «تأویلِ» هر چیزی به معنای «عاقبت آن چیز که وی بدان رجوع می‌کند» می‌باشد؛ چنانکه در آیه شریفه «هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ‏» نیز اشاره دارد به آنچه که در وقت برانگیخته شدن آنان در قیامت بدان رجوع می‌شود. در این میان علامه طباطبایی توضیح داده‌اند که تأویل، نه هرگونه رجوع و بازگشتی، بلکه بازگشت به حقیقت اصیل خود می‌باشد. با این ملاحظه، گویی در «تأویل» مفهوم ابتدا و انتها با هم جمع شده؛ یعنی جایی است که چیزی نهایتا به اصل و ابتدای حقیقی خود برمی‌گردد. ▫️مرحوم مصطفوی هم بر این باور است که اصل ماده «أول»، تقدم است به نحوی که امر دیگری بر آن مترتب شود؛ و «تأویل» هم چیزی را متقدم قرار دادن است به نحوی که امر دیگری بر آن مترتب گردد؛ و موید این معنا را این می‌داند که غالبا این ماده در مقابل ماده «أخر» به کار می‌رود (مانند: عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا، مائده/۱۱۴؛ قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُم، اعراف/۳۸؛ فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولی،‏نجم/۲۵؛ قُلْ إِنَّ الْأَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ، واقعه/۴۹؛ وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولی‏، ضحی/۴). ▫️حسن جبل هم که ظاهرا در اینکه «أوّل» را از ماده «وول» بداند یا از ماده «أول» اندکی تردید دارد، درباره ماده «أول» بر این باور است که معنای محوری این ماده حقیقت شیء است که این شیء از آن حاصل آمده، یعنی اصل و اساس هرچیزی، که خالص شده باشد از شائبه‌ها و اموری که با آن مختلط شده‌ و یا روی آن را پوشانده‌اند. ▪️همچنین بیان شد که اختلاف نظری هست که آیا کلمه «آل» (به معنای خانواده و خاندان یک نفر؛ مثلا: آلَ إِبْراهيمَ وَ آلَ عِمْرانَ، آل‌عمران/۳۳؛ آلَ فِرْعَوْن، بقره/۹۰) هم‌خانواده با کلمات فوق (یعنی از یکی از ماده‌های «أول، وول، أیل، وأل») است، یا کلمه مقلوب کلمه «أهل» است و اصلا در زمره کلمات فوق نمی‌باشد؟ و جالب اینجاست که برخی که «آل» را را مقلوب از «أهل» دانسته‌اند، آن را در ذیل ماده «أول» – و نه ذیل ماده «أهل» – مورد بحث قرار داده‌اند و نسبت بین این مواد، شاید از شواهد خوب برای کسانی باشد که قائل به اشتقاق کبیرند؛ زیرا بر مبنای اشتقاق کبیر، حروف والی (ا، و، ی) و حرف همزه اصالتی ندارند؛ و از این رو، همه مواردی که بحث شده، نسبت‌های کاملا جدی‌ای با همدیگر دارند. 👇ادامه مطلب👇 @yekaye
ادامه بحث از کلمه «اوّلون» ▪️اما خود کلمه «أوّل» (که در فارسی به «یکم» ترجمه می‌شود) را برخی آغازگر عدد دانسته‌اند؛ ولی با توجه به اینکه خداوند هم «أول» نامیده می‌شود (هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ؛ حدید/۱) و از آن سو می‌دانیم خداوند یکی است که دو ندارد (هُوَ الواحِدُ الذی لا ثَانِی له) دیگران توضیح داده‌اند که این کلمه مشروط نیست به اینکه حتما دومی هم داشته باشد، چنانکه مثلا وقتی می‌گویند این اولین کاسبی‌ای است که امروز انجام دادم معنایش این نیست که حتما کاسبی دومی هم در کار باشد؛ و بر همین اساس، گاه «اول» ( ومونث آن: أولی) چه‌بسا صرفاً به معنای «واحد» (یکبار) به کار برود، نه اولی در مقابل «دومی» و «بعدی»، چنانکه در مورد آیه لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولی‏ وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحيمِ (دخان/۵۶) چنین احتمالی داده شده است؛ و اساساً یکی از تفاوت‌های کلمه «أول» با «سابق» را در این دانسته‌اند که «سابق» (قبلی، سبقت‌گیرنده) حتما مسبوق (بعدی، سبقت‌گرفته‌شده)ای به ازای خود دارد؛ اما أول، ضرورت ندارد که ثانی و آخِر داشته باشد. کلمه «اوّل» را با توجه به مونث آن که «أولی» می‌باشد، صفت دانسته‌اند (مثلا: أَ فَعَيينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ، ق/۱۵؛ وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ، توبه/۱۰۰؛ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ، صافات/۱۷ و واقعه/۴۸) که البته در بسیاری از موارد موصوفش حذف می‌شود و به قرینه باید آن را فهمید؛ و در بسیاری از موارد به معنای انسان‌های اول، یعنی گذشتگان بوده است: «كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ» (اسراء/۵۹)، «كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ» (انبیاء/۵) ، «بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ» (مومنون/۸۱) ، «إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ» (انفال/۳۱) ، «فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلينَ» (انفال/۳۸) البته این کلمه «أوّل» در بسیاری از اوقات به عنوان مضاف به کار می‌رود: «لا تَكُونُوا أَوَّلَ كافِرٍ بِهِ» (بقره/۴۱) «أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمينَ» (انعام/۱۶۳). ▪️در تفاوت «اول» (و آخر) با «قبل» (و بعد) – وقتی این کلمه به صورت مضاف به کار می‌رود – گفته‌اند آنچه اولِ (یا آخر) یک مجموعه محسوب می‌شود خودش هم جزء آن مجموعه است، اما جایی که تعبیر «قبل» (یا بعد)‌ ‌به کار می‌رود، غالبا آن شیء خارج از آن مجموعه است. 🔖جلسه ۹۸۰ http://yekaye.ir/al-waqiah-56-13/ @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️۱) در فرازی از وصیت‌نامه امیرالمومنین ع به امام حسن ع آمده است: دلت را به موعظه احیا کن ... و با ياد مرگ ذلیل نما، و به اقرار به فنا وادار ساز؛ و با فجایعی که در دنيا رخ می‌دهد چشمش را باز کن، و از صولت روزگار و ناخوشیاندی دگرگونى شب و روز برحذرش دار، و خبرهاى گذشتگان را بدو عرضه بدار، و آنچه را به آنان كه پيش از تو بودند رسيد به يادش آر، و در دیار و آثار آنان بگرد و بنگر كه چه كردند، و از كجا به كجا شدند و كجا بار گشودند و در كجا فرود آمدند. آنان را خواهى ديد كه از كنار دوستان رخت بستند و در خانه‏هاى غربت نشستند، و چندان دور نیست كه تو يكى از آنان باشی... 📚نهج البلاغة، نامه 31؛ 📚تحف العقول، ص69 و من [وصيته‏] وصية له ع للحسن بن علي ع كتبها إليه بحاضرين عند انصرافه من صفين‏ ... أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ ... وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ سِرْ فِي دِيَارِهِمْ وَ آثَارِهِمْ فَانْظُرْ فِيمَا فَعَلُوا وَ عَمَّا انْتَقَلُوا وَ أَيْنَ حَلُّوا وَ نَزَلُوا فَإِنَّكَ تَجِدُهُمْ قَدِ انْتَقَلُوا عَنِ الْأَحِبَّةِ وَ حَلُّوا [دَارَ] دِيَارَ الْغُرْبَةِ وَ كَأَنَّكَ عَنْ قَلِيلٍ قَدْ صِرْتَ كَأَحَدِهِمْ‏ ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 1️⃣ «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ» سخنان جهنمیان در دنیا در آيه قبل استفهام انکاری‌ای بود ناظر به این مطلب که پس از اینکه مرگ عارض شد و بدن انسان به مشتی خاک و استخوان تبدیل گشت، برانگیخته شدن مجددش بعید است. چرا بعد از اینکه استبعاد آنان از زنده شدن خودشان را اشاره کرد به استبعاد آنان در خصوص پدرانشان پرداخت؟ 🍃الف. با اشاره به برانگیخته شدن پدران و نیاکان قدیمی‌شان آن بعید شمردن را بیشتر مورد تاکید قرار دادند؛‌ (الميزان، ج‏19، ص125 و ج‏17، ص130 ) ظاهرا بدین جهت که در مورد آنان به وضوح پوسیده شدن بدنهای آنان و تبدیل شدنش به مشتی خاک و استخوان را دیده‌اند؛‌ و اینکه هیچ ندیده‌اند که کسی از پدرانشان دوباره زنده شود؛ در واقع این قویتر شدن تاکید ناشی از یک نحوه تجربه‌گرایی کوته‌بینانه است که تجربه نکردن را دلیل بر محال و ناممکن بودن می‌شمرند. ظاهرا به همین جهت است که یکی از مهمترین مناقشات منکران انبیاء در برابر پیامبران الهی این بوده است که اگر واقعا زنده شدنی در کار است و راست می‌گویید پدرانمان را زنده کنید بیاورید:‌ «فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقين» (دخان/۳۶) 🍃ب. شاید بدین جهت که آنان پیروی از پدران گمراهشان را داشتند (قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا، بقره/۱۷۰؛ إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آباءَهُمْ ضالِّين‏، صافات/۶۹؛ و ...) و با این بیان می‌خواهند اشاره کنند که اگر وعده شما در مورد زندگی پس از مرگ و عذابهایی که در خصوص مشرکان می‌گویید درست باشد پس چرا تاکنون یکی از این پدران ما - که از نظر شما همانند ما مستحق جهنمی شدند – زنده نشد تا باور کنیم که واقعا جهنم و زندگی پس از مرگی در کار است. 🍃ج. ... @yekaye
. 2️⃣ «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ» افراد شبهه افكن، دامنه ترديد را توسعه مى‏دهند. (تفسير نور، ج‏9، ص431) @yekaye
. 3️⃣ «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ» چرا صرفا به پدرانشان اشاره نکردند و بر «اولی‌های آنان» یعنی آباء و اجداد نخستین تاکید کردند؟ 🍃الف. چون هرچه فاصله بیشتر شده باشد احتمال پوسیدگی بیشتر است و به تبع آن استبعاد زنده کردن مجدد آن در ذهن عادی ما بعیدتر است. 🍃ب. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1016) 📖 قلْ إِنَّ الْأَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ لَمَجْمُوعُونَ 📖 ترجمه 💢بگو همانا همه اولین‌ها و بعدی‌ها حتما جمع‌شده خواهند بود؛ سوره واقعه (56) آیه 49 1399/4/26 24 ذی‌القعده 1441 @yekaye
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا