🔹فَيَوْمَئِذٍ
به نظر میرسد حرف «ف» فاء جزای شرط است؛ و جمله «يَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ» جزای «إذا» در جمله «إِذا دُكَّتِ الْأَرْضُ» است. یعنی هنگامی که زمین چنین و چنان شود و .. آنگاه است که هیچکس چنان عذابی نکند و ...
(مجمع البيان، ج10، ص735)
@Yekaye
🔹يُعَذِّبُ عَذابَهُ
قبلا بیان شد که
▪️ اصل ماده «عذب» در معانی بسیار متعددی به کار رفته است و با این تکثر معانی، برخی از اهل لغت، از اینکه یک اصل واحدی برای تمامی این معانی بیابند اظهار عجز کردهاند؛ با این حال، برخی سعی کردهاند دو معنای اصلی برای این واژه مطرح کنند،
▫️یکی معنای طیب و گوارا، و
د▫️یگری به معنای عذاب دادن، یا کتک زدن و شکنجه دادن،
هرچند برخی این احتمال را هم دادهاند که اصل عذاب دادن هم به نحوی به «عَذب: گوارایی» برگردد بدین صورت که تعذیب به معنای «زایل کردن عَذب و گوارایی معیشت» باشد؛
و برخی هم گفتهاند معنای اصلی این واژه عبارت است از «آن چیزی که ملائم طبع و مقتضای حال باشد» که این معنا در مورد «گوارا» کاملا معلوم است، و در مورد «عذاب» هم این کلمه در مورد عقوبتها و امور ناخوشایندی به کار میرود که به نحوی مقتضای حال افراد گردیده است.
در هر صورت، از میان مشتقات مختلف این ماده، کاربرد قرآنی آن تنها در دو حالت است:
یکی در حالت ثلاثی مجرد (عذب) که به معنای طیب و گواراست، و در این حالت تنها ۲ بار به کار رفته است: «هذا عَذْبٌ فُراتٌ» (فرقان/۵۳؛ فاطر/۱۲) و دیگری وضعیت آن در باب تفعیل (۳۷۱ بار) است که همواره به همان معنای عذاب کردن میباشد.
🔖جلسه ۴۹۹ http://yekaye.ir/al-qalam-68-33/
📖اختلاف قرائت (یُعَذّبُ)
▪️در اغلب قرائات به صورت فعل معلوم «لا يُعَذِّبُ» قرائت شده است که در این صورت آیه بدین معناست که هیچکس مانند عذاب او عذاب نکند؛
▪️اما در قرائت کسائی (از قراء کوفه) و روایت خارجة از قرائت أبي عمرو (بصره) و قرائت یعقوب (از قراء عشره) و ابن سيرين و ابن أبي إسحاق و سوّار القاضي و أبوحيوة و ابن أبيعبلة و أبو بحرية و سلام و سهل و ابوقلابة و ابوعبیده و ابوحاتم به صورت فعل مجهول«لا يُعَذَّبُ» قرائت شده است؛ که در این صورت یعنی احدی به چنان عذاب الهی عذاب نشود.
(و البته برای مرجع ضمیر در هر دو قرائت احتمالات دیگری هم متصور است)
📚مجمع البيان، ج10، ص731-733 ؛ البحر المحيط، ج10، ص476
@Yekaye
☀️1) ابنخربوذ روایت کرده است که
امام باقر ع فرمود:
ابنخربوذ! آیا تاویل این آیات که میفرماید: پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نشود؛ و هيچ كس همانند در بند كشيدن او در بند نشود.» (فجر/25-26) را می دانی؟
گفتم: خیر.
فرمود: همان دومی است؛ که خداوند روز قیامت هیچکس را چون عذاب او عذاب نکند!
📚تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص768
رُوِيَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أُذَيْنَهَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع:
يَا ابْنَ خَرَّبُوذَ أَ تَدْرِي مَا تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»
قُلْتُ لَا.
قَالَ ذَاكَ الثَّانِي لَا يُعَذِّبُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَهُ أَحَدا.
✅شبیه این مضمون را سلمان فارسی از پیامبر اکرم ص روایت کرده که در بحث آیه بعد اشاره خواهد شد؛ ان شاء الله.
@Yekaye
☀️2) از رسول الله ص روایت شده است که فرمود:
همانا این آتش شما بخشی از یک هفتادم آتش جهنم است که هفتاد بار با آب خاموش و بیرمق شده و دوباره شعلهور گردیده است؛ و اگر چنین نبود آدمی را یارای تحملِ [یا: خاموش کردنِ] آن نبود، و همانا آن [= آتش دنیا] را روز قیامت میآورند و بر آتش ]جهنم] میگذارند؛ پس فریادی شدید سر میدهد که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نمیماند مگر اینکه از شدت فریاد آن به زانو درمیآید.
📚الزهد، ص101
الْحَسَنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ نَارَكُمْ هَذِهِ لَجُزْءٌ مِنْ سَبْعِينَ جُزْءاً مِنْ نَارِ جَهَنَّمَ وَ لَقَدْ أُطْفِئَتْ سَبْعِينَ مَرَّةً بِالْمَاءِ ثُمَّ الْتَهَبَتْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمَا اسْتَطَاعَ آدَمِيٌّ أَنْ يُطِيقَهَا [يُطْفِئَهَا] إِذَا الْتَهَبَتْ وَ إِنَّهُ لَيُؤْتَى بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى تُوضَعَ عَلَى النَّارِ فَتَصْرَخُ صَرْخَةً [مَا] لَا يَبْقَى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ إِلَّا جَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ [لِرُكْبَتَيْهِ] فَزَعاً مِنْ صَرْخَتِهَا.
@Yekaye
☀️3) عمرو بن ثابت میگوید:
امام باقر ع فرمود: همانا اهل آتش به خاطر شدت عذابی که بدانان میرسد فریادی همچون فریاد سگان و گرگان سر میدهند؛ پس چه گمان میکنی ای عمرو! در مورد کسانی که نه بر آنان مقدر میشود که بمیرند و نه از عذاب آنجا بدانان تخفیف داده میشود؛ در آنجا شدیده تشنه و گرسنهاند، از شدت گریه چشمانشان بیرمق شده، کر و لال و کورند؛ رویشان سیاه است و بشدت رانده میشوند؛ شیماناند در حالی که مورد غضب قرار گرفته و بدانان رحم نمیشود و از عذاب بر انان تخفیف داده نمیشود و در آتش کشیده میشوند؛ از آب جوشان آن نوشانده میشوند و از زقوم میخورند؛ سگهای آتش استخوانهای آنان را خرد میکنند و با گرزها بر آنان زده میشود و فرشتگان غلاظ و شدادی بر آنها گمارده شده که رحمی بر آنان نمی کنند؛ و آنان در آتشاند در حالی که به رو بر زمین کشیده میشوند و همراه شیاطین بسته میشوند و با غل و زنجیرها در بند میشوند؛ اگر دعا کنند مورد استجابت قرار نگیرند و اگر حاجتی را درخواست نمایند برایشان برآورده نشود؛ این چنین است حال و روز کسی که داخل در آتش شود.
📚الأمالي( للصدوق)، ص557
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دِينَارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ النَّارِ يَتَعَاوَوْنَ فِيهَا كَمَا يَتَعَاوَى الْكِلَابُ وَ الذِّئَابُ مِمَّا يَلْقَوْنَ مِنْ أَلَمِ [أَلِيمِ] الْعَذَابِ مَا ظَنُّكَ يَا عَمْرُو بِقَوْمٍ لَا يُقْضَى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا عِطَاشٍ فِيهَا جِيَاعٍ كَلِيلَةٍ أَبْصَارُهُمْ صُمٍّ بُكْمٍ عُمْيٍ مُسْوَدَّةٍ وُجُوهُهُمْ خَاسِئِينَ فِيهَا نَادِمِينَ مَغْضُوبٍ عَلَيْهِمْ فَلَا يُرْحَمُونَ وَ مِنَ الْعَذَابِ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ وَ فِي النَّارِ يُسْجَرُونَ وَ مِنَ الْحَمِيمِ يَشْرَبُونَ وَ مِنَ الزَّقُّومِ يَأْكُلُونَ وَ بِكَلَائِبِ النَّارِ يُحْطَمُونَ وَ بِالْمَقَامِعِ يُضْرَبُونَ وَ الْمَلَائِكَةُ الْغِلَاظُ الشِّدَادُ لَا يَرْحَمُونَ وَ هُمْ [فَهُمْ] فِي النَّارِ يُسْحَبُونَ عَلى وُجُوهِهِمْ وَ مَعَ الشَّيَاطِينِ يُقَرَّنُونَ وَ فِي الْأَنْكَالِ وَ الْأَغْلَالِ يُصَفَّدُونَ إِنْ دَعَوْا لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً لَمْ تُقْضَ لَهُمْ هَذِهِ حَالُ مَنْ دَخَلَ النَّارَ.
@Yekaye
.
1⃣ «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
انسان دل به دنیا بسته است:
از رسیدن نعمت، خود را گرامی داشته شده میپندارد و با از دست دادن آن خوار شده میبیند؛
اما در خطاست؛ اگر نزد خداوند خوار و حقیر شده به خاطر اعمال خودش است؛
از این رو، هنگامی که قیامت شود و پردهها کنار رود؛ در آن روز است که میبیند عذابی که خداوند عذاب میکند قابل مقایسه با هیچ عذاب و شکنجه و سختیای نیست.
@Yekaye
.
2⃣ «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ»
با توجه به اینکه «یعذب» در قرائاتی که متواترا از پیامبر ص نقل شده هم به صورت معلوم و هم به صورت مجهول قرائت شده؛
و با توجه به مرجع ضمیرها و مراد از «احد» این آیه ظرفیت معانی متعددی را دارد
که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعید نیست که همگی مستقلا مد نظر باشد. پس، مراد از این تعبیر میتواند عبارت باشد از اینکه:
🍃الف. عذاب کردن خداوند در قیامت فوق هرگونه عذابی است که کسی در دنیا انجام داده باشد. (مجمع البيان، ج10، ص742؛ المیزان، ج20، ص285)
🍃ب. مجرمانی که در آیات قبل اشاره شد چنان عذاب میشوند که هیچکس دیگری آن گونه عذاب نشده باشد. (مجمع البيان، ج10، ص742)
🍃ج. در آن روز خداوند انسان را چنان عذاب میکند که هیچ موجود دیگری را چنان عذاب نکرده باشد. (المیزان، ج20، ص285)
🍃د. خداوند کسی را به گناه شخص دیگر و عذابی که برای او در نظر گرفته، مواخذه و عذاب نکند. (به نقل از مجمع البيان، ج10، ص742)
🍃ه. ممکن است برای عذاب خدا در دنیا مشابهی باشد، اما برای عذاب خدا در آخرت مشابه ندارد. (تفسیر نور، ج10، ص479)
🍃و. در آن روز هيچكس عذاب او را بر عهده نمىگيرد. (حجة التفاسير، ج7، ص226)
🍃ز. ...
@Yekaye
897) 📖 وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ 📖
💢ترجمه
و كسی همچون بند او بند ننهد [یا: به بند کشیده نشود].
سوره فجر (89) آیه26
1397/11/26
9 جمادیالثانی 1440
@Yekaye
🔹يوثِقُ وَثاقَهُ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «وثق» در اصل دلالت دارد بر گره زدن و محکم کردن. «وَثِقَ» به معنای آرامش یافتن و اعتماد کردن به چیزی، و به تعبیر دیگر، اطمینانی است که از محکمکاری حاصل میشود و «أَوْثَقَ» به معنای محکم کردن؛
▪️«وِثَاق» مصدر باب مفاعله و «وَثَاق» اسم مصدر است که به معنای آن چیزی است که از ماده وثق حاصل میشود و لذا به معنای «پیمان» میباشد، یعنی چیزی که شخص بدان اعتماد و تکیه میکند؛و هم به معنای «محکم بستن» و «به بند کشیدن»: «وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ» (فجر/۲۶)؛ «حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ» (محمد/۴)؛ و«وُثْقَى» هم مونث از «اَوْثَق» است (صفت تفضیل) و بر شدت محکمکاری دلالت میکند «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» (بقره/۲۵۶)؛
▪️«ميثَاق» آن چیزی است که موجب حصول اطمینان میشود؛ و لذا به معنای عقد و پیمانی است که با عهد و قسم محکمکاری شده باشد؛ و «مَوْثِق» میثاقی است که درباره موضوع خاصی قرار داده شده و شخص خود را مقید به انجامش کرده است «حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ … مَوْثِقَهُمْ» (يوسف/۶۶).
🔖جلسه 426 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-7/
📖اختلاف قرائت
▪️در اغلب قرائات به صورت فعل معلوم «يُوثِقُ» قرائت شده است که در این صورت آیه بدین معناست: كسی همچون بند او بند ننهد.
▪️اما در قرائت کسائی (از قراء کوفه) و روایت خارجة از قرائت أبي عمرو (بصره) و قرائت یعقوب (از قراء عشره) و ابن سيرين و ابن أبي إسحاق و سوّار القاضي و أبوحيوة و ابن أبيعبلة و أبو بحرية و سلام و سهل و ابوقلابة و ابوعبیده و ابوحاتم به صورت فعل مجهول «يُوثَقُ» قرائت شده است؛ که در این صورت یعنی كسی همچون بند او به بند کشیده نشود.
▫️(و البته برای مرجع ضمیر در هر دو قرائت احتمالات دیگری هم متصور است)
📚مجمع البيان، ج10، ص731-733 ؛ البحر المحيط، ج10، ص476
@Yekaye
☀️1) سليم بن قيس مطالبی را از سلمان فارسی درباره وقایع پس از شهادت پیامبر اکرم ص نقل میکند. در فرازی از این نقل آمده است:
به سلمان گفتم: اى سلمان، آيا بيعت كردى و چيزى نگفتى؟
او گفت:
بعد از آنكه بيعت كردم چنين گفتم: نفرین بر شما تا پایان روزگار، آيا مىدانيد با خود [یا: با مردمتان] چه كرديد؟ به هدف زدید و خطا رفتيد! از حیث پیروی از سنت آنان كه قبل از شما بودند كه تفرقه و اختلاف مىنمودند به هدف زدید، و از سنّت پيامبرتان خطا رفتيد كه خلافت را از جایگاه و از اهلش خارج ساختيد.
عمر گفت: اى سلمان، حال كه رفيقت بيعت نمود و تو نيز بيعت كردى هر چه مىخواهى بگو و هر چه مىخواهى بكن و رفيقت هم هر چه مىخواهد بگويد.
سلمان مىگويد: گفتم: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مىفرمود: «معادل گناه همه امتش تا روز قيامت و معادل عذاب همه آنان، بر گردن تو و رفيقت كه با او بيعت كردى خواهد بود».
عمر گفت: هر چه مىخواهى بگو، آيا چنين نيست كه بيعت نمودى و خداوند چشمت را روشن نساخت كه رفيقت خلافت را بر عهده بگيرد؟!
گفتم: شهادت مىدهم كه من در بعضى كتابهائى كه از طرف خداوند نازل شده خواندهام كه تو، با اسم و نسب و اوصافت، درى از درهاى جهنّم هستى.
عمر گفت: هر چه مىخواهى بگو. آيا خداوند خلافت را از اهل اين خانه -كه شما آنان را بعد از خداوند ارباب خود قرار دادهايد- بیرون نبرد؟!
به او گفتم: شهادت مىدهم از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در باره اين آيه از او سؤال كردم كه «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا يُوثقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ: پس در آن روز کسی به عذاب او عذاب نشود؛ و كسی همچون بند او به بند کشیده نشود» (فجر/25-26) و فرمود كه همانا آن تو هستى.
عمر گفت: ساكت شو!
گفتم: خدا نالهات را ساکت کند؛ ای برده، اى فرزند کنیزکِ آنچنانی! *
على عليه السّلام فرمود: اى سلمان، ترا قسم مىدهم كه ساكت باشى.
سلمان گفت: به خدا سوگند، اگر حضرت على ع مرا به سكوت امر نكرده بود آنچه را درباره او نازل شده و آنچه را در باره او و رفيقش از پيامبر اکرم صلى اللَّه عليه و آله شنيده بودم به او خبر مىدادم.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص595 (أسرار آل محمد عليهم السلام، ص239)؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 85
✳️ *در چاپ فعلیِ کتاب سلیم و نیز نقل تفسير نور الثقلين (ج5، ص576) و نقل تفسير كنز الدقائق (ج14، ص277) از وی، عبارت «خدا ...» ادامه سخن عمر است؛ اما در نقل احتجاج، این پاسخ سلمان است؛ و ظاهرا این ترجیح دارد چون مادر عمر است که کنیز بوده، و در نقلهای دیگر هم داریم که برای تحقیر او این تعبیر را به کار بردهاند. مثلا در جایی وی به صفیه (دختر حضرت عبدالمطلب) سخنی میگوید و او ناراحت میشود و عمر را با تعبیر «یا ابن اللخناء» خطاب قرار میدهد: حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّ صَفِيَّةَ بِنْتَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ مَاتَ ابْنٌ لَهَا فَأَقْبَلَتْ فَقَالَ لَهَا الثَّانِي غَطِّي قُرْطَكِ- فَإِنَّ قَرَابَتَكِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَنْفَعُكِ شَيْئاً، فَقَالَتْ لَهُ هَلْ رَأَيْتَ لِي قُرْطاً يَا ابْنَ اللَّخْنَاءِ، ثُمَّ دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَخْبَرَتْهُ بِذَلِكَ وَ بَكَتْ ... (تفسير القمي، ج1، ص188)
@Yekaye
👇متن حدیث👇
متن روایت فوق
عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ قَالَ ...
قَالَ سُلَيْمُ بْنُ قَيْسٍ فَقُلْتُ لِسَلْمَانَ أَ فَبَايَعْتَ أَبَا بَكْرٍ يَا سَلْمَانُ وَ لَمْ تَقُلْ شَيْئاً؟
قَالَ قَدْ قُلْتُ بَعْدَ مَا بَايَعْتُ: تَبّاً لَكُمْ سَائِرَ الدَّهْرِ أَ وَ تَدْرُونَ مَا صَنَعْتُمْ بِأَنْفُسِكُمْ [بِأُنَاسِكُمْ] أَصَبْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمْ أَصَبْتُمْ سُنَّةَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ مِنَ الْفُرْقَةِ وَ الِاخْتِلَافِ [سُنَّةَ الْأَوَّلِينَ] وَ أَخْطَأْتُمْ سُنَّةَ نَبِيِّكُمْ حَتَّى أَخْرَجْتُمُوهَا مِنْ مَعْدِنِهَا وَ أَهْلِهَا.
فَقَالَ عُمَرُ يَا سَلْمَانُ أَمَّا إِذْ [بَايَعَ صَاحِبُكَ] وَ بَايَعْتَ فَقُلْ مَا شِئْتَ وَ افْعَلْ مَا بَدَا لَكَ وَ لْيَقُلْ صَاحِبُكَ مَا بَدَا لَهُ.
قَالَ سَلْمَانُ فَقُلْتُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ عَلَيْكَ وَ عَلَى صَاحِبِكَ الَّذِي بَايَعْتُهُ مِثْلَ ذُنُوبِ [جَمِيعِ] أُمَّتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ مِثْلَ عَذَابِهِمْ جَمِيعاً.
فَقَالَ قُلْ مَا شِئْتَ أَ لَيْسَ قَدْ بَايَعْتَ وَ لَمْ يُقِرَّ اللَّهُ عَيْنَيْكَ بِأَنْ يَلِيَهَا صَاحِبُكَ؟!
فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنِّي قَدْ قَرَأْتُ فِي بَعْضِ كُتُبِ اللَّهِ الْمُنْزَلَةِ أَنَّكَ بِاسْمِكَ وَ نَسَبِكَ وَ صِفَتِكَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ جَهَنَّمَ.
فَقَالَ لِي [عمر بن الخطاب]: قُلْ مَا شِئْتَ أَ لَيْسَ قَدْ أَزَالَهَا [عَزَلَهَا] اللَّهُ عَنْ أَهْلِ [هَذَا] الْبَيْتِ الَّذِينَ اتَّخَذْتُمُوهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ؟!
فَقُلْتُ لَهُ: أَشْهَدُ أَنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيَةِ «فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ» فَأَخْبَرَنِي بِأَنَّكَ أَنْتَ هُوَ.
فَقَالَ عُمَرُ اسْكُتْ [قَالَ قُلْتُ] أَسْكَتَ اللَّهُ نَأْمَتَكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ يَا ابْنَ اللَّخْنَاءِ.
فَقَالَ عَلِيٌّ ع أَقْسَمْتُ عَلَيْكَ يَا سَلْمَانُ لَمَّا سَكَتَّ.
فَقَالَ سَلْمَانُ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ يَأْمُرْنِي عَلِيٌّ ع بِالسُّكُوتِ لَخَبَّرْتُهُ بِكُلِّ شَيْءٍ نَزَلَ فِيهِ وَ كُلِّ شَيْءٍ سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِيهِ وَ فِي صَاحِبِه.
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص595 (أسرار آل محمد عليهم السلام، ص239)؛ الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص: 85
@Yekaye
☀️2) امیرالمومنین ع در فرازی از دعای کمیل میفرمایند:
خدایا! اکنون بعد از تقصیر و اسرافی [افراط و تفریطی] که در حق خویش روا داشتهام، نزد تو آمدهام، عذرخواه و پشیمان، و شکستهحال و درمانده، و مغفرتجوی و توبهکار، در حالی که اقرار و اذعان و اعتراف دارم که نه گریزگاهی از آنچه سزاوارم است دارم و نه پناهگاهی که از وضع و حال خود بدان پناه ببرم؛ جز آنکه تو عذرم را بپذیری و مرا در گستره رحمت خویش وارد کنی!
خدایا! پس عذرم را بپذیر و بر شدت بیچارگیام رحم کن و مرا از این در بند بودن شدید، رهایی بخش!
📚مصباح المتهجد، ج2، ص846؛ المصباح للكفعمي، ص557
رُوِيَ أَنَّ كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ النَّخَعِيَّ رَأَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع سَاجِداً يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَان ...
وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلًا مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً لَا أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كَانَ مِنِّي وَ لَا مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِي غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرِي وَ إِدْخَالِكَ إِيَّايَ فِي سَعَةٍ مِنْ رَحْمَتِكَ إِلَهِي فَاقْبَلْ عُذْرِي وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّي وَ فُكَّنِي مِنْ شَدِّ وَثَاقِي ...
@Yekaye
☀️3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:
طمعکار در بند ذلت گرفتار است.
📚نهج البلاغة، حکمت226
وَ قَالَ ع
الطَّامِعُ فِي وِثَاقِ الذُّل.
@Yekaye
☀️4) ابواسحاق سَبیعی به حج میرود و در آنجا بر امام باقر ع میگذرد و سوالاتی از ایشان میپرسد.
در فرازی از این گفتگو امام ع میفرمایند:
ای ابواسحاق! به واسطه ماست که خداوند از لغزشهای شما درمیگذرد؛ و به خاطر ماست که گناهانتان را میبخشد؛ و به سبب ماست که خداوند قرضهای شما را ادا میکند؛ و به واسطه ماست که خداوند بند ذلت را از گردن شما باز میکند؛ و به ما ختم میشود و به ما آغار میگردد نه به شما؛ و ما کهف شماییم مانند اصحاب کهف؛ و ما کشتیِ شماییم مانند کشتی نوح؛ و ما باب «حِطّه»ی شماییم مانند باب حطهی بنیاسرائیل*...
✳️* باب حطه، دری بوده که بنیاسرائیل وقتی توبه میکردند باید از آن در وارد میشدند تا مورد مغفرت قرار گیرند. (بقره/58 و اعراف/161)
📚تفسير فرات الكوفي، ص348
فُرَاتٌ [قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَكَمِ] مُعَنْعَناً عَنْ غَالِبِ بْنِ عُثْمَانَ النَّهْدِيِّ [عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِيِ] قَالَ:
خَرَجْتُ حَاجّاً فَمَرَرْتُ بِأَبِي جَعْفَرٍ ع ...
فقال ع ... يَا أَبَا إِسْحَاقَ بِنَا يُقِيلُ اللَّهُ عَثْرَتَكُمْ وَ بِنَا يَغْفِرُ اللَّهُ ذُنُوبَكُمْ وَ بِنَا يَقْضِي اللَّهُ دُيُونَكُمْ وَ بِنَا يَفُكُّ اللَّهُ وَثَاقَ الذُّلِّ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ [بِنَا] يَفْتَحُ لَا بِكُمْ وَ نَحْنُ كَهْفُكُمْ كَأَصْحَابِ الْكَهْفِ وَ نَحْنُ سَفِينَتُكُمْ كَسَفِينَةِ نُوحٍ وَ نَحْنُ بَابُ حِطَّتِكُمْ كَبَابِ حِطَّةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ...
@Yekaye
.
1⃣ «وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ»
خداوند انسان را آزاد آفریده و به او اختیار داده است. اما اگر از این اختیارش سوءاستفاده کرد، او را چنان به بند می کشد که احدی دیگری آنچنان به بند نکشیده باشد.
💠نکته تخصصی #انسانشناسی💠
همین که خدا در موقعیتی انسان را به بند میکشد کافی است که نشان دهد
⛔️ #حق_آزادی مهمترین و اولین #حق در میان #حقوق_بشر نیست؛
بلکه
💢 مهمترین و اولین #حق انسان، رسیدن به سعادت کامل و #لقاء_الله است؛
و
🤔اگر کسی با سوءاستفاده از #اختیار ی که خدا به او داده و به بهانه# آزادی ، این حق خود را پایمال کرد؛ آزادیاش را میگیرند و او را بشدت به بند میکشند❗️
@Yekaye