🔹ليُبَيِّنَ
▪️درباره ماده «بین» در آیه 19 همین سوره توضیح داده شد که از کلماتی است که اصطلاحا از اضداد است؛ یعنی هم به معنای «فصل» (فاصله و جدایی) به کار میرود و هم به معنای «وصل» (اتصال و به هم رسیدن).
▪️ «بیان» به معنی آشکار کردن است و به کلام از این جهت بیان میگویند که آشکارکننده مافیالضمیر است و با توجه به ریشه کلمه، برخی گفتهاند بیان به معنای آشکار کردن بعد از ابهام و اجمال است و به کلام از این جهت بیان میگویند که در آن انسان باید با جدا کردن کلمات و سپس اتصال برقرار کردن بین آنها مراد مبهم خود را آشکار کند.
🔖جلسه 946 http://yekaye.ir/an-nesa-4-19/
🔹درباره نقش محوی حرف «لـ» در اینجا چهار تحلیل ارائه شده است:
▪️الف. لام به معنای «أن» است [در فارسی معادل حرف «که»] ؛ که ناظر به متعلق اراده است و گاه همراه با حرف «کی» به صورت «لکی ...» میآید؛ هرچند برخی بر این وجه خرده گرفتهاند که اگر «لام» به معنای «أن» باشد نمیشود با «کی» جمع شود همان گونه که حرف «أن» با «کی» جمع نمیشود.
▪️ب. لام زائده است که برای این میآید که جمله بعد از خود را تاویل به مصدر ببرد و آن را مفعول مستقیم «یرید» قرار دهد (یعنی در اصل چنین بوده: «یرید الله تبیین ...»)؛ که اشکال گرفتهاند که لام زائده که برای تقویت نقش فعل میآید در جایی است که مفعول قبل از فعل بیاید.
▪️ج. کارکرد این لام این است که مضمون خود فعلِ عامل را مفعول قرار میدهد و عبارت بعدی خود را در مقام تعلیل میگذارد (= کرد آنچه کرد برای اینکه ...) مانند اینکه وقتی گفته میشود «رَدِفَ لَكُمْ» مقصود این است که «ردف ما ردف لكم» ویا عبارت «وَ أُمِرْنا لِنُسْلِمَ» یعنی «أمرنا بما أمرنا لنسلم» پس در اینجا نیز «یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ» یعنی «یرید الله ما یرید لیبین».
▪️د. اینجا مفعول «یرید»حذف شده و لام بدون هیچ گونه تکلفی، تعلیل است و در اصل چنین بوده است: «یرید الله تبصیرکم لیبین لکم»
📚(مجمع البيان، ج3، ص56-57 )
@yekaye
🔹سُنَنَ
قبلا بیان شد که
▪️ماده «سنن» در اصل این ماده به معنای روان شدن و جریان یافتن یک امر منضبط است و یک سیره معین را هم به همین جهت جریان یافتنش در جامعه «سنت» میگویند.
🔸در تفاوت «سنت» با «عادت» گفتهاند عادت آن جایی است که فعل خود انسان برای خودش به صورت یک روال درمیآید؛ اما سنت در جایی است که بر مثالِ سابقی عمل شود و شاید بهتر باشد بگوییم «عادت» جنبه شخصی دارد، اما سنت یک روال عمومی است.
▪️«سِن» به معنای سالهای عمر را هم از این ماده دانستهاند از این جهت که دلالت دارد بر جریان حیات و عمر. همچنین کسی كه داراى چهره دراز و نرم و يا بينى دراز و كشيده باشد «مسنون الوجه» میگویند.
▪️دو کلمه دیگر وجود دارد که ظاهرا از این ماده است، یکی «سِنّ» به معنای دندان (جمع آن: أسنان) (وَ السِّنَّ بِالسِّنِ؛ مائدة/۴۵) و دیگری، «أسنان» به معنای نوک نیزه، که برخی سعی کردهاند نسبتی بین معنای این ماده و این کلمات و یا بین خود این دو کلمه بیابند چنانکه «سن» به معنای دندان را از باب تشبیه آن به نوک نیزه دانستهاند اما مرحوم مصطفوی بر این باور است که هر دو کلمه از زبان عبری (تلفظ عبری آنها به ترتیب: شن و شناناه) وارد عربی شدهاند.
🔖جلسه 636 http://yekaye.ir/al-kahf-18-55/
@yekaye
🔹یَتُوبَ
در آیه 16 همین سوره توضیح داده شد که
▪️ماده «توب» در اصل به معنای رجوع و بازگشت میباشد
▪️ وقتی در مورد خدا به کار میرود، با تعبیر «علی» میآید (تاب الله علی عبده) که به معنای این است که خداوند از موضع بالا و البته با فضل و رحمت و مغفرتش به جانب بندهاش برمیگردد.
▫️تعبیر «تاب الله علیه» را غالبا به معنای «خدا توبهاش را پذیرفت» دانستهاند و
▫️برخی به معنای «اعطای توفیق توبه از جانب خداوند» دانستهاند
و
▫️ حق این است که در هر دو معنا به کار میرود
🔸 در قرآن کریم هم مواردی به وضوح در معنای اول (فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ؛ مائده/۳۹) و
🔸مواردی به وضوح در معنای دوم (تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا؛ توبه/۱۱۸) و
🔸در مواردی دوبار در یک آیه و ظاهرا هربار به یکی از این دو معنا به کار رفته است: «لَقَدْ تابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ في ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلُوبُ فَريقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِ» (توبه/۱۱۷).
🔖جلسه ۹۴۳ http://yekaye.ir/an-nesa-4-16/
@yekaye
🔹یهْدِیَكُمْ
▪️برخی بر این باورند که ماده «هدی» در اصل در دو معنا به کار رفته است:
▫️یکی راهنمایی کردن؛ و
▫️دیگری هدیه دادن (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص42)
▪️اما دیگران اصل معنا را همان «بیان راه رشد و امکان وصول کسی به چیزی را مهیا کردن» (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص269)
ویا «راهنمایی کردنی که با لطف همراه باشد» دانستهاند؛
و توضیح دادهاند که وقتی که در حالت ثلاثی مجرد به کار رود به معنای «هدایت» است، و وقتی در باب افعال (أهدی) به کار رود، به معنای «هدیه دادن» میباشد (مفردات ألفاظ القرآن، ص836)
▪️نکتهای که موید معنای واحد داشتن اینهاست، تفاوتی است که بین «هدیه» و «هبه» هست که «هدیه» آن چیزی است که با اهدای آن به نحوی به دریافتکننده هدیه تقرب میجوید [گویی خود را با هدیه به سوی گیرنده هدیه رهنمون شده است] در حالی که در «هبه» چنین اقتضایی نیست و از این رو، از الطاف خدا به بندگان، و حتی لطف یک رئیس به مرئوسش به «هبه» تعبیر میشود، اما «هدیه» در جایی است که بنده به پیشگاه خداوند یا یا مرئوس به رئیس و یا شخصی به شخص همعرض خود چیزی پیشکش کند. (الفروق في اللغة، ص162)
▪️در واقع «هَدِیّه» آن لطفی است که کسی به دیگری میرساند: «وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ» (نمل/35) «بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ» (نمل/36) (مفردات ألفاظ القرآن، ص840)
▪️«هَدِىّ» و «هَدْى» (گوسفند قربانی) هم آن گوسفند (یا گاو یا شتر؛ به نقل از الفروق في اللغة، ص300) است که سوق داده شده و قربه الی الله به بیت الله اهداء میشود (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص43)؛ و البته از اخفش نقل شده که این کلمه جمعی است که واحدش همان «هدیه» است: «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ» (بقرة/196) «هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ» (مائدة/95) «وَ لَا الْهَدْيَ وَ لَا الْقَلائِدَ» (مائدة/2) «وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً» (فتح/25) (مفردات ألفاظ القرآن، ص840)
و کسانی که این کلمه را به همان معنای «هدایت» برگرداندهاند گفتهاند وجه تسمیهاش این است که آن قربانی را در مسیر خاصی حرکت میدهند تا به مقصد برسانند (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص273)
▪️«هدایت» (و ماده «هدی») نقطه مقابل «ضلالت» (و ماده «ضلل») است؛ و در ماده «هدی» یک نوع مفهوم پیش افتادن برای هدایت کردن نهفته است؛ و
▪️«هادی» راهنمایی است که جلو میافتد و افراد را در پی خود راهنمایی میکند و ظاهرا به همین مناسبت است که به گردن «اسب» (که جلوترین عضو وی است) «هادی» و یا به «عصا» که شخص ابتدا آن را بر زمین میزند و بعد قدم میگذارد «هادیة» گویند. (معجم مقاييس اللغه، ج6، ص42)
🔸به لحاظ لغوی ظاهرا تفاوتی بین «هُدَی» و «هِدایت» (که هر دو مصدر ثلاثی مجردند) وجود ندارد، هرچند که قرآن فقط از کلمه «هدی» استفاده کرده و آن را هم خاص هدایتهای ناظر به انسان به کار برده است. (مفردات ألفاظ القرآن، ص839)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیح ماده «هدی»
🔸انواع «هدایت» در قرآن
▪️برخی گفتهاند: هدایتی که خداوند برای انسان به کار میبرد چهارگونه است:
▫️یکی هدایتی که در هر موجود مخلوقی قرار داده شده است: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» (طه/50)
▫️دوم هدایت مردم که انبیاء با زبان و آوردن پیامهای الهی انجام میدهند «هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقينَ» (آل عمران/138) «وَ في نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ» (اعراف/154) «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً» (انسان/3)
▫️سوم: توفیقی که شامل حال برخی از افرادی میشود که زمینه هدایت شدن را دارند و در واقع، از هدایتی که به آنها رسیده بهرهمند میشوند؛ مانند: «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» (محمد/17)، «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ» (تغابن/11) «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ» (یونس/9)، «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنكبوت/69»، «وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ» (بقرة/213»، «وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (بقره/213)
▫️و چهارم: هدایتی که در آخرت انسانها را به مقصد نهاییشان میرساند: «سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ» (محمد/5)، «وَ نَزَعْنا ما في صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّه» (اعراف/43) (مفردات ألفاظ القرآن، ص835-836)
▫️و چنانکه اگر چنانکه برخی مفسران تفطن یافتهاند توجه کنیم که هدایتی که توسط پیامبران و امامان انجام میشود بر دو قسم است، آنگاه درمییابیم که باید قسم پنجمی را هم اضافه کنیم. در واقع، هدایت پیامبران و امامان یکی همان قسم دوم مذکور است که با رساندن پیامها انجام میشود و از طریق درگیر شدن ذهن شخص شروع میگردد؛ و دیگری هدایتی است که با دستگیری کردن و حرکت دادن در مسیر و درگیر کردن روح و حقیقت وجودی او انجام میشود؛ و آن زمانی است که در قرآن کریم کلمه «هدایت» با «امر الله» ترکیب میشود «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» (سجده/34 و أنبياء/73) که چون اشاره به عالم «أمر» (در مقابل عالم خلق) دارد، یعنی هدایتی است از جنس عالم امر، که ناظر به وجهه ملکوتی اشیاء است؛ وجه چنین تفسیری از آیه این است که این موهیت (یعنی «هدایت به امر» را مترتب بر صبر و رسیدن آنان به مرتبه یقین برشمرد: «لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» سجده/24) و رسیدن به چنین یقینی را هم با مشاهده ملکوت قرین فرمود: «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (أنعام/75)، و «كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ» (تكاثر/6). (الميزان، ج1، ص272-273)
▪️نکته جالب توجه این است که اگر به تفاوت این کاربردهای هدایت توجه کنیم درمییابیم که منافاتی بین اینکه گاه هدایت کردن را کار پیامبر میشمرد «وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (شورى/52) وگاه این هدایت کردن را از او نفی میکند: «إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» (قصص/56)، «وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ» (روم/53) «لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» (بقرة/272) منافاتی وجود ندارد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص836)
▫️ویا گاهی از طرفی بر هدایت همگان توسط خداوند اصرار دارد: «أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاس» (بقره/185) «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ»(إنسان/3)، «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ» (بلد/10) و از طرف دیگر از اینکه خداوند برخی از افراد را هرگز هدایت نمیکند سخن به میان میآورد: «كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (آل عمران/86) «ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» (نحل/107) «إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ» (زمر/3) (مفردات ألفاظ القرآن، ص837)
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات ماده «هدی»
▪️نکته دیگر اینکه افعالی مثل هدایت و تعلیم، از آنجا که دو سویه اعطاکننده و دریافتکننده دارند؛ در موقعیتهایی که اعطاء رخ میدهد اما دریافتکننده قبول نمیکند از حیث اعطاء تعبیر «هَدَاهُمْ و علّمهم» صادق است؛ و از حیث دریافت تعبیر «ما هَدَاهُمْ و لا علّمهم» و با این دو لحاظ است که گاهی در مورد یک گروه هم تعبیر «هدایتشان کردیم» و هم تعبیر «هدایتشان نکردیم» هردو به کار میرود: چنانکه در مورد ثمود در جایی میفرماید: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» (فصلت/17) و در جای دیگر درباره مطلق کافران (که ثمود هم در همان دستهاند: «أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلا بُعْداً لِثَمُودَ» هود/68) فرمود: «وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» (نحل/107) (مفردات ألفاظ القرآن، ص838)
▪️البته در بسیاری از موارد این قبول هدایت را با بردن این ماده به باب افتعال انجام داده است: «مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدي لِنَفْسِهِ» (يونس/108؛ إسراء/15؛ نمل/92) «قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّما أَضِلُّ عَلى نَفْسي وَ إِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِما يُوحي إِلَيَّ رَبِّي» (سبأ/50) که گاهی حرف «ت» در «د» ادغام میشود و به صورت «یَهِدّی» درمیآید: «أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى»(يونس/35)
▫️و اهل لغت تذکر دادهاند که «اهتداء» همواره در جایی به کار میرود که قبول هدایت از روی اختیار رخ داده باشد، خواه در امور دنیوی «وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها» (أنعام/97)، «وَ أَلْقى فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (نحل/15)، «قالَ نَكِّرُوا لَها عَرْشَها نَنْظُرْ أَ تَهْتَدي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذينَ لا يَهْتَدُونَ» (نمل/41)، «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا» (نساء/98) و خواه در امور دینی و اخروی: «وَ إِذْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (بقرة/53)، «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ» (بقرة/150)، «فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا» (آل عمران/20)، «فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا» (بقرة/137). (مفردات ألفاظ القرآن، ص839)
▪️ اسم فاعل آن نیز «مهتدی» میباشد که گاه حرف یاء آن میافتد: «وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ» (اسراء/97؛کهف/17) و و ظاهرا کاربرد اسم فاعل در این موارد دلالت بر نوعی دوام هدایت و استقرار هدایت در وجود افراد دارد؛ گویی درصدد هدایت برآمدن و بدان عمل کردن و دیگر به معصیت بازنگشتن در آن نهفته است: «الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ ... أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» (بقره/157) «وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» (زخرف/49) «قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدينَ» (انعام/56) «إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ» (توبه/18) (مفردات ألفاظ القرآن، ص839)
🔸فعل «هدی»
▪️ گاهی مستقیما مفعول میگیرد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»(فاتحة/6)، «وَ لَهَدَيْناهُمْ صِراطاً مُسْتَقِيماً» (نساء/68)، «وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِراطاً مُسْتَقِيماً» (نساء/175)، «وَ هَدَيْناهُمَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» (صافات/118)، «أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ»(نساء/88)، «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقاً» (نساء/168)، «أ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ» (یونس/43).
▪️گاهی با حرف «إلی» متعدی میشود: «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (آل عمران/101)، «وَ اجْتَبَيْناهُمْ وَ هَدَيْناهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» (أنعام/87) «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ» (يونس/35) «هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى؛ وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى» (نازعات/18-19)
▪️و گاهی با حرف «لـ»:
@yekaye
👇ادامه مطلب👇
ادامه توضیحات ماده «هدی» و تفاوتش با سایر کلمات متشابه
▪️از کلماتی که به این کلمه بسیار نزدیکند کلمات «رشد» و «تبیین» (بیان) و «نجات» است:
🔸در تفاوت «رشد» با «هدایت»، در بحث از ماده «رشد» (جلسه 591 http://yekaye.ir/al-kahf-18-10/) اشاره شد که برخی «ارشاد» را «راه به سوی آن را نشان دادن» دانسته؛ اما «هدایت» را امکان و زمینه وصول به آن چیز را عملا مهیا نمودن معرفی کردهاند؛ و برخی گفتهاند نقطه مقابل «هدایت» ، «ضلالت» و نقطه مقابل «رُشد»، «غی» است (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج11، ص269) هرچند که برخی «غیّ» را نقطه مقابل «رَشَد» هم معرفی کردهاند. (جلسه 591 http://yekaye.ir/al-kahf-18-10/) که اگر چنین باشد از این تقابل نمیتوان نکتهای به دست آورد.
🔸در تفاوت «هدایت» با «تبیین» و «بیان» گفتهاند که این کلمه اخیر در اصل به اظهار کردن امور ناظر است اما در کلمه «هدایت»، نه هرگونه تبیین و بیان، بلکه بیانی است که میخواهد مخاطب را در مسیر رشد قرار دهد. (الفروق في اللغة، ص204)
🔸فرق «نجات» و «هدایت» در این است که «نجات» بر رهایی یافتن از وضعیت نامطلوب دلالت دارد؛ و «هدایت» نیز اگرچه گاه «نجات» را در پی دارد، اما ناظر به تمکن و زمینهسازی برای رسیدن به مطلوب است. (الفروق في اللغة، ص205)
📿ماده «هدی» و مشتقات آن، 316 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
@yekaye
☀️1) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
ته استکان آبی را به زحمت مضمضه میکنند و رودخانهای خروشان و عظیم را رها کردهاند!
از ایشان سوال شد: آن رودخانه خروشان و عظیم چیست؟
فرمودند: رسول الله ص و علمی که خداوند به او بخشید؛ همانا خداوند عز و جل برای حضرت محمد ص سنتهای پیامبران از حضرت آدم تا خود حضرت محمد ص را جمع فرمود.
گفته شد: و آن سنتها چیست؟
فرمودند: علم پیامبران بهتمامتیش، و همانا رسول الله ص همه آن را نزد امیرالمومنین ع گذاشت.
شخصی گفت: یا ابن رسول الله! آیا امیرالمومنین عالمتر بود یا برخی از پیامبران؟!
امام ع فرمود: بشنوید که چه میگوید؟! خداوند خودش گوش هرکس را که میخواهد باز میکند! من برایش حدیث میگویم که خداوند علم همه انبیاء را برای حضرت محمد ص جمع کرد و او نیز همه این را نزد امیرالمومنین ع گذاشت؛ آنگاه او از من میپرسد که آیا وی داناتر است یا برخی از پیامبران؟!
📚الكافي، ج1، ص222-223؛ بصائر الدرجات، ج1، ص117
مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع يَمُصُّونَ الثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ النَّهَرَ الْعَظِيمَ!
قِيلَ لَهُ وَ مَا النَّهَرُ الْعَظِيمُ؟
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص [وَ إِنَّهُ] وَ الْعِلْمُ الَّذِي أَعْطَاهُ [آتَاهُ] اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص سُنَنَ النَّبِيِّينَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَى مُحَمَّدٍ ص.
قِيلَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ السُّنَنُ؟
قَالَ عِلْمُ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ [؛ إِنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص عِلْمَ النَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ] وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَيَّرَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! فَأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِيِّينَ؟
فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اسْمَعُوا مَا يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ يَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ يَشَاءُ إِنِّي حَدَّثْتُهُ [حَدَّثْتُ] أَنَّ اللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص عِلْمَ النَّبِيِّينَ وَ أَنَّهُ جَمَعَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَسْأَلُنِي أَ هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ النَّبِيِّينَ.
@yekaye
☀️2) از امام صادق ع روایت شده است:
برای هیچکس جایز نیست که در دین خدا بر اساس نظر شخصی خودش ویا بر اساس قیاس سخن بگوید؛
وای بر اصحاب کلام! میگویند این با قیاس رواست و آن با قیاس روا نیست!
همانا اولین کسی که قیاس کرد ابلیس ملعون بود هنگامی که گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او را از خاک» (اعراف/12؛ ص/76) پس به خود نگریست و بر اثر شرکورزیدن خویش گفت: آتش ارزشمندتر از خاک است، پس باب قیاس را بر خود گشود که آنچه عظیمتر است بر آنچه پستتر است سجده نمیکند؛ و به همین جهت مورد لعن واقع شد و «شیطانی رانده شده» گردید؛
و اگر قیاس مجاز بود هر قیاسکننده خطاکاری در گشایش بود [= بر هیچ گناهکاری حرجی نبود] زیرا اگر قیاس چیزی باشد که با آن دین را کامل کنند، بر مخالفان [دین] برای هر نظری که میدهند هیچ حرجی نخواهد بود؛ و
همانا وضعیت بنیاسرائیل بر رویه صحیح و اعتدال بود تا اینکه فرزندانی از فرزندان امتهایی که به اسارت آنان درآمده بودند در میانشان گسرتش یافتند و باب نظر شخصی دادن و قیاس را گشودند و سنتهای پیامبران را ترک کردند، و بدین جهت گمراه شدند و گمراه کردند.
📚دعائم الإسلام، ج2، ص536
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
لَا يَجُوزُ لِأَحَدٍ أَنْ يَقُولَ فِي دِينِ اللَّهِ بِرَأْيِهِ أَوْ يَأْخُذَ فِيهِ بِقِيَاسِهِ وَيْحَ أَصْحَابِ الْكَلَامِ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَاسُ وَ هَذَا لَا يَنْقَاسُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ حِينَ قَالَ «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» فَرَأَى فِي نَفْسِهِ وَ قَالَ بِشِرْكِهِ إِنَّ النَّارَ أَعْظَمُ قَدْراً مِنَ الطِّينِ فَفَتَحَ لَهُ بِالْقِيَاسِ أَنْ لَا يَسْجُدَ الْأَعْظَمُ لِلْأَدْنَى فَلُعِنَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ وَ صُيِّرَ شَيْطَاناً مَرِيداً وَ لَوْ جَازَ الْقِيَاسُ لَكَانَ كُلُّ قَائِسٍ مُخْطِئٍ فِي سَعَةٍ إِذِ الْقِيَاسُ مِمَّا يَتِمُّ بِهِ الدِّينُ فَلَا حَرَجَ عَلَى أَهْلِ الْخِلَافِ كَأَنْ يَكُونَ وَ أَنَّ أَمْرَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَمْ يَزَلْ مُعْتَدِلًا حَتَّى نَشَأَ فِيهِمْ الْمُوَلَّدُونَ مِنْ أَبْنَاءِ سَبَايَا الْأُمَمِ فَأَخَذُوا بِالرَّأْيِ وَ الْقِيَاسِ وَ تَرَكُوا سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ ص فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا.
@yekaye
☀️3) الف. از امام سجاد ع روایت شده است:
در قائم ما سنتهایی از سنتهای پیامبران هست: سنتی از حضرت آدم ع و سنتی از حضرت نوح ع و سنتی از حضرت ابراهیم ع و سنتی از حضرت موسی ع و سنتی از حضرت عیسی ع و سنتی از حضرت یعقوب ع و سنتی از حضرت محمد ص.
اما از حضرات آدم و نوح ع: طول عمر؛ و اما از حضرت ابراهیم: مخفی بودن ولادت: و جدایی و عزلت از مردم؛ و اما از حضرت موسی: ترس و غیبت؛ و اما از حضرت عیسی ع: اختلاف مردم در او؛ و اما از حضرت ایوب: گشایش بعد از سختی؛ و اما از حضرت محمد ص: قیام به شمشیر.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص322
ب. ابوبصیر میگوید: از امام صادق ع شنیدم که فرمود: همانا سنت پیامبران و آن غیبتهایی که در مورد آنان واقع شد، در قائم از ما اهل بیت ع هم حادث میشود، مو به مو و طابق النعل بالنعل.
گفتم: یا ابن رسول الله! قائم از شما اهل بیت ع کیست؟
فرمود: او پنجمین نسل از فرزندان پسرم موسی [= امام کاظم ع] است؛ اوست پسر سرور کنیزان؛ غیبتی خواهد داشت که در آن باطلپیشگان به تردید میافتند؛ سپس خداوند عز و جل او را ظاهر میکند و به دست او شرق و غرب زمین را فتح مینماید و روح الله، عیسی بن مریم پشت سر او به نماز میایستد و «زمین به نور پروردگارش روشن میشود» (زمر/69) و در زمین هیچ بُقعهای که در آن غیر خداوند عز و جل پرستیده شود باقی نمیماند مگر اینکه خداوند در آن پرستیده شود؛ و «دین یکسره از آن خداوند خواهد بود هرچند که مشرکان خوششان نیاید» (توبه/33؛ صف/9)
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص345
☀️ج. سدیر روایت کرده است که امام صادق ع فرمود: همانا قائم ما غیبتی دارد که زمانش به طول خواهد انجامید.
گفتم:یا ابن رسول الله! چرا؟
فرمود: زیرا خداوند عز و جل ابا دارد از اینکه سنت پیامبران در غیبتهایشان را در مورد او اجرا نکند؛ و همانا – ای سدیر – گریزی نیست جز اینکه اینکه آن امتداد غیبتهایشان بتمامه در اینجا استیفا شود.؛ خداوند متعال میفرماید «بىترديد شما حالى را پس از حالى سوار خواهید شد» یعنی سنتهای کسانی که پیش از شما بودند.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص480-481؛ علل الشرائع، ج1، ص245
☀️د. از امام حسن عسگری ع روایت شده که فرمودند:
همانا فرزندم قائم پس از من است و اوست که سنتهای پیامبران، از جمله طول عمر و غیبت، در موردش پیاده میشود تا جایی که به خاطر طولانی شدن گذر زمان، دلها به قساوت میفاتد؛ پس کسی بر اعتقاد و اذعان به او ثابت قدم نمیماند مگر کسی که ـخداوند عز و جل در قلبش ایمان ثبت کرده و با روحی از جانب خویش وی را یاری کرده باشد«. (مجادله/22)
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص524؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص964
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 3
☀️الف. حَدَّثَنَا الشَّرِيفُ أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ هِلَالٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الْكِلَابِيِّ عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِيهِ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ:
فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ؛ سُنَّةٌ مِنْ أَبِينَا آدَمَ ع وَ سُنَّةٌ مِنْ نُوحٍ وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ عِيسَى وَ سُنَّةٌ مِنْ أَيُّوبَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص.
فَأَمَّا مِنْ آدَمَ وَ نُوحٍ فَطُولُ الْعُمُرِ؛ وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلَادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ؛ وَ أَمَّا مِنْ مُوسَى فَالْخَوْفُ وَ الْغَيْبَةُ؛ وَ أَمَّا مِنْ عِيسَى فَاخْتِلَافُ النَّاسِ فِيهِ؛ وَ أَمَّا مِنْ أَيُّوبَ فَالْفَرَجُ بَعْدَ الْبَلْوَى؛ وَ أَمَّا مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالْخُرُوجُ بِالسَّيْفِ.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص322
☀️ب. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِمْرَانَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِيُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ يَزِيدَ النَّوْفَلِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
إِنَّ سُنَنَ الْأَنْبِيَاءِ ع بِمَا وَقَعَ بِهِمْ مِنَ الْغَيْبَاتِ حَادِثَةٌ فِي الْقَائِمِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ.
قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَنِ الْقَائِمُ مِنْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ؟
فَقَالَ يَا أَبَا بَصِيرٍ هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ ابْنِي مُوسَى ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ يَغِيبُ غَيْبَةً يَرْتَابُ فِيهَا الْمُبْطِلُونَ ثُمَّ يُظْهِرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع فَيُصَلِّي خَلْفَهُ وَ تُشْرِقُ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ لَا تَبْقَى فِي الْأَرْضِ بُقْعَةٌ عُبِدَ فِيهَا غَيْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا عُبِدَ اللَّهُ فِيهَا وَ يَكُونُ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص345
☀️ج. حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ وَ حَيْدَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّمَرْقَنْدِيُّ جَمِيعاً قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ قَالَ حَدَّثَنَا جَبْرَئِيلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَغْدَادِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيُّ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ لِلْقَائِمِ مِنَّا غَيْبَةً يَطُولُ أَمَدُهَا فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَى إِلَّا أَنْ تَجْرِيَ فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ ع فِي غَيْبَاتِهِمْ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ يَا سَدِيرُ مِنِ اسْتِيفَاءِ مَدَدِ غَيْبَاتِهِمْ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ» أَيْ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص480-481؛ علل الشرائع، ج1، ص245
@yekaye
ادامه متن احادیث بند 3
☀️د. حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ بَشَّارٍ الْقَزْوِينِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْفَرَجِ الْمُظَفَّرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْبَرْمَكِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْبَزَّازُ قَالَ سَمِعْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيَّ ع يَقُولُ:
إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ ع بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ حَتَّى تَقْسُوَ الْقُلُوبُ لِطُولِ الْأَمَدِ فَلَا يَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه.
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص524؛ الخرائج و الجرائح، ج2، ص964
@yekaye
☀️4) زندیقی خدمت امام صادق ع میرسد و سوالاتی از ایشان میپرسند که فرازهایی از آن قبلا گذشت.
در فرازی میگوید:
به من از مجوسیان [= زرتشتیان] خبر بده؛ آیا آنها در زمانه خود به راه درست نزدیکتر بودند یا عرب؟
امام ع فرمودند: عرب در دوره جاهلیت به دین حنیف نزدیکتر بود از مجوس؛
سپس از رفتارهای و سنتهای رایج در این دو شواهدی بر این مدعا آوردند، از جمله اینکه فرمودند:
و مجوسیان ختنه نمی کردند در حالی که ختنه کردن از سنتهای پیامبران بود و اول کسی که این سنت را رایج کرد حضرت ابراهیم ع بود. ...
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج2، ص346
وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَةٍ أَنَّهُ قَال ...
قَالَ: فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْمَجُوسِ كَانُوا أَقْرَبَ إِلَى الصَّوَابِ فِي دَهْرِهِمْ أَمِ الْعَرَبُ؟
قَالَ: الْعَرَبُ فِي الْجَاهِلِيَّةِ كَانَتْ أَقْرَبَ إِلَى الدِّينِ الْحَنِيفِيِّ مِنَ الْمَجُوسِ ... وَ كَانَتِ الْمَجُوسُ لَا تَخْتِنُ وَ هُوَ مِنْ سُنَنِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوَّلُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اللَّهِ ...
@yekaye
☀️5) الف. روایتی نبوی در بسیاری از کتب اهل سنت با سندهای مختلف آمده، که قبلا با همین مضمون از کتب شیعه هم نقل شد. روایت این است که پیامبر اکرم ص در جمع اصحاب خود فرمودند:
قطعا سنتهای پیشینیان خو.د را وجب به وجب و مو به مو عمل خواهید کرد حتی اگر آنان در سوراخ سوسماری وارد شده باشند شما هم از آنان پیروی خواهید نمود.
گفتند: یا رسول الله! آیا منظورتان یهودیان و مسیحیان است؟
فرمود: پس چه کسی؟!
📚صحيح مسلم، ج4، ص2054؛
📚مسند أحمد، (ط الرسالة) ج15، ص 508 ؛
📚سنن ابن ماجه، ج2، ص1322؛
📚 و ...
▪️ب. این حدیث در برخی از منابع اهل سنت، با مقدمه و موخرهای هم آمده که قابل توجه است:
☀️یکی از اصحاب روایت کرده که ما گرد رسول الله ص در مسجدش در مدینه نشسته بودیم که جبرئیل با وحی بر وی نازل شد و او ردا بر سر کشید و مدتی طولانی گذشت تا اینکه ردا را کنار داد در حالی که بشدت عرق کرده بود و چیزی را در دستش محکم گرفته بود. فرمود: کدام شما میداند که از درخت خرما چه بیرون میآید؟
انصار گفتند: ما ای رسول الله! پدر و مادرمان فدای شما! چیزی نیست که از درخت خرما بیرون آید مگر اینکه آن را میشناسیم؛ ما اصحاب درخت خرماییم!
سپس دستش را باز کرد و در آن هستهای [هسته خرما] بود. فرمود: این چیست؟
گفتند: یا رسول الله! این هسته [ی خرما] است!
فرمود: چه چیزی را قصد کرده؟ [کلمه «نوی» هم به معنای «هسته خرما» است و هم به صورت فعل، به معنای «قصد چیزی را کردن است. آنها گفتند «هذا نوی» مقصودشان این بود که «هسته خرماست» اما حضرت معنای دوم این جمله را مورد سوال قرار داد که گویی آنها گفتند: «این قصدی کرده است»]
گفتند: قصد کرده یک سال را [یعنی یک سال به طول انجامیده که این هسته درست شده است].
[کلمه «سَنَة» بسیار شبیه کلمه «سُنَّت» است؛ و ظاهرا حضرت از همین تشبیه استفاده کرد برای کلام بعدی خود:]
فرمود: راست گفتید. جبرئیل علیه السلام نزد شما آمد تا عهدی را بر شما مقرر کند؛ و آن اینکه شما قطعا سنتهای گذشتگان خود را تحقق خواهید داد؛ گام به گام و آنچه آنان مرتکب شدند مرتکب خواهید شد، وجب به وجب؛ و مو به مو؛ و دست به دست؛ حتی اگر در سوراخ سوسماری وارد شده باشند در آن وارد خواهید شد؛ جز اینکه بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی ع هفتاد فرقه شدند که همگی گمراه بودند جز یکی؛ که همان اسلام [حقیقی] و جماعتش است؛ سپس آنها بر سر حضرت عیسی بن مریم نیز به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند؛ که همگی گمراه بودند جز یکی، که همان اسلام [حقیقی] و جماعتش است؛ سپس شما هم هفتاد و دو فرقه خواهید شد که همگی در آتشاند جز یکی، که همان اسلام [حقیقی] و جماعتش است.
📚المعجم الكبير للطبراني، ج17، ص13
@yekaye
👇متن احادیث فوق👇
متن احادیث بند 5
☀️الف.حَدَّثَنِي سُوَيْدُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ مَيْسَرَةَ، حَدَّثَنِي زَيْدُ بْنُ أَسْلَمَ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَارٍ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ:
«لَتَتَّبِعُنَّ سَنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ، شِبْرًا بِشِبْرٍ وَذِرَاعًا بِذِرَاعٍ، حَتَّى لَوْ دَخَلُوا فِي جُحْرِ ضَبٍّ لَاتَّبَعْتُمُوهُمْ.»
قُلْنَا: يَا رَسُولَ اللهِ آلْيَهُودَ وَالنَّصَارَى؟
قَالَ: «فَمَنْ [إِذًا]؟!»
الْحَادِي وَ الْعِشْرِينَ مِنَ الْمُتَّفَقِ عَلَيْهِ مِنْ مُسْنَدِ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَتَتَّبِعُنَّ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ شِبْراً بِشِبْرٍ وَ ذِرَاعاً بِذِرَاعٍ حَتَّى لَوْ دَخَلُوا فِي جُحْرِ ضَبٍّ لَاتَّبَعْتُمُوهُمْ قُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى قَالَ فَمَن؟
📚صحيح مسلم، ج4، ص2054؛
📚مسند أحمد، (ط الرسالة) ج15، ص 508 ؛
📚سنن ابن ماجه، ج2، ص1322؛
📚 و ...
☀️ب. حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْمُبَارَكِ الصَّنْعَانِيُّ، ثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، ثَنَا كَثِيرُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ:
كُنَّا قُعُودًا حَوْلَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ [آله و] سَلَّمَ فِي مَسْجِدِهِ بِالْمَدِينَةِ، فَجَاءَهُ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِالْوَحْيِ، فَتَغَشَّى رِدَاءَهُ، فَمَكَثَ طَوِيلًا حَتَّى سُرِّيَ عَنْهُ وَكَشَفَ رِدَاءَهُ، فَإِذَا هُوَ تَعَرَّقَ عَرَقًا شَدِيدًا، وَإِذَا هُوَ قَابِضٌ عَلَى شَيْءٍ.
فَقَالَ: «أَيُّكُمْ يَعْرِفُ مَا يَخْرُجُ مِنَ النَّخْلِ؟»
فَقَالَ الْأَنْصَارُ: نَحْنُ يَا رَسُولَ اللهِ، بِأَبِينَا أَنْتَ وَأُمِّنَا، لَيْسَ شَيْءٌ يَخْرُجُ مِنَ النَّخْلِ إِلَّا نَحْنُ نَعْرِفُهُ، نَحْنُ أَصْحَابُ نَخْلٍ.
ثُمَّ فَتَحَ يَدَهُ فَإِذَا فِيهَا نَوًى، فَقَالَ: «مَا هَذَا؟»
فَقَالُوا: هَذَا يَا رَسُولَ اللهِ نَوًى.
قَالَ: «نَوَى أَيِّ شَيْءٍ؟»
قَالُوا: نَوَى سَنَةٍ.
قَالَ: «صَدَقْتُمْ، جَاءَكُمْ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَتَعَاهَدُ دِينَكُمْ، لَتَسْلُكُنَّ سُنَنَ مَنْ قَبْلَكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَلَتَأْخُذُنَّ بِمِثْلِ أَخْذِهُمْ إِنْ شِبْرًا فَشِبْرًا، وَإِنْ ذِرَاعًا فَذِرَاعًا، وَإِنْ بَاعًا فَبَاعًا، حَتَّى لَو دَخَلُوا فِي جُحْرِ ضَبٍّ دَخَلْتُمْ فِيهِ، إِلَّا أَنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ افْتَرَقَتْ عَلَى مُوسَى سَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهَا ضَالَّةٌ إِلَّا فِرْقَةٌ وَاحِدَةٌ، الْإِسْلَامُ وَجَمَاعَتُهُمْ، ثُمَّ إِنَّهَا افْتَرَقَتْ عَلَى عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ عَلَى إِحْدَى وَسَبْعِينَ فِرْقَةً، كُلُّهَا ضَالَّةٌ إِلَّا وَاحِدَةٌ، الْإِسْلَامُ وَجَمَاعَتُهُمْ، ثُمَّ إِنَّكُمْ تَكُونُونَ عَلَى اثْنَتَيْنِ وَسَبْعِينَ فِرْقَةً كُلُّهَا فِي النَّارِ إِلَّا وَاحِدَةٌ، الْإِسْلَامُ وَجَمَاعَتُهُمْ.»
📚المعجم الكبير للطبراني، ج17، ص13
@yekaye
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله توفیق شد که حقیر هم عازم زیارت اربعین شوم. ان شاءالله نایب الزیاره تمام دلدادگان امام حسین ع خواهم بود.
از این رو چند روزی کار کانال متوقف خواهد شد.
از همگان التماس دعا دارم
@Yekaye
یک آیه در روز
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ ع
.
✳️مقدمه
قبلا اشاره شد که فراز ابتدایی این سوره تا آیه 36 بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد و به نظر میرسد در این فراز سه بار جمعبندی ارائه شده است:
🔹 یکی آیات 13-14 بود که اشاره میکند آنچه گفتیم حدود الهی است که پیرویاش بهشت؛ و عصیانش جهنم را در پی دارد؛
🔹دوم آیات 26-28 است که میفرماید خداوند میخواهد مطالب را برای شما تبیین کند؛ و در عین حال به شما تخفیف دهد؛ اما شهوتطلبان میخواهند انحرافی عظیم پدید آورند؛ و
🔹سوم آیه 36 است که مخاطب را به عبودیت و سپس به احسان به والدین و خویشاوندان و سایر مردم دعوت میکند و سپس وارد بحثهای جامعه فراتر از خانواده میشود.
آیه حاضر، اولین آیه در جمعبندی فراز دوم است.
@yekaye
یک آیه در روز
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ ع
.
1️⃣ «یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ عَلَیكُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَكیمٌ»
موارد مجاز يا ممنوع ازدواج، بر اساس علم و حكمت و مصلحت است.
📚(تفسير نور، ج2، ص272)
▪️در آیات 15 تا 25 به ضرورت مجازات زنان و مردانی که مرتکب فحشاء میشوند پرداخت و البته اعلام کرد که باب توبه، تا پیش از مرگ باز است.
▪️سپس به مردان هشدار داد که مبادا با تهمت فحشاء به همسرانتان زدن و یا با هر ترفند دیگری، و یا چون قصد تجدید فراش کردهاید، بخواهید حقوق زنانتان (مهریهای که بدانها دادهاید یا ...) را زیرپا بگذارید.
▪️سپس زنانی که ازدواج با آنان بر مردان حرام است را برشمرد و نهایتا فرمود به غیر اینها حق دارید با هر زنی ازدواج کنید و تشکیل خانواده دهید؛ و اگر این مقدار هم میسورتان نبود حق دارید متعه کنید؛ و اگر این گزینه هم برایتان میسر نشد، میتوانید با زنان کنیز ازدواج کنید؛ و مساله مهم این است که طرف ازدواج شما باید افراد پاکدامن باشسد، نه اهل فحشاء و دوستیهای پنهانی؛ که اگر کنیزی نیز به چنین روابطی روی آورد او نیز شایسته مجازات میشود.
🔹اکنون و بعد از این سه فراز میفرماید که خداوند میخواهد برای شما بیان کند و شما را به رویههای کسانی که پیش از شما بودند هدایت نماید و به شما عطف توجه کرده، توبه شما را بپذیرد و خداوند بسیار دانا و حکیم است.
@yekaye
یک آیه در روز
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ ع
.
2️⃣ «یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ ... وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَكیمٌ»
در آیات قبل بوضوح پارهای از احکام و روابط شرعی بین انسانها را برشمرد و اکنون تصریح میکند که خداوند، که سراسر علم و حکمت است، میخواهد مطالب را برای شما بیان کند.
💠نکته تخصصی #فلسفه_دین
برخی از کسانی که خود را روشنفکر دینی میخوانند گمان میکنند که کار دین حیرتافکنی و ابهامآفرینی است؛ و از این رو علم فقه و اصول را که درصدد تبیین واضح احکام شریعت است، مذمت میکنند❗️
در حالی که اینان اولا بین عرصه احکام عملی و معارف عمیق از سویی؛ و ثانیا بین حیرت ناشی از علم و حیرت ناشی از جهل خلط کردهاند.
آن حیرتی که دین در زندگی میافکند حیرت از سر تعظیم حق و حقیقت است در عرصه معارف عمیق توحیدی؛ نه حیرت از سر نفهمی و ندانستن؛ آن هم در عرصه مسائل و احکام شرعی؛ و همین آیه در پاسخ آنان کافی است.
@yekaye
یک آیه در روز
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ ع
.
3️⃣ «یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
سنّت خداوند، هدايت، بيان و ابلاغ است. (تفسير نور، ج2، ص272)
@yekaye
یک آیه در روز
953) 📖 یُریدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَ یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ یَتُوبَ ع
.
4️⃣ «یُریدُ اللَّهُ لِـ ... یهْدِیَكُمْ سُنَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ»
خداوند میخواهد شما را به سنتهای کسانی که پیش از شما بودند هدایت نماید.
مقصود از «سنتها»ی مذکور و «هدایت» چیست؟
🍃الف. مقصود از «سنت»ها آداب و رسومی است که مصالحی بر آن مترتب بوده است؛ و هدایت یعنی راه درست را یافتن؛ یعنی با هدایت شما به سنتهای صحیح گذشتگان، شما را در مسیر هدایتی که آنان بودند قرار دهد. (مجمع البيان، ج3، ص57)
🍃ب. مقصود از «سنت»ها مطلق آداب و رسوم گذشتگان است؛ و مقصود از هدایت، صرف آشنا کردن شما با آنان؛ تا با بصیرت یافتن به آنچه دیگران انجام دادند و عواقبی که اعمالشان در پی داشت، خودتان از سنتهای نادرست گذشتگان برحذر باشید (مجمع البيان، ج3، ص57)
🍃ج. ...
@yekaye