.
3⃣ «بِما غَفَرَ لي رَبِّي»
کسی که در راه خدا به شهادت میرسد، به محض اینکه از دنیا میرود گناهانش بخشیده میشود.
🔖همچنین حدیث3 https://eitaa.com/yekaye/1595
@yekaye
.
4⃣ «جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ»
🔺کسی که برای خدا تلاش کند خدا او را اکرام خواهد کرد.
و
🔺 اگر کسی اکرام خدا را بفهمد، هیچ سختیای – حتی کشته شدن با شکنجه – برایش سخت نخواهد بود.
✳️یادآوری:
این مومن را که در راه خدا از فرستادگان الهی دفاع کرد با شکنجه (سنگسار، یا آتش زدن، یا زنده به گور کردن یا ...، کشتند.
🔖 جلسه قبل، تدبر1 https://eitaa.com/yekaye/1580
@yekaye
.
5⃣ «بِما غَفَرَ لي رَبِّي وَ جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ»
این دو جمله را به یک سیاق نیاورد، یعنی فرمود «مرا آمرزید و از اکرامشدگان قرار داد»؛ نه فرمود: «مرا از آمرزیدهشدگان و اکرامشدگان قرار داد» و نه فرمود «مرا آمرزید و اکرام کرد».
چرا؟
🍃الف. آمرزیدن، یک مطلبی است کاملا بین خود انسان و خدا، از این رو، در این مورد از صرفا از کاری که خدا با وی کرد سخن گفت؛ اما
🌱الف.1. اکرام کردن امری ماهیتا اجتماعی است؛ لذا از اکرام او در میان عدهای دیگر که مورد اکرام واقع شدهاند سخن گفت.
🌱الف.2. خود همین که او همنشین و در زمره عدهای از افرادی شود که مورد اکراماند، خودش یک اکرام است. در واقع، با این تعبیر، هم از اکرام کردن او خبر داد و هم چگونگی این اکرام را بیان کرد: اکرام او به این بود که او را همنشنین اکرامشدگان گرداند.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی ( #شهرتطلبی یا مورد #اکرام واقع شدن )
پیوند انسان با اجتماع و زندگی اجتماعی بقدری شدید است که اغلب انسان ها عمده هویت خود را در گروهی که بدان منسوبند مییابند.
مثلا وقتی از هویتِ (= کیستیِ) ما سوال میکنند میگوییم: من مسلمانم، شیعهام؛ ایرانیام؛ و ... .
یعنی خود را در یک زمره افرادی قرار میدهیم و با منسوب شدن به آنان خود را میشناسیم و معرفی میکنیم.
کسانی که هم مثلا از ایرانی بودن خودش بیزار است، گاه به یک جامعه دیگر پناه میبرد و خود را به شکل آنان درمیآورد و به زبان آنان سخن میگوید و ... تا هویت آنجا را به وی نسبت دهند.
🔹از این منظر شاید مهمترین عنصر هویتساز ما این باشد که «ما را در زمره چه کسانی قرار دهند».
از سوی دیگر،
همه ما درصددیم که هویتی ممتاز و افتخارآفرین داشته باشیم، یعنی ما را در زمره کسانی قرار دهند که مورد احترام همگان باشند؛
و بقدری این برایمان موضوعیت دارد که از بسیاری از دلخواههای خود بدین جهت صرف نظر میکنیم که مبادا ما را در زمره افرادی قرار دهند که مورد احترام نیستند.
بدین ترتیب،
اینکه مرا در زمره اکرامشدگان قرار داد، از بزرگترین نعمتهای بهشتی است.
🍃ب. ...
@yekaye
.
6⃣ «جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ»
در قرآن کریم از انواع اکرامهای الهی و نعمت دادنها سخن گفته، چه به خوبان و چه به بدان، واگرچه هر نعمت دادنی را به عنوان نوعی اکرام قبول کرده،
اما هر نعمت دادنی لزوما اکرام مطلق نیست [که اگر از دادن نعمت دریغ کند، به معنای خوار کردن باشد] (فجر/15-17) .
در مقابل فقط در مورد فرشتگان مقرب (انبیاء/26) و یا مومنان کامل – خواه از مخلِصین باشند (معارج/22-35) و یا از مخلَصین (صافات/40-42) - از اکرام مطلق سخن گفته است.
📚 (المیزان، ج17، ص79-80)
پس در اینجا هم که از «مُکرَم» بودن او به صورت مطلق سخن میگوید، دلالت بر مقام خاص وی دارد.
در واقع،
او به بهشت وارد شد؛
اما در میان نعمتهای بهشتی، اشارهای به خوردنیها و حور و قصور و ... نکرد❗️
بلکه فقط از اکرام مطلق خدا در حق خود سخن گفت.
🔹شاید این مطلب مویدی باشد بر اینکه این مومن، مومنی بود که عبادتش فقط برای خدا بود.
این نکته که او در مقام عبودیت محض و فراتر از ترس از جهنم و طمع به بهشت بود، قبلا توضیح داده شد در بحث از:
🔖آیه 20 (جلسه 767، تدبر4، بندب http://yekaye.ir/ya-seen-36-20/ )
🔖و آیه 22 (جلسه 769، تدبر6 http://yekaye.ir/ya-seen-36-22/)
@yekaye
.
7⃣ «جَعَلَني مِنَ الْمُكْرَمينَ»
اینکه «خدا مرا از اکرامشدگان قرار داد» دلالت بر نعمت و پاداش در #عالم_قبر [= برزخ] دارد،
چرا که او زمانی این سخن را گفت که قومش زنده بودند؛
و اگر نعمت در آن عالم ممکن است، عداب قبر هم ممکن است؛
و از این جهت این تعبیری شاهدی است بر [حیات برزخی و] پاداش و عذاب #قبر
📚(مجمعالبیان، ج8، ص659)
و در واقع، این آیه هم از ادله وجود #برزخ است
📚(المیزان، ج17، ص80)
🔖(توضیح بیشتر در جلسه قبل، تدبر4 https://eitaa.com/yekaye/1584 )
@yekaye
775) 🌺 وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلينَ 🌺
💐 ترجمه
و بعد از او بر قومش لشکری از آسمان نازل نکردیم و اصلا نازلکننده هم نبودیم [= بنای نازل کردن هم نداشتهایم]؛
سوره یس (36) آیه28
1397/3/27
3 شوال 1439
@yekaye
🔹أَنْزَلْنا ، مُنْزِلينَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «نزل» در اصل به معنای حرکت از بالا به پایین و هبوط و مستقر شدن در محل مورد نظر (حلول) است.
▪️تفاوت «نزول» با «هبوط» در این است که هبوط، نزولی است که ادامه دارد؛ به تعبیر دیگر، در «نزول»، اصل حرکت رو به پایین بیشتر مد نظر است؛ اما در «هبوط»، استقراری که بعد از این حرکت انجام میشود، بیشتر مورد توجه است.
▪️فعل «نزل» لازم است که با حرف اضافه (مثلا نزل بـ) یا همزه (أنزل) یا تشدید (نزّل) متعدی میشود.
▫️درباره اینکه آیا بین «أنزل» با «نزّل» تفاوتی هست یا نه، برخی به این نظر متمایلند که تفاوت مهمی بین این دو نیست (لسان العرب۱۱/ ۶۵۶)
▫️اما برخی بین این دو تفاوت دیده و شواهدی از قرآن هم بر این تفاوت ارائه کردهاند.
🔸امروزه معروفترین تفاوت، این است که «نزّل» دلالت بر نزول تدریجی میکند، اما «أنزل» دلالت بر نزول دفعی دارد.
البته مطلب ظاهرا دقتی بیش از این دارد.
🔸راغب اصفهانی چنین توضیح داده که «نزّل» در جایی است که فروفرستادن، جداجدا و یکی پس از دیگری انجام شده باشد؛ اما «أنزل» معنای عامی دارد و هم این حالت و هم حالتی را که یکجا فرو فرستاده شده باشد شامل میشود.
🔸مرحوم مصطفوی بر این باور است که تفاوت این دو تعبیر در این است که در «أنزل»، صدور فعل از فاعل، بیشتر مورد عنایت است؛ اما در «نزّل» خود فعل از جهت وقوع و تعلق گرفتن آن به متعلَقش، بیشتر مورد توجه است.
🔖جلسه ۹۷ http://yekaye.ir/al-qadr-097-01/
▪️«مُنزِل» اسم فاعل از این ماده در باب افعال میباشد؛ به معنای نازل کننده.
@yekaye
🔹 جُنْدٍ
▪️همگان اتفاق نظر دارند که کلمه «جُند» به معنای لشکر و سپاه است؛
اما درباره اصل و ریشه آن،
▫️برخی بر این باورند که ماده «جند» در اصل بر گرد هم آمدن و نصرت دارد
📚(معجم المقاييس اللغة، ج1، ص485)
▫️هرچند به نظر برخی اصل این ماده دلالت بر غلظت و شدت دارد که به زمین سختی که سنگلاخ باشد «جَنَد» گفته میشده و به همین مناسبت است که به لشکریان هم «جُند» میگویند.
📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص207)
▪️این ماده به دو صورت «أَجْنَاد» و «جُنُود» جمع بسته میشود که البته در قرآن کریم فقط به صورت «جنود» آمده است.
این ماده در قرآن کریم 29 بار (فقط به صورت «جُند» یا «جُنود») به کار رفته است.
@yekaye
🔹ما كُنَّا مُنْزِلينَ
«
▪️ما» در اینجا را عموما «ما»ی نافیه دانستهاند که بر همین اساس ترجمه شد؛
اما احتمالات دیگر هم مطرح است:
▪️یکی «ماء» زائده (زاید بودن به معنای این است که برخلاف مای نافیه و استفهامیه و موصوله و ...، معنای خاصی را بر جمله اضافه نمیکند) که به معنای «قد» میباشد؛ آنگاه یعنی «بر قومش لشکری از آسمان نازل نکردیم در حالی که حتما این کار را میکردیم»؛
▪️دوم اینکه «ما»ی موصوله باشد و عطف به «جُند» شود؛ آنگاه یعنی: «از آسمان لشکری و نیز آنچه که [در خصوص اقوام گذشته] نازلکنندهاش بودیم بر قوم او نازل نکردیم.»
📚 (التبيان في إعراب القرآن، ص320 ؛ تفسیر الصافی، ج4، ص252 )
▪️به نظر میرسد به همین ترتیب، احتمال اینکه «ما» را «ما»ی استفهامیه بدانیم نیز منتفی نیست، که در این صورت باید در جمله قبل هم «ما» را استفهامیه گرفت که دال بر استعظام (بزرگ شمردن) و تعجب است، شبیه «ما القارعة»؛ آنگاه معنایش چنین میشود: «و بعد از او بر قومش چه لشکری از آسمان نازل کردیم و ما چه نازلکنندهای بودیم؟!»
🔸توضیح بیشتر هر یک از اینها در قسمت تدبر خواهد آمد.
@yekaye
☀️1) امام سجاد در فرازی از دعای وداع ماه رمضان فرمودهاند:
خدایا! میپوشانی عیب کسی را كه اگر میخواستی، رسوايش میساختی؛
و عطا میكنی به کسی كه اگر میخواستی، میتوانستی محرومش کنی.
و هردوی آنان سزاوار رسوایی و محرومیت بودند؛ ولی تو ای خداوند، كار خود بر تفضل بنا نهادهای و قدرت خود را بر درگذشت از گناهان جاری داشتهای.
با آنان كه تو را عصيان كنند، با بردباری روياروی شوی
و آنان را كه آهنگ ستم بر خود كنند، مهلت دهی و با آنان مدارا كنی،
باشد كه به سوی تو باز گردند،
و چاره كارشان به توبه سپاری،
تا آن كه بايد هلاك شود در مهلكه نيفتد و آن كه از نعمت تو مست غرور شده و طريق شقاوت در پيش گرفته بدبخت نگردد، مگر آنگه كه ديگرش عذری نماند و حجت بر او تمام شود.
همه اينها از روی كرم و عفو توست ای خدای بخشنده و سودی است كه از عطوفت تو حاصل گردد، ای خدای بردبار.
📚الصحيفة السجادية (45) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ:)
اللَّهُمَّ ... تَسْتُرُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَی مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنْعِ غَيْرَ أَنَّكَ بَنَيْتَ أَفْعَالَكَ عَلَی التَّفَضُّلِ، وَ أَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَی التَّجَاوُزِ وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ، تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَی الْإِنَابَةِ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَی التَّوْبَةِ لِكَيْلَا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هَالِكُهُمْ، وَ لَا يَشْقَی بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ، كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يَا كَرِيمُ، وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ يَا حَلِيمُ.
@yekaye
☀️2) در واقعهای عدهای از شیعیان به محضر امام سجاد ع گلایه میکنند از هجوم بنیامیه بر آنان و ظلمهایی که آنان در حق اهل بیت ع روا میدارند.
در فرازی از این گفتگو امام سجاد ع دست به دعا برمیدارند و میفرمایند:
خدایا، تو منزهی! چه اندازه بردباری و چه بزرگواری؛ و از بردباریت اینکه به بندگانت مهلت دادی تا حدی که گمان کردند از آنان غافلی و اینها هیچیک بر مقدراتت غلبه نکند و حکم تو را برنگرداند، که تدبیر تو آن گونه است که خود خواستهای و خودت بهتر آن را میدانی...
📚الهداية الكبری، ص227
وَ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْقُمِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عِيسَی، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْبُرْسِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَوْصِلِيُّ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ، عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ، عن زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ سَيِّدِ الرُّهْبَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا) ...
فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِكَ نَظَرَ إِلَی السَّمَاءِ، وَ قَالَ: سُبْحَانَكَ مَا أَحْلَمَكَ، وَ أَعْظَمَ شَأْنَكَ، وَ مِنْ حِلْمِكَ أَنَّكَ أَمْهَلْتَ عِبَادَكَ حَتَّی ظَنُّوا أَنَّكَ أَغْفَلْتَهُمْ وَ هَذَا كُلُّهُ لَا يُغَالِبُ قَضَاءَكَ وَ لَا يَرُدُّ حُكْمَكَ، تَدْبِيرُكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي.
@yekaye
.
1⃣ «وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ»
مقصود از این تعبیر که «بعد از او بر قومش لشکری از آسمان نازل نکردیم» چیست؟
🍃الف. با توجه به آیه بعد، مقصود از لشکر آسمانی، ملائکه عذاب است و معنای آیه این است که برای هلاکت آنان لشکری از آسمان نفرستادیم، بلکه به یک صیحه بسنده کردیم
📚 (مجمعالبیان، ج8، ص759؛ المیزان، ج17، ص80)
🍃ب. با توجه به آیات قبل، مقصود از لشکر آسمانی، فرشتگان وحی است؛ یعنی بعد از اینکه با فرستادگان ما چنان کردند، دیگر حجت بر آنان تمام شد و دیگر وحیای بر آنان فرونفرستادیم، بلکه آنان را عذاب کردیم
📚(حسن و مجاهد، به نقل از مجمعالبیان، ج8، ص759)
🍃ج. چهبسا منظور از «جند» نه برای نابودی، بلکه برای یاری باشد؛ یعنی با توجه به اینکه همه ما دائما با جنود الهی یاری میشویم و روزیمان و ... به نزول از آسمان وابسته است، پس از این اقدامی که آنان کردند، دیگر یاری آسمان را از آنان قطع کردیم.
🍃د. ...
@yekaye
.
2⃣ «وَ ما كُنَّا مُنْزِلينَ»
چنان که در نکات ادبی اشاره شد
https://eitaa.com/yekaye/1615
درباره حرف «ما» در این جمله چند نظر بیان شده، و متناسب با هر نظری هم معنایی از آیه متصور است.
پس مقصود از این آیه میتواند عبارت باشد از:
🍃الف. «ما» نافیه باشد: ما نازلکننده نبودیم؛ آنگاه یعنی:
🌱الف.1. یعنی ما برای هلاکت آنان، لشکری از آسمان نفرستادیم، و اصلا روالمان نبوده که برای هلاکت امتها لشکر بفرستیم، بلکه با یک صیجه و مانند آن همگیشان را هلاک میکنیم.
📚(مجمعالبیان، ج8، ص759؛ المیزان، ج17، ص80)
🌱الف.2. یعنی ما برای هلاکت آنان، لشکری از آسمان نفرستادیم، و روالمان نبوده که برای هلاکت همه امتها لشکر بفرستیم، بلکه هریک از این امتهای سرکش را به نحوی به هلاکت میرسانیم؛ یکی را با صیحه، یکی را با لشکر آسمانی (مثل جتگ بدر) و ...
📚(البحر المحیط، ج9، ص59)
🌱الف.4. یعنی وقتی ما بخواهیم امتی را هلاک کنیم، دیگر روالمان این نیست که باز هم فرشتگان وحی و پیامبری برای آنان بفرستیم.
🔖(بر اساس معنای ب در تدبر1 https://eitaa.com/yekaye/1623)
🌱الف.3. ...
🍃ب. «ما» زائده باشد: در حالی که نازلکننده بودیم؛ آنگاه یعنی:
🌱ب.1. ما در حالی که برای هدایت، فرشتگان وحی را میفرستادیم، اما بعد از این قتل، دیگر بر آنان کسی را نفرستادیم.
🌱ب.2. در حالی که ما برای گذران زندگی همه انسانها از آسمان به آنان مدد میرساندیم، دیگر باب روزی و ... از آسمان را بر آنها بستیم.
🌱ب.3. ...
🍃ج. «ما» موصوله باشد: و آنچه نازلکنندهاش بودهایم (و عبارت عطف به «جند» باشد)؛ آنگاه یعنی:
🌱ج.1. «از آسمان لشکری و نیز آنچه که در خصوص اقوام گذشته نازلکنندهاش بودیم (مانند سنگ و طوفان و بارانهای سیلآسا و ...) بر قوم او نازل نکردیم.»
📚(ابنعطیه، البحر المحیط، ج9، ص59؛ و نیز به نقل از تفسیر الصافی، ج4، ص252 )
🌱ج.2. ...
🍃د. «ما» استفهامیه باشد؛ آنگاه یعنی:
🌱د.1. و [او ندانست و شما هم خبر ندارید که] بعد از او بر قومش چه لشکری از آسمان نازل کردیم و ما چه نازلکنندهای بودیم؟! و بعد در آیه بعد این را توضیح میدهد.
شبیه آیات ابتدایی سوره قارعه، که ابتدا میفرماید تو چه میدانی قارعه چیست؟ بعد آن قارعه را توضیح میدهد.
(این معنا بویژه اگر در آیه قبل «ما» را «ما»ی استفهامیه بگیریم، مناسبت پیدا میکند: او میگوید که من از دنیا رفتم و کاش قوم من میدانستند که چگونه خدا مرا بخشید؛ و اینجا هم خدا میفرماید: و او هم از دنیا رفت و نفهمید که ما بر آن قوم چه فرستادیم.)
🌱د.2. ...
@yekaye
.
3⃣ «قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ... وَ ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ ...»
علت این تغییر سیاق در آیات چیست؟
یعنی چرا آنجا که خطاب به بهشت رفتن او بود با تعبیر مجهول آمد و نفرمود: گفتیم که به بهشت وارد شود؛ اما اینجا با ضمیر متکلم آمد؟
🍃الف. اینجا که عذاب را با تعبیر «ما چنین میکنیم» آورد، از باب نشان دادن عظمتش بود؛ اما آنجا چهبسا میخواهد اشاره کند به اکرام وی و تهنیتی که خدا، فرشتگان و اولیای خدا به مومن خطاب میکنند؛ شبیه عروسی که وقتی میخواهد به حجله رود همه به او از باب تهنیت «بفرما» میگویند.
📚(مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج26، ص268)
🍃ب. ...
@yekaye
.
4⃣ «وَ ما أَنْزَلْنا ... مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما كُنَّا مُنْزِلينَ»
فرشتگان مأموران قهر يا مهر الهی هستند و فرود آمدن يا نيامدن آنها به امر خداوند است.
📚(تفسير نور، ج9، ص536)
@yekaye
.
5⃣ قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمي يَعْلَمُونَ ... ما أَنْزَلْنا عَلی قَوْمِهِ ... فَإِذا هُمْ خامِدُونَ
حبیب نجار با اینکه از آن قوم بود، اما او در ززمره آنان محسوب نشد؛ او بهشتی شد و قومش جهنمی شدند.
💠تعارض #ناسیونالیسم و #ملیگرایی با نگاه قرآنی
در ادبیات قرآنی تفاوتی است بین #قوم و #اهل_قریة با #امت .
🔺#امت آناناند که
🔹بر یک مرام و یک شیوه هستند
(لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً هُمْ ناسِكُوه؛ حج/67)،
🔹یعنی یک رویه برایشان جذاب است
(كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ؛ انعام/108)،
🔹برخی صالحاند و برخی فاسد
(وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِک؛ اعراف/168)
اما
🔻#قوم و #اهل_قریه یعنی آنان که از یک نژادند یا در یک جا با هم زندگی میکنند،
▫️اینان علیرغم این اشتراک کاملا ممکن است در میانشان اختلاف شدید باشد.
▫️کسانی که از یک قوم باشد لزوما چنین نیست که همگی در زمره همدیگر و در یک راستا محشور شوند؛
از یک قوم، یکی به اوج بهشت میرود و دیگری در قعر جهنم (آیات فوق)؛
در حالی که
🔹اگر کسی از هر امتی باشد حتما از آنان است و با آنان محشور میشود؛
🔹وحدتبخش آنان باورها و مرام آنان است؛ و این وحدت، یک وحدت واقعی است، و
🔹 ظاهرا بدین جهت است که یک نامه عمل جمعی دارند
(كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعی إِلی كِتابِهَا؛ جاثیه/28).
در واقع،
آنچه انسانها را واقعا به هم مرتبط میکند و ارزش آن دارد که به هم علقه داشته باشند،
باورها و مرام مشترکشان است؛ نه زمین یا نژاد مشترک.
بدین ترتیب،
واضح میشود که در نگاه قرآنی #ناسیونالیسم و تعصب #خون و #سرزمین و #نژاد هیچ ارزشی ندارد؛
و تنها و تنها باورها و مرامهای مشترک است که انسانها را به هم پیوند میزند.
📜برگی از تاریخ 📜
معروف است که مهندس بازرگان گفته است:
«امام خمینی ایران را برای اسلام میخواهد؛ حال آنکه من اسلام را برای ایران میخواهم»
من این جمله را مستندا از او نیافتم؛
اما هرکس که این را گفته باشد، معلوم است که چه اندازه از تعالیم قرآن دور بوده است❗️
🗓شاید مروری بر کلمات امام خمینی – که از زلال چشمهسار قرآن سیراب شده بود - در اینجا بیوجه نباشد:
رئیس جمهور ... شخصی باشد که درصدد باشد که اسلام را تقویت بکند.
درصدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند، نه درصدد این باشد که ملیت را احیا بکند.
آنهایی که میگویند: «ما ملیت را میخواهیم احیا بکنیم»، آنها مقابل اسلام ایستادهاند.
اسلام آمده است که این حرفهای نامربوط را از بین ببرد.
افراد ملی به درد ما نمی خورند، افراد مسلم به درد ما میخورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را میخواهیم، ملیت را میخواهیم، و اسلام را نمیخواهیم.
آنکه در خارج گفت که «اول من ایرانی هستم، ملی هستم، دوم ایرانی هستم، سوم اسلامی» [اشاره به شاپور بختیار]؛ این اسلام نیست! تو سوم هم اسلامی نیستی.
📚(صحیفه امام، جلد 13، ص77 ؛ 15/5/1359)
✳️ تبصره
توجه شود اینکه انسان در فکر #ملت خود باشد و برای ارتقای آنان تلاش کند، هیچ ربطی به #ملیگرایی مذموم ندارد❗️
ملیگراییای که امام خمینی آن را نکوهش میکرد و خلاف منطق قرآن است، آن است که قومیت و سرزمین و ... ، به جای دین و باورهای عمیق، معیار اصلی مرزبندی انسان قرار بگیرد.
@yekaye
776) 🌺 إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ خامِدُونَ 🌺
💐 ترجمه
جز یک فریاد [نیاز] نبود و بناگاه همگی خاموش شدند.
سوره یس (36) آیه29
1397/3/28
4 شوال 1439
@yekaye