یک آیه در روز
🔹 الف. یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا
🔹ب. لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ
در این آیه میتوانست از تعبیر مختصر «لا تسخروا» استفاده کند؛ اما از تعبیر طولانی «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» استفاده کرد.
این تفاوت در تعبیر دست کم از سه زاویه میتواند مورد توجه قرار گرد:
یکی اینکه چرا تعبیر «قوم» را به کار برد؛
دوم اینکه چرا بر زنان به طور خاص تاکید کرد؛ و
سوم اینکه چرا به جای تعبیر مخاطب از تعبیر غایب استفاده کرد؛
که در سه تدبر بعدی به هریک از این سه نکته اشاره میشود:
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
3️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ»
چرا بر کلمه قوم تاکید کرد و فرمود «قومی قوم دیگر را مسخره نکند» و صرفا نفرمود «همدیگر را مسخره نکنید»؟
◾️الف. به قرینه فراز بعدی آیه که زنان را مطرح کرده، مقصود از «قوم» در اینجا مردان است
📚(مجمع البيان، ج9، ص204 ؛ الميزان، ج18، ص321 )
و در شيوهى تبليغ، آنجا كه مسئلهاى مهم است يا مخاطبان متنوّع هستند، بايد مطالب تكرار شود
📚(تفسير نور، ج9، ص187).
◾️ب. «لا تسخروا» يعنى شما كه مسخرهكننده هستيد؛ و چنین نفرمود، زیرا كسى كه مردم را از توهين به ديگران باز مىدارد نبايد در شيوهى سخنش توهين باشد.
📚(تفسير نور، ج9، ص187)
◾️ج. شاید اینجا بر یک نگاه جامعهشناختی به مساله میخواهد تاکید کند؛ چرا که کلمه «قوم» به یک نسبت خاص بین افراد اشاره دارد که اگر صرفا نهی میآمد (ولو برای این نهی از فعل جمع استفاده میشد) چنین دلالتی نداشت؛
آنگاه چهبسا بتوان گفت آن نکته جامعهشناسی این است که:
▪️ج.۱.چون این تعبیر یک نحوه دلالتی بر تکبری دارد که فرد به خاطر حضورش در قوم خودش به آن تکبر و تحقیر دیگران مبتلا میشود (مفاتيح الغيب، ج28، ص108-109 ).
▪️ج.۲. از مهمترین آثار مسخره کردن، کاشتن کینه در دل مخاطب است؛ و شاید مهمترین و محوریترین اصل برای بقای هر جامعهای حفظ انسجام اجتماعی آن باشد. هر جامعه و امتی عموما از اقوام متعددی تشکیل شده است؛ و با توجه به حس برتریطلبی در انسان طبیعی است که هریک از این اقوام بخواهد خود را برتر از دیگران ببیند، و اینجاست که این زمینه پیش میآید که این برتریطلبی را از راه تحقیر و مسخره کردن دیگران به دست آورند. اینجاست که اگر انسجام اجتماعی مهم است باید بیش و پیش از هرچیزی بر اینکه چنین فضایی بین قومیتهای مختلف پیدا نشود جلوگیری کرد؛ و شاید به همین جهت است که از این تعبیر استفاده کرد.
▪️ج.۳. ...
📝تذکر #اخلاقی – #جامعهشناختی
متاسفانه امروزه در ایران عزیز ما مسخره کردن اقوام در قالب عبارات طنزگونه بسیار شایع شده است (با عباراتی مانند ترکی چنین گفت؛ رشتیها چنان میگویند؛ اصفهانیها و ...)؛ و انسان احساس میکند که دستهایی در کار است که این روند را تقویت کند؛ و قطعا نقل و بازتکرار این گونه سخنان در خصوص اقوام مختلف خلاف دستور خداوند متعال است.
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
4️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ ...»
چرا مجددا بر مسخره کردن زنان همدیگر را تاکید کرد؟
◾️الف. اغلب مفسران از همین جدا ذکر کردن زنان نتیجه گرفتهاند که کلمه «قوم» به معنای «مردان» است (مثلا: مجمع البيان، ج9، ص204؛ الكشاف، ج4، ص367 ؛ الميزان، ج18، ص321)؛ و بر این اساس اگر با سوال فوق مواجه شوند چهبسا پاسخ دهند که وقتی قوم به معنای مردان است لازم است زنان جداگانه ذکر شوند. یعنی بر این اساس، آیه ابتدا به تمسخر بین مردان و سپس به تمسخر بین زنان اشاره کرده است.
🤔بحث:
اشکال مهمی که به این سخن هست این است که اگرچه بسیاری از اهل لغت درباره اینکه دلالت اولیه کلمه «قوم» بر مردان بوده سخنانی دارد (که در نکات ادبی بیان شد) تا جایی که برخی از فقها در بحث وقف فتوا دادهاند که اگر کسی چیزی را بر «قومِ» خودش وقف کند فقط مردان – و نه زنان- حق استفاده از آن موقوفه را دارند (فقه القرآن، ج2، ص293 )؛ اما به نظر میرسد که این کلمه در خصوص مجموعه زنان و مردان هم به کار رفته است، و حداکثر این است که در خصوص زنان بتنهایی استفاده نشده باشد؛ وگرنه در آیات متعددی که خداوند از قوم فرعون و قوم نوح و عاد و ثمود سخن گفته ویا بارها از هدایت نشدن قوم ظالم و کافر و فاسق سخن به میان آورده (مثلا: إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ ... إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ ... وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ؛ مائده/ ۵۱ و ۶۷ و 108) آیا کسی احتمال می دهد که این سخن فقط درباره مردان آن اقوام و مردان ظالم و کافر و فاسق باشد؟!
🤔البته زمخشری به این ایراد چنین پاسخ میدهد که در مواردی که کلمه قوم برای مجموع زنان و مردان به کار رفته است از باب این بوده که زنان پیرو مردانشان هستند؛ هرچند به نظر میرسد این صرفا یک احتمال ذهنی و قابل مناقشه جدی است. (البته ابوحیان نیز با تایید موضع زمخشری میگوید که برخی این را از همان باب تغلیب دانستهاند. البحر المحيط، ج9، ص517)
در هر صورت، کسانی که این مبنا را دارند بر این باورند که اساسا تمسخر کردن در میان مردان نسبت به خود مردان و در میان زنان نسبت به خود زنان بیشتر رواج دارد و قرآن نیز این دو حالت خاص را – از این جهت که بیشتر رواج داشته – مورد تاکید قرار داده است؛ و توجیهاتی هم در این زمینه ارائه کردهاند که تکلفآمیز به نظر میرسد (مفاتيح الغيب، ج28، ص108).
◾️ب. چهبسا این آیه به کنایه میخواهد به رواج بیشتر مسخره کردن در میان زنان هشدار دهد؛ یعنی گویی در این آیه درباره عرصههایی که بیشتر در معرض ابتلای به این گناه است تذکر میدهد و آن را دو عرصه میداند: یکی وقتی افراد وقتی در فضای قومیت خود قرار میگیرند؛ و دوم در خصوص زنان نسبت به همدیگر. به تعبیر دیگر، وقتی از منظر جمعی و جامعهشناسی نگاه کنیم حضور انسان در فضای قومی است که ظرفیت و اقتضای ارتکاب به این گناه را (در مقام تقابل با اقوام دیگر) زیاد میکند؛ و وقتی از منظر فردی و روانشناسی نگاه کنیم، زنان بیشتر اقتضای ارتکاب این گناه را دارند.
📝نکته تخصصی #روانشناسی: رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟!
آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیشتر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟
علیرغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمیتوان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روانشناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر4️⃣
📝نکته تخصصی #روانشناسی: رواج بیشتر تمسخر در میان زنان؟!
آیا از این آیه می توان نتیجه گرفت که زمینه مسخره کردن در میان زنان بیشتر است؟ و اگر هست، چرا چنین است؟
علیرغم اینکه احتمال فوق احتمالی جدی است اما با توجه به اینکه احتمال رقیب وجود دارد (قول الف) نمیتوان قاطعانه این موضع را به اسلام نسبت داد و خوب است بررسی شود که در روانشناسی تجربی این مطلب چقدر قابل قبول است.
🤔البته شاید در همین استظهار فوق هم مناقشه شود که اگر قرار بود بر خصلت روانشناختی زن تاکید شود اقتضای کلام این بود که زن را مفرد بیاورد و مثلا بفرماید «لا امرأة من امرأة»، اما فرمود «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»؛ که چهبسا دلالت دارد که در خصوص زنان هم وقتی در جمع قرار بگیرند در معرض این گناه خواهند بود؛ و از این رو یک خصلت روانشناسی نیست.
🤔اما به نظر میرسد این مناقشه وارد نباشد زیرا
اولا شأن نزول این آیه نقضی بر این مناقشه است؛ بویژه مواردی که شأن نزول آن را این معرفی کرده که عایشه، امسلمه یا زینب بنت خزیمه را (یعنی یک نفر یک نفر را) مسخره میکرده است. و
ثانیا چهبسا چون مسخره کردن اساسا در مقابل دیگران انجام میشود تعبیر «جمع» آمده است؛ یعنی همین مواردی هم که یک نفر داشته مسخره میکرده است اما حتما دیگرانی بودهاند که مسخره کردن نزد آنان انجام میشده و آنان هم با سکوت خود در زمره مسخره کنندگان قرار میگیرند و خداوند با آوردن تعبیر جمع خواسته آنان که حضور دارند و کاری نمی کنند را نیز مذمت کند (الكشاف، ج4، ص368 )؛ به عبارت دیگر، با اینکه هم کلمه قوم و هم کلمه نساء بر جماعت دلالت دارد، اما [بویژه به خاطر تحلیلی که درباره چرایی این نهی در خود آیه آمده که: «شاید آنان بهتر از شما باشند»] این نهی منحصر به این نیست که حتما مسخره کنندگان جماعتی باشند، بلکه هر فردی هم که اقدام به تمسخر کند مشمول این نهی واقع میشود، بویژه که غالبا این طور است که یک فرد است که مسخره میکند و بقیه در پی این تمسخر او میخندند که عملا تایید کار او را کردهاند؛ و از این رو به این حیث میتوان آنان را نیز در زمره مسخرهکنندگان دانست. (البحر المحيط، ج9، ص517 ) و از این رو، حتی اگر بخواهد به این خصلت به لحاظ فردی تاکید کند ناچار است به حضور وی در جمع اشاره کند. و
ثالثا در مورد کسانی که مسخره میشوند هم تعبیر جمع (قوم و نساء) آورد، و واضح است که این آیه در جایی که فقط یک نفر را مسخره کنند هم شامل میشود؛ پس به همین ترتیب است که جمع آودن تعبیر در مورد مسخرهکنندگان لزوما دلالت بر اقدام جمعی ندارد.
🤔نکته دیگر اینکه از اینکه متعلق تمسخر در زنان را هم با تعبیر «من نساء» بیان کرد چهبسا بتوان نتیجه گرفت که مسخره کردنی که در میان زنان رایجتر است مسخره کردن زنان است، نه مطلق مسخره کردن دیگران؛ یعنی اگر آیه صرفا فرموده بود «لا یسخر بعضکم بعضا» صرف تمسخر افراد نسبت به همدیگر مورد توجه بود؛ اما اینکه هم «قوم من قوم» را آورد و هم «نساء من نساء» نشان میدهد آن تمسخرهای شایعتر که باید برای جلوگیری از آنها اهتمام ویژه داشت، یکی تمسخرهای قومیتی است و دیگری خصوص تمسخرهایی که زنان نسبت به هم دارد؛ نه صرف تمسخرهایی که زنان انجام میدهند.
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
5️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ ... وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ ...»
با اینکه آیه با خطاب «یا أیها ...» شروع شد، و فرازهای بعدی آیه هم با نهی به مخاطب همراه است (از خودهایتان عیبجویی نکنید، و القاب [زشت] بر همدیگر نگذارید) اما نهی از بحث مسخره کردن را به صورت غایب آورد و به جای اینکه بگوید همدیگر را مسخره نکنید، فرمود: قومی قوم دیگر را و زنان همدیگر را مسخره نکنند.
چرا؟
◾️الف. از مهمترین اقداماتی که با ورود دین به عرصه جامعه رقم خورده است برقراری پیوند برادری است بین کسانی که با هم دشمن بودند (وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا؛ آل عمران/۱۰۳)؛ که در آیه قبل هم بدان اشاره شد (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ). اگر رابطه بین مسلمانان را رابطه برادری (که اساسش بر محبت و دوستی و حفظ حرمت متقابل است) بدانیم مسخره کردن کاملا برخلاف آن است؛ گویی کسانی که همدیگر را مسخره میکنند اصلا قبول نکردهاند که برادرند. از این رو، چهبسا بحث را از خطاب به غایب برد که گویی اگر مسلمانی مسلمان دیگری را مسخره کند شایسته مخاطب قرار گرفتن هم نیست.
◾️ب. شاید چون میخواهد بر دو محور مهمی تاکید کند که متاسفانه مسخره کردن آن عرصهها بیشتر رواج دارد (یعنی یکی مسخره کردن قومیتها نسبت به هم؛ و دیگری مسخره کردن در میان زنان)، بحث را از حالت خطاب درآورد تا بتواند به نام گروهایی که بیشتر در معرض ارتکاب این گناه هستند تاکید نماید.
◾️ج. ...
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
7️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ»
عبارت «شاید آنان [که مسخره شدند] از اینها [که مسخره میکنند] بهتر باشند» («عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ» و «عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ») چه دلالتی دارد؟
🌴الف. این تعبیر، بیان حکمت نهی از تمسخر دیگران است
(الميزان، ج18، ص322 ؛ البحر المحيط، ج9، ص517 )؛
و نشان میدهد ريشه مسخره كردن، احساس خودبرتربينى است كه قرآن اين ريشه را مىخشكاند و مىفرمايد: نبايد خود را بهتر از ديگران بدانيد، شايد او بهتر از شما باشد
(تفسير نور، ج9، ص187).
🌴ب. چهبسا اینجا «یکونوا» به معنای «یصیروا» باشد؛ چرا که وقتی کسی دیگری را مسخره میکند غالبا نقطه ضعفی در او یافته است که خودش ندارد؛ و آیه میخواهد هشدار دهد که مسخره نکنید، زیرا در همان جهتی که مسخره کردید چهبسا آنان از شما بهتر شوند
(مفاتيح الغيب، ج28، ص108 )؛
که در این صورت این مضمون که در برخی از احادیث آمده که اگر کسی دیگری را به خاطر امری سرزنش [یا مسخره] کند از دنیا نمیرود مگر به اینکه به همان امر مبتلا میشود (مثلا حدیث ۷) کاملا تفسیری بر این آیه خواهد بود.
شاید بر اساس این تحلیل است که برخی از این فراز آیه نتیجه گرفتهاند که:
ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نيستيم، پس نبايد ظاهربين، سطحىنگر وامروزبين باشيم.
(تفسير نور، ج9، ص187)
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
8️⃣ «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
📝#مسخره_کردن در قرآن
اگر آیاتی که در آنها از کلماتی با ماده «هزء» و «سخر» (در معنای مسخره کردن، نه در معنای تسخیر و تسلط) و «همز» و «لمز» و «نبز» استفاده شده در قرآن را مرور کنیم جمعا با ۴۴ آیه مواجه خواهیم شد.
▪️در این میان مهمترین مطلبی که در آنها مورد توجه قرار گرفته (یعنی در 40 آیه)، این است که: انسانهایی هستند (به طور خاص: کافران و منافقان) که پیامبران، آیات و وعدههای الهی و مومنان را مسخره میکنند و ثمره این مسخره کردنشان را بدانها یا در دنیا و یا در آخرت به خودشان برمیگردد؛ و بویژه در قیامت مورد تمسخر الهی و تمسخر مومنان قرار خواهند گرفت. در واقع، مساله تمسخر کردن به عنوان یکی از ویژگیهای جهنمیان بقدری بارز است که در یکی از این آیات تصریح میشود که بزرگترین مایه حسرت انسان در قیامت این است که شخص در زمره مسخره کنندگان [آیات و وعده های الهی] بوده است (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرينَ؛ زمر/۵۶) .
▪️از ۴ موردی که باقی مانده میتوان سه مورد دیگر را هم با ملاحظاتی به همین موارد بالا مرتبط دانست:
یکی آیهای است که خداوند به پیامبرش وعده میدهد که ما تو را در قبال کسانی که مسخره میکنند کفایت خواهیم کرد (إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئينَ؛ حجر/95) که این مضمون هم به نحوی در راستای همان آیاتی است که میفرماید ما آنها را مسخره خواهیم کرد و لذا میتوان آن را هم در زمره آیات فوق میتوان قرار داد.
دیگری آیهای است که درباره داستان گاو بنیاسرائیل است که آنان وقتی دستور خداوند به ذبح گاو را میشنوند به ایشان عرض میکنند که آیا ما را مسخره میکنی (وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ؛ بقرة/6)؛ که اینها هم گویی خودشان آیه و دستور خداوند را مسخره کرده و جدی نگرفتهاند که مرتب سوالاتی کردند که کار بر آنها سخت گرفته شد. و
سومی هشداری است که وقتی خداوند دستوری داد آن را جدی بگیرید؛ نه اینکه آیات خدا را مسخره بگیرید و بدانها عملا بیاعتنایی کنید (وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ؛ بقرة/231).
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه تدبر 8️⃣ (#مسخره_کردن در قرآن)
▪️تنها یک آیه میماند که همین آيه ۱۱ سوره حجرات است که خطابش مستقیما متوجه مومنان است و آنان را از اینکه همدیگر را مسخره کنند برحذر میدارد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ».
اگر این آیه را با سایر آیاتی که درباره مسخره کردن در قرآن کریم ناظر شده است میتوان نتیجه گرفت که
🤔مسخره کردنی که در دنیا رخ میدهد، یکی از عادات دشمنان دین (اعم از خارجی: کافران؛ و داخلی: منافقان) است که عموما از جانب آنها نسبت به پیامبران، آیات و دستورات الهی رخ میدهد؛ و اگر نسبت به مومنان هم هست از زاویه ایمان آنهاست؛
ولی این آیه سوره حجرات تنها موردی است که مومنان دارند همدیگر را مسخره میکنند؛
و واضح است که آنان همچون منافقان نیستند که مومنان را به خاطر ایمانشان مسخره کنند؛ بلکه اشاره به اخلاق زشتی است که این اخلاق در درجه اول خصلت کافران و منافقان است، اما برخی از مومنان هم بدان آلوده میشوند؛
و شاید بدین جهت است که قرآن با نارحتی در آخر آیه ابراز میدارد که «چه بعد است نام فسق بعد از ایمان آوردن» و می فرماید اگر کسی که به این رذیله متصف شد اگر توبه نکند در زمره ظالمان است؛ و ظالم بودن وصفی است که خداوند عموما آن را برای کافران (مثلا: وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُون؛ بقره/۲۵۴) و منافقان (مثلا: أَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ يَخافُونَ أَنْ يَحيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُون؛ نور/۵۰) دانسته است.
📝ثمره #اخلاقی
با توجه به مقدمات فوق چهبسا بتوان گفت:
مسخره کردن دیگران – حتی در جایی که مسخرهکننده نمیخواهد دین و ایمان شخص مقابل را مسخره کند - بقدری زشت و دارای آثار مخرب است که انسان مسلمان و مومنی که مرتکب این عمل در حق برادر ویا خواهر ایمانی خود میشود اگر از این کاری که کرده توبه نکند به خاطر این عملش در عداد کافران و منافقان قرار خواهد گرفت.
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
9️⃣ «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ»
در تفسیر نور، در ذیل این آیه مطلبی با عنوان «ريشه هاى تمسخر» آمده که میخواهد برخی از عللی که قرآن کریم برای مسخره کردن برشمرده را گردآوری کند. خوبی بحث مذکور این است که مطلب را به صورت موضوعی (نه بر اساس کلیدواژههایی خاص) تعقیب کرده؛ و به نظر میرسد اگر با این نگاه یکبار کل قرآن مرور شود بتوان موارد دیگری به فهرست ایشان افزود. در اینجا ۸ موردی که آنجا مطرح شده (تفسير نور، ج9، ص185-186) (با اصلاحات مختصری: که همه افزودهها داخل کروشه است) تقدیم میشود تا انشاء الله زمینه باشد که موارد دیگر هم بدان افزوده شود.
📝ریشههای #تمسخر
🌵1. گاهى مسخره كردن برخاسته از ثروت است كه قرآن مىفرمايد: «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» (همزه، 1- 2) واى بر كسى كه به خاطر ثروتى كه اندوخته است، در پيش رو يا پشتسر، از ديگران عيبجويى مىكند. [اگر آیه بعد نیز توجه شود: «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَه» ریشه مسخره کردن ثروتاندوزیای است که مبتنی بر دنیاطلبی و دل به دنیا خوش کردن است]
🌵2. گاهى ريشه استهزا، علم و مدرك تحصيلى است كه قرآن درباره اين گروه مىفرمايد: «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» (غافر/83) آنان به علمى كه دارند شادند و كيفر آنچه را مسخره مىكردند، ايشان را فرا گرفت.
🌵3. گاهى ريشه مسخره، توانايى جسمى است. كفّار مىگفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً» (فصّلت/15) كيست كه قدرت و توانايى او از ما بيشتر باشد؟
🌵4. گاهى انگيزه مسخره كردن ديگران، عناوين و القاب دهان پر كن اجتماعى است. كفّار فقرايى را كه همراه انبيا بودند تحقير مىكردند و مىگفتند: «ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا» (هود/27) ما پيروان تو را جز افراد اراذل نمىبينيم.
🌵5. گاهى به بهانه تفريح و سرگرمى، ديگران به تمسخر گرفته مىشوند.
🌵6. گاهى طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از ديگران مىشود. گروهى، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دربارهى زكات عيبجويى مىكردند، قرآن مىفرمايد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ» (توبه/58) ريشه اين انتقاد طمع است، اگر از همان زكات به خود آنان بدهى راضى مىشوند، ولى اگر ندهى همچنان عصبانى شده و عيبجويى مىنمايند.
🌵7. گاهى ريشه مسخره، جهل و نادانى است. هنگامى كه حضرت موسى براى حل اختلاف و درگيرى دستور كشتن گاو را داد، بنىاسرائيل گفتند: آيا ما را مسخره مىكنى؟ موسى عليه السلام گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ» (بقره/67) به خدا پناه مىبرم كه از جاهلان باشم. يعنى مسخره برخاسته از جهل و نادانى است و من جاهل نيستم.
🌵8. گاهى سرچشمه تمسخر، رياكارى و بهانه گيرى و شخصيت شكنى است. «يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» (توبه/79)
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
۱۰۷۶) 📖 یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ
.
🔟 «لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یكُنَّ خَیراً مِنْهُنَّ»
📜حکایت
نقل شده که ابن عباس درباره این سخن مجرمان در قرآن کریم که: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ صغیره و کبیرهای (=هیچ کوچک و بزرگی) نیست که فروگذار کرده باشد» (کهف/۴۹) گفته است:
مقصود از صغیره، لبخند تمسخرآلود به مومن است؛ و مقصود از کبیره، قهقهه زدن در چنین موقعیتی است.
مجموعة ورام، ج1، ص113
@yekaye
#حجرات_11
یک آیه در روز
🔹ب. لا یسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یكُونُوا خَیراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی
🔹ج. وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ