4️⃣ «إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»
چون در این آیه سخنی از حجرههای پیامبر ص به میان آمده مناسب دیدیم که اشارهای درباره این حجرهها داده شود.
📜نکته تاریخی: درباره حجرههای پیامبر
▪️اولین حجرهای که پیامبر اکرم ص برای زنانشان ساخته شد حجره سوده بود (اولین همسر پیامبر ص بعد از حضرت خدیجه، که به مدت سه سال تنها همسر ایشان بود) که همزمان با بنای مسجد النبی ساخته شد. پس از آن، پیامبر اکرم ص با هر زنی که ازدواج میکرد، برای او خانهای در کنار مسجد النبی میساخت و او را در آن ساکن میکرد تا زمانی که تعداد این حجرهها به نُه باب رسید (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص۵۲).
▪️اگرچه از برخی نقلها چنین به نظر میرسد که تنها حجرهای که هنگام بنای مسجدالنبی ساخته شد همان حجره سوده باشد و تا زمانی که حجره بعدی (یعنی حجره عایشه) ساخته شد به حجره دیگری نیاز نشد (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص53 )؛
اما ظاهرا این نقلها صرفا ناظر به حجرههایی باشد که پیامبر برای همسرانش آماده ساخته و از ظاهر برخی از اخبار چنین برمیآید که ظاهرا ایشان حجره اختصاصیای هم داشتهاند که حضرت زهرا تا پیش از ازدواجشان با امیرالمومنین ع، در آن حجره در کنار پیامبر ص زندگی میکردهاند و بعد از ازدواجشان هم آن حجره اختصاصی پیامبر ص باقی بوده، و مدتی بعد از ازدواج حضرت فاطمه س با حضرت علی ع، حجرهای برای این دو بزرگوار چسبیده به همین حجره اختصاصی پیامبر ص بنا شد (بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص137 ؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص214)
که درب این دو حجره کاملا کنار هم قرار داشت (الكافي، ج4، ص556).
مطلبی که میتواند موید وجود این حجره اختصاصی باشد این است که در روایات متعدد مجموع حجرههای پیامبر ص در کنار مسجد – بدون احتساب حجره امیرالمومنین ع و حضرت زهرا س – ۹ عدد معرفی شده، در عین حال، ظهور برخی از روایات این است که صفیه (یکی از همسران پیامبر) در این حجرههای کنار مسجد زندگی نمی کرده بلکه در حجرهای در سرای اسامة بن زید بوده است (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص53).
▪️نقل شده که عرض هر حجره (یعنی سمتی که در حجره قرار داشت)، شش یا هفت ذرع بود و طول درون آن ده ذرع بود و ستونهای آن به هشت یا هفت عدد میرسید (الدر المنثور، ج6، ص87)؛
و به لحاظ مصالح ساختمانی، برخی از این خانهها با خشت و بعضی از شاخه نخل بود که با گل اندود شده بود. ارتفاع آنها نسبتا کم بود چنانکه از حسن بَصْری نقل شده: من در نوجوانی در زمان خلافت عثمان داخل حجرههایِ پیامبر صلی الله علیه و آله شدم و سقف حجرهها را میتوانستم با دستم لمس کنم. (الطبقات الكبير، ج1، ص429-430 ؛ الدر المنثور، ج6، ص87)
▪️این حجرهها همه در یک سمت مسجد بود؛ یعنی در سمت قبله تا باب النبی در سمت شرق (رو به جانب شام) و هیچیک در سمت غرب مسجد نبود (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص52)
و درهایشان (همانند دربهای خانههای بسیاری از مهاجران و انصار) به مسجد باز میشد،
تا زمانی که دستور آمد که تمام دربهایی که به مسجد باز میشود باید بسته شود غیر از درب خانه امیرالمومنین ع [= خانه حضرت زهرا س] (مسند أحمد، ج3، ص331-333 (ت أحمد شاكر) ؛ شرح مشكل الآثار، ج9، ص187-188 ؛ المسترشد في إمامة علي بن أبيطالب ع، ص303؛ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار، ص176).
▪️درباره درب ورودی آنها دو گونه روایت آمده است: طبق برخی نقلها بر در این خانهها درهایی از پردههایِ مویی آویخته بودند که اندازه آن را سه ذرع در یک ذراع و یک وجب بود (الطبقات الكبير، ج1، ص429).
اما در برخی دیگر از نقلها درباره درب برخی از حجرههای مذکور (مثلا حجره عایشه) نقل شده که آن دری یک لنگه و از چوب عرعر یا ساج بوده است (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص52 ).
همچنین نقل شده که بین حجره عایشه و حجره حضرت زهرا پنجرهای بوده که پیامبر ص وقتی در خانه عایشه بوده و از آنجا میخواسته بیرون برود از آن پنجره احوال حضرت زهرا س و فرزندانشان را جویا میشده؛ اما چون عایشه گاه از آنجا به خانه حضرت زهرا سرک میکشیده، حضرت زهرا س درخواست میکند که آن را مسدود کنند و پیامبر هم چنین میکند (وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج2، ص57)
📛این حجرهها سالها برقرار بود تا اینکه به دستور ولید بن عبدالملک (و طبق برخی نقلها در زمان عمر بن عبدالعزیز) ویران و به مسجد ملحق گردید و بسیاری از تابعین میگریستند که چرا این اثری از آثار رسول الله ص بود که میتوانست به همگان نشان دهد که زندگی برترین پیامبری که آن اندازه سریع دینش در جهان رشد کرد چقدر ساده بوده است (الطبقات الكبير، ج1، ص429)
@yekaye
#حجرات_4
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
یک آیه در روز
۱۰۶۹) 📖 إِنَّ الَّذینَ ینادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا یعْقِلُونَ 📖 سوره حجرات (
.
5️⃣ «إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ»
با توجه به دو آیه قبل، معلوم میشود که سه گونه وضعیت در برقراری ارتباط با پیامبر ص مد نظر قرار گرفته شده است:
➖ارتباطی که با بلند کردن صدا در محضر پیامبر ص همراه است؛ که منجر به حبط عمل میشود؛
➖ارتباطی که با فروکاستن صدا در نزد پیامبر ص همراه است؛ که نشانگر سربلندی در امتحان الهی از قلب است و منجر به مغفرت و اجر عظیم خواهد شد؛
➖ارتباطی که با صدا بلند کردن از بیرون حجرهها همراه است، که حکایت از بیعقلی دارد!
در واقع، دو آیه اول، نسبت انسان با (و وظیفه او در قبال) پیامبر ص را در محضر پیامبر ص شرح میدهد؛ و این آیه (و آیه بعد) نسبت انسان با (و وظیفه او در قبال) پیامبر ص را در زمانی که در محضر پیامبر ص نیست شرح میدهد.
🤔اگر فقط مساله ادب ظاهری باشد شاید انسان فرقی بین اینکه در محضر پیامبر ص بلند سخن بگوید با اینکه از بیرون حجرهها با صدای بلند ایشان را خطاب کند نبیند، و بلکه دومی را بیادبانهتر قلمداد کند؛
اما مقایسه این چند آیه با همدیگر، نشان میدهد که وضعیت کسی که در محضر ایشان است (چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی) بسیار شدیدتر از کسی است که در محضر نیست. خطا از جانب کسی که در محضر است به ضایعه عظیمی به نام حبط عمل میانجامد؛ اما دومی صرفا کاری نابخردانه کرده، که چنانکه در آیه بعد بیان میشود، هنوز راه مغفرت برایش باز است.
💢این نشان میدهد که اگرچه مساله رعایت ادب در ارتباطات اجتماعی، بویژه در برابر پیامآور دین خدا بسیار مهم است؛ اما مساله را نباید فقط به همین محدود کرد؛ بلکه ظاهرا امری بسیار فراتر از یک بیادبی در رفتارهای اجتماعی که با مقیاسهای عرفی سنجیده میشود در کار است؛ که انشاء الله ذیل آیه بعد در این باره بیشتر توضیح داده خواهد شد.
@yekaye
#حجرات_4
۱۲ فروردین ۱۴۰۱
یک آیه در روز
۱۰۶۹) 📖 إِنَّ الَّذینَ ینادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا یعْقِلُونَ 📖 سوره حجرات (
.
6️⃣ «إِنَّ الَّذینَ ینادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لایعْقِلُونَ»
پیامبر ص اگرچه از حیث زیست دنیوی، همچون بقیه انسانها در مقطع خاصی زندگی کرده و سپس از دنیا رفته است، اما از آن جهت که پیامآور الهی است و از طریق قرآن کریم و اهل بیتش ع همچنان وظیفه رساندن پیام الهی به انسانها را انجام میدهد زنده است؛
و همان گونه که انسانها وقتی او به لحاظ بیولوژیکی زنده است ممکن است از ورای حجرهها (که وی دیده نمیشود) او را ندا دهند، از این حیث که پیام الهی را آورده نیز ممکن است وی را از جایی که او و پیامش دیده نمیشود مخاطب قرار دهند.
یعنی
چهبسا این آیه اشاره داشته باشد به اینکه همان طور که به لحاظ فیزیکی نباید از جایی که پیامبر ص را نمیبینید او را مخاطب قرار دهید و این کار در اغلب موارد نشانه بیعقلی است؛
به همین ترتیب، مادام که پیام او را نشنیده و بررسی نکردهاید نباید در قبال دین خدا موضعی بگیرید؛ که این کار هم خلاف عقلورزی است.
💢به نظر میرسد مخاطب امروزین این آیه (یعنی در زمانهای که شخص رسول الله ص با بدن جسمانی در میان ما نیست و فقط پیام او در میان ما هست) کسانیاند که امروزه به اسم روشنفکری بدون بررسی فقیهانه مواضع شریعت، از جانب خود اظهارنظرهایی مبتنی بر آرای شخصی خویش میکنند.
بیهوده نیست که شهید مطهری در نقطه مقابل جمود خشکهمقدسان، این گونه موضعگیریهایی را «جهالت» (اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۵۰) و افرادی را که با ادعای روشنفکری چنین موضعگیریهایی می کنند «جاهل» میخواند (اسلام و نیازهای زمان، ج۱، ص۱۸۲).
@yekaye
#حجرات_4
۱۳ فروردین ۱۴۰۱
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
🔹صَبَرُوا
قبلا بیان شد که
▪️درباره ماده «صبر» ابن فارس بر این باورست که این ماده در اصل در سه معنای متفاوت به کار رفته است:
▫️حبس (که مصدر آن «صَبر» و به معنای زندانی و محصور کردن است؛ و این همان معنای رایج «صبر کردن» است که در فارسی هم به کار میرود)؛
▫️بالا و برتر هر چیزی (که به صورت «صُبرِ» چیزی بیان میشود)؛ و
▫️نوعی از سنگ (چنانکه سنگ صُبرة، سنگی است که شدید و غلیظ باشد؛ و یا به یک تکه از سنگ یا آهن «صُبَارة» گفته میشود).
▪️اما راغب که درباره این لفظ در قرآن بحث کرده بحث خود را روی معنای اول متمرکز نموده و گفته است که صبر به معنای «امساک در ضیق» (خودداری کردنی که با تنگی و فشار همراه باشد) است چنانکه وقتی چارپایی را بدون آب و علف نگه دارند میگویند «صَبَرْتُ الدّابّة» و بدین جهت به معنای حبس و بازداشتن نفس بر حسب آنچه مقتضای عقل و شرع است به کار میرود؛ و
▫️ مرحوم مصطفوی هم ظاهرا بر همین اساس، اصل معنای آن را حفظ نفس از جزع (بیتابی) و اضطراب با سکون و طمأنینه دانسته است.
🔸بر این اساس، با توجه به موقعیتهایی که نفس در آن قرار میگیرد، به برخی از کلمات نزدیک میشود؛ و متضادهای خاصی پیدا میکند:
▪️وقتی خویشتنداری در مصیبت باشد، فقط از لفظ «صبر» استفاده میشود که نقطه مقابلش «جزع» است «سَواءٌ عَلَینا أَ جَزِعْنا أَمْ صَبَرْنا ما لَنا مِنْ مَحیصتفاوتی ندارد که جزع کنیم یا صبر کنیم، راه نجاتی برایمان نیست» (ابراهیم/۲۱)؛
▪️ وقتی در میدان جنگ مطرح شود، همان شجاعت و نقطه مقابل «جُبن» است؛
▪️وقتی هنگام نزول بلایی ملالآور مطرح شود، همان «گشادی سینه» (رحب الصدر) است که مقابلش «ضجر» (ملالت و دلتنگی) است؛ و
▪️وقتی در خویشتنداری از بیان کلامی باشد، «کتمان» و نقطه مقابلش «مَذِل»» (سستی و بیحالی] است؛
و در تعبیر «فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ» (بقرة/۱۷۵) اگرچه ابوعبیده آن را به معنای «جرات داشتن» دانسته، اما به نظر میرسد یک کاربرد مجازی باشد؛ یعنی چه اندازه بر عذاب خود صبر و طاقت داری اگر که جرات بر ارتکاب معصیت او را داری.
▪️همچنین گاهی صبر در معنای انتظار کشیدن به کار میرود؛ و آن در جایی است که حقِ انتظار کشیدن جز با صبر و پایداری ادا نمیشود: «فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ» (قلم/۴۸؛ انسان/۲۴).
▪️این ماده وقتی به باب افتعال میرود به معنای تحمل کردن و قبول سختیهای کار است: «وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ» (مریم/۶۵) یعنی با تمام توان خود در عبادت او شکیبایی بورز؛ موارد دیگر کاربرد این کلمه در قرآن: «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها» (طه/۱۳۲) «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ» (قمر/۲۷).
در واقع، باب افتعال دلالت بر اختیار کردن فعل دارد؛ و اختیار کردن صبر، یعنی آماده شدن برای انجام کار و قبول مشکلات مسیر.
▪️اما اینکه فعل «صابَرَ» چه تفاوتی با «صَبَرَ» دارد (بویژه اینکه در آیهای این دو در کنار هم مطرح شدهاند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» (آل عمران/۲۰۰)،
برخی از اهل لغت (مثل راغب اصفهانی) ویا مترجمان قرآن تفاوت معنایی خاصی در لغت بین این دو نگذاشتهاند و آن را از باب تاکید دانسته و یا صرفا به لحاظ سیاق کلام معنایی متفاوت را برشمردهاند؛
اما مرحوم طبرسی بر این باور است که چون باب مفاعله برای اقدام طرفینی به کار میرود، «اصبروا» بر التزام شخصی به واجبات و پرهیز از محرمات دلالت دارد، ولی «صابروا» به صبرهایی که در مواجهه با دیگران، بویژه جهاد با دشمن، دلالت دارد
و در همین راستا زمخشری نیز توضیح داده که مصابره صبر شدیدتر و سختتر است و در واقع بابی از صبر است که در اینجا بعد از صبر آمده در خصوص آن چیزی که باید بر آن صبر شود آمده که شدت و صعوبت بیشتر آن را نشان دهد و این آیه میفرماید بر دین خدا و تکالیفش صبر کنید و در برابر دشمنان خدا در جهاد هم صبر داشته باشید و نشان دهید که صبر شما در سختیهای جنگ از آنان بیشتر است و مبادا کمصبرتر از آنان باشید.
▪️«صبور» صیغه مبالغه از این ماده است و به معنای کسی که توان فراوانی برای صبر کردن بر کاری دارد به کار میرود؛ اما «صبّار» در جایی است که صبر کردن با نوعی تکلف و مجاهده همراه باشد: «إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» (ابراهیم/۵؛ لقمان/۳۱؛ سبأ/۱۹؛ شورى/۳۳)
🔖جلسه ۹۲۳ https://yekaye.ir/ale-imran-3-200/
@yekaye
#حجرات_5
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
🔹تَخْرُجَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «خرج» در اصل به معنای بیرون شدن و خارج شدن از چیزی میباشد؛ «خروج» نقطه مقابل «دخول» است؛ و در واقع به هر گونه آشکار شدن از جایگاهی که در آن بوده (از شهر، خانه، از لباس، و حتی از حالتی نفسانی) ماده «خرج» به کار میرود.
▪️کلمه «خَرج» [= هزینه] نقطه مقابل «دخل» [= درآمد] است و اعم از «خراج» [=مالیات] است و وجه تسمیه این دو به خاطر آن است اینها مالی است که انسان آن را از اموالش بیرون میآورد (البته در مقایسه «خرج» و «خراج» نظرات دیگری هم گفته شده است).
▪️وقتی این ماده به باب افعال برود (إخراج) متعدی میشود وبه معنای «خارج کردن» است (وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَر؛ بقره/۲۱۷) و اسم مفعول آن «مُخرَج: خارج شده» میباشد (لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجینَ؛ شعراء/۱۶۷)
🔖جلسه ۶۷۶ https://yekaye.ir/al-kahf-18-94/
@yekaye
#حجرات_5
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
۱۵ فروردین ۱۴۰۱
☀️۲) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
همانا خداوند پیامبرش را بر محبت خویش تأدیب کرد و سپس فرمود: «و همانا تو بر خُلق و خویی عظیم هستی» (قلم/۴).
سپس [اموری را] به او تفویض کرد و فرمود: «و آنچه را که رسول به شما داد بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرد بپذیرید» (حشر/۷) و فرمود: «و کسی که از رسول اطاعت کند قطعا از خداوند اطاعت کرده است» (نساء/۸۰).
امام صادق ع ادامه دادند: و همانا پیامبر خدا ص [آن امور را] به حضرت علی ع تفویض کرد و او را امین شمرد؛ پس شما تسلیم او شدید و مردم انکار کردند؛
پس به خدا سوگند که ما دوست داریم که هرجا ما سخن گفتیم شما سخن بگویید، و اگر ساکت شدیم شما هم ساکت شوید، و ما بین شما و خداوند عز و جل هستیم؛ خداوند برای هیچکس خیری در مخالفت با امر ما قرار نداده است.
📚الكافي، ج1، ص265؛
المحاسن، ج1، ص162؛
بصائر الدرجات، ج1، ص384-385؛
تفسير العياشي، ج1، ص259
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي زَاهِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ النَّحْوِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ»
ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ».
قَالَ ثُمَّ قَالَ: وَ إِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِيٍّ وَ ائْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ النَّاسُ
فَوَ اللَّهِ لَنُحِبُّكُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا وَ نَحْنُ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَيْراً فِي خِلَافِ أَمْرِنَا.
@yekaye
#حجرات_5
۱۵ فروردین ۱۴۰۱