🔹رَوْحٌ / رَیحانٌ
▪️اغلب اهل لغت بر این باورند که ماده «روح» و «ریح» یک اصل واحد دارند؛ و کلمه «ریح» در اصل همان «رِوح» بوده که به خاطر اینکه کسره قبل از واو آمده، واو آن به یاء تبدیل شده (مثلا كتاب العين، ج3، ص292 ؛ معجم المقاييس اللغة، ج2، ص454 )
▪️ با این حال مرحوم مصطفوی بر این باور است که اینها دو اصل مستقل است ولو که بین آنها اشتقاق اکبر برقرار میداند؛ و بر این باور است که اصل ماده «روح» ظهور و جریان یافتن امر لطیف است که ناظر به جریان معنوی است، و از مصادیق آن، تجلی فیض، جریان رحمت، تجلی نور حق و ...، و از آثار این ظهور و جریان حصول گشایش و سرور و راحتی و اموری از این دست است؛ در حالی که اصل در ماده «ریح» جریان و تحرک ظاهری مادی است (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص257 )
▫️هرچند ظاهرا خود ایشان هم نمیتوانسته به این تفاوت چندان ملتزم بماند، زیرا با اینکه دوباره در ذیل ماده «ریح» این تفاوت گذاشتن را این گونه توجیه میکند که حرف «و» دلالت بر جریان روحانی درماورای ماده دارد اما حرف «ی» به خاطر انخفاض و انکسارش دلالت بر جریان در ماده دارد، اما در هنگام توضیح اصل معنای ماده «ریح»، به جای تعبیر «جریان و تحرک ظاهری مادی» از تعبیر «جریان منبعث از امر مادی» استفاده میکند و بلافاصله توضیح میدهد که این اعم است از اینکه این جریان همچون «ریح» به معنای باد محسوس باشد (اعم از حس با چشم یا، با شامه، مانند رائحه به معنای بوی خوش، یا با ...)، ویا غیرمحسوس باشد مانند آن ریحی که از شخص به خاطر محبوبیتش یا حسن سیره اش یا عظمتش یا ... منبعث میگردد! (همان، ج4، ص266-267 )
▪️اما دیگران که این دو را به یک اصل برگرداندهاند در توضیح اینکه آن اصل چیست به معانیای همچون گستردگی (سعه) و گشایش [فسحه] و پخش شدن (اطراد) (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص454 )
وبه تعبیر دیگر انبساط و باز شدن (اتساع) و انتشاری که همراه با شمول و لطفی در آنچه که بسط مییابد (المعجم الإشتقاقي المؤصل لألفاظ القرآن الكريم، ص۷۷۲ ) مطرح کردهاند؛
▫️و برخی هم تعبیر «نفخ» (دمیدن) برای «روح» به کار رفته (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحی، حجر/۲۹ و ص۷۲؛ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ، سجده/۹؛ فَنَفَخْنا فيها (فیه) مِنْ رُوحِنا، انبیاء/۹۱ و تحریم/۱۲) را شاهد بر این دانستهاند که کلمه «روح» و «ریح» (باد) کاملا به یک اصل واحد برمیگردند. (الفروق في اللغة، ص96 )
▪️کلمه «روح» (جمع آن: أرواح) به معنای «نفس» که حیات بدن بدان است، کلمه بسیار معروفی است (كتاب العين، ج3، ص291 )
و برخی گفتهاند «روح» اسمی برای «نفس» است از باب تسمیه نوع به اسم جنس، بدین جهت که حیات و حرکت، و نیز جلب منفعت و دفع ضرر نفس، بواسطه روح است؛ و وجه اینکه حضرت عیسی ع همه «روح» نامیده شده (إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ؛ نساء/۱۷۱) شاید همین است که احیای مردگان می کرده است؛ و وجه اینکه قرآن «روح» خوانده شده (وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا؛ شوری/۵۲) شاید همین است که موجب رسیدن به حیات حقیقی اخروی است (مفردات ألفاظ القرآن، ص369 )
(والبته وجوه دیگری برای این تسمیه مطرح شده است؛ مثلا ر.ک: الفروق في اللغة، ص96 )
🔸هرچند که برخی تقاوت روح و نفس را در این دانستهاند که روح مظهر ظهور و تجلی و آن چیزی است که از افاضه و نفخه حاصل میشود؛ اما نفس فرد متشخص مطلق است؛ و از این رو در همین کاربردهای قرآنی فوق نمیتوان اینها را به جای هم گذاشت (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص258 ) .
ادامه ماده «روح»
▪️کلمه دیگری که به این کلمه بسیار نزدیک است کلمه «رَوح» است: «فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعيمٍ« (واقعه/89)؛ برخی گفتهاند «رَوح» مصدر، و «روح» اسم مصدر است (شبیه غَسل و غُسل) (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص257 )
این کلمه هم به معنای «خنکیِ نسیم» [کاملا متناسب با کلمه «ریح»] و هم به معنای «خوشحالی و سرور و رحمت» به کار میرود: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ (یوسف/87) (كتاب الماء، ج2، ص558 ).
از ظاهر سخن برخی از اهل لغت برمیآید که معنای اصلی این کلمه راحتی و استراحت است که در خصوص زندگی پاک و دلچسب، رحمت و فرج و گشایش در مکان، خوبی و مطبوع بودن هوا و خنکی نسیم هر هوایی که حال انسان را خوب میکند (الطراز الأول، ج4، ص326 )
و ظاهرا به همین مناسبت است که تعبیر «اراح» وقتی انسان نفس میکشد به کار میرود و در معنای «راحت و آسوده شد» (هم برای کسی که میمیرد و هم برای کسی که از مریضی به در میآید) نیز استعمال شده است [که شاید همان معنایی را می دهد که در فارسی میگوییم «یک نفس راحتی کشید»] و «مراح» به محل استراحت چارپایان گفته میشود که از همین تعبیر فعل «اراح» به معنای برگرداندن چارپایان از چراگاه [به محل استراحتشان] به کار رفته است: «وَ لَكُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ» (نحل/6) (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص454 ؛ مجمع البحرين، ج2، ص356 )
▪️کلمه «رواح» (وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ؛ سبأ/۱۲) را بسیاری از اهل لغت و مفسران به معنای وقت عصر (بعد از ظهر تا غروب) دانستهاند؛ ودرباره وجه تسمیهاش گفتهاند به خاطر خنکای نسیمی (لرَوحِ الرِّيح) است که غالبا با زوال خورشید میوزد ویا اینکه افراد در آن زمان استراحتی می کنند و حتی این احتمال هم داده شده که تعبیر «أراح» برای بازگرداندن چارپایان از چراگاه به این مناسبت باشد که در این زمان انجام میشود (معجم المقاييس اللغة، ج2، ص454-455 ؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص371 )
▫️هرچند برخی بشدت با این تفسیر از آیه مخالفت کرده و بر آنند که کلمه «رواح» هم به معنای «صبحگاه» (غدوّ) و هم به معنای «رجوع» به کار میرود و جمع دو کلمه «غدو» و «رواح» در این آیه به معنای رفت و برگشت است؛ و شاهد بر این مدعا را آن دانستهاند که عرب این دو کلمه را برای هر مسیری که در هر زمانی از روز و شب طی کند به کار میبرند چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «مَنْ رَاحَ إِلَى الْجُمْعَةِ فِى أَوَّلِ النَّهَارِ فَلَهُ كَذَا». که به معنای «رفتن» است و ناظر به صبح (قبل از ظهر) بوده است. (المصباح المنير، ج2، ص243 )
در مقابل برخی بر این باورند که تعبیر «راح» وقتی که برای رفتن به کار میرود از تشبیه آن به «ریح» است خصوصا که برای تند ویا به سهولت راه رفتن به کار میرود یعنی گویی مثل باد میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص371 )
👇ادامه مطلب👇
@yekaye
ادامه ماده «روح»
▪️«کلمه» ریح» (إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً؛ قمر/19) که جمع آن «ریاح» (يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ؛ اعراف/۵۷ و نمل/۵۳) است به معنای «باد» است. برخی بر این باورند که خداوند هرگاه تعبیر «ریح» را به صورت مفرد آورده در مقام عذاب بوده و هرجا به صورت جمع به کار رفته ناظر به رحمت است (مفردات ألفاظ القرآن، ص370 )
اما به نظر میرسد این قاعده عمومیت ندارد مثلا بادی که در خدمت حضرت سلیمان بود هم به صورت مفرد آمده: «وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْري بِأَمْرِه؛ انبیاء/۸۱) ویا بادی که کشتی را به حرکت درمیآورد: «إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى ظَهْرِه» (شوری/۳۳) «حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِريحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها ريحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكان» (یونس/22) چنانکه گاه در خصوص بادی که لزوما ناظر به رحمت نیست هم تعبیر جمع به کار رفته است: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ» (کهف/۴۵). برخی با توجه به پیشرفتهای علمی که در خصوص وزش بادها شده این احتمال را دادهاند که این تعبیر ناظر به یک واقعیت علمی است و آن اینکه باد و نسیم مطبوع [و بادهای بارانزا] زمانی است که بادهای مختلف در جهات مختلف بوزند؛ اما اگر یک باد تنها بوزد غالبا تندباد و طوفان میشود؛ و این میتواند بر این آیات فوق هم تطبیق شود زیرا هم بادی که حضرت سلیمان در اختیار داشت بسیار سریع بوده و هم بادی که کشتیها را به حرکت درمیآورد غالبا باید یک باد در یک جهت معین باشد؛ نه بادهای با جهات گوناگون.
▫️در هر صورت گاه «باد» به طور استعاری برای غلبه و قوت به کار میرود (مفردات ألفاظ القرآن، ص370 ) و در واقع «ریح» در اینجا به معنانی جاری شدن امور بر وفق مراد است چنانکه اصلا در عرب تعبیر «هبت ریح فلان» (باد فلانی وزید) به معنای این است که امور بر وفق مراد وی جریان یافت. (مجمع البحرين، ج2، ص354 )
▪️از کلمات قرآنی دیگری که از این ماده به کار رفته کلمه «ریحان» است که به معنای آن چیزی است که رائحه (بوی خوش) داشته باشد. [خود کلمه «رائحه» را گفتهاند اشاره دارد به نسیم مطبوعی که احساس میشود؛ كتاب العين، ج3، ص292 ] کلمه «ریحان» برای هر گل خوشبویی به کار میرود (که با اینکه جمع آن «ریاحین» است ولی برای دسته گل تعبیر «ریحانه» را به کار میبرند) و گاه به نحو تشبیه بر «رزق و روزی» اطلاق می گردد (چنانکه به اعرابیای گفتند کجا میروی گفت: «أطلب من رَيْحَانِ اللّه») و در آیه «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ» (رحمن/12) علاوه بر این دو معنا، برخی احتمال کاربرد آن در معنای «دانه خوراکی» و یا «برگ» را نیز دادهاند؛ و از سیبویه نقل شده که این کلمه از اسمهایی است که در جای مصدر قرار داده شده و اصل آن «رَيْوحان» بوده که حرف واو آن به خاطر مجاورت با یاء به یاء تیدل و سپس مخفف شده و حذف (شبیه کلمه «مَیْت») شده است (مفردات ألفاظ القرآن، ص370 ؛ كتاب الماء، ج2، ص559 )
📿 ماده «روح» و مشتقات آن ۵۷ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
📖اختلاف قراءت
▪️قرائت مشهور این کلمه را به صورت «رَوح» قرائت کرده است؛
▪️اما در برخی از قرائات عشر (یعقوب) و بسیاری از قرائات غیرمشهور (امام صادق ع و عائشة و ابوبکر و زید و ابن عباس وابن يعمر و حسن وقتادة ونوح قارئ و ضحاك و أشهب عقيلي وشعيب بن حجاب وسليمان تميمي و ربيع بن خثيم و محمد بن علي وأبوعمران جوني و كلبي و فياض و قتيبة و وأبو رزين وعكرمة وشعيب بن الحارث وجحدري و بديل بن ميسرة بن عبد الله بن شقيق) و نیز در روایاتی از قرائتهای دیگر خود قراء سبعه (روایت عبيد وعبدالوارث از أبوعمرو؛ ويعقوب بن حيان ورويس وابن مهران از روح؛ وابن أبي سريج از كسائي) به صورت «فرُوح» قرائت شده است.
📚معجم القراءات ج۹، ص320 ؛ کتاب القراءات (سیاری)، ص153
@yekaye
🔹جَنَّةُ نَعیمٍ
در آیه ۱۲ همین سوره تعبیر «جَنَّاتِ النَّعیمِ» به کار رفته بود:
▪️در خصوص «جنت» بیان شد که ماده «جن» در اصل به معنای «پوشش» (ستر) و مخفی شدن (تستّر) میباشد؛ در واقع پوشاندن چیزی با جرمی که روی آن را بگیرد ویا اینکه شیء مورد نظر را در درون خود مخفی گرداند و «جَنَّة» (جمع آن: «جنّات») به بوستان پردرخت میگویند از این جهت که با درختان پوشیده شده است (سبأ/۱۵-۱۶)؛ و به بهشت هم «جنت» گفته شده (آلعمران/۱۳۳)، یا به خاطر تشبیه به باغ و بوستان های زمینی؛ ویا از این جهت است که پاداشی است که فعلا از دیدگان ما پوشیده و مستور است.
▪️در خصوص «نَعيم» هم اشاره شد که معنای محوری ماده «نعم» نرمی و رقت در چیزی و خالی بودن آن از خشونت و غلظت است؛ و ظاهرا با توجه به کلمه «نعمت» بوده که بسیاری توضیح دادهاند که اصل این ماده دلالت دارد بر برخورداری از رفاه (ترفّه) و خوشایند بودن معیشت (طیب العیش) و «بر وفق مراد بودن» امور؛ اما در واقع، نعمت را هم به همین جهت نعمت گفتهاند که وضعیتی است که با نرمی و لطافت، همراه؛ و از سختی و غلظت، به دور است. «نَعِيم» را برخی صفت مشبهه دانستهاند که دلالت بر ثبات و همیشگی بودن نعمت دارد؛ و برخی آن را صیغه مبالغه دانسته و به معنای «نعمت فراوان» معرفی کردهاند «جَنَّاتُ النَّعِيمِ» (قلم/۳۴).
🔖جلسه 979 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-12/
@yekaye
☀️۱) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:
به خدا سوگند که دوستدار ما از دنیا بیرون نرود مگر اینکه مکانش را در بهشت ببیند؛ و دشمن ما بیرون نرود مگر اینکه جرعهای از حمیم را در حالی که بر بسترش است بنوشد؛ و این همان سخن خداوند متعال است که فرمود: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] » در دنیا «و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت. و اما اگر از اصحاب یمین بود؛پس سلامی به تو از جانب اصحاب یمین؛ و اما اگر از آن تکذیبکنندگان گمراه بود؛ پس پذیراییای از حمیم» در دنیا « و چشیدن جهنم» در آخرت. (واقعه/94-88)
📚کتاب القراءات (سیاری)، ص154
محمد بن جمهور، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبد الله عليه السلام قال:
والله لا يخرج محب لنا [محبونا] من الدنيا حتى يرى مكانه من الجنة، ولا يخرج عدو لنا حتى يجرع جرعة من حميم على فراشه، وهو قوله تعالى «فأما إن كان من المقربین فروح» في الدنيا «وريحان و جنة نعيم؛ وأما إن كان من أصحاب اليمين؛ فسلام لك من أصحاب اليمين؛ وأما إن كان من الذين [المکذبین؟] الضالين؛ فنرل من حميم» في الدنيا «و تصلية جحيم» في الآخرة.
@yekaye
☀️۲) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
وقتی مؤمن میمیرد، هفتادهزار فرشته تا قبرش او را همراهی میکنند. وقتی داخل قبرش قرار داده میشود، نکیر و منکر به نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: «پروردگار تو کیست؛ دین تو چیست و پیامبر تو چه کسی است»؟
او در پاسخ میگوید: «خداوند پروردگار من است و محمّد (صلی الله علیه و آله) پیامبر من است و اسلام دین من».
پس قبر او را برایش فراخ میسازند و از بهشت برای او غذا میآورند و گشایش و رحمتی بر او وارد میسازند و این همان خداوند عزّوجلّ است که میفرماید: «و اما اگر از آن مقربان بود، پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای]» یعنی در قبرش؛ «و بهشتی پرنعمت» یعنی در آخرت.
📚الأمالي( للصدوق)، ص290؛
📚روضة الواعظين، ج2، ص297؛
📚جامع الأخبار(للشعيري)، ص166-167
أَخْبَرَنِي عَلِيُّ بْنُ حَاتِمٍ الْقَزْوِينِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ سُلَيْمَانَ بْنِ مُقْبِلٍ الْمَدِينِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ شَيَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ إِلَى قَبْرِهِ فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ أَتَاهُ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَيُقْعِدَانِهِ وَ يَقُولَانِ لَهُ: مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ؟ فَيَقُولُ رَبِّيَ اللَّهُ وَ مُحَمَّدٌ نَبِيِّي وَ الْإِسْلَامُ دِينِي. فَيَفْسَحَانِ لَهُ فِي قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ يَأْتِيَانِهِ بِالطَّعَامِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُدْخِلَانِ عَلَيْهِ الرَّوْحَ وَ الرَّيْحَانَ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ فَرَوْحٌ وَ رَيْحانٌ» يَعْنِي فِي قَبْرِهِ «وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ» يَعْنِي فِي الْآخِرَةِ.
🔖ادامه روایت ان شاء الله ذیل آیه ۹۲ خواهد آمد.
@yekaye
☀️3) از امام علی (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که فرزند آدم در آخرین روز زندگیش دردنیا و نخستین روز از آخرت قرار میگیرد مال او و فرزند او و عملش در برابر او مجسّم میشود. پس رو به مال خود کرده میگوید: سوگند به خدا من در طلب تو حریص و آزمند بودم و بر صرف تو بسیار بخل میورزیدم حال برای من چه چیزی نزد خود داری؟
گوید: «کفنت را از من برگیر».
بعد متوجّه فرزندانش میشود و میگوید: به خدا قسم من دوستدار شما بودم و من بودم که از شما پشتیبانی میکردم اکنون نزد شما چیست که دستگیر من باشد؟
آنان به او پاسخ میدهند: ما فقط تو را به گورت رسانده و آنجا دفن میکنیم!
فرمود: آنگاه به عمل خویش روی میکند و میگوید: به خدا قسم که تو بر من سخت گرانبار بودی و من به تو بیرغبت بودم. نزد تو چیست؟
میگوید: من در گورت و در آن روز که محشور خواهی شد با تو همنشین خواهم بود تا من و تو بر پروردگارت عرضه شویم.
حضرت (علیه السلام) فرمود: «پس اگر آن شخص، ولیّ خدا باشد نزد او کسی میآید که برترین مردم است از جهت خوشبویی و زیبارویی و در برداشتن لباسهای فاخر. و به وی گوید: «بشارت باد تو را به «گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت» (واقعه/89) و خوش آمدی!
پس به او میگوید: «تو کیستی»؟
میگوید: من عمل صالح تو هستم، کوچ کن از دنیا بهسوی بهشت.
و همانا وی غسلدهندهاش را میشناسد و به کسانی که پیکر او را تقاضا میکند که شتاب کنند. پس چون او را داخل قبر گذارند آن دو فرشته سراغش می آیند که موهایشان روز زمین کشیده می شود و با قدمهای خود زمین را می شکافند، صدای ایشان همچون رعده کوبنده و چشم هایشان همچون برق رباینده است؛ پس به او بگویند: پروردگار از کیست و پیامبر کیست و دین چیست و امامت کیست؟
میگوید: خداپوند پروردگارم است و اسلام دینم و حضرت محمد ص پیامبرم است.
پس آن دو گویند: خداوند تو را در آنچه دوست داری و میپسندی تثبیت کرد؛ و این همان سخن خداوند عز و جل است که فرمود: «خداوند كسانى را كه ايمان آوردهاند به واسطه گفتار ثابت و استوار در زندگى دنيا و در آخرت تثبیت میکند» (ابراهیم/۲۷) سپس در قبرش تا جایی که چشمش کار میکند را پیش رویش میگشایند و سپس دری را به سوی بهشت برایش باز میکنند و به او میگویند: بخواب؛ در حالی که چشمت روشن شده، خواب جوانی خوشحال؛ که همانا خداوند عز و جل میفرماید: «اصحاب بهشت در آن روز بهترین محل استقرار و بهترین استراحتگاه را دارند» (فرقان/۲۴)
📚الكافي، ج3، ص231-232؛
📚 تفسير العياشي، ج2، ص227؛
📚الأمالي (للطوسي)، ص348
🔖ادامه این حدیث که ناظر به وضعیت شقاوتمندان است ان شاء الله در ذیل آیه ۹۳ (جلسه 1060) خواهد آمد.
@yekaye
👇متن حدیث👇
متن حدیث ۳
☀️علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ سُوَيْدِ بْنِ غَفَلَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع:
إِنَّ ابْنَ آدَمَ إِذَا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا وَ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الْآخِرَةِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ وَ عَمَلُهُ. فَيَلْتَفِتُ إِلَى مَالِهِ فَيَقُولُ: وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكَ حَرِيصاً شَحِيحاً فَمَا لِي عِنْدَكَ؟
فَيَقُولُ خُذْ مِنِّي كَفَنَكَ!
قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى وَلَدِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ لَكُمْ مُحِبّاً وَ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكُمْ مُحَامِياً فَمَا ذَا لِي عِنْدَكُمْ؟
فَيَقُولُونَ نُؤَدِّيكَ إِلَى حُفْرَتِكَ نُوَارِيكَ فِيهَا.
قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ فِيكَ لَزَاهِداً وَ إِنْ كُنْتَ عَلَيَّ لَثَقِيلًا فَمَا ذَا عِنْدَكَ؟
فَيَقُولُ أَنَا قَرِينُكَ فِي قَبْرِكَ وَ يَوْمِ نَشْرِكَ حَتَّى أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَى رَبِّكَ.
قَالَ فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ وَلِيّاً أَتَاهُ أَطْيَبَ النَّاسِ رِيحاً وَ أَحْسَنَهُمْ مَنْظَراً وَ أَحْسَنَهُمْ رِيَاشاً فَقَالَ: أَبْشِرْ بِ«رَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ» وَ مَقْدَمُكَ خَيْرُ مَقْدَمٍ.
فَيَقُولُ لَهُ: مَنْ أَنْتَ؟
فَيَقُولُ أَنَا عَمَلُكَ الصَّالِحُ ارْتَحِلْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْجَنَّةِ.
وَ إِنَّهُ لَيَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ يُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ يُعَجِّلَهُ فَإِذَا أُدْخِلَ قَبْرَهُ أَتَاهُ مَلَكَا الْقَبْرِ يَجُرَّانِ أَشْعَارَهُمَا وَ يَخُدَّانِ الْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمَا أَصْوَاتُهُمَا كَالرَّعْدِ الْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ فَيَقُولَانِ لَهُ مَنْ رَبُّكَ وَ مَا دِينُكَ وَ مَنْ نَبِيُّكَ؟
فَيَقُولُ اللَّهُ رَبِّي وَ دِينِيَ الْإِسْلَامُ وَ نَبِيِّي مُحَمَّدٌ ص فَيَقُولَانِ لَهُ ثَبَّتَكَ اللَّهُ فِيمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ» ثُمَّ يَفْسَحَانِ لَهُ فِي قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ ثُمَّ يَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَى الْجَنَّةِ ثُمَّ يَقُولَانِ لَهُ نَمْ قَرِيرَ الْعَيْنِ نَوْمَ الشَّابِّ النَّاعِمِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا ...
📚الكافي، ج3، ص231-232؛
📚 تفسير العياشي، ج2، ص227؛
📚الأمالي (للطوسي)، ص348
🔖ادامه این حدیث که ناظر به وضعیت شقاوتمندان است ان شاء الله در ذیل آیه ۹۳ (جلسه 1060) خواهد آمد.
@yekaye
☀️4) ذیل آیه 84 همین سوره (جلسه 1051 حدیث3 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-84/ ) حدیثی گذشت که از امام صادق ع روایت شده است که به یکی از یاران خاص خود فرمودند:
به خدا سوگند! فقط از شماست که عملى پذيرفته مىشود، و به خدا سوگند! شمایید که مورد مغفرت قرار می گیرید و به خدا سوگند! ميان هر يك از شما و اینکه به آرزويش برسد و خوشحال شود و چشمش روشن گردد، فاصلهاى نيست مگر آنكه جان او به اين جا برسد، و با دست مباركش به گلويش اشاره فرمود.
[سپس توضیحاتی در خصوص نحوه قبض روح او بیان فرمودند که در آنجا گذشت؛ تا بدینجا رسید که فرمودند: سپس ملک الموت با مهربانى و نرمى جان او را مىگيرد. در ادامهاش فرموده باشند]
آنگاه كفن و حنوطش – كه این حنوط از مشك خوشبوست - از بهشت فرود مىآيد و با آن كفن شده، و حنوط مىگردد، پس از آن، لباس نفيس زرد رنگى از لباسهاى نفيس بهشتى بر تنش مىكنند. چون او را در قبرش مىنهند، خداوند درى از درهاى بهشت را برايش باز کند، كه از آنجا راحتی و رائحه بهشتى به سوی او جریان یابد. سپس از پيشرو مسیری که پیمودنش یک ماه به طول انجامد در مقابلش گشوده شود و نیز از جانب راست و چپش. آنگاه به او مىگويند: بخواب! همچون خواب عروس در بستر خود، مژده باد تو را به «گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و بهشتی پرنعمت» (واقعه/89) و پروردگارى كه از تو خشمگين نيست. پس از آن، آل محمّد عليهم السّلام را در باغهاى رضوان زيارت مىكند و به همراه آنان از طعامشان مىخورد، از آشاميدنى آنها مىنوشد و در محافل آنان با حضرتشان گفتوگو مىنمايد تا قائم ما اهل بيت عجّل اللّه فرجه قيام كند. و چون قائم ما قيام كند، خداوند آنها را بر مىانگيزد* و گروه گروه به او لبيك مىگويند. در اين هنگام است كه باطلگرايان شك مىكنند و هتككنندگان حريم نابود مىشوند، و كم هستند آنان كه مىمانند؛ عجله كنندگان فرج هلاك شوند، و آنان كه فرج را نزديك مىکنند، نجات مىيابند، به همين سبب، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام فرمود: تو برادر منى، و وعدۀ من و تو، وادى السّلام است.
✳️* پی نوشت: ظاهرا اشاره به رجعت است.
📚الزهد، ص۸۱-۸۳؛
📚 الكافي، ج۳، ص۱۳۱
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ:
... ثُمَّ يَنْزِلُ بِكَفَنِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ حَنُوطِهِ حَنُوطٍ كَالْمِسْكِ الْأَذْفَرِ فَيُكَفَّنُ بِذَلِكَ الْكَفَنِ وَ يُحَنَّطُ بِذَلِكَ الْحَنُوطِ ثُمَّ يُكْسَى حُلَّةً صَفْرَاءَ مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ. فَإِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ فَتَحَ اللَّهُ لَهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ يَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَيْحَانِهَا ثُمَّ يُفْسَحُ لَهُ عَنْ أَمَامِهِ مَسِيرَةَ شَهْرٍ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ يَسَارِهِ. ثُمَّ يُقَالُ لَهُ: نَمْ نَوْمَةَ الْعَرُوسِ عَلَى فِرَاشِهَا أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَيْحَانٍ وَ جَنَّةِ نَعِيمٍ وَ رَبٍّ غَيْرِ غَضْبَانَ. ثُمَّ يَزُورُ آلَ مُحَمَّدٍ فِي جِنَانِ رَضْوَى فَيَأْكُلُ مَعَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ وَ يَشْرَبُ مَعَهُمْ مِنْ شَرَابِهِمْ وَ يَتَحَدَّثُ مَعَهُمْ فِي مَجَالِسِهِمْ حَتَّى يَقُومَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَهُمُ اللَّهُ فَأَقْبَلُوا مَعَهُ يُلَبُّونَ زُمَراً زُمَراً فَعِنْدَ ذَلِكَ يَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَضْمَحِلُّ الْمُحِلُّونَ وَ قَلِيلٌ مَا يَكُونُونَ؛ هَلَكَتِ الْمَحَاضِيرُ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ ع: أَنْتَ أَخِي وَ مِيعَادُ مَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَادِي السَّلَامِ.
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
1️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
دنیا زندان مومن است؛ و هر که در این دار مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند.
اما مرگ برای او نقطه عطفی است که این وضعیت را بلافاصله زیر و رو میکند.
💢به حرف «ف» دقت کنید:
این شخصی که نفْسش به حلقوم رسیده، اگر از مقربان باشد، بلافاصله در روح و ریحان و جنت نعیم خواهد بود؛ یعنی در گشایش، راحتی، رحمت، رائحهای خوش.
جالب است که این مقطع چنان بلافاصله برای انسان حاصل میشود که در برخی روایات «روح و ریحان» را «در دنیا» معرفی کردهاند (حدیث۱) و در برخی «در قبر» (حدیث۲). چرا که این لحظه دقیقا لحظه ورود انسان از عالم دنیا به عالم قبر است؛ و چون دقیقا بین این دو موقعیت است به هر دو طرف میتواند منسوب شود. [البته دو روایت مذکور را به نحو دیگری هم میتوان جمع کرد که در تدبر 6.ب خواهد آمد؛ و بر مبنای استعمال لفظ در بیش از یک معنا هردو میتواند مد نظر بوده باشد.]
📜 روایات تاریخی از اولیای خدا در هنگام جدایی روحشان از بدن که بلافاصله در معرض روح و ریحان قرار گرفتهاند فراوان است؛
و شاید معروفترین مصادیق آن، لحظات شهادت اصحاب و اهل بیت امام حسین ع در روز عاشورا باشد؛
چنانکه در مقاتل نوشتهاند وقتی جان حضرت علی اکبر به لب رسید رو به امام حسین ع خطاب کرد: پدرم! این جدم رسول الله ص است که مرا از پیالهای پر و پیمان سیراب کرد که بعد از آن هرگز تشنه نشوم و خطاب به تو میفرماید: عجله کن! عجله کن! که همانا پیالهای هم برای تو آماده است که اکنون از او بنوشی.
📚تسلية المجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، ج2، ص313؛ بحار الأنوار، ج45، ص44
فلمّا بلغت الروح التراقي قال رافعا صوته: يا أبتاه، هذا جدّي رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قد سقاني بكأسه الأوفى شربة لا أظمأ بعدها أبدا، و هو يقول [لك]: العجل العجل، فإنّ لك كأسا مذخورة حتى تشربها الساعة.
📚قریب به این مضمون در مقاتل الطالبيين، ص 85 (بحار الأنوار، ج45، ص45) نیز آمده است.
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
2️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
نفرمود «فله روح و ...» بلکه فرمود «فروح و ...». چرا؟
🍃الف. شاید میخواهد اشاره کند که این نعمتها بروز، حقیقتِ پاکِ خود اوست! یعنی اغلب اهل تفسیر «روح» را مبتدا، و خبر آن را «له»ی محذوف دانستهاند اما چهبسا «روح» خبر باشد و «هو» مبتدای محذوف باشد.
🍃ب. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
3️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ ...»
درباره اینکه مقصود از «روح» و «ریحان» چیست، برخی اینها را دو کلمه مستقل دانسته و دیدگاههای مختلف را جداگانه مطرح کردهاند و برخی این دو را کاملا ناظر به هم توضیح دادهاند:
🍃الف. دیدگاههایی که اینها را ناظر به هم توضیح دادهاند:
🌱الف.۱. روح رحمت است و ریحان هرگونه شرافت و افتخار (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344) به تعبیر دیگر، «روح» همان رحمت است چنانکه در آیه دیگر فرمود: «وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» (يوسف/87)؛ و «ریحان» همان رضوان الهی است به قرینه اینکه در آیه دیگری بین رحمت و جنات نعیم، تعبیر رضوان را آورد: «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ» (توبة/21) (اقتباس از مفاتيح الغيب (فخر رازی)، ج29، ص437 )
🌱الف.۲. روح نجات از جهنم است و ریحان دخول در سرای جاودان. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
🌱الف.۳. روح وضعیت در قبر است و ریحان وضعیت در بهشت. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
🌱الف.۴. روح وضعیت در قبر است و ریحان وضعیت در هنگام حشر. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344 )
🌱الف.۵. هردوی این کلمات از ماده «روح» است که دلالت بر یک نحوه جریان لطیف میکند؛روح یک نحوه جریان یافتن مطبوع است در مقامات روحانی، و ریحان یک نحوه ادامه یافتن زندگی و معیشت. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج4، ص268 )
🌱الف.۶. ...
▪️اما دیدگاههایی که اینها را کاملا مستقل از هم توضیح دادهاند:
🍃ب. «روح» یعنی:
🌱ب.۱. راحتی و استراحت (ابن عباس، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344؛ الميزان، ج19، ص139؛ مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ب.۲. راحت شدن از تکالیف و مشتقهای دنیا (مجاهد، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344)
ب.۳. هوای مطبوعی که نفس از آن لذت میبرد و غم و اندوه را از بین میبرد (به نقل از مجمع 🌱البيان، ج9، ص344 )
🌱ب.۴. شادی و سرور (سعید بن جبیر، به نقل از إعراب القرآن (نحاس)، ج4، ص230 )
🌱ب.۵. ...
🍃ج. «ریحان» یعنی:
🌱ج.۱. روزی در بهشت. (به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344؛ الميزان، ج19، ص139 )
🌱ج.۲. ریحان اشاره است به گلی که از بهشت میآورند و با بوییدن آن روح مومن از بدن جدا میشود (حسن و ابوالعالیه و قتاده، به نقل از مجمع البيان، ج9، ص344 )
🌱ج.۳. برگ [سبز درخت] (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.۴. گل و شکوفه (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.5. همان گیاه ریحان است که گیاهی خوشبو است؛ و شاید آن که گفتهاند از بهشت گیاهی خوشبو میآورند مقصود همین گیاه ریحان بهشتی باشد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص437)
🌱ج.۶. خود جاودانگی است (مفاتيح الغيب، ج29، ص438 )
🌱ج.۷. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
4️⃣ «... وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
چرا در اوایل سوره در وصف مقربین بهشت را با تعبیر جمع (فی جنات النعیم؛ واقعه/۱۲) آورد، اما در اینجا به صورت مفرد؟
🍃الف. هر مقربی یک جنت نعميی دارد؛ منتها در ابتدای سوره بحث درباره کل مقربان بود، پس برای هریک جنت نعیمی در کار است و مجموعش جنات نعیم میشود، اما در اینجا بحث درباره هریک از مقربان است چنانکه فرمود: «إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ» (المیزان، ج19، ص121 )
🍃ب . در اول سوره با تعبیر «فی» آورد؛ اما اینجا به صورت مرفوع آورد که شاید این تفاوت حاوی نکتهای باشد:
🌱ب.۱. بر مبنای تفسیر مشهور که اینجا «له» در تقدیر است: سهم هر مقربی یک جنت نعیم است؛ اما آنها در بیش از جنت خودشان اجازه حضور و رفت و آمد دارند. پس: برای هریک از مقربان جنت نعیم است اما مقربان در جنات نعمی هستند. (که این به همان معنای الف بسیار نزدیک است)
🌱ب.۲. بر مبنای اینکه آنچه در تقدیر است مبتدای محذوف است (هو) آنگاه در اینجا میخواهد بفرماید هر مقربی خودش یک جنت نعیم است و البته آنان در جنات نعیم هم بسر میبرند؛یعنی این آیه اشاره به حقیقت باطنی خود آنهاست و آن آیه اشاره به منزلگاه آنان.
🍃ج. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
5️⃣ «... وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
چرا در ابتدای سوره نعیم را معرفه آورد و فرمود «فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ» (واقعه/12) اما در اینجا نکره آورد؟
🔖در تدبر۷ جلسه ۹۷۹ چنین توضیح داده شد:
🍃الف. یک تحلیل لفظیاش این است که در آيه ۱۲ «سابقون» و «مقربون» به خاطر اینکه «الـ» استغراق دارند، در موضع معرفه قرار گرفتهاند، اما در آیه ۸۹ با تعبیر «مِنَ الْمُقَرَّبِينَ: شخصی از این مقربان» عملا نکره بودن بارزتر است، و از این رو، آنجا هم نکره آورد. البته این لزوما یک قاعده نیست؛ چنانکه در موارد متعددی داریم که «المتقین» با «الـ» آمده ولی «جناتٍ» نکره است، مانند «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ» (ذاريات/15) و «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ» (قمر/54) (مفاتيح الغيب، ج29، ص390-391)
🍃ب. یک تحلیل دیگر این است که مراتب بهشت فراوان است و مومنان و تقواپیشگان متفاوتند؛ پس برای عموم متقین تعبیر نکره میآورد زیرا معلوم نیست که جای هرکس کجاست؛ اما چون مقربان گروه خاصی از مومنان و تقواپیشگاناند که برترین و نهاییترین جایگاه را دارند، پس جایگاه عموم آنها معلوم است (بالاترین مرتبه)، اما باز جای تک تک آنها به خاطر اختلاف مراتبی که با هم دارند معلوم نیست؛ لذا در آیه۱۲ که درباره همهشان است معرفه، و در آیه 89 در خصوص تکتک آنها نکره آورد. (مفاتيح الغيب، ج29، ص391 ) چیزی که شاید بتواند موید این تحلیل باشد آن است که حضرت ابراهیم ع – که شخص کاملا معین است- در دعایش تعبیر معرفه میآورد و میفرماید «وَ اجْعَلْني مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعيمِ» (شعراء/85)؛ اما از آن سو، قابل مناقشه هم هست زیرا در موراد دیگری داریم که در خصوص تقواپیشگان و عموم مومنان تعبیر «جنات النعیم» را آورده است؛ مانند: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتابِ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَكَفَّرْنا عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأَدْخَلْناهُمْ جَنَّاتِ النَّعيمِ» (مائده/65) یا: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْديهِمْ رَبُّهُمْ بِإيمانِهِمْ تَجْري مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ في جَنَّاتِ النَّعيمِ» (یونس/9) یا «الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ في جَنَّاتِ النَّعيمِ» (حج/56) یا «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعيمِ» (لقمان/8).
🍃ج. با توجه به اینکه هم «الـ» و هم تنوین کاربردهای دیگری غیر از نشان دادن معرفه و نکره دارند، شاید اساساً نباید این «الـ» و تنوین را در اینجا علامت معرفه و نکره بگیریم؛ بدین بیان که آوردن کلمه «النعیم» برای اشاره به نعمتِ خیلی خاص ، و یا برای اشاره به مطلق نعمت است (بهشتی که مطلق نعمتها در آن است)؛ اما کلمه «نعیمٍ» در پایان سوره، برای دلالت بر عظمت و بزرگیِ غیرقابل تصور این نعمت باشد.
🍃د. ...
@yekaye
یک آیه در روز
1056) 📖 فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ 📖 ترجمه 💢پس گشایشی [راحتیای] و رحمتی [رائحهای] و ب
.
6️⃣ «فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ»
در این آیه برای مقربان سه چیز ذکر کرد: روح و ریحان و جنت نعیم. آیا در این سه تا موضوعیتی هست؛ و اگر هست چیست؟
🍃الف. مرگ براى مقرّبان، زمينهساز سه رحمت است: رهايى از غصّهها و سختىهاى دنيا: «فَرَوْحٌ»، رسيدن به الطاف الهى: «رَيْحانٌ» و رسيدن به كاميابى ابدى: «جَنَّةُ نَعِيمٍ» (تفسير نور، ج9، ص448)
🍃ب. چهبسا اینها به ازای سه ساحت وجودی هرکس است که در باور و اخلاق و رفتار بروز میکند؛ که میتواند اینها به همین ترتیب ناظر به حقیقتی متناسب با این ساحت وجودی انسان باشد.
🍃ج. چه بسا اینها ناظر به سه مرتبه زندگی آنها در دنیا و برزخ و آخرت است؛ موید این نکته آن است که در دو روایت نخست (حدیث۱و۲) هردو «جنة نعیم» را اشاره به آخرت دانستند؛ و در روایت اول «روح» را ناظر به دنیا معرفی کرد و در روایت دوم بعد از کلمه «ریحان» اشاره به قبر کرد. [در تدبر ۱ دو روایت مذکور به نحو دیگری با هم جمع شده بود که بر مبنای استعمال لفظ در بیش از یک معنا، هردو میتواند مد نظر بوده باشد.]
🍃د. چهبسا این سه مرتبه به یک نحوی منطبق بر سه مرتبهای شود که در آیات۲۰-۲۱ سوره توبه که درباره کسانی که اجرشان از همه بیشتر است منطبق شود: «الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُون يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيم» که در اینجا از رحمت و رضوان و جناتی که در آن برایشان نعیم مقیم است، سخن گفت؛ که هر مطلبی که درباره سهگانه آنجا بیان شود در اینجا نیز قابل تطبیق خواهد بود؛ از جمله اینکه در آنجا از سه وضعیت ایمان و هجرت و جهاد سخن گفت که شاید اینها ما به ازای آن سه باشد.
🍃ه. ...
@yekaye