یک آیه در روز
731) 🌺 وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِ
.
1⃣ «وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ»
در نکات ادبی بیان شد که در این جمله «الذی ...» مبتداست، و «الحق» خبر است؛
و
وقتی خبر، معرفه باشد دلالت بر حصر میکند؛
و «هو» هم ضمیر فصل است که برای تاکید میآید؛
🔹در واقع در این عبارت با تاکید شدید میفرماید فقط آنچه از کتاب بر تو وحی شده است، حق است.
یعنی
نهتنها آنچه خداوند در قرآن کریم وحی کرده است، سراسرش حق است؛
بلکه حق تنها و تنها همین است! و حق را در غیر قرآن نمیتوان یافت❗️
مراد از این تعبیر چیست؟
آیا واقعا در هیچ کتاب و گفتار دیگری مطلب حقی یافت نمیشود؟
🍃الف. این عبارت، برای تاکید است، نه برای حصر؛ آنگاه:
🌱الف.1. میخواهد بفرماید این کتاب حقی است که هیچ باطلی در او راه ندارد (المیزان، ج17، ص44) وبه عبارت دیگر، در قرآن، سخن باطل، خرافه، گزافه و بى منطق وجود ندارد. (تفسير نور، ج9، ص500)
🌱الف.2. یعنی این چنان حق است که گویی در قبال او حق دیگری در کار نیست.
🍃ب. منظور از حق، به تناسب کارکرد اصلی قرآن، هدایت کامل و بیعیب و نقص است
🔖(حدیث1)؛
یعنی شاید سخنان درستی در جای دیگر یافت شود؛ اما کتابی که بیخطا انسان را به نهایت درجه سعادت هدایت کند فقط قرآن است.
🍃ج. می خواهد بگوید که ميزان حقّانيّت هر كلام و كتابى، قرآن است.
📚(تفسير نور، ج9، ص500)
✳️نکته تخصصی #قرآنشناسی
قرآن به نص خود قرآن شامل همه حقایق عالم است:
هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در آن آمده (وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبينٍ؛ انعام/59) و بیانگر همه چیز است (نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ؛ نحل/89) و بر همه کتب دیگر که پیش روی او باشد هیمنه و اشراف دارد (وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْه؛ مائده/48).
چون این کتاب، نازل شده از لوح محفوظ و مخزن علم الهی، و در حقیقت، تدوینِ تمام نظام تکوین است،
پس هر حقیقت دیگری که در هر کتاب دیگری یافت شود، در این کتاب است و در حقیقت، این کتاب سند حقانیت مطالب هر کتاب دیگری است: «مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ: تصدیقکننده هر چیزی که پیش روی اوست».
پس حق تنها و تنها در این کتاب است و هر مطلب حق دیگری به خاطر نسبتی که در نفسالامر با حقیقت و باطنِ این کتاب برقرار کرده، از حقیقت برخوردار شده است.
✅تبصره
اگر یک کتابی مشتمل بر قوانین فیزیک کوانتوم باشد معنایش این نیست که هر کسی با سواد ابتدایی میتواند تطبیق آن قوانین بر نظام فیزیکیِ جهان را بفهمد. وقتی در یک کتابی که توسط یک انسان عادی تدوین شده مطلب بدین قرار باشد، واضح است که در قرآنی که تدوینگر آن خود خداوند متعال است، این مطلب با شدت بسیار بیشتری برقرار باشد؛ در نتیجه، اینکه قرآن مشتمل بر همه حقایق است، بدین معنا نیست که هرکسی هم با یک سواد عادی عربی میتواند همه حقایق را از آن استخراج کند. بله، در عالم همواره کسانی هستند که همه قرآن را فهمیدند (پیامبر ص و اهل بیت ایشان ع) و اگر آنها مطالب را از همین قرآن برای ما بیان کنند ما هم میفهمیم که واقعا پاسخ هر سوالی در قرآن هست (حدیث5 https://eitaa.com/yekaye/448)
🍃د. ...
✅ @Yekaye
یک آیه در روز
731) 🌺 وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ إِ
.
5⃣ «وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ ...»
«از کتاب به تو وحی کردیم»
پس اصل و حقیقتِ قرآن، امری مکتوب است، نه لفظ❗️
✳️نکته تخصصی #قرآنشناسی
برداشت بسیاری از افراد این است که اصل و حقیقت قرآن الفاظی بوده که به پیامبر ص القاء شده و آنگاه وی اینها را بر مردم خوانده و در مصاحف ثبت و نوشته شده است.
اما
ظاهر بسیاری از آیات این است که اصل اولیه قرآن کتابی بوده (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم؛ في كِتابٍ مَكْنُونٍ؛ واقعه/77-78) که این الفاظ هم از روی آن خوانده شده است، بویژه که اولین آیاتی هم که بر پیامبر ص نازل شده فرمود «اقرأ: بخوان» و نفرمود «قل: بگو»؛ و می دانیم که خواندن در جایی است که متنی در کار باشد.
✅تبصره
واضح است که مقصود از «کتاب»، کاغذ مادی و مرکبی که روی کاغذ نوشته شود نیست؛
بلکه حقیقت کتابت مد نظر است، که این حقیقت در هر جا یافت شود کتاب است، هرچند نه کاغذی باشد و نه مرکبی؛
مانند کتابهای الکترونیکی، و یا نامه عمل انسان، و ... .
✅ @Yekaye
📝نکته تخصصی #قرآنشناسی:
انعکاس همه جانبه #کتاب_تکوین در #کتاب_تدوین
یکی از نکاتی که بوضوح از آیات فوق برمیآید ولی متاسفانه توسط بسیاری از افراد و حتی گاه برخی از بزرگان دین مورد انکار قرار گرفته این است که قرآن کریم شامل همه حقایق عالم است و هیچ چیزی نیست که در قرآن نیامده باشد.
💢یعنی اگر نظام تکوین، تجلی فعل خداوند است و قرآن تجلی قول خداوند؛ این قول تمامی آن فعل را بیان میکند؛ و هیچ حقیقتی در عالم نیست که در قرآن اثری از آن نباشد.
این مطلب شاید مقداری توضیح نیاز داشته باشد؛ زیرا مخالفان معتقدند که «مقصود از «کتاب مبین» که مشتمل بر همه چیز است، همین قرآن نیست؛ بلکه حقیقت ماوراییای است در لوح محفوظ و کتاب مکنون؛ که ما بدان دسترسی نداریم.
◾️در اینجا بیان چند نکته لازم است؛
▪️یکی اینکه آیا واقعا کتاب مبین همین قرآن است؛ و
▪️دوم اینکه قرآن بیان همه چیز است فقط در آیاتی که از «کتاب مبین» تعبیر شده نیامده؛
▪️سوم اینکه آیا «همه چیز» مقید میشود به «همه چیز مربوط به هدایت»؟
▪️چهارم اینکه اگر ظهور آیات قرآن در این است که قرآن شامل همه حقایق است ریشه این انکارها چیست؟
▪️و آخر اینکه موضع مخاطبان اصلی و معلمان حقیقی قرآن یعنی اهل بیت پیامبر ص در این زمینه چه بوده است؟
💠الف. #قرآن و #کتاب_مبین
این مقدار کاملا واضح است که قرآن کریم ادعا میکند همه حقایق عالم در «کتاب مبین» ثبت شده و موجود است:
▫️«لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين» (انعام/59)
▫️لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (سبأ/۳)
▫️و ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (نمل/۷۵)
▫️و ما تَكُونُ في شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في كِتابٍ مُبين (یونس/۶۱)
اما شاهد بر اینکه «کتاب مبین» همین قرآن در دست ماست این آیه است که تعبیر «جاءکم» را برای «کتاب مبین» به کار برده است:
▫️يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبين (مائده/۱۵)
و شاید بتوان این سه مورد را هم به عنوان موید در نظر گرفت:
▫️يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبينا (نساء/۱۷۴)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبين (حجر/۱)
▫️الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبينِ (یوسف/۱)
💠ب. سایر شواهد قرآنی بر اشتمال همین قرآن بر همه حقایق
اما علاوه بر تعبیر «کتاب مبین»، آیات دیگری هم هست که بوضوح درباره قرآن (کتاب نازل شده: نه حقیقت ماورایی آن در لوح محفوظ و فوق دسترسی ما) آمده که بوضوح دلالت بر این دارد که در قرآن کریمی که بر ما نازل شده و در دست ماست همه چیز بیان شده است:
▫️ و نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمين (نحل/۸۹)
▫️لقَدْ كانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَديثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون (یوسف/۱۱۱)
شاید این آیه هم موید باشد که میفرماید این قرآن تفصیل همان کتاب است:
▫️و ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (یونس/37)
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
یک آیه در روز
1045) 📖فی كِتابٍ مَكْنُونٍ 📖 ترجمه 💢در کتابی محفوظ و نهان؛ سوره واقعه (56) آیه 78 1399/8/9 13 ر
.
4️⃣ «فی كِتابٍ مَكْنُونٍ»
با توجه به اینکه هر خواندنیای در «کتاب» و لوحی هست آوردن تعبیر «فی کتاب» در این آیه چه توجیهی دارد؟
🍃الف. تعبیر «فی کتاب مکنون» است؛ نه صرف «فی کتاب» و اصرار بر مکنون بودنش است؛ یعنی میخواهد اشاره کند که این متن خوانده شده، در یک جایگاه نهانی و ماورایی قرار دارد نه صرفا در صحفهای عادی در دست ما.
🍃ب. تاکیدی بر رد کفار است که میگفتند این ساخته و پرداخته خود پیامبر ص است؛ و میفرماید که این قرآن (= امری که بر شما خواده میشود) در یک کتابی بوده؛ که اتفاقا آن کتاب هم از این کتابهای عادی در دسترس همگان نیست؛ وگرنه شما میتوانستید مثلش را بیاورید؛ بلکه در کتابی مکنون است. (مفاتيح الغيب، ج29، ص430 )
🍃ج. ...
💠نکته تخصصی #قرآنشناسی:
📝#حقیقت_قرآن: #سخن (قول) یا #مکتوب (کتاب)؟!
با توجه به تاکید بر وحیانی بودن قرآن و تلقی عمومی از وحی به عنوان سخن، تلقی بسیاری از افراد از قرآن کریم این است که حقیقت اولی و اصلی قرآن چیزی از سنخ قول و سخن بوده؛ که بعدا به صورت متن مکتوب شده است؛
اما مروری بر آیات مختلفی که درباره خود قرآن آمده این احتمال را بشدت تقویت میکند که حقیقت اولی و اصلی قرآن، متنی مکتوب و نوشته شده، بوده که بعدا این متن مکتوب در قالب سخن درآمده است.
🔹علاوه بر تعابیری مانند همین آیه که از وجود قرآن کریم در کتابی مکنون سخن میگوید و یا آیات «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ» (بروج/21-22) که از وجود قرآن کریم در لوحی محفوظ سخن میگوید؛
🔹 و نیز اینکه قرآن قبل از نزول تدریجی، با یک نزول دفعی نیز بر پیامبر عرضه شده (که دفعی بودن امری است که با «مکتوب» سازگار است؛ نه با «سخن» زیرا اقتضای اصلی سخن، تدریجی بودن و در بستر زمان کشیده شدن است؛ اما متن مکتوب است که از ابتدا تا انتهایش در زمان واحد حاضر است)،
🔹 حتی خود کلمه «قرآن» (که از ماده «قرأ» گرفته شده)
🔹و نیز آیات ابتدایی سوره علق که به عنوان اولین آیه نازل شده بر پیامبر ص هم مطرح است: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ» (علق/1) میتواند مویدی بر این مطلب باشد؛
دقت کنید: از پیامبر خواسته شد که «بخواند» نه اینکه «بگوید»؛ و خواندن در جایی مطرح میشود که متن و نوشتهای در کار باشد؛ وگرنه اگر قرآن صرفا کلماتی بود که فرشته وحی میگفت و پیامبر قرار بود آنها را بازگو کند باید گفته میشد: «قل: بگو»، نه «إقرأ: بخوان».
@yekaye
یک آیه در روز
1046) 📖 لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ 📖 ترجمه 💢جز پاکیزهشدگان با آن تماس برقرار نکنند. سور
.
6️⃣ «لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»
چرا تنها مطهران (پاکیزهشدگان) میتوانند قرآن را مس كنند؟
🍃الف. چون قرآن، خودش مطهّر است: «صُحُفاً مُطَهَّرَةً» (تفسير نور، ج9، ص441) و آنچه پاک و مطهر است تنها از آن آنان است که پاک و مطهرند: «الْخَبيثاتُ لِلْخَبيثينَ وَ الْخَبيثُونَ لِلْخَبيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبات» (نور/۲۶)
🍃ب. از باب احترام و ارجمندی خاصی که قرآن دارد؛ زیرا قرآن خودش ارجمند است (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَریمٌ؛ واقعه/77) و از جانب پروردگاری ارجمند (رَبِّكَ الْكَريمِ، انفطار/6؛ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ، علق/3) از مصدر و عرشی ارجمند (رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ؛ مومنون/116) و در صحیفههایی ارجمند و رفیع و توسط سفیرانی ارجمند (في صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةِ؛ بِأَيْدِى سَفَرَةٍ؛ كِرامٍ بَرَرَةٍ؛ عبس/16) در اختیار مردم قرار گرفته است؛ و این ارجمندی اقتضایش این است که با آن کریمانه و بزرگمنشانه و با احترام مواجه شویم.
🍃ج. چون از مرتبهای از عالم نازل شده که در آن مرتبه هیچ گونه آلودگیای جایی ندارد؛ چنانکه تا ابلیس اندک تکبری ورزید و آلوده شد بلافاصله از آن مقام رانده شد [خداوند فرمود: فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ «فيها» (اعراف/۱۳)؛ توجه شود که تکبر مطلقا بد است اما در این آیه میفرماید «در آنجا» نرسد که تکبر کنی؛ یعنی این آیه از مرتبه خاصی سخن میگوید که تکبر در آن راه ندارد]. پس تماس با حقیقت آن مرتبه را تنها کسانی میتوانند انجام دهند که از هرگونه آلودگیای پاک شده باشند (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا؛ احزاب/۳۳).
📝نکته تخصصی #قرآنشناسی
این آیه با این تعبیر در مقام بیان معرفی راه دسترسی به حقیقت قرآن است. یعنی خداوند با این تعبیر میخواهد نشان دهد که انسانها به اندازه میزان تطهیری که شده باشند میتوانند با حقیقت قرآن تماس برقرار کنند؛ و صرف تدبر بدون تطهیر لزوما انسان را به حقیقت قرآن نمیرساند.
شاید این مطلب بتواند به ما کمک کند در فهم این آیه شریفه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها». این آیه نمیفرماید «در قرآن تدبر نمیکنند چون بر دلشان قفل است»؛ بلکه میفرماید «آیا در قرآن تدبر نمیکنند «یا» بر قلبهایشان قفل است؟!»؛ یعنی میفرماید: «آیا در قرآن تدبر نمیکنند «یا» تدبر میکنند اما چون بر قلبهایشان قفل است به حقیقت قرآن نمیرسند». یعنی میفرماید برای رسیدن به حقیقت قرآن تدبر کافی نیست؛ بلکه قفل نبودن بر دلها هم لازم است؛ یعنی همان که جز پاکیزهشدگان قرآن را مس نمیکنند؛ زیرا قلبشان پاکیزه باید باشد و قفل و زنگاری بر آن نباشد تا تدبرشان ثمربخش شود.
🍃د. ...
@yekaye