eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️۷۳) الف. و از سخنان امیرالمومنین ع درباره خوارج، وقتی که فریاد لاحکم الا لله سردادند و از ایشان خواستند که اعتراف کند به خاطر قبول حکمیت کافر شده و توبه کند:‏ سنگ بلا بر سرتان ببارد، چنان كه نشانى از شما باقى نگذارد. پس از ایمانم به خدا و جهادم در رکاب رسول الله (ص) بر كفر خود شهادت دهم؟! پس «در این صورت قطعا گمراه باشم، و از زمره هدایت‌شدگان نباشم» (انعام/۵۶). پس بدراهی را در پیشگرفتید و به بد گذشته‌اید بازگشتید. همانا كه پس از من همگی‌تان خوارید و طعمه شمشیر برنده مردم ستمكار، كه این رفتار را سنّت شمارند- و شما را از میان بردارند-. 📚نهج البلاغة، خطبه 58 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) ☀️ب. از سخنان امیرالمومنین ع که شبهه خوارج را دفع می‌کند و چرایی نقض حکم حکمین را بیان می‌دارد: پس اگر به گمان خود جز این نپذیرید كه من خطا كردم، و گمراه گشتم، پس چرا همه امّت محمّد (ص) را به گمراهى من گمراه مى‏پندارید، و خطاى مرا به حساب آنان مى‏گذارید و به خاطر گناهانى كه من كرده‏ام ایشان را كافر مى‏شمارید؟ شمشیرهاتان بر دوشتان گذاشته، بجا و نابجا فرود مى‏آرید، و گناهكار را با بیگناه مى‏آمیزید و یكى‏شان مى‏انگارید. در حالی که می‌دانید كه رسول خدا (ص) زناكار محصن را سنگسار كرد، سپس بر او نماز گزارد، و ارثش را به كسانش داد؛ و قاتل را كشت و میراثش را به كسانش واگذارد. دست دزد را برید و زناكار نامحصن را تازیانه نواخت ولی سهم بخش هر دو را از بیت‌المال به آنان پرداخت، و اجازه ازدواج با زنان مسلمان را از آنان دریغ نداشت. رسول خدا (ص) گناهانشان را بى‏كیفر نگذاشت، و حكم خدا را در باره ایشان برپا داشت، ولی سهمى را كه در مسلمانى داشتند از آنان باز نگرفت، و نامشان را از تومار مسلمانان بیرون نكرد. پس شما بدترین مردمید و آلت دست شیطان، که با شما تیرش را پرتاب کند و حیرت‌آفرینی را به ثمر رساند. و به زودى دو دسته درباره من تباه شود: دوستى كه كار را به افراط كشاند، و محبّت او را به راه غیر حق براند، و کسی که در بغض افراط ورزد، و بغضش او را به راهى كه حق نیست در آرد. حالِ آن دسته در باره من نیكوست، كه راه میانه را پوید و از افراط و تفریط دورى جوید. همراه آنان روید، و با خیل جماعت همداستان شوید، كه دست خدا همراه جماعت است؛ و از تفرقه بپرهیزید كه موجب آفت است. آن كه از جمع مسلمانان جدا افتد، بهره شیطان است، چنانكه گوسفند چون از گلّه دور ماند نصیب گرگ بیابان است. آگاه باشید، هر كه مردم را بدین شعار بخواند او را بكشید، هرچند زیر عمامه‏ من باشد. همانا دو داور گمارده شدند تا آنچه را قرآن زنده كرد، زنده گردانند، و آنچه را مرده خوانده بمیرانند. زنده داشتن قرآن گرد آمدن پیرامون آن است، و میراندن آن جدا گردیدن از آن. اگر قرآن ما را به سوى آنان كشاند، پیرو آنانیم، و اگر آنان را به سوى ما براند پیروى ما باید کنند. پس اى ناكسان! نه شرّى را بنیاد نهادم، و نه شما را در كارتان فریب دادم، و نه آن را چنانكه نیست به شما نشان دادم. رأى مهتران شما بر آن شد، كه دو مرد بگزینند- تا به داورى بنشینند-. از آن دو پیمان گرفتیم كه از حكم قرآن برون نشوند، و از آنچه گوید، به دیگر سو نروند. امّا آن دو گمراه گردیدند، و حق را واگذاردند، حالى كه آن را مى‏دیدند. میلشان به دور شدن از راه حق بود و بدان راه رفتند. شرط ما با آنان در حکمیت که حكم به عدالت رانند، و حق را از نظر دور ندارند، پیش از آن بود كه آن دو به راه خطا روند و حكمى چنان ناصواب دهند. 📚نهج البلاغة، خطبه 127 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) @yekaye متن احادیث: https://eitaa.com/yekaye/9753
متن احادیث شماره ۷۳ (سخنان حضرت امیر درباره خوارج) ☀️الف. أَصَابَكُمْ حَاصِبٌ وَ لَا بَقِی مِنْكُمْ آثِرٌ [آبِرٌ؛ آبز] ! أَ بَعْدَ إِیمَانِی بِاللَّهِ وَ جِهَادِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص أَشْهَدُ عَلَى نَفْسِی بِالْكُفْرِ لَ«قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ» فَأُوبُوا شَرَّ مَآبٍ وَ ارْجِعُوا عَلَى أَثَرِ الْأَعْقَابِ أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِی ذُلًّا شَامِلًا وَ سَیفاً قَاطِعاً وَ أَثَرَةً یتَّخِذُهَا الظَّالِمُونَ فِیكُمْ سُنَّةً. [قال الشریف قوله ع و لا بقی منكم آبر یروى على ثلاثة أوجه أحدها أن یكون كما ذكرناه آبر بالراء من قولهم للذی یأبر النخل أی یصلحه. و یروى آثر و هو الذی یأثر الحدیث و یرویه أی یحكیه و هو أصح الوجوه عندی كأنه ع قال لا بقی منكم مخبر. و یروى آبز بالزای المعجمة و هو الواثب و الهالك أیضا یقال له آبز] 📚نهج البلاغة، خطبه 58 ☀️ب. و من كلام له ع و فیه یبین بعض أحكام الدین و یكشف للخوارج الشبهة و ینقض حكم الحكمین‏ فَإِنْ أَبَیتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّی أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص بِضَلَالِی وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِی وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِی سُیوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ به من لَمْ یذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَجَمَ الزَّانِی الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَیهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِیرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ [یدَ] السَّارِقَ وَ جَلَدَ الزَّانِی غَیرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَیهِمَا مِنَ الْفَی‏ءِ وَ نَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِیهِمْ وَ لَمْ یمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَینِ أَهْلِهِ. ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمَى بِهِ الشَّیطَانُ مَرَامِیهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِیهَهُ وَ سَیهْلِكُ فِی صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیرِ الْحَقِّ وَ خَیرُ النَّاسِ فِی حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ [عَلَى‏] مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ. فَإِنَّمَا حُكِّمَ الْحَكَمَانِ لِیحْییا مَا أَحْیا الْقُرْآنُ وَ یمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ؛ وَ إِحْیاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیهِ وَ إِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَیهِمْ اتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَینَا اتَّبَعُونَا. فَلَمْ آتِ - لَا أَبَا لَكُمْ - بُجْراً وَ لَا خَتَلْتُكُمْ عَنْ أَمْرِكُمْ وَ لَا لَبَّسْتُهُ عَلَیكُمْ إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْی مَلَئِكُمْ عَلَى اخْتِیارِ رَجُلَینِ أَخَذْنَا عَلَیهِمَا أَلَّا یتَعَدَّیا الْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَكَا الْحَقَّ وَ هُمَا یبْصِرَانِهِ وَ كَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَیا عَلَیهِ وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَیهِمَا فِی الْحُكُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْیهِمَا وَ جَوْرَ حُكْمِهِمَا. 📚نهج البلاغة، خطبه 127 @yekaye
☀️۷۴) از وصایای امیرالمومنین ع به ابن‌عباس وقتی که وی را برای بحث با خوارج می‌فرستاد: به قرآن بر آنان حجت میاور، كه قرآن تاب معنی‌هاى گونه‌گون دارد. تو چیزى مى‏گویى، و خصم تو چیزى؛ لیكن به سنت با آنان گفتگو كن، كه ایشان از آن راه فرارى نخواهند یافت. 📚نهج البلاغة، نامه77 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) و من وصیة له ع لعبد الله بن العباس [أیضا] لما بعثه للاحتجاج على الخوارج‏ لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ یقُولُونَ... وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ یجِدُوا عَنْهَا مَحِیصا @yekaye
☀️۷۵) الف. و امیرالمومنین ع چون آماده جنگ خوارج شد، بدو گفتند آنان از پل نهروان گذشتند؛ فرمود: كشتنگاه آنان این سوى نهر است. به خدا، كه ده كس از آنان نرهد و از شما ده تن كشته نشود. 📚نهج البلاغة، خطبه 59 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) و قال ع لما عزم على حرب الخوارج و قیل له إن القوم عبروا جسر النهروان‏ مَصَارِعُهُمْ دُونَ النُّطْفَةِ وَ اللَّهِ لَا یفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ وَ لَا یهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ. [قال الشریف یعنی بالنطفة ماء النهر و هی أفصح كنایة عن الماء و إن كان كثیرا جما و قد أشرنا إلى ذلك فیما تقدم عند مضی ما أشبهه‏] ☀️ب. و چون خوارج كشته شدند، برخی گفتند، اى امیر مؤمنان! همگى كشته شدند. امیرالمومنین ع فرمودند: هرگز! به خدا كه نطفه‏هایند در پشت‌هاى مردان و رَحِم‌هاى مادران. هرگاه مهمترى از آنان سر برآرد، از پایش در اندازند، چندان كه آخر كار، مالِ مردم ربایند و دست به دزدى یازند. 📚نهج البلاغة، خطبه 60 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) و قال ع لما قتل الخوارج فقیل له یا أمیر المؤمنین هلك القوم بأجمعهم‏ كَلَّا وَ اللَّهِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاء كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ حَتَّى یكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلَّابِینَ‏ @yekaye
☀️۷۶) و روایت شده است که امیرالمومنین ع چون روز نهروان به كشتگان خوارج گذشت فرمود: بدا به حال شما، آن كه شما را فریفته گرداند زیانتان رساند. ایشان را گفتند اى امیر مؤمنان! كه آنان را فریفت؟ فرمود: شیطان گمراه كننده و نفس‏هاى به بدى فرمان دهنده؛ آنان را فریفته آرزوها ساخت و راه را براى‏ نافرمانى‏شان بپرداخت، به پیروز كردن‏شان وعده كرد ولی به آتششان درآورد. 📚نهج البلاغة، حکمت323 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) وَ قَالَ ع وَ قَدْ مَرَّ به قتلى الْخَوَارِجِ یوْمَ النَّهْرَوَانِ: بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ. فَقِیلَ لَهُ: مَنْ غَرَّهُمْ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ فَقَالَ: الشَّیطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ [النَّفْسُ‏] الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ؛ غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِی وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِی [فِی الْمَعَاصِی‏] وَ وَعَدَتْهُمُ الْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّار. @yekaye
☀️۷۷) الف. و امیرالمومنین ع فرمود پس از من خوارج را مكشید. چه آن كه به طلب حقّ درآید و راه خطا پیماید، همانند آن نیست كه باطل را طلبد و بدان دست یابد. [سید رضی گوید: مقصود، معاویه و اصحاب اوست‏]. 📚نهج البلاغة، خطبه 61 (ترجمه: اقتباس از ترجمه سید جعفر شهیدى) و قال ع‏ لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِی فَلَیسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ‏. [قال الشریف یعنی معاویة و أصحابه‏] ☀️ب. روایت شده است که در زمان حکومت معاویه شخصی به نام حویریة بن ذراع (یا ابن دراع یا شخصی دیگر) از خوارج سر به شورش برداشت. معاویه به امام حسن ع فرمود: سپاه بردار و با آنان بجنگ! امام ع فرمود: خداوند این را برای من سزا نداند! گفت: مگر نه این است که آنان هم دشمن تواند و هم دشمن من؟ فرمود: بله ای معاویه! لیکن آن كه به طلب حقّ درآید و راه خطا پیماید، همانند آن نیست كه باطل را طلبد و بدان دست یابد! و معاویه دم فروبست. 📚علل الشرائع، ج‏1، ص218 و خرج على معاویة بالكوفة جویریة بن ذارع أو ابن وداع أو غیره من الخوارج فقال معاویة للحسن: اخرج إلیهم و قاتلهم! فقال یأبى الله لی بذلك! قال: فلم أ لیس هم أعداؤك و أعدائی؟ قال: نعم یا معاویة و لكن لیس من طلب الحق فأخطأه كمن طلب الباطل فوجده. فسكت معاویة. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
🔹۴) جنگ نهروان احادیث مربوط به جنگ نهروان نیز فراوان است. در اینجا صرفا برخی از احادیثی که از امیرال
🔹۵) برخی از رفتارهای امیرالمومنین ع در جنگ: ۷۸) ابن شهر آشوب در کتاب خویش موارد متعددی از سیره و رفتارهای حضرت در جنگ با دشمنانش را ذکر کرده است که اینجا مناسبت دارد به برخی از آنها اشاره شود: ☀️الف. مالک اشتر در جنگ جمل مروان بن حکم را به اسیری گرفت و کَتْ‌بسته نزد حضرت آورد. ایشان با وی عتاب کرد و او را آزاد نمود. ☀️ب. عایشه بعد از جنگ جمل به امیرالمومنین ع فرمود: حال که پیروز و صاحب اختیار شدی، نرمی پیشه کن و درگذر! و حضرت تجهیزات لازم سفر را بخوبی برای وی آماده کرد و همراه با وی هفتاد یا نود زن را همراه کرد. ☀️ج. و عبدالله بن زبیر محمد بن ابی‌بکر را واسطه قرار داد که بر او امان دهند و حضرت وی را امان داد و همراه وی بقیه مردم را نیز امان داد. ☀️د. موسی پسر طلحه را نزد وی آوردند. به او فرمود: سه بار بگو استغفر الله و اتوب الیه؛ و وی را آزاد کرد و فرمود: هرجا می‌خواهی برو؛‌و هرچه از اسلحه و وسایلت را در سپاه ما پیدا کردی بردار و در آنچه در آینده در کارت پیش می‌آید تقوای الهی پیشه کن و در خانه‌ات بنشین. ☀️ه. و از امام باقر ع روایت شده است که هرگاه امیرالمومنین ع در جنگهای با شامیان کسی را به اسیری می‌گرفت سلاح و مرکبش را مصادره می‌کرد و به او را سوگند می‌داد که دیگر دشمن وی را یاری نکند. ☀️و. روایت شده که وقتی حضرت علی ع در جنگ نهروان پیروز شد آنچه در لشکر خوارج بود را آوردند و هرکس چیزی از وسایل خود می‌یافت برمی‌داشت تا اینکه فقط یک دیگ باقی ماند که بعدا دیدم همان را هم بردند. ☀️ز. و هنگامی که امیرالمومنین ع ضربه‌ای به طلحه عبدری* زد و او را به زمین انداخت، رسول الله تکبیر گفت و بعدا به علی ع فرمود: چه چیزی مانع شد همان دم کار او را تمام کنی؟! گفت: وی وقتی عورتش نمایان شد مرا به حق رَحِم سوگند داد و من حیا کردم. ✅ * پی‌نوشت: طلحه عبدری علمدار دشمن در جنگ احد بود؛ وی همان کسی است که ابتدا پیش آمد و هل من مبارز سر داد و کسی جرات نکرد جلو برود و گفت شما ادعا می‌کنید کشتگان شما به بهشت می‌روند و کشتگان ما به جهنم؛ ‌پس چرا جلو نمی‌آیید؛‌ و علی ع به میدانش رفت و با ضربه‌ای که بر او زد پای وی قطع شد و بر زمین افتاد و عورتش نمایان شد؛ و از حضرت درخواست کرد وی را نکشد اما دقایقی بعد همانجا جان داد؛ ر.ک: مناقب آل أبی طالب ع، ج‏3، ص123 . ☀️ح. و حضرت علی ع در جنگ با عمرو بن عبدود یکبار با اینکه کاملا بر وی مسلط شد وی را نکشت؛‌ و حذیفه [که در لشکر رسول الله ص از دور نظاره‌گر بود] بر او خرده گرفت. پیامبر ص [به حذیفه] فرمود: صبر کن حذیفه! علی علت توقفش از آن اقدام را برایت خواهد گفت؛ سپس علی ع او را به هلاکت رساند. وقتی برگشت پیامبر ص از ماجرا سوال کرد. علی ع فرمود: وی به مادرم دشنام داد و بر صورتم تف انداخت، ترسیدم که او را به خاطر خودم بکشم؛ پس او را رها کردم تا آرام شوم و آنگاه او را به خاطر خدا کشتم. ☀️ط. شقیق بن سلمه می‌گوید: یکبار عمر راه می‌رفت و مرتب با نگرانی به پشت سرش نگاه می‌کرد. از او دلیلش را جویا شدم. گفت: آیا نمی‌بینی شیر بن شیر، کفتار بن کفتار، درهم‌کوبنده شجاعان، زننده در فرق سر کسی که طغیان و ستم کند، صاحب دو شمشیر پشت سرم است؟! گفتم: این که علی بن ابی‌طالب ع است. گفت: مادرت به عزایت بنشیند! او را کوچک می‌شمری؟! با رسول الله در جنگ احد بر این اساس بیعت کردیم که هرکس از ما که فرار کند گمراه است و هرکس کشته شود شهید است و رسول الله ص بهشت را برایش ضمانت می‌کند؛ پس چون جنگ شدت گرفت ما گریختیم و این بتنهایی با آنان می‌جنگید تا جایی که جان رسول الله ص را از معرکه بیرون کشید [یا: تا حدی که نَفَس رسول الله ص هم [از تعجب] بند آمده بود]؛ و جبرئیل آنجا بود که گفت با وی عهد بستید و مخالفت کردید و مشتی ریگ بر ما پاشید و گفت: صورتتان زشت باد؛ و به خدا سوگند که هیچیک از ما نماند مگر اینکه از آن ریگ در چشمش رفت و برگشتیم در حالی که دست به صورتمان می‌کشیدیم و می‌گفتیم! تو را به خدا؛ تو را به خدا ای ابوالحسن از ما درگذر که خدا از تو درگذرد؛ که همانا کرّ و فرّ [حمله کردن و عقب کشیدن] عادت عرب است؛ پس ما را ببخش! و کم پیش می‌آید که او را تنها ببینم و از او نترسم! @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه احادیث مربوط به رفتارهای امیرالمومنین ع در جنگ (۷۸) ☀️ی. و رسول الله ص فرمود هرکس [در میدان جنگ] کسی را به هلاکت رساند حق دارد اموال [= زره و لباس و مرکب جنگی] وی را به غنیمت بردارد؛ ولی امیرالمومنین ع از این کار پرهیز می‌کرد؛ و هیچ فراری‌ای را تعقیب نکرد و اگر کسی فریاد کمک برمی‌داشت به او مهلت می‌داد و بر مجروحی شمشیر نکشید. و هنگامی که عَمرو [بن عبدود] را زمین زد عمرو گفت؛ ای پسر عمو! درخواستی از تو دارم و آن اینکه پسرعمویت را برهنه نکنی و لباس از تن وی برنگیری. و او گفت باشد؛ مشکلی نیست. بعدا عُمَر به او گفت: چرا زره او را درنیاوردی که معادل سه هزار [دینار] می‌ارزد و عرب مثل آن را ندارد؟ گفت: حیا کردم از اینکه پسرعمویم را برهنه کنم. و روایت شده است که خواهر عمرو آمد و وقتی وی را کشته شده در زره و لباسش دید ابراز ناراحتی نکرد و گفت: همانا شخصی کریم او را کشته است. ☀️ک. و روایت شده که بارها پیش آمد که در جنگ صفین بین دو جماعت با غلاله [= روپوشی که زیر زره بر تن می‌کنند] حرکت می‌کرد؛ امام حسن ع به او فرمود: آخر این سبک حضور در جنگ نیست! فرمود: پسرم! پدرت برای اهمیتی ندارد که او به سراغ مرگ برود یا مرگ به سراغش بیاید . 📚مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص114-118 @yekaye متن احادیث فوق: https://eitaa.com/yekaye/9763
متن احادیث بند ۷۸ (مربوط به رفتارهای امیرالمومنین ع در جنگ) ☀️الف. وَ أَسَرَ مَالِكٌ الْأَشْتَرُ یوْمَ الْجَمَلِ مَرْوَانَ بْنَ الْحَكَمِ، فَعَاتَبَهُ ع وَ أَطْلَقَه. ☀️ب. وَ قَالَتْ عَائِشَةُ یوْمَ الْجَمَلِ: مَلَكْتَ فَأَسْجِحْ . فَجَهَّزَهَا أَحْسَنَ الْجَهَازَ وَ بَعَثَ مَعَهَا بِتِسْعِینَ امْرَأَةً أَوْ سَبْعِینَ. ☀️ج. وَ اسْتَأْمَنَتْ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیرِ عَلَى لِسَانِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَكْرٍ فَآمَنَهُ وَ آمَنَ مَعَهُ سَائِرُ النَّاسِ. ☀️د. وَ جِی‏ءَ بِمُوسَى بْنِ طَلْحَةَ بْنِ عُبَیدِ اللَّهِ؛ فَقَالَ لَهُ: قُلْ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ؛ وَ خَلَّى سَبِیلَه.ُ وَ قَالَ: اذْهَبْ حَیثُ شِئْتَ وَ مَا وَجَدْتَ لَكَ فِی عَسْكَرِنَا مِنْ سِلَاحٍ أَوْ كُرَاعٍ فَخُذْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ فِیمَا تَسْتَقْبِلُهُ مِنْ أَمْرِكَ وَ اجْلِسْ فِی بَیتِكَ. ☀️ه. ابْنُ بُطَّةَ الْعُكْبَرِی وَ أَبُو دَاوُدَ السِّجِسْتَانِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ عَلِی ع إِذَا أَخَذَ أَسِیراً فِی حُرُوبِ الشَّامِ أَخَذَ سِلَاحَهُ وَ دَابَّتَهُ وَ اسْتَحْلَفَهُ أَنْ لَا یعِینَ عَلَیهِ. ☀️و. ابْنُ بُطَّةَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَرْفَجَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالا لَمَّا قَتَلَ عَلِی أَصْحَابَ النَّهَرِ جَاءَ بِمَا كَانَ فِی عَسْكَرِهِمْ فَمَنْ كَانَ یعْرِفُ شَیئاً أَخَذَهُ حَتَّى بَقِیتْ قدرا [قَدْرٌ] ثُمَّ رَأَیتُهَا بَعْدُ قَدْ أُخِذَتْ. ☀️ز. الطَّبَرِی لَمَّا ضَرَبَ عَلِی طَلْحَةَ الْعَبْدَرِی بَرَكَهُ فَكَبَّرَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ‏ [ص۱۱۵] لِعَلِی: مَا مَنَعَكَ أَنْ تُجْهِزَ عَلَیهِ قَالَ إِنَّ ابْنَ عَمِّی نَاشَدَنِی اللَّهَ وَ الرَّحِمَ حِینَ انْكَشَفَتْ عَوْرَتُهُ فَاسْتَحْییتُه. ☀️ح. وَ لَمَّا أَدْرَكَ عَمْرَو بْنَ عَبْدَ وُدٍّ لَمْ یضْرِبْهُ فَوَقَعُوا فِی عَلِی ع فَرَدَّ عَنْهُ حُذَیفَةُ فَقَالَ النَّبِی ص مَهْ یا حُذَیفَةُ فَإِنَّ عَلِیاً سَیذْكُرُ سَبَبَ وَقْفَتِهِ ثُمَّ إِنَّهُ ضَرَبَهُ. فَلَمَّا جَاءَ سَأَلَهُ النَّبِی عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ قَدْ كَانَ شَتَمَ أُمِّی وَ تَفَلَ فِی وَجْهِی فَخَشِیتُ أَنْ أَضْرِبَهُ لِحَظِّ نَفْسِی فَتَرَكْتُهُ حَتَّى سَكَنَ مَا بِی ثُمَّ قَتَلْتُهُ فِی اللَّهِ. ...[ص۱۱۶] ... ☀️ط. النَّطَنْزِی فِی الْخَصَائِصِ عَنْ سُفْیانَ بْنِ عُیینَةَ عَنْ شَقِیقِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ: كَانَ عُمَر [ص۱۱۷] یمْشِی فَالْتَفَتَ إِلَى وَرَائِهِ وَ عَدَا فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ وَیحَكَ أَ مَا تَرَى الْهِزَبْرَ بْنَ الْهِزَبْرِ الْقُثَمَ بْنَ الْقُثَمِ الْفَلَّاقَ لِلْبُهَمِ الضَّارِبَ عَلَى هَامَةِ مَنْ طَغَى وَ ظَلَمَ ذَا السَّیفَینِ وَرَائِی. فَقُلْتُ: هَذَا عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ! فَقَالَ: ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ! إِنَّكَ تُحَقِّرُهُ؟! بَایعَنَا رَسُولُ اللَّهِ یوْمَ أُحُدٍ أَنَّ مَنْ فَرَّ مِنَّا فَهُوَ ضَالٌّ وَ مَنْ قُتِلَ فَهُوَ شَهِیدٌ وَ رَسُولُ اللَّهِ یضْمَنُ لَهُ الْجَنَّةَ؛ فَلَمَّا الْتَقَى الْجَمْعَانِ هَزَمُونَا وَ هَذَا كَانَ یحَارِبُهُمْ وَحِیداً حَتَّى انْسَلَّ [انسد] نَفْسُ رَسُولِ اللَّهِ؛ وَ جَبْرَئِیلُ ثمَّ قَالَ: عَاهَدْتُمُوهُ وَ خَالَفْتُمُوهُ؟! وَ رَمَى بِقَبْضَةِ رَمْلٍ، وَ قَالَ: شَاهَتِ الْوُجُوهُ! فَوَ اللَّهِ مَا كَانَ مِنَّا إِلَّا وَ أَصَابَتْ عَینَهُ رَمْلَةٌ؛ فَرَجَعْنَا نَمْسَحُ وُجُوهَنَا قَائِلِینَ: اللَّهَ اللَّهَ یا أَبَا الْحَسَنِ! أَقِلْنَا أَقَالَكَ اللَّهُ، فَالْكَرُّ وَ الْفَرُّ عَادَةُ الْعَرَبِ، فَاصْفَحْ. وَ قَلَّ مَا أَرَاهُ وَحِیداً إِلَّا خِفْتُ مِنْهُ. ☀️ی. وَ قَالَ النَّبِی ص: مَنْ قَتَلَ قَتِیلًا فَلَهُ سَلَبُهُ. و كان أمیر المؤمنین یتورع عن ذلك و إنه لم یتبع منهزما و تأخر عمن استغاث و لم یكن یجهز على جریح. وَ لَمَّا أَرْدَى ع عَمْراً قَالَ عَمْرٌو: یا ابْنَ عَمِّ إِنَّ لِی إِلَیكَ حَاجَةً لَا تَكْشِفْ سَوْءَةَ ابْنِ عَمِّكَ وَ لَا تَسْلُبْهُ سَلَبَهُ فَقَالَ ذَاكَ أَهْوَنُ عَلَی. [عن] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ: قَالَ لَهُ عُمَرُ: هَلَّا سَلَبْتَ دِرْعَهُ؟! فَإِنَّهَا تُسَاوِی ثَلَاثَةَ آلَافٍ وَ لَیسَ‏ [ص118] لِلْعَرَبِ مِثْلُهَا! قَالَ: إِنِّی اسْتَحْییتُ أَنْ أَكْشِفَ ابْنَ عَمِّی. و روى أنه جاءت أخت عمرو و رأته فی سلبه فلم تحزن و قالت: إنما قتله كریم‏. ☀️ک. وَ كَانَ ع یطُوفُ بَینَ الصَّفَّینِ بِصِفِّینَ فِی غِلَالَةٍ فَقَالَ الْحَسَنُ ع: مَا هَذَا زِی الْحَرْبِ! فَقَالَ: یا بُنَی إِنَّ أَبَاكَ لَا یبَالِی وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَوْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَیهِ. 📚مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص114-118 @yekaye
یک آیه در روز
🔹۵) برخی از رفتارهای امیرالمومنین ع در جنگ: ۷۸) ابن شهر آشوب در کتاب خویش موارد متعددی از سیره و رف
. 🔹۶) جمع‌بندی جنگ‌های امیرالمومنین ع امیرالمومنین ع سخنی دارد بدین مضمون که «من از زمانی که رسول الله ص قبض روح شد تاکنون همواره مظلوم بوده‌ام» و بقدری در موقعیتهای مختلف این را تکرار کرده است که ابن‌أبی‌الحدید از اهل سنت به متواتر بودن نقل این سخن از امیرالمومنین ع اعتراف کرده است (و اعلم أنه قد تواترت الأخبار عنه ع بنحو من هذا القول نحو قوله «ما زلت مظلوما منذ قبض الله رسوله حتى یوم الناس هذا»؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی‌الحدید، ج‏9، ص306). در اینجا به معدودی از روایات مشتمل بر این سخن حضرت ع که به نحوی می‌تواند به منزله جمع‌بندی‌ای باشد برای مواضع ایشان در خصوص جنگهایی که داشتند، اشاره می‌شود:
☀️۷۹) روایت شده است که حضرت علی ع روز جمعه بر منبر رفت [و در فرازی از خطبه نماز جمعه] فرمود: من بنده خدا و برادر رسولش هستم؛ بعد از من کسی این سخن را نگوید مگر دروغگو باشد؛ از زمانی که رسول الله ص قبض روح شد تاکنون همواره مظلوم بوده‌ام؛ رسول الله ص مرا به جنگیدن با پیمان‌شکنان (ناکثین)، یعنی طلحه و زبیر، و ستم‌پیشگان (قاسطین) یعنی معاویه و اهل شام، و از دین‌بیرون‌شدگان (مارقین)، یعنی اهل نهروان، دستور فرمود؛ و اگر مرا به جنگ با گروه چهارمی هم دستور می‌داد حتما با آنها هم می‌جنگیدم. 📚الأمالی (للطوسی)، ص726 حَدَّثَنَا الشَّیخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِی (قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الصَّلْتِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْقَاسِمِ، عَنْ عَبَّادٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیرِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِیكٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: صَعِدَ عَلِی (عَلَیهِ السَّلَامُ) الْمِنْبَرَ یوْمَ جُمُعَةٍ، فَقَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ، لَا یقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا كَذَّابٌ، مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ)، أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) بِقِتَالِ النَّاكِثِینَ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیرِ، وَ الْقَاسِطِینَ مُعَاوِیةَ وَ أَهْلِ الشَّامِ، وَ الْمَارِقِینَ وَ هُمْ أَهْلُ النَّهْرَوَانِ، وَ لَوْ أَمَرَنِی بِقِتَالِ الرَّابِعَةِ لَقَاتَلْتُهُم. @yekaye
☀️۸۰) از امام کاظم ع از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده است که امیرالمومنین ع در کوفه خطبه‌ای خواندند و در آخر کلامشان فرمودند: همانا من سزاوارتر از مردم به خود مردم هستم؛ و از زمانی که رسول الله ص قبض روح شد تاکنون همواره مظلوم بوده‌ام. اشعث بن قیس برخاست و گفت: یا امیرالمومنین! از وقتی به عراق آمده‌ای خطبه‌ای نخواندی مگر اینکه گفتی «به خدا سوگند همانا من سزاوارتر از مردم به خود مردم هستم و از زمانی که رسول الله ص قبض روح شد تاکنون همواره مظلوم بوده‌ام». پس چرا وقتی تیم [قبیله ابوبکر] و عدی [قبیله عمر] حکومت را به دست گرفتند شمشیر به دست نگرفتی که از ظلمی که به تو شد دفاع کنی؟ [در برخی نقل‌ها در ادامه‌اش دارد: آن گونه که در جنگ جمل و صفین و عثمان شمشیر به دست گرفتی] امیرالمومنین ع فرمود: ای پسر خمّاره*! سخنی گفتی پس جوابم را بشنو! به خدا سوگند چیزی مانع من نشد جز عهدی که برادرم رسول الله ص با من بسته بود؛ که به من خبر داد و فرمود: «ای ابوالحسن! همانا این امت درباره تو نیرنگ خواهد زد و عهد مرا نقض می‌کند؛ و همانا تو به منزله هارون نسبت به موسی ع هستی.» پس من عرض كردم: ای رسول خدا، اگر چنین شد آنگاه چه دستوری به من می‌فرمایید؟ فرمود: «اگر يار و ياوری يافتی به سوی آنان برو و با آنان مبارزه کن؛ و اگر یاری نیافتی دستت را عقب بکش و خون خود را حفظ كن، تا هنگامی كه مظلومانه به من ملحق گردی». پس من نيز بعد از وفات پيامبر سرگرم تجهيز و دفن جسد مبارك آن حضرت و فراغ از کار ایشان شدم، سپس سوگند خوردم كه برای جز نماز عبا بر دوش نیندازم [کنایه از اینکه از خانه بيرون نروم] تا وقتی كه قرآن را جمع نمايم، و به تصميم و قصد خود عمل نمودم و آن را آوردم و به ایشان عرضه کردم. گفتند ما نیازی بدین نداریم. سپس دست فاطمه سلام الله علیها و دو فرزندم حسن و حسين علیهما السلام را گرفتم و به خانه‏های اهل بدر و اهل سابقه در اسلام رفتم و حقّ خود را به آنان تذكّر دادم و ايشان را به ياری خود دعوت نمودم. ولی از ميان ايشان تنها چهار نفر: سلمان، عمّار، أبو ذرّ و مقداد، دعوت مرا اجابت نمود، و آن كسانی هم که از ميان خویشاندانم برای یاری دین خدا می‌توانستم به آنها تکیه کنم از دست رفته بودند** و من مانده بودم و دو فرد کوتوله [یا: دو فرد حقیر] که فضایشان به جاهلیت هنوز نزدیک بود؛‌یعنی عقيل و عبّاس. *** اشعث گفت: عثمان هم همین طور بود؛ چون ياوری نيافت دستهای خود را عقب کشید تا کشته شد. حضرت أمير عليه السّلام فرمود: ای پسر خمّاره*! اين طور كه تو قياس كردی نيست. عثمان در محلی که جایش نبود نشسته و ردایی که ردایش نبود برتن کرد؛ با حقّ در افتاد و حقّ او را به زمين زد. **** سوگند به آنكه محمّد صلّی اللَّه عليه و آله را بحقّ مبعوث ساخت، اگر در روز بيعت با برادر قبیله تیم [= ابوبکر] چهل يار همراه داشتم قطعا با آنها جهاد فی الله می‏كردم، تا اينكه عذر من در مقابل حقيقت روشن گردد. سپس فرمود: ای مردم، بدانيد كه اشعث در پيشگاه پروردگار متعال به اندازه پر مگسی ارزش نداشته و در دين خدا پست‏تر از آب بينی بز است. ✅پی‌نوشت‌ها: * خمّارة: خمّار به معنای شراب‌فروش است؛ که وقتی به صورت مونث و درباره زن به کار می‌رود چه‌بسا کنایه از زنی باشد که در مجلس شراب ساقی‌گری می‌کند. **طبق نقل طولانی این روایت که در کتاب سلیم آمده مقصود ایشان حمزه سیدالشهداء و جعفر بن ابی‌طالب بود که اولی در جنگ احد و دومی در جنگ موته به شهادت رسیدند. *** عباس و عقیل هردو از کسانی بودند که در مکه ماندند و مسلمان نشدند و هجرت نکردند؛ و بعد از فتح مکه همراه با سایر اهل مکه مسلمان شدند. **** در نقل طولانی این روایت که در کتاب سلیم آمده توضیح می‌دهند که اولا عثمان بر منصب حکومت بود و خلاف کرده بود و مردم از او می‌خواستند که خلافش را ترک کند و او عمل نمی کرد؛‌ ثانیا او در میان خویشاوندان و پیروانش بیش از چهار هزار نفر حامی داشت که می‌توانست از آنها استفاده کند [اما به خاطر نیرنگ مروان و معاویه آنها وارد میدان نشدند]؛ ‌ولی من چهل نفر حامی هم نداشتم. 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص190 در همین کتاب احتجاج، این واقعه به صورت دیگری نیز روایت شده است و در آن روایت حضرت به سیره شش تن از پیامبران (نوح و لوط و ابراهیم و موسی و هارون و حضرت محمد ص) استناد می‌کند که چگونه هریک در موقعیتی مجبور به سکوت شد 📚و این واقعه با تفصیل بسیار بیشتری (که هر دو مطلب فوق را با اضافاتی دارد) در كتاب سلیم بن قیس الهلالی (ج‏2، ص661-671) آمده است که فرازی از آن قبلا در جلسه ۶۸۷، حدیث۲ https://yekaye.ir/al-kahf-18-104/ گذشت. @yekaye متن احادیث فوق: https://eitaa.com/yekaye/9767
سند و متن حدیث ۸۰ (گفتگوی امیرالمومنین ع و اشعث درباره چرایی سکوت ۲۵ ساله) وَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع خُطْبَةً بِالْكُوفَةِ فَلَمَّا كَانَ فِی آخِرِ كَلَامِهِ قَالَ: أَلَا وَ إِنِّی لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ وَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص. فَقَامَ إِلَیهِ أَشْعَثُ بْنُ قَیسٍ فَقَالَ: یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَمْ تَخْطُبْنَا خُطْبَةً مُنْذُ قَدِمْتَ الْعِرَاقَ إِلَّا وَ قُلْتَ «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَوْلَى النَّاسِ بِالنَّاسِ فَمَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ»؛ وَ لَمَّا وُلِّی تَیمٌ وَ عَدِی أَلَّا ضَرَبْتَ بِسَیفِكَ دُونَ ظُلَامَتِكَ؟ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: یا ابْنَ الْخَمَّارَةِ قَدْ قُلْتَ قَوْلًا فَاسْمَعْ مِنِّی. وَ اللَّهِ مَا مَنَعَنِی مِنْ ذَلِكَ إِلَّا عَهْدُ أَخِی رَسُولِ اللَّهِ ص أَخْبَرَنِی وَ قَالَ لِی: «یا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ الْأُمَّةَ سَتَغْدِرُ بِكَ وَ تَنْقُضُ عَهْدِی وَ إِنَّكَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى». فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا تَعْهَدُ إِلَی إِذَا كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ؟ فَقَالَ: «إِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً فَبَادِرْ إِلَیهِمْ وَ جَاهِدْهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَكُفَّ یدَكَ وَ احْقِنْ دَمَكَ حَتَّى تَلْحَقَ بِی مَظْلُوماً». فَلَمَّا تُوُفِّی رَسُولُ اللَّهِ ص اشْتَغَلْتُ بِدَفْنِهِ وَ الْفَرَاغِ مِنْ شَأْنِهِ؛ ثُمَّ آلَیتُ یمِیناً أَنِّی لَا أَرْتَدِی إِلَّا لِلصَّلَاةِ حَتَّى أَجْمَعَ الْقُرْآنَ؛ فَفَعَلْتُ ثُمَّ أَخَذْتُهُ وَ جِئْتُ بِهِ فَأَعْرَضْتُهُ عَلَیهِمْ. قَالُوا: لَا حَاجَةَ لَنَا بِهِ. ثُمَّ أَخَذْتُ بِیدِ فَاطِمَةَ وَ ابْنَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ، ثُمَّ دُرْتُ عَلَى أَهْلِ بَدْرٍ وَ أَهْلِ السَّابِقَةِ. فَأَنْشَدْتُهُمْ حَقِّی وَ دَعَوْتُهُمْ إِلَى نُصْرَتِی. فَمَا أَجَابَنِی مِنْهُمْ إِلَّا أَرْبَعَةُ رَهْطٍ: سَلْمَانُ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ؛ وَ ذَهَبَ مَنْ كُنْتُ أَعْتَضِدُ بِهِمْ عَلَى دِینِ اللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیتِی وَ بَقِیتُ بَینَ حَفِیرَینِ قَرِیبَی الْعَهْدِ بِجَاهِلِیةٍ عَقِیلٍ وَ الْعَبَّاسِ. فَقَالَ لَهُ الْأَشْعَثُ: كَذَلِكَ كَانَ عُثْمَانُ لَمَّا لَمْ یجِدْ أَعْوَاناً كَفَّ یدَهُ حَتَّى قُتِلَ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: یا ابْنَ الْخَمَّارَةِ لَیسَ كَمَا قِسْتَ. إِنَّ عُثْمَانَ جَلَسَ فِی غَیرِ مَجْلِسِهِ وَ ارْتَدَى بِغَیرِ رِدَائِهِ؛ صَارَعَ الْحَقَّ فَصَرَعَهُ الْحَقُّ. وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَوْ وَجَدْتُ یوْمَ بُویعَ أَخُو تَیمٍ أَرْبَعِینَ رَهْطاً لَجَاهَدْتُهُمْ فِی اللَّهِ إِلَى أَنْ أُبْلِی عُذْرِی. ثُمَّ قَالَ: أَیهَا النَّاسُ إِنَّ الْأَشْعَثَ لَا یزِنُ عِنْدَ اللَّهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ وَ إِنَّهُ أَقَلُّ فِی دِینِ اللَّهِ مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ. 📚الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص190 @yekaye
☀️۸۱) سلیم می‌گوید: از علی ع شنیدم که در جنگ جمل و جنگ صفین می‌فرمود: همانا من نظر کردم و راهی نیافتم جز کفر به خدا و انکار آنچه خداوند متعال نازل فرموده یا جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر؛ پس جهاد در راه خدا و امر به معروف و نهی از منکر را بر کفر به خدا و انکار آنچه خداوند نازل فرموده و گرفتار شدن به غل و زنجیرهای در آتش جهنم ترجیح دادم هنگامی که یارانی برای این کار داشتم. همانا من از زمانی که رسول الله ص قبض روح شد تاکنون همواره مظلوم بوده‌ام؛ اگر قبل از آن روز یارانی برای احیای کتاب و سنت می یافتم – همان طور که امروز یافتم- حتما می‌جنگیدم و اجازه‌ی برجای نشستن نداشتم. 📚كتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج‏2، ص883، ح۵۳ سُلَیمٌ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیاً عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ یوْمَ الْجَمَلِ وَ یوْمَ الصِّفِّینِ إِنِّی نَظَرْتُ فَلَمْ أَجِدْ إِلَّا الْكُفْرَ بِاللَّهِ وَ الْجُحُودَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى، أَوْ الْجِهَادَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ. فَاخْتَرْتُ الْجِهَادَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْكَرِ عَلَى الْكُفْرِ بِاللَّهِ وَ الْجُحُودِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ مُعَالَجَةِ الْأَغْلَالِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ، إِذَا وَجَدْتُ أَعْوَاناً عَلَى ذَلِكَ. إِنِّی لَمْ أَزَلْ مَظْلُوماً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ، فَلَوْ وَجَدْتُ قَبْلَ الْیوْمِ أَعْوَاناً عَلَى إِحْیاءِ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ كَمَا وَجَدْتُهُمُ الْیوْمَ لَقَاتَلْتُ وَ لَمْ یسَعْنِی الْجُلُوس.‏ @yekaye
یک آیه در روز
🔹ب.۱. اشاره کلی به این جنگها در احادیث نبوی در منابع اهل سنت این مطلب که امیرالمومنین ع با سه گروه
. 🔹ج. آثار بغی ☀️۸۲) الف. از امام صادق ع روایتی آمده که گویی توضیح فرازهایی از دعای کمیل است (در ابتدای دعای کمیل، از گناهانی استغفار می‌شود که نعمت را زایل می‌کند؛ پیشمانی می‌آورد؛ نقمت را نازل می‌کند و...). ایشان فرمودند: آن گناهانی که نعمت را تغییر می‌دهند، «بغی» (ستم و تجاوزگری) است؛ و آن گناهانی که پشیمانی به ارث می‌گذارند قتل است؛.و آنکه نقمت نازل می‌کند ظلم است؛ و آنکه پرده را می‌درد شرابخواری است؛ و آنکه روزی را محبوس می‌کند زناکاری است؛ و آنچه مرگ را جلو میاندازد قطع رحم است و آنچه هوا را تیره و تار می‌کند عاق والدین است. 📚الكافی، ج‏2، ص448؛ 📚معانی الأخبار، ص269-270 الْحُسَینُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ: الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ الْبَغْی وَ الذُّنُوبُ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ الْقَتْلُ وَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ الظُّلْمُ وَ الَّتِی تَهْتِكُ السِّتْرَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا وَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ قَطِیعَةُ الرَّحِمِ وَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ تُظْلِمُ الْهَوَاءَ عُقُوقُ الْوَالِدَینِ. ☀️ب. شبیه این مضمون با طول و تفصیل بسیار بیشتری در خصوص هریک از این فرازها از امام سجاد ع نیز روایت شده است، که ایشان در برخی فرازها علاوه بر مصادیق متعدد، آیه شاهد بر مدعای خویش را هم برمی‌شمرند. در اینجا فراز اول آن تقدیم می‌شود؛ که امام ع فرمودند: آن گناهانی که نعمت را تغییر می‌دهند، «بغی» (ستم و تجاوزگری) بر مردم است، و دست برداشتن از عادت به نیکویی و کار خوب انجام دادن، و نیز کفران نعمت و ترک شکرگذاری؛ که خداوند عز و جل می‌فرماید: همانا خداوند وضعیت قومی را تغییر نمی دهد تا اینکه خودشان وضع خود را تغییر دهند» (رعد/۱۱). 📚 معانی الأخبار، ص270 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یحْیی بْنِ زَكَرِیا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا خَالِدٍ الْكَابُلِی یقُولُ سَمِعْتُ زَینَ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ ع یقُولُ‏: الذُّنُوبُ الَّتِی تُغَیرُ النِّعَمَ الْبَغْی عَلَی النَّاسِ وَ الزَّوَالُ عَنِ الْعَادَةِ فِی الْخَیرِ وَ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ وَ كُفْرَانُ النِّعَمِ وَ تَرْكُ الشُّكْرِ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏»... @yekaye
یک آیه در روز
. 🔹ج. آثار بغی ☀️۸۲) الف. از امام صادق ع روایتی آمده که گویی توضیح فرازهایی از دعای کمیل است (در اب
. 🔹 د. تفیء‌ إلی امر الله ☀️۸۳) ابوعمرو زبیری از امام صادق (علیه السلام) سوالی می‌پرسد درباره اینکه جهاد با چه کسانی و نیز در رکاب چه کسی جایز است. آن حضرت به تفصیل توضیحاتی می‌دهند و در فرازی از آن به مناسبت اشاره‌ای که به آیه «مِمَّا أَفاءَ اللهُ‏ عَلی‏ رَسُولِهِ» داشتند فرمودند: «فَیْء» عبارت ‌است از هر مالی‌که [در ابتدا] به‌دست مشرکان افتاده و سپس [به‌دست مؤمنان] بازگشته که عبارت ‌است از اموالی ‌که مسلمانان [بدون تاخت‌وتاز] بر آن‌ها دست یافته و یا سرزمینی‌که بر آن مسلّط شده‌اند؛ پس به هر سخن یا کاری‌که به جایگاه [اصلی]اش بازگردد، می‌گویند «فاءَ»؛ مانند این سخن خداوند عزّوجلّ که: «کسانی که زنان خود را «ایلاء» می‌نمایند [= سوگند یاد می‌کنند که با آنها، آمیزش جنسی ننمایند] چهار ماه انتظار بکشند. «فَإِنْ فاؤُوا» یعنی اگر [در این فرصت،] بازگشت کنند، خداوند، آمرزنده و مهربان است.» (بقره/۲۲۶) و در ادامه فرمود: «و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، خداوند بسیار شنوا و داناست.» (بقره/۲۲۷) و در آیه‌ای دیگر فرمود: «و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با آن که تجاوز می‌کند بجنگید، «حَتَّی تَفِیءَ إِلی أَمْرِ اللهِ» یعنی تا به امر خدا بازگردد. «فإن فاءت» یعنی اگر بازگردد، پس بین آن دو به عدل آشتی دهید، و دادگری بورزید که همانا خداوند اهل قِسط را دوست دارد.» (حجرات/۹). این آیات نشان¬دهنده‌ی آن است که فَیْء هر چیزی است که به مکانی که بر آن یا در آن بوده بازگردد؛ و هنگامی‌که خورشید از زوال بگذرد [= از میانه‌ی آسمان به‌سوی مغرب مایل شود] می‌گویند: قَدْ فاءَتِ الشَّمسُ؛ و آن، هنگامی‌است که سایه [جهتش عوض می‌شود و] برمی‌گردد؛ هم‌چنین است آنچه خداوند از کافران به مؤمنان بازمی‌گرداند، تمامی آن‌ها حق‌ّ مؤمنان است که بعد از ستمی که کافران بر ایشان روا داشتند، به ایشان بازمی‌گردد... 📚الكافی، ج‏5، ص13-1۷؛ 📚تهذیب الأحكام، ج‏6، ص127-132 عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیدٍ عَنْ أَبِی عَمْرٍو الزُّبَیرِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنِ الدُّعَاءِ إِلَی اللهِ وَ الْجِهَادِ فِی سَبِیلِهِ أَ هُوَ لِقَوْمٍ لَا یحِلُّ إِلَّا لَهُمْ وَ لَا یقُومُ بِهِ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ، أَمْ هُوَ مُبَاحٌ لِكُلِّ مَنْ وَحَّدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ آمَنَ بِرَسُولِهِ ص، وَ مَنْ كَانَ كَذَا فَلَهُ أَنْ یدْعُوَ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَی طَاعَتِهِ وَ أَنْ یجَاهِدَ فِی سَبِیلِهِ؟ فَقَالَ:... وَ إِنَّمَا مَعْنَی الْفَی‏ءِ كُلُّ مَا صَارَ إِلَی الْمُشْرِكِینَ ثُمَّ رَجَعَ مِمَّا كَانَ قَدْ غُلِبَ عَلَیهِ أَوْ فِیهِ فَمَا رَجَعَ إِلَی مَكَانِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ فَقَدْ فَاءَ مِثْلُ قَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ «لِلَّذِینَ یؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏»‌ای رَجَعُوا ثُمَّ قَالَ‏ «وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‏». وَ قَالَ‏ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ‏»‌ای تَرْجِعَ‏ «فَإِنْ فاءَتْ‏»‌ای رَجَعَتْ‏ «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»‏ یعْنِی بِقَوْلِهِ تَفِی‏ءَ تَرْجِعَ فَذَلِكَ الدَّلِیلُ عَلَی أَنَّ الْفَی‏ءَ كُلُّ رَاجِعٍ إِلَی مَكَانٍ قَدْ كَانَ عَلَیهِ أَوْ فِیهِ وَ یقَالُ لِلشَّمْسِ إِذَا زَالَتْ قَدْ فَاءَتِ الشَّمْسُ حِینَ یفِی‏ءُ الْفَی‏ءُ عِنْدَ رُجُوعِ الشَّمْسِ إِلَی زَوَالِهَا وَ كَذَلِكَ «مَا أَفَاءَ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ» مِنَ الْكُفَّارِ فَإِنَّمَا هِی حُقُوقُ الْمُؤْمِنِینَ رَجَعَتْ إِلَیهِمْ بَعْدَ ظُلْمِ الْكُفَّارِ إِیاهُمْ... @yekaye
☀️۸۴) روایت شده است عبدلله‌بن‌عمر، سعدبن‌ابی‌وقاص و مغیرة‌بن‌شعبه به همراه جماعتی که همگی از دستور حضرت علی (علیه السلام) سرپیچی کرده بودند، بر آن‌حضرت وارد شدند و از ایشان سهم خود [از غنایم جنگی] را مطالبه کردند؛ با اینکه در آن هنگام که حضرت علی (علیه السلام) به قصد جنگ صفین و جنگ جمل [از کوفه] خارج شد، از دستور او سرپیچی کردند [و با او نرفتند]. حضرت علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «چه چیزی باعث شد که از دستور من سرپیچی کنید»؟ گفتند: «عثمان کشته شد و ما نمی‌دانیم که آیا ریختن خونش حلال بود یا نه؟ [درست است که] او بدعت‌هایی بوجود آورد؛ [ولی] شما (مخالفین عثمان) از او خواستید توبه کند؛ او هم توبه کرد. آنگاه در هنگام کشته‌شدنش شما نیز در کشتن‌او دست داشتید. ‌ای امیر مؤمنان! با آنکه ما به برتری و سابقه‌ی شما در اسلام و هجرت آگاهیم، ولی نمی‌دانیم کار درستی انجام دادید یا اینکه اشتباه کرده‌اید»؟ حضرت علی (علیه السلام) فرمود: «آیا نمی‌دانید خداوند عزّوجلّ به شما فرمان داده است امر به معروف و نهی از منکر کنید و فرموده: «و اگر دو طایفه از مؤمنان به قتال پرداختند پس بین آن دو آشتی افکنید؛ پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با آن که تجاوز می‌کند بجنگید، تا به امر خدا برگردد» (حجرات/۹)؟ سعد گفت: «ای علی! شمشیری به من بده که کافر را از مؤمن تشخیص دهد! من می‌ترسم مؤمنی را بکشم و به سبب آن به دوزخ بروم». حضرت علی (علیه السلام) به آنها فرمود: آیا نمی‌دانید عثمان پیشوایی بود که شما با او بیعت کرده بودید که سخنش را بپذیرید و از او پیروی کنید؟ حال اگر نیکوکار بود چرا خوارش نمودید و اگر خطاکار بود چرا با او پیکار نکردید؟ اگر آنچه عثمان انجام داد درست بوده، ستمکار هستید زیرا پیشوای‌خویش را یاری نکردید؛ و اگر خطاکار بوده، ستمکارید زیرا آن‌که [عثمان را] امر به معروف و نهی از منکر کرد را یاری نرساندید؛ همچنین به سبب آنکه میان ما و دشمن‌ما، آن‌چنان‌که خداوند فرموده به وظیفه‌ی خود عمل ننمودید، ستم کرده‌اید؛ زیرا خدا فرموده: «با آن که تجاوز می‌کند بجنگید، تا به امر خدا برگردد» (حجرات/۹). با این سخنان، حضرت آن‌ها را بازگرداند و چیزی به آنان نداد. 📚وقعة صفین، ص551-552 (ترجمه از: پیكار صفین، ص764-766) [دخول جمع من الصحابة علی علی ع و دعاء علی ع و معاویة] قَالَ نَصْرٌ: وَ فِی حَدِیثِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ: وَ دَخَلَ عَبْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ وَ سَعْدُ بْنُ أَبِی وَقَّاصٍ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ مَعَ أُنَاسٍ مَعَهُمْ وَ كَانُوا قَدْ تَخَلَّفُوا عَنْ عَلِی. فَدَخَلُوا عَلَیهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یعْطِیهُمْ عَطَاءَهُمْ وَ قَدْ كَانُوا تَخَلَّفُوا عَنْ عَلِی حِینَ خَرَجَ إِلَی صِفِّینَ وَ الْجَمَلِ. فَقَالَ لَهُمْ عَلِی: «مَا خَلَّفَكُمْ عَنِّی؟» قَالُوا: قَتْلُ عُثْمَانَ وَ لَا نَدْرِی أَ حَلَّ دَمُهُ أَمْ لَا وَ قَدْ كَانَ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً ثُمَّ اسْتَتَبْتُمُوهُ فَتَابَ؛ ثُمَّ دَخَلْتُمْ فِی قَتْلِهِ حِینَ قُتِلَ؛ فَلَسْنَا نَدْرِی أَصَبْتُمْ أَمْ أَخْطَأْتُمْ مَعَ أَنَا عَارِفُونَ بِفَضْلِكَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَابِقَتِكَ وَ هِجْرَتِكَ. فَقَالَ عَلِی: «أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ؛ فَقَالَ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ؟» قَالَ سَعْدٌ: یا عَلِی أَعْطِنِی‏ سَیفاً یعْرِفُ الْكَافِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِ! أَخَافُ أَنْ أَقْتُلَ مُؤْمِناً فَأَدْخُلَ النَّارَ. فَقَالَ لَهُمْ عَلِی: «أَ لَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنَّ عُثْمَانَ كَانَ إِمَاماً بَایعْتُمُوهُ عَلَی السَّمْعِ وَ الطَّاعَةِ؛ فَعَلَامَ خَذَلْتُمُوهُ إِنْ كَانَ مُحْسِناً؟ وَ كَیفَ لَمْ تُقَاتِلُوهُ إِذْ كَانَ مُسِیئاً؟ فَإِنْ كَانَ عُثْمَانُ أَصَابَ بِمَا صَنَعَ فَقَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تَنْصُرُوا إِمَامَكُمْ؛ وَ إِنْ كَانَ مُسِیئاً فَقَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تُعِینُوا مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَی عَنِ الْمُنْكَرِ؛ وَ قَدْ ظَلَمْتُمْ إِذْ لَمْ تَقُومُوا بَینَنَا وَ بَینَ عَدُوِّنَا بِمَا أَمَرَكُمْ اللهُ بِهِ؛ فَإِنَّهُ قَالَ «فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ» فَرَدَّهُمْ وَ لَمْ یعْطِهِمْ شَیئا. @yekaye
احادیث ذیل آیه ۹ سوره حجرات.doc
1.76M
با توجه به کثرت احادیثی که در این آیه ارائه شد و امکان دارد برخی کلیت و چارچوب بحث را گم کرده باشند مناسب دیدم فایل کامل احادیث با فهرستی که چارچوب احادیث گردآوری شده را در اختیار مخاطب قرار دهد در ضمیمه تقدیم شود. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
۱۰۷۴) 📖 وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْد
. 1️⃣ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی‏ حَتَّی تَفی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ» در خصوص ارتباط این آیه با آیات قبل گفته‌اند که در آیات قبل نسبت به آنچه می‌تواند زمینه وقوع جنگ و نزاعی بین مسلمانان شود (اعتماد به خبر فاسق) هشدار داده شد (که چنانکه دیدیم شأن نزولش هم ناظر به همین فتنه‌انگیزی بین مسلمانان بود) و این آیه هم در مقام بیان این است که اگر آن هشدار جدی گرفته نشد و کار به جنگ کشیده شد چه باید کرد 📚مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج‏28، ص104 📝نکته ارتباطاتی- رسانه‌ای از این ربطی که بین این آیه با آيه قبل بیان شد، چه‌بسا بتوان نتیجه گرفت که اگر جنگی بین دو گروه از مسلمانان رخ می‌دهد حتما فاسقی خبرسازی کرده است؛ و می‌دانیم که این فاسق امروزه می‌تواند یک شخص باشد یا یک بنگاه خبرپراکنی. آنگاه این آیه می‌فرماید که این خبرسازی می‌تواند با یک نحوه میانجی‌گری به صلح منجر شود؛ و می‌تواند صرفا یک بهانه باشد، یعنی این خبر صرفا دستاویر تجاوزگری بوده باشد و زمینه ستمگری در گروه تجاوزگر چنان باشد که حتی بعد از اینکه معلوم شد که خبرسازی‌ای در کار بوده باز آنان حاضر به صلح نشوند. این مساله بخوبی در اولین جنگهایی که بین مسلمانان رخ داد (یعنی جنگهای زمان حضرت امیر ع کاملا مشهود است؛ دو جنگ اول ـجمل و صفین) با بهانه خونخواهی عثمان انجام شد، و جنگ نهروان هم با تحلیلی از واقعه‌ای در انتهای جنگ صفین (یعنی جریان حکمیت)، که این خبر را در پی داشت که نعوذبالله علی ع کافر شده است. در همه اینها حضرت امیر ع اصرار فراوان برای روشنگری داشت؛ و وقتی حجت بر آنها تمام شد و باز آنان دست از ستمگری برنداشتند جنگ را آغاز کرد؛ و اینجا وظیفه هر مسلمانی بود که در مقام سرکوب تجاوزگر برآيد؛ ‌و اگر در آن زمان هم حاضر نیست، دست کم از کار آن تجاوزگران ابراز برائت کند؛ چنانکه بسیاری از بزرگان مورد احترام اهل سنت (مانند عبدالله بن عمر و مسروق؛ ر.ک: حدیث ۴۸) بارها از اینکه با حضرت علی ع همراهی نکرده بودند ابراز پشیمانی می‌کردند. ⛔️مواجهه عجیب برخی از علمای اهل سنت در قبال جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین در قسمت احادیث نشان دادیم که در منابع اهل سنت احادیث فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم ص وقوع این ظلم را پیش‌بینی کرده بودند و علاوه بر تصریح به این نام این سه جریان انحرافی (ناکثین و قاسطین و مارقین)، در هریک از این سه واقعه حداقل یک مطلب که کاملا جریان باطل را رسوا می‌کرده (پارس کردن سگان حوأب بر عایشه [در جنگ جمل]؛‌ کشته شدن عمار توسط فئة باغیة [در جنگ صفین]؛ و به هلاکت رسیدن ذوالثدیه توسط خیرالبشر [در جنگ نهروان]) به الهام الهی توسط پیامبر ص پیش‌گویی شده بود؛ و در مجموع این گونه احادیث که رسواکننده آن جریانات مخالف امیرالمومنین ع است در منابع اهل سنت بخوبی به حد تواتر می‌رسد؛ چنانکه فقط در منابع اهل سنت حداقل ۲۰ صحابی (ابوسعید خدری، ابوایوب انصاری، خزیمه بن ثابت ذوالشهادتین، ابن مسعود، ابن‌عباس، عمار یاسر، عبدالله بن عمر، حضرت علی ع، عایشه، أم سلمه، حذیفه بن یمان، ابوالاسود دوئلی، عبدالله بن عمروعاص، قتادة بن النعمان، أبوهریرة، عثمان بن عفان، معاویة، عمرو بن العاص، عمرو بن حزم، أبو الیسر) و دهها تن از تابعین یافت شد که از رسول الله ص روایاتی نقل کرده‌اند که دلیل بر حقانیت اقدام امیرالمؤمنین در جنگ با مخالفان خود و نیز نشان‌دهنده باغی (= ستمگر) و در ضلالت بودن جبهه مقابل ایشان است؛ و بسیاری از این روایات در معتبرترین کتب آنان همچون صحیح بخاری و مسلم نقل شده بود و گفتیم برخی از بزرگان صحابه و تابعین هم از اینکه با علی ع در این جنگها همراهی نکرده بودند ابراز پشیمانی می‌کردند.. با این حال آنچه بسیار جای تعجب دارد این است که بعدها برخی از بزرگان اهل سنت به دفاع از آن تجاوزگران پرداخته و طلحه و زبیر و معاویه را مجتهدانی دانسته‌اند که حداکثر این است که در اجتهاد خود خطا کرده‌اند! از این رو این را ترویج می‌کنند که درباره این جنگها نباید هیچ قضاوتی علیه کسانی که با امیرالمؤمنین ع جنگیدند داشته باشیم؛ زیرا آنان صحابه و مجتهد بودند (مثلا قرطبی در الجامع لأحكام القرآن، ج‏16، ص321-322 ) و احتمالا این را هم در لفافه بگویند که آنان در همین اقدامشان در جنگ با حضرت علی ع نیز ثواب می‌برند؛ زیرا از نظر آنان اگر مجتهد تشخیص درست دهد دو ثواب می‌برد و اگر خطا کند باز یک ثواب دارد!!! @yekaye 👇ادامه مطلب 👇
ادامه تدبر 1️⃣ 🤔این تأویلات خلاف صریح سنت و احادیث نبوی چنان در میان برخی از اهل سنت رواج دارد که ابن‌تیمیه ادعا می‌کند که اکثر علمای سلف اهل سنت مانند ابوحنیفه و مالک و احمد بن حنبل (یعنی رئیس سه فرقه از چهار فرقه اصلی اهل سنت) ادعا کرده‌اند که حضرت علی ع در اینجا حق جنگ با آنان را نداشته زیرا شرایط «فئة باغیة» بودن بر اینها صدق نمی‌کند؛ ‌و فقط جنگ ایشان با خوارج مجاز و مشروع بوده است!!! (منهاج السنة النبویة، ج4، ص390-394 ). آیا آن دسته از علمایی که احادیث نبوی‌ فوق را - که در کتب معتبر خودشان موجود است و بسیاری از آن احادیث را بر مبنای خودشان حدیث صحیح معرفی کرده‌اند- می‌بینند و در عین حال چنین قضاوتی دارند واقعا «اهل سنت» (= پیروان سنت نبوی) هستند؛ و ما که بر اساس این احادیث، کسانی را که به جنگ با امیرالمومنین ع برخاستند سزاوار مذمت می‌دانیم «رافضی و خارج از دین هستیم؟!!! چنانکه دیدیم جمله پیامبر ص درباره عمار که او را «فئة باغیة» می‌کشند بقدری در میان طرفین جنگ صفین مشهور بوده که وقتی عمار کشته می‌شود و خبرش پخش می‌شود لشکر معاویه متزلزل می‌شوند؛ آيا این جای تردید می‌گذارد که جنگ امیرالمومنین ع با معاویه، جنگ با «فئه باغیة» بوده است؟ و آيا علت اینکه این دسته از علمای اهل سنت، علی‌رغم چنین حدیث نبوی واضحی، معاویه را تبرئه کرده‌اند اما خوارج را سزاوار کشته شدن دانسته‌اند دلیلی جز این دارد که آنان به مذاق حاکمان جور زمان خویش نظر می‌دادند،‌ ‌نه بر اساس احادیث نبوی؟! @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۴) 📖 وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْد
. 2️⃣ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری‏ فَقاتِلُوا الَّتی‏ تَبْغی‏ حَتَّی تَفی‏ءَ إِلی‏ أَمْرِ اللهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطینَ» ظاهرا این آیه تنها آیه‌ای در قرآن کریم است که درباره جنگ بین خود مسلمانان بحث کرده است. در واقع، اگرچه در قرآن کریم آیات فراوانی درباره جهاد مطرح شده (که برخی تعداد آنها را تا ۳۰۰ آیه هم برشمرده‌اند) اما عمده بحثها درباره جهاد با کفار و مشرکین است؛ و معدود مواردی هم که ظاهرا تعبیر جهاد با منافقان در آنها مطرح شده (مانند «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ» (توبه/73؛ تحریم/۹) چنان نیست که هیچ فقیهی از آنها دلالتی بر جنگ با گروهی از مسلمانان را استنباط کرده باشد. شاید تنها موردی که در کنار این آیه بتوان درباره جنگ بین مسلمانان هم دلالتی در آن یافت آیات «وَ الَّذينَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُون‏؛ وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمين‏؛ وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبيل‏» (شوری/۳۹-۴۱) باشد؛ که این هم عام است؛ ‌یعنی می‌تواند شامل هرگونه بغی و ستمی بشود چه در جنگ وچه فردی؛ چه از جانب مسلمانان و چه از جانب غیر. در هر صورت این آیه دستور می‌دهد که اگر بین دو گروه از مسلمانان جنگ و قتالی رخ داد حتما مسلمانان باید به صلح و آشتی بین آنان اقدام کنند؛ و اگر یکی بر دیگری ستم کرد و حاضر به آشتی هم نشد باید بقیه مسلمانان در کنار آن مطلوم قرار گیرد و آن گروه ستم‌پیشه را به محدوده اوامر الهی برگردانند؛ و اگر در مرحله اول هرگونه آشتی (ولو با امتیاز دادن به طرف مهاجم ممکن بود) در این مرحله که ستم‌پیشه با قدرت و صلابت عقب زده شد حتما باید بر اساس عدل صلح برقرار شود؛ بلکه در حد عدل هم نماند بلکه قسط و انصاف هم رعایت شود که خداوند اهل قسط را دوست دارد. این آیه ساده، صرف نظر از اینکه خودش حجتی گویا در تشخیص باطل بودن دشمنان امیرالمومنین ع است، حاوی نکات عمیق فراوانی در خصوص ارتباطات انسانی در جامعه دینی است که برخی از آنها در تدبرهای بعد تقدیم می‌شود. ❇️تکمله: بررسی از منظر این آیه طبق توضیحی که در تدبر ۱ گذشت، خروج طلحه و زبیر و معاویه بر امام علی ع بوضوح مصداق جنگ‌افروزی‌ای است که در این آیه مذمت شده و آنان چون دعوت حضرت امیر ع به دست برداشتن از خونریزی را نپذیرفتند مصداق «اهل بغی» شدند و سرکوب کردنشان وظیفه شرعی هر مسلمانی بود. اکنون آیا را نیز می‌توان مصداق چنین بغی‌ای دانست؟! اگرچه باطل بودن چنین تلقی‌ای برای شیعیان مثل روز روشن است، اما از این جهت که برخی از علمای وهابی (مانند بن‌باز) چنین اظهار نظری کرده‌اند و امام حسین ع را مصداق «باغی» و خطاکار شمرده و یزید را در این اقدام زشتش ذی‌حق معرفی نموده‌اند لازم دیدیم که توضیحی در این زمینه ارائه شود. در مورد امام حسین ع، بوضوح نصب یزید برخلاف معاهده‌ای بود که معاویه بسته بود؛ پس حتی بر مبنای اهل سنت هم یزید بی‌تردید خلیفه‌ای که بر اساس ضوابط اسلامی تعیین شود، نبود. علاوه بر این یزید، برخلاف معاویه که ظواهر را حفظمی‌کرد، شخصی بود که علنا به فسق و فجور می‌پرداخت و امام حسین ع در خطبه‌های متعددی سخنان فراوانی از رسول الله ص را نقل فرمود که حکومت چنین شخص فاجر و فاسقی به هیچ عنوان مورد امضای اسلام نیست و طبق احادیثی که خود امام حسین ع از رسول الله ص نقل می‌کرد ساقط کردن چنین فردی بر امت مسلمان لازم است. @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 2️⃣ اما حتی اگر از اینها هم صرف نظر کنیم و حتی اگر به این سخن باطل رایج در میان برخی از علمای اهل سنت تن دهیم که در مقابل هر حاکمی ولو حاکم جور باید تسلیم بود! نکته بسیار مهمی در این آیه هست که نشان می‌دهد که حتی بر اساس این مبانی باطل هم باز نمی‌توان امام حسین ع را متهم دانست. و آن اینکه: آیه می‌فرماید که اگر بین دو گروه جنگ درگرفت باید بین آنان صلح و آشتی برقرار کرد؛ و اگر کسی با این حال بر موضع ستم ورزیدن اصرار کرد باید با او جنگید. ما می‌گوییم به فرض محال، فرض می‌کنیم که نباید با حاکم جور جنگید؛ اما مگر نه این است که وقتی خبر شهادت مسلم به امام حسین ع رسید ایشان خطبه خواندند و فرمودند هرکس می‌خواهد برود، برود (و قد خذلتنا شيعتنا فمن أحبّ منكم الانصراف فلينصرف؛ وقعة الطف، ص166)؛ و از آن مهمتر وقتی با لشکر حر مواجه شد مگر حضرت نفرمودند اگر پیمانتان با مرا شکسته‌اید من برمی‌گردم؛ و حر اجازه برگشت نداد (فلمّا ذهبوا لينصرفوا حال القوم بينهم و بين الانصراف؛ وقعة الطف، ص171) و امام را محاصره‌کنان تا کربلا سوق داد؛ و مگر نه این است که در کربلا امام ع خودش پیشنهاد مذاکره با عمرسعد را داد؛ و عمر سعد گزارش این مذاکره را برای ابن‌زیاد این گونه منعکس کرد که امام حسین ع حاضر شده است دست از جنگ بردارد و سه گزینه را پیش روی ابن‌زیاد گذاشته که وجه مشترک همه آنها ترک مخاصمه است؛ ‌با این حال ابن‌زیاد نپذیرفت و حضرت را بین جنگیدن یا تسلیم شدن ذلیلانه مخیر کرد (فَلْيَعْرِضْ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ النُّزُولَ عَلَى حُكْمِي فَإِنْ فَعَلُوا فَلْيَبْعَثْ بِهِمْ إِلَيَّ سِلْماً وَ إِنْ هُمْ أَبَوْا فَلْيُقَاتِلْهُمْ؛ الإرشاد، ج‏2، ص88 )؟* و اینجا بود که حضرت فریاد هیهات منا الذلة سر داد (ألا و ان الدعيّ ابن الدعي قد ركز بين اثنتين؛ بين السلّة و الذلّة. و هيهات منّا الذلّة؛ اثبات الوصية، ص166). در واقع، آیا ابن‌زیاد گزینه‌ای جز جنگیدن برای حضرت باقی گذاشت؟! با این اوصاف، چه کسی بر دیگری بغی کرد؟ امام حسین ع که در آن مذاکره به سمت قبول آتش‌بس رفت، یا ابن‌زیاد که جز دستگیری ذلیلانه حضرت راه دیگری باقی نگذاشته بود؛ دستگیری‌ای که معلوم بود که پایانش قتل ذلیلانه حضرت در دارالحکومه کوفه خواهد بود؛ ‌چرا که با اینکه به مسلم بن عقیل امان داده بودند او را به شهادت رساندند، آنگاه آیا وقتی به امام حسین ع امان هم نمی‌دهند و می‌گویند فقط باید پیشاپیش به حکم ابن زیاد (هرچه که باشد) تن دهی با او مدارا خواهند کرد؟! پس در این واقعه هم حتی بر اساس آن فرض باطل (که با حکومت جور هم نباید درگیر شد) باز جناح یزید، باغی و ستمگر بودند نه امام حسین ع و یارانش. شاید یکی از علل اینکه این اندازه بر برپایی عزاداری امام حسین ع تاکید شده (نه حتی برای حضرت زهرا س یا امیرالمومنین ع) این است که مظلومیت امام حسین ع چنان وضوحی دارد که حتی بر اساس مبانی باطلی همچون مبنای اطاعت از حاکم جور، باز می‌توان نشان داد که شهادت ایشان کاملا مظلومانه و برخلاف هر مبنایی بوده است. ✳️*پی‌نوشت: برخلاف آنچه در میان متاخران معروف شده، ذلتی که امام حسین ع از آن سرباز می‌زند ذلت تن دادن به حکم ابن‌زیاد (که ابن‌زیاد هرکاری بتواند در حق حضرت انجام دهد)‌ بود، نه صرف بیعت با یزید. درست است که حضرت در ابتدا (در مدینه) از بیعت با یزید سر باز زد؛ ولی این از جنس همان سرباز زدن امیرالمومنین ع از بیعت با خلفا و نیز اجتناب همه امامان از طاغوت زمانشان بوده است (اجتنبوا الطاغوت)؛ وگرنه بیعت اجباری با یزید (و سایر طاغوتهای زمانه) همان چیزی است که بعد از شهادت ایشان، امام سجاد ع و همه امامان بعدی ناچار بدان تن دادند؛‌ بلکه خود حضرت ع و امام حسن ع قبلا به چنین بیعت ناروایی در زمان معاویه تن داده بودند. قطعا مصداق بارز تعبیر «مثلی» در سخن معروف امام حسین ع: «مثلی لا یبایع مثل یزید»، امثال امام حسن ع و امام سجاد ع و سایر امامانی هستند که - جز امام مهدی ع - همگی بیعت طاغوت زمانشان برگردنشان بوده است: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ يَقَعُ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ لِطَاغِيَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ» (كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، ص316 ). یعنی این بیعت نکردن ایشان به حکم اولیه بوده است؛ نه به حکم ثانوی؛ و قطعا اگر امام حسین ع هیهات منا الذلة می‌گوید، امام حسن ع هم همان هیهات منا الذلة را می‌گوید؛ و همان طور که بیعت امام حسن ع و سایر امامان مصداق پذیرش ذلت نیست، پس مقصود امام حسین ع هم از این تعبیر،صرف بیعت کردن با یزید نمی‌باشد. تفصیل این بحث را در دهه محرم (مرداد ۱۴۰۱) در جلسات چهارم و پنجم شرح داده‌ام؛ و نیز می‌توانید به کتاب آیت الله بهجت (رحمت واسعه؛ فصل حجت و اتمام حجت؛ص148-161) مراجعه کنید. در ادامه (بند ج از تدبر ۱۵) توضیح بیشتری خواهد آمد. @yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۴) 📖 وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْد
. 4️⃣ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا» بحث تعیین تکلیف در خصوص جنگ بین دو گروه ایمانی را با حرف «إن» شروع کرد (نه «إذا»)؛‌ برخی از این نکته نتیجه گرفته‌اند که استفاده از «إن» در اینجا دلالت دارد که قرآن کریم این را که قتالی بین خود مسلمانان دربگیرد نادرالوقوع می‌شمرد. اگر سوال شود که پس چرا ما این اندازه جنگ بین مسلمانان می‌بینیم؟ باید گفت این آیه لااقل در مقام بیان وضع مطلوب است (مفاتیح الغیب، ج‏28، ص104)؛ یعنی مسلمانان باید با هم چنان باشند که خیلی بندرت بین آنان جنگ در گیرد؛ ‌و اگر جوامع اسلامی امروزه این طور نیستند نشان می‌دهد که از تعالیم اسلام فاصله گرفته‌اند. چه‌بسا اینکه از تعبیر «طائفتان» استفاده کرد و نه از تعبیر «فرقتان» نیز موید همین باشد (چنانکه آیه «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ» (توبة/122) دلالت بر فزونتر بودن فرقه از طائفه دارد)؛ یعنی گویی اصراری بر این هست که بگوید درگیری‌ای خیلی کم رخ می‌دهد و اگر هم رخ دهد تعدادشان خیلی زیاد نیست. (مفاتیح الغیب، ج‏28، ص104) ❇️اشکال و پاسخ: اگر حرف «إن» دلالت بر وضعیت نادرالوقوع می‌کند چرا ادامه آیه با تعبیر «إن بغت...» آورد؛‌در حالی که می‌دانیم جنگی رخ نمی‌دهد مگر اینکه یکی بر دیگری دارد ستم می‌کند؟ پاسخی که داده‌اند این است که اتفاقا همین تعبیر دلالت بر نکته لطیفی دارد و آن اینکه گویی قرآن با این تعبیرات می‌خواهد نشان دهد که اساسا در جامعه ایمانی قرار نیست ظلمی شروع شود؛ ولی این نکته هست که گاه یک گروه بر اثر تحلیلی ناروا دیگری را ظالم می‌شمرد و به خیال خود برای دفع ظلم او اقدام می‌کند. گویی آیه می‌فرماید که اگر جنگی بین دو گروه مومن رخ داد ابتدا وارد جنگ نشوید بلکه بکوشید با روشنگری و دفع شبهه‌ای که پیش آمده صلح برقرار کنید. اما اگر احیانا باز یک گروه بعد از اینکه حق معلوم شد به اقدام جنگ‌افروزانه خود ادامه داد، این دیگر چیزی است که اصلا انتظارش از یک جامعه ایمانی نمی‌رود؛ و اینجاست که باید با این گروهی که متجاوز بودنش برای همگان معلوم شده بجنگید (اقتباس از مفاتیح الغیب، ج‏28، ص105). ❇️ اشکال دیگر این است که اگر حرف «إن» دلالت بر وضعیت نادرالوقوع می‌کند و وقوع جنگ از جانب مومنان و ستمگری از جانب ایشان را نادر دانست، چرا ادامه آیه با تعبیر «إن فاءت...» آورد؛ آیا برگشت به حق هم از جانب مومنان نادر است؟ پاسخی که داده‌اند این است که اتفاقا همینجا هم نکته لطیفی دارد؛‌و آن این است که بله؛ اگر کسانی در میان مومنان هستند که این گونه خوی تجاوزگری دارند؛‌برگشت اینان به حق هم بعید است و لذاست که باید آنان را با زور و به اجبار به مسیر حق و دست برداشتن از تعدی برگرداند. (مفاتیح الغیب، ج‏28، ص105 ) @yekaye