ادامه تدبر ۳ (درباره #اخلاق_دینشناسی)
📝ثمره #اخلاقی
هرجا حکمی از احکام الهی بر مذاق ما خوش نیامد و به نظرمان رسید که بهتر است این حکم به طور دیگری باشد، بدانیم که از عقل پیروی نمیکنیم؛
زیرا اگر آن، حکم خدایی بوده که همه چیز آسمانها و زمین را میداند و بر همه چیز آگاه است، کسی که خلاف آن را بهتر میپندارند حتما بر اساس اطلاعات غلط یا دلخواههای نفسانی به چنین نظری رسیده است؛
💢اینجاست که معلوم میشود که با اینکه در اسلام بشدت تاکید شده است که عقل و ایمان از هم جداییناپذیرند: «الْإِيمَانُ وَ الْعَقْلُ أَخَوَانِ تَوْأَمَانِ وَ رَفِيقَانِ لَا يَفْتَرِقَانِ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى أَحَدَهُمَا إِلَّا بِصَاحِبِهِ: ایمان و عقل دو برادر همراه و دو رفیقیاند که از هم جدا نمیشوند؛ خداوند سبحان هیچیک را بدون همراهش قبول نمیکند» (امام علی ع، عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص65)؛
اما اعلام میدارد که ایمان واقعی زمانی است که انسان نهتنها به حکم خدا تن دهد بلکه در دلش هیچ اعتراضی بدان حکم وجود نداشته باشد و کاملا تسلیم باشد: «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليما: ولى چنين نيست، به پروردگارت قَسَم كه ايمان نمىآورند، مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميان آنان مايه اختلاف است داور گردانند سپس از حكمى كه كردهاى در دلهايشان احساس ناراحتى نكنند، و كاملًا سرِ تسليم فرود آورند» (نساء/۶۵).
💢پس هر جا دیدیم که دربرابر یک حکم شرع – ولو در دل- اعتراض داریم، نهتنها در ایمان خود شک کنیم، بلکه در اینکه از عقل خود کمک گرفته باشیم هم شک کنیم، چرا که نظر دادن برخلاف حکم خداوندی که همه چیز را میداند قطعا حاصل توهم و هوس است نه عقل، هرچند که بسیار رنگ و لعاب عقلی داشته باشد.
@yekaye
#حجرات_16
.
4️⃣ «قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
با اینکه واضح است که این آیه ادامه سخنانی است که پیامبر ص باید به آن مدعیان دینداری میگفته، چرا در این آیه دوباره کلمه «قل» را تکرار کرد؟
🌴الف. برای اینکه نشان دهد که این ادامه مطلبی است که به آن اعراب فرمود؛ یعنی چون بین آن کلام اول به اعراب «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا» فاصله افتاد دوباره کلمه «قل» را تکرار کرد (التحرير و التنوير، ج26، ص224 ).
🌴ب. چهبسا میخواهد بفرماید که این گونه هشدار دادنها فقط وظیفه پیامبر نیست؛ بلکه وظیفهای است که هم پیامبر باید به آن مدعیان دینداری بگوید، و هم وقتی این آیه را بر ما تلاوت میکند این «قل» را ما از جانب پیامبر ص میشنویم و ما هم باید این هشدار را به مدعیان دینداری بگوییم؛ و همین طور هرکسی که قرآن میخواند به دیگران میگوید که این هشدار را به مدعیان دینداری بگو.
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_16
.
5️⃣ «قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ»
اگر عرضه عقائد رياكارانه باشد، جاى سرزنش وتوبيخ است، اما عرضه عقائد خود به اولياى خدا، اگر براى ارزيابى واصلاح ويا كسب اطمينان باشد، بسيار پسنديده است، چنانكه حضرت عبدالعظيم حسنى عقائد خود را به امام هادى عليه السلام عرضه كرد [و در حدیث۷ مثالهای دیگری هم از این عرضه افراد بر ائمه اطهار اشاره شد]
📚تفسير نور، ج9، ص200
@yekaye
#حجرات_16
.
7️⃣ «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
میدانیم که دین حاوی معارف عمیق و دستوراتی برای در پیش گرفتن سبک پسندیده زندگی انسان است؛ یعنی اساسا دین امری ناظر به حقیقت انسان است؛
با توجه به این مقدمه، چرا وقتی میخواهد افراد را با استفهام انکاریِ «أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ» مواخذه کند، نفرمود خداوند به همه زوایای وجود انسان آگاه است و استدلال را ناظر به علم خداوند به آسمانها و زمین و علم او به همه چیز قرار داد؟
🌴الف. از باب «چون که صد آمد نود هم پیش ماست»، میخواهد بفرماید وقتی خداوند همه آئمانها و زمین و بلکه همه چیز را میداند حتما اوضاع و احوال شما انسانها را هم کاملا میداند.
🌴ب. شاید بدین خاطر است که غیرمستقیم تذکر دهد که انسان موجودی است که آفرینش همه آنچه در آسمانها و زمین است به خاطر اوست و همه آنها پیوند شدیدی با وجود انسان دارند به نحوی که تنها کسی همه امور مربوط به انسان را میداند که بر تمام آنچه در آسمانها و زمین است نیز احاطه داشته باشد.
موید این مطلب آن است که خداوند نهتنها تصریح کرده که تمام آنچه را در زمین است برای انسان آفریده: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً: اوست آن كسى كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريد» (بقره/29)، بلکه یکی از فلسفههای مهم آفرینش ستارگان در آسمان را زینت دادن آسمانها برای تماشاکنندگان (ظاهرا یعنی برای ما انسانها که ساکن زمین هستیم و از زمین به بالا مینگریم)، معرفی کرده است: :إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ: ما آسمان اين دنيا را به زيور ستارگان آراستيم» (صافات/6) و «وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرين: و به يقين، ما در آسمان برجهايى قرار داديم و آن را براى تماشاگران آراستيم» (حجر/۱۶).
📝ثمره #اخلاقی_معرفتی
بر اساس توضیح فوق، چهبسا با آوردن این جمله میخواهد تذکر دهد که ای انسان! خودت را دست کم نگیر! بدان که وجود تو با کل آنچه در آسمانها و زیمن است مرتبط است و از این رو تنها کسی میتواند برای تو برنامه زندگی بدهد که به همه چیزهایی که در آسمانها و زمین است علم داشته باشد؛ نه خودت و نه هیچ کس دیگری که علم کامل ندارد.
📝ثمره #معرفتشناختی
در فلسفه غرب حدود دو سه قرن است که فضای نسبیگرایی معرفتشناختی رواج دارد با این بهانه که علم ما همواره ناقص است و لذا هیچگاه نمیتوانیم به سخن نهایی و حقیقت قطعی دست یابیم. این کلمه حقی است که یراد بها الباطل! خلط بحثی که در این رویکرد نهفته است در این است که علم کامل با تک گزاره علمی خلط شده است؛ بله، در افق علم کامل به هر چیزی (از جمله انسان) این سخن کاملا درست است و جز خداوندی که همه چیز را میداند هیچکس نمیتواند ادعا کند که تحلیل کامل و جامعی از هر واقعیتی (مثلا از انسان) دارد و تمام زوایای آن واقعیت را درک کرده است؛ اما در افق تک گزارهها قطعا امکان رسیدن به معرفت قطعی وجود دارد که اگر چنین امکانی وجود نداشته باشد حتی همین جمله که «همه چیز نسبی است» نیز پذیرفتنی نخواهد بود. نکته محل تاکید ما این است که این شکاکیتی که در فلسفه غرب مستقر شده در حقیقت ناشی از توجه به همین حقیقت ساده است که جز خداوند (یا کسی که خود خداوند از طریقی غیرمتعارف وی را از علم خویش برخوردار کرده باشد) هیچکس نمیتواند ادعای شناخت کامل و قطعی از انسان داشته باشد؛ و اتفاقا دقیقا به همین جهت است که نیاز به دینی الهی جدی میشود و هیچ دین دستساز بشری توان ارائه راه مناسب زندگی به انسان را ندارد.
آنچه جای تعجب دارد این است که از همین حقیقتی که در فلسفه غرب کاملا مشهود شده به جای اینکه ضرورت مراجعه به خداوند و مبنا قرار دادن رهنمود او برای انسان را نتیجه بگیرند، توصیه به خودبسندگی عقل و معتبر دانستن و به رسمیت شمردنِ همه دینها و آیینهای ساخته بشر را نتیجه گرفتهاند!
@yekaye
#حجرات_16
.
8️⃣ «وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
با اینکه تعبیر «آنچه را که در آسمانهاست و آنچه را که در زمین است» دلالت بر «همه چیز» دارد، چرا بعد از اینکه فرمود «خداوند میداند آنچه را که در آسمانهاست و آنچه را که در زمین است» ادامه داد که «و خداوند به هر چیزی داناست». آیا تکرار در اینجا رخ داده است؟
🌴الف. [میخواهد بفرماید] خداوند، هم به وجود اشيا آگاه است وهم خصوصيّات هر چيزى را مىداند (تفسير نور، ج9، ص200).
🌴ب. شاید جمله دوم بیان دلیل برای جمله اول است: یعنی خداوند «آنچه را که در آسمانهاست و آنچه را که در زمین است» میداند و این بدان جهت است که همه چیز را میداند. آنگاه اگر اشکال شود که چرا از ابتدا همین جمله دوم را نفرمود و چه نیازی به آوردن جمله اول بود یک پاسخش این است که اگر آن را نمیگفت تذکری که با آمدن آن جمله به انسان داده میشد (که در تدبر ۷.ب اشاره شد) از دست میرفت.
🌴ج. ...
@yekaye
#حجرات_16
🔹ارتباط این آیه با آیات قبل و بعد
9️⃣ «قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدینِكُمْ وَ اللهُ یعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللهُ بِكُلِّ شَیءٍ عَلیمٌ»
در آیات قبل سخن از کسانی بود که ادعای ایمان میکردند در حالی که فقط اسلام آورده بودند و ایمان در دلشان وارد نشده بود و خداوند توضیح داد که ایمان واقعی چیست و چه کسانیاند که واقعا ایمان دارند.
در این آيه تذکر میدهد که بیهوده در برابر پیامبر خدا ادعا و تظاهر به ایمان نکنید زیرا این ادعای شما در حقیقت ادعا کردن در پیشگاه خداوند است و گویی میخواهید خدا را از چیزی باخبر کنید که او نمیداند؛ در حالی که او نهتنها تمام زوایای وجودی شما علم دارد بلکه بر تمام آنچه در آسمانها و زمین است و تمام اشیاء علم دارد و اتفاقا به خاطر چنین علمی است که تنها اوست که میتواند دین و روش زندگی مناسب را برای انسان ارائه دهد؛ زیرا که انسان اساسا موجودی است که وجودش به تمام آنچه در آسمانها و زمین آفریده شده مرتبط است (تدبر۷).
آنگاه وقتی این نگاه در انسان تقویت شد و انسان فهمید که وجودش به تمام آنچه در آسمانها و زمین است مرتبط است و تنها خدایی که به همه اینها علم دارد میتواند برنامه زندگی به او بدهد، آنگاه بخوبی میفهمد که چه کوتهبیناند انسانهایی که میپندارند با ایمان آوردنشان بر خداوند منتی دارد، و از این رو در آیه بعد تذکر میدهد که حتی برای همان اسلام آوردن ابتدایی هم اصلا سزاوار نیست که بر خداوند و پیامبرش منت بگذارید، بلکه ار صادقانه بنگرید درخواهید یافت که این خداوند است که حقیقتا بر شما انسانها منت گذاشته است که شما را به ایمان هدایت کرده است.
@yekaye
#حجرات_16
۱۰۸۲) 📖 یمُنُّونَ عَلَیكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَكُمْ بَلِ اللهُ یمُنُّ عَلَیكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإیمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ 📖
ترجمه
💢 بر تو منت میگذارند که اسلام آوردهاند؛ بگو اسلامتان را بر من منت ننهید؛ بلکه [این] خداوند است که بر شما منت میگذارد که شما را به ایمان هدایت کرد، اگر که راستگویید.
سوره حجرات (۴۹)، آیه۱۷
۱۴۰۲/۳/۱۵
۱۶ ذیالقعده ۱۴۴۴
@yekaye
#حجرات_17