eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک آیه در روز
873) ‌📖 وَ لَيالٍ عَشْرٍ 📖 💢ترجمه و [سوگند] به شب‌های دهگانه؛ سوره فجر (89) آیه2 1397/11/1 14 جم
. 1⃣ «وَ لَيالٍ عَشْرٍ» مقصود از «لیال عشر» چیست؟ 🍃الف. علاوه بر روایت نبوی، اغلب مفسران - هم در صدر اسلام، مانند ابن عباس و ابن‌زبیر و حسن و قتادة و مجاهد و ضحاك و السدي و کلبی و عطیه (به نقل از مجمع البيان، ج10، ص736 و البحر المحيط، ج10، ص470)؛ و هم در طول تاریخ تا امروز، مانند مرحوم طبرسی (مجمع البيان، ج10، ص736) ابوحیان (البحر المحيط، ج10، ص470) و علامه طباطبایی (الميزان، ج20، ص279) - مقصود از این ده شب را دهه اول ذی‌الحجه دانسته‌اند؛ و در روایاتی که شیعه (مثلا: الإقبال بالأعمال الحسنة، ج2، ص35) و سنی (سنن الدارمي، ج2، ص1113) از پیامبر اکرم ص نقل کرده‌اند اجر عمل صالح در در هیچ ایامی در طول سال، به فضیلت عمل در این دهه نمی‌رسد. 🍃ب. دهه آخر ماه مبارک رمضان (نقلی از ابن‌عباس و ضحاک، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص736 و البحر المحيط، ج10، ص470) و برخی هم گفته‌اند دهه اول این ماه مبارک (ابن جریح، به نقل از البحر المحيط، ج10، ص470) 🍃ج. در همان فضایی که «فجر» می‌تواند در معنای کسی که ظلمت را می‌شکافد و نور را در عالم می‌گستراند (پیامبر اکرم ص یا امام مهدی ع) به کار رود، «شب» را درباره بقیه ائمه اطهار (از امام حسن مجتبی تا امام حسن عسکری) به کار برده‌اند (جلسه قبل، حدیث1) که: 🌱ج.1. چه‌بسا از این باب است که آنان عملا از صحنه حکومت ظاهری و مورد مراجعه قرار گرفتن کنار گذاشته شدند و گویی عملا در جامعه در تاریکی فرورفتند ؛ 🌱ج.2. می‌تواند از باب مجاز و نسبتی که آنان با شب قدر دارند، به آنان شب گفته شده باشد، یعنی آنان‌اند که اهل شب قدر هستند (تأويل الآيات الظاهرة، ص767) ویا حقیقت شب قدر در گروی آنان است. 🌱ج.3. ... 🍃د. همان ده شبی است که به وعده حضرت موسی ع در میقات افزوده شد. (مسروق و مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج10، ص736 و البحر المحيط، ج10، ص470) 🔹توجه: مفسران این را قولی در عرض اقوال دیگر قلمداد نموده‌اند در حالی که در روایات شیعی، این قول و قول اول بر هم منطبق شده‌اند (مثلا: تفسير القمي، ج1، ص239) یعنی میقات حضرت موسی ع از ابتدای ماه ذی القعده شروع شد و دهه اول ذی‌الحجه همان ده روزی است که به آن اضافه شد.) 🍃ه. بر اساس آن نظری که «فجر» در آیه قبل را «نماز صبح» ‌می‌دانست، این احتمال هم مطرح شده که منظور، نه دهه‌ای خاص، بلکه ده شب عبادت کردن مد نظر باشد. (به نقل از الميزان، ج20، ص279) بویژه که «لیالٍ» به صورت نکره آمده است. 🍃و. ... ⛔️توجه: یکی از اقوالی که در کتب اهل سنت آمده است این است که منظور دهه اول محرم است (یمان، به نقل از البحر المحيط، ج10، ص470). می‌دانیم که تشكيلات بنی‌امیه بعد از به شهادت رساندن امام حسین ع و یارانش روز عاشورا را عید اعلام کردند و احادیث فراوانی درباره فضیلت این روز و روزه آن و جشن گرفتن در آن جعل نمودند و این سنت تاحدود زیادی در زمان بنی‌عباس هم ادامه یافت، و متاسفانه این احادیث امروزه نیز در برخی از فضاهای اهل سنت (عمدتا با رویکرد وهابی) شیوع دارد ؛ و بر همین اساس، یکی از اقوال درباره «فجر» را صبح روز دهم عاشورا دانستند. ساختگی بودن این احادیث بقدری در قرون اولیه واضح بوده که کسی مانند مرحوم طبرسی - که در تفسیر خود اغلب اقوال اهل سنت را نیز برمی‌شمرد و چنان بی‌طرفانه تحلیل می‌کند که با اینکه یک تفسیر شیعی است اما مورد توجه جدی اهل سنت هم بوده است –در ضمن برشمردن اقوال ناظر به آیه حتی اشاره‌ای به این قول نمی‌کند. و طبری (متوفی310) نیز که از بزرگان تفسیر در اهل سنت است، بیش از ده قول درباره اینکه این همان دهه اول ذی‌الحجه است می‌آورد و سپس فقط یک قول درباره اینکه دهه محرم است می‌آورد و بلافاصله آن را ضعیف می‌شمرد (جامع البيان، (تحقیق شاكر) ج24، ص396) @Yekaye
یک آیه در روز
873) ‌📖 وَ لَيالٍ عَشْرٍ 📖 💢ترجمه و [سوگند] به شب‌های دهگانه؛ سوره فجر (89) آیه2 1397/11/1 14 جم
. 2⃣ «وَ لَيالٍ عَشْرٍ» بعضی از ایام از قداست ویژه‌ای برخوردار است. (تفسیر نور، ج10، ص472) تا حدی که خداوند بدان سوگند می‌خورد. 🌐نکته تخصصی و اگرچه در نگاه عادی ما آمدن شب و روز و گذر ایام صرفا یک پدیده مادی است که از گردش زمین به دور خورشید و به دور خودش حاصل می‌شود و گردش ماه نیز از این جهت خصوصیت خاصی ندارد و تفاوت ایام سال را صرفا بر اساس نسبت فیزیکی‌ای که بین زمین و خورشید است می‌فهمیم؛ اما تاملی در آیات و روایات، و تکالیفی که به تناسب ایام بر دوش انسان قرار داده شده، نشان می دهد که ظاهرا مطلب بدین سادگی نیست❗️ در این آیه و بسیاری از آیات دیگر، زمان‌های خاصی دارای اهمیت ویژه قلمداد شده‌اند، که این اهمیت نیز صرفاً در گروی نسبت بین زمین و خورشید نیست؛ بلکه در درجه اول، با گردش ماه به دور زمین، این نسبت معلوم می‌شود تا با گردش زمین به دور خورشید. (شب قدر، ماه رمضان، دهه‌ای از ماه ذی‌الحجه، عید قربان، عید فطر، و ...؛ همگی با محاسبه می‌شوند، نه با ) بله، می‌توان بسادگی گفت که اینکه ماه را معیار محاسبه ایام قرار دهیم یا سال ، صرفاً یک قرارداد است و «صرفاً» چون قرآن در میان قومی نازل شده که آنها ایام سال را با ماههای قمری می‌شناختند،‌ احکام شریعت خود را بر همان ماه‌ها منطبق کرده است. 🤔اما در این مدعا، هیچ دلیلی برای این «صرفاً» اقامه شده است⁉️ بله، خداوند احکامش را متناسب با مخاطب نازل می‌کند، یعنی چنان نازل می‌کند که مخاطب بفهمد و بتواند عمل کند، اما آیا مخاطب اسلام فقط مردم شبه جزیره حجاز بوده‌اند یا کل انسان‌ها؟ آیا خداوند قبل از اینکه خود (آن هم شریعتی که قرار است برای همه زمانها و همه مکانها باشد) نازل کند، نمی‌دانست که محاسبات مردم مناطق مختلف بر اساس چه معیاری است؟ آیا این احتمال نیست که خداوندی که به همه چیز عالم است شریعت خود را در جایی نازل کند که معیار محاسباتی آنها عملا با معیاری که در متن عالم منطبق است؟! نکته دیگر اینکه اساساً آیا «زمان مطلق»ی هست که ما در آن واقع شده‌ایم؟ یا زمان هرکس به ازای خویش است؟ و یا حقیقی ترکیبی از وضعیت فیزیکی و نسبت انسانها (بویژه انسان خلیفة الله) با زمانهای فیزیکی است؟ ‌آیا محتمل نیست که هم یک زمان مجزا از آدمیان در کار باشد (که مثلا با نسبت‌های بین زمین و ماه و خورشید محاسبه می‌شود) و هم این زمان، یک نسبت واقعی با انسانهایی که در آن واقع‌اند دارد، و درهم تاثیر می‌گذارند. 🤔یکبار دیگر بیندیشیم: ‌ آیا زمان‌های مختلف، تنها تفاوتشان در نسبت‌های فیزیکی و قراردادی‌ِ ماست، یا محتمل است که نسبت‌های معنوی‌ای نیز در پاره‌ای از زمانها و بین انسانها و زمانها در کار باشد، که ما بی‌خبریم⁉️ (شبیه همین مطلب در مورد «مکان»ها قابل طرح است. آیا مکانی مانند «کعبه» که مقدس است، «صرفاً» بعد از اینکه کعبه بنا شد مقدس گردیده، یا اینکه اساساً آن موضوعیتی داشته که کعبه را در همانجا بنا کردند؛ و یا اینکه هر دو مطلب صحیح است: یعنی هم موضوعیتی داشته، و هم با بناگذاری کعبه در آنجا موضوعیت اضافه‌ای پیدا کرده است) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
874) ‌📖 وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ 📖 💢ترجمه و [سوگند به] جفت و [سوگند به] تک؛ سوره فجر (89) آیه3 1397/11/2 15 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹الشَّفْعِ ▪️ماده «شفع» در اصل به معنای مقارنت دو چیز (معجم مقاييس اللغة، ج3، ص۲۰۱) ویا انضمام چیزی به چیز دیگر است (مفردات ألفاظ القرآن، ص457). ▫️برخی بر این باورند که این ماده در جایی به کار می رود که امری به امر دیگر ملحق می شود تا غرض مطلوب و نتیجه مقصود حاصل شود؛ و بر این اساس، آن مفهوم ملحق کردن و نیز وحدت موضوعی که قرار است در آن لحوق رخ داد و اشتراک در آن لحاظ شده است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۶، ص82) ▪️همگی اتفاق دارند که «شَفع» در مقابل «وَتر» است؛ «وتر» امر «تک» و تنهاست ولی «شفع» آن است که «جفت» باشد و دیگری‌ای در کنارش باشد. ▪️از کلمات رایج برگرفته از این ماده «شفاعت» است که به معنای انضمام چیزی به چیز دیگر است تا این دومی کمک‌کننده و یاری‌دهنده اولی باشد و غالبا درجایی که دومی بلندمرتبه‌تر و تواناتر از اولی است به کار می‌رود، که استعمالش در قرآن در مورد قیامت فراوان است: «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» (مريم/87) ، «لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ» (طه/109)؛ و البته در دنیا هم به کار رفته : «مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْه» (نساء/85) که در مورد اخیر این توضیح مطرح شده که به معنای «راه دیگری» باز کردن باشد که اگر آن راه راه خوبی باشد ثمره‌اش به وی می‌رسد و اگر راه بدی باشد نیز همین‌طور. (مفردات ألفاظ القرآن، ص458) ▪️«شَفع» علاوه بر معنای مصدری، گاه در معنای مفعولی (مشفوع) [= جفت‌شده، آنکه با آمدن شفیع از تنهایی درآمده] به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص457) و کاربرد آن به صورت اسم فاعل رایج است «فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ» (مدثر/48) و «شفیع» نیز عموما در معنای فاعلی (شفاعت‌کننده) به کار می‌رود «ما لِلظَّالِمينَ مِنْ حَميمٍ وَ لا شَفيعٍ يُطاعُ» (غافر/18) «شفعاء» (وَ ما نَرى مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فيكُمْ شُرَكاء؛ انعام/94) را هم جمع «شافع» می‌توان دانست و هم جمع «شفیع». (لسان العرب، ج8، ص184) 📿ماده «شفع» و مشتقات آن 31 بار در قرآن کریم به کار رفته است. @Yekaye
🔹الْوَتْرِ ▪️ماده «وتر» در معانی بسیار متعدد به کار رفته که برخی از اینکه بتوانند آنها را به معنایی واحد برگردانند اظهار عجر کرده‌اند (معجم المقاييس اللغة، ج6، ص83) اما برخی معنای اصلی این ماده را همان «تفرد» (تنها بودن) در مقابل «جفت بودن» دانسته‌اند و کوشیده‌اند تمامی معانی مختلف این ماده را به همین معنا برگردانند. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص21) و ظاهرا این کار دست کم در مورد کاربردهای قرآنی این واژه ظاهرا قرین موفقیت است. بر این اساس، ▪️ «وَتر» در عدد به معنای فرد و تک است: «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ» (فجر/3) « ▪️تتْرَى» بر وزن «فعلى» (ثُمَّ أَرْسَلْنا رُسُلَنا تَتْرا؛ مؤمنون/ 44) از «مُوَاتَرَة» به معنای متابعت است، یعنی یکی یکی در پی هم آمدن. اصل آن «وتری» بوده و واو به تاء ابدال شده است (شبیه تُراث که از «ورث» است، و معدودی هم که آن را از ماده «تری» و وزن «تَفعل» دانسته‌اند، با مخالفت بقیه مواجه شده‌اند)؛ و الف آن در آیه هم بدل از تنوین است؛ در واقع تتریً بوده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص163-164 و 853؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص23). ▪️در مورد آیه «وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ» (محمد/ 35) برخی آن را از «وَتَرْتُهُ» ‌به معنای «أصبته بمكروه: بدی‌ای به وی رساندم» دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص853) و بدین ترتیب، معنای آیه این است که کارهای شما را هرگز ضایع نخواهد کرد؛ اما کسانی که خواسته‌اند آن را به همان معنای «فرد» ‌برگردانند گفته‌اند این فعل به معنای «إفراد» و تک و تنها گذاشتن است .و «اعمالکم» هم بدل از ضمیر «کم» است یعنی لن یترکم و اعمالکم؛ یعنی شما و اعمالتان را تنها می‌گذارد؛ و معانی‌ای مانند «ضایع و ناقص کردن» را برای این آیه نادرست می دانند (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج13، ص23) 📿ماده «وتر» همین سه بار در قرآن کریم به کار رفته است. 📖اختلاف قرائت ▪️در اغلب قرائات سبع و نیز بسیاری از قرائات غیرمشهور (ابن‌عباس، حسن، اعمش، طلحه، ابورجاء، ابن‌وثاب و قتاده) به صورت «وَتر» قرائت شده است؛ ▪️اما در دو قرائت از قرائات کوفی (حمزه و کسائی) به صورت «وِتر» قرائت شده است؛ ▪️در قرائتی غیرمشهور (ابوعمرو) به صورت «وَتِر» هم قرائت شده است. (مجمع البيان، ج‏10، ص731-732 ؛ البحر المحيط، ج‏10، ص469 ) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) الف. از امام صادق ع روایت شده است: «الشفع: جفت» رسول الله ع و حضرت علی ع می‌باشد و «الوتر: تک» همان خداوند عز و جل است. 📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 766 رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: الشَّفْعُ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ ص وَ الْوَتْرُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ عَزَّ وَ جَلَّ. ☀️ب. در روایت ابوسعید خدری از رسول الله ص آمده است: «الشفع: جفت» مخلوقاتند چرا که خداوند فرمود: «و شما را [به صورت] زوج‌هایی آفرید» و «الوتر: تک و بی‌همتا» خداوند متعال است. 📚مجمع البيان، ج10، ص736؛ المقام الأسنى في تفسير الأسماء الحسنى (للکفعمی)، ص78 في رواية أبي سعيد الخدري عن النبي صلى الله عليه و آله: الشفع الخلق لأنه قال وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً و الوتر الله تعالى ✅درباره تطبیق شفع و وتر روایات دیگری هم در ادامه خواهد آمد و درباره چرایی تفاوت اینها ان شاء الله در قسمت تدبر توضیحاتی ارائه خواهد شد. @Yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است: کسی که چهل مومن را هنگام دعا کردن پیش بیندازد [یعنی ابتدا برای چهل مومن دعا کند سپس برای خودش] دعایش مستجاب می‌گردد؛ و تاکید می‌کرد که بعد از پایان نماز شب به سجده رود و چنین دعا کند: اللَّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ اللَّيَالِي الْعَشْرِ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ وَ رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَهَ كُلِّ شَيْءٍ وَ مَلِيكَ كُلِّ شَيْءٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي وَ بِفُلَانٍ وَ فُلَانٍ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلْ بِنَا مَا نَحْنُ أَهْلُهُ يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَة. ترجمه: خدایا! ای پروردگار فجر؛ و شبهای دهگانه؛ و شفع و وتر، و شب هنگامی که سپری می‌شود؛ و پروردگار هر چیز؛ و معبود هر چیز؛ و سلطان هر چیز؛ بر محمد و آل او درود فرست و با من و با فلانی و فلانی چنان کن که خودت سزاواری نه آن گونه که ما سزاواریم؛ ای صاحب تقوی و اهل مغفرت. 📚عدة الداعي و نجاح الساعي، ص: 182 رَوَى ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِيبَ لَهُ وَ يَتَأَكَّدُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّيْلِ يَقُولُ وَ هُوَ سَاجِدٌ: اللَّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَ اللَّيَالِي الْعَشْرِ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ وَ رَبَّ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَهَ كُلِّ شَيْءٍ وَ مَلِيكَ كُلِّ شَيْءٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي وَ بِفُلَانٍ وَ فُلَانٍ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلْ بِنَا مَا نَحْنُ أَهْلُهُ يَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَة. @Yekaye
☀️3) الف. از پیامبر ص روایت شده است که شفع و وتر نمازند؛ که برخی جفت است و برخی تک. 📚مجمع البيان، ج10، ص736 قيل الشفع و الوتر الصلاة و منه شفع و منها وتر و هي رواية ابن حصين عن النبي ص ☀️ب. از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل که فرمود «و الشفع و الوتر» روایت شده که فرمودند: «الشفع: جفت» دو رکعت می‌باشد و «الوتر: تک» یک رکعت که در آن قنوت می‌گیرند؛ [با توجه به توضیحات بعدی ظاهرا اشاره ایشان به نماز شفع و وتر در نماز شب می‌باشد.] 📚دعائم الإسلام، ج1، ص205؛ تفسير القمي، ج2، ص419 وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ قَالَ الشَّفْعُ الرَّكْعَتَانِ وَ الْوَتْرُ الْوَاحِدَةُ الَّتِي يَقْنُتُ فِيهَا... @Yekaye
☀️4) ظاهرا از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند: «الشفع: جفت» امام حسن و امام حسین علیهما السلام هستند و «وتر:تک» امیرالمومنین ع است. 📚تفسير القمي، ج2، ص419 وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ قَالَ: الشَّفْعُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ الْوَتْرُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع @Yekaye
☀️5) از پیامبر ص روایت شده که «شفع» روز عید قربان است و وتر روز عرفه (که وجهش را چنین دانسته‌اند که روز عید قربان با روز بعدش که باید «نفر: کوچ» کنند [به سوی مکه] جفت شده؛ اما روز عرفه که برای ماندن در موقف است، تک می‌باشد) و از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده که «شفع» روز ترویه (هشتم ذی‌الحجه که حاجیان از مکه به سمت منی حرکت و در آنجا شب را بیتوته می‌کنند) است و «وتر» روز عرفه است. [ممکن است وجه تسمیه اینها به خاطر روز زوج ماه و روز فرد ماه بودنشان باشد.] 📚مجمع البيان، ج10، ص736 قيل الشفع يوم النحر و الوتر يوم عرفة عن ابن عباس و عكرمة و الضحاك و هي رواية جابر عن النبي ص و الوجه فيه أن يوم النحر يشفع بيوم نفر بعده و ينفرد يوم عرفة بالموقف و قيل الشفع يوم التروية و الوتر يوم عرفة و روي ذلك عن أبي جعفر و أبي عبد الله (ع) @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣«وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ» درباره اینکه مراد از شفع و وتر چیست هم در روایات اهل بیت و هم در اقوال مفسران مطالب متعددی آمده است. مرحوم طبرسی 12 قول را آورد (مجمع البيان، ج10، ص736)، بدین بیان: 1. خود زوج و فرد (در میان اعداد) است (حسن بصری)، و این تذکری به حساب است به خاطر نفع عظیمی که دارد. (ابومسلم) 2. همه مخلوقات و جمیع اشیاء مورد نظر است، زیرا از دو حال خارج نیستند یا زوجند یا فرد. (ابن زید و جبائی) 3. «شفع» مخلوقاتند چرا که خداوند فرمود: «و شما را [به صورت] زوج‌هایی آفرید» (نبأ/8) اعم از کفر و ایمان، سعادت و شقاوت، هدایت و ضلالت، شب و روز، آسمان و زمین، خشکی و دریا، خورشید و ماه، جن و انس، و...، و «وتر: تک و بی‌همتا» تنها خداوند متعال است. (عطية و أبي صالح و ابن عباس و مجاهد و نیز رواية أبوسعيد خدري از پیامبر) 4. شفع و وتر نمازند؛ چنانکه نمازها از حیث تعداد رکعاتشان برخی زوج است و برخی فرد. (روایت ابن‌حصین از پیامبر ص) 5. شفع روز عید قربان است، و وتر روز عرفه است. (ابن عباس و عكرمة و الضحاك و روايت جابر از پیامبر ص) (یا به جهت روز نهم و دهم بودن یعنی روز فرد و زوج بودن این دو روز، یا بدین جهت که روز عید قربان با روز بعدش که باید «نفر: کوچ» کنند [به سوی مکه] جفت شده؛ اما روز عرفه که برای ماندن در موقف است، تک می‌باشد) 6. شفع روز ترویه (هشتم ذی‌الحجه که حاجیان از مکه به سمت منی حرکت و در آنجا شب را بیتوته می‌کنند) است و وتر روز عرفه است. (روایت از امام باقر ع و امام صادق ع) 7. شفع و وتر مربوط به آیه «فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ: هر كه در دو روز [اعمال را انجام دهد و] شتاب به كوچ كند گناهى بر او نيست، و كسى هم كه [تا روز سوم] تأخير كند گناهى بر او نيست» (بقره/203) است که ناظر به وقوف در منی در ایام 11 و 12 و 13 ذی‌الحجه است. که شفع اشاره به دو روز اول است و وتر، روز سوم. (ابن زبیر) 8. وتر حضرت آدم است که به واسطه آفرینش حوا شفع شد. (ابن عباس) 9. شفع شبها و روزهاست، و وتر روزی است که دیگر شبی ندارد که همان روز قیامت است. (مقاتل بن حيان) 10. شفع صفات مخلوقات است چون دائما تغییر می‌کند و به ضد خود تبدیل می‌شود، مانند قدرت به عجز و ..و، و وتر صفات خداوند متعال است که او بتنهایی صفاتی دارد و هیچگاه صفتش تغییر نکند، مثلا اوست که عزیز بدون ذلت است، غنی بدون فقر است، علم بدون جهل است و ... 11. شفع حضرت علی ع و حضرت زهراست و وتر حضرت محمد ص است. 12. شفع صفا و مروه است و وتر بیت الله الحرام است. ✅کفعمی در المصباح، ص343 این 12 مورد را ذکر کرده و سپس با استفاده از تفسیر ثعالبی و دیگران موارد زیر را بر آن افزوده است: 13. شفع شبهای زوجِ ایام دهگانه‌ای است که در آیه قبل گذشت (متناسب با تفسیری که از آنها شد، خواه دهه اول ذی‌الحجه باشد یا دهه آخر یا اول ماه رمضان یا ...) و وتر شبهای فرد ایام مذکور است. 14. شفع آدم و حواست و وتر خداوند سبحان است. 15. شفع دو رکعت نماز مغرب است و وتر رکعت سوم آن است. 16. شفع درجات بهشت است که تعدادشان زوج است و وتر درکات جهنم است کهع تعدادشان فرد است و گویی خداوند به بهشت و جهنم سوگند خورده. 17. هم وتر خداوند سبحان است چون تک است و هم شفع خداوند سبحان است به قرینه آیه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ: هيچ گفتگوى محرمانهاى ميان سه تن نيست مگر اينكه او چهارمين آنهاست، و نه ميان پنج تن مگر اينكه او ششمين آنهاست» (مجادله/7) [یعنی او با هرکسی هم هست] 18. شفع مسجدالحرام و مسجدالنبی است و وتر بیت المقدس است. 19. شفع حج قِران و حج تمتع است و وتر حج افراد (عمره مفرده) است. 20. شفع واجبات است و وتر مستحبات. 21 شفع افعال است و وتر نیت است که همان اخلاص می‌باشد. 22. شفع عبادتی است که تکرار می‌شود مانند نماز و روزه و زکات، اما وتر عبادتی است که فقط یک بار واجب می‌شود مانند حج. 23. شفح روح و بدن با هم است و وتر روح تنهاست، بدین ترتیب خداوند به دو حالت اجتماع و جدایی اینها سوگند خورده است. ✅فخر رازی هم در تفسیر خود 20 مورد ذکر کرده (مفاتیح الغیب، ج31، ص151) که برخی از اینها را با موارد فوق مشترک است و موارد دیگری هم برشمرده که عبارتند از: 24. شفع هر پیامبری است که دو اسم دارد مثل حضرت محمد و احمد، مسیح و عیسی، یونس و ذوالنون؛ و وتر هر پیامبری است که فقط یک اسم دارد مانند آدم و نوح و ابراهیم. 25. شفع حضرت آدم و حواست و وتر حضرت مریم. @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
ادامه مطلب 26. شفع دوازده چشمه‌ای است که خداوند برای حضرت موسی ع جوشاند (فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً؛ بقره/60) و وتر آیات نه‌گانه‌ای است که به حضرت موسی ع داده شد. (وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ؛ اسراء/101) 27. شفع برج‌های [= ماههای شمسی، که توقف‌گاههای محاسباتی خورشید است] دوازده‌گانه است که خداوند فرمود «جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً» (فرقان/61) و وتر ستارگان [سیارات] هفت‌گانه‌اند [شاید تعبیر بهتر این بود که بگوییم شفع تعداد ماههای سال است که دوازده تاست؛ و وتر روزهای هفته است که 7 است] 28. شفع ماه [قمری] 30 روزه است و وتر ماه 29 روزه. 29. شفع اعضای بدن است که جفتند (چشم و گوش و دست و پا و ...) و وتر قلب است که تک است و خداوند فرمود «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ» (احزاب/4) 30. شفع شفتان (دو لب) است و وتر زبان است؛ که خداوند بر تقابل دو و یک اینها تاکید کرد: « وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ» (بلد/9) 31. شفع دو سجده نماز است و وتر رکوع نماز است. ✅علامه طباطبایی هم می‌گوید برخی تا 36 مورد را مطرح کرده‌اند و برخی از موارد فوق را می‌آورد و اینها را می‌افزاید (المیزان، ج2، ص279) 32. شفع دو رکعت می‌باشد و وتر یک رکعت که در آن قنوت می‌گیرند؛ یعنی نماز شفع و وتر در نماز شب. 33. شفع روزهای عذاب قوم عاد است و وتر شبهای آن (اشاره به آیه سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً؛ حاقه/7) ✅و با تتبعی دیگر، موارد زیر هم یافت شد: 34. «شفع» رسول الله ع و حضرت علی ع می‌باشد و «وتر» همان خداوند عز و جل است. (حدیث3.ب) 35. شفع به معنای «حصی» (سنگریزه) و حکایتگر از کثرت مخلوقات است و وتر خداوند متعال (كتاب العين، ج1، ص260) 36. شفع مخلوقاتند از آن جهت که مرکبند و وتر خداوند متعال است از آن جهت که واحد من جمیع جهات است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص457) 37. شفع فرزندان حضرت آدم‌اند و وتر خود حضرت آدم است که هیچ والدی (پدر یا مادر) ندارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص457) 📝درباره اینکه کدام معنای فوق درست است، شاید بهترین تحلیل تحلیل فخر رازی باشد که هرکدام از موارد فوق را بتوان به قول پیامبر ص [یا معصومین ع] مستند کرد، قطعا درست است و در مورد بقیه هم مادامی که دلیل موجهی برای آن ارائه نشده، در حد یک احتمال می‌پذیریم؛ (مفاتیح الغیب، ج31، ص151) چرا که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا هیچ محال نیست که همه اینها و بلکه موارد دیگری مد نظر بوده باشد. 🤔اما چرا اینها مطرح شد و آیا اینان صرفا بازی با الفاظ ویا سخنانی تحکمی و تخیلی است؟🤔 بسیاری از این اقوال توجیهات تفسیری خوبی دارند: 🔹اگر الف و لام الشفع و الوتر الف و لام جنس باشد، قول اول (که منظور خود عدد زوج و فرد است) درست است؛ و 🔹اگر الف و لام عهد باشد، یعنی آن جفت و آن فرد؛ آنگاه متناسب با اینکه عبارات قبل را در چه معنایی دانستیم، این شفع و وتر معنا می‌یابد مثلا اگر آیه قبل ناظر به دهه ذی‌الحجه شد، تطبیق شفع و وتر بر روز عرفه، روز ترویه، عید قربان و... مناسبت دارد، یا اگر ناظر به اهل بیت ع بود، آیاتی که امیرالمومنین و حضرت زهرا و یا ... مطرح می‌کرد موضوعیت پیدا می‌کند و ... 🔹و اگر هم الف و لام معرفه باشد یعنی آن شفع و وتر معین، که بسته به اینکه معین بر چه اساسی باشد مختلف می‌شودT مثلا اگر معین در قرآن مد نظر باشد اقوالی که شواهد قرآنی می‌آوردند اهمیت می‌یابند و ... . 🔸و با این ملاحظات می‌توان از یک از این اقوال نکات خاصی را استخراج کرد ناظر به اینکه خداوند چرا به آن سوگند یاد کرد و آن مطلب چه اهمیتی برای عالَم و آدم دارد. 🤔وجود اقوال متعدد در روایات معصومین برای همینها نیز شاهد خوبی است بر قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا، و ذکر این اقوال متعدد، کمترین فایده‌اش این است که باور به این مطلب که معانی بسیار فراوانی در قرآن کریم قرار داده شده است [به تعبیر قرآن: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبينٍ: تر و خشکی نیست مگر در کتابی بیان‌کننده» (انعام/59)] را تسهیل می‌کند. 💢بسیاری از ما به خاطر محدودیتهایی که داریم باورمان نمی‌شود که امکان دارد در یک متن محدود، تمامی معانی عالم را گنجاند؛ اما وقتی ببینیم در مورد یک آیه دوسه کلمه‌ای دست کم 37 معنا قابل استخراج است که بسیاری از آنها شواهد خوبی از آیات و واقعیتهای تاریخی برای تایید مدعای خود ارائه می‌دهند، آیا اگر خود پیامبر ص یا امامی که عِدل و همتای قرآن است بیاید نمی‌تواند همه حقایق را از دل همین قرآن به ما نشان دهد⁉️ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
875) ‌📖 وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ 📖 💢ترجمه و شب هنگامی که سپری می‌شود؛ سوره فجر (89) آیه4 1397/11/3 16 جمادی‌الاولی 1440 @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹يَسْرِ قبلا بیان شد که ▪️ماده «سری» در اصل بر تلفیقی از دو معنای «سیر» (حرکت کردن) و «سرّ» (مخفی) دلالت دارد؛ و در واقع معنایش سیر و حرکتی است که بدون اعلام و آشکار شدن، و به صورت سرّی و مخفیانه باشد؛ خواه سیر مادی باشد: «فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ» (هود/۸۱؛ حجر/۶۵) [یا: وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادی؛ طه/۷۷] یا معنوی و فراتر از روال مادی «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی» (اسراء/۱). ▪️به همین مناسبت غالبا کلمه «سُرَى» را به معنای سیر شبانه دانسته‌اند که هم به صورت ثلاثی مجرد «سَرَى» و هم به صورت ثلاثی مزید «أَسْرَى» به کار می‌رود؛ هرچند احتمال اینکه کلمه «أسری» در آیه «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ» از ماده «سرو» (نه از «سری») باشد (یعنی از سَرَاة» که به معنای «زمین گسترده» است) گرفته شده باشد، که در این صورت، مقصود از این تعبیر بردن پیامبر ص در عرصه گسترده‌ای از زمین می‌باشد. ▪️و در آیه «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» (فجر/۴) نیز در اصل «یسری» بوده است به معنای «سوگند به شب هنگامی که سپری می‌شود» و این آیه می‌تواند موید نظر مرحوم مصطفوی باشد که کاربرد این ماده در معنای «سیر شبانه» را لازمه این معنا می‌داند؛ و اصل معنا را همان سیر مخفیانه معرفی می کند. 🔖جلسه 868 http://yekaye.ir/hood-11-81/ @Yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️1) در جلسه قبل، (حدیث3.ب https://eitaa.com/yekaye/4247) روایتی از تفسیر قمی نقل شد. در ادامه‌اش جمله‌ای است که دقیقا معلوم نیست، جملات علی بن ابراهیم قمی (صاحب تفسیر) است یا ادامه کلام معصوم ع: «و شب هنگامی که سپری می‌شود» فرمود: همان شب جمع است. [ظاهرا مقصود شب مزدلفه است که مردم از عرفات به مزدلفه می‌آیند و همگی در آنجا جمع می‌شوند] 📚تفسير القمي، ج2، ص419 ... «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» قَالَ: هِيَ لَيْلَةُ جَمْعٍ @Yekaye