یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
9️⃣ «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ»
عبارت «الصُّلْحُ خَيْرٌ» دست کم از سه زاویه ظرفیت معانی متعددی را دارد.
🍃الف. از زاویه اینکه مصداق «صلح»، اقدام زن باشد یا اقدامی از هریک از زن و شوهر، که در تدبر 8 بدان اشاره شد.
🍃ب. با توجه به اینکه حرف «الـ» در کلمه «الصلح» چه نوع الف و لامی باشد:
🌱ب.1. الف و لام عهد:
یعنی اشاره باشد به همان «صلحاً» که قبلش بیان شد، شبیه کلمه «رسول» در آیات «كَما أَرْسَلْنا إِلى فِرْعَوْنَ رَسُولًا؛ فَعَصى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ». (مزمل/15-16)
📚(البحر المحيط، ج4، ص87؛ مفاتيح الغيب، ج11، ص236)؛
آنگاه معنای جمله چنین میشود: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و این صلح بین زن و شوهر بهتر است»
🌱ب.2. الف و لام استغراق:
یعنی هر مورد صلح بهتر از نزاع است؛
آنگاه معنای جمله چنین میشود: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و هر صلحکردنی بهتر است»
که در این معنا،
اولا «صلح» منحصر به صلح بین زوجین نمیشود؛ بلکه هرگونه صلحی که بین هر دو نفر یا هر دو گروهی حاصل شود را شامل میشود؛ و
ثانیا صلح و آشتی لزوما منوط به رضایت طرفین نمیشود؛ یعنی اگر توانستید به هر نحوی بین زن و شوهر صلح دهید ولو طرفین راضی بدین کار نباشند باز صلح بهتر است
🔸تبصره:
البته اگر این صلح در گروی این باشد که مثلا زن از حقوق خود چشمپوشی کند، فتوای همه علمای شیعه و اغلب اهل سنت این است که حتما باید با رضایت شخصی باشد که میخواهد از حقوقش چشمپوشی کند؛ و اینجا بدون رضایت وی نمیتوان صلح داد؛ اما برخی از اهل سنت مثل ابوحنیفه با استناد به این آیه، این را بدون رضایت زن جایز میدانند؛ در حالی که واضح است که آیه در مقام بیان چنین نکتهای نیست؛ و از همین رو، بسیاری از علمای اهل سنت نیز این برداشت وی را ناروا دانستهاند؛ مثلا: (مفاتيح الغيب، ج11، ص236 ) چنانکه علاوه بر امیرالمومنین ع بسیاری از صحابه نیز رضایت زن در این مرحله را شرط دانستهاند (مجمع البيان، ج3، ص184 )
🌱ب.3. الف و لام جنس: یعنی جنس صلح و حقیقت صلح بهتر است؛
آنگاه معنای جمله چنین میشود: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و صلحی که حقیقتا صلح باشد و اختلاف را بردارد و آرامش را مستقر کند بهتر است» (اقتباس از البحر المحيط، ج4، ص87 )
و در این معنا نیز «صلح» منحصر به صلح بین زوجین نمیشود.
🌱ب.4. ...
🍃ج. با توجه به خود کلمه «خَیرٌ» که این کلمه:
🌱ج.1 گاه به عنوان صفت نفسی به کار میرود؛ آنگاه چند حالت برای آن متصور است:
▪️ج.1.1: معنای جمله چنین باشد: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و کلاً صلح چیز خوبی است».
▪️ج.1.2. معنای جمله چنین باشد: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و صلح کار خوبی در میان کارهای خوب است؛ همان گونه که مثلا خصومت هم کار بدی در میان کارهای بد است. (البحر المحيط، ج4، ص87 )
▪️ج.1.3. ...
🌱ج.2. گاه به عنوان صفت اضافی تفضیلی به کار میرود یعنی «صلح بهتر از چیز دیگری است»، که در این حالت بسته به اینکه خود «صلح» در کدامیک از معانی بند ب باشد و آن چیز دیگر چه باشد، معانی مختلفی میتواند مد نظر باشد؛ مانند اینکه:
▪️ج.2.1. صلح و آشتی بین زوجین بهتر از جدایی بین آن دو است (این رایجترین تحلیل نزد مفسران است؛ مثلا: مجمع البيان، ج3، ص184؛ مفاتيح الغيب، ج11، ص236)؛ که در این صورت میخواهد بفرماید حقّ خانواده بيش از حقّ شخصى زن يا مرد است. به خاطر حفظ خانواده، بايد از حقّ شخصى گذشت. (تفسير نور، ج2، ص176)
▪️ج.2.2. صلح و آشتی بین زوجین بهتر از این است که مرد به نشوز و اعراض کشیده شود؛ در واقع، متعلَقِ آن حذف شده، چون در جمله قبل آمده بوده است. (البحر المحيط، ج4، ص87 )
▪️ج.2.3. صلح و آشتی بهتر از خصومت و نزاع است. (البحر المحيط، ج4، ص87)
▪️ج.2.4. ...
🌱ج.3. گاه به عنوان صفت تفضیل مطلق (بهترین) به کار میرود؛ آنگاه معنای جمله چنین میشود: «بر آنان باکی نیست که بین خودشان با صلح اصلاحی انجام دهند؛ و صلح بهترین کار ممکن است».
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
🔟 «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
بزرگواری کردن و گذشت از حقّ، زمينهساز مصالحه و آشتى است. اما بخل مانع آن است. (تفسير نور، ج2، ص176)
💠نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند توصیه میکند که در مقام مصالحه و آشتی برآیید که آشتی بهتر است؛
اما بلافاصله به یک نکته مهم انسانشناسی هشدار میدهد:
مواظب باشید که مانع مهمی در کار است؛ و آن بخل و حرص و به تعبیر دیگر، خودخواهی و تنگنظری است که در وجود اغلب انسانها ریشه دوانده است.
قدرت این تنگچشمی در وجود آدمی بقدری است که
خداوند نمیفرماید «أَحْضَرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ: نفسها شح را نزد خود احضار میکنند»؛
حتی نمیفرماید «أَحْضَرَ الشُّحُّ الْأَنْفُسَ: شُح نفسها را احضار میکند»
بلکه با استفاده از اوج صناعت مبالغه میفرماید نفسها شح را [= در پیشگاه شح] احضار شدهاند❗️
یعنی گویی شح در مکانی بر جایگاه خود تکیه زده و نفوس آدمیان را به سمت او میرانند و با اینکه خود نفوس نمیخواهند آنها را به زور در محضر شح احضار میکنند
📚(اقتباس از البحر المحيط، ج4، ص87 )
البته برخی تذکر دادهاند اصل این شُح، از غرایز نفس است که خداوند نفس آدمی را بر آن سرشته تا از خود و منافع خویش محافظت کند.
📚(الميزان، ج5، ص101 )
🔺چیزی که میتواند مؤید این برداشت باشد این است که قرآن کریم در دوجا میفرماید: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و هرکس شُحّ نفس خویش را نگه دارد پس ایناناندن که رستگارانند.» (حشر/9؛ تغابن/16). یعنی گویی این شح در درون هرکس هست و انسان وظیفه اصلیاش مهار کردن آن است.
🔹البته شاید تعبیر دقیقتر این باشد که آنچه خداوند در نهاد آدمی و بلکه هر موجود زندهای نهاده است «حب ذات» - و نه حرص زدن و شُحّ – است؛
که اگر نبود، براحتی در معرض انواع ظلمها و آسیبها و نابودیها قرار میگرفت؛
بویژه که انسان از همان ابتدای تولد به لحاظ وضعیتهای بالفعل تدافعی از عموم حیوانات ضعیفتر و آسیبپذیرتر است.
🤔 لیکن وقتی که ظرفیت بینهایتطلبی انسان و حب ذات او، به جای اینکه در مسیر کمال واقعی و متعالی قرار بگیرد در مسیر مادی و مادیات که عرصه محدودیتها و تزاحمهاست بیفتد، ثمرهاش شُح و حرص زدن و تنگچشمی و زیادهخواهی میشود.
▪️پس اصل قرار دادن این گرایش به حفظ خویش در وجود آدمی ضروری است؛
اما در جایی که شخص باید گذشت پیشه کند آن گرایش به صورت شُحّ وارد میشود و خودخواهی و منفعتطلبی را چنان در نفس جلوه میدهد که اگر مهار نشود، مانع گذشت و آشتی خواهد شد:
هریک بر دریافت تمامی حقوق مالی و جنسی خود از طرف مقابل، و یا امساک از دادن حق طرف مقابل در این زمینهها اصرار میورزد؛ و آشتی حاصل نمیشود.
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
1️⃣1️⃣ «فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ»
رمز تزلزل بسيارى از خانوادهها، تنگ نظرى و بخل و حرصى است كه انسان را احاطه كرده است.
(تفسير نور، ج2، ص176)
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
2️⃣1️⃣ «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»
⛔️اگرچه غرایز انسان، انسان را به سوی شُحّ (بخل ورزیدن همراه با حرص زدن) میراند؛ و نفس همواره در محضر شح احضار میشود؛
🤔اما انسان، فطرت هم دارد؛ اراده و اختیار هم دارد؛ می تواند از حق خود بگذرد؛ در حق دیگران نیکویی بورزد؛ و در یک کلام نفس خود را نگهدارد (تقوی، یعنی خودنگهداری).
〽️این توصیه به «تتقوا»، که بعد از اشاره به احضار نفس در محضر «شح» آمده، عبارت اخرای همان است که در دو آیه دیگر فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ: و هرکس شُحّ نفس خویش را نگه دارد پس ایناناندن که رستگارانند.» (حشر/9؛ تغابن/16).
💠نکته تخصصی #انسانشناسی
📝نقدی بر #روسو
برخی امثال روسو بر این باورند که همه بدیها از جامعه برمیخیزد و اگر انسان میتوانست وارد جامعه نشود پیروی از طبیعتش او را خوشبخت میکرد.
اما این باوری ناصواب است.
انسان موجودی است که طبیعتش در ضمن فطرتش آفریده شده است.
🔸طبیعت انسان همان ابعاد غریزی اوست که با حیوانات مشترک، و بالفعل در او موجود است؛
ولی
🔹فطرتِ [= خلقت بسیار خاص و بینظیرِ] وی، همان روح عظیم و بینهایتطلب اوست که بالقوه میل به سوی کمال مطلق دارد؛ اما برای به فعلیت رسیدنش باید خود را در مسیری که فطرت برایش ترسیم میکند نگه دارد.
در واقع،
🔸طبیعت و غریزه وضعیت بالفعل اوست؛ و
🔹فطرت وضعیت بالقوه او که باید آن را شکوفا کرد.
💢اگر کسی به شکوفا کردن فطرتش اهتمام نورزد و غریزه و طبیعتش را آزاد بگذارد، این غریزه و طبیعت، چون در بستر ظرفیت بینهایتطلبی انسان کار میکند سر به طغیان و نابود کردن خود و عالم برمیدارد❗️
🔻حیوان دارای طبیعت و غریزه هست؛ اما چون فطرت ندارد، امیال غریزیاش در همان حد طبیعت وی را به فعالیت وامی دارد؛ همین که نیاز طبیعیاش رفع شد؛ آرام میگیرد. حتی حیوانی که طبیعتش بر درندهخویی است؛ درنده خوییاش حد دارد.
اما
♦️انسان چون غریزهاش در بسیتر واقعیت فطرتش حرکت میکند؛ اگر ابعاد اصیل خود فطرت شکوفا نشود، این امیال غریزی در افق بینهایتطلبی فطرت رقتار خواهد کرد؛ از این رو، در شهوترانی، درندهخویی، و سایر ابعاد حیوانی، در هیچ حدی متوقف نخواهد شد.
🤔پس این گونه نیست که اگر کسی صرفا از طبیعت بالفعلش پیروی کند سعادتمند گردد.
خیر،
باید آن فطرت بالقوهاش را شکوفا کند تا بتواند در مسیر سعادت گام بردارد؛ وگرنه اگر طبیعت بخواهد از ظرفیتهای فطرت استفاده کند، «شُح» پدید میآید؛ یعنی ترکیب پیچیدهای از #حرص و #بخل؛
هم برای به دست آوردن هر چیزی بشدت حرص میزند؛ و
هم با اینکه به بسیاری از چیزها نیاز ندارد و تا آخر عمرش هم چهبسا نیاز پیدا نکند، همچنان در حفظ آن برای خود و مانع شدن دیگران از دستیابی به آن امکانات بخل خواهد ورزید.
💠ثمره #جامعهشناختی
شاید یکی از مهمترین علل تفاوت بنیادین #نگاه_اسلامی (که #تقوی را مهمترین ارزش انسانی میشمرد: إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم؛ حجرات/13) با #نگاه_لیبرالیستی (که #آزادی را مهمترین ارزش میشمارند) در همین فهم عمیق از انسان باشد.
اگر از اغراض اقتصادی و سیاسی و ... صرف نظر کنیم، به لحاظ #معرفتشناسی،
مشکل #لیبرالها همین مبنای روسو است که
#خوشبختی فرد را در هرچه #آزادتر_بودن وی میانگارند؛ چون انسان را صرفا حیوانی دیدهاند که از البته از اختیار برخوردار است؛
اما در نگاه اسلامی
درست است که یک ویژگی بارز انسان برخورداری از اراده و اختیار به معنای خاص آن است؛ اما ویژگی از آن مهمتر، برخورداری از فطرتی عظیم است، که اگر پرورش نیابد و غریزه بخواهد آزادانه بر آن سوار شود، هم خود انسان و هم کل نظام عالم را یکسره به فنا میدهد.
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
3️⃣1️⃣ «وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»
درباره مخاطبِ «اگر احسان کنید و تقوا پیشه نمایید»،
🍃الف. خطاب به شوهران است؛ بدین بیان که احسان و نیکوکاری، صبر کردن است بر آنچه از زنانتان خوش نمیدارید؛ و تقوا، خودداری کردن است از ستم بر آنها خصوص تامین نفقه و سایر حقوق شرعیشان؛ که اگر چنین نکنید خداوند از آنچه از شما در خصوص آنان سر میزند آگاه است و جزای شما در قبال آنچه به ایشان میکنید را خواهد داد (مجمع البيان، ج3، ص184 ؛ الميزان، ج5، ص101 ؛ مفاتيح الغيب، ج11، ص237 )
که در این صورت، تناسبی برقرار میشود بین دو توصیه، یعنی توصیه مصالحه و صلح [از حق خود گذشتن]، توصیه به زن است (تدبر8-الف https://eitaa.com/yekaye/7052) و توصیه به احسان، توصیه به مرد؛
و آنگاه در جمله آخر میخواهد بفرماید: چه گذشتن [زن] از حقّ خود، و چه نيكى [مرد] به همسر، همه در محضر خداوند است. (تفسير نور، ج2، ص177)
🍃ب. این خطاب هم شامل مردان میشود و هم زنان؛ یعنی هر دو را به نیکوکاری در حق دیگری و ظلم نکردن به او فرامیخواند (مفاتيح الغيب، ج11، ص237 )
یعنی گمان نکنید که اگر شح نفس را نگه داشتید و تقوا پیشه کردید، ضرر کردهاید. خیر؛ حتی اگر در ظاهر طرف مقابل شما (اگر زن هستید، شوهرتان؛ و اگر مرد هستید همسرتان) زیادهخواهی کرد و شما برای پاسداشت پیوند مقدس ازدواج وحفظ نظام خانواده، از حق خود گذشتید، خداوند از آنچه انجام می دهید، کاملا باخبر است و نمیگذارد ذرهای زیان بینید.
🍃ج. این خطابی عام است؛ که احسان، رعایت نیکویی در سخن و فعل است، و تقوا، پرهیز از مطلق معاصی (مجمع البيان، ج3، ص184 )؛
آنگاه در خصوص نزاع زن و شوهر،
هم خطاب به خود آنهاست (همانند توضیح بند ب)
هم شامل حال دیگران میشود؛ یعنی اگر با مصالحه بین زن و شوهر نیکوکاری بورزید و آنان را از اینکه بر همدیگر تعدی کنند نگه دارید. (مفاتيح الغيب، ج11، ص237 )
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
4️⃣1️⃣ «أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما ... وَ إِنْ تُحْسِنُوا ...»
نظام حقوقى اسلام با نظام اخلاقى آن آميخته است.
📚(تفسير نور، ج2، ص177)
@yekaye
یک آیه در روز
964) 📖 و إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُص
.
5️⃣1️⃣ «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً... فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»
مرد هوسباز بداند كه اگر به خاطر كاميابى خود، همسر قبل را در فشار قرار دهد و او به ناچار مسئلهاى را بپذيرد، خدا به عملكردش آگاه است.
📚 (تفسير نور، ج2، ص177)
@yekaye
965) جمعبندی آیات 29 تا 35 سوره نساء
📖يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحيماً.
📖وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْليهِ ناراً وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيراً.
📖إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً.
📖وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً.
📖وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهيداً.
ا
📖لرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللاَّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبيراً؛
📖وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَيْنِهِما فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ يُريدا إِصْلاحاً يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً خَبيراً.
💢 ترجمه
🔹ای کسانی که ایمان آوردهاید! اموالتان را بین خود به ناروا نخورید، مگر آنکه تجارتی با رضایت طرفینی از جانب شما واقع شود؛ و خودهایتان را نکشید، که خداوند نسبت به شما رحیم بوده است.
🔹و کسی که از روی عداوت و ظلم چنین کند پس بزودی او را به آتشی بسوزانیم و این بر خداوند آسان است.
🔹اگر از گناهان کبیرهای که از آن بازتان میدارند کناره گیرید بدیهایتان را از شما محو میکنیم و شما را به جایگاهی ارجمند وارد میکنیم.
آنچه را که خداوند بدان برخی از شما را بر برخی دیگر تفضیل داده است، آرزو مکنید؛ برای مردان حظّ و بهرهای است از آنچه به دست آوردند و زنان را هم حظّ و بهرهای است از آنچه به دست آوردند؛ و از خداوند از فضلش درخواست کنید؛ همانا خداوند به همه چیز داناست.
🔹و برای هریک قرار دادیم موالی [افرادی که اولیترند] از آنچه باقی گذاشتند والدین و نزدیکان و کسانی که با شما پیمان بستهاند [با آنها همقسم شدهاید] پس نصیب آنان را بدیشان بدهید که خداوند بر هر چیزی شاهد است.
🔹مردان قیامکننده به [= متصدی] امور زناناند به اینکه خداوند برخی را بر برخی دیگر برتری بخشیده است؛ و به اینکه از اموالشان هزینه کردهاند؛ پس زنان صالح، پیوسته فرمانبردارند، نسبت به غیب حافظاند، به [سبب] اینکه [یا: بدانچه] خداوند حفظ کرده است؛ و آن زنانی که از سرکشیشان بیم دارید، پس پندشان دهید و در بسترهای خواب رهایشان کنید و آنان را بزنید؛ پس اگر اطاعتتان کردند پس علیه آنان بهانهای مجویید؛ همانا خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.
🔹و اگر از شکاف بین آن دو بیم داشتید پس حَکَمی از وابستگان مرد و حَکَمی از وابستگان زن را برانگیزید، که اگر آن دو بخواهند اصلاح کنند خداوند بین آن دو وفاقی ایجاد میکند؛ همانا خداوند همواره دانا و باخبر بوده است.
1398/11/5
29 جمادی الاولی 1441
@yekaye
🔹قبلا (جلسه 925) اشاره شد که شاید بتوان گفت این سوره در مقام تکوین بنیان جامعه، یا به تعبیر دقیقتر امت دینی است؛ امتی که شروع و زیربنایش نظام خانواده است؛ و البته میخواهد آن نوع روابط مطلوب خانوادگی به افق روابط اجتماعی هم کشیده شود؛ و آرمان امت اسلامی، نه فقط برابری و عدالت، که برادری و مودت قرار داده شود.
🔸محوری از سوره که بر مسائل خانوادگی تمرکز دارد عمدتا تا آیه 35 است (هرچند در اواسط و پایان سوره نیز گریزهای مجددی به مسائل خانواده را شاهدیم).
در این محور عملا به مساله تکفل اجتماعی و اقتصادی، و اقتضائات حقوقی و فرهنگی آن در خانواده و جامعه میپردازد.
در واقع، سه گونه تکفل داریم:
▪️یکی تکفلی که کاملا به صورت طبیعی (به خاطر علائق طبیعیای که خداوند در دل والدین نسبت به فرزندان قرار داده) حاصل میشود؛ که در این سوره چندان متعرض آن نشده است.
▪️دوم و سوم تکفل در جایی است که اقتضای خود طبیعت نیست؛ که
▫️ یکی آن حالتی است که بدون اختیار شخص تحت تکفل حاصل شده (یتیمان) و
▫️دیگری جایی است که این تکفل با اختیار خود شخص تحت تکفل حاصل شده (زنان در ازدواج)؛
که این دو، بویژه دومی به تفصیل بحث میشود که مبنای اصلی شکلگیزی خانواده است.
🔸در این مسیر اشارهای به انواع دیگری از پیوندهای زناشویی مجاز (#تعدد زوجات و #ازدواج_موقت) و غیرمجاز (#زناکاری و #همجنسبازی) پرداخته و عملا نشان داده میشود که اگرچه شالوده اصلی ازدواج بر شکلگیری مودت و رحمت است؛ اما خداوند واقعیتهای عینیای را که تهدیدی برای شکلگیری خانواده عادی میباشد در نظر داشته؛ و آن اندازه که ممکن بوده، راههایی برای حل این مشکلات پیرامونی قرار داده است؛
و نهایتا سراغ تقسیم کار درون خانواده و چگونگی رفع اختلافات و ملاحظات ناظر به بقای خانواده میرود.
@yekaye