📝نکته تخصصی #قرآنشناسی:
انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین
یکی از نکاتی که بوضوح از آیات فوق برمیآید ولی متاسفانه توسط بسیاری از افراد و حتی گاه برخی از بزرگان دین مورد انکار قرار گرفته این است که قرآن کریم شامل همه حقایق عالم است و هیچ چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد.
💢یعنی اگر نظام تکوین، تجلی فعل خداوند است و قرآن تجلی قول خداوند؛ این قول تمامی آن فعل را بیان میکند؛ و هیچ حقیقتی در عالم نیست که در قرآن اثری از آن نباشد.
این مطلب شاید مقداری توضیح نیاز داشته باشد؛ زیرا مخالفان معتقدند که «مقصود از «کتاب مبین» که مشتمل بر همه چیز است، همین قرآن نیست؛ بلکه حقیقت ماوراییای است در لوح محفوظ و کتاب مکنون؛ که ما بدان دسترسی نداریم.
◾️در اینجا بیان چند نکته لازم است؛
▪️یکی اینکه آیا واقعا کتاب مبین همین قرآن است؛ و
▪️دوم اینکه قرآن بیان همه چیز است فقط در آیاتی که از «کتاب مبین» تعبیر شده نیامده؛
▪️سوم اینکه آیا «همه چیز» مقید میشود به «همه چیز مربوط به هدایت»؟
▪️چهارم اینکه اگر ظهور آیات قرآن در این است که قرآن شامل همه حقایق است ریشه این انکارها چیست؟
▪️و آخر اینکه موضع مخاطبان اصلی و معلمان حقیقی قرآن یعنی اهل بیت پیامبر ص در این زمینه چه بوده است؟
💠الف. #قرآن و #کتاب_مبین
این مقدار کاملا واضح است که قرآن کریم ادعا میکند همه حقایق عالم در «کتاب مبین» ثبت شده و موجود است:
▫️«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين» (انعام/59)
▫️لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (سبأ/۳)
▫️و ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (نمل/۷۵)
▫️و ما تَكُونُ في شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (یونس/۶۱)
اما شاهد بر اینکه «کتاب مبین» همین قرآن در دست ماست این آیه است که تعبیر «جاءکم» را برای «کتاب مبین» به کار برده است:
▫️يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين (مائده/۱۵)
و شاید بتوان این سه مورد را هم به عنوان موید در نظر گرفت:
▫️يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبينا (نساء/۱۷۴)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبين (حجر/۱)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ (یوسف/۱)
💠ب. سایر شواهد قرآنی بر اشتمال همین قرآن بر همه حقایق
اما علاوه بر تعبیر «کتاب مبین»، آیات دیگری هم هست که بوضوح درباره قرآن (کتاب نازل شده: نه حقیقت ماورایی آن در لوح محفوظ و فوق دسترسی ما) آمده که بوضوح دلالت بر این دارد که در قرآن کریمی که بر ما نازل شده و در دست ماست همه چیز بیان شده است:
▫️ و نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين (نحل/۸۹)
▫️لقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون (یوسف/۱۱۱)
شاید این آیه هم موید باشد که میفرماید این قرآن تفصیل همان کتاب است:
▫️و ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (یونس/37)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (3)
💠د. تحلیل ریشههای انکار اشتمال قرآن بر همه چیز و پاسخ آن
به نظر میرسد مهمترین عاملی که موجب مخالف فوق میشود این است که افراد به لحاظ ثبوتی نمیتوانند تصور کنند که یک متنِ ظاهرا محدود، حاوی همه حقایق عالم باشد؛
یعنی منطقا تنها در صورتی که دلیلی بر استحالهی (نه صرفا استبعادِ) گنجاندن همه حقایق در یک متن معین وجود داشته باشد، میتوان از ظهور این آیات دست برداشت و یا آن ظهور را مقید کرد؛
در حالی که نه تنها برهانی بر چنین استحالهای یافت نمیشود بلکه همین استبعاد هم ناشی از قیاس باطلی است که بین این کتاب و سایر کتب شده، و
بیهمانندی آن (حتی در مقایسه با کتب آسمانی) از سویی، و
ظرفیتهای عظیم متن برای انتقال معنا از سوی دیگر،
مورد غفلت واقع شده است.
در واقع گویی غفلت شده از اینکه خود خداوند (آن هم با صفاتی همچون علیم و حکیم و قدیر و عزیز و ...؛ یعنی کسی که همه چیز را میداند و هر کاری را میتواند و هیچ مانعی در پیش روی او وجود ندارد و ...) اصرار دارد که این کتاب مستقیما از مقام علم خداوند نازل شده است؛
و نیز اینکه این تنها کتابی در تاریخ بشریت است که در مورد آن ادعای تحدی شده است،
یعنی ادعا شده که «اولا از سوی خود خداست»
و «ثانیا خودش معجزه است؛ یعنی برای اینکه بررسی کنید که آیا واقعا از سوی خداست یا نه، نیاز به هیچ چیز بیرون از خودش (حتی بررسی سند و اعتبار استناد به پیامبر) ندارد؛ بلکه خودش بر از جانب خدا بودن خودش شهادت میدهد» (امری که در مورد هیچ کتاب آسمانی دیگری هم ادعا نشده):
قرآن کریم خودش وجه این تحدی را به سرچشمه گرفتن از علم خدا برگردانده است؛ چنانکه در جایی، ناتوانی از آوردن مثل آن را دلیل میگیرد که «پس بدانید که این از علم خدا نازل شده»:
▫️ «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ فَإِلَّمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» (هود/13-14)
و در جای دیگر دلیل تکذیب مخالفان را عدم احاطه آنها به علم خدا و دست نیافتن به تاویل قرآن معرفی کرده است:
▫️«وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ؛ أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ؛ بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْويلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمينَ (یونس/37-39)
💢اکنون دقت کنید: همه جن و انس با هم هم باشند نمیتوانند مثل آن را بیاورند.
چرا نمیتوانند؟
چون اولا به علم الله (که عالم کل تکوین است) نازل شده است؛
و ثانیا همه من دون الله بر روی هم باز احاطه کامل به علم الله ندارند.
پس از جانب فاعل هیچ استبعادی ندارد.
اما از حیث قابل چطور؟
آیا یک متن ظاهرا محدود میتواند حاوی همه حقایق عالم باشد؟
پاسخ این است که بله؛
یعنی از طرفی توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در بیش از یک معنا، که هر گونه محدودیتی را برای اینکه صدها و بلکه هزاران معنی را در یک عبارت قرار دهند – و بلکه با برقراری انواعی از ترکیبات بین عبارات این رقم را میلیونها برابر کنند - برمیدارد؛
و از سوی دیگر، اگر به مکانیسم اصلی شکلگیری الفاظ برای انتقال معنا توجه شود بسادگی این استبعاد رفع میگردد: زبان عربی و هر زبان دیگری با تعداد محدودی حروف هزاران کلمه میسازد و با این هزاران کلمه میتواند بینهایت حقیقت را بازگو کند.
قرآن کریم نیز تنها کتابی است که در آن حروف مقطعه به کار رفته است. این حروف چه می خواهد بگوید؟ آیا یک احتمال این نیست که میخواهد بفهماند که ما با همان مکانیسمی که شما با چند تا حرف همه حقایق را در قابل زبان بیان میکنید داریم استفاده میکنیم؟ آیا احتمال نمی رود که خود این حروف یک پیوندهایی را برملا میسازد که کسی که به آنها دست داشته باشد بتواند هزاران نکته که بر ما مخفی مانده را از دل همین آیات استخراج نماید؟
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (۲)
💠ج. آیا «همه چیز» یا فقط «همه چیز مربوط به هدایت»؟
برخی مدعیاند که به قرینه لبی، این «همه چیز» محدود به «همه چیز مربوط به هدایت» میشود؛ و قرینه لبی شان ظاهرا این است که ما همه چیز را در قرآن نیافتهایم و امکان هم ندارد که همه چیز در یک متن محدود یافت شود.
تنها موید قرآنی که بر این سخن میتوان ارائه کرد این است که تعبیر «تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ» در مورد تورات هم آمده
▫️ثمَّ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ تَماماً عَلَى الَّذي أَحْسَنَ وَ تَفْصيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُون؛ انعام/۱۵۴)؛
در حالی که میدانیم تورات شامل همه چیز نبوده و خود خداوند هم وقتی تورات را در کنار قرآن مطرح می کند بر ویژگی انحصاری اینها در هدایتبخشی اصرار دارد؛ هم در آیه فوق و هم در آیهی «فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ لَوْ لَا أُوتِىَ مِثْلَ مَا أُوتِىَ مُوسىَ أَ وَ لَمْ يَكْفُرُواْ بِمَا أُوتِىَ مُوسىَ مِن قَبْلُ ... قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنهُمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ» (قصص/48-49) پس منظور «تفصیل همه چیز درباره هدایت» است.
💢اما پاسخش این است که اثبات شیءنفی ما عدا نمیکند؛
در واقع اینکه قرآن همچون تورات در همه زمینههای مربوط به هدایت سخن دارد، منطقا دلیل نمیشود که در سایر زمینهها سخن ندارد؛
بلکه چیزی که این موید را از خاصیت میاندازد تفاوتهای خاص قرآن و ویژگیهای منحصر به فرد اوست که در خصوص هیچ کتاب آسمانی دیگری (از جمله تورات) هم یافت نمیشود؛ و در بحثهای فوق به ابعادی از این بیهمانندی قرآن اشاره شد و مهمترین آن همین معجزه و محل تحدی واقع شدن آن است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (4)
💠ه. اشتمال قرآن بر همه چیز در کلام معلمان حقیقی قرآن (۱)
در واقع، به نظر میرسد اشکال در قابل هم، به اشکال در فاعل، و به یک «قیاس به نفس» ناروا برمیگردد.
ما چون «اسیر کلام» هستیم و توانمان در ساخت و استفاده از لفظ برای معنا محدود است خیال میکنیم این محدودیت در خود لفظ و معناست؛ در حالی که کسانی که امیر کلام هستند، حقیقت قرآن را فهمیدهاند؛
لذا بدون هیچ پروایی
🔺هم ادعا میکنند که همه حقایق عالم را میدانند و
🔺هم تصریح می کنند که این علمشان را از قرآن گرفتهاند؛ و
🔺هم تاکید میکنند که میتوانند این را به ما هم نشان دهند یعنی تصریح می کنند که هر سوالی دارید بپرسید تا ما از دل قرآن به شما جواب دهیم.
جالب اینجاست که احادیثی که میگوید همه چیز را از دل قرآن به شما پاسخ میگوییم که اغلب به همین آیات اشاره کرده است.
از باب نمونه فقط به این دو حدیث توجه کنید:
☀️در یکی امام صادق ع میفرماید من از آنچه در زمین و آسمانها و بهشت و جهنم آنچه بوده و خواهد بود آگاهم؛ و بعد صریحا میفرمایند این را از کتاب الله فراگرفتهام و خود قرآن فرموده که «تبیان کل شیء» است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ وَ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ عَبْدُ الْأَعْلَى وَ أَبُو عُبَيْدَةَ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بِشْرٍ الْخَثْعَمِيُّ سَمِعُوا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ قَالَ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ مِنْهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء
📚 (الكافي، ج1، ص261)
☀️در دیگری امام صادق مساله را از آن سو طرح میکند؛ میفرماید من کتاب الله را از ابتدا تا انتها میدانم و در آن خبر آسمان و خبر زمین و خبر آنچه بوده و خواهد بود آمده است و باز استناد میکنند به این آیه شریفه که «تبیان کل شیء» است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَى آخِرِهِ كَأَنَّهُ فِي كَفِّي فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ.
📚(الكافي، ج1، ص229)
📚در بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص127-128 تعداد زیادی از این روایات با چنین مضمونی را جمع کرده است.
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین (5)
🤔واقعا یکبار دیگر تامل کنیم:
قرآن تنها کتابی است که خود خداوند مستقیما و با الفاظی که خودش تعیین کرده با ما سخن گفته است؛
همه چیز را هم گفته است؛
هم راه فهمیدنش را به ما معرفی کرده (تدبر و تلاوت حق تلاوته) و
هم معلمان آن و کسانی که میتوانند حقایق آن را برای ما تبیین کنند به ما معرفی نموده است؛
بر کافران هر انکاری بکنند حرجی نیست؛
اما آیا به عنوان مسلمان و مومن واقعا رواست که بدون مراجعه به این معلمهای واقعی قرآن و صرفا به خاطر اینکه خودمان بتنهایی نتوانستهایم بسیاری از حقایق را از قرآن بفهمیم سخن خود قرآن در خصوص اشتمالش بر همه حقایق را انکار کنیم؟!
@yekaye