🔹إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ
این عبارت جمله معترضهای است درون جمله معترضه؛
در واقع کل عبارت «إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ» جمله معترضه است بین دو عبارت که یکی سوگند است و دیگری چیزی که بدان سوگند خورده شده: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ ... إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ»
و در عین حال عبارت «لَوْ تَعْلَمُونَ» جمله معترضه است بین موصوف و صف «قسم» و «عظیم»
(الكشاف، ج4، ص468 )
@yekaye
☀️۱) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
روال اهل جاهلیت این بود که به ستارگان سوگند می خوردندن؛ پس خداوند فرمود من بدانها سوگند نمیخورم.
و فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدانها سوگند بخورد؛ . همانا آن سوگند عظیمی نزد اهل جاهلیت بود.
📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج5، ص143
☀️ب. این روایت با تفصیل بیشتری از امام باقر ع چنین روایت شده است:
علاء می گوید: از امام باقر ع درباره این سخن خداوند سوال کردم که میفرماید: «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75)؟
فرمودند: عظیم است گناه کسی که بدان سوگند بخورد؛
و فرمودند: و اهل جاهلیت حَرَم را بزرگ میداشتند و بدان سوگند نمی خوردند که [مبادا] [شکستن] حرمت خدا را در آن جایز بشمردند و متعرض کسی که در آن بود نمیشدند و هیچ جنبندهای [اعم از انسان و حیوان] را از آن بیرون نمیکردند؛ پس خداوند فرمود: «سوگند نخورم به این سرزمین؛ و همانا تو جای گرفتهای در این سرزمین؛ و سوگند به والد [= پدر] و فرزندی که آورد» (بلد/۱-۲).
فرمودن: [حرمت] این سرزمین را بزرگتر از آن می دانستند که به آن سوگند بخورند و در عین حال [شکستن] حرمت رسول الله را در آن جایز شمردند!
📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج7، ص450
📚عین این حدیث تا عبارت «يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ» را با سندی دیگر در همین الكافي، ج7، ص450 از امام صادق ع روایت شده است.
☀️ج. شبیه این روایت (البته با سند و متنی متفاوت) از امام صادق ع چنین روایت شده است که ایشان در مورد این سخن خداوند عز و جل که میفرماید: «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75) فرمودند:
روال اهل جاهلیت این بود که بدان سوگند میخوردند؛ پس خداوند عز و جل فرمود «پس سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان» (واقعه/75).
فرمودند: بزرگ است [= گناه بزرگی است] امر کسی که بدان سوگند بخورد.
و فرمودند: روال اهل جاهلیت این بود که مُحَرّم را بزرگ میداشتند و بدان سوگند نمی خوردند و نیز به ماه رجب؛ و در این دو ماه متعرض کسی که در آن در حال رفتن یا آمدن بود نمیشدند، هرچند که پدرشان را کشته باشد؛ و نیز متعرض هیچ جنبندهای یا گوسفند یا شتری ویا غیر آن که از حرم بیرون میرفت نمیشدند؛ پس خداوند فرمود: «سوگند نخورم به این سرزمین؛ و همانا تو جای گرفتهای در این سرزمین» (بلد/۱-۲)
فرمودند: اما جهل آنان بدان حد رسید که کشتن پیامبر ص را جایز شمردند در حالی که ایام آن ماه را بزرگ میداشتند تا حدی که وقتی بدان سوگند می خوردند به سوگندشان وفا میکردند.
📚الكافي، ج7، ص450
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند ۱
☀️۱) الف. روي عن الصّادق جعفر بن محمّد- عليهما السّلام- أنّه قال: كان أهل الجاهليّة يحلفون بالنّجوم، فقال سبحانه: لا أحلف بها. و قال: ما أعظم إثم من حلف بها، و إنّه لقسم عظيم عند الجاهليّة.
📚نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج5، ص143
☀️ب. وَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ عَظُمَ إِثْمُ مَنْ يُقْسِمُ بِهَا قَالَ وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَ الْحَرَمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ اللَّهِ فِيهِ وَ لَا يَعْرِضُونَ لِمَنْ كَانَ فِيهِ وَ لَا يُخْرِجُونَ مِنْهُ دَابَّةً فَقَالَ اللَّهُ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». قَالَ يُعَظِّمُونَ الْبَلَدَ أَنْ يَحْلِفُوا بِهِ وَ يَسْتَحِلُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللَّهِ فِيهِ.
📚النوادر(للأشعري)، ص171؛ الكافي، ج7، ص450
☀️ج. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ: كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يَحْلِفُونَ بِهَا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ» قَالَ عَظُمَ أَمْرُ مَنْ يَحْلِفُ بِهَا قَالَ وَ كَانَتِ الْجَاهِلِيَّةُ يُعَظِّمُونَ الْمُحَرَّمَ وَ لَا يُقْسِمُونَ بِهِ وَ لَا بِشَهْرِ رَجَبٍ وَ لَا يَعْرِضُونَ فِيهِمَا لِمَنْ كَانَ فِيهِمَا ذَاهِباً أَوْ جَائِياً وَ إِنْ كَانَ قَدْ قَتَلَ أَبَاهُ وَ لَا لِشَيْءٍ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ دَابَّةً أَوْ شَاةً أَوْ بَعِيراً أَوْ غَيْرَ ذَلِكَ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِنَبِيِّهِ ص «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» قَالَ فَبَلَغَ مِنْ جَهْلِهِمْ أَنَّهُمُ اسْتَحَلُّوا قَتْلَ النَّبِيِّ ص وَ عَظَّمُوا أَيَّامَ الشَّهْرِ حَيْثُ يُقْسِمُونَ بِهِ فَيَفُونَ.
📚الكافي، ج7، ص450
@yekaye
☀️۲) مفضّل بن عمر جعفى گويد:
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ كه میفرماید: «اما سوگند نمیخورم به موقعیتهای ستارگان؛ و بیتردید آن سوگندی است که – اگر بدانید – عظیم است» فرمودند:
مقصود سوگند خوردن است به بيزارى جستن از ائمه عليهم السّلام؛ كه شخص بدان [به اینکه از آنان بیزاری میجوید] سوگند مىخورد؛ مىفرمايد همانا اين نزد خداوند بسيار عظيم [گناهی بزرگ] است.
📚من لا يحضره الفقيه، ج3، ص377
رُوِيَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ» يَعْنِي بِهِ الْيَمِينَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَ الْأَئِمَّةِ ع يَحْلِفُ بِهَا الرَّجُلُ يَقُولُ إِنَّ ذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ.
@yekaye
☀️۳) در منابع اهل سنت روایت شده است که رسول اللّه ص فرمودند:
آيا نمىبينيد كه پروردگارتان چه فرمود؟ فرمود: هیچ نعمتى بر بندگانم عطاء نکردم مگر اینکه عدهای بدان كافر شدند؛ مىگويند: ستارگان و به سبب ستارگان [یعنی مثلا بر اثر حوادث جوى و يا طلوع و غروب فلان ستاره، باران باريد و محصول امسال خوب شد].
📚أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص424
أخبرنا أبو بكر [بن محمد] بن عمر الزاهد، قال: حدَّثنا أبو عمرو محمد بن أحمد [الجيزي]، قال: أخبرنا الحسن بن سفيان، قال: حدَّثنا حَرْمَلة بن يحيى و عمرو بن سَوَّاد السّرْحي، قال: أخبرنا عبد اللَّه بن وهب، قال: أخبرني يونس بن يزيد، عن ابن شهاب، قال: أخبرني عبيد اللَّه بن عبد اللَّه بن عتبة، أن أبا هريرة قال: قال رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و [آله و] سلم:
أ لم تَرَوْا إلى ما قال ربكم؟ قال: ما أنعمتُ على عبادي من نعمة إلا أصبح فريقٌ بها كافرين، يقولون: الكواكب و بالكواكب.
📚أخرجه مسلم عن حَرْمَلَة و عمرو بن سَوَّاد في الإيمان (126/ 72) ص 84.
📚و أخرجه أحمد (2/ 362) من طريق ابن وهب به و أخرجه (2/ 368) من طريق يونس به.
📚و أخرجه البيهقي في السنن (3/ 358) من طريق عمرو بن سواد به.
@yekaye
یک آیه در روز
1043) 📖 وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ 📖 ترجمه 💢و بیتردید آن سوگندی است که – ای کاش
.
1️⃣ «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ»
در آیه قبل سوگندی به مواقع نجوم مطرح شد (که اشاره شد که هم میتوانست به معنای سوگند خوردن باشد و هم سوگند نخوردن) و در این آیه آن سوگند را عظیم میشمرد؛ که عظیم شمردن این قسم میتواند:
- هم به معنای منفی باشد؛ یعنی چنین سوگند خوردنی گناهی عظیم است (احادیث۱ و ۲) که این کاربرد عظیم در قرآن در موارد دیگر نیز سابقه دارد مانند: «وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيمٌ» (نور/۱۵) «وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيما» (احزاب/33)؛ «أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظيماً» (اسراء/40)
- هم به معنای مثبت باشد؛ یعنی این سوگند سوگندی مهم و عظیم است که خیلی باید به آن بها داد؛ چنانکه در دعایی که از امام جواد ع برای در امان ماندن از دشمنان وارد شدهحضرت سوگندهایی میخورند و در پایان همین آیه را میخوانند؛ که بوضوح در معنای مثبت مورد استناد واقع شده است. (مهج الدعوات، ص300 ؛ المصباح للكفعمي، ص217-218 )
که هریک از اینها با معنایی از معانیای که برای آیه قبل برشمرده شد تناسب دارد.
💠نکته تخصصی #تفسیری
قبلا بارها اشاره شد به اینکه یک لفظ را در معانی متعدد میتوان استفاده کرد؛ و این کار بارها در قرآن کریم انجام شده است. نکتهای که در این زمینه باید بدان توجه کرد این است که وقتی یک لفظ در یک آیه به یکی از معانیای که ظرفیت آن را دارد حمل میشود بقیه عبارات آن آیه و حتی آیههای قبل و بعد باید به تناسب همین معنا مورد توجه قرار گیرد. مثلا اگر در آیه قبل، حرف «لا» در «لا اقسم» را برای تاکید گرفتیم؛ آنگاه اقتضا دارد که در این آیه، عظیم در معنای مثبتش به کار رود؛ و اگر «لا»را حرف نفی دانستیم (که خدا فرموده سوگند نمیخورم» اینجا تناسب دارد که عظیم در معنای منفیاش به کار رفته باشد.
@yekaye
یک آیه در روز
1043) 📖 وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ 📖 ترجمه 💢و بیتردید آن سوگندی است که – ای کاش
.
2️⃣ «وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ»
مقصود از آوردن عبارت معترضه «لو تعلمون» چیست؟
به لحاظ نحوی و با توجه به اینکه حرف لو را حرف شرط میدانند اما جزای شرط نیامده، این تعبیر را دو گونه میتوان تحلیل کرد که بر اساس هریک، دست کم یک مقصود میتوان برشمرد.
در واقع، حرف «لو» در تعبیر «لو تعلمون» میتواند:
▪️ از آن دسته حرف «لو» هایی باشد که اصلا جواب نمیخواهد؛ یعنی در معنای نفی است؛ پس وقتی میفرماید: «آن سوگندی است که –اگر بدانید – عظیم است.» یعنی: نمیدانید؛ [اما ای کاش میدانستید].
▪️ جواب دارد اما جوابش محذوف است؛ یعنی «این سوگندی است که اگر میدانستید عظمت و حرمتش را حفظ میکردید». (مفاتيح الغيب، ج29، ص426-427 )
🔸با این اوصاف درباره مقصود از این تعبیر میتوان گفت:
🍃الف. میخواهد شدت عظیم بودن سوگند را بیشتر مورد تاکید قرار دهد؛ یعنی نهتنها آن را با تاکیدات مکرر همراه کرد؛ و فقط بر آوردن حرف تاکید بر کل جمله (إِنّ) و بر روی خبر («لَ» در «لقَسَمٌ») و توصیف کردن آن به «عظیم» بسنده نکرد، بلکه قید «لو تعلمون» را افزود تا نشان دهد بقدری عظمت این سوگند زیاد است که شما نمیتوانید تصورش را هم بکنید.
🍃ب. نشان دهد که اگر این سوگند را خیلی جدی نمیگیرید به خاطر این است که جایگاه و اهمیت آن را نمی دانید.
🍃ج. ابراز تاسف کند از نادانی آنها و بیاعتنایی شان به این سوگند؛ یعنی: نمیدانید این سوگند چقدر عظیم است؛ اما ای کاش میدانستید.
🍃د. ...
@yekaye
🔹لقُرْآنٌ
قبلا بیان شد که
◾️ماده «قرء» از نظر اغلب اهل لغت، معنایش تقریبا معادل با ماده «قری» میباشد، که دلالت بر «جمع و اجتماع» میکند، چنانکه کلمه «قریة» به معنای محلی است که عدهای از انسانها در آن جمع شده باشند و به «ایام حیض» زنان هم «قُرء» گفته میشود به خاطر اینکه خون در رحم آنها جمع میشود؛ و «قرائت» هم نوعی جمع کردن است از این جهت که عبارت است از اینکه حروف و کلمات را همراه با هم ادا کردن، لذا به عمل کسی که فقط یک حرف را ادا کند، «قرائت» نمی گویند؛
▪️و «قرآن» هم مصدر از همین ماده است، یا از این جهت که همه آن در یکجا [مثلا در لوح محفوظ] جمع شده است و یا از این جهت که جامع و مشتمل بر همه حقایق است و چهبسا از همین جهت «قرائت» باشد، یعنی چون کتابی است که بر قرائت آن بسیار تاکید شده است: «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن» (مزمل/20).
🔸البته بین «قرائت» و «تلاوت» این تفاوت هست که در مورد یک کلمه هم تعبیر «قرائت» و «خواندن» به کار میرود، اما در مورد تلاوت، چون پیاپی بودن شرط است، حتما باید دو کلمه یا بیشتر در کار باشد (مثلا میگویند اسم فلانی را بخوان، اما نمیگویند اسم فلانی را تلاوت کن»؛ و همچنین تفاوت «قرآن» با «فرقان» - با اینکه هر دو از اسمهای این کتاب آسمانیاند – در این است که «قرآن» ناظر به جمع بودن مطالب در کنار هم است؛ اما «فرقان» ناظر به اینکه بین حق و باطل جدایی میافکند.
◾️لازم به ذکر است برخی از اهل لغت، بین معنای «قرء» با «قری» و «قرو» تفاوت گذاشته، بر این باورند که اگرچه «قری» به معنای «جمع کردن و اجتماع» میباشد و «قریة» هم از همین ماده است؛ اما دو ماده دیگر با آن متفاوتند؛ و معنای اصلی ماده «قرء» همان معنای «قرائت» (فهم و ضبط معانی مکتوب با چشم) میباشد؛ و سعی کردهاند که معانی ای همچون «قُرء» (ایام حیض) را نیز به این معنا برگردانند.
🔖جلسه ۳۵۰
✅تبصره
در این آیه با توجه به اینکه وصف کریم برای «قرآن» به صورت نکره – نه معرفه- آمده است معلوم میشود که در این آیه «قرآن» نه به عنوان اسم خاص، بلکه از این حیث وصف قرآنیت (یعنی مثلا اینکه یک متن خواندنی و خوانده شده بر پیامبرص است) مورد توجه قرار گرفته است.
📖اختلاف قراءت
▪️کلمه قرآن در اغلب قراءات به همین صورت «لَقُرْآنٌ» قرائت شده است؛
▪️اما در قرائت اهل مکه (ابن کثیر) به صورت «لَقُرانٌ» (نقل حرکت همزه به راء و حذف همزه) قرائت شده است.
📚(معجم القراءات ج۹، ص317)
@yekaye
🔹 كَریمٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «کرم»، در اصل به معنای «بزرگواری» (شرافت در ذات شخص) و (شرافت در اعمال و رفتار) میباشد.
▪️برخی تاکید کردهاند که این کلمه در جایی به کار میرود که این بزرگواری و بزرگمنشی ظهور و بروز داشته باشد؛ و اساساً شرافت و بزرگواری در هر چیزی که به نحوی بروز کند، کرامت خوانده میشود چنانکه نهتنها خود قرآن به «قُرْآن كَرِيم» (واقعه/77) تعبیر شه، بلکه در قرآن تعابیری مانند «زَوْجٍ كَرِيمٍ» (لقمان/10)، «زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ» (دخان/26)، «قَوْلًا كَرِيماً» (إسراء/23) به کار رفته است.
▪️اگرچه کاربرد ثلاثی مجرد این ماده در زبان عربی رایج است (مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُه؛ نهجالبلاغه، حکمت449) اما این ماده به صورت فعل در قرآن کریم تنها در دو باب «اکرام» (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛ فجر/15) و «تکریم» (وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ؛ اسراء/70) به کار رفته است که اینها متعدی و به معنای بزرگواری کردن در حق دیگران بدون هیچ چشمداشت، یا چیزی ارزشمند را به کسی بخشیدن میباشد و اسم مفعولهای این دو به ترتیب عبارتند از «مُكْرَم» و «مُکَرَّم» یعنی کسی ویا چیزی که که مورد اکرام و تکریم قرار میگیرد، گرامی داشته میشود، و او را بزرگ و عزیز میدارند. (ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ: مهمانان مورد اکرامِ حضرت ابراهیم ع، ذاريات/24؛ في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ: در صحیفههایی ارزشمند، عبس/13)و در تعبیر «کرام» (كِراماً كاتِبِينَ؛ انفطار/11؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) ظاهرا هر دو معنا (هم بزرگواری خود شخص و هم مورد اکرام و احترام واقع شدن) نهفته است.
🔸برای فهم بهتر این معنا خوب است به تفاوت آن با کلمات مشابه (عزت، شرف، کِبَر) نیز توجه شود:
▪️تفاوت «کرم» با «عزت» در این است که در مفهوم عزت نوعی برتری و استعلا نسبت به دیگران نهفته است، در حالی که در «کرامت» لزوما مقایسهای در کار نیست و بزرگواری خود شخص مد نظر است؛
▪️تفاوتش با «شرافت» در این است که این کلمه غالبا در مورد برتری و بزرگی مادی استفاده میشود و لذا به خداوند «کریم» گفته میشود اما «شریف» گفته نمیشود.
▪️«کِبَر: بزرگی» هم به معنای مطلق بزرگ بودن است ولی «کرم» بزرگیای است که حالت متعالی دارد و لذا تفاوت «کِبَر» و «کَرَم» در زبان عربی، شییه تفاوت «بزرگی» و «بزرگواری» در زبان فارسی است.
▪️در زبان عربی، «کرامة» نقطه مقابل «هوان» (حقارت و پَستی) است (حج/18)، در حالی که نقطه مقابل «عزت»، «ذلت» است (منافقون/8) و نقطه مقابل «کِبَر» (بزرگی)، «صِغَر» (کوچکی) میباشد.
▪️«أکرم» صیغه تفضیل از ماده «کرم» است، اما آن را به معنای مبالغه در «کرم» دانسته و توضیح دادهاند که وزن «أفعل» (أکرم) گاه در معنای «فعیل» (کریم) به کار میرود؛ چنانکه در آیاتی مانند «وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ» (روم/27) «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» (لیل/15) و «وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» (لیل/17)، نیز سه کلمه «أهون، أشقی، و أتقی» به ترتیب در معنای «هّین: آسان» «شقی: بدبخت» و «تقیّ: پرهیزکار» به کار رفته است.
🔖جلسه ۳۵۲
@yekaye
☀️در بحث از آیه اول سوره کهف (جلسه ۵۸۲) احادیثی درباره جایگاه قرآن کریم گذشت که همگی آنها به اینجا نیز مرتبط میباشد؛ اما از تکرار آنها خودداری میکنیم و پیشنهاد میشود بدانجا مراجعه شود.
💢الف. کریم بودن قرآن و ابعاد آن
☀️۱) از سلمان فارسی روایت شده که اعرابیای خدمت رسول الله ص آمد و سوالاتی کرد و پاسخ گرفت؛ و در پایان این گفتگو پیامبر اکرم ص توصیههایی به وی کرد و نکاتی فرمود؛ از جمله اینکه فرمودند:
اما بدان که خداوند متعال هیچ کتابی را نالز نکرد و هیچ آفریدهای را نیافرید مگر اینکه سید و سروری برایش قرار داد؛ پس قرآن سرور کتب نازل شده است؛ و ماه رمضان سرور ماههاست؛ و شب قدر سرور شبهاست؛ و فردوس سرور بهشتهاست؛ و بیت الله الحرام سرور مکانهای متبرک است؛ و جبرئیل سرور فرشتگان است؛ و من سرور پیامبرانم؛ و علی ع سرور اوصیاست؛و حسن و حسن سرور جوانان اهل بهشتند؛ و برای هر کسی در اعمالش عهم سروری هست؛ و محبت من و محبت علی ع سرور اعمال و [سرور] هر آن چیزی است که متقربان با طاعت پروردگارشان بدان وسیله به خداوند تقرب میجویند.
📚كنز الفوائد، ج2، ص237-238؛ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص829-830؛ بحار الأنوار، ج40، ص54
رَوَى أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدٌ الْكَرَاجُكِيُّ فِي كِتَابِهِ كَنْزِ الْفَوَائِدِ حَدِيثاً مُسْنَداً يَرْفَعُهُ إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ النَّبِيِّ ص فِي سجدة [مَسْجِدِهِ] إِذْ جَاءَ أَعْرَابِيٌّ فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فِي الْحَجِّ وَ غَيْرِهِ ...
فَقَالَ النَّبِيُّ ص ... أَمَا إِنَّهُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى كِتَاباً وَ لَا خَلَقَ خَلْقاً إِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ سَيِّداً فَالْقُرْآنُ سَيِّدُ الْكُتُبِ الْمُنْزَلَةِ وَ شَهْرُ رَمَضَانَ سَيِّدُ الشُّهُورِ وَ لَيْلَةُ الْقَدْرِ سَيِّدَةُ اللَّيَالِي وَ الْفِرْدَوْسُ سَيِّدُ الْجِنَانِ وَ بَيْتُ اللَّهِ الْحَرَامِ سَيِّدُ الْبِقَاعِ وَ جَبْرَئِيلُ ع سَيِّدُ الْمَلَائِكَةِ وَ أَنَا سَيِّدُ الْأَنْبِيَاءِ وَ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْأَوْصِيَاءِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْ عَمَلِهِ سَيِّدٌ وَ حُبِّي وَ حُبُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْأَعْمَالِ وَ مَا تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طَاعَةِ رَبِّهِم.
📚در بحار الأنوار، ج27، ص128 این حدیث را از كِتَابُ الْمُحْتَضَرِ» نیز روایت کرده است (لِلْحَسَنِ بْنِ سُلَيْمَانَ مِمَّا رَوَاهُ مِنَ الْأَرْبَعِينَ رِوَايَةُ سَعْدٍ الْإِرْبِلِيِّ يَرْفَعُهُ إِلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ رَضِيَ اللَّهِ عَنْهُ قَال ...)
@yekaye
☀️۲) روایت شده است که یکبار نزد امام رضا ع سخن از قرآن به میان آمد؛ پس ایشان حجت در آن آیه بودن و معجزه بودنش را عظیم شمردند و فرمودند:
قرآن کریم ریسمان محکم الهی و دستگیره مطمئن او و راه بیهمتای اوست به سوی بهشت و نجات از آتش؛
نه گذر زمان آن را بپوساند و نه تکرارش بر روی زبانها از ارزشمندی آن بکاهد؛ چرا که آن برای زمانی خاص قرار داده نشده؛بلکه راهنمای برهان و حجت بر هر انسان قرار داده شده است؛ «باطل نه از پیش رو و نه از پشت سر در آن وارد نشود؛ نازل شدهای است از جانب خداوند حکیم حمید.» (فصلت/۴۲)
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص130
حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الرَّازِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ:
ذَكَرَ الرِّضَا ع يَوْماً الْقُرْآنَ فَعَظَّمَ الْحُجَّةَ فِيهِ وَ الْآيَةَ وَ الْمُعْجِزَةَ فِي نَظْمِهِ قَالَ:
هُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى وَ طَرِيقَتُهُ الْمُثْلَى الْمُؤَدِّي إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمُنْجِي مِنَ النَّارِ لَا يَخْلُقُ عَلَى الْأَزْمِنَةِ وَ لَا يَغِثُّ عَلَى الْأَلْسِنَةِ لِأَنَّهُ لَمْ يُجْعَلْ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ بَلْ جُعِلَ دَلِيلَ الْبُرْهَانِ وَ الْحُجَّةَ عَلَى كُلِّ إِنْسَانٍ «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيد».
@yekaye
☀️ ۳) ازامام رضا ع از پدرشان امام کاظم ع روایت شده است:
شخصی از امام صادق ع پرسید: چرا قرآن این طور است که هرچه میگذرد و بیشتر منتشر و تدریس میشود فقط بر تازگیاش افزوده میشود؟ [= چرا مطالبش تکراری و خسته کننده نمیشود]
فرمودند: زیرا خداوند آن را فقط برای یک زمان، و نه زمان دیگر؛ و برای فقط یک مردم، ونه مردمی دیگر، نازل نکرد؛ پس در هز زمانی و نزد هر قومی تازه و باطراوت است تا روز قیامت.
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص87
حَدَّثَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَلِيٍّ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْبَيْهَقِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الصَّوْلِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ أَبِي ذَكْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ إِبْرَاهِيمَ بْنَ الْعَبَّاسِ يُحَدِّثُ عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع:
إِنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا يَزْدَادُ عِنْدَ النَّشْرِ وَ الدِّرَاسَةِ إِلَّا غَضَاضَةً؟
فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يُنْزِلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لَا لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِي كُلِّ زَمَانٍ جَدِيدٌ وَ عِنْدَ كُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.
@yekaye
☀️4) از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
... کسی که قرآن را ختم کند گویی نبوت در درون او جای گرفته است جز اینکه به وی وحی نمیشود؛
و کسی که قرآن را جمع کند و چنانکه سزاوار است در برگیرد در زمره کسانی که اموری برایشان مجهول می ماند در جهالت نمیماند و در میان کسانی که مغصوب واقع میشوند مورد غضب واقع نمیگردد و در میان کسانی که حد بر آنان اجرا میشود حد بر او جاری نمی گردد؛ بلکه به خاطر بزرگداشت قرآن عفو و پردهپوشی میکند و مغفرت و حلم میورزد [یا: مورد عفو و پردهپوشی و مغفرت و حلم واقع میگردد]؛
و کسی که قرآن به او داده شد و گمان کند که احدی از مردم از چیزی برتر از آنچه به او داده شده، برخوردار است، پس آنچه را خداوند حقیر و کوچک شمرده را بزرگ داشته؛ و آنچه را خداوند بزرگ شمرده را حقیر دانسته است!
📚الكافي، ج2، ص604
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْخَشَّابِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ...
مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَكَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَيْنَ جَنْبَيْهِ وَ لَكِنَّهُ لَا يُوحَى إِلَيْهِ
وَ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ فَنَوْلُهُ لَا يَجْهَلُ مَعَ مَنْ يَجْهَلُ عَلَيْهِ وَ لَا يَغْضَبُ فِيمَنْ يَغْضَبُ عَلَيْهِ وَ لَا يَحِدُّ فِيمَنْ يَحِدُّ وَ لَكِنَّهُ يَعْفُو وَ يَصْفَحُ وَ يَغْفِرُ وَ يَحْلُمُ لِتَعْظِيمِ الْقُرْآنِ
وَ مَنْ أُوتِيَ الْقُرْآنَ فَظَنَّ أَنَّ أَحَداً مِنَ النَّاسِ أُوتِيَ أَفْضَلَ مِمَّا أُوتِيَ فَقَدْ عَظَّمَ مَا حَقَّرَ اللَّهُ وَ حَقَّرَ مَا عَظَّمَ اللَّهُ.
@yekaye
☀️۵) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
همانا خداوند تبارک و تعالی در قرآن بیان و تبیین هرچیزی را نازل کرده است؛تا حدی که به خدا سوگند هیچ چیزی نیست که بندگان بدان نیازی داشته باشند که در آن نیامده باشد؛ تا جایی که هیچ بندهای نتواند بگوید که ای کاش این مطلب در قرآن هم میآمد؛ مگر اینکه خداوند حتما چیزی در آن مورد نازل فرموده است.
📚الكافي، ج1، ص59
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِي الْقُرْآنِ تِبْيَانَ كُلِ شَيْءٍ حَتَّى وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ شَيْئاً يَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْعِبَادُ حَتَّى لَا يَسْتَطِيعَ عَبْدٌ يَقُولُ لَوْ كَانَ هَذَا أُنْزِلَ فِي الْقُرْآنِ؛ إِلَّا وَ قَدْ أَنْزَلَهُ اللَّهُ فِيهِ.
@yekaye
☀️6) از امام کاظم ع روایت شده است که امام صادق ع در تفسیر آیه «روزى را كه خدا پيامبران را گرد مىآورد پس مىفرمايد: «چه پاسخى به شما داده شد؟» مىگويند: «ما را هيچ علمى نيست...» (مائده/109) فرمودند:
میگویند ما را هیچ علمی به غیر تو نیست.
و امام صادق ع – در ادامه – فرمودند: قرآن تمامیاش «تقریع» [= عتاب شدید؛ سخن شدیداللحنی که گویی طرف مقابل را درهم میکوبد] است و باطنش «تقریب» [نزدیک کردن] است.
📚معاني الأخبار، ص232 و 312
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمَرْوَزِيُّ الْمُقْرِي قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمُقْرِي الْجُرْجَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيُّ بِبَغْدَادَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَاصِمٍ الطَّرِيفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَيْدٍ عَيَّاشُ [عَبَّاسُ] بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْحُسَيْنِ [الْحَسَنِ] بْنِ عَلِيٍّ الْكَحَّالُ مَوْلَى زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ أَخْبَرَنِي أَبِي يَزِيدُ بْنُ الْحُسَيْنِ [الْحَسَنِ] قَالَ حَدَّثَنِي مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ:
قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا» قَالَ يَقُولُونَ لَا عِلْمَ لَنَا بِسِوَاكَ.
قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع الْقُرْآنُ كُلُّهُ تَقْرِيعٌ وَ بَاطِنُهُ تَقْرِيبٌ.
@yekaye
☀️7) از امام صادق ع سوال شد که آیا قرآن و فرقان یک چیزند یا دو چیز؟
فرمودند: قرآن جملهی کتاب [= کل کتاب] است و فرقان آن محکماتی است که عمل بدان واجب است.
📚الكافي، ج2، ص630
علی بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ أَوْ عَنْ غَيْرِهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْفُرْقَانِ أَ هُمَا شَيْئَانِ أَوْ شَيْءٌ وَاحِدٌ؟
فَقَالَ ع الْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتَابِ وَ الْفُرْقَانُ الْمُحْكَمُ الْوَاجِبُ الْعَمَلِ بِهِ.
@yekaye