ادامه بحث شأن نزول
روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت #فاطمه_بنت_اسد (مادر #امیرالمومنین ع) در قیامت
☀️ز. امام صادق (عليه السّلام) روایت شده که فرمودند:
به راستى فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نخستين زنى بود كه به سوى رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) هجرت كرد و از مكه به مدينه با پاى پياده آمد و از مهربانترين مردم بود نسبت به رسول خدا (صلّى الله عليه و آله).
یکبار شنيد كه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) مىفرمايد: همانا مردم روز رستاخيز برهنه محشور شوند همچون روزى كه به دنیا آمدند.
گفت: واى از اين رسوایى.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: من از خدا مىخواهم كه تو را پوشیده محشور كند.
و از آن حضرت شنيد كه از فشار قبر ياد مىفرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) به او فرمود: من از خدا درخواست مىكنم كه تو را كفايت كند و از فشار قبر آسوده كند.
و روزى به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) گفت: من مىخواهم اين كنيز خود را آزاد كنم.
فرمود: اگر چنين كنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند.
و چون بيمار شد به رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيت كرد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (صلّى الله عليه و آله) سخن مىكرد و رسول الله (صلّى الله عليه و آله) وصيتش را پذيرفت.
در اين ميان روزى رسول الله (صلّى الله عليه و آله) نشسته بود، که امير المؤمنين (عليه السّلام) گريان نزد او آمد. رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: براى چه گريه مىكنى؟
عرض كرد: مادرم فاطمه مرد.
رسول الله (صلّى الله عليه و آله) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او كرد و گريست.
سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد تا مرا خبردار نکردهاید كارى نكنيد.
چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت يكى از پيراهنهاى خود را كه به تن مىپوشيد داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون ديديد من كارى مىكنم كه پيش از آن با مردهاى نكردم سبب آن را از من بپرسيد.
چون زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول الله (صلّى الله عليه و آله) آمد و جنازۀ او را بر دوش گرفت و زير جنازۀ او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مىگفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چيد و خود را روى قبرش انداخت و شنيدند كه مىفرمود: «لا اله الا الله»، بار خدايا من او را به تو مىسپارم، سپس برگشت.
مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد.
فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مىداشت. من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مىشوند، گفت: واى از اين رسوائى! من ضمانت كردم كه خدا او را با تنِ پوشيده محشور سازد. و من از فشار قبر ياد كردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت كردم كه خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم. و بر او خم شدم و به او تلقين كردم آنچه را از او پرسش مىشد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت].
📚الكافي، ج1، ص453-454؛
📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛
📚الخرائج و الجرائح، ج1، ص90- 91؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص306
👈سند و متن حدیث فوق👉
☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است:
@yekaye
👈ادامه مطلب👇
ادامه بحث شأن نزول
ادامه روایاتی درباره پوشیده بودن حضرت #فاطمه_بنت_اسد (مادر #امیرالمومنین ع) در قیامت
☀️ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت از طریق بریده چنین روایت شده است:
بریده میگوید: فاطمه بنت اسد از رسول الله ص شنید که میفرمود: مردم روز قیامت عریان محشور میشوند؛ پس گفت: وای از این رسوایی!
رسول الله ص به او فرمود: از خداوند میخواهم که تو را پوشیده برانگیزاند.
و از پیامبر ص شنید که از فشار قبر یاد میکرد، پس گفت: وای از ضعف و ناتوانی!
فرمود: از خداوند میخواهم که تو را از این امر کفایت کند.
و او زن صالحی بود که آب به خانه فاطمه علیه السلام میبرد و برای کمک به آان میرفت. و رسول الله ص بسیار میشد که به سراغش میرفت و در خانهاش استراحت میکرد.
و هنگامی که از دنیا رفت رسول الله ص پیراهن خود را بر او پوشاند و همراه او در قبر او دراز کشید؛ اصحابش گفتند: ندیدیم با کسی چنین کنی که با این زن کردی.
فرمود: بعد از ابوطالب کسی با من مهربانتر از او نبود؛ و همانا پیراهنم را بر تن او پوشاندم تا اینکه از حُلّههای بهشتی بر او پوشانده شود؛ و همانا همراه او در قبر دراز کشیدم تا خداوند فشار قبر را بر او آسان گرداند.
📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317
👈سند و متن حدیث فوق
☀️همچنین فراز پایانی این واقعه (یعنی از آنجا که حضرت علی ع خبر رحلت مادرشان را به پیامبر ص عرض میکنند) از ابن عباس روایت شده است؛
که این روایت را علاوه بر بزرگان شیعه (همچون شیخ صدوق (م۳۸۱) در الأمالي (ص314-315) با سند متصل ، و نیز فتال نیشابوری (م۵۰۸) در روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج1، ص142 ، و طبری آملی (م۵۵۰) در بشارة المصطفی لشيعة المرتضی( ص241-242)) ،
اهل سنت نیز با سندهای متعدد در منابع فراوانی نقل کردهاند، مثلا در:
📚سير أعلام النبلاء، ج2، ص118
📚الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج4، ص1891
📚مقاتل الطالبيين، ص28
📚مناقب علي لابن المغازلي، ص131
📚الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج2، ص39
📚الجامع لما في المصنفات الجوامع من أسماء الصحابة، ج6، ص350 .
و در منابع اهل سنت هم این نقل منحصر به ابن عباس نیست، بلکه در منابع ایشان از قول دیگران نیز آوردهاند مثلا در
📚أسد الغابة في معرفة الصحابة (ج7، ص212)
علاوه بر ابن عباس با سند متصل از دیگران هم آورده است.
@yekaye
👈سند و متن احادیث فوق👇
سند و متن احادیث پوشیده بودن حضرت #فاطمه_بنت_اسد (مادر #امیرالمومنین ع) در قیامت
☀️ز. علي بن محمد بن عبد الله عن السياري عن محمد بن جمهورٍ عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله ع قال:
إن فاطمة بنت أسدٍ أم أمير المؤمنين كانت أول امرأةٍ هاجرت إلی رسول الله ص من مكة إلی المدينة علی قدميها و كانت من أبر الناس برسول الله ص.
فسمعت رسول الله و هو يقول: إِنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عُرَاةً كَمَا وُلِدُوا.
فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ.
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَبْعَثَكِ كَاسِيَةً.
وَ سَمِعَتْهُ يَذْكُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ، فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ!
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّي أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَكْفِيَكِ ذَلِكِ.
وَ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص يَوْماً: إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُعْتِقَ جَارِيَتِي هَذِهِ.
فَقَالَ لَهَا: إِنْ فَعَلْتِ أَعْتَقَ اللَّهُ بِكُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْواً مِنْكِ مِنَ النَّارِ.
فَلَمَّا مَرِضَتْ أَوْصَتْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَرَتْ أَنْ يُعْتِقَ خَادِمَهَا وَ اعْتُقِلَ لِسَانُهَا؛ فَجَعَلَتْ تُومِي إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص إِيمَاءً. فَقَبِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِيَّتَهَا.
فَبَيْنَمَا هُوَ ذَاتَ يَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ أَتَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَبْكِي. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا يُبْكِيكَ؟
فَقَالَ: مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: وَ أُمِّي وَ اللَّهِ! وَ قَامَ مُسْرِعاً حَتَّی دَخَلَ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ بَكَی.
ثُمَّ أَمَرَ النِّسَاءَ أَنْ يَغْسِلْنَهَا وَ قَالَ ص: إِذَا فَرَغْتُنَّ فَلَا تُحْدِثْنَ شَيْئاً حَتَّی تُعْلِمْنَنِي.
فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بِذَلِكَ؛ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمِيصَيْهِ الَّذِي يَلِي جَسَدَهُ وَ أَمَرَهُنَّ أَنْ يُكَفِّنَّهَا فِيهِ؛ وَ قَالَ لِلْمُسْلِمِينَ: إِذَا رَأَيْتُمُونِي قَدْ فَعَلْتُ شَيْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلِكَ، فَسَلُونِي لِمَ فَعَلْتُهُ.
فَلَمَّا فَرَغْنَ مِنْ غُسْلِهَا وَ كَفْنِهَا دَخَلَ ص فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَی عَاتِقِهِ، فَلَمْ يَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتِهَا حَتَّی أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا. ثُمَّ وَضَعَهَا وَ دَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فِيهِ. ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَهَا عَلَی يَدَيْهِ حَتَّی وَضَعَهَا فِي الْقَبْرِ. ثُمَّ انْكَبَّ عَلَيْهَا طَوِيلًا يُنَاجِيهَا وَ يَقُولُ لَهَا: ابْنُكِ ابْنُكِ [ابْنُكِ]. ثُمَّ خَرَجَ وَ سَوَّی عَلَيْهَا ثُمَّ انْكَبَّ عَلَی قَبْرِهَا فَسَمِعُوهُ يَقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُهَا إِيَّاكَ ثُمَّ انْصَرَفَ.
فَقَالَ لَهُ الْمُسْلِمُونَ: إِنَّا رَأَيْنَاكَ فَعَلْتَ أَشْيَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْيَوْمِ.
فَقَالَ: الْيَوْمَ فَقَدْتُ بِرَّ أَبِي طَالِبٍ. إِنْ كَانَتْ لَيَكُونُ عِنْدَهَا الشَّيْءُ فَتُؤْثِرُنِي بِهِ عَلَی نَفْسِهَا وَ وَلَدِهَا؛ وَ إِنِّي ذَكَرْتُ الْقِيَامَةَ وَ أَنَّ النَّاسَ يُحْشَرُونَ عُرَاةً، فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَبْعَثَهَا اللَّهُ كَاسِيَةً؛ وَ ذَكَرْتُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ يَكْفِيَهَا اللَّهُ ذَلِكَ؛ فَكَفَّنْتُهَا بِقَمِيصِي وَ اضْطَجَعْتُ فِي قَبْرِهَا لِذَلِكَ وَ انْكَبَبْتُ عَلَيْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ؛ فَإِنَّهَا سُئِلَتْ عَنْ رَبِّهَا فَقَالَتْ؛ وَ سُئِلَتْ عَنْ رَسُولِهَا فَأَجَابَتْ ؛وَ سُئِلَتْ عَنْ وَلِيِّهَا وَ إِمَامِهَا، فَأُرْتِجَ عَلَيْهَا فَقُلْتُ: ابْنُكِ ابْنُكِ [ابْنُكِ].
📚الكافي، ج1، ص453-454؛
📚خصائص الأئمة عليهم السلام، ص64-66؛
📚الخرائج و الجرائح، ج1، ص90- 91؛
📚كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج1، ص306
☀️ح. وقال بريدة: سمعت فاطمةُ بنت أسد رسولَ الله ص يقول: يُحشَرُ النَّاس يومَ القِيامةِ عُراةً، فقالت: واسوأتاه.
فقال لها رسول الله ص: إنَّي أَسأَلُ الله أَن يَبعَثَكِ كاسِيَةً.
قال: وسمعته يذكر ضَغطةَ القبر، فقالت: واضعفاه.
فقال: إنِّي أَسأَلُ الله أَنْ يَكفِيَكِ ذَاكَ.
وكانت صالحة تنقل الماء إلی بيت فاطمة عليها السلام ، وتذهب للحاجة. وكان رسول الله ص يزورها ويقيلُ في بيتها.
ولما توفيت ألبسها رسول الله ص قميصه، واضطجع معها في قبرها، فقال له أصحابه: ما رأيناك صنعتَ بأحد مثل ما صنعتَ بهذه؟
فقال: إنَّه لم يَكُن بعدَ أبي طالبٍ أَحدٌ أبرَّ بي منها، وإِنَّما أَلْبَستُها قَميصِي لِتُكسَی مِن حُلَلِ الجنَّةِ، وإنَّما اضطَجَعتُ مَعَها لِيُهوِّنَ اللهُ عليها ضَغْطَةَ القَبرِ.
📚مرآة الزمان في تواريخ الأعيان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317
@yekaye
🔹ذیل آیه ۲۸
(جلسه ۱۱۱۴ حدیث۷ https://yekaye.ir/ababsa-80-28/)
فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد:
«لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» فرمود: مقصود مشغولیتی است که بواسطه آن از غیر آن مشغول میشود [= فرصت توجه به سایر امور و سایرین را پیدا نمیکند].
🔹همچنین تمامی احادیثی که ذیل آیه ۳۴
(جلسه ۱۱۲۰ https://yekaye.ir/ababsa-80-34)
گذشت، و نیز حدیث۱ ذیل آیه ۳۶
(جلسه ۱۱۲۲ https://yekaye.ir/ababsa-80-36/)
مربوط به این آیه هم میباشد.
اما احادیث دیگر:
☀️۱) از سوده، یکی از همسران پیامبر ص روایت شده است که:
رسول الله ص فرمودند: در روز قیامت مردم پابرهنه و عریان و ختنه نشده [یا: در حالی که از دیگران دوریگزیده] برانگیخته میشوند؛ [اما در شدت ازدحام] تا حدی که عرق بر آنان لگام زده و به بناگوش رسیده است. من [سوده همسر رسول الله ص] گفتم: ای رسول خدا! وای از این رسوایی! آیا عدّهای از ما به عدّهی دیگر نگاه میکنند؟
حضرت فرمود: مردم گرفتار کار دیگریاند؛ و سپس این آیه را تلاوت کردند: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان میپردازد]» (عبس/۳۷).
📚مجمع البيان، ج10، ص668؛
📚مجموعة ورام، ج1، ص294؛
📚عدة الداعي و نجاح الساعي، ص175
روي عن عطاء بن يسار عن سودة زوجة النبي ص قالت:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: يُبْعَثُ النَّاسُ [يَوْمَ الْقِيَامَةِ] عُرَاةً حُفَاةً غُرْلًا [عُزْلًا] یَلْجَمهُمُ الْعَرَقُ وَ يبلغ شحمة الْآذَانِ.
قَالَتْ [سَوْدَةُ زَوْجُ النَّبِيِّ ص رَاوِيَةُ الْحَدِيثِ] قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ [صَلَّی اللَّهُ عَلَيْكَ] وَا سَوْأَتَاهْ! يَنْظُرُ بَعْضُنَا إلی بعض؟
فَقَالَ: شُغِلَ النَّاسُ عَنْ ذَلِكَ؛ و تلا رسول الله ص: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه».
✅در منابع اهل سنت شبیه این گفتگو را علاوه بر سودة، از قول عایشه و ام سلمه هم مطرح کردهاند. رک:
📚الدر المنثور، ج6، ص317
@yekaye
☀️۲) از ابنعباس روایت شده که پیامبر ص به یهودیان خیبر نامهای نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. عالم ایشان به نام عبدالله بن سلام خدمت پیامبر ص آمد و سوالاتی پرسید که برخی از آنها قبلا ذکر شد. از جمله اینکه:
عبدالله بن سلام گفت: به من بگو مردم در قیامت چگونه از گور برانگیخته میشوند؟
فرمود: «ای ابن سلام! برانگیخته میشوند در حالی که عریانند، پاها برهنه، شکمها خالی، دیدهها تیره و تار، و هراسان
گفت: آیا مردان به زنان مینگرند و زنان به مردان؟
فرمود: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان میپردازد]» (عبس/۳۷) از شدت ترس و هراس قیامت.
📚بحار الأنوار، ج57، ص259
أقول وجدت في بعض الكتب القديمة هذه الرواية فأوردتها بلفظها و وجدتها أيضا في كتاب ذكر الأقاليم و البلدان و الجبال و الأنهار و الأشجار مع اختلاف يسير في المضمون و تباين كثير في الألفاظ أشرت إلى بعضها في سياق الرواية و هي هذه: مَسَائِلُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ كَانَ اسْمُهُ إِسْمَاوِيلَ فَسَمَّاهُ النَّبِيُّ ص عَبْدَ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
لَمَّا بُعِثَ النَّبِيُّ ص أَمَرَ عَلِيّاً أَنْ يَكْتُبَ كِتَاباً إِلَی الْكُفَّارِ وَ إِلَی النَّصَارَی وَ إِلَی الْيَهُودِ فَكَتَبَ كِتَاباً أَمْلَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَی النَّبِيِّ ص فَكَتَبَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَی يَهُودِ خَيْبَرَ أَمَّا بَعْدُ فَ«إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ ... وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ» وَ السَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ. ثُمَّ خَتَمَ الْكِتَابَ وَ أَرْسَلَهُ إِلَی يَهُودِ خَيْبَرَ فَلَمَّا وَصَلَ الْكِتَابُ إِلَيْهِمْ أَتَوْا إِلَی شَيْخِهِمْ ابْنِ سَلَام ...
قَالَ: فَأَخْبِرْنِي كَيْفَ يَقُومُ الْخَلَائِقُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْقُبُورِ؟
قَالَ: يَا ابْنَ سَلَامٍ يَقُومُونَ عُرَاةً حُفَاةً أَبْدَانُهُمْ خَالِيَةٌ بُطُونُهُمْ مُظْلِمَةٌ أَبْصَارُهُمْ وَجِلَةٌ.
قَالَ: الرِّجَالُ يَنْظُرُونَ إِلَی النِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ يَنْظُرُونَ إِلَی الرِّجَالِ؟
قَالَ: هَيْهَاتَ يَا ابْنَ سَلَامٍ «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» مِنْ شِدَّةِ هَوْلِ الْقِيَامَةِ. ...
@yekaye
☀️۳) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابنمسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:
ای پسر مسعود! آنچه را که تو را کفایت نکند از خود واگذار و بر تو باد به آنچه که تو را کفایت کند. چراکه خدای تعالی میفرماید: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/۳۷).
📚مكارم الأخلاق، ص451
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا يَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِيدَةٌ وَ لَمْ يَكُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَی مَتَی نَحْنُ عَلَی هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِيدَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ...
يَا ابْنَ مَسْعُودٍ! دَعْ عَنْكَ مَا لَا يُغْنِيكَ وَ عَلَيْكَ بِمَا يُغْنِيكَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی يَقُولُ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيه.
✅عبارت اول این حدیث در الوافي (ج26، ص212) به صورت «دع عنك ما لا يعنيك» (یعنی حرف «ع» به جای حرف «غ») آمده است؛ که ترجمهاش میشود: «آنچه به تو مربوط نمیشود را واگذار».
@yekaye
☀️۴) در فرازی از دعای امام سجاد ع در شبهای ماه مبارک رمضان که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است آمده است:
چه کسی از من بدحالتر است اگر با مثل چنین حالی که الان دارم به قبرم منتقل شوم، در حالی که آن را برای آرمیدنم آماده، و با عمل صالح برای دراز کشیدنم فرش نکردهام؛
و چرا گریه نکنم در حالی که نمی دانم عاقبتم به کجا ختم میشود و نفسم را میبینم که به من خدعه میزند و روزگارم فریبم میدهد در حالی که بالهای مرگ را کنار سرم آماده پرواز است؛
پس چرا گریه نکنم؟
گریه میکنم برای بیرون شدن جانم؛ گریه میکنم برای ظلمت قبرم؛
گریه میکنم برای تنگی گورم؛ گریه میکنم برای سوالی که نکیر و منکر از من خواهند پرسید؛
گریه میکنم برای عریان و ذلیل بیرون آمدنم از قبرم درحالیکه بار سنگینم را بر پشتم حمل میکنم، یکبار بهسمت راستم و بار دیگر بهسمت چپم نگاه میکنم، زمانیکه خلایق در کاری غیر از کار من هستند؛ «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند؛ رویهایی؛ چهرههايى در آن روز درخشان است؛ خندان و شادمان. و چهرههايى در آن روز بر آنها غبار و است؛ آن را پوشانده است تاريكي» (عبس/۳۷) و ذلت.
📚مصباح المتهجد، ج2، ص591
📚 إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج1، ص72-73؛ (ط - الحديثة)، ج1، ص168
📚البلد الأمين، ص210
📚المصباح للكفعمی، ص596
رَوَی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء:
إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِك ...
فَمَنْ يَكُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّي إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَی مِثْلِ حَالِي إِلَی قَبْرِي لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِي وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِي وَ مَا لِي لَا أَبْكِي وَ مَا أَدْرِي إِلَی مَا يَكُونُ مَصِيرِي وَ أَرَی نَفْسِي تُخَادِعُنِي وَ أَيَّامِي تُخَاتِلُنِي وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِي أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ فَمَا لِي لَا أَبْكِي أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِي عَلَی ظَهْرِي أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِي وَ أُخْرَی عَنْ شِمَالِي إِذِ الْخَلَائِقُ فِي شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِي «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» وَ ذِلَّةٌ.
@yekaye
☀️۵) در فرازی از دعایی که امام سجاد هنگام اصرار بر درخواستی از خداوند میخواندند آمده است:
خدایا! از تو درخواست میکنم به آن حقت که بر جمیع آفریدگانت واجب کردی و به آن اسم عظیمی که به پیامبرت ص دستورت دادی که با آن تو را تسبیح گوید، و به جلال وجه کریمانهات که نه فرسایش و تغییر در آن راه یابد و نه تحول و نابودی، که بر حضرت محمد ص و خاندانش درود فرستی، و مرا با عبادت خود از هر چیزی بینیاز کنی، و نفسم را با ترس از خودت، نسبت به [مصیبتهای] دنیا تسلی دهی، و به رحمت خود مرا با مقدار فراوانی از کرامت خویش مورد توجه قرار دهی.
📚الصحيفة السجادية، دعاء 52
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْإِلْحَاحِ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی:
... إِلَهِي أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِيعِ خَلْقِكَ، وَ بِاسْمِكَ الْعَظِيمِ الَّذِي أَمَرْتَ رَسُولَكَ أَنْ يُسَبِّحَكَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ، الَّذِي لَا يَبْلَی وَ لَا يَتَغَيَّرُ، وَ لَا يَحُولُ وَ لَا يَفْنَی، أَنْ تُصَلِّيَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِيَنِي عَنْ كُلِّ شَيْءٍ بِعِبَادَتِكَ، وَ أَنْ تُسَلِّيَ نَفْسِي عَنِ الدُّنْيَا بِمَخَافَتِكَ، وَ أَنْ تُثْنِيَنِي بِالْكَثِيرِ مِنْ كَرَامَتِكَ بِرَحْمَتِكَ.
@yekaye
☀️۶) الف. روایت شده است که یکبار حضرت فاطمه س نشسته بود که پیامبر ص آمد و کنار ایشان نشست و به ایشان گفت: چه شده که تو را ناراحت و غمکین میبینم؟
حضرت زهرا س فرمود: پدرم و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریان و غمگین نباشم در حالی که تو قرار است از ما جدا شوی.
فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و غمگین مباش چرا که چارهای از این جدایی نیست.
پس گریه حضرت فاطمه س شدت گرفت و گفت: پدرجانم! [در محشر] کجا شما را ملاقات کنم؟
فرمود: بر روی تپه «حمد» در حالی که دارم شفاعت امتم را میکنم.
گفت پدرجانم.! اگر آنجا نیافتمتان؟
فرمود: در صراط در حالی که جبرئیل سمت راستم است و میکائیل سمت چپم و اسرافیل دامن مرا گرفته است و فرشتگان پشت سرم هستند و من ندا می دهم «امتم»؛ پس حساب بر آنان آسان شود. سپس چپ و راست خود را می نگرم و نگاهم به امتم و به هر پایمبری در روز قیامت میافتد که همگان مشغول خویشاند و میگویند «پروردگارا! خودم! خودم» و من میگویم: «پروردگارا! امتم امتم» پس اولین کسانی که به من ملحق میگردند تو و علی و حسن و حسین هستید؛ پس پروردگار عز و جل فرماید: ای محمد! اگر امت تو گناهانی به اندازه کوهها با خود آورده باشند همگی را مورد مغفرت قرار خواهم داد مادامی که به من شرک نورزیده باشند و به ولایت دشمن [من] تن نداده باشند.
📚الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص121
و بالإسناد أنه قال:
بينا فاطمة جالسة إذ أقبل أبوها ص حتى جلس إليها. فقال لها: ما لي أراك حزينة؟
قالت: بأبي أنت و أمي يا رسول الله! و كيف لا أبكي و لا أحزن و تريد أن تفارقني؟!
فقال لها: يا فاطمة لا تبكي و لا تحزني؛ فلا بد من فراقك.
فاشتد بكاؤها و قالت: يا أبة أين ألقاك؟
قال: تلقني على تل الحمد؛ أشفع لأمتي.
قالت: يا أبة و إن لم ألقك؟!
قال: تلقني عند الصراط جبرئيل عن يميني و ميكائيل عن شمالي و إسرافيل آخذ بحجزتي و الملائكة من خلفي و أنا أنادي أمتي فيهون عليهم الحساب. ثم أنظر يمينا و شمالا إلى أمتي و كل نبي يوم القيامة مشتغل بنفسه، يقول: يا رب نفسي نفسي. و أنا أقول: يا رب أمتي أمتي. فأول من يلحق بي أنت و علي و الحسن و الحسين فيقول الرب عز و جل: يا محمد إن أمتك لو أتوني بذنوب كأمثال الجبال لغفرت لهم ما لم يشركوا بي شيئا و لم يوالوا عدوا.
📚شبیه این مضمون، از حیث توجه پیامبر ص به حضرت فاطمه در قسمت شأن نزول (روایت «ه») گذشت وبا سند متصل اما بدون این فراز که پیامبر میفرماید همه به فکر خویشاند و من به فکر امتم، در كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر (ص36-38 ) آمده است؛
اما این فراز خاص که نشان میدهد پیامبر اکرم ص تنها کسی است که مشغولیت شدید روز قیامت، وی را به خود مشغول نکرده است، قبلا در حدیثی ذیل آیه ۵۶ سوره واقعه
(جلسه ۱۰۲۳، حدیث۱ https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/)
گذشت؛
البته این مضمون در معتبرترین کتب اهل سنت ع هم آمده است؛ که در ادامه تقدیم میشود:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
☀️ب. در معتبرترین منابع اهل سنت روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
من سید مردم هستم در روز قیامت؛ و آیا می دانید چرا؟
وقتی همه مردم از اولین و آخرین در محلی واحد گرد آیند و صدای دعوتکننده الهی را بشنوند و دیدگانشان نافذ گردد و خورشید نزدیک شود، مردم از شدت غم و دردسر به حدی میرسند که تحمل و طاقتشان تمام شود؛ پس به هم میگویند: آیا نمیبینید اوضاع به چه حدی رسیده است؟ آیا کسی را نمییابید که نزد پروردگارتان شفاعتتان کند؟
آنگاه برخی به برخی دیگر میگویند: سراغ آدم برویم. پس سراغ حضرت آدم ع میآیند و به او میگویند: تو پدر انسانها هستی و خداوند تو را به دست خویش آفرید و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد که بر تو سجده کنند، شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم و حال و روزمان به چه حدی رسیده است؟
آدم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و او مرا از خوردن میوه آن درخت نهی کرد اما من سرپیچی کردم. خودم؛ خودم؛ خودم [یعنی: وای بر من؛ و باید به کار خودم برسم]. سراغ غیر من بروید؛ سراغ نوح بروید.
پس سراغ حضرت نوح ع میآیند و به او میگویند: تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی و خداوند تو را بنده شکور نامید؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
نوح ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و و اگر دعای مستجابی داشتم همان دعایی بود که علیه قوم خودم کردم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ ابراهیم ع بروید.
پس سراغ حضرت ابراهیم ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا و خلیل او در میان اهل زمین هستی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت ابراهیم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من در سه موقعیت ناچار دروغ گفتم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ موسی ع بروید.
پس سراغ حضرت موسی ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا هستی و خداوند تو را به رسالات خویش و به همصحبتی با خویش بر مردم برتری داد؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت موسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من شخصی را به قتل رساندهام که دستور به قتل رساندن وی را نداشتم؛ خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ عیسی ع بروید.
پس سراغ حضرت عیسی ع میآیند و به او میگویند: ای عیسی! تو «پیامبر خدا و كلمه او كه به مريم القا نموده و روحى از جانب او» (نساء/۱۷۱) هستی و با مردم در کودکی در گهواره سخن گفتی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت عیسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و گناهی را ذکر نمیکند فقط میگوید: خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ حضرت محمد ع بروید.
پس سراغ حضرت محمد ص میآیند و به او میگویند: ای محمد! تو رسول الله و آخرین پیامبرانی، و «خداوند گناهان گذشته و آينده تو را آمرزید» (فتح/۲)؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
پس راه میافتم و زیر سایه عرش میرسم و برای پروردگار عز و جل به سجده میافتم. سپس خداوند از محامد و حسن ثنای خویش ابوابی را بر من میگشاید که برای احدی پیش از من نگشوده بود. سپس میفرماید: ای محمد! سر بلند کن، بخواه که به تو عطا شود و شفاعت کن که پذیرفته شود.
پس سرم را بلند میکنم و می گویم: امتم، پروردگارا! امتم، پروردگارا!
پس خطاب شود: ای محمد! از امتم هرکس که حسابی بر آنان نیست را از درب راست از درهای بهشت وارد کن، و آنان در سایر درها هم شریک مردمند [= میتوانند از سایر درها هم وارد شوند].
سپس فرمود: به کسی که جانم به دست اوست بین دو لنگه از لنگههای [درهای] بهشت به اندازه بین مکه و حِمْيَر است؛ یا اینکه فرمود: بین مکه و بصره است.
📚صحيح البخاري، ج4، ص1745
📚صحيح مسلم، ج1، ص127
📚مسند ابن المبارك، ص61
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج17، ص419
📚مسند إسحاق بن راهويه، ج1، ص227
📚سنن الترمذي، ج4، ص622
@yekaye
👇سند و متن حدیث فوق👉
سند و متن حدیث ۶.ب (درباره اینکه پیامبر ص تنها کسی است که در قیامت به فکر دیگران است)
☀️ ۶.ب. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُقَاتِلٍ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللهِ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَيَّانَ التَّيْمِيُّ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ جَرِيرٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ - رضي الله عنه قَالَ: «أُتِيَ رَسُولُ اللهِ ص بِلَحْمٍ، فَرُفِعَ إِلَيْهِ الذِّرَاعُ، وَكَانَتْ تُعْجِبُهُ، فَنَهَسَ مِنْهَا نَهْسَةً ثُمَّ قَالَ: أَنَا سَيِّدُ النَّاسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَهَلْ تَدْرُونَ مِمَّ ذَلِكَ؟ يُجْمَعُ النَّاسُ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ، يُسْمِعُهُمُ الدَّاعِي، وَيَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ، وَتَدْنُو الشَّمْسُ، فَيَبْلُغُ النَّاسُ مِنَ الْغَمِّ وَالْكَرْبِ مَا لَا يُطِيقُونَ وَلَا يَحْتَمِلُونَ، فَيَقُولُ النَّاسُ: أَلَا تَرَوْنَ مَا قَدْ بَلَغَكُمْ، أَلَا تَنْظُرُونَ مَنْ يَشْفَعُ لَكُمْ إِلَى رَبِّكُمْ؟
فَيَقُولُ بَعْضُ النَّاسِ لِبَعْضٍ: عَلَيْكُمْ بِآدَمَ، فَيَأْتُونَ آدَمَ عليه السلام فَيَقُولُونَ لَهُ: أَنْتَ أَبُو الْبَشَرِ، خَلَقَكَ اللهُ بِيَدِهِ، وَنَفَخَ فِيكَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَسَجَدُوا لَكَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّكَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا قَدْ بَلَغَنَا؟
فَيَقُولُ آدَمُ: إِنَّ رَبِّي قَدْ غَضِبَ الْيَوْمَ غَضَبًا لَمْ يَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ نَهَانِي عَنِ الشَّجَرَةِ فَعَصَيْتُهُ، نَفْسِي نَفْسِي نَفْسِي، اذْهَبُوا إِلَى غَيْرِي، اذْهَبُوا إِلَى نُوحٍ.
فَيَأْتُونَ نُوحًا فَيَقُولُونَ: يَا نُوحُ، إِنَّكَ أَنْتَ أَوَّلُ الرُّسُلِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ، وَقَدْ سَمَّاكَ اللهُ عَبْدًا شَكُورًا، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّكَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ؟
فَيَقُولُ: إِنَّ رَبِّي عز وجل قَدْ غَضِبَ الْيَوْمَ غَضَبًا لَمْ يَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ كَانَتْ لِي دَعْوَةٌ دَعَوْتُهَا عَلَى قَوْمِي، نَفْسِي نَفْسِي نَفْسِي، اذْهَبُوا إِلَى غَيْرِي، اذْهَبُوا إِلَى إِبْرَاهِيمَ.
فَيَأْتُونَ إِبْرَاهِيمَ، فَيَقُولُونَ: يَا إِبْرَاهِيمُ، أَنْتَ نَبِيُّ اللهِ وَخَلِيلُهُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّكَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ؟
فَيَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ رَبِّي قَدْ غَضِبَ الْيَوْمَ غَضَبًا لَمْ يَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّي قَدْ كُنْتُ كَذَبْتُ ثَلَاثَ كَذِبَاتٍ - فَذَكَرَهُنَّ أَبُو حَيَّانَ فِي الْحَدِيثِ- نَفْسِي نَفْسِي نَفْسِي، اذْهَبُوا إِلَى غَيْرِي، اذْهَبُوا إِلَى مُوسَى.
فَيَأْتُونَ مُوسَى، فَيَقُولُونَ: يَا مُوسَى، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ، فَضَّلَكَ اللهُ بِرِسَالَتِهِ وَبِكَلَامِهِ عَلَى النَّاسِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّكَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ؟
فَيَقُولُ: إِنَّ رَبِّي قَدْ غَضِبَ الْيَوْمَ غَضَبًا لَمْ يَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّي قَدْ قَتَلْتُ نَفْسًا لَمْ أُومَرْ بِقَتْلِهَا، نَفْسِي نَفْسِي نَفْسِي، اذْهَبُوا إِلَى غَيْرِي، اذْهَبُوا إِلَى عِيسَى.
فَيَأْتُونَ عِيسَى فَيَقُولُونَ: يَا عِيسَى، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ، وَكَلَّمْتَ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا، اشْفَعْ لَنَا، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ؟
فَيَقُولُ عِيسَى: إِنَّ رَبِّي قَدْ غَضِبَ الْيَوْمَ غَضَبًا لَمْ يَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ يَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَلَمْ يَذْكُرْ ذَنْبًا، نَفْسِي نَفْسِي نَفْسِي، اذْهَبُوا إِلَى غَيْرِي، اذْهَبُوا إِلَى مُحَمَّدٍ ص.
فَيَأْتُونَ مُحَمَّدًا ص فَيَقُولُونَ: يَا مُحَمَّدُ، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ، وَخَاتَمُ الْأَنْبِيَاءِ، وَقَدْ غَفَرَ اللهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّكَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِيهِ؟
فَأَنْطَلِقُ فَآتِي تَحْتَ الْعَرْشِ، فَأَقَعُ سَاجِدًا لِرَبِّي عز وجل، ثُمَّ يَفْتَحُ اللهُ عَلَيَّ مِنْ مَحَامِدِهِ وَحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ شَيْئًا لَمْ يَفْتَحْهُ عَلَى أَحَدٍ قَبْلِي، ثُمَّ يُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَكَ، سَلْ تُعْطَهْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ.
فَأَرْفَعُ رَأْسِي فَأَقُولُ: أُمَّتِي يَا رَبِّ، أُمَّتِي يَا رَبِّ.
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه سند و متن حدیث ۶.ب.
فَيُقَالُ: يَا مُحَمَّدُ أَدْخِلْ مِنْ أُمَّتِكَ مَنْ لَا حِسَابَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْبَابِ الْأَيْمَنِ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، وَهُمْ شُرَكَاءُ النَّاسِ فِيمَا سِوَى ذَلِكَ مِنَ الْأَبْوَابِ.
ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ، إِنَّ مَا بَيْنَ الْمِصْرَاعَيْنِ مِنْ مَصَارِيعِ الْجَنَّةِ كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَحِمْيَرَ، أَوْ: كَمَا بَيْنَ مَكَّةَ وَبُصْرَى.
📚صحيح البخاري، ج4، ص1745
📚صحيح مسلم، ج1، ص127
📚مسند ابن المبارك، ص61
📚مصنف ابن أبي شيبة، ج17، ص419
📚مسند إسحاق بن راهويه، ج1، ص227
📚سنن الترمذي، ج4، ص622
@yekaye
☀️۷) در قیامت همه مشغول خویشاند؛ اما برخی زندگیشان در دنیا به نحوی بوده که لازمه این مشغولیتشان به خود، توجه و امداد نسبت به دیگران است:
☀️الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند.
سوال شد: یا رسول الله! چگونه؟
فرمودند: با تفضل و کرامتی که از جانب او در حق آنان میشود مورد مغفرت قرار میگیرند و آنان حسنات خود را به مردم میدهند و بدین سبب وارد بهشت میشوند؛ پس آنان در دنیا و آخرت اهل معروف بودند.
📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص182
أَبِي ره قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ يَرْفَعُ الْحَدِيثَ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الْآخِرَةِ.
قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ كَيْفَ ذَلِكَ؟
قَالَ: يُغْفَرُ لَهُمْ بِالتَّطَوُّلِ مِنْهُ عَلَيْهِمْ وَ يَدْفَعُونَ حَسَنَاتِهِمْ إِلَى النَّاسِ فَيَدْخُلُونَ بِهَا الْجَنَّةَ فَيَكُونُونَ أَهْلَ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند. بدانها گفته میشود گناهان شما مورد مغفرت قرار گرفت، پس حسناتتان را به هرکس میخواهید ببخشید.
📚الكافي، ج4، ص29
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الْآخِرَةِو يُقَالُ لَهُمْ إِنَّ ذُنُوبَكُمْ قَدْ غُفِرَتْ لَكُمْ فَهِبُوا حَسَنَاتِكُمْ لِمَنْ شِئْتُمْ.
☀️ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند. بدانها گفته میشود؛ چون در آخرت حسنات برایشان زیاد میآید و آن را به گناهانکاران [ی که نیازمند ثوابی هستند تا ترازوی عملشان جبران شود] می بخشند.
📚الأمالي (للطوسي)، ص304
خَبَّرَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ الْغَضَائِرِيُّ، عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْهَمْدَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ، عَن أَبُی قَتَادَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ):
أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الدُّنْيَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِي الْآخِرَةِ، لِأَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ تَرْجَحُ لَهُمُ الْحَسَنَاتُ فَيَجُودُونَ بِهَا عَلَى أَهْلِ الْمَعَاصِي.
☀️د. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شد خداوند تبارک و تعالی دستور میدهد به منادیای که در پیشگاه او ندا دهد: کجایند فقرا؟
پس گروهی از مردم سر بلند میکنند.
خطاب میآید: بندگانم!
میگویند: پروردگارا!
خطاب میآید: من شما را به خاطر اینکه نزد من خوار بودید فقیر نکردم؛ ولیکن شما را برای مثل چنین روزی برگزیدم؛ به چهره مردم بنگرید و هرکس در حق شما معروف و خوبیای کرده است که این را فقط به خاطر من انجام داده از طرف من او را به بهشت ببرید.
📚الكافي، ج2، ص263-264؛ الزهد، ص32
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عِيسَى الْفَرَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مُنَادِياً يُنَادِي بَيْنَ يَدَيْهِ: أَيْنَ الْفُقَرَاءُ؟
فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ كَثِيرٌ.
فَيَقُولُ: عِبَادِي!
فَيَقُولُونَ: رَبَّنَا!
فَيَقُولُ: إِنِّي لَمْ أُفْقِرْكُمْ لِهَوَانٍ بِكُمْ عَلَيَّ وَ لَكِنِّي إِنَّمَا اخْتَرْتُكُمْ لِمِثْلِ هَذَا الْيَوْمِ تَصَفَّحُوا وُجُوهَ النَّاسِ فَمَنْ صَنَعَ إِلَيْكُمْ مَعْرُوفاً لَمْ يَصْنَعْهُ إِلَّا فِيَّ فَكَافُوهُ عَنِّي بِالْجَنَّةِ.
@yekaye
یک آیه در روز
۱۱۲۳) 📖 لكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ 📖 ترجمه 💢برای هر شخصی از آنان در آن رو
.
1️⃣ «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ»
در قيامت، هركس به فكر نجات خويش است و فرصت برای پرداختن به كار ديگران نيست.
📚تفسير نور، ج10، ص390
یعنی برای هرکس کار عظیم و درگیری مهمی هست که وی را از اینکه به حال و روز نزدیکانش توجهی داشته باشد باز میدارد و گرفتاری خودش چنان مشغولش میکند که وقت و فرصت و حال اضافهای ندارد که بخواهد به کس دیگری پبردازد.
📚التبيان فی تفسير القرآن، ج10، ص277 ؛ مجمع البيان، ج10، ص668
حال چرا از تعبیر «يُغْنِيهِ» (بینیازش میکند) برای این وضعیت استفاده کرد؟
🌴الف. فاعل «یغنی»، شأن باشد و ضمیر «ه» به «امرء» برگردد؛ یعنی این شأن او را از دیگران بینیاز میدارد؛ آنگاه:
🌿الف.۱. «یغنیه» در اینجا به معنای «یصرفه و یصده: وی را برمیگرداند و مانعش میشود» است؛ یعنی صرفا دلالت بر دلمشغولی شدید دارد و شواهدی بر این معنا در شعر عرب وجود دارد (ابن قتیبه، به نقل مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص62 ).
🌿الف.۲. «یغنیه» در همان معنای بینیاز کردن است؛ اما یک استعاره زیبا به کار رفته است، یعنی آن دلمشغولیاش به کار خویش تمام سینه وی را پر از همّ و غمّ کرده است و جایی برای غیر نگذاشته، شبیه ثروت و مال کثیری که تمام عرصه زندگی صاحبش را پر میکند (به نقل مفاتيح الغيب (للفخر الرازی)، ج31، ص62 ).
🌿الف.۳. «یغنیه» در همان معنای بینیاز کردن است؛ اما بهویژه اگر با توجه به آیات قبل مورد توجه قرار گیرد شاید به نکته لطیفی میخواهد اشاره کند: اگر توجه کنیم که نیازهای ما صرفا نیازهای مادی نیست متوجه میشویم عموم ما حتی وقتی که به کار نزدیکان و عزیزان خویش رسیدگی میکنیم و حاجت آنها را برآورده میسازیم، در حقیقت و باطن امر، داریم برای خود کاری میکنیم و یکی از نیاز درونی خود را اشباع میکنیم؛ ولی وقتی شأنی بیاید و همه نیازهای مرا اشباع کند، دیگر برای رسیدگی به دیگران هم اقدام نمیکنیم.
🌴ب. فاعل «یغنی»، «امرء» باشد و ضمیر «ه» به شأن برگردد؛ یعنی او فقط این شأن را بینیاز میکند. آنگاه:
🌿ب.۱. گویی آن شأن و کار، خودش یک نیازمندی است که وی با اهتمام بدان، به بینیاز کردن آن اقدام کرده است؛ یعنی او فقط نیاز این شأن را برآورده میکند و به رفع نیاز کس دیگری، ولو از نزدیکترین افراد به او باشند، ابدا کاری ندارد.
🌿ب.۲. ...
🌴ج. اگر قرائت دیگر این آیه «یعنیه» در نظر گرفته شود، آنگاه به نظر میرسد همین نکته که در (ب.۱) بیان شد به صورت صریح (یعنی بدون استعاره) مد نظر است؛ یعنی میخواهد بگوید وی فقط به این شأن عنایت دارد و به کس و چیز دیگری هیچ عنایت و توجهی ندارد.
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_37
یک آیه در روز
۱۱۲۳) 📖 لكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنيهِ 📖 ترجمه 💢برای هر شخصی از آنان در آن رو
.
2️⃣ «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ»
اگرچه در این آیه از فرار هر شخصی، از نزدیکترین نزدیکانش سخن گفته است؛ اما آیات دیگری و نیز روایات فراوانی داریم که بهوضوح دلالت دارد که برخی افراد هستند که به دیگران توجه دارند. به نظر که نمونه بارز ایشان پیامبر اکرم ص است که چنانکه در حدیث ۶ اشاره شد در روایات فراوانی که از شیعه و سنی و در آن واویلایی که هرکس فریاد میزند «نفسی، نفسی» (خودم؛ خودم)، ایشان فریاد میزند (أمتی، أمتی).
چگونه بین این آیه و آن آیات و روایات میتوان جمع کرد؟
🌴الف. قیامت مواقف متعددی دارد؛ و این آیات و روایات ناظر به مواقف مختلفاند.
مثلا:
🌿الف.۱. این موقف یک عمومیتی نسبت به همه دارد اما در مواقف بعدی حال و روز افراد تفاوت میکند؛ و مثلا موقف گفتگوی اصحاب اعراف:
«وَ نادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُون؛ أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون» (اعراف/47-48).
🌿الف.۲. در این موقف چناناند که هیچ توجهی به غیر ندارند؛ اما در مواقفی حساب و کتابشان چنان به هم گره خورده که بناچار با همدیگر بحث میکنند؛ همچون آیات زیر:
«إِذْ تَبَرَّأَ الَّذينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ؛ وَ قالَ الَّذينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُريهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجينَ مِنَ النَّار» (بقره/۱۶۶-۱۶۷).
🌿الف.۳. ...
🌴ب. برخی از انسانها به مقام مخلَصین میرسند؛ اینان در واقع تمام مراتب عالم را در همین دنیا درنوردیدند و پیش از اینکه به مرگ طبیعی بمیرند به مرگ ارادی وارد عوالم برتر شدهاند؛ و عملا عرصه قیامت را پیشاپیش درنوردیدهاندن و از این رو وقتی همه را در محضر احضار میکنند، اینان فوق محشرند و در زمره احضارشدگان قرار نمیگیرند:
«فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۱۲۷-۱۲۸)
و از این رو، اضطراب و ترس و دلمشغولیای که شامل حال عموم میشود، شامل اینان نمیشود، چنانکه از قبل بدیشان وعده داده شده که هیچ ترس و نگرانیای نخواهند داشت:
«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون» (یونس/۶۲)؛
«الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقين؛ يا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون» (زخرف/۶۷-۶۸).
🌴ج. در قیامت همه مشغول خویشاند؛ اما برخی از افراد زندگیشان در دنیا به نحوی بوده که لازمه این مشغولیتشان به خود، توجه و امداد نسبت به دیگران است؛ که این میتواند عاملی داشته باشد، مانند:
🌿ج.۱. چنان اهل معروف و کار خیر در حق دیگران بودهاند؛ که همین چنان در وجود آنها راسخ شده، که در قیامت تجلی میکند (احادیث۷.الف تا ۷.ج)
🌿ج.۲. حقی از جانب دیگران بر آنهاست؛ و این حق موجب میشود که وقتی به خود مشغول شوند ادای آن حق برعهدهشان بیاید و از این باب، به دیگران توجه کنند (حدیث۷.د)
🌿ج.۳. به خاطر هدایتگریای که نسبت به دیگران داشتهاند به مقام شفاعت میرسند؛ و شفاعت کردن آنان در حق دیگران، از جنس شفاعت رهبری است که بازتاب عمل خودشان است؛ نه امری خارج از وجودشان؛ از این رو هرکسی با امام خویش محشور میشود: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (اسراء/۷۱)؛
که به این معنا، نهتنها دعوتکنندگان به سوی حق، بلکه امامان باطل نیز نوعی شفاعتگری برای وارد کردن پیروان خود به جهنم دارند؛ چنانکه خداوند در مورد فرعون میفرماید:
«يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ» (هود/۹۸)
🌴د. ...
@yekaye
#عبس_37
🔹وُجُوهٌ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «وجه» در اصل دلالت دارد بر مقابل چیزی قرار گرفتن؛ «مواجهه» یعنی وجه یک نفر در مقابل وجه دیگری قرار بگیرد، و «وِجهَة» (وَ لِكُلٍّ وِجْهَةٌ؛ بقره/۱۴۸) آن سمت و جهتی است که از آن سمت با اشیاء و امور روبرو میشویم؛ و اصل کلمهی «جهت» همان «وجهة» بوده که واو اول آن افتاده است.
▪️البته برخی اصل «وجه» را در مورد «صورت» (عضوی از اعضای بدن) دانستهاند و گفتهاند چون انسان به هر چیزی بخواهد روی آورد و توجه کند با صورتش به آن رو میکند، کلمه «وجه» ابتدا به معنای «جهتی که هر چیزی با آن جهت به چیزی رو میآورد»، و سپس به معنای بُعد شریفتر هر چیزی، به کار رفته است، چنانکه تعبیر «وجه النهار» (آلعمران/۷۲) بدین معناست؛
و به «مقصد» هم وجه و جهت و وجهة می گویند از این جهت که انسان بدان رو میآورد،
و کلمه «جاه» (که در اصل به معنای حرمت و منزلت و آبروست) را هم مقلوب شده از کلمه «وجه» دانستهاند با این تفاوت که «وجه» را برای «صورت» هم به کار میبرند اما «جاه» را فقط برای حظ و بهرهای که انسان دارد به کار میبرند.
▪️«وجه» هر چیزی به حَسَب خودش است؛ لذا در امور مجرد و خصوصا خداوند، وجه به معنای «صورت» نیست بلکه تعبیر «وجه الله» یعنی آن بُعدی که هنگامی که انسان با دل خود به خدا روی میآورد از آن بُعد به خدا روی میآورد یا خداوند از آن جهت به انسان توجه میکند.
🔖جلسه ۲۴۹ http://yekaye.ir/al-aaraf-7-29/
▪️همچنین اشاره شد که سید مرتضی در امالی (ج۱، ص۱۵۹) بعد از اینکه معانی مختلف درباره وجه را میآورد میگوید یکی از معانی وجه «خود ذات شخص» است چنانکه در آیات «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (قصص/۸۸) یعنی هر چیزی جز خدا هلاک میشود و یا در آیه «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرام» (الرحمن/۲۶-۲۷) یعنی فقط پروردگارت باقی میماند
🔖جلسه ۳۸۱ https://yekaye.ir/al-qiyamah-75-23/#_ftn8
▪️ بر همین اساس، اینکه وجوه چنین درخشان و نورانی است، می تواند به معنای ذات شخص باشد، نه فقط رخسار او.
@yekaye
🔹مُسْفِرَةٌ
درباره ماده «سفر» در آیه ۱۵ همین سوره توضیح داده شد؛
🔖جلسه ۱۱۰۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-15/