☀️7) الف. از امام باقر ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
همانا ادای بدهکاری مقدم بر وصیت است، و وصیت در پی ادای دین انجام میشود؛ سپس نوبت به تقسیم میراث میرسد بعد از انجام وصیت؛ [و در زمینه تقسیم ارث هم] همانا اولین چیزی که ادا میشود کتاب و دستور الهی است. [ظاهرا یعنی اول سهمهای تعیین شده در قرآن، و سپس بقیه سهمها]
📚الكافي، ج7، ص24؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص193؛ تفسير العياشي، ج1، ص226
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ص
إِنَّ الدَّيْنَ قَبْلَ الْوَصِيَّةِ ثُمَّ الْوَصِيَّةَ عَلَى أَثَرِ الدَّيْنِ ثُمَّ الْمِيرَاثَ بَعْدَ الْوَصِيَّةِ فَإِنَّ أَوَّلَ الْقَضَاءِ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
☀️ب. در همین راستا از امیرالمومنین ع روایت شده است: شما در این آیه [= «بعد از وصیتی که بدان وصیت شدهاید یا بدهیای»] وصیت را قبل از دین و بدهکاری میخوانید، در حالی که رسول الله دین و بدهکاری را پیش از وصیت مقرر فرمود.
📚مجمع البيان، ج3، ص26
روي عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ إِنَّكُمْ تَقْرَءُونَ فِي هَذِهِ الآية [= مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ] الْوَصِيَّةَ قَبْلَ الدَّيْنِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَضَى بِالدَّيْنِ قَبْلَ الْوَصِيَّةِ.
@yekaye
☀️8) از امام صادق ع سوال شد درباره شخصی که به شخص دیگری وصیت کرده است [= او را وصی خود قرار داده] و بدهیای برعهدهاش است.
فرمودند: این شخص آنچه از بدهی برعهده او بوده ادا میکند و ما بقی را بین ورثه او تقسیم مینماید.
گفتم: اگر این بدهیاش از ارثی که برجای گذاشته بیشتر باشد، مازادش را از وارثان میگیرند یا برعهده این وصی است؟
فرمود: از ورثه گرفته نمیشود؛ و این وصی [در صورتی که وصایت وی را قبول کرده باشد] ضامن آن است.
📚الكافي، ج7، ص24؛ من لا يحضره الفقيه، ج4، ص224؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص168
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَوْصَى إِلَى رَجُلٍ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ.
فَقَالَ يَقْضِي الرَّجُلُ مَا عَلَيْهِ مِنْ دَيْنِهِ وَ يَقْسِمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ الْوَرَثَةِ قُلْتُ فَسُرِقَ [فَيُفَرِّقُ الْوَصِيُّ] مَا كَانَ أَوْصَى بِهِ مِنَ [فی] الدَّيْنِ مِمَّنْ يُؤْخَذُ الدَّيْنُ، أَ مِنَ الْوَرَثَةِ [أَمْ مِنَ الْوَصِيِّ]؟
قَالَ لَا يُؤْخَذُ مِنَ الْوَرَثَةِ وَ لَكِنَّ الْوَصِيَّ ضَامِنٌ لَهَا.
@yekaye
☀️9) حسن بن جهم میگوید: از امام رضا ع سوال کردم درباره مردی که من به او بدهکار بودم و مُرد و فرزندانی اعم از مرد و زن و خردسال برجای گذاشت؛ مردی از آنان نزد من آمد و گفت: آنچه را که به پدر ما بدهکار بودهای حلال کردم؛ سهم خودم که برای تو باشد، و سهم برادران و خواهرهایم هم بر تو حلال باشد و من ضامن میشوم که آنان را از تو راضی کنم.
فرمود: پس در این صورت تو در گشایش و آزادی هستی.
گفتم: اگر به آنها نداد چطور؟
فرمود: این برعهده اوست.
گفتم:اگر بقیه ورثه سراغ من آمدند و گفتند حق ما را بده؟!
فرمود: در ظاهر حکم به نفع آنان داده میشود؛ اما بین تو و خدایت تو مدیون آنها نیستی، اگر که آن مردی که بر تو حلال کرد برای تو ضمانت کرده باشد که رضایت آنان را به دست میآورد و اوست که باید آنچه ضمانت کرده را عمل کند.
گفتم: چه میفرمایید در مورد کودکی که به مادرش بگوید حلالش کن!
قرمود: بله [= جایز است] در صورتی که مادر مالی که بدان وسیله او را راضی کند یا به او بدهد داشته باشد.*
گفتم: اگر نداشته باشد چطور؟
فرمودند: خیر!
گفتم: اما من شنیده بودم که شما فرمودهاید حلال کردن این مادر جایز است.
فرمود: مقصودم وقتی بود که او مالی داشته باشد.
گفتم: آیا پدر میتواند از طرف پسرش حلال کند؟
فرمود: ما با امام کاظم ع [=پدرمان] در این زمینه کاری نداشتیم، در اموال ما هرچه میخواست انجام میداد.
گفتم: اگر آن مرد از طرف این کودک هم برایم ضمانت کرد و مساله برای من در خصوص سهم او حلال شد؛ حالا اگر آن مرد پیش از آنکه آن کودک به سن بلوغ برسد مُرد، آیا چیزی برعهده او نیست؟
فرمود: مطلب همان گونه است که با تو شرط کرده بود.
✳️ پی نوشت
* مرحوم مجلسی توضیح داده که ظاهرا این بدان جهت است که به مصلحت کودک باشد و کودک ضرر نکند، زیرا کودک حق تصرف در اموالش را ندارد (ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، ج15، ص25)
ظاهرا مقصود این است که از سیره امام کاظم ع شاهدی بیاورند که چنین تصرفی از جانب پدر مجاز است.
📚الكافي، ج7، ص25؛ تهذيب الأحكام، ج9، ص167-168
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ لَهُ عَلَيَّ دَيْنٌ وَ خَلَّفَ وُلْداً رِجَالًا وَ نِسَاءً وَ صِبْيَاناً. فَجَاءَ رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَقَالَ: أَنْتَ فِي حِلٍّ مِمَّا لِأَبِي [مِنْ مَالِ أَبِي] عَلَيْكَ مِنْ حِصَّتِي وَ أَنْتَ فِي حِلٍّ مِمَّا لِإِخْوَتِي وَ أَخَوَاتِي وَ أَنَا ضَامِنٌ لِرِضَاهُمْ عَنْكَ.
قَالَ تَكُونُ [یکون] فِي سَعَةٍ مِنْ ذَلِكَ وَ حِلٍّ.
قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يُعْطِهِمْ؟
قَالَ كَانَ ذَلِكَ فِي عُنُقِهِ.
قُلْتُ فَإِنْ رَجَعَ الْوَرَثَةُ عَلَيَّ فَقَالُوا أَعْطِنَا حَقَّنَا؟
فَقَالَ لَهُمْ ذَلِكَ فِي الْحُكْمِ الظَّاهِرِ فَأَمَّا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْتَ مِنْهَا فِي حِلٍّ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ الَّذِي أَحَلَّ لَكَ [حَلَّلَكَ] يَضْمَنُ لَكَ عَنْهُمْ رِضَاهُمْ فَيَحْتَمِلُ الضَّامِنُ [لِمَا ضَمِنَ] لَكَ.
قُلْتُ فَمَا تَقُولُ فِي الصَّبِيِّ لِأُمِّهِ أَنْ تُحَلِّلَ؟
قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ لَهَا مَا تُرْضِيهِ [به] أَوْ تُعْطِيهِ.
قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا؟
قَالَ فَلَا.
قُلْتُ فَقَدْ سَمِعْتُكَ تَقُولُ إِنَّهُ يَجُوزُ تَحْلِيلُهَا.
فَقَالَ إِنَّمَا أَعْنِي بِذَلِكَ إِذَا كَانَ لَهَا مَالٌ.
قُلْتُ فَالْأَبُ يَجُوزُ تَحْلِيلُهُ عَلَى ابْنِهِ؟
فَقَالَ لَهُ مَا كَانَ لَنَا مَعَ أَبِي الْحَسَنِ ع أَمْرٌ يَفْعَلُ فِي ذَلِكَ مَا شَاءَ.
قُلْتُ فَإِنَّ الرَّجُلَ ضَمِنَ لِي عَنْ ذَلِكَ الصَّبِيِّ وَ أَنَا مِنْ حِصَّتِهِ فِي حِلٍّ فَإِنْ مَاتَ الرَّجُلُ قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَ الصَّبِيُّ فَلَا شَيْءَ عَلَيْهِ؟
قَالَ الْأَمْرُ جَائِزٌ عَلَى مَا شَرَطَ لَكَ.
@yekaye
💢در فرازی از این آیه هشداری است برای اصلاح برخی سنتهای غلط اجتماعی، که ائمه این اصلاح را عمومیت دادهاند:
☀️10) یکی از شیعیان روایت کرده است که در مدینه ازدواج کردم و مدتی بعد از ازدواجش امام صادق ع را ملاقات نمودم.
امام از من پرسید: [همسرت را] چگونه یافتی؟
گفتم: مردی ندیدم که خوبیای در زنی که با او ازدواج کرده سراغ داشته باشد مگر اینکه من هم آن خوبی را در این یافتم؛ ولیکن به من خیانت کرد!
فرمود: چطور؟
گفتم: برایم دختر به دنیا آورد!
حضرت فرمود: نکند [از دختر] بدت میآید! همانا حداوند میفرماید: «پدرانتان و فرزندانتان، نمیدانید کدامیک برایتان سودمندتر است» (نساء/11)
📚الكافي، ج6، ص5
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مِهْزَمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ ثِقَةٍ حَدَّثَهُ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ:
تَزَوَّجْتُ بِالْمَدِينَةِ؛ فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: كَيْفَ رَأَيْتَ؟
قُلْتُ مَا رَأَى رَجُلٌ مِنْ خَيْرٍ فِي امْرَأَةٍ إِلَّا وَ قَدْ رَأَيْتُهُ فِيهَا؛ وَ لَكِنْ خَانَتْنِي!
فَقَالَ وَ مَا هُوَ؟
قُلْتُ وَلَدَتْ جَارِيَةً!
قَالَ لَعَلَّكَ كَرِهْتَهَا؟! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ: «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعا».
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
1️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
اگر از آیاتی که به طور کلی درباره سهم داشتن هریک از زن و مرد در ارث، ویا لزوم رعایت سهم یتیمان و اینکه کسی را نباید از ارثی که خدا برایش قرار داده محروم کرد، ویا توصیههای اخلاقی در زمینه ارث (مانند آیات 7و8 همین سوره نساء) آمده صرف نظر کنیم و صرفا بخواهیم سراغ آیاتی برویم که مقدار سهمالارث را معین کردهاند، سه آیه در قرآن کریم است که به این موضوع پرداخته است که همگی در سوره نساء آمدهاند: آیات 11 و 12 و 176.
💢در آیه حاضر بعد از اینکه برخی از سهمالارثها را بیان میکند تذکر میدهد که این نوع تقسیم ارث بر اساس علم و حکمت خداوندی است و شما واقعا نمیدانید که چه کسانی واقعا بیشتر برای شما سودمندند که بخواهید همه چیز را با وصیت خودتان حل کنید و اصرار داشته باشید که سهمالارث را صرفا بر اساس نظر شخصی خود تقسیم کنید.
و بویژه، تعبیر «آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» از شواهدی است که نشان میدهد که حکم ارث بر یک اساس تکوینی فطری بنا نهاده شده است؛ نه صرفا یک قرارداد و اعتبار محض باشد. (المیزان، ج4، ص210)
📝 #ارث_در_اسلام
در نگاه غربی روابط اجتماعی و خانوادگی انسانها صرفا تابع توافق و قرارداد و دلخواه افراد تنظیم میشود؛
اما در شریعت اسلام، حتی اگر اغلب شرکتهای اجتماعی را قراردادی بدانیم، وضعیت خانواده یک وضعیت قراردادی-طبیعی است (مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص12)
و از این رو، همه چیز صرفا تابع قراردادها و دلخواهها نیست.
از این رو،
⛔️در زمینه ارث این گونه نیست که صرفا وصیت میت تکلیف همه چیز را تعیین کند؛
⛔️و یا بازماندگان به نحو مساوی همه چیز را بین خود تقسیم کنند؛
بلکه
در نگاه اسلامی لااقل سه مطلب جدی گرفته شده است:
💠اولا اگر چه هرکس در زمان حیاتش هرگونه که بخواهد میتواند اموالش را تقسیم کند، اما اگر مُرد وصیتش فقط در یک سوم اموالش قابل اجراست؛ شاید این شرط را اسلام بدین جهت گذاشته که جلوی اجحافی که گاه به خاطر حب و بغضها رخ میدهد را بگیرد؛ چنانکه در فضاهای غربی فراوان میشنویم که مثلا پدری به خاطر لجبازی یا کدورتی همه فرزندان و حتی نزدیکان خود را از ارث محروم کرد و کل ماترک خود را به یکی از دوستانش و یا حتی برای سگ خودش قرار داد و ... . در اسلام چنین چیزی امکان ندارد.
💠ثانیا بین وارثان یک طبقهبندی پیچیدهای انجام داده است: سه طبقه اصلی قرار داده که تا یکی از طبقه قبل باقی است، به طبقات بعدی چیزی نمیرسد؛ این طبقات به ترتیب عبارتند از:
🔺طبقه اول: فرزندان و والدین؛ در این طبقه، اگر فرزندانی در کار نباشد فرزندانِ فرزندان (نوهها) در درجه دوم وارد تقسیم میشوند؛ و اگر آنها هم نباشند، فرزندان فرزندان فرزندان (نبیرهها) وارد تقسیم میشوند.
🔺طبقه دوم: برادران و خواهران و پدربزرگها و مادربزرگها؛ در این طبقه، اگر اینها نباشند در درجه دوم، نوبت به برادرزادهها و خواهرزادهها و والدینِ پدربزرگ و مادربزرگها میرسد
🔺طبقه سوم: عمو و عمه و دایی و خاله است؛ که اگر اینها نباشند در درجه بعد به فرزندان اینها؛ و اگر آنها هم نباشند، به فرزندان آنها، و عمو و عمه و دایی و خالهی والدین میرسد.
🔺در کنار این طبقات همسر شخص است؛ کسی است که با همه طبقات ارث میبرد و مانع از ورود طبقه بعدی نمیشود؛ یعنی سهم معینی دارد، که از یک حدی بیشتر نمیشود (و از این رو، اگر طبقه اول نبود، طبقه بعدی وارد میشود و مابقی را به همسر نمیدهند) و از یک حدی هم کمتر نمیشود (یعنی اگر مهمترین افراد طبقه اول باشند باز سهم او محفوظ است). شاید متمایز کردن همسر این است که همسر تنها شخصی است که با رابطه سببی مستقیم جزء خویشاوندان انسان میشود؛ از این جهت هم ظرفیت زیادی برای سوءاستفاده هست (با کسی که پولدار است ازدواج کنند تا همه اموالش را به ارث ببرند) و هم به خاطر اینکه عضو طبیعیِ خانواده همسرش نیست امکان ظلم به وی بیشتر است (اعضای فامیل با هم تبانی کنند و وی را محروم سازند)شاید بدین جهات بوده که برای وی وضعیت خاصی در نظر گرفتهاند که سهمش از یک حدی بیشتر، و از یک حدی کمتر نشود.
@yekaye
👇ادامه #ارث_در_اسلام👇
👇ادامه #ارث_در_اسلام👇
💠ثالثا در هر طبقهای این گونه نیست که افراد سهم مساوی ببرند؛ ویا اینکه با وجود افراد دیگر مقدار ارثشان تغییری نکند؛ بلکه به خاطر ضوابط بسیار پیچیدهای که در روابط اجتماعی انسانها با همدیگر وجود دارد و ملاحظات اجتماعی متعددی که در نحوه تامین مخارج خانوادهها در اسلام مد نظر قرار گرفته، سهمهای افراد هر طبقه هم با نسبتهای خاصی برقرار شده است. یکی از این پیچیدگیها این حاجب شدن برخی از افراد برای سهم بردن برخی دیگر است؛ یعنی گاه وجود یک نفر در یک طبقه یا حتی در طبقه دیگر، موجب میشود که کسی در جایی سهم ارثش بیشتر ویا کمتر شود. گاه مواردی پیش میآید که وجود (یا عدم)یک نفر موجب کاهش (یا افزایش) سهم کسی میشود، بدون اینکه خود آن شخص که چنین نقشی را ایفا کرده،از ارث سهمی داشته باشد.
نمونه بارزش در تدبر 5 بیان خواهد شد.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
2️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
این آیه (به همراه دو آیه دیگر) در مقام بیان سهمالارث شرعی افراد است و برخی افرادی که نزد خداوند سهمشان به صورت قطعی معین شده است را بیان میکند.
💢ضوابطی که در این آیه بیان شده بدین قرار است:
✅الف. در مورد فرزندان، در حالت عادی، سهم شخص مذکر دو برابر سهم شخص مونث است. (در آیه 176 خواهیم دید که این ضابطه در طبقه دوم، و بین برادران و خواهران هم پیاده میشود؛ و البته در طبقههای مختلف با برخی شرایط، این سهم ممکن است تغییراتی کند؛ یعنی با پیچیدگیهایی ممکن است مثلا نوههای مذکر حتی نصف نوههای مونث ارث ببرند.)
✅ب. اگر فرزندان میت فقط دخترند و نه پسر، آنگاه اگر فقط یک دختر است، نصف میراث؛ و اگر بیش از یک دختر است دوسوم میراث به او میرسد؛ که البته ممکن است سهم دختران (به خاطر وجود یا عدم همسر و والدین میت) بیشتر ویا کمتر هم بشود. (اگر والدین و همسر –اعم از زوج یا زوجه- یا یکی از والدین و شوهر زنده باشند، ابتدا سهم همسر و والدین کسر میشود و باقیماندهاش -که کمتر از دوسوم است- به دختران میرسد؛ اگر فقط والدین زنده باشند دقیقا دوسوم سهم دختران خواهد شد؛ و در بقیه حالات سهم دختران بیش از دوسوم خواهد شد)
✅ج. سهم هریک از والدین،
ج.1. اگر میت فرزند داشته باشد، سهم هریک از آن والدین، حداقل یک ششم است. (بقیه به همسر و فرزند میرسد)
ج.2. اگر میت فرزند نداشته باشد؛ سهم مادرش حداقل یک سوم است؛ اما اگر میت برادرانی داشته، سهم مادرش همان یک ششم است. (در هر دو صورت مذکور، سهم همسر داده میشود و بقیه به پدر میرسد)
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
3️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
هم در طبقه اول، در مورد فرزندان (با توجه به این آیه)، و هم در طبقه دوم، در بین خواهر و برادران (با توجه به آیه 176 همین سوره)، در حالت عادی، [یعنی غیر از برخی شرایط خاص] سهم فرد مذکر دوبرابر فرد مونث است.
📝بحثی در #فلسفه_احکام:
چرایی تفاوت ارث زن و مرد
💢دوبرابر بودن سهم مرد در ارث، یک ضابطه عمومی و صددرصدی نیست؛ بلکه ارث در شرایط مختلف متفاوت میشود:
🔻 در موارد متعددی ارث زن و مرد مساوی است (مثلا در اغلب حالات در ارثی که پدر و مادر میبرند؛ یا در سهم ارث خواهران و برادرانِ مادری، حدیث 4.ب)
🔻گاه ممکن است سهم جنس مونث دوبرابر سهم جنس مذکر شود (مانند جایی که شخصی بمیرد و فقط والدین و دو دختر از او بمانند؛ بر اساس همین آیه 11، هریک از دختران یک سوم، ولی پدر یک ششم سهم دارد؛ یا اینکه اگر ارث به طبقه دوم برود و نوههای دختری میت، پسر باشند؛ و نوههای پسریِ میت، دختر باشند؛ سهم دختران دوبرابر پسران است)
🔻و یا حتی گاه سهم جنس مونث سه برابر مذکر میشود (مانند جایی که از میت فقط یک دختر و یک پدر بماند، که سهم دختر سه برابر سهم پدر میشود، حدیث 4.الف).
🔸پس این یک قاعده عمومی نیست که سهم مذکر همواره دوبرابر مونث باشد؛ اما بیتردید در برخی موارد چنین است.
درباره چرایی آن قبلا (تدبر1) اشاره شد که در شریعت اسلام، حتی اگر اغلب شرکتهای اجتماعی را قراردادی بدانیم، وضعیت خانواده یک وضعیت قراردادی-طبیعی است و تفاوتهای واقعی و نسبتهایی که بین افراد در خانواده برقرار میشود، اقتضائات حقوقی متفاوتی را پدید میآورد که در تمامی احکام، از جمله هنگام تقسیم ارث، باید آنها را در نظر گرفت.
مثلا هیچکس نمیتواند به بهانه تساوی افراد، وظیفه تمامی افراد در تامین درآمد خانواده را یکسان قلمداد کند و مدعی شود که کودکان و نوجوانان هم به اندازه پدر باید در تامین درآمد خانواده نقش ایفا کنند❗️
🤔اسلام با توجه به تفاوتهای زن و مرد، و نیز سایر تفاوتها در بین افراد خانواده، گاه وظایف و به تبعِ آن حقوق متفاوتی را برای افراد قرار داده است؛
از این رو،
باید برای قضاوت درباره حکم اسلام،
💢مساله را به صورت سیستمی و یکپارچه مورد توجه قرار داد، نه یکسویه.💢
در اسلام به دلایلی که ان شاء الله در بحث از آیه 34 بیان خواهد شد،
🔺مسئولیت تامین مخارج خانواده بر دوش مرد گذاشته شده، و نه زن؛
و به تبع این مسئولیت،
🔺درآمدهای متفرقهای که به اعضای خانواده ممکن است برسد را به سمت مرد هدایت کرده است،
زیرا درآمد او، فقط برای خودش نیست؛ برخلاف درآمد زن، که درآمدش صرفا برای خودش است و شرعا موظف نیست مخارج خانواده را تامین کند.
☀️در روایات اهل بیت ع، علاوه بر این (حدیث 6.الف)، به دلایل دیگری هم برای این نکته اشاره کردهاند:
🔺اینکه زن، مهریه هم دریافت میکند؛ در حالی که مرد پرداختکننده مهریه است. (یعنی باز هم در عرصه خانواده، مرد است که باید خرج کند و زن در خود ازدواجش هم درآمد اضافهای به دست میآورد) (حدیث6.ب)
🔺اینکه مرد علاوه بر افراد خانواده کوچک خود، که موظف به تامین مخارجشان است، باید در مواردی
مخارج خانواده بزرگتر (در جایی که یکی از خویشاوندان مرتکب قتل غیرعمد شود، دیه مقتول را کل مردان فامیل باید پرداخت کنند)
و نیز برخی از مخارج کل جامعه (موظف است در جهاد، یا با جان خویش، و یا لااقل با مال خویش مشارکت کند) بر دوشش است. (حدیث 6.ج)
🤔همه اینها نشان میدهد که مساله تقسیم ارث، کاملا در فضای ملاحظات سایر احکام اسلام در عرصه خانواده این گونه مقرر شده است؛ نه صرفا به عنوان یک مساله جداگانه؛
و بویژه همین که در برخی از روابط خانوادگی، وضعیت به گونهای درمیآید که ارث زن و مرد مساوی ویا حتی سهم زن بیش از مرد میشود بخوبی نشان میدهد که باید مساله را به نحو سیستمی ملاحظه کرد نه منفرد.
مثلا
💢چهبسا چون ارتباط عاطفی با مادر بسیار شدیدتر است و اسلام توصیههایش به رعایت حرمت مادر شدیدتر است، چنانکه فرمود: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً» (أحقاف/15) وقتی به ارث بردن پدر و مادر میرسد، سهم مادر را در بسیاری از شرایط معادل سهم پدر قرار میدهد؛ [و حتی اگر میت فرزند نداشته باشد بر بیشتر شدن سهم مادر (از سهم وی وقتی که میت فرزند داشت) تاکید میکند] (المیزان، ج4، ص214)
یعنی وقوع عوامل دیگر در یک نگاه سیستمی، موجب میشود که این سهام کم و زیاد در نظر گرفته شود و این گونه نیست که فقط با یک عامل (مثلا مرد بودن یا زن بودن) حکم همه چیز قطعی گردد.
💢اکنون براحتی میتوان به برخی از شبهات ناظر به حقوق زن پاسخ گفت💢
@yekaye
👇شبهاتی درباره تفاوت ارث زن و مرد در اسلام👇
📛شبهه 1: ارزش زن نصف مرد است!
یکی از شبهات رایج علیه اسلام که اسلام را به مردسالاری و تضییع حقوق زنان متهم میکنند این است که ارزش زن در اسلام، نصف مرد است؛ چرا که ارث و دیه او نصف مرد میباشد.
🤔پاسخ
این شبهه ناشی از این است که احکام حقوقی زن و مرد در اسلام کاملا به عنوان احکام قراردادی محض، و بدون هیچ پشتوانهای در واقعیت قلمداد شده است.
در حالی که دیدیم که قوانین ارث کاملا در فضای سیستمی و ملاحظات تفاوتهای واقعی زن و مرد و نقشها و مسئولیتهای متفاوت آنها در خانواده، و نیز سایر روابط و نقشآفرینیهای انسانها در خانواده و جامعه طراحی شده است.
🔺اکنون فقط میافزاییم احکام ارث با دیه متفاوت است؛ در خصوص دیه بحثهای دیگری نیز باید مطرح کرد و چهبسا کسی همین تفاوت را به نفع زن بداند، نه به نفع مرد❗️و بگوید وقتی مردی میمیرد، دیه دو برابری او به زنش (و دیگران) میرسد در حالی که وقتی زنی میمیرد دیه او به شوهر (و دیگران) میرسد؛ پس میتوان گفت: اسلام سهم زن را دو برابر سهم مرد قرار داده است‼️
(این مساله فقط برای اشاره به این بود که اگر گیرنده مال مد نظر باشد، نمیتوان گفت لزوما در دیه، سهم مرد بیشتر است؛ بلکه چنانکه ان شاء الله اگر به بحث از آیه 178 سوره بقره برسیم خواهیم دید که مساله در دیه اقتضائات خاص خود را دارد، که اگرچه در مواردی شبیه ارث است اما تفاوتهایی هم دارد.)
@yekaye
📛شبهه 2: مهر و نفقه، جبران ظلم به زن در ارث و دیه
اسلام چرا ارث و دیه زن را نصف مرد قرار داده و بدین طریق به او ظلم کرده، که بعداً بخواهد با مهر و نفقه آن را جبران کند؟ ارث و دیه را برابر کند، و مهر و نفقه هم نیازی نیست❗️
🤔پاسخ
⛔️پیشفرض این شبهه هم آن است که نظام خانواده را همچون یک شرکت اجتماعی قراردادی محض قلمداد کرده، که توضیح بیشتر درباره چرایی اینکه نفقه بردوش مرد گذاشته شده در آیه 34 خواهد آمد.
⛔️اشکال دیگری که در این شبهه است، این است که در این شبهه جای علت و معلول اشتباه گرفته شده است.
شهید مطهری در پاسخ این شبهه تذکر داده که «وضع ارثى زن، معلول مهر و نفقه است نه علت آن.» (نظام حقوق زن در اسلام، ص275) یعنی ابتدا قانون نفقه را قرار دادهاند، و به علتِ وجود این قانون، بوده که ارث را آنچنان کردهاند؛ نه اینکه اول ارث را چنین تقسیم کنند، و سپس به خاطر جبرانش نفقه را برعهده مرد بگذارند.
🤔در اینجا شاید کسی اشکال کند که به چه دلیل، این را علت و آن را معلول دانستهاید و نه بالعکس.
پاسخش این است که در طراحی هر نظام حقوقی، ابتدا وضعیت اصلی و عمومی را در نظر میگیرند و برایش قانون وضع میکنند، سپس سراغ حالات استثنایی و خاص میروند.
آنچه در مقام قانونگذاری خانواده اولیت دارد، شکلگیری اصل خانواده و نیز تامین مخارج آن است که مهریه ناظر به اولی و نفقه ناظر به دومی است؛
و از این رو
یافتن شغلی برای تامین مناسب خانواده در درجه اول وظیفه مرد است.
اموری مانند ارث و دیه، از درآمدهای متفرقهای است که به طور غیرمنتظره و ناخواسته به انسان میرسد و هر قانونگذار حکیمی، ابتدا قوانینی برای وضیعت عادی و طبیعی خانواده میگذارد و سپس سراغ چنین حالتهایی که در زندگی هرکس، وقوعش غیرمنتظرهای و موادرش بسیار معدود است، میرود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
4️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»
تعبیر «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» بطلان این حکم جاهلیت است که به زنان ارث نمیدادند؛
🤔و نکته جالب توجه این است که
نه تنها سهم ارث برای زنان را جدی کرده،
بلکه گویی با این تعبیر #زن را #مبنای_تقسیم_ارث قرار داده؛ و سهم مرد را مطابق با سهمی که برای زن مقرر شده، تعریف نموده است؛
چرا که
🔹 این تعبیر (که سهم مرد برابر سهم دو زن است) - اگر با دقت توجه شود- تفاوت دارد با این تعبیری که در عوام رایج شده و مبنا را سهم مرد قرار میدهند و می گویند «سهم زن نصف مرد است» [و حتی نفرمود «سهم مرد دوبرابر سهم زن است]؛
و موید دیگر این نکته آن است که
🔹 این آیه (و نیز آیه بعد و آیه 176 که در مقام تعیین سهمالارث می باشند) فقط حکم زنان را صریحا متعرض شده (مثل حکم تکدختر و دو دختر و مادر و ...) و حکمهای مردان را تنها به تبع زنان یا همراه با زنان مورد توجه قرار داده است.
📛شبهه:
مساوی کردن سهم ارث زن و مرد، احیای جایگاه زن در برابر مرد است❗️
برخی میگویند
زنان در جاهلیت هیچ سهمی از ارث نمیبردند و اسلام با دادنِ معادلِ نیمی از سهمالارث مردان به زنان، گام اول را برای احیای حقوق زنان برداشت؛ اما این گام ناتمام مانده؛ و ما با دادن سهم معادل مردان به زنان، باید این گام را تکمیل کنیم‼️
📝پاسخ
این شبهه نهتنها بر فهم غلطی از رابطه ارث تکیه کرده،
بلکه بر درکی بسیار عوامانه از دین و شریعت الهی استوار است،
و اگر گوینده این سخن بخواهد واقعا بدانچه گفته ملتزم باشد، مستلزم انکار نبوت، ویا دست کم، انکار خاتمیت و ادعای نبوت جدید است❗️
💢وی منکر نبوت یا خاتمیت است، زیرا اگر نبوت، آوردن پیام از جانب خداوند است، آنگاه نسخ و عوض شدن حکم یک شریعت الهی، تنها و تنها توسط یک پیامبر الهی انجامپذیر است.
کسی که میگوید پیامبر اسلام این کار را شروع کرد و من ادامه میدهم؛ خودش را در عرض پیامبر قرار داده است؛ از این رو یا منکر نبوت ایشان است و با این سخن، این قانون را کار شخصِ خود پیامبر (و نه دستور الهی) میداند؛ ویا اگر این را واقعا دستور خدا میداند، و الان از گام بعدی دستور الهی سخن میگوید، غیرمستقیم مدعی آن است که تغییر شرایع الهی همچنان ممکن است و خاتمه یافتن تغییر در شریعت الهی را منکر شده، خودش را هم دارای نبوت و آورنده شریعت جدید قلمداد کرده است!
💢و درکش از شریعت الهی بسیار عوامانه و مبتذل است؛ زیرا قرآن کریم مبنا و معیار تعیین سهام را سهم مرد قرار نداده تا ادعا شود که سهم زن را نصف او داده است؛ بلکه مبنای سهم را سهم زنان قرار داده، و سهم مرد را دوبرابر او کرده است.
🤔شاید کسی بگوید بالاخره چه تفاوتی دارد: در هر دو صورت، سهم زن نصف مرد است؛
اما اگر نگاه سیستمی به احکام خانواده و ارث –که در تدبر 2 بیان شد - جدی گرفته شود تفاوت این دو تعبیر آشکار میگردد.
در واقع،
🔸یک مبنای اولیه برای تقسیم ارث هست؛ که سهمی مساوی به هرکس اختصاص مییابد.
اما امور پیرامونیای وجود دارد که موجب می گردد سهم الارثِ هرکس، کم یا زیاد شود.
🔻کسی که می گوید «سهم زن نصف سهم مرد است» فرض را بر این گذاشته که ابتدا سهم مساوی قرار دادهاند، بعد چون زن کماهمیتتر از مرد بوده، سهم وی را نصف کردهاند.
🔺اما وقتی قرآن تعبیر را به این صورت بیان میکند که «سهم مرد معادل سهم دو زن است» اشاره دارد که در نگاه اولی سهم مساویای برای هر دو قرار دادهایم؛ اما با توجه به ملاحظاتی سهم مرد را بیشتر کردهایم؛ که مهمترین رکن آن ملاحظه - چنانکه در تدبر 2 بیان شد – این است که اسلام بار اصلی مخارج خانواده را بر دوش مرد قرار داده است.
گویی با این تعبیر بیان میفرماید که ما ابتدا سهم زن را قرار دادیم و همین سهم را به مرد هم دادیم؛ سپس چون دیدیم که مرد علاوه بر خرج خود، باید مخارج خانواده را هم عهده دار شود، معادل سهم یک زن دیگر به او اختصاص دادیم؛ و سهم یک مرد معادل سهم دو زن شد.
🤔جالب اینجاست که نهتنها این گونه تعبیر نکرد که
«سهم زن نصف مرد است»
بلکه حتی نفرمود
«سهم مرد دوبرابر سهم زن است»،
بلکه فرمود
«سهم مرد برابر سهم دو زن است»؛
که این تعبیر موید بسیار قویای است بر این مدعا که سهم پایه و معیار، سهم زن است؛
یعنی «سهم یک زن» یک سهم کامل در محاسبه قرار میگیرد و هر مقدار کاستن و افزودنِ ناشی از ملاحظات اجتماعی و اقتصادی دیگر، با این سهم سنجیده میشود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
5️⃣ «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ»
این آیه میفرماید اگر بیش از دو دختر باشند چنین و اگر یکی باشد چنان؛
گویی درباره دو دختر ساکت است.
اما اجماع بر این است که حکم دو دختر همین دوسوم است.
💢درباره چرایی دلالت این آیه بر حکم دوسوم برای دو دختر این تبیینها مطرح شده است:
🍃الف. چون در آیه ابتدا فرمود «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» پس اولین سهمی که برای دختر و پسر برشمرد دوسوم برای پسر و یک سوم برای دختر است؛ و اکنون وقتی دو دختر شد طبیعتا دوسوم میشود.
(کلینی در: الكافي، ج7، ص73 ؛ و ابوالعباس مبرد، به نقل از مجمع البيان، ج3، ص25)
درباره اینکه چگونه چنین تلازمی در کار است، چند گونه توضیح داده شده است:
🌱الف.1. در عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» وقتی سهم دختر و پسر را مقایسه میکنیم دوسوم سهم پسر است؛ و همین که آیه در مقام مقایسه این دو نفرمود «للذكر مثل حظي الأنثى: برای پسر مانند دوبرابر سهم دختر است» و نیز نفرمود «للذکر مثلا حظ الأنثى: برای پسر دوهمانند سهم دختر است»، بلکه فرمود «سهم پسر مانند سهم «دو دختر» است» ، این نشان میدهد که سهم دو دختر، بهخودی خود و بتنهایی اگر میبود، دوسوم است.
(الميزان، ج4، ص208؛ ابومسلم اصفهانی، به نقل از مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌱الف.2. طبق عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» وقتی یک دختر در مقابل یک پسر باشد، سهم یک دختر یک سوم است؛ پس به طریق اولی، وقتی یک دختر در مقابل یک دختر باشد (دو دختر، یعنی یک دختر در مقابل یک دختر) باز هم باید سهم یک دختر، حداقل همان یک سوم باشد، بویژه که پسر از دختر ضعیفتر است.
(ابوبکر رازی، به نقل از مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌱الف.3. در عبارت «لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ» واضح است که سهم دو دختر بیش از سهم یک دختر است [چون فرمود «سهم پسر» مانند سهم «دو دختر» است و معلوم است که سهم دو دختر را بیش از سهم یک دختر دانسته است؛ وگرنه معنای این جمله این میشد که سهم دختر و پسر مساوی است!] و وقتی طبق همین عبارت، محاسبه سهم یک دختر، به اندازه یک سوم میشود، لازم میآید سهم دو دختر، به اندازه دوسوم شود!
(مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
🌿تبصره:
به نظر میرسد راه حل دوم و سوم، باید به نحوی به راه حل اول برگدد وگرنه مبتنی بر «قیاس» است که نهتنها در فقه شیعه مردود است؛ بلکه در خود آیه هم مردود میشود؛ یعنی چون عبارت، نتیجه محاسبه وقتی یک دختر در مقابل یک پسر است را یک سوم برای دختر دانسته، خواستهاند با قیاس به این حالت، هرحالت دیگری هم پیش آید، سهم دختر را یک سوم قلمداد کند؛ در حالی که در خود همین آیات، حالتهای خلافش در کار آمده است، چنانکه در همین آیه سهم یک دختر تک را نصف دانسته است.
🍃ب. آیه با تعبیر «بیش از دو دختر» در مقام بین «دو دختر و بیش از آن است» و شبیه این تعبیرات باز هم داریم چنانکه در روایت نبوی آمده «لا تسافر المرأة سفرا فوق ثلاثة أيام إلا و معها زوجها أو ذو محرم لها» که معنایش این است که «لا تسافر سفرا ثلاثة أيام فما فوقها»
(مجمع البيان، ج3، ص25)
🍃ج. به دو دختر دوسوم داده میشود زیرا فرض مسمی (واجب تعیین شده مستقل) برایش تعیین نشده و از باب حکمی است که در آیه 176 آمده که در آنجا ابتدا برای خواهر نصف، و برای دو خواهر دوسوم قرار داده شده؛ پس درمییابیم که اینجا هم که برای یک دختر نصف است برای دو دختر دوسوم است. (به نقل از مجمع البيان، ج3، ص25)
به تعبیر دیگر، در آیه 176 حکم دوخواهر را دوسوم دانسته، و با توجه به اینکه نسبت دودختر به میت، شدیدتر از دوخواهر است، به طریق اولی همین حکم برای دو دختر هم باید باشد (مفاتیح الغیب، ج9، ص510)؛
هرچند برخی این استدلال را «قیاس فقهی» و لذا باطل دانستهاند (الميزان، ج4، ص208)
🍃د. با توجه به شأن نزول آیه [= شأن نزول شماره 2] که از سعد بن ربیع دو دختر باقیمانده بود و پیامبر ص بعد از نزول این آیه دوسوم را به آنها داد، معلوم میشود که این آیه دلالت بر این مقصود داشته است.
(مفاتیح الغیب، ج9، ص510)
@yekaye
👇ادامه تدبر 5👇
ادامه تدبر 5️⃣
✅تبصره:
لازم به ذکر است اجماع شیعه و سنی بر این است که سهم دو دختر، دوسوم است
و در مقابل این اجماع فقط یک قول منسوب به ابنعباس هست که
بر اساس یک نقل وی گفته سهم دو دختر، نصف به علاوه یک قیراط است تا حد وسط بین نصف (که سهم یک دختر است) و دوسوم (که سهم دو دختر است) بشود. (مجمع البيان، ج3، ص25؛ الميزان، ج4، ص208)
و بر اساس نقلی دیگر، وی گفته که سهم دو دختر هم همان نصف است، با این توجیه که آیه درباره بیش از دو دختر سخن گفته، پس دو دختر ملحق به حالت «غیر از بیش از دو دختر» (یعنی یک دختر) است؛ و لذا سهم او هم نصف است! (مفاتیح الغیب، (فخر رازی) ج9، ص510)
و در مجموع تا حدی که جستجوی شد هیچکس نظر منسوب به وی را نپذیرفته است.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
6️⃣ «فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
بین اعضای خانواده نسبتهای مختلفی برقرار است که موجب میگردد تاثیرگذاری اینها در همدیگر، و نیز میزان خیررسانی اینها به همدیگر تفاوت کند.
از این رو،
قانون ارث، نهتنها صرفا از توصیه میت و یا یک تقسیم مساوی بین بازماندگان تبعیت نمیکند و برای هرکس متناسب با نسبتهایی که او با متوفی و دیگران دارد سهم خاص و متفاوتی تعریف شده،
بلکه به خاطر وجود یا عدم افراد دیگر در خانواده، این سهمها و حتی حداقلهای دریافتیِ افراد تفاوت میکند:
〽️اگر یک دختر باشد، نصف از آن اوست؛ اگر دو دختر یا بیشتر باشند، جمعا دوسوم سهم آنان است؛
〽️اگر والدین باشند و فرزندی هم داشته باشد، سهم هریک از والدین، یک ششم است؛
〽️ اگر والدین باشند و فرزند ندارد، سهم مادر یک سوم است؛ و سهم پدر متناسب با وجود و عدم همسر برای متوفی، متغیر است؛ و جالب اینکه اگر متوفی برادر داشته باشد، سهم مادر به یک ششم تنزل مییابد بدون اینکه به آن برادران داده شود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
7️⃣ «فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ»
اگر میت فرزندی ندارد و در طبقه اول، فقط والدینی از او برجای مانده باشند، در حالت عادی مادر حداقل به یک سوم از میراث میرسد؛
اما وجود برادران [و خواهران]ی برای میت (که مربوط به این طبقه نیست) موجب میشود که سهم مادر از یک ششم بیشتر نشود؛ و مازاد آن، نه به خود برادران، بلکه به پدر برسد❗️
این قانون، بخوبی نشان میدهد که ملاحظات ارث، پیچیدگیها و ظرافتهای خاصی دارد.
🤔درباره اینکه چرا چنین است، میتوان گفت:
🍃الف. چون پدر است که متکفل نفقه و ازدواج فرزندان میشود، از این رو قرآن چنین حکم کرده که اگر بیش از یکی دو برادر از میت باقی مانده سهم پدر بیشتر شود که بتواند عهدهدار امور آنان باشد. (قتاده، به نقل از مجمع البیان، ج3، ص26)
🍃ب. اگر شاید بدین است که جایگاه پدر در برابر پسرانش حفظ شود؛ وقتی از میت برادرانی مانده است، سهم بیشتری به پدر میرسد؛ و در اغلب جوامع، داراییها موجب اعتبار اجتماعی شخص میشود؛ و از آنجا که در نگاه اسلامی اصل بر این است که مردان کار کنند و درآمد داشته باشند، و در بسیاری خانواده، پسران وقتی بزرگ میشوند چهبسا از پدرشان هم ثروتمندتر شوند؛ شاید اسلام با این حکم میخواهد موقعیت خاص پدر در برابر فرزندان پسرش را تقویت کند.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
8️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ»
تقسیم میراث بین بازماندگان، بعد از ادای دین و بدهی میت، باید انجام شود.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
9️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ ... مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَريضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً»
تقسیم سهام ارث، باید بعد از انجام وصیتهای وی باید انجام شود.
البته در احادیث فراوان توضیح داده شده که وصیت میت حداکثر در یک سوم اموالش اجرا میشود و او حق ندارد به نحوی وصیت کند که برخی از وراث را که به نحو طبیعی ارث میبرند، از ارث محروم شوند.
علاوه بر اینکه این احادیث به نحو متواتر معنوی مطلب را اثبات میکنند،
ادامه آیه نیز نشان میدهد که مدعای آن احادیث کاملا با آیه سازگار است:
درست است که ابتدا فرموده «من بعد وصیة» (که شاید این شبهه را بیاورد که شخص میتواند در کل مال وصیت کند و وصیت او همواره مقدم است)؛
اما بلافاصله در ادامه هشدار میدهد که «پدرانتان و فرزندانتان، نمیدانید کدامیک برایتان سودمندتر است»
یعنی این گونه نیست که هر وصیتی بکنید لزوما به نفع شما تمام شود و کار خوبی باشد؛
و بویژه با این عبارت که «[اینها] واجب شدهی از سوی خداوند است؛ در حقیقت خداوند بسیار دانا و حکیم است» این موضع را تثبیت میکند که این سهمها قابل کنار گذاشتن نیست.
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
🔟 «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ»
چرا بعد از وصیت دوباره تعبیر «یوصی بها» را آورد؛ و چرا با اینکه ادای بدهی بر انجام وصیت تقدم دارد، وصیت را مقدم برشمرد؟
🍃الف. تقدم و تاخر در ذکر مطالب همواره به معنای تقدم و تاخر خارجی نیست؛ بلکه گاه – از جمله در اینجا- مطلبی به قدری تقدمش واضح است که نیازی به تقدم دادن آن احساس نمیشود؛ و برای تاکید بر مطلب دیگر، که اهمیتش آن ناندازه واضح نیست – آن مطلب درجه دوم را مقدم ذکر میکنند، تا بیشتر بر آن تاکید شود؛
و افزودن تعبیر «یوصی بها» هم برای تاکید بر همین وصیت، و نیز چهبسا برای اشاره به اکرام و بزرگداشت میت و جدی گرفتن سفارشات او باشد؛ چنانکه در جای دیگر تغییر دادن وصیت میت را گناهی بزرگ و قابل تعقیب برشمرد: «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ» (بقرة/181) (المیزان، ج4، ص209)
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
936) 📖 يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً
.
1️⃣1️⃣ «يُوصيكُمُ اللَّهُ في أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ»
خداوند شما را در مورد فرزندانتان وصیت میکند: برای پسر همانند بهره دو دختر باشد؛ پس اگر آنان [=همه وارثان، فقط] دخترانی بیش از دو تن بودند، پس دو سوم آنچه باقیمانده، از آنِ آنهاست؛ و اگر [وارث، فقط] یک دختر بود، نیمی از آنِ او است.
💢این آیه با صراحت تمام اعلام میکند که اگر از شخصی تنها یک دختر باقی بماند حداقل نصف ماترک از آنِ اوست.
📜حکایت (غصب ارث حضرت زهرا س)📜
با این حال،
❗️ جای تعجب دارد که برخی از کسانی که به صحابیِ پیامبر بودن مینازیدند و ادعای جانشینی پیامبر اکرم ص را داشتند،
⛔️ تنها دختر بازمانده از پیامبر اکرم ص را برخلاف متن صریح این آیه، از سهم ارث خویش محروم نمودند؛
⭕️با تمسک به یک حدیث که ابوبکر مدعی آن شد که پیامبر ص فرموده باشد: «انا معاشر الانبیاء لا نورث ماترکناه صدقه: ما پیامبران ارث نمیگذاریم؛ آنچه باقی گذاریم صدقه است»
🔆حضرت زهرا س در خطبه معروف به خطبه فدکیه دو پاسخ قاطع به این ادعا دادند:
☀️الف. آیه 11 سوره نساء، و نیز سایر آیاتی که دلالت بر ارث بودن خویشاوندان از همدیگر دارد، عام است و تخصیصی نخورده است. آیا آیه دیگری نزد آنان بوده که نزد هیچکس نیست؟ آیا معنی دارد آیه قرآن با حدیث نبوی تخصیص بخورد،
[و به فرمایش ایشان این را هم میتوان اضافه کرد که آیا به فرض هم که تخصیص بخورد، آیا پیامبر ص این را به کسانی که این تخصیص شامل حال آنها میشود نمیگوید و صرفا مخفیانه به یک نفر که از این تخصیص میخواهد ذینفع شود میگوید؟!]
☀️ب. در آیات متعددی از قرآن از ارث بردن پیامبری از پیامبر دیگر سخن گفته است؛ و حتی حضرت زکریا دعا میکند که خداوند به او فرزندی بدهد که میراثبرِ او باشد. پس پیامبران ارث میگذاشتهاند و این سخن که «ما پیامبران ارث نمیگذاریم» قطعا سخن پیامبر ص نیست.
📚بلاغات النساء، ص29 ؛
📚السقيفة و فدك، ص113 و142 ؛
📚تفسير العياشي، ج1، ص225 ؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص102 ؛
و میشود موارد دیگری در تایید استدلال حضرت زهرا س – که این آیه به هیچ وجه استثناء نخورده است- افزود:
☀️ج. داستان زندگی بسیاری از پیامبران ص در دسترس مسلمانان بوده است. حتی یک مورد و در یک روایت ضعیف هم نقل نشده که وقتی پیامبری از دنیا رفته باشد، اموال وی را از فرزندانش دریغ کرده باشند، و تمام آنها را صدقه داده باشند!
☀️د. خود عایشه، که جزء کسانی بود که به نفع ابوبکر شهادت داد که پیامبر ص فرموده که ما ارث نمیگذاریم، بعدها خانه پیامبر را به عنوان میراث خود از پیامبر ص تصاحب کرد و به بهانه اینکه این خانه من است نگذاشت که امام حسن مجتبی ع را در آن خانه دفن کنند!
(البیت بیتی و لا آذن أن یدفن فیه احد؛ 📚السنن بلاذری، ج۳، ص۲۹۷)
☀️ه. ...
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
📜ادامه حکایت غصب ارث حضرت زهرا سلام الله علیها
🤔جالب اینجاست که شمول این آیه نسبت به حضرت زهرا س چنان واضح است که حتی سنی متعصبی مثل فخر رازی در اوایل تفسیر این آیه، وقتی میخواهد توضیح دهد که چرا بیان ارث را از اولاد شروع کرد، از تعلق خاطر پیامبر ص به حضرت زهرا سخن میگوید و چنین توضیح میدهد «بدان که خداوند متعال ذکر میراث را با بحث اولاد شروع کرد بدین جهت که انسان بیشتری تعلق را به فرزند خویش دارد و از این رو بود که پیامبر اکرم ص فرمود: فاطمه پاره تن من است» (مفاتيح الغيب، ج9، ص510)
‼️و عجیبتر این است که خود فخر رازی در ادامه بحث از همین آیه، به سراغ جمله حضرت زهرا در حطبه فدکیه میرود و سپس سه اشکال بر حدیثی که ابوبکر نقل کرده اشاره میکند:
🔻یکی همین مخالفتش با آیات صریح در ارث گذاشتن پیامبران (بند ب)،
🔻دوم نامعقول بودن اینکه پیامبر چنین تخصیصی را به کسانی که تخصیص شامل حالشان میشده (یعنی حضرت زهرا ص، امام علی ع و عباس، عموی پیامبر) نگفته باشد، و فقط آن را به شخصی که این تخصیص ربطی به او ندارد (ابوبکر) گفته باشد (بند الف)؛
🔻و سوم اینکه حتی اگر پیامبر ص چنین جملهای هم گفته باشد، با توجه به مخالفتش با آیات دیگر، ممکن است به لحاظ نحوی «لا نورث»، صله برای «ما ترکناه صدقة» بوده باشد، نه جمله مستانفه؛ یعنی مقصود آن باشد که «چیزهایی که به عنوان صدقه رها کردهایم قابل ارث داده شدن نیست»؛ و توضیحی هم میدهد که این جمله لزوما بیخاصیت نیست؛
‼️❗️آنگاه با همه این احوال، برای پاسخ صرفا میگوید حضرت زهرا س در این گفتگو از ابوبکر راضی شد و اجماع این است که کار ابوبکر صحیح بوده است! پس سوال ساقط میشود!!!
🤔درباره قسمت اول پاسخش باید گفت نهتنها حتی هیچ روایت ضعیفی هم وجود ندارد که از چنین رضایتی از جانب حضرت زهرا س سخن بگوید، بلکه در معتبرترین کتب اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم از قول عایشه روایات کردهاند که حضرت زهرا تا آخر عمر از ابوبکر راضی نشد و با او قهر کرد و سخن نگفت و دستور داد شبانه دفنش کنند و حتی اجازه نداد که او برپیکرش نماز بخواند: «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ ص، فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ» (صحیح بخاری، ج۳، ص۱۱۲۶)؛ «فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ»، (صحیح بخاری، ج۶، ص۲۴۷۴؛ و نیز ج۴، ص۱۵۴۹؛ «فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ ... فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ لَيْلًا، وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ، وَصَلَّى عَلَيْهَا عَلِيٌّ»، صحیح بخاری، ج5، ص139 و و صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۸۰)]
و
🤔درباره پاسخ دومش هم وجود شیعه در طول تاریخ بر دروغین بودن چنین اجماعی کفایت میکند، بگذریم که این چه اجماعی است که مخالفان مهمی چون حضرت زهرا س، امام علی ع، عباس، عموی پیامبر و ... داشته است❗️
و حتی اگر واقعا اجماعی هم میبود، آیا خوردن حق تنها فرزند باقیمانده از پیامبر و جعل حدیث اموری هستند که اگر مسلمانان بر صحتش اجماع کنند موجه میشود⁉️
@yekaye
937) 📖 وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ 📖
💢ترجمه
و نیمی از آنچه همسرانتان باقی گذاشتهاند از آنِ شما [مردان] است، اگر که آنان فرزندی نداشته باشند؛ پس اگر آنان را فرزندی باشد، یک چهارم از آنچه باقی گذاشتهاند از آنِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش میکنند و یا [محاسبه] بدهیای [که بر گردن آنهاست / بدان اقرار میکنند]. و برای آنان [= زنانتان] یک چهارمِ ماترک شماست، اگر که شما را فرزندی نباشد؛ پس اگر شما فرزندی دارید برای آنان یک هشتم از ماترکِ شماست؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش میکنید و یا بدهیای [که برعهده دارید / بدان اقرار میکنید]. و اگر مردی یا زنی که از او ارث میبرند کلاله [= بدون پدر و مادر و اولاد] باشد و برادر یا خواهری داشته باشد، پس برای هریک از آنان یک ششم است؛ پس اگر بیش از این باشند، پس آنان در یک سوم شریکاند؛ بعد از وصیتی که بدان سفارش میشود و یا بدهیای [که برعهده اوست / بدان اقرار میکند] در حالی که [با وصیت یا اقرار به بدهی] ضررزننده [به ورثه] نیست؛ سفارشی است از جانب خداوند؛ و خداوند دانایی بردبار است.
سوره نساء (4) آیه 12
1398/4/20
8 ذیالقعده 1440
@yekaye