☀️۸) الف. ابومرهف از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمودند:
غبار بر سر كسى [نشيند] كه آن را برانگيزد.* «محاضير» هلاك گشتند.
عرض كردم: فدایت شوم؛ محاضير چیست؟
فرمود: شتابكنندگان [در ظهور دولت حق؛ آنان كه شتاب دارند هر چه زودتر دولت حقه برپا گردد]. همانا ايشان قصد کسی را نكنند مگر كسانى كه متعرض آنان شوند. [يعنى صاحبان تنها نگران حفظ خویشاند؛ و فقط كسى را كه براى خود خطرناك تشخيص دهند تعقيب كنند].
سپس فرمود: اى ابومرهف! مخالفان توطئۀ بنيادكنى براى شما نچينند، مگر آنكه خداوند عزّ و جلّ برایشان مشغولیتی پيش آورد [که مانع انجام آن توطئه شود].
سپس امام باقر عليه السّلام خطی روی زمین کشید و فرمود: ابومرهف!
عرض كردم: بفرمایید.
فرمود: آيا در مورد مردمى كه خود را برای خداوند حبس کردهاند [وقف اوامر او كردهاند] فکر میکنی خداوند برایشان فرج و گشایشی قرار ندهد؟ خیر؛ بخدا سوگند كه قطعا خداوند براى آنها فرجی قرار خواهد داد.
✳️* پینوشت:
«الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا: غبار بر سر كسى [نشيند] كه آن را برانگيزد» ظاهرا ضرب المثل است؛ يعنى هر كس آشوبی برپا کند زيانش به خود او برگردد؛ شبیه اینکه در فارسی میگوییم: آن که آتشی برپا کند دودش به چشم خودش میرود.
📚الكافي، ج8، ص273
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ حَفْصِ بْنِ عَاصِمٍ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الْغَبَرَةُ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا. هَلَكَ الْمَحَاضِيرُ!
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! وَ مَا الْمَحَاضِيرُ؟
قَالَ: الْمُسْتَعْجِلُونَ؛ أَمَا إِنَّهُمْ لَنْ يُرِيدُوا إِلَّا مَنْ يَعْرِضُ لَهُمْ!
ثُمَّ قَالَ: يَا أَبَا الْمُرْهِفِ! أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ يُرِيدُوكُمْ بِمُجْحِفَةٍ إِلَّا عَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ بِشَاغِلٍ.
ثُمَّ نَكَتَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي الْأَرْضِ؛ ثُمَ قَالَ: يَا أَبَا الْمُرْهِفِ!
قُلْتُ: لَبَّيْكَ!
قَالَ: أَ تَرَى قَوْماً حَبَسُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً؟! بَلَى وَ اللَّهِ لَيَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً.
☀️ب. شبیه این روایت در کتاب نعمانی بدین صورت در گفتگو با امام صادق ع نقل شده است:
ابومرهف روایت کرده که امام صادق ع فرمودند: «محاضير» هلاك گشتند.
عرض كردم: محاضير چیست؟
فرمود: شتابكنندگان [در ظهور دولت حق؛ آنان كه شتاب دارند هر چه زودتر دولت حقه برپا گردد]. ولی مقرِّبان [= نزدیک کنندگان] نجات یافتند؛ و قلعه بر پایههای محکم خود ثابت بماند! کنج خانههایتان بمانید [= در فتنهها و درگیریها وارد نشوید]؛ آنان براى شما گرفتارى و مصيبتى تدارك نمىبينند مگر اينكه خداوند مشغوليّتى براى آنان پيش مىآورد، جز در مورد كسى كه خود متعرّض ايشان شود.
📚الغيبة للنعماني، ص197
أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الصَّبَّاحِ بْنِ الضَّحَّاكِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي الْمُرْهِفِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ!
قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِيرُ؟
قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ؛ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ وَ ثَبَتَ الْحِصْنُ عَلَى أَوْتَادِهَا! كُونُوا أَحْلَاسَ بُيُوتِكُمْ فَإِنَّ الْغَبَرَةَ عَلَى مَنْ أَثَارَهَا وَ إِنَّهُمْ لَا يُرِيدُونَكُمْ بِجَائِحَةٍ إِلَّا أَتَاهُمُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ إِلَّا مَنْ تَعَرَّضَ لَهُمْ.
@yekaye
☀️۹) الف. فضل كاتب مىگويد:
خدمت امام صادق عليه السّلام بودم كه نامهاى از ابو مسلم خراسانى براى ايشان رسيد. حضرت فرمود: نامۀ تو جوابی ندارد؛ از نزد ما بیرون برو!
ما شروع كرديم با هم به نجوا كردن. فرمودند: چه چیزی را با هم نجوا مىكنيد؟ ای فضل! قطعا خداوند عز و جل به خاطر عجله بندگان عجله نمىكند؛ و همانا کندن كوهى از جایش آسانتر است از زوال حكومتى كه هنوز عمرش به پايان نرسيده است. سپس فرمودند: همانا فلانی پسر فلانی تا به هفتمين فرزند فلانی رسيد.
عرض كردم: پس چه نشانهاى ميان ما و شماست، فدایت شوم؟!
فرمودند: اى فضل! از جاى خود حركت نكن تا سفيانى خروج كند؛ پس هنگامى كه سفيانى خروج كرد ما را اجابت کنید- و اين سخن را سه بار گفت- و اين از نشانههاى حتمى [ظهور حضرت مهدی ع] است.
📚الكافي، ج8، ص274
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي هَاشِمٍ عَنِ الْفَضْلِ الْكَاتِبِ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع؛ فَأَتَاهُ كِتَابُ أَبِي مُسْلِمٍ؛ فَقَالَ: لَيْسَ لِكِتَابِكَ جَوَابٌ. اخْرُجْ عَنَّا!
فَجَعَلْنَا يُسَارُّ بَعْضُنَا بَعْضاً؛ فَقَالَ: أَيَّ شَيْءٍ تُسَارُّونَ؟ يَا فَضْلُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ وَ لَإِزَالَةُ جَبَلٍ عَنْ مَوْضِعِهِ أَيْسَرُ مِنْ زَوَالِ مُلْكٍ لَمْ يَنْقَضِ أَجَلُهُ. ثُمَّ قَالَ: إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ حَتَّى بَلَغَ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ.
قُلْتُ: فَمَا الْعَلَامَةُ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟!
قَالَ: لَا تَبْرَحِ الْأَرْضَ يَا فَضْلُ حَتَّى يَخْرُجَ السُّفْيَانِيُّ. فَإِذَا خَرَجَ السُّفْيَانِيُّ فَأَجِيبُوا إِلَيْنَا؛ يَقُولُهَا ثَلَاثاً وَ هُوَ مِنَ الْمَحْتُومِ.
☀️ب. روايت شده است که در محضر امام صادق ع از سلاطین فلان خاندان ياد شد، فرمودند:
مردم فقط به خاطر شتابزدگىشان در اين امر به هلاکت رسیدند؛ قطعا خداوند به خاطر عجله بندگان عجله نمىكند. همانا اين امر را غایتى است كه بايد به آن برسد، چون بدان رسيدند ديگر ساعتى نه پيش مىافتند و نه به تاخیر.
📚الكافي، ج1، ص369
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْأَنْبَارِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ذَكَرْنَا عِنْدَهُ مُلُوكَ آلِ فُلَانٍ، فَقَالَ:
إِنَّمَا هَلَكَ النَّاسُ مِنِ اسْتِعْجَالِهِمْ لِهَذَا الْأَمْرِ. إِنَّ اللَّهَ لَا يَعْجَلُ لِعَجَلَةِ الْعِبَادِ. إِنَّ لِهَذَا الْأَمْرِ غَايَةً يَنْتَهِي إِلَيْهَا فَلَوْ قَدْ بَلَغُوهَا لَمْ يَسْتَقْدِمُوا سَاعَةً وَ لَمْ يَسْتَأْخِرُوا.
☀️ج. از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
ساکن و بیحرکت باشید مادام که آسمانها و زمین ساکن است؛ یعنی بر کسی خروج نکنید؛ همانا امر شما به گونهای است که در آن خفا و ابهامی نیست؛ همانا آن نشانهای از خداوند عز و جل است که از مردم نیست؛ همانا آن از خورشید روشنتر است، بر نیکوکتر و بدکار مخفی نمیماند. آیا صبح را تشخیص میدهید؟! آن مانند صبح است که هیچ ابهام و خفایی در آن نیست.
📚الغيبة للنعماني، ص201
عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى الْعَلَوِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ مُنَخَّلِ بْنِ جَمِيلٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ:
اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَيْ لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آيَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ، لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ؟! فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَيْسَ بِهِ خَفَاءٌ.
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
1️⃣«وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
اینکه انسان به حرمت پیامبر ص اندکی صبر کند تا خود پیامبر ص از منزل بیرون آید، بهتر است از اینکه به خاطر عجلهای که دارد حرمت پیامبر ص را زیرپا بگذارد و با صدا بلند کردن از بیرون خانه بخواهد پیامبر ص را خطاب قرار دهد.
این مطلب
هم به عنوان یک رفتار عادی در ارتباطات اجتماعی قابل فهم است (تدبر۲)
و
هم به عنوان مبنایی برای نوع مواجهه با پیام الهی (تدبر۳).
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
2️⃣ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
متناسب با اینکه اسم کان در عبارت «لکان خیرا لهم» چه باشد، دست کم دو معنا برای آیه قابل تصور است:
🔹الف. اسم کان را «صبر» بدانیم:
اگر آنان به جای اینکه از ورای حجرهها تو را صدا میزدند صبر میکردند تا خودت نزد آنان بیرون بیایی این صبر کردن برایشان بهتر بود، هم از جهت ثواب اخروی و هم در دنیا از جهت اینکه به خاطر رعایت ادب در محضر پیامبر الهی در زمره عاقلان محسوب میشدند
📚(مجمع البيان، ج9، ص197 ؛ مفاتيح الغيب، ج28، ص97)
و این موجب آن میشد که مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار گیرند
📚(الميزان، ج18، ص311).
🔹ب. اسم کان را «خروج» بدانیم:
در شأن نزول بیان شد که اینان عدهای از بنیعنبر (تیرهای از بنوتمیم) بودند که برای فدیه پرداخت کردن و آزاد کردن اسیرانشان آمده بودند، و پیامبر نیمی از آنان را آزاد کرد و برای نیمی فدیه گرفت؛ اکنون آیه میفرماید اگر صبر میکردند تا خود پیامبر خارج میشد، اینکه خود پیامبر خارج میشد برایشان بهتر میبود زیرا وی همه را [بدون فدیه] آزاد می کرد
📚(به نقل از مجمع البيان، ج9، ص197 ؛ مفاتيح الغيب، ج28، ص97).
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
3️⃣ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
چنانچه در تدبرهای پایانی آیه قبل اشاره شد اگر فقط مساله ادب ظاهری باشد شاید انسان فرقی نبیند بین اینکه در محضر پیامبر ص بلند سخن بگوید با اینکه از بیرون حجرهها با صدای بلند ایشان را خطاب کند؛ از این رو، شاید مساله اصلی، نه صرف رعایت ادب یا عدم رعایت آن، بلکه نحوه مواجهه با پیام خدا و میزان اعتنای انسان به دین الهی است.
💢در واقع،
چهبسا در محضر پیامبر بودن یا نبودن، حکایتگر از این باشد که انسانها علیالقاعده از دو حال خارج نیستند:
🔹الف. یا در موقعیتی هستند که در محضر پیامبرند؛ یعنی دقیقا میدانند شرعاً چه وظیفهای دارند و خداوند از آنها چه خواسته است،
که آیات ۲ و ۳ توضیح میدهند که در این صورت، دو گونه موضعگیری فرض دارد و اینها دو دسته میشوند:
▪️الف.۱) یا صدای خود را روی صدای پیامبر ص بلند کنند و نظر خود را ترجیح دهند، که در این صورت، تمام کارهای خوب خود را هم بر باد دادهاند؛
و
▪️الف.۲) یا صدایشان را در محضر پیامبر ص فرومیکاهند و مطیع محض دین خدا هستند، که اینان دلشان از آزمون تقوی سربلند بیرون آمده، و به مغفرت و اجر عظیم میرسند؛
🔹ب. یا در موقعیتی هستند که هنوز به محضر پیامبر ص و دین نرسیدهاند؛ یعنی درست نمیدانند شرعاً چه وظیفهای دارند و خداوند از آنها چه خواسته،
که آیات ۴ و ۵ توضیح میدهند که در این صورت نیز، دو گونه موضعگیری فرض دارد:
▪️ب.۱) اگر در حالی که موضع پیامبر ص را نمیدانند موضعی بگیرند و صدا بلند کنند، به احتمال زیاد [= أکثرهم] از کسانیاند که –برخلاف ظاهر روشنفکرمآبانهشان- اهل عقلورزی نیستند؛
و
▪️ب.۲) اما اگر صبر میکنند تا محضر پیامآور الهی را درک کنند و دقیقا از وظیفه خود باخبر شوند، این قطعا برایشان بهتر است، [چرا که موجب میشود به جای اینکه بر اساس رأی شخصی و حدس و گمان کارهایشان را پیش ببرند تصمیم درستی بگیرند] و خداوند هم آنان [و اشتباهاتی را که چون هنوز به محضر دین نرسیده بودند. مبتلا میشدند] مورد مغفرت و رحمت خاصه خویش قرار میدهد.
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
5️⃣ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
چرا با اینکه این واقعه در گذشته رخ داده، نفرمود «حتی خرجت الیهم» (شبیه آیه «فَصَبَرُوا ... حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا» (انعام/۳۴) که مربوط به گذشته بود و مطلب بعد از «حتی» را با فعل ماضی آورد) و فعل بعد از «حتی» با فعل مضارع آورد؟
🔹الف. شاید میخواهد با این بیان به یک رویه اشاره کند که باید ادامه داشته باشد؛ نه فقط یک واقعهای که در گذشته رخ داده است.
🔹ب. اگر آیه را نه یک مساله ادب شخصی، بلکه ناظر به مواجهه با پیام الهی ببینیم (تدبر۳) آنگاه:
▪️ب.۱. شاید میخواهد مساله انتظار کشیدن برای درک حقیقت را پررنگ کند (حدیث۳). یعنی چه بسا میفرماید: ای پیامبر! تو (که مظهر ارائه پیام الهی به مردم هستی) هنوز آن گونه که باید و شاید بر آنها خارج نشدهای (و آنها حقیقت دین کما هو حقه را مشاهده نکردهاند) که این همه اشکال به دین خدا وارد میکنند؛ اگر انسانها صبر می کردند تا خروج تو و حقیقت دین تو از پس پرده (= ظهور و رجعت) رخ میداد، میدیدند چقدر این دین الهی برایشان بهتر است، تا اینکه به خیال خود بخواهند الان که دوره غیبت است تمامیت اسلام در نظر و عمل را بدون حضور امام و پیامبر ص بررسی کنند.
▪️ب.۲. شاید میخواهد به خروج و قیام صاحب اصلی دین اشاره کند؛ یعنی آنان که الان عجله میکنند و در حالی که شما (= امام برحق از شما) هنوز در پس پرده هستید میخواهند شما بیرون بیایید و اوضاع را به دست بگیرید، (و چون نمیآیید از جانب خودشان اقداماتی میکنند)، اکثرشان عقلورزی مناسبی ندارند؛ اما اگر صبر میکردند تا زمان خروج شما برسد و خودتان خروج میکردید قطعا میدیدند که آن برایشان بهتر است. (احادیث ۴ تا ۹)
🔹ج. ...
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
6️⃣ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
اگر مقام معنوی و جایگاه تکوینی حضرت محمد ص و اهل بیت ایشان را درک کنیم
- که خداوند صریحا فرمود که پیامبر ص و اهل بیت ایشان شاهد تمامی اعمال امت (وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون؛ توبه/۱۰۵)، و بلکه شاهد بر همه امتها (وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ؛ نحل/۸۹) هستند-
آنگاه این مساله را که ایشان ما را به حال خود واگذار نکرده و به حال و روز ما توجه دارند
(إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ: قطعا ما مراعات شما را مهمل نگذاشته و یاد شما را به فراموشی نسپردهایم؛ که اگر غیر از این بود شدتها بر شما نازل میشد و دشمنان شما را مستأصل میکردند؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص498)
برایمان جدی میشود.
💢کسی که این شناخت را از پیامبر ص (و امام زمان خود) داشته باشد
به جای اینکه عجله کند و از جانب خود دست به اقدامی بزند؛
ویا حتی دنبال این باشد که هرچه سریعتر پیامبر ص را ببیند و سوالش را از ایشان بپرسد؛
صبر میکند که خود پیامبر ص بر ایشان خارج شود و حتی خود ایشان شروع به بیان مطلب کنند؛
و این حتما برایش بهتر خواهد بود؛
و در میان اصحاب پیامبر ص بودند کسانی که به این درک رسیده بودند:
📜حکایت
براء بن عاذب (از اصحاب رسول الله ص و از راویان حدیث غدیر، که بعد از شهادت ایشان، از بیعت با ابوبکر خودداری کرد، و بعدها از یاران وفادار امام علی ع شد و در هر سه جنگ در رکاب ایشان بود) گفته است:
من میخواستم درباره آن امر [ظاهرا امر حکومت و جانشینی پیامبر ص] از رسول الله ص سوال کنم؛ اما سالها از هیبت ایشان این را به تاخیر انداختم؛ در حالی که هر روز ایشان را میدیدم.
📚الفقيه والمتفقه (الخطيب البغدادي م۴۶۳) ج2، ص196 ؛
📚الشفا بتعريف حقوق المصطفى (قاضی عیاض یحصبی م۵۴۴)، ج2، ص40؛
📚بحار الأنوار، ج17، ص5
@yekaye
#حجرات_32
☀️۱۰) عبدالله بن فضل هاشمی گوید: شنیدم که امام صادق ع فرمود: همانا صاحب این امر غیبتی دارد که گریزی از آن نیست، در آن هر باطلپیشهای به تردید میافتد.
گفتم: فدایت شوم؛ چرا؟
فرمود: به خاطر امری که به ما اذن ندادهاند که بر شما آشکارش کنیم!
گفتم: چه حکمتی در غیبت او هست؟
فرمود: همان حکمتی که در غیبتهای حجتهای پیشین خداوند متعال بوده است؛ همانا حکمت آن آشکار نمیشود مگر بعد از ظهورش، همان گونه که حکمت آن کارهایی که خضر انجام داد – از سوراخ کردن کشتی و کشتن آن پسرک و برپا داشتن آن دیوار – برای حضرت موسی ع آشکار نشد مگر در زمان جدایی آن دو از هم. ابن فضل! همانا این امر، امری از امر خداوند متعال، و سرّی از سرّ خداوند، و غیبی از غیب خداست؛ و هنگامی که دانستیم که خداوند عز و جل حکیم است تصدیق میکنیم که کارهایش تماماً بر اساس حکمت است هرچند که وجه آن بر ما ناآشکار باشد.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص482؛
📚علل الشرائع، ج1، ص246؛
📚الخرائج و الجرائح، ج2، ص956؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص376؛
📚منتخب الأنوار المضيئة في ذكر القائم الحجة عليه السلام، ص81
حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ الْعَطَّارُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِيعَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَيْبَةَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَمْدَانُ بْنُ سُلَيْمَانَ النَّيْسَابُورِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَدَائِنِيُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِيِّ قَالَ:
سَمِعْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع يَقُولُ: إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً لَا بُدَّ مِنْهَا يَرْتَابُ فِيهَا كُلُّ مُبْطِلٍ.
فَقُلْتُ: وَ لِمَ جُعِلْتُ فِدَاكَ؟
قَالَ: لِأَمْرٍ لَمْ يُؤْذَنْ لَنَا فِي كَشْفِهِ لَكُمْ.
قُلْتُ: فَمَا وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ؟
قَالَ: وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَتِهِ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِي غَيْبَاتِ مَنْ تَقَدَّمَهُ مِنْ حُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ. إِنَّ وَجْهَ الْحِكْمَةِ فِي ذَلِكَ لَا يَنْكَشِفُ إِلَّا بَعْدَ ظُهُورِهِ كَمَا لَمْ يَنْكَشِفْ وَجْهُ الْحِكْمَةِ فِيمَا أَتَاهُ الْخَضِرُ ع مِنْ خَرْقِ السَّفِينَةِ وَ قَتْلِ الْغُلَامِ وَ إِقَامَةِ الْجِدَارِ لِمُوسَى ع إِلَى وَقْتِ افْتِرَاقِهِمَا. يَا ابْنَ الْفَضْلِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ ؛ وَ مَتَى عَلِمْنَا أَنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَكِيمٌ صَدَّقْنَا بِأَنَّ أَفْعَالَهُ كُلَّهَا حِكْمَةٌ وَ إِنْ كَانَ وَجْهُهَا غَيْرَ مُنْكَشِفٍ.
@yekaye
☀️۱۱) از امام صادق ع از پدرانشان روایتی نقل شده است که رسول الله ص وصایای مفصلی به امیرالمومنین ع فرمودند. در فرازی از آن آمده است:
ای علی! بدان که اعجابآورترین مردمان به لحاظ ایمان و عظیمترین مردمان به لحاظ یقین، کسانیاند در آخر الزمان که به پیامبر ص نرسیدند و و حجن [=امام]شان هم [خود را] از آنان پوشیده داشته است؛ پس بر اساس سیاههای روی سفیدیای* ایمان آوردند.
✳️*پینوشت:
ظاهرا مقصود از «سَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ» نوشتههای روی کاغذ است.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص288؛
📚من لا يحضره الفقيه، ج4، ص366
حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ [بْنُ] عَلِيِّ بْنِ الشَّاهِ الْفَقِيهُ الْمَرْوَرُوذِيُّ بِمَرْوَرُوذَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو يَزِيدَ أَحْمَدُ بْنُ خَالِدٍ الْخَالِدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ صَالِحٍ التَّمِيمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ الْقَطَّانُ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو عَنِ الْإِمَامِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص يَذْكُرُ فِيهَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَهُ:
يَا عَلِيُّ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَعْجَبَ النَّاسِ إِيمَاناً وَ أَعْظَمَهُمْ يَقِيناً قَوْمٌ يَكُونُونَ فِي آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ يَلْحَقُوا النَّبِيَّ وَ حَجَبَتْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاضٍ.
@yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
7️⃣«وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
از ابتدای تاریخ بشر، جز مقاطع بسیار محدودی (همچون دوره حکومت ذوالقرنین و معدودی از پیامبران بنیاسرائیل مانند داوود و سلیمان، و دوره بسیار محدود حکومت رسول الله ص در مدینه)، همواره آنچه مشاهده میشده غلبه قدرت اهل باطل و ضلالت اکثریت مردم بوده است.
حتی در همین دورهها نیز اگر نیک بنگریم معلوم نیست که بتوان براحتی از غلبه قدرت اهل حق و هدایت اکثر مردم سخن گفت؛
زیرا
نهتنها این بزرگواران – غیر از ذوالقرنین- در همان زمان خویش هم در محدوده بسیار مختصری از کل کره زمین چنین قدرتی داشتند،
بلکه همگی در همان محدوده حکومت خود نیز با انحرافات و ضلالتهای فراوانی مواجه بودند؛
بارزترینش دوره خود رسول الله ص است که به محض اینکه سر بر بالین خاک نهاد آن انحرافات عظیم رقم خورد؛ که این نشان میدهد حق در متن جامعه آن طور که باید و شاید غالب نشده بود.
📛این مساله گاه شبهه مهمی را در ذهن بسیاری از افراد رقم میزند که:
اگر واقعا دین الهی و پیامبران حقاند، چرا غالبا نه تنها غلبه ظاهری از آنِ آنان نیست؛ بلکه اغلب مردم در زمان آنها از آنها بیخبرند و از هدایت آنها ظاهرا بیبهره میمانند؟!
شاید از بهترین تقریرهای این شبهه، همان باشد که فرعون در برابر حضرت موسی ع گفت:
وقتی حضرت موسی ع پروردگار را با این ویژگی معرفی کرد که او کسی است که هر موجودی را آفرید و سپس هدایت کرد: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/5۰) بلافاصله فرعون اشکال کرد که: پس تکلیف نسلهای گذشته چه میشود: «قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى» (طه/۵۱)؟
یعنی چگونه ادعا میکنی که خدا بنا بر هدایت انسانها و برقراری عدالت و ... دارد در حالی که دیدهایم بسیاری از نسلهای گذشته از هدایت محروم بودهاند: آمدند و چند صباحی مشرکانه و در میان ظلمها زیستند و رفتند و خبری هم نشد.
حضرت موسی ع پاسخ را به علم الهی به همه امور برمیگرداند؛ گویی می خواهد بگوید این مسالهای نیست که پاسخش بدین سادگی قابل فهم باشد؛ و اگر خدا خداست چیزی را فروگذار نکرده است؛
و به نظر میرسد این آیه سوره حجرات را هم اگر در افق کلان انتظار (که از بنیادهای معارف شیعی است) ببینیم، پاسخی به همین شبهه است در عمیقترین لایههای معرفتی.
📝تحلیل عقیدتی: جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت
ابتدا باید مقدمهای قرآنی را در ذهن حاضر نمود که:
نظام آفرینش برپا شده و انسان در دنیا آمده است تا اساسا انسان امتحان شود (هود/۷) تا نشان دهد که برتر از اغلب مخلوقات (اسراء/۷۰) و سزاوار مقام خلیفةاللهی (بقره/۳۰) است. از این رو، خداوند همگان را هر ساله در فتنهها و آزمایشهای سخت میافکند (توبه/۱۲۶) و هرلحظه که هرکس ادعای ایمان کند به انواع فتنهها و بلاها آزمایش میشود (عنکبوت/۲)، و البته به محض استقامت ورزیدن و قبولی در هر امتحانی، فتنه و امتحان دیگری در پیش خواهد داشت (جن/۱۶-۱۷)، ولذا بسیار اندکند کسانی که در این امتحانات به خلوص کامل برسند و از همه این امتحانات سربلند بیرون آیند و به مقام مخلَصین – که شیطان هیچ راهی برای اغوای آنان ندارد (ص/۸۲-۸۳) - نائل شوند.
از این رو، بسیاری از مردم افق زندگی را در راحت زیستن- یا کسانی که دغدغهمندترند: حصول عدالت اقتصادی و اجتماعی و ظلم نشدن- میبینند، و برای آن تلاش میکنند؛
آنان میخواهند وضعیت آرمانی مورد نظر خویش را در متن جامعه محقق سازند، در حالی که آرمانهایی همچون #عدالت و #آزادی_اجتماعی هم تنها با تحقق آن افق والای انسانی (#آزادی_معنوی) قابل وصول است؛
لذا حتی اگر آرمانشان به لحاظ ذهنی درست هم باشد، مقدمات کار مهیا نیست، زیرا هنوز بر نفس خویش غلبه نکردهاند:
بسیاری از اینان وقتی قدرت در اختیار ظالمان است با جدیت و فداکاری با ظالمان میجنگند؛
اما همین که آن ظالمان سرنگون شدند، کمکم قدرت، اینان را شبیه قبلیها میکند:
حتی وقتی عثمان را به خاطر ظلمهایی که روا داشته کنار میزنند، از علی ع هم انتظار دارند دست آنان در عرصه اعمال قدرت باز بگذارد❗️
🤔 و این جامعهای که آماده نیست، عملا حکومت علی ع را هم چند صباحی بیشتر تحمل نخواهد کرد؛ جنگها بر او تحمیل میکنند و نهایتا از یاریش دست میکشند؛ تا معاویه بیاید و دوباره حسرت روزگار علی ع را بخورند.
مساله یک چیز است:
انسانی که به فکر جهاد اکبر نیست یا در آن ناکام مانده، اگر در جهاد اصغر هم بر ظالمان پیروز شود، عملا تغییر خاصی در نظام اجتماعی رخ نخواهد داد؛ و ظلم در لباسی دیگر همچنان غلبه خواهد داشت. از این روست که مکرر به صبر و انتظار دعوت شدهایم.
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9405
ادامه تدبر 7️⃣ (جایگاه #انتظار در #تاریخ_بشریت)
بله، درست است که انتظار، آماده شدن است، نه دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن؛
اما آمادگیای که اساسا در پیوند برقرار کردن با فرستاده مخلَص (خالصشده) خدا (= امام معصوم ع که حکومت حق تنها با او ویا به اذن اوست) معنی دارد؛
از این رو، انتظار پیشدستی کردن هم نیست؛
منتظر با جهاد اکبر خود را آماده ظهور کرده و همواره دست به شمشیر است؛ اما شمشیرش در نیام است و میداند که کاری که امام باید انجام دهد را فقط او میتواند انجام دهد.
و این مساله است که از ابتدای تاریخ تا امروز هنوز برای انسانها حل نشده است:
افراد یا دست روی دست میگذارند و عملا با ظالم همکاری میکنند،
یا در حالی که شرایطش (بویژه جهاد اکبر و اتصال به امام ع) را مهیا نکردهاند میخواهند خودشان ریشه ظلم را برکنند.
اینجاست که ائمه اطهار ع شیعیان خود را از همراهی با کسانی که میخواستند چنان قیامی علیه ظلم رقم بزنند برحذر میداشتند؛
میگفتند درست است که اینان علیه ظلم قیام کرده و سختیها را به جان میخرند،
اما ما میدانیم که هوای نفس در کارشان است (حدیث۵) و اگر واقعا کارشان درست بود بر ما سبقت نمیجستند (حدیث۶)؛
یعنی همین که ما اقدام نکردهایم بدانید که موقعیت قیام مهیا نشده است؛
و حتی در مورد کسانی که بعد از اشاره به قیامشان، تایید میکنند که کشتگانشان شهیدند، میفرمایند ما اگر باشیم باز خودمان را برای صاحب این امر نگه میداریم (حدیث۷).
این گونه بود که ایشان شیعیان را از هرگونه عجله کردن پیش از ظهور برحذر میداشتند؛ علائم قطعی ظهور را معرفی میکردند، تا کسی آن قیام اصلی را با نسخههای بدل اشتباه نگیرد (حدیث۸ و۹) و جانش را بیهوده هدر ندهد (حدیث۴).
به تعبیر دیگر، پاسخ آن #شبهه_فرعون شاید این است:
مردم به هر اندازه آماده شوند همان قدر هم هدایت میشوند؛
مردمان در زمان ۱۲۴۰۰۰ پیامبر بسیار ادعا کردند اما هیچگاه آن طور که باید و شاید آماده نشدند؛ و لذا اگرچه همواره مردم را به اطاعت پیامبران (قبول حکومت ایشان) فراخواند؛ و اگرچه در مقاطعی هم معدودی از پیامبران حکومت را به دست گرفتند، اما همان هم دیری نپایید که از دست رفت.
نهایتا خداوند برترین مخلوق خود، پیامبر خاتم ص را هم فرستاد تا حجت را بر همگان تمام کند؛
اما باز نشان دادند که آماده نیستند؛ همه دلشان میخواهد امور دست خودشان باشد نه دست امام حق؛ و لذا با شهادت ایشان، باز همان آش و همان کاسه.
اگر غیر امامی به نام زید هم قیام کرد و ائمه ع - علیرغم اینکه وی را برحذر میداشتند، اما - شخصیت وی را تخطئه نکردند، به خاطر این است که این اندازه بر نفس خویش غلبه کرده بود که اگر به حکومت برسد آن را یکسر به امام ع واگذارد و خودش کاملا کنار بکشد؛ اما حتی در اینجا هم، صرف نظر از اینکه هیچیک از یارانشان را به شرکت جستن در رکاب زید تشویق نکردند (حدیث۴)، گفتند کو کسی که همچو زید باشد؟! (حدیث۵)
💢این گونه است که انسانها چون عجله دارند، نمیتوانند حقیقت غیبت را درک کنند (حدیث۱۰)؛
و چون حقیقت غیبت را درک نمیکنند نمیفهمند که «اگر صبر کنند تا تو بر آنان بیرون آیی برایشان بهتر است» (حجرات/۵)،
بلکه عجله میکنند که خودشان عدالت را علیرغم نواقص معنوی خویش و آن هم در حد فهم خود محقق کنند؛
و این گونه است که تحقق عدالت همواره فدای قدرتطلبیها یا کجفهمیهای مدعیانش میشود.
💢در چنین شرایطی اینکه کسی که پیامبر و امامش را ندیده، بتواند با سیاههای بر روی صفحهای سفید، ایمانش را نگه دارد بسیار عجیب و ستودنی است. (حدیث۱۱)
✅تبصره
این سخنان به هیچ عنوان به معنای شانه خالی کردن از وظایف و مسئولیتهای اجتماعی نیست.
کسی که به بهانه جهاد اکبر در انجام وظیفه اجتماعیاش سستی بورزد، در این جهاد از همان ابتدا شکست خورده است. اگر مسلمانی صبح کند و به امور مسلمانان اهتمام نداشته باشد مسلمان نیست؛ اگر صدای مظلومی را بشنود و بتواند یاریش کند و کاری نکند دین ندارد.
قطعا در اسلام سیاستورزی جزیی از دیانت است؛
اما سخن این است که مواظب باشیم که مبادا شعار #سیاست_ما_عین_دیانت_ماست سر دهیم اما در حقیقت #دیانت_ما_عین_سیاست_ما_باشد❗️و در حالی که خود را نساختهایم ویا عدالت را آن گونه که باید و شاید نمیشناسیم، وارد میدان قدرت شویم و عدالت را آن طور که فهم ناقصمان اقتضا میکند پیگیری کنیم؛ که خروجیاش آن نیست که قرار بود باشد.
💢همه سخن این است که قدر و اندازه خود را بدانیم:
اگر واقعا خود را برای کاری نساختهایم، به بهانه احساس تکلیف، وارد آن نشویم؛
و آنجا که باید صبر کنیم تا او خروج نماید، نخواهیم که پیشدستی کنیم!
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
8️⃣ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ»
هدف از آوردن تعبیر «و الله غفور رحیم» چیست؟ (این تعبیر ناظر به چه مطلبی است)؟
🔹الف. ناظر به صبری است که در همین آیه ذکر شد؛ یعنی اگر صبر داشته باشید مشمول مغفرت و رحمت خدا واقع میشوید
📚الميزان، ج18، ص311 ؛ مفاتيح الغيب، ج28، ص97
🔹ب. میتواند ناظر به عبارت «اکثرهم لا یعقلون» در آیه قبل باشد؛ یعنی آن بیادبیای که از آنان سر زد نه کاری عامدانه و مغرضانه، بلکه ناشی از قصود و نفهمی آنان بود و خداوند در این گونه موارد با غفاریت و رحمتش از آنان میگذرد
📚الميزان، ج18، ص311 ؛ مفاتيح الغيب، ج28، ص97
🔹ج. چهبسا برای تشویق پیامبر ص است که این بیادبی را بر آنان ببخشد؛ یعنی آن جمله «اکثرهم لا یعقلون» نوعی عذرتراشی برای آنان است و در مجموع میفرماید: ای پیامبر! آنان کمعقلی کردند و چون خدا غفور و رحیم است، تو هم بر آنان ببخش.
📚مفاتيح الغيب، ج28، ص97
به تعبیر دیگر دارد آموزش می دهد که
در برابر افراد بیادب، از باب رحمت، گذشت و مهربانی وارد شویم و آنان را مأیوس نکنیم. خداوند ضمن سرزنش کسانی که پیامبر را با فریاد صدا میزدند، مغفرت و رحمت خود را مطرح میکند تا یکسره مأیوس نشوند و فرصت تغییر رفتار داشته باشند
📚تفسیر نور، ج۹، ص۱۶۶
🔹د. خدا می داند که ما اهل عجله هستیم و گاه نمیتوانیم صبر کنیم (ر.ک: تدبر۷)؛
اما اشکال ندارد؛ اگر گاهی عجله کردیم و انتظار نکشیدیم، و بعدا فهمیدیم که عجله کرده بودیم، توبه کنیم که خداوند غفور و رحیم است.
🔹ه. ...
@yekaye
#حجرات_5
یک آیه در روز
۱۰۷۰) 📖 و لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیهِمْ لَكانَ خَیراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
.
9️⃣ «وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
چرا غفور را مقدم بر رحیم آورد؟
🔹الف. چهبسا میخواهد نشان دهد تا از گناه پاک نشویم نمیتوانیم رحمت خداوند را دریافت کنیم (اقتباس از مفاتيح الغيب، ج28، ص97 )؛
بویژه که اینجا سخن از رحمت «رحیم»ی است؛ یعنی رحمتی که خاص مومنان است (كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيماً؛ احزاب/43)؛ یعنی آن مغفرت آنان را ابتدا در زمره مومنان قرار میدهد و سپس این رحمت شامل حال آنان میشود.
🔹ب. ...
✅تکمله
در قرآن کریم حدود ۹۰ بار تعبیر «رحمت» و «مغفرت» در کنار هم آمده است. غیر از ۶ مورد، در همه این موارد مغفرت مقدم بر رحمت ذکر شده است؛ که:
💢در ۲ مورد از این ۶ مورد، اگرچه ابتدا رحمت آمده، اما در مقام توصیف خداوند، باز مغفرت مقدم شمرده شده است:
▪️قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ (زمر/53)
▪️يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ (حدید/28)
💢و در ۳ مورد فقط در متن آیه است که رحمت مقدم آمده:
▪️فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ (آل عمران/159)
▪️قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ (اعراف/149)
▪️الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (غافر/7)
💢و تنها ۱ مورد هست که در مقام توصیف خداوند رحمت بر مغفرت مقدم آمده است:
▪️يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فيها وَ هُوَ الرَّحيمُ الْغَفُورُ (سبأ/2)
@yekaye
#حجرات_5
چنانکه بارها مشاهده کرده اید بر بسیاری از آیات قرائتهای متعددی تقدیم شده است.
احتمالا برای برخی از مخاطبان این قرائتها محل سوال واقع شده باشد.
چند روز پیش در نشستی به تفصیل درباره تعدد قرائات توضیح دادم که قبل از ورود به بحث درباره آیه بعد در ادامه فایلهای مربوط به آن نشست برای علاقمندان تقدیم میشود
هدایت شده از حسین سوزنچی
۱. ارائه.mp3
27.1M
📼فایل صوتی نشست علمی
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
قسمت اول (ارائه اصل مدعا: تبیین دیدگاه سازگاری تعدد قرائات با نزول قرآن بر حرف واحد)
تذکر: متاسفانه چون به علت ضیق وقت، مطالب با سرعت زیاد و غالبا از حافظه بیان میشد اشتباهاتی رخ داده است؛ مشخصا:
- به جای ابوالعباس مهدوی (متوفی ۴۳۰) گفته شد ابوالفضل مهدوی
-به جای تعبیر «فی ان علیا مولی المومنین» که در تفسیر ابن مردویه آمده، گفته شد «فی ان علیا امیرالمومنین»
- در حدیث مربوط به امام زمان که تعبیر «کتاب جدید» آمده است، گفته شد «قرآن جدید»
- «ابوحیان اندلسی» یکبار گفته شد «ابوحیان توحیدی»
در جلسه مکرر به فایل مکتوبی اشاره شد که در اختیار حضار قرار گرفته بود، این فایل در ادامه تقدیم میشود؛ تا در صورتی که خواستید هریک از این مستندات ارائه شده را در جایی نقل کنید مستندات را به صورت دقیق و خالی از سهو اللسانهای مذکور در اختیار داشته باشید.
@souzanchi
هدایت شده از حسین سوزنچی
۲. پرسش و پاسخ.mp3
41.92M
📼فایل صوتی نشست علمی (۲)
▫️تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟
قسمت دوم (پرسش و پاسخ)
پس از بیان برخی از پرسشها از جانب مجری، ابتدا دکتر مستفید که مخالف این نظریه و معتقد به وحدت قرائت نازل شده از جانب پیامبر ص بود حدود نیم ساعت به بیان موضع خویش پرداخت؛ سپس مجری در حدود ده دقیقه جمعبندی کرد و ادامه جلسه در قالب گفتگوهای ده دقیقهای ادامه یافت
در جلسه مکرر به فایل مکتوبی اشاره شد که در اختیار حضار قرار گرفته بود، این فایل در ادامه تقدیم میشود.
@souzanchi
هدایت شده از حسین سوزنچی
تعدد قراءات، عاملی مهم برای صیانت قرآن کریم از تحریف.pdf
3.26M
متن ضمیمه که نسبتا با عجله برای نشست علمی «تعدد قرائات، منشأ الهی یا خطای انسانی؟» (۹ رمضان المبارک ۱۴۴۳) آماده شده، برگرفته از بحثها (و نیز تلفیقی از یادداشتهایی) است که یکی از اساتید حوزه علمیه قم در حدود ۶ سال ارائه فرمودهاند؛ و نه حاوی همه بحثها و نه حاوی همه یادداشتهای مربوطه است و نه هنوز در یک انسجام کامل نگارش شده است؛ بلکه یک ساختار اولیهای تنظیم شد که آن بحثها و یادداشتها تا حد امکان در آن قرار داده شود و البته هم به لحاظ مواد (و هم تاحدود کمتری به لحاظ صورت و ساختار کلی) همچنان در حال تکمیل میباشد؛ و نحوه عبارتپردازی و حتی ارتباط بحثها در بسیاری از موارد باید بازبینی شود و مستندات بحث در بسیاری از موارد باید تکمیل گردد. از این رو، فعلا قابل استناد نیست؛ بلکه صرفا از این جهت که سیر بحثها و شواهد مهمی که ارائه میشود در اختیارتان باشد در اختیار شما قرار میگیرد. خواهشمند است این متن را بدون این مقدمه در اختیار کسی قرار ندهید
@souzanchi