eitaa logo
یک آیه در روز
1.9هزار دنبال‌کننده
115 عکس
8 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹فتَنْفَعَهُ قبلا بیان شد که ▪️«نفع» در مقابل «ضرر» است (لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا؛ أعراف/۱۸۸) و به معنای هر آن چیزی است که به وسیله آن به چیزی که خیر و مطلوب است می‌توان رسید؛ ویا به تعبیر دیگر، به معنای خیری است که برای کسی یا چیزی حاصل می‌شود. ▪️در تفاوت «خیر» با «منفعت» گفته‌اند که کلمه خیر فقط در مورد منافعی که اخلاقاً هم خوب باشد به کار می‌رود، اما کلمه منفعت در مورد گناهان و معصیت هم – اگر به نظر شخص سودی در آن باشد – به کار می‌رود چنانکه در قرآن کریم هم آمده است «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما» (بقره/۲۱۹). ▪️همچنین اگر از زاویه مقابلات نگاه شود کلمه «نفع» با «سود» هم تفاوت ظریفی دارد: «نفع» در مقابل «ضرر» است اما «سود» (ربح) در مقابل «زیان» (خسر؛ خسران) است. ▪️ماده «متع» نیز در اصل بر منفعت و بهره‌وری دلالت دارد؛ و در تفاوتش با نفع، برخی گفته‌اند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفته‌اند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد، مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که نفع در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار می‌رود. 🔖جلسه ۸۲۳ http://yekaye.ir/ya-seen-36-73/ 📖اختلاف قرائت قرائت این کلمه در آیه ۴ سوره عبس به این صورت که در میان ما رایج است، اصطلاحا از متفردات حفص است؛ یعنی: ▪️در تمام قرائات سبع، حتی در روایت شعبه از قرائت عاصم (البته بر اساس روایت اعشی و برجمی از شعبه)، و نیز برخی قراءات عشر (ابوجعفر و یعقوب) این فعل به صورت مرفوع: «فَتَنْفَعُهُ» قرائت شده است، یعنی عطف بر «يَذّكّرُ»؛ و ترجمه آیه این گونه می‌شود که: «شاید او ... متذکر شود به نحوی که این تذکر او را فایده‌ای دهد». ▪️اما در طرق مشهور از روایت حفص از قرائت عاصم، و نیز در برخی قرائات غیرمشهور (یعنی قرائت‌های أعرج و أبوحيوة و ابن أبي عبلة و مجاهد و أُبي بن كعب و ابن أبي إسحاق و عيسى و سلمي و زر بن حبيش) به صورت منصوب «فَتَنْفَعَهُ» قرائت شده است؛ که وجهش را این گفته‌اند که این جمله جواب ترجی (لعل) قرار گرفته؛ یعنی جمله ترجی همانند جمله شرط عمل می‌کند که جواب می‌طلبد (معجم القراءات ج ۱۰، ص۳۰۳-304 ؛ التبيان فى تفسير القرآن، ج‏10، ص267 ؛ مجمع البيان، ج‏10، ص662 ). و ترجمه آیه این گونه می‌شود که: «شاید او ... متذکر شود، که در این صورت این تذکر او را فایده‌ای دهد». 📝نکته : اصطلاح (یا ) و در قراء هفت‌گانه و راویان چهارده‌گانه چنانکه قبلا به تفصیل بیان شد قرائات نازل شده بر پیامبر ص که به مردم آموزش می‌دادند قرائات بسیار متنوعی بود؛ و تثبیت این قرائات هفتگانه و کم‌رنگ شدن سایر قرائت‌ها عمدتا با اقدامات ابن مجاهد (م۳۱۴) و دستگاه حکومت در قرن چهارم رخ داد؛ و پس از آن هم بویژه با تلاش‌های دانی (قرن ۵ و بویژه در کتاب «التیسیر فی القراءات السبع») و شاطبی (در قرن ۶ و به ویژه در کتاب «حرز الامانی و وجه التهانی»، معروف به شاطبیه) برای هریک از این دو قاری، دو راوی تثبیت شد؛ که حاصلش چهارده روایت می‌شود و همان است که حافظ در شعر خود بدان اشاره کرده است که: عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ قرآن زبر بخوانی با چارده روایت این گونه بود که قرائات فراوان دیگر تحت الشعاع این قرائتها واقع شد و هرچند با تلاشهای افراد بعد بویژه ابن جزری (قرن۹) سه قرائت دیگر هم در عداد این قرائات متواتر قرار گرفت، اما همچنان آن قرائات سبعه و دو روایت برای هریک، محور قرائت اغلب مسلمانان قرار گرفت؛ و برخلاف آنچه برخی از معاصران پنداشته‌اند اصلا این گونه نبود که روایت حفص از قرائت عاصم (که امروزه در اغلب بلاد شرق و میانه جهان اسلام رواج دارد) ‌تنها قرائت متواتر از پیامبر ص باشد. در هر صورت، این وضعیتی که از قرن چهار به بعد رقم خورد موجب شکل‌گیری دو اصطلاح در خصوص قراء سبعه و راویان اربعه عشر شد که بی‌اطلاعی از معنای دقیق این دو اصطلاح منجر به اظهارات ناصوابی از جانب برخی از معاصران شده است که لازم است این دو اصطلاح را توضیح دهیم: 🔶الف. () در یا عشر مفرداتِ (یا متفرداتِ) یک قاری یا راوی آن فراز از قرائت وی است که ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه نکته علوم قرآنی: اصطلاح متفردات (یا مفردات) و شاذ در قراء هفت‌گانه و راویان چهارده‌گانه 🔶الف. () در یا عشر مفرداتِ (یا متفرداتِ) یک قاری یا راوی آن فراز از قرائت وی است که وی تنها شخص در رده قاریان سبعه (و گاه عشره) یا راویان اربعه عشر باشد که فراز مذکور را بدان صورت قرائت تلاوت کرده است. مثلا وقتی می‌گویند «مفردات عاصم»، مقصود قرائت کلماتی است از عاصم، که از هر دو طریق حفص و شعبه به ما رسیده است، اما در قرائت متواترِ هیچیک از شش [یا هشت] قاری دیگر، وجود ندارد. یا وقتی می‌گویند «مفردات حفص از عاصم»، مقصود قرائتی است که حفص از عاصم روایت کرده، و این قرائت نه‌تنها در قراءات شش [یا هشت] قاری دیگر، بلکه در روایت مشهور شعبه از قرائت عاصم هم وجود ندارد. 🔺نکته بسیار مهم در اینجا این است که چنانکه قبلا اشاره شد هم قاریان هفتگانه، راویان دیگر (و لذا قرائات دیگری) داشته‌اند (چنانکه در خود کتاب السبعه ابن مجاهد مثلا در خصوص نافع بارها مشاهده می‌شود)، و هم خود این راویان، طرق متعددی* داشته‌اند؛ و از این رو، آنچه به عنوان متفرداتِ یک قاری یا یک راوی مطرح می‌شود بر اساس این مجموعه قراءات و روایات مشهور وی است؛ ‌وگرنه چه‌بسا همان قاری یا راوی، بر اساس نقل راوی یا طریق دیگری، همان قرائت دیگران را هم داشته باشد، ویا قاری یا راویان دیگر، بر اساس روایات یا طرق‌ دیگرشان، در آنچه به عنوان قرائت مفرده قاری یا راوی خاصی معروف شده، با وی شریک باشند. با این توضیح واضح است که وقتی قرائتی را متواتر می‌دانیم به این معناست که مفردات آن قرائت نیز متواتر است؛ و مفرد یا متفرد بودنش صرفا از حیث مقایسه آن با قرائات متواتر دیگر است و به هیچ عنوان به معنای شاذ بودن آن نیست. * ما سه مرحله تعریف شده در قرائت در علم قرائات داریم: قاری، به کسی که اصطلاحا امام القرائه است و اصل قرائت به وی منسوب است؛ راوی، کسی که قرائت خاصی را (هرچند گاه با چند وجه) از قاری مذکور روایت کرده و آن را ترویج نموده است؛ و طریق، کسی است که وجه خاصی را از این راوی روایت می‌کند (القراءات القرآنیه، ص۸۷)؛ که وجود همین اصطلاح «طریق» بخوبی نشان می‌دهد که نه‌تنها خود هریک از قاریان، بلکه هریک از راویان هم به قرائات متعددی قرائت می‌کرده‌اند. 🔶ب. در میان اصطلاح شاذ در مورد قرائتی بیان می‌شود که نقل آن به صورت متواتر به ما نرسیده باشد. با در توضیحی که در بالا گذشت می‌توان فهمید ... @yekaye 👇ادامه مطلب👇