☀️۲۳) الف. بدر بن عیسی میگوید: از پدرم که مرد باهیبتی بود پرسیدم: چه کسی از تابعین [= کسانی که خودشان پیامبر ص را درک نکردند اما اصحاب پیامبر ص را درک کردند] دیدهای؟
گفت: نمیدانم چه میگویی! اما در کوفه بودم و پیرمردی را در مسجد جامع کوفه دیدم که از بنده خوبی حدیث نقل میکرد و میگفت: از امیرالمومنین علی ع شنیدم که میفرمود: رسول الله به من فرمود:
ای علی! امامان رشدیافتهی هدایتیافتهی معصوم یازده امام از فرزندان تویند و تو اولین آنان هستی و آخرینشان اسمش همان اسم من است؛ خروج میکند و زمین را از عدل پر میکند همان طور که از ظلم و ستم پر شده بود [تا حدی که] شخصی سراغش میآید در حالی که اموال جلوی وی روی هم ریخته و انباشته شده و میگوید: ای مهدی به من بده! و او میگوید: بگیر.
📚الغيبة للنعماني، ص92
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى الْقُوهِسْتَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا بَدْرُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ بَدْرٍ الْأَنْمَاطِيُّ فِي سُوقِ اللَّيْلِ بِمَكَّةَ وَ كَانَ شَيْخاً نَفِيساً مِنْ إِخْوَانِنَا الْفَاضِلِينَ وَ كَانَ مِنْ أَهْلِ قَزْوِينَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ سِتِّينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي إِسْحَاقُ بْنُ بَدْرٍ قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي بَدْرُ بْنُ عِيسَى قَالَ:
سَأَلْتُ أَبِي عِيسَى بْنُ مُوسَى وَ كَانَ رَجُلًا مَهِيباً فَقُلْتُ لَهُ: مَنْ أَدْرَكْتَ مِنَ التَّابِعِينَ؟
فَقَالَ: مَا أَدْرِي مَا تَقُولُ لِي وَ لَكِنِّي كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَسَمِعْتُ شَيْخاً فِي جَامِعِهَا يَتَحَدَّثُ عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ؛ قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ص يَقُولُ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص:
يَا عَلِيُّ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ الْمَعْصُومُونَ مِنْ وُلْدِكَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً وَ أَنْتَ أَوَّلُهُمْ وَ آخِرُهُمُ اسْمُهُ اسْمِي يَخْرُجُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. يَأْتِيهِ الرَّجُلُ وَ الْمَالُ كُدْسٌ فَيَقُولُ يَا مَهْدِيُّ أَعْطِنِي فَيَقُولُ خُذْ.
☀️ب. این واقعه و حدیث را شیخ طوسی با سندی دیگر بدین صورت روایت کرده است پیامبر ص فرمود:
ای علی! امامان رشدیافتهی هدایتیافتهای که حقوقشان غصب شده، عبارتند از یازده امام از فرزندان تو و خودت.
📚الغيبة (للطوسي)، ص135
أَخْبَرَنِي جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيِ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْقُوهِسْتَانِيِّ عَنْ زَيْدِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبِي عِيسَى بْنَ مُوسَى فَقُلْتُ لَهُ مَنْ أَدْرَكْتَ مِنَ التَّابِعِينَ فَقَالَ مَا أَدْرِي مَا تَقُولُ وَ لَكِنِّي كُنْتُ بِالْكُوفَةِ فَسَمِعْتُ شَيْخاً فِي جَامِعِهَا يُحَدِّثُ عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ ص:
يَا عَلِيُّ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَغْصُوبُونَ حُقُوقَهُمْ مِنْ وُلْدِكَ أَحَدَ عَشَرَ إِمَاماً وَ أَنْتَ.
@yekaye
#حجرات_7
☀️۲۴) زید بن ارقم خطبهای را از رسول الله ص روایت کرده است که فرازهای پایانی آن چنین است:
ای مردم! گویی من بر سر حوض [کوثر] ایستادهام و مینگرم که کسانی را از شما بر من وارد میشوند و سپس عدهای از من دور میشوند؛ میگویم: از من و از امتم؟!
گفته میشود: نمیدانی بعد از تو چکار کردند؛ به خدا سوگند بعد از تو همواره عقب عقب برگشتند.
ای مردم! شما را در محضر خداوند در خصوص اهل بیت و عترتم توصیه به نیکی میکنم؛ که همانا آنان همراه حقاند و حق با آنان است؛ و آنان امامان راشدین بعد از من و [امامانی] امین و معصوماند.
آنگاه عبدالله بن عباس برخاست و گفت: یا رسول الله! امامان بعد از تو چند نفرند؟
فرمود: به تعداد نقیبان بنیاسرائیل و حواریوم عیسی ع؛ نه نفر از صلب حسین ع؛ و مهدی این امت از آنان است.
📚كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص103
حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ صَدَقَةَ الرَّقِّيُّ بِمِصْرَ قَالَ حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ عُمَرَ بْنِ دَاهِرِ بْنِ الْمُسَيَّبِ قَالَ حَدَّثَنِي صَالِحُ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ عَنْ حَسَنِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي الضُّحَى عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ بَعْدَ مَا حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ:
... مَعَاشِرَ النَّاسِ كَأَنِّي عَلَى الْحَوْضِ أَنْظُرُ مَا يَرِدُ عَلَيَّ مِنْكُمْ وَ سَيُؤَخَّرُ أُنَاسٌ دُونِي فَأَقُولُ يَا رَبِّ مِنِّي وَ مِنْ أُمَّتِي فَيُقَالُ هَلْ شَعَرْتَ بِمَا عَمِلُوا بَعْدَكَ وَ اللَّهِ مَا بَرِحُوا بَعْدَكَ يَرْجِعُونَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ.
مَعَاشِرَ النَّاسِ أُوصِيكُمُ اللَّهَ فِي عِتْرَتِي وَ أَهْلِ بَيْتِي خَيْراً فَإِنَّهُمْ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُمْ وَ هُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ بَعْدِي وَ الْأُمَنَاءُ الْمَعْصُومُونَ.
فَقَامَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ كَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ؟
قَالَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ حَوَارِيِّ عِيسَى تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ.
وَ هَذَا زَيْدُ بْنُ أَرْقَمَ رَوَى عَنْهُ مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ وَ زَيْدُ بْنُ حَسَّانَ وَ أَبُو الضُّحَى.
@yekaye
#حجرات_7
☀️۲۵) در فرازی از زیارت ائمه بقیع که از ائمه اطهار (ظاهرا از امام صادق ع) روایت شده آمده است:
سلام بر شما ای امامان هدایت؛ سلام بر شما ای اهل نیکی و تقوی؛ سلام بر شما ای حجتهای بر اهل دنیا؛ سلام بر شما ای قیامکنندگان در میان زمینیان به عدالت؛ سلام بر شما ای اهل برگزیده؛ سلام بر شما ای خاندان رسول الله؛ سلام بر شما ای اهل نجوی؛ هادت می دهم که شما ابلاغ کردید و خیرخواهی نمودید و در ذات خداوند صبر کردید و با این حال مورد تکذیب واقع شدید و با شما بد کردند ولی شما بخشیدید؛ و شهادت میدهم که شما امامان رشدیافتگان و هدایتیافتگان هستید...
📚كامل الزيارات، ص54؛ الكافي، ج4، ص559
حَدَّثَنِي حَكِيمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ حَدَّثَنِي سَلَمَةُ بْنُ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ هِشَامٍ [هَاشِمٍ] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمْ [أَحَدِهِمَا] ع قَالَ: إِذَا أَتَيْتَ قُبُورَ الْأَئِمَّةِ بِالْبَقِيعِ فَقِفْ عِنْدَهُمْ وَ اجْعَلِ الْقِبْلَةَ خَلْفَكَ وَ الْقَبْرَ بَيْنَ يَدَيْكَ ثُمَّ تَقُولُ
السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبِرِّ وَ التَّقْوَى السَّلَامُ عَلَيْكُمْ الْحُجَجُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا السَّلَامُ عَلَيْكُمْ الْقَوَّامُونَ فِي الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الصَّفْوَةِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا آلَ رَسُولِ اللَّهِ ص السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ النَّجْوَى أَشْهَدُ أَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَ نَصَحْتُمْ وَ صَبَرْتُمْ فِي ذَاتِ اللَّهِ وَ كُذِّبْتُمْ وَ أُسِيءَ إِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ وَ أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّون ...
✅این تعبیر «أشهد أنکم الائمه الراشدون المهدیون» در زیارات دیگری هم آمده است؛ از جمله در زیارت معروف به زیارت جامعه کبیره که با سندی معتبر از امام هادی ع روایت شده است
📚(من لا يحضره الفقيه، ج2، ص611؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص272؛ تهذيب الأحكام، ج6، ص96)
@yekaye
#حجرات_7
☀️۲۶) در ذیل آیه «فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ» (آل عمران/۱۸۵) حدیثی از امام صادق ع درباره عرصه قیامت گذشت
(جلسه ۹۰۸ https://yekaye.ir/ale-imran-3-185/)
در فرازی از آن فرمودند:
آنگاه منادی ای از بطن عرش، از جانب پروردگار عرش و از افق اعلی ندا دهد:
چه پدر خوبی است پدرت، ای محمد! که همان حضرت ابراهیم ع است؛ و چه برادر خوبی است برادرت، که همان علی ع است؛ و چه نوادگان خوبی است، دو سبط تو، که همان حسن ع و حسین ع اند؛ و چه جنین خوبی است، جنین تو، که همان محسن است؛ و و چه امامان رشدیافتهایاند اینان که از فرزندان تویند، و همان فلانی و فلانی و… است؛ و چه شیعه و پیرو خوبی است شیعیانت...
📚تفسير القمي، ج1، ص128
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ يُدْعَى مُحَمَّدٌ ص ...
ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ وَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى: نِعْمَ الْأَبُ أَبُوكَ يَا مُحَمَّدُ وَ هُوَ إِبْرَاهِيمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوكَ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع وَ نِعْمَ السِّبْطَانِ سِبْطَاكَ وَ هُمَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ نِعْمَ الْجَنِينُ جَنِينُكَ وَ هُوَ مُحَسِّنٌ وَ نِعْمَ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ وَ هُمْ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، وَ نِعْمَ الشِّيعَةُ شِيعَتُكَ ... .
@yekaye
#حجرات_7
ناظر به فراز اول این آیه (واعلموا ان فیکم رسول الله) احادیث زیر هم قابل توجه است
☀️۲) الف. از امیرالمومنین ع در اواخر عمرشان خطبهای روایت شده است که در آن به برخی از مشکلاتی که در حکومتشان رخ داد و موفق به اصلاح آن نشدند میپردازند. در فرازی از این خطبه آمده است:
همانا از رسول الله ص شنیدم که فرمودند:
چگونه خواهید بود وقتی که فتنهای شما را دربرگیرد که کودک در متن آن رشد کند و بزرگسال در آن پیر شود و مردم بر وفق آن حرکت کنند و آن را سنت قرار دهند به طوری که اگر چیزی از آن تغییر کند گفته شود که مردم کار منکری انجام داده و سنت را تغییر دادهاند؛ سپس بلا شدت گیرد، و فرزندان به اسارت گرفته شوند، و فتنه آنان را خرد کند، آن طور که آتش هیزم را خرد کند و آن طور که سنگ آسیاب با سنگینیاش گندم را خرد کند، و برای غیرخدا به فقاهت روی آرند و فقیه شوند، و برای غیر عمل علم بیاموزند، و دنیا را با اعمال اخروی طلب کنند!
در همین راستا به حدیث ۱۹ که قبلا آمد نیز توجه شود
📚الكافي، ج8، ص59؛
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص719، ح۱۸؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص263
☀️ب. از امام صادق ع روایت شده است:
به پیامبر ص خبر رسید که جماعتی از قریش گفتهاند: آیا [حضرت] محمد چنین گمان میکند که امر حکومت را در اهل بیتش محکم کرده است؟! قطعا اگر بمیرد آن را از آنها بیرون میآوریم و در غیر آنها قرار میدهیم.
پس رسول الله ص بیرون آمد تا به مجمع آنان رسید و فرمود: ای جماعت قریش! شما را چه میشود در حالی که بعد از من کافر شده باشید و سپس در کتیبهای از اصحابم به من نشان دهند که سر و گردن شما را با شمشیر میزنم؟!
پس جبرئیل بلافاصله نازل شد و گفت: بگو اگر خدا بخواهد یا علی بن ابیطالب [چنین کند].
پس رسول الله گفت: اگر خدا بخواهد یا علی بن ابیطالب عهدهدار این کار از شما شود.
📚الأمالي (للمفيد)، ص113
☀️ج. از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:
این شیعه به وضعیتی مبتلا شود که [در چنان وضع سختی در چنگ دشمنان گرفتار شود که] همچون بزهایی باشد که قصاب نداند که روی کدام دست بگذارد؛ نه جایگاه بلندی داشته باشند که بر آن مشرف شوند و نه تکیهگاهی که در امورشان بدان تکیه کنند.
📚الغيبة للنعماني، ص191
☀️د. و باز از ایشان روایت شده که فرمودند:
ای جماعت شیعه! گویی شما را میبینم که همچون شترهایی هستید که این طرف و آن طرف دنبال چراگاهی میروند و آن را نمییابند.
📚الغيبة للنعماني، ص192
☀️ه. و از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
چگونه خواهید بود هنگامی که بالا بروید و کسی را نیابید؛ و برگردید و کسی را نیابید.
📚الغيبة للنعماني، ص193
☀️و. دعایی توسط یکی از نواب اربعه از جانب امام زمان ع وارد شده که ایشان توصیه کردهاند شیعیان در زمان غیبت بر خواندن آن مراقبت داشته باشند. در فرازی از آن دعا آمده است:
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّكَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِكَ فِي عِبَادِكَ...
خدایا! ما به تو شکایت میآوریم از فقدان پیامبرمان و غیبت ولیمان و واقع شدنمان در میان فتنهها و غلبه دشمنانمان بر ما و کمی تعدادمان؛ خدایا پس فرج و گشایشی بفرما این را با فتح و پیروزیای از جانب تو که در آن تعجیل فرایی و نصرتی از جانب تو که آن را عزت بدهی و امام عدلی که آشکار و غالب گردانی؛ ای خداوند بر حق و ای رب العالمین!
خدایا ما از تو میخواهیم که اذن دهی به ولیات در اینکه عدل تو را در میان بندگانت برپا دارد و ...
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص514؛ تهذيب الأحكام، ج3، ص111
☀️شکواییهای با همین مضمون، از امیرالمومنین ع در جنگ صفین (وقعة صفين، ص231 ) و از امام صادق ع در فراز پایانی دعای افتتاح ماه رمضان (تهذيب الأحكام، ج3، ص106-112 ) نیز روایت شده است.
@yekaye
#حجرات_7
سند و متن احادیث فوق 👈
https://eitaa.com/yekaye/9526
سند و متن احادیث بند ۲
☀️ الف. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ الْهِلَالِيِّ قَالَ: خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ قَال:
... إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ:
كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ [الْوَلِيدُ] وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً ثُمَّ تَشْتَدُّ الْبَلِيَّةُ وَ تُسْبَى الذُّرِّيَّةُ وَ تَدُقُّهُمُ الْفِتْنَةُ كَمَا تَدُقُّ النَّارُ الْحَطَبَ وَ كَمَا تَدُقُّ الرَّحَى بِثِفَالِهَا وَ يَتَفَقَّهُونَ لِغَيْرِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ لِغَيْرِ الْعَمَلِ وَ يَطْلُبُونَ الدُّنْيَا بِأَعْمَالِ الْآخِرَة.
📚الكافي، ج8، ص59؛
📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص719، ح۱۸؛
📚الإحتجاج (للطبرسي)، ج1، ص263
☀️ب. قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنَ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
بَلَغَ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْمٍ مِنْ قُرَيْشٍ أَنَّهُمْ قَالُوا أَ يَرَى مُحَمَّدٌ أَنَّهُ قَدْ أَحْكَمَ الْأَمْرَ فِي أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَئِنْ مَاتَ لَنَعْزِلَنَّهَا عَنْهُمْ وَ لَنَجْعَلُهَا فِي سِوَاهُمْ.
فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى قَامَ فِي مَجْمَعِهِمْ ثُمَّ قَالَ: يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ كَيْفَ بِكُمْ وَ قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدِي ثُمَّ رَأَيْتُمُونِي فِي كَتِيبَةٍ مِنْ أَصْحَابِي أَضْرِبُ وُجُوهَكُمْ وَ رِقَابَكُمْ بِالسَّيْفِ؟!
فَنَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع فِي الْحَالِ فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: قُلْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ أَوْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صإِنْ شَاءَ اللَّهُ أَوْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ يَتَوَلَّى ذَلِكَ مِنْكُم.
📚الأمالي (للمفيد)، ص113
☀️ج. حَدَّثَنَا بِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ الرَّازِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ مُزَاحِمٍ الْعَبْدِيِّ عَنْ عِكْرِمَةَ بْنِ صَعْصَعَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ:
لَا تَنْفَكُّ هَذِهِ الشِّيعَةُ حَتَّى تَكُونَ بِمَنْزِلَةِ الْمَعْزِ لَا يَدْرِي الْخَابِسُ عَلَى أَيِّهَا يَضَعُ يَدَهُ فَلَيْسَ لَهُمْ شُرَفٌ يُشْرِفُونَهُ وَ لَا سِنَادٌ يَسْتَنِدُونَ إِلَيْهِ فِي أُمُورِهِمْ .
📚الغيبة للنعماني، ص191
☀️د. وَ بِهِ عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الشَّاعِرِ يَعْنِي ابْنَ عُقْبَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ:
كَأَنِّي بِكُمْ تَجُولُونَ جَوَلَانَ الْإِبِلِ تَبْتَغُونَ مَرْعًى وَ لَا تَجِدُونَهَا يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ.
📚الغيبة للنعماني، ص192
☀️ه. وَ بِهِ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ الْمُثَنَّى الْعَطَّارِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ وَ رَوَاهُ الْحَكَمُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:
كَيْفَ بِكُمْ إِذَا صَعِدْتُمْ فَلَمْ تَجِدُوا أَحَداً وَ رَجَعْتُمْ فَلَمْ تَجِدُوا أَحَداً.
📚الغيبة للنعماني، ص193
☀️و. حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ الْمُكَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيِّ بْنُ هَمَّامٍ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ ذَكَرَ أَنَّ الشَّيْخَ الْعَمْرِيَّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ أَمْلَاهُ عَلَيْهِ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَدْعُوَ بِهِ وَ هُوَ الدُّعَاءُ فِي غَيْبَةِ الْقَائِمِ ع: اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَك ...
اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ وَلِيِّنَا وَ شِدَّةَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَيْنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا اللَّهُمَّ فَافْرُجْ ذَلِكَ بِفَتْحٍ مِنْكَ تُعَجِّلُهُ وَ نَصْرٍ مِنْكَ تُعِزُّهُ وَ إِمَامِ عَدْلٍ تُظْهِرُهُ إِلَهَ الْحَقِّ رَبَّ الْعَالَمِينَ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُكَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّكَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِكَ فِي عِبَادِكَ...
📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص514؛ تهذيب الأحكام، ج3، ص111
@yekaye
#حجرات_7
ناظر به فراز دوم آیه (لو یطیعکم فی کثیر من الأمر لعنتم) احادیث زیر هم قابل توجه است
☀️۸) الف. در اواخر جنگ صفین و پس از اینکه معاویه با بلند کردن مصاحف تفرقه در لشکر امیرالمومنین ع انداخت، و بسیاری از لشکریانش خواهان حکمیت شدند حضرت برخاست و فرمود:
ای مردم! پيوسته كار من با شما به دلخواهم بود، تا آنكه جنگ خسته و ناتوانتان نمود. به خدا اگر جنگ كسانی را از شما گرفت، و كسانی را به جا گذاشت، برای دشمنانتان خستهکنندهتر بود. من ديروز امیر بودم و فرمان میدادم، و امروز فرمانم میدهند. ديروز باز میداشتم، و امروز بازم میدارند. شما زنده ماندن را دوست داريد، و من چنان نیستم که به چيزی وادارتان کنم كه ناخوش میانگاريد.
📚نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸؛
📚وقعة صفين، ص484
و من كلام له ع قاله لما اضطرب عليه أصحابه في أمر الحكومة:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَی مَا أُحِبُّ حَتَّی نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَی مَا تَكْرَهُون.
☀️ب. نوف بکالی نقل میکند که امیرالمومنین ع چند روز قبل از شهادتشان خطبهای خواندند و مردم را جهت آمادگی برای جنگ با معاویه تشویق کردند و از مردم برای همکاری نکردنشان با ایشان گلایه کردند و در فرازی از آن فرمودند:
ای مردم! من اندرزهايی را كه پيامبران به امّتهايشان دادند، به شما دادم؛ و آنچه را اوصيا، به پس از خود رساندند، رساندم. شما را با تازيانهام ادب كردم، راست نشدید. و با هرچه بازدارنده است نهیبتان زدم، رام نشدید. شما را به خدا! آيا امامی جز مرا چشم میداريد تا با شما راه را بپيمايد، و طريق راست را به شما بنمايد؟
هان بدانيد! كه آنچه از دنيا روی آورده بود، پشت كرد؛ و آنچه پشت كرده بود، روی آورد. و بندگان خوب بار سفر بستند، و اندكِ دنیا را، كه نپايد، به بسيارِ آخرت، كه تمامی ندارد، فروختند. برادران ما كه خونشان در صفّين ريخته شد، زيان نكردند كه امروز زنده نيستند؛ [آیا میبودند] تا پياپی ساغر غصّه در گلو ريزند و شرنگ تيره بدان آميزند. به خدا سوگند، به دیدار خدا شتافتند و مزدشان را بیکم و کاست یافتند؛ و آنان را پس از ترسشان در سرای امن ساكن ساخت. كجايند برادران من كه بر راه سوار شدند، و مسیر حق را پیمودند؟ كجاست عمّار؟ كجاست ابن التَيَهّان؟ و كجاست ذوالشّهادتين؟ و كجايند همانندان ايشان از برادرانشان، كه با يكديگر به مرگ پيمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هديه كردند؟ ...
📚نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲
... أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهِمْ أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَی مَنْ بَعْدَهُمْ وَ أَدَّبْتُكُمْ بِسَوْطِي فَلَمْ تَسْتَقِيمُوا وَ حَدَوْتُكُمْ بِالزَّوَاجِرِ فَلَمْ تَسْتَوْسِقُوا لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ تَتَوَقَّعُونَ إِمَاماً غَيْرِي يَطَأُ بِكُمُ الطَّرِيقَ وَ يُرْشِدُكُمُ السَّبِيلَ؟
أَلَا إِنَّهُ قَدْ أَدْبَرَ مِنَ الدُّنْيَا مَا كَانَ مُقْبِلًا وَ أَقْبَلَ مِنْهَا مَا كَانَ مُدْبِراً وَ أَزْمَعَ التَّرْحَالَ عِبَادُ اللَّهِ الْأَخْيَارُ وَ بَاعُوا قَلِيلًا مِنَ الدُّنْيَا لَا يَبْقَی بِكَثِيرٍ مِنَ الآْخِرَةِ لَا يَفْنَی.
مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِينَ سُفِكَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّينَ أَلَّا يَكُونُوا الْيَوْمَ أَحْيَاءً؛ يُسِيغُونَ الْغُصَصَ وَ يَشْرَبُونَ الرَّنْقَ؟! قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَيْنَ عَمَّارٌ؟ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ؟ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ؟ وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَی الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَی الْفَجَرَةِ...
@yekaye
#حجرات_7
.
1️⃣ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»
مطلب را با حرف «أن» مورد تاکید قرار داد و خبر (فیکم) را هم مقدم آورد؛
همه اینها نشان میدهد که آیه نمیخواهد صرفا به این واقعیت بدیهی اشاره کند که رسول الله ص در میان آنها است؛ زیرا این امری است که با چشم میدیدهاند و نیاز به گفتن نداشته است؛
بلکه مقصود از اینکه تاکید میکند که این را بدانید، این است که:
🔹الف. توجه کنید که این کسی که میان شماست، رسول الله است نه یک انسان عادی؛ پس بپرهیزید از اینکه بخواهید او را تکذیب کنید یا نزد او سخن باطلی بگویید؛ زیرا خداوند وی را از آن باخبر می کند و شما رسوا میشوید.
📚(مجمع البيان، ج9، ص199 )
🔹ب. مقدم داشتن خبر (فیکم) دلالت بر حصر دارد (یعنی فقط در میان شماست که رسول الله هست)؛ و این تعبیر اشاره به لازمه آن است؛ یعنی حالا که خداوند این اختصاص را برای شما فراهم کرده که فقط در میان شما رسول الله ص هست، پس شما هم لازم است مسیر رشد را در پیش گیرید و امور را به او برگردانید و از او اطاعت کنید نه اینکه بخواهید او از دلخواههای شما اطاعت کند
📚(الميزان، ج18، ص313 )
🔹ج. از اینکه خداوند وی را از کذب ولید آگاه ساخت، بدانید که او رسول الله است و این هم از معجزات اوست.
📚(به نقل از مجمع البيان، ج9، ص199 )
🔹د. مقدم داشتن خبر [در اینجا لحن کلام را تند میکند و] از باب توبیخ برخی از آن مسلمانان است که (چنانکه از ادامه آیه برمیآید) با رای رسول الله ص مخالفت میکردند و میخواستند بر اساس خبر آن فاسق عمل کنند
📚(الكشاف، ج4، ص361 ).
🔹ه. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
2️⃣ «وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»
متناسب با اینکه مقصود از «کم: شما» چه باشد، این عبارت (در میان شماست رسول الله) ظرفیتهای معنایی متعددی پیدا میکند:
🔹الف. مقصود کسانی است که بر پیروی از خبر آن فاسق اصرار میکردند؛ که خداوند به آنان هشدار میدهد که این کسی که شما را از اعتماد به خبر وی بازمیدارد فرستاده خداست؛ پس از او اطاعت کنید نه اینکه بخواهید او از شما اطاعت کند.
🔹ب. مقصود جامعه مسلمانان آن روز است؛ اعم از آنان که بر پیروی از آن فاسق اصرار داشتند یا آنان که تابع رسول الله ص بودند؛ که در ادامه آیه، این «کم» خودش به دو دسته تقسیم میشود: یکی در «لو یطیعکم» که دسته اول است؛ و دیگری در «حبب الیکم» که دسته دوم است.
🔹ج. مقصود مطلق انسانهای معاصر پیامبرند که:
بخشی از آنها همین جامعه مسلماناناند که طبق توضیح بند ب، به دو دسته مذکور تقسیم میشوند؛
و بخشی هم انسانهای خارج از جامعه اسلامیاند؛ که به آنها تذکر می دهد که باورکنید اینکه در میان شماست رسول خداست،
حال یا با این مقدمه که این خبر دادن غیبی از کذب این فاسق، معجزهای برای اثبات صدق نبوت اوست (تدبر۱.ج)
یا از باب اینکه خداوند بر نبوت وی شهادت میدهد همانند آیات «لكِنِ اللَّهُ يَشْهَد بِما أنْزَلَ إِلَيْك أنْزَلَهُ بِعِلْمِه» (نساء/۱۶۶) و «وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» (رعد/۴۳).
🔹د. منظور مطلق مسلمانان است؛ چه در آن زمان و چه در زمانهای بعد؛ که بدانید اگر خداوند رسولش را به عنوان حجت در میان شما فرستاده است، پس او همواره در میان شماست؛ چه با زندگی جسمانی در میان شما باشد، و چه بدون این حیات جسمانی؛
و در این صورت، مفاد این آیه تذکر به اینکه با رحلت رسول الله ص ارتباط او با شما قطع نمیشود بلکه او شاهد برشماست؛ یعنی همان مطلبی که در جای دیگر بدان اشاره نموده است همچون: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ: بگو عمل کنید پس بعدش خداوند عمل شما را میبیند و نیز رسول او و آن مومنان [خاص]» (توبه/۱۰۵) یا «هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ: خداوند شما را پیش از این و در این مورد مسلمان نامید تا این رسول شاهد بر شما باشد» (حج/۷۸؛ و نیز بقره/143 ) یا و «إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَيْكُمْ: همانا ما رسول الله را به عنوان شاهدی بر شما فرستادیم» (مزمل/۱۵).
🔹د. منظور مطلق انسانهاست در همه زمانها؛ که رسول الله ص چون شهید و شاهد بر همه انسانها و همه امتهاست، پس در میان همه انسانها حضور داشته و دارد؛ چه آنان که بر دین اویند یا بر هر دین دیگری؛ و چه آنان که در زمان او بودند یا در هر زمان دیگری؛
یعنی همان مضمونی که در آیاتی دیگر این گونه بدان اشاره شدکه ما اساسا رسول الله ص را به عنوان شاهد فرستادهایم: «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِدا: همانا ما تو را به عنوان شاهد فرستادیم» (احزاب/۴۵؛ فتح/۸)؛
تا حدی که در قیامت ایشان به عنوان شاهد بر شاهدان همه امتها در عرصه حاضر میشود: «فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهيدا: و چگونه خواهد بود هنگامی که از هر امتی شاهدی بیاوریم و تو را بر اینان شاهد بیاوریم» (نساء/۴۱) و «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ في كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهيداً عَلى هؤُلاءِ: روزی که از هر امتی شاهدی بر آنان برمیانگیزانیم و تو را به عنوان شاهدی بر آنان میآوریم» (نحل/۸۹)
💢تبصره
اینکه رسول الله ص در میان ما هم هست منافاتی ندارد با اینکه در برخی احادیث درباره سختیهایی که از نبود پیامبر ص و امام در عصر غیبت برای انسانها پیش میآمد سخن گفته شده ویا در برخی از ادعیه به پیشگاه خداوند شکوه میکنیم از نبود رسول الله ص در میانمان (مثلا احادیث بند ۲)
زیرا بود یا نبود او از منظرهای گوناگون مورد توجه است:
از این منظر که او شاهد بر ماست و لذا باید از او اطاعت کنیم، او در میان ما هست؛
اما از این منظر که چون افق فهم و حیات دنیوی اغلب ما افق پایینی است و نمیتوانیم حضور ایشان در میان خود را درک کنیم و با ایشان مسائلمان در میان بگذاریم و پاسخی از ایشان دریافت کنیم فقدان او را در میان خود احساس میکنیم و از این گلایه داریم.
بدین ترتیب چهبسا بتوان گفت که همان گونه که ترس از عدل خداوند در واقع ترس از اعمال ناشایست خودمان است، گلایه از فقدان نبی اکرم ص نیز در واقع گلایه از خودمان است که چرا این اندازه کمظرفیت هستیم که وقتی مدت زمان حضور جسمانی پیامبر ص و اهل بیت در میانمان تمام میشود با اینکه ایشان شاهد بر ما هستند نمیتوانیم با ایشان ارتباط برقرار کنیم.
@yekaye
#حجرات_7
.
3️⃣«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فیكُمْ رَسُولَ اللَّهِ»
حضور رسول الله ص در میان امت که مقدمهای برای شاهد بودن اوست (و مراتب مختلف آن ذیل تدبر قبل بیان شد) دو گونه تصویر دارد:
یکی اینکه خود او شخصا بر تمام امتها شاهد باشد؛
و دوم اینکه افرادی که او به عنوان جانشین خود معرفی کرده از طرف او شاهد بر مردم باشند (حدیث۱)؛
و این دو معنا با هم منافاتی ندارد و هردو میتواند با هم واقع شود؛
در واقع،
اینکه زمین هیچگاه خالی از حجت نیست و حجت خدا همواره در میان ما انسانها حاضر است، تعبیر دیگری است از همین مضمون که بدانید که در میان شماست آنکه رسالت الهی را برعهده دارد.
@yekaye
#حجرات_7
.
4️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
میدانیم که اطاعت را همواره برای پیروی کردن کسی که مادون است از مافوق به کار میرند؛ و در مورد دو نفر که همعرض هماند از تعابیری مانند موافقت و قبول کردن و ... استفاده میشود؛
پس چرا با اینکه مرتبه پیامبر بالاتر از مردم است، چرا از تعبیر «یطیعکم» استفاده کرد؟
🔹الف. این کاربرد مجازی است و مقصود همان موافقت رسول الله ص با درخواست آنان است.
📚(التبيان في تفسير القرآن، ج9، ص345 )
🔹ب. در واقع نشان میدهد که مردم با اصرارهای اینچنینی بر مواضع خود، عملا با ایشان طوری رفتار میکنند که گویی «رسول الله ص زیردست آنان است و او باید نظر آنها را عمل کند نه اینکه آنها نظر وی را»!
این همان تعبیری است که حضرت امیر ع اواخر حکومتشان با گلایه فرمود: «دیروز من امیر بودم و امروز من زیر فرمان شما شدهام» (حدیث۸)
🔹ج. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
5️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
با توجه به اینکه این آیه ناظر به عمل آن فاسق بود که تمام شد و میدانیم در این ماجرا رسول الله ص از نظر کسانی که بر پیروی از آن فاسق اصرار داشتند پیروی نکرد، چرا نفرمود: «لو اطاعکم: اگر از شما اطاعت میکرد ...» و از تعبیر مضارع «لو یطیعکم: اگر اطاعت کند...» استفاده کرد؟
🔹الف. چهبسا میخواهد نشان دهد که آنان قصد به استمرار چنین رویهای داشتند؛ و خداوند نمیخواهد این بار را هشدار دهد، بلکه می خواهد باب این رویه و مطالبه از پیامبر ص را ببندد
📚(اقتباس از الكشاف، ج4، ص361 )
🔹ب. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
6️⃣«لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
اگر دقت کنید اغلب مترجمان عبارت «کثیر من الأمر» را به «بسیاری از امور» تعبیر میکنند و غالبا هم بعد از ترکیب «کثیر من» کلمه جمع (مثلا: كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنين، نمل/۱۵؛ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون، حدید/۲۶ و ۲۷) یا اسم جمع (كَثيرٌ مِنَ النَّاس؛ حج/۱۸) میآید؛
چرا در اینجا فرمود «کثیر من الامر» و نفرمود «کثیر من الأمور»؟
🔹الف. چهبسا «أمر» اسم جنس باشد که در معنایش تمام افراد امر را شامل میشود، شبیه «نجوا» در آیه «لا خَيْرَ في كَثيرٍ مِنْ نَجْواهُم» (نساء/۱۱۴).
🔹ب. به نظر میرسد «أمر» در اینجا همان امر حکومتداری باشد؛ چنانکه در موارد متعددی این کلمه ناظر به امر حکومت به کار رفته است مانند کاربرد آن در «أُولِي الْأَمْر» (نساء/۵۹ و ۸۳) یا در «شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر» (آل عمران/۱۵۹) یا «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُم» (شوری/۳۸).
🔹ج. ...
✅تبصره
حتی اگر گزینه الف درست باشد ظاهرا اینکه گزینه ب در اینجا صادق است جای تردید ندارد، بویژه که مسالهای هم که ناظر به شأن نزول این آیه بیان شده کاملا ناظر به یک مسأله حکومتی بوده است.
با این حال جالب است که با اینکه با سرپیچی از دستور پیامبر ص در جانشینی حضرت امیر ع امت اسلام این اندازه به زحمت و دردسر افتادند باز عدهای اصرار دارند که امر حکومت امری است که باید بر اساس رای و نظر مردم باشد و نظر پیامبر ص در این زمینه حداکثر یک نظر مشورتی است که مسلمانان مجاز بودند که بدان عمل نکنند!
شاید از این روست که مطابق با خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مدینه، اگر مردم از همان ابتدا زمام حکومت را به دست امیرالمومنین ع میدادند قافله جامعه را چنان حرکت میداد که زندگی و هدایت بیدردسری برای همگان رقم خورد (بلاغات النساء، ص33؛ السقيفة و فدك، ص118؛ معاني الأخبار، ص355 ) و مطابق با معارف اهل بیت، پس از آن انحرافی که رخ داد، تنها حکومتی که واقعا عدل و قسط را در میان مردم محقق خواهد ساخت و همه در آن زندگی بسیار راحت و بیدردسری خواهند داشت حکومت حضرت مهدی ع است که پیامبر اکرم به تعیین الهی او را امام این امت قرار داده است.
@yekaye
#حجرات_7
.
7️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
چرا تعبیر «کثیر من الأمر» آورد نه «کل الأمور»؟
🔹الف. چهبسا میخواهد نشان دهد که بالاخره پیامبر ص گاه با مردم مشورت میکند و بر اساس نظر آنان عمل میکند؛ و این گونه نیست که بر اساس نظر مردم عمل کردن همواره مایه سختی باشد (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102 )
بلکه در جایی مایه سختی است که نظر و رای مردم خلاف نظر رسول الله ص باشد؛ و مردم بخواهند به نظر خودشان عمل شود.
🔹ب. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
8️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
فخر رازی توضیح داده که در این آيه تعبیر «لو یطیعکم: اگر از شما اطاعت کند» به معنای «لایطیعکم: از شما اطاعت نمیکند» است؛ و علت اینکه این را به صورت «لا یطیعکم» نیاورد آن است که این اطاعت نکردن پیامبر ص از مردم را همراه با دلیلش بیان کرده است؛ چنانکه در بسیاری از موارد دیگر هم جمله شرطیه در مقام بیان «امتناع شرط به خاطر امتناع جزای شرط» است؛ مانند اینکه فرمود: «لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا: اگر در زمین و آسمان غیر از الله، خدایی باشد، آن دو دچار فساد میشدند» (أنبياء/22)؛ یا فرمود: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً: اگر قرآن از جانب غیرخدا بود، در آن اختلاف فراوانی مییافتند» (نساء/82). در اینجا هم فرمود اگر از شما اطاعت کند به سختی میافتید؛ و در جای دیگر هم فرموده بود که به سختی افتادن شما برای رسول الله ص خیلی ناراحتکننده است و راضی نمیشود به سختی بیفتید: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيم» (توبه/۱۲۸).
📚مفاتیح الغیب، ج28، ص101-102
✳️تبصره
آیا اگر این تعابیر وی درست است – که درست است- و پیامبر ص بنا نداشته که در امری که مایه سختی مردم شود کار را به مردم واگذار کند و از نظر آنان پیروی نماید،
آیا پیامبر ص با اینکه بوضوح میدانست که سپردن کار حکومت به خود مردم و رها کردنشان چقدر آنان را به سختی میاندازد (تا حدی که بعد از فاصله اندکی زمینه آن شد که بنیامیه و سپس بنیعباس بر جان و مال مردم مسلط شوند و آن همه مشقت و سختی را بر امت اسلام تحمیل کنند) کار حکومت را به خود مردم واگذار کرد و نظری که درباره جانشینی امیرمومنان داده صرفا یک نظر مشورتی بوده که تخطی از آن اشکالی ندارد؟!
@yekaye
#حجرات_7
.
9️⃣«لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
▪️چنانکه در نکات ادبی اشاره شد فعل «عنت»:
➖هم به معنای به سختی و هلاکت افتادن به کار رفته [مانند «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا یأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ» (نساء/118) یا « لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ» (توبه/128)] و؛
➖هم به معنای ابتلای به گناه و مرتکب گناه شدن [مانند «وَ مَنْ لَمْ یسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أَنْ ینْكِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَكَتْ أَیمانُكُمْ مِنْ فَتَیاتِكُمُ الْمُؤْمِناتِ ... ذلِكَ لِمَنْ خَشِی الْعَنَتَ مِنْكُمْ» (نساء/25)]؛
▪️و در این آیه نیز:
➖برخی آن را به معنای سختی و مشقت و هلاکت دانستهاند
📚(الميزان، ج18، ص313)،
که در همین فضا برخی آن را به معنای اینکه همدیگر را به سختی و مشقت خواهید انداخت دانستهاند
📚ابن جریج؛ به نقل الدر المنثور، ج6، ص89
➖برخی به معنای «به گناه افتادن»
📚تفسیر مقاتل بن سلیمان؛ ج4، ص93
➖برخی نیز هردو معنا را برای این آیه برشمردهاند
📚مجمع البيان، ج9، ص199
@yekaye
#حجرات_7
.
🔟 «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ»
میفرماید «اگر پیامبر خدا از شما پیروی کند خودتان به زحمت میافتید.» چرا چنین است؟
🔹الف. چون شما بر اساس اطلاعات ظاهریای که دارید نظر میدهید و خداوند در جای دیگر فرمود که دلخواههای شما لزوما به نفع شما نیست و نفع حقیقیتان را خداوند میداند ولی شما نمیدانید: «عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون» (بقره/۲۱۶)؛ اما او چون رسول خداوند و متصل به عالم غیب است و همه لوازم امور را میبیند لذا همواره بهترین راهحل را پیشنهاد میدهد؛ پس اطاعت از او به نفع شما تمام میشود اما اطاعت او از شما به ضرر ما خواهد شد.
🔹ب. چون نظرات شما در بسیاری از او قات بر اساس دلخواههای شخصی است که منفعت شخصی و جناحی خود را در نظر میگیرید؛ و رعایت منافع شخصی و جناحی، حتی اگر در کوتاهمدت به نفع آن شخص و جناح تمام شود، در درازمدت رویههای غلطی را تثبیت میکند که نهایتا به ضرر همان شخص و جناح هم تمام خواهد شد؛ در حالی که او مصلحت کل جامعه را در نظر میگیرد و حتی اگر در کوتاه مدت به ضرر شخص یا جناحی باشد با برقراری وضع مطلوب در کل جامعه، در نهایت به نفع همانها هم خواهد بود.
🔹ج. ...
📜حکایت
این مضمون از قول بسیاری از صحابه (مانند ابوسعید خدری) و تابعین (مانند قتاده) نقل شده است که این آیه را میخواندند و میگفتند: آن پیامبرتان بود که به او وحی میشد و آن اصحابش بودند که آن قدر بهتر از شما بودند؛ با این حال اگر پیامبر ص از آن اصحاب پیروی میکرد به مشقت و زحمت میافتادند؛ خدا به دادتان برسد که حالا که پیامبر در میانتان نیست و شما هم به خوبی آن اصحابش نیستید که چه حال و روزی خواهید داشت؟!
📚(الدر المنثور، ج6، ص89 )
@yekaye
#حجرات_7
.
1️⃣1️⃣ «لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»
ابتدا فرمود اگر رسول الله ص از شما اطاعت کند به سختی و دردسر میافتید؛ سپس فرمود: ولیکن خداوند ایمان را محبوب دلهای شما کرد و... . چه ارتباطی بین این این دو فراز از آیه هست و چرا با لکن شروع کرد؟
تعبیر «ولکن خداوند ...» استدراک و جبرانی است بر آنچه در جمله قبل بود؛ یعنی آنان مشرف بر هلاکت بودند و خداوند با این نعمت که ایمان را محبوب دلهایشان قرار داده این را جبران کرده است.
📚الميزان، ج18، ص313
بسیاری از مفسران شیعه و سنی توضیح دادهاند اینکه فرمود «اگر در بسیاری از آن امور از شما فرمان برد، قطعا [خودتان] به دردسر میافتید» اشعار دارد به اینکه گروهی از مسلمانان بر قبول خبر آن فاسق که در آيه قبل اشاره شد اصرار داشتند؛
و اینکه در ادامه فرمود «ولکن ...» نشان میدهد که گروه دیگری هم بودهاند که چنین نبودهاند
📚مثلا الميزان، ج18، ص314 ؛ الكشاف، ج4، ص361
💢در واقع این آیه با آوردن تعبیر «ولکن» بخوبی نشان از وجود دو گروه در میان اصحاب پیامبر ص دارد:
➖ گروهی که براحتی در برابر سخنان پیامبر ص میایستادند و اصرار داشتند پیامبر ص نظر آنان را اجرا کند؛ و
➖گروهی که در مقابل سخنان ایشان خاضع و مطیع بودند؛ و بر این اساس «اولئک هم الراشدون» اشاره به این است که تنها یکی از این دو گروه از مسلمانان (این گروه دوم) واقعا در مسیر رشد قرار دارند.
📜نکته تاریخی📜
برای بسیاری از مسلمانان باور وقوع #رزیة_یوم_الخمیس بسیار سخت است:
درگیریای که در آخرین پنجشنبه حیات پیامبر ص در محضر ایشان رخ داد و عدهای نگذاشتند ایشان آن وصیتی را بنویسند که به تعبیر خودشان اگر آن را مینوشتند -و مردم بدان عمل میکردند- امت بعد از ایشان هیچگاه گمراه نمیشد؛
واقعهای که در معتبرترین کتب اهل سنت (صحیح بخاری، ج۱، ص۳۰ ؛ ج۲، ص ۵۹۲ و ۶۱۹ و ۸۸۷؛ ج۳، ص۱۱۷۷ و ۱۴۸۶) و شیعه (كتاب سليم بن قيس، ج2، ص794 ؛ الغيبة للنعماني، ص81 ؛ الإرشاد، ج1، ص184 ) روایت شده است.
🤔اما در این آیه بخوبی از وجود دو گروهی که عدهای براحتی با رسول الله مخالفت میکنند و عدهای تسلیم وی هستند سخن گفته؛ که وجود این دو عده در میان اصحاب رسول الله ص و اینکه فقط یکی از آنان رشدیافتهاند بخوبی نشان میدهد وقوع چنان واقعهای چندان عجیب نیست.
@yekaye
#حجرات_7
.
2️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ ... وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ ...»
این آیه به صراحت میفرماید که خداوند ایمان را محبوب شما قرار داد و کفر را ناپسندتان.
📝نکته کلامی: نزاع #جبر و #اختیار
جالب اینجاست که از همین تعبیر واحد
▪️برخی برداشت جبر کردهاند، با این بیان که: خداوند است که ایمان را در دلها قرار میدهد و افراد نقشی ندارند
📚(مثلا الجامع لأحكام القرآن (قرطبی)، ج16، ص314 )؛
▪️و برخی هم آن را نافی جبر دانستهاند، بدین بیان که چون خدا ایمان را محبوب و کفر را مکروه قرار داده (که قرار دادنش هم بدین صورت است که برای اولی برهان قرار داده و وعده به ثواب داده؛ و خلاف این را در مورد دومی)، معلوم است که خودش آنچه را دوست ندارد محبوب نمیگرداند و آنچه را ناخوشایند نمیدارد مکروه نمیگرداند [به عبارت دیگر، اینکه خدا چیزی را محبوب قرار داده اما عدهای خلاف آن محبوب را برمیگزینند نشان میدهد که جبر در کار نیست]؛ و نیز همین که ایمان را محبوب قرار داد نشاندهنده لطف اوست؛ پس معلوم میشود قاعده لطف برقرار است
📚(مجمع البيان، ج9، ص199-200 ).
به تعبیر دیگر، این محبوب و ناپسند قرار دادن صرفا لطف و امدادی در حق آنهاست نه اینکه کار را از وضعیت اختیاری درآورد؛ زیرا لسان آیه لسان مدح است؛ و اگر خداوند به اجبار این کار را برایشان کرده بود جای مدح نبود
📚(الكشاف، ج4، ص362 )
💢واضح است که آیه در مقام بحث اثبات جبر یا انکار آن نیست؛ اما بیان آیه طوری است که طرفین آن را شاهدی بر مدعای خود قلمداد کردهاند.
نکته در این است که آیه صرفا بیان میکند که خداوند ایمان را محبوب شما و کفر را مکروه شما قرار داد؛ و از اینکه خداوند در خصوص انسان کاری را انجام داده، نمیشود نتیجه گرفت که اختیار را سلب کرده است. در واقع، با توجه توحید افعالی، آیه بیان میکند که همه امور از جمله محبتِ ایمان و کراهت از کفر و فسوق و عصیان را خداوند در عالم قرار داده است.
🤔به تعبیر دیگر، اگرچه ایمان آوردن امری اختیاری است (و از همین روست که بدان دستور داده شده، و مدح و ثواب بر آن مترتب میشود؛ حدیث۱۶.الف)، اما قبول اختیاری بودن امری، به معنای «تفویضِ» آن امر (واگذاری صفر تا صد آن به انسان) نیست که انسان همهکارهی آن باشد (حدیث۱۶.ب)؛ بلکه همین امر اختیاری (همچون تمام امور اختیاری) در یک نظامی عمل میکند که اگر تمام مولفههای آن نظام هماهنگ نباشد خروجیِ این امر حاصل نمیشود؛ وشاید از این روست که در احادیث، خروجی داشتن اعمال اختیاری انسان را مدیون تلفیق قَدَر و عمل معرفی کردهاند (حدیث۱۴).
@yekaye
#حجرات_7
.
3️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ»
محبوب قرار دادن ایمان چه تفاوتی با زینت دادن آن در دل دارد و چرا بعد از اولی به دومی اشاره کرد؟
🔹الف. چهبسا اشاره به رابطهای دوسویه بین دل و ایمان است: از سویی دل میل به ایمان دارد و با رسیدن به آن، به دلخواه عمیق خویش دست مییابد؛ از سوی دیگر ایمان زینتبخش دل است و مایه جلوهگری زیباتر دل میشود.
🔹ب. برخی از امور بهخودی خود زیبا و دوستداشتنی هستند؛ اما برخی از امور بتنهایی زیباییای ندارند و تنها وقتی در نسبت خاصی با امر دیگری قرار میگیرند زینت آن میشوند (مانند «سرمه» که تنها اگر در چشم نهاده شود زینت است). چهبسا آوردن این دو فراز در کنار هم میخواهد نشان دهد ایمان هردو ویژگی را دارد: فراز اول، اشاره دارد به جلوهای که ایمان بهخودی خود دارد، که انسان را به سوی خود جذب میکند؛ و فراز دوم اشاره دارد به جلوهای که ایمان در دل پیدا میکند؛ که وقتی در قلب قرار میگیرد مایه زینت آن میشود.
🔹ج. چهبسا فراز اول اشاره به حدوث ایمان در دل است، و فراز دوم اشاره به امری که موجب بقای ایمان در دل میشود. یعنی ممکن است چیزی وارد دل شود اما بعد از مدتی دلزدگی از آن حاصل شود؛ اما ایمان هرچه در دل بماند جذابتر میشود زیرا که خداوند آن را در دل زینت داده است (مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102 ).
(این معنا در صورتی که فعل «زیّن» با حرف «ل» میآمد، چهبسا بهترین احتمال برای این آیه میبود؛ اما با حرف «فی» هم میتواند درست باشد).
🔹د. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
4️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ»
چرا در مقام محبوب و خوشایند قرار دادن، فقط از ایمان سخن گفت، اما در مقام مکروه و ناپسند گرداندن، سه گزینه کفر و فسوق و عصیان را برشمرد و چرا در مقابل ایمان، به سه گزینه کفر و فسوق و عصیان اشاره کرد؟
🔹الف. تقابل «کفر» و «ایمان» در آیات قرآن امری بسیار واضح است؛ و چهبسا این نحوه تقابل در این آیه نشاندهنده آن است که نباید فقط «کفر» را در مقابل «ایمان» دید؛ بلکه همان طور که کفر در مقابل ایمان است، فسوق و عصیان هم در مقابل ایمان است؛ از این رو، در ادبیات قرآن، تعبیر «مومن فاسق» و «مومن عاصی» همانقدر پارادوکسیکال است که تعبیر «مومن کافر»!
✳️تبصره
در قرآن کریم علاوه بر اینکه کفر را مکرر در مقابل ایمان قرار داده، در جایی «فاسق» را هم نقطه مقابل «مومن» معرفی کرده است: «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» (سجده/18)؛ اما موردی که صریحا عصیان را بتنهایی مقابل ایمان قرار داده باشد یافت نشد؛ هرچند این مضمون در احادیث فراوانی یافت میشود و شاید واضحترین مصداق آن در احادیث، این حدیث نبوی است که بیان میدارد کسی که مرتکب عصیان میشود، در حال انجام این گناهان روح ایمان از وجودش رخت بربسته است؛ مثلا: «لَا يَزْنِي الزَّانِي حِينَ يَزْنِي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يَسْرِقُ السَّارِقُ حِينَ يَسْرِقُ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَإِنَّهُ إِذَا فَعَلَ ذَلِكَ خُلِعَ عَنْهُ الْإِيمَانُ كَخَلْعِ الْقَمِيص: زناکار زنا نمی کند در حالی که مومن است؛ و ددزد دزدی نمیکند در حالی که مومن است؛ وقتی وی چنان میکند ایمان از او جدا میشود همانند بیرون آمدن لباس»
📚کافی، ج۲، ص۳۲
🔹ب. این سه نقطه مقابل ایمان کامل است؛ زیرا –بر طبق احادیث - ایمان تصدیق به دل و اقرار به زبان و عمل با ارکان است؛ و کفر که انکار دین حق است نقطه مقابل اولی است؛ و فسوق (که در بسیاری از روایات به معنای «کذب» دانسته شده) نقطه مقابل دومی است که ناظر به زبان است، و عصیان که تخلف در اعمال است، نقطه مقابل سومی است
📚مفاتیح الغیب (فخر رازی)، ج28، ص102-103
🔹ج. این سه به ترتیب نقطه مقابل ایمان کامل است، اما با این بیان که کفر همان خروج کاملا آشکار از ایمان است؛ فسوق ارتکاب گناهان کبیره است؛ و عصیان ارتکاب گناهان صغیره.
📚به نقل از مفاتیح الغیب، ج28، ص103
🔹د. کفر نقطه مقابل ایمان است؛ و آن دوتای دیگر از توابع کفر است؛ آنگاه در فرق فسوق و عصیان، برخی گفتهاند فسوق خارج شدن از طاعت به سمت معصیت است، اما عصیان خود معصیت است؛ و برخی هم گفتهاند فسوق درغگویی است و عصیان سایر معصیتها
📚الميزان، ج18، ص313
🔹ه. این تعبیر ایمان در برابر کفر و فسوق و عصیان، طبق احادیث راسخون در علم، یک معنای تاویلیای هم دارد؛ و آن اشاره است به چهار نفری که به عنوان خلفای راشدین در میان مسلمانان معروف شدند: «ایمان» اشاره است به امیرالمومنین ع، و «کفر» و «فسوق» و «عصیان» به ترتیب اشاره است به آن سه نفر که قبل از وی خلافت را غصب کردند (احادیث۱۲ و ۱۳) و در این فضا «اولئک» هم ائمه اطهار میباشد (احادیث۲۳ تا ۲۶)؛ یعنی این آیه میفرماید از میان آنان که شما خلفای راشدین میخوانید فقط علی ع ایمان بود و سه نفر دیگر، حقیقتا نه «راشدون»، بلکه تجسم کفر و فسوق و عصیاناند: اولی و دومی که نقشی اساسی در ممانعت از اجرای حکم الهی نصب امیرالمومنین ع انجام دادند به دلالتِ آیات «وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ» (مائده/۴۴) و «وَ مَنْ لَمْ یحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (مائده/۴۷) مصداق کافر و فاسقند؛ و سومی هم که به خاطر گناهان و عصیانهایش توسط خود مسلمانان به قتل رسید مصداق عصیان است؛ و راشدون حقیقی همان ائمه دوازدهگانهای هستند که رسول الله ص ایشان را به عنوان خلفای راشد پس از خویش معرفی فرمود.
📚الهدایا لشیعة أئمة الهدی (شرح أصول الكافی للمجذوب التبریزی)، ج1، ص112-113
🔹و. ...
@yekaye
#حجرات_7
.
5️⃣1️⃣ «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیكُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَیكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ»
💢چرا در جانب ایجابی فقط سخن از ایمان به میان آورد (در حالی که قرآن کریم غالبا ایمان را همراه با عمل صالح مطرح میکند)، ولی در جانب سلبی، در کنار کفر، از مقام عمل هم سخن گفت؛
💢و نیز چرا در اینجا به یکی بسنده نکرد و هم از فسوق و هم از عصیان سخن گفت؟
اگر از تعبیر علامه طباطبایی استفاده کنیم که فرمود «فسوق خارج شدن از طاعت به سمت معصیت است، اما عصیان خود معصیت است» (الميزان، ج18، ص313)
شاید بدین جهت است که دو تعبیر «فسوق» و «عصیان» عملا دلالت بر دو انحراف مربوط به بعد ایجابی و سلبی دارد.
به تعبیر دیگر #فسوق - طبق لغت- خروج از حالت اصلیای است که شیء را در معرض ضرر قرار میدهد؛ یعنی فسوق عبور کردن از حد و مرزهای ایمان است؛ فسوق آنجاست که شخص مرتکب #نبایدها میشود (چنانکه گناهانی از جنس دروغگویی و فحشا مثالهای بارز فسوق هستند)؛
اما #عصیان تن دادن به کفر و سرپیچی کردن و شانه خالی کردن از انجام وظیفه است و جایی است که شخص #بایدها را زیر پا میگذارد (چنانکه گناهانی مانند نماز نخواندن و روزه نگرفتن و پرداخت نکردن واجبات مالی همچون خمس و زکات، مثالهای بارز عصیان هستند).
با این مقدمه،
فسوق جایی است که ایمان در مقام عمل رعایت نشود؛ و
عصیان جایی است که کفر در مقام عمل اجرا شود؛
پس به یک معنا مقام عمل را هم در بعد ایجابی (ایمان) و هم در بعد سلبی (کفر) جدی گرفت.
آنگاه در برابر این سوال که چرا اینها را دو به دو ذکر نکرد (یعنی بعد عملی مربوط به ایمان را در کنار ایمان نیاورد، و هردو را در کنار کفر آورد)
شاید بتوان گفت که چون خداوند از همان ابتدا فطرت پاکی به ما عنایت کرده (فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛ روم/۳۰) که ما تنها وظیفهای که داریم این است که این فطرت را پک و دستنخورده تحویل او دهیم: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم» (شعراء/۸۹).
پس در جانب ایجابی تنها و تنها چیزی که دستمایه رشد ماست ایمان آوردن است؛ یعنی باور کردن به اینکه خداوند چنین فطرتی داده و ما همین که آن را سالم و بدون دخل و تصرف تحویلش دهیم کافی است؛
پس همه اعمالی که وظیفه ماست، اگرچه در یک نگاه ابتدایی به دو دسته اعمال صالح و فاسد (که عدم ارتکاب اولی، عصیان؛ و ارتکاب دومی، فسوق است) تقسیم میشود؛ اما در یک نگاه عمیقتر، همه اینها در جانب سلبی است؛ یعنی همه اعمال برای این است که یا از حدو مرز ایمان خارج نشویم ( فسوق) یا اینکه به اقتضائات کفر عمل نکنیم ( عصیان).
چیزی که میتواند موید این برداشت باشد این است که قرآن کریم اگرچه بارها بر اهمیت عمل صالح در سعادت آدمی اصرار داشته؛ اما وقتی سخن به برترین انسانهای عالَم میرسد از آنان با وصف «مخلَصین: خالصشدگان» (نه مخلِصین و کسانی که خودشان دارند خویش را خالص میکنند) یاد میکند و تصریح میکند که اگر اینان به جایی رسیدهاند به خاطر این خالص شدن الهی است نه به خاطر عملشان: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۳۹-۴۰)؛ وگرنه هرکسی که مخلص نشده نباشد (یعنی همچنان به عمل خویش تکیه کند) مایه عبرت سایرین خواهد بود: «فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُنْذَرين؛ إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين» (صافات/۷۳-۷۴)؛
و خداوند در قرآن به صراحت فرمود که فقط به فضل و رحمت خدا دلخوش باشید نه به عمل خودتان: « قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون» (یونس/۵۸) که اگر به عمل خودتان باشد هیچکدام شما تا ابد پاک نخواهد شد: «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاء» (نور/۲۱).
@yekaye
👇ادامه مطلب👈
https://eitaa.com/yekaye/9546