eitaa logo
یک آیه در روز
2هزار دنبال‌کننده
115 عکس
10 ویدیو
24 فایل
به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟! http://eitaa.com/joinchat/603193344C313f67a507 سایت www.yekaye.ir نویسنده (حسین سوزنچی) @souzanchi @HSouzanchi گزیده مطالب: @yekAaye توضیح درباره کانال https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه در روز
757) 🌺 وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ 🌺 💐 ترجمه و یک
. 3⃣ «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» 💢شبهه اینکه خداوند خبر داده که آنان در هیچ صورتی ایمان نخواهند آورد آیا مستلزم جبر نیست؟ و اگر همچنان امکان ایمان آوردن برای آنان وجود دارد آیا به معنای این نیست که علم خداوند قطعیت ندارد؟ و اگر خدا می‌داند که اینان ایمان نمی‌آورند آنگاه اینکه پیامبر ص موظف است آنان را - مانند همه مردم دیگر – به ایمان آوردن دعوت می‌کند به معنای جواز «تکلیف ما لا یطاق» [= تکلیف فوق توانایی و طاقت] نیست؟ ⭕️پاسخ خبر دادن به وقوع یا عدم وقوع چیزی، منافاتی با قدرت بر انجام آن کار ندارد 📚(مرآة العقول ، ج5، ص131) به تعبیر دیگر، علم [و از جمله علم خدا] هر چیزی را آن گونه که هست، بیان می‌دارد؛ نه اینکه موجب شود آن چیز را آن گونه که هست قرار دهد [یعنی موجب شود که آن چیز به آن نحو خاصی که الان هست واقع شود] پس محال نیست که علم به چیز کاملا خاصی پیدا شود هرچند که آن چیز مقدور نباشد. 📚(مجمع‌البیان، ج1، ص128) 📝تبیین عدم منافات «علم قبلی خداوند به اشیاء» با علم خداوند به امور علم ذهنی و تصوری نیست، بلکه اصطلاحاً علم حضوری است؛ یعنی خود هر چیزی عین علم خداوند به آن چیز است [از باب تمثیل: اگر ما آدمی را در ذهن خود ایجاد کنیم، علم ما به او عین وجود خود اوست] قبلیت علم خداوند نسبت به اشیاء و عالم، قبلیت زمانی نیست؛ چرا که خداوند فوق زمان است؛ و از منظر فوق زمان، امروز و فردا یکسان است؛ پس وقتی می‌گوییم که مثلا خداوند از قبل می‌داند که اینان ایمان نمی‌آورند، این قبل و بعد از منظر ما و برای ماست. گویی همه عالم یکجا در محضر او حاضرند. پس علم او، هر چیزی را آن گونه که خود آن چیز در عالم رخ می‌دهد بیان می‌کند، نه اینکه علم او عاملی بیرونی باشد که وضعیت آن چیز را به نحو خاص رقم بزند که این سوالات فوق مطرح شود. 🔖تفصیل این بحث را قبلا در کتاب «خدا» (📚جلد اول از مجموعه پرسش‌ها و پاسخهای دینی، ص84-89) توضیح داده‌ام. فایل PDF آن را از لینک زیر می‌توانید دانلود کنید: 🔖http://www.souzanchi.ir/wp-content/uploads/2016/10/God.rar @yekaye
یک آیه در روز
837) 📖وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنينَ 📖
. 4⃣ «وَ ما أَصابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ» و آنچه روزی که دو گروه با هم رو در رو شدند به شما رسید، پس به اذن خدا بود؛ و واضح است که منظور از این اذن، اذن تکوینی است؛ نه اذن تشریعی. 💠نکته تخصصی و خداوند دو گونه اراده در عالم دارد؛ 🔺؛ که هر آنچه که در عالم رخ دهد به این اراده خداوند وابسته است؛ حتی شیطان هم هر عملی انجام می دهد از محدوده اراده تکوینی خداوند خارج نیست؛ 🔺و ، یعنی آنچه خداوند بدان دستور داده است و انجام آن را از ما می‌خواهد. به همین ترتیب، اذن و اجازه دادن خداوند هم در همین دو معناست: هیچ واقعه‌ای در عالَم رخ نمی دهد مگر با اذن تکوینی خداوند؛ اما البته خداوند تشریعا اذن به گناه نداده است. مطابق با این دو اذن خداوند می توان از دو مفهوم «اختیار داشتن ما» و «حق داشتن ما» سخن گفت: 🔺خداوند به اذن تکوینی به ما اختیار داده است؛ 🔺و به اذن تشریعی به ما برای انجام کارهایی حق داده است؛ ⛔️پس اینکه خداوند به ما اختیار داده است، به این معنا نیست که در هر عرصه‌ای که داریم، هم داریم❗️ ❌خلط بین اذن تکوینی و اذن تشریعی، و نیز بین اختیار و حق، از مهمترین عرصه‌های سوءاستفاده افراد از نام خدا برای هوسرانی‌های خویش است. ⛔️نمونه بارزش این است که می‌گویند خداوند به من اختیار [= اذن تکوینی] داده است که چنین بکنم یا نکنم (مثلا خدا به من اختیار داده که نماز بخوانم یا نخوانم، یا به من اختیار داده که حجاب داشته باشم یا بی‌حجاب باشم، یا ...) پس حق دارم [اذن تشریعی]که نماز نخوانم، یا بی‌حجاب باشم، یا ...‼️ @Yekaye
یک آیه در روز
866) 📖 قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ 📖 💢ترج
. 2⃣ «قالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا في بَناتِكَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ ما نُريدُ» مردمی که برای انجام عمل لواط به خانه حضرت لوط هجوم آورده بودند، در همان حالی که مطالبه می‌کردند که میهمانانش را در اختیار آنان قرار دهد، در قبال پیشنهاد حضرت لوط برای ازدواج با دخترانش، ژست مدعیان به خود گرفتند و گفتند: ما در مورد دخترانت حقی نداریم‼️ 📝نکته تخصصی ( و ) لیبرالیسم مهمترین حق بشر را می‌داند؛ و معتقد است: "انسان چون حق آزادی دارد، پس هیچکس نباید مانع وی شود" یعنی ⛔️کسی حق ندارد مانع شود که دیگران کاری را که از نظر او نارواست انجام دهند. این مبنا، یکی از مهمترین مبانی کسانی است که از آزادی لواط و همجنسگرایی دفاع می‌کنند. در واقع، سخن آنان این است که: 🤔 "شاید از نظر شما و روابط همجنسگرایانه ناپسند باشد اما این نظر شخصی شماست و اگر دو نفر خودشان به انجام چنین عملی راضی باشند ربطی به شما ندارد و آنان حق دارند آن گونه که خودشان می‌پسندند زندگی کنند؛ و شما حق ندارید مانع آنان شوید." به نظر می‌رسد که نیز چنین موضعی داشتند❗️ زیرا 🔻از طرفی بر روابط همجنس‌گرایانه اصرار می‌ورزیدند 🔻و از طرف دیگر، از حق نداشتن در موارد دیگر سخن می‌گویند. 🤔اما سوال مهمی که لیبرالیسم را به چالش می‌کشد این است که اساساً چرا برای «حق آزادی» قائلند؟ اگر صرف بودن، چنین حقی می‌آورد، چرا این حق را برای حیوانات و گیاهان قبول ندارند و بسادگی به خود می‌دهند که نه‌تنها آزادی آنها را محدود کنند، بلکه مانع روال طبیعیِ حیات آنان شوند و آنان را کاملا مطابق با سلیقه خود و برای خورده شدن پرورش دهند⁉️ پس برای سخن گفتن از «حقوق بشر» چاره‌ای ندارند جز اینکه بپذیرند که انسان یک و ویژگیِ خاصی دارد؛ و است که این ارزش را به انسان می‌دهد نه صرفِ این . ♦️اگر چنین است باید دید که 🔺آن ویژگی چیست؛ 🔺و آنگاه تنها چیزی را می‌توان به عنوان «حق انسان» محترم شمرد که برخاسته ویا در راستای آن ویژگی باشد؛ ویا دست کم در جهتِ خلافِ آن ویژگی نباشد. ❌آن کرامت، هرچه باشد، صرفِ (به معنای هر کاری دلش می‌خواهد، اگر توانش را دارد انجام دهد) نیست؛ چون این را حیوانات هم دارند؛ و از این جهت تفاوتی بین این دو نیست. 💢شاید بگویند است که چنین کرامتی را ایجاد کرده است. 🤔این می‌تواند سخن صحیحی باشد، به شرطی که را فراتر از که در حیوانات هم هست، بدانیم: @Yekaye 👇ادامه مطلب👇
👆ادامه توضیح معنای صحیح 👇 💢 آن معنای از که را برتر از ، و بلکه برتر از می‌کند این است که پیش رویش برای انجام کارهایی که او تشخیص می‌دهد خوب است یا بد است، باز است؛ و با عقل خود، می‌تواند آنچه خوب تشخیص داده، ولو ویا او باشد، عمل کند. 💢 به تعبیر دیگر، زمانی رنگ و بوی فراتر از میل حیوانی می‌یابد که به نحوی با انسان و آگاهانه، و آنگاه این تعالی گره بخورد: یعنی 🔺هم تعالی‌ای برای انسان در کار باشد (برخلاف حیوانات) و 🔺هم امکان تشخیص و در عین حال عمل نکردن به اقتضای آن تعالی در کار باشد (برخلاف فرشتگان)، 🔺آنگاه وی تعالی‌ای را که تشخیص داده، ولو برخلاف میلش باشد، ترجیح دهد. از این رو، اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند، از حیوانات پست‌تر می‌شود (اعراف/ 179 و فرقان/44 ) ❗️ و این صرفاً یک مدعای درون‌دینی‌ نیست؛ 🤔همگان می‌فهمند که انسانی همچون صدام که برای لذت و جاه‌طلبی خویش براحتی دست به شکنجه کردن و یا کشتار هزاران بیگناه می‌زند، از حیوان پست‌تر است. 💠همین امر موجب می‌شود که برترین حق انسان، نه ، بلکه باشد؛ البته از آنجا که حقیقی غالبا در جایی حاصل می‌شود که شخص و دست به انتخاب بزند، نیز پیدا می‌کند؛ اما این «حق آزادی» تنها در سایه معنای «رشد» موجه است؛ از این رو، خود این به معنای و در انجام کارهای دلخواه (ولو خلاف تعالی وی باشد) نیست؛ تا بتوان از آن اموری همچون را نتیجه گرفت؛ بلکه: ⭕️«حق آزادی» اگر مبتنی بر کرامت انسان است، صرفاً به معنای برای ارتکاب است⭕️ یعنی ♦️اگر در انتخاب خود کرد، به خاطر این اشتباهش نمی‌شود؛ 🔻نه اینکه او، امر حق و روا قلمداد شود؛ واین اشتباه، برای او پدید آوَرَد❗️ 🔻و نه اینکه اجازه و (یعنی عملی که می‌داند نارواست و جهل نداشته، تا کارش مصداق «اشتباه» محسوب شود) داشته باشند❗️ 🔻و حتی نه اینکه اگر اشتباهشان در عمل عوارض سوئی داشت، در قبال آن مسئولیتی نداشته باشند❗️(شبیه جایی که کسی بدون تخطی از قوانین و صرفاً به خاطر اشتباه در رانندگی تصادف می‌کند و به شخص دیگری خسارت وارد می‌آورد؛ او گناه نکرده و جُرمی مرتکب نشده، اما موظف است خسارت وارده را جبران کند.) @Yekaye
یک آیه در روز
885) ‌📖 إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ 📖 💢ترجمه بی‌تردید پروردگارت واقعاً به کمین‌گاه است. سوره ف
. 3⃣ «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» چرا از تعبیر «ربک» استفاده کرد، نه تعابیری مانند منتقم یا جبار. با استفاده از این تعبیر چه نکته خاصی را می‌خواهد بگوید؟ 🍃الف. [با توجه به حرف «ک»،] تلویحاً اشاره کند که سنت عذاب، که ناشی از در مرصاد بودن خداوند است، همان طور که در آن امتهای درگذشته پیاده شد، در امت تو (پیامبر اکرم ص) هم جاری است. (المیزان، ج20، ص282) 🍃ب. با توجه به تعبیر «رب»، نشان داده شده که در مرصاد بودن خداوند هم در راستای ربوبیت او است، نه اینکه صرفاً جنبه مچ‌گیری و ... داشته باشد. یعنی تحقق ربوبیت کامل الهی، برای موجودی که خداوند به او اختیار داده است، این نیست که او را کاملا به حال خود رها کند و کاری به کار او نداشته باشد؛ بلکه همان ربّی که به انسان اختیار داده، در کمین او هم نشسته است که اگر از اختیار خود سوء استفاده کند، او را مجازات نماید. 📝نکته تخصصی یکی از اشتباهات دنیای (مشخصاً: ) این است که به بهانه اختیار داشتن، مهمترین خود را قلمداد می‌کنند؛ در حالی که قبلا به تفصیل بیان شد که این ادعا ناشی از خلط امر تکوینی و امر قراردادی و تشریعی است. 🔖(جلسه 863، تدبرهای 2 و 3 http://yekaye.ir/hood-11-76/) اکنون می افزاییم که اساساً اقتضای ربوبیت خداوند برای موجود مختار، نه‌تنها رها کردن او به حال خود و او نیست، بلکه اقتضای ربوبیت خداوند این است که در عین حال که به او و داده، مراقب رفتارهای او باشد و در صورت لزوم، او را عذاب کند❗️ در واقع، هدف از دادن ، صرفا نبوده، بلکه این بوده که با این اختیار خودش راه سعادت و کمال را برگزیند؛ پس برای اینکه او اختیار خود را در مسیر درست قرار دهد، نمی‌توان صرفاً به پاداش نیکو دادن به کسانی که مسیر درست را انتخب می‌کنند بسنده کرد، بلکه باید مواخذه و عذابی هم در کار باشد تا افراد، علاوه بر تشویق به رفتن در مسیر حق، نرفتن در مسیر باطل را هم جدی بگیرند. 🍃ج. ... @Yekaye
یک آیه در روز
886) ‌📖 فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أ
. 4⃣ ) «إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ» نفرمود: «اذا ابتلاه الله» یا ...، بلکه تعبیر «ربه» را آورد. چرا؟ 🍃الف. آزمایش وسیله تربیت و رشد انسان است. (تفسیر نور، ج10، ص476) 🍃ب. ابتلائاتی که خداوند برای انسان پیش می‌آورد، به اقتضای ربوبیت اوست. 📝نکته تخصصی یکی از اعتراضاتی که بر خدا و عدل الهی مطرح می‌شود این است وجود بدیها و سختی‌ها و ناملایمات در زندگی است؛ اشکال کنندگان می‌گویند: 🤔اگر خداوند همه چیز را می‌داند و بر هر کاری تواناست و خیرخواه مطلق است، پس چرا انسانها را این اندازه در سختی‌ها قرار داده است و چرا شر و بدی و سختی در عالم هست⁉️ 🔸یکی از پاسخهای فلسفی این است که «شر، امر عدمی است و از فقدان انتزاع می‌شود و ...» 🔶اما به نظر می‌رسد قرآن ما را به درکی می‌رساند که اساس سوال را منهدم می‌کند. در واقع، این سوال و اشکال ناشی از ضعفی در انسان‌شناسی و جهان‌شناسی است. 🤔 سوال کننده، زندگی انسان را محدود به همین دنیا در نظر گرفته، و وجود سختی‌ها را می‌خواهد در افق همین زندگی دنیوی حل کند؛ در حالی که اگر توجه کنیم که زندگی دنیوی، مدتی کوتاه و گذرا از زندگی حقیقی انسان است؛ و دنیا دار ابتلاء و آزمایش است، می‌فهمیم که اساساً سوال، سوال درستی نبوده است❗️ اگر خدا به انسان اختیار داده که با سعی و تلاش خویش مسیر سعادت را بپیماید، پس وجود سختی و ناملایمات، نه‌تنها نافی خدای عالم قادر خیرخواه نیست، بلکه لازمه حکیمانه بودن آفرینش اوست؛ اقتضای حکمت آن است که اگر موجودی مختار آفریده شد، او را در معرض ابتلائات قرار دهند تا ببینند که آیا می تواند از اختیار خود درست استفاده کند یا خیر؟ استادگی در مقابل سختی‌ها و ناملایمات است که انسان را می‌سازد، و بهره این ساختن را نه فقط در دنیا، که عمدتا در آخرت باید دید. 🤔آیا همین که هرچه درجه قرب انسانها به خدا نزدیکتر می‌شود سختی‌ها و بلایا برای آنان بیشتر می‌شود (هر که در این دار مقربتر است / جام بلا بیشترش می‌دهند) شاهدی بر این نیست که از منظر خداپرستان واقعی، سوال فوق اساسا اشتباه سازمان‌دهی شده است⁉️ @Yekaye
یک آیه در روز
897) ‌📖 وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ 📖 💢ترجمه و كسی همچون بند او بند ننهد [یا: به بند کشیده نشود]
. 1⃣ «وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ» خداوند انسان را آزاد آفریده و به او اختیار داده است. اما اگر از این اختیارش سوءاستفاده کرد، او را چنان به بند می کشد که احدی دیگری آنچنان به بند نکشیده باشد. 💠نکته تخصصی 💠 همین که خدا در موقعیتی انسان را به بند می‌کشد کافی است که نشان دهد ⛔️ مهمترین و اولین در میان نیست؛ بلکه 💢 مهمترین و اولین انسان، رسیدن به سعادت کامل و است؛ و 🤔اگر کسی با سوءاستفاده از ی که خدا به او داده و به بهانه# آزادی ، این حق خود را پایمال کرد؛ آزادی‌اش را می‌گیرند و او را بشدت به بند می‌کشند❗️ @Yekaye
یک آیه در روز
۱۰۷۲) 📖 وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یطیعُكُمْ فی‏ كَثیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّ
. 2️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ ...» این آیه به صراحت می‌فرماید که خداوند ایمان را محبوب شما قرار داد و کفر را ناپسندتان. 📝نکته کلامی: نزاع و جالب اینجاست که از همین تعبیر واحد ▪️برخی برداشت جبر کرده‌اند، با این بیان که: خداوند است که ایمان را در دلها قرار می‌دهد و افراد نقشی ندارند 📚(مثلا الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج‏16، ص314 )؛ ▪️و برخی هم آن را نافی جبر دانسته‌اند، بدین بیان که چون خدا ایمان را محبوب و کفر را مکروه قرار داده (که قرار دادنش هم بدین صورت است که برای اولی برهان قرار داده و وعده به ثواب داده؛ و خلاف این را در مورد دومی)، معلوم است که خودش آنچه را دوست ندارد محبوب نمی‌گرداند و آنچه را ناخوشایند نمی‌دارد مکروه نمی‌گرداند [به عبارت دیگر، اینکه خدا چیزی را محبوب قرار داده اما عده‌ای خلاف آن محبوب را برمی‌گزینند نشان می‌دهد که جبر در کار نیست]؛ و نیز همین که ایمان را محبوب قرار داد نشان‌دهنده لطف اوست؛ پس معلوم می‌شود قاعده لطف برقرار است 📚(مجمع البيان، ج‏9، ص199-200 ). به تعبیر دیگر، این محبوب و ناپسند قرار دادن صرفا لطف و امدادی در حق آنهاست نه اینکه کار را از وضعیت اختیاری درآورد؛ زیرا لسان آیه لسان مدح است؛ و اگر خداوند به اجبار این کار را برایشان کرده بود جای مدح نبود 📚(الكشاف، ج‏4، ص362 ) 💢واضح است که آیه در مقام بحث اثبات جبر یا انکار آن نیست؛ اما بیان آیه طوری است که طرفین آن را شاهدی بر مدعای خود قلمداد کرده‌اند. نکته در این است که آیه صرفا بیان می‌کند که خداوند ایمان را محبوب شما و کفر را مکروه شما قرار داد؛ و از اینکه خداوند در خصوص انسان کاری را انجام داده، نمی‌شود نتیجه گرفت که اختیار را سلب کرده است. در واقع، با توجه توحید افعالی، آیه بیان می‌کند که همه امور از جمله محبتِ ایمان و کراهت از کفر و فسوق و عصیان را خداوند در عالم قرار داده است. 🤔به تعبیر دیگر، اگرچه ایمان آوردن امری اختیاری است (و از همین روست که بدان دستور داده شده، و مدح و ثواب بر آن مترتب می‌شود؛ حدیث۱۶.الف)، اما قبول اختیاری بودن امری، به معنای «تفویضِ» آن امر (واگذاری صفر تا صد آن به انسان) نیست که انسان همه‌کاره‌ی آن باشد (حدیث۱۶.ب)؛ بلکه همین امر اختیاری (همچون تمام امور اختیاری) در یک نظامی عمل می‌کند که اگر تمام مولفه‌های آن نظام هماهنگ نباشد خروجیِ این امر حاصل نمی‌شود؛ وشاید از این روست که در احادیث، خروجی داشتن اعمال اختیاری انسان را مدیون تلفیق قَدَر و عمل معرفی کرده‌اند (حدیث۱۴). @yekaye