👈 #مگه_می_ترسی ؟ 👉
✅
💫
🔵 عملیات #والفجر_سه بود. #حاجی می خواست از خط بازدید کند، می گفت: «باید خودم از نزدیک در جریان عملیات قرار بگیرم تا بتونم وضعیت رو بهتر کنترل و هدایت کنم.»
به طرف خط در حال حرکت بودیم. همین طور که می رفتیم، یک هواپیمای عراقی بالای سرمان ظاهر شد. مانده بودم چه کنم، دستپاچه شده بودم. هواپیما بالای سرِ ما ویراژ می داد. در این حین، چشمم به سنگ بزرگی که کنار جاده بود، افتاد. سریع زدم روی ترمز تا برویم و آن سنگ را پناه خود قرار دهیم.
حاجی پرسید: «چرا وایستادی؟»
گفتم: «مگه هواپیما رو نمی بینی #حاجی ؟ عراقیه!»
گفت: «خُب باشه. مگه می ترسی؟»
گفتم: «الآنه که ما رو بزنه. خیلی پایین پرواز می کنه.»
با همان آرامش قبلی اش گفت: «لا حول و لا قوة الّا بالله، به حرکتت ادامه بده.»
مجبور بودم که اطاعت کنم.
#هواپیما شروع کرد به تیراندازی. چند تیر هم به عقب وانت خورد و آن را سوراخ کرد. نگاهی به #حاجی انداختم، دیدم آرام و بی خیال نشسته و هیچ استرسی در چهره اش مشاهده نمی شود. من هم از آن اتکا به خدای بسیار زیادی که داشت، #روحیه گرفتم و به راهم ادامه دادم.
📷 اطلاعات عکس: جبهه غرب - #پنجوین - پاییز ۱۳۶۲
📚 منبع: کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، به روایت «ابراهیم سنجری»
#سردار_سرلشکر_پاسدار_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
💠 همه چیز را از حاج_احمد یاد گرفتم!
🌷شهید دستواره، از ارادت و دلدادگی خود نسبت به احمد متوسلیان میگوید:
🌴سید محمدرضا دستواره هستم و طبق اطلاعات شناسنامه ای، سال 1338 در محلۀ علیآباد تهران یا همان "گود" به دنیا آمدم. تا اخذ دیپلم متوسطه ادامه تحصیل دادم و بعد هم وارد مبارزات_سیاسی شدم. روز چهارم آبان 1357 در حال توزیع اعلامیه های امام توسط مأمورین ساواک بازداشت شدم و بعد از چند ساعت بازداشت، آزادم کردند.
🌻بعد از پیروزی انقلاب در 12 آبان سال 58 وارد سپاه شدم و از دی ماه همان سال به مناطق_آشوب_زده غرب کشور اعزام شدم که این مقطع، نقطه عطف زندگی من است. چون در این مأموریت با حاج_احمد متوسلیان آشنا شدم.
🌸 همان طور که بارها و در همه جا گفته ام، من از یک محیط فاسد بلند شده ام. اگر انقلاب نبود، سرنوشت من معلوم نبود چه می شد. حتی وقتی توی سپاه آمدم، باز سرنوشت من معلوم نبود، چون امکان داشت آدمی بشوم که سپاهیگری را به عنوان یک شغل انتخاب کرده باشم و یک اسلحه روی دوش خود بیندازم و پُست بدهم و سر برج بروم و حقوقام را بگیرم.
🍀من نمی خواهم از حاج احمد بُت بسازم؛ اما آدمی به اسم حاج احمد بر سر راه من قرار گرفت و وسیله ای شد تا من این جوری که الآن هستم بشوم و نخواهم به سپاهیگری به چشم یک شغل نگاه کنم. حاج احمد استاد من است. او مرا بار آورده! همه چیز را او به من آموخته. این حرف شعار نیست. وااله حرف قلب من است، ولو این که پایبندی به این مطلب، به اخراج من از سپاه منجر شود!
#حاج_احمد_متوسلیان
Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
اول فروردین ماه 96 ساعت 3عصر زنگ خانه بصدا درآمد مادرم آیفون را برداشت وگفت کیه شخصی گفت من قاسم هستم درب را باز کنید مادر فکر کرده بود یکی از اقوامش که اسمش قاسم است برای عید دیدنی آمده
در را بازکرده وسردار که تنها بودند خودشان تا دم درسالن که مادرم ایستاده جلو می آیند مادر که بدلیل نابینایی ایشان رانشناختند میپرسند کدام قاسم هستید؟ سردارخیلی عادی میگویند قاسم سلیمانی هستم تازه مادرم متوجه شده بود که سردار قاسم سلیمانی به دیدارش آمده است. مادر که ازخوشحالی بی اختیارشروع به گریه کردن میکند،میگوید باورنمیکنم شما اینجا چه میکنید؟ چراتنهایی؟ شما دشمن زیاد دارید؟ سردار که خودش هم اشک در چشمانش حلقه زده بود خیلی صمیمی و متواضعانه میگوید آرزو داشتم یکبار دیگر مادر شهید طالبی را ببینم ...
مادر بعد از آن دیدار کلی روحیه گرفت،خوشحال بود که سردار با آن همه کار و مشغله هنوز همرزمانش را فراموش نکرده است،خداوند همواره ایشان راحفظ کند.
راوی:خواهر شهید #حسین_طالبی
منبع:پیج شهدای تیکدر
Eitta.com/yousof_e_moghavemat
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
✍مرتضی عادت داشت روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی، با پای برهنه درصف اول عزاداران حسینی شرکت نماید.وقتی مصیبت امام حسین (ع) خوانده می شد، آن قدر گریه می کرد که از کثرت گریه چشم هایش قرمز می شد.تقریباً همه روزه بعد از نماز صبح، به عشق زیارت سیدالشهدا زیارت عاشورا را می خواند.
#شهید_مرتضی_جاویدی
#معروف_بہ_اشلو
#شهیدے_ڪہ_امام_خمینے_ره
#برپیشانیش_بوسہ_زد
#سالروز_شهادت🌷
📚 منبع: کتاب سیره شهیدان ، صفحه 125
Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 #به_روایت_همت 🌷
📣
🔊
📢
⚠ «فکر نکنید افرادی مثل
#خوارج ٬ دوران حکومت امام علی {ع}
الان در اطراف ما وجود ندارند
وجود دارند.
#خوارج چه کسانی بودند؟
#خوارج آمدند و ابتدا به #علی (علیه السلام) گفتند:
که #یا_علی (ع) ما با تو هستیم.
بعد همین ها از پشت به #علی (ع) ضربه زدند.
این نیست که ما هم در اطراف خودمان
چنین آدم هایی را نداشته باشیم!
الان هم مثل زمان حکومت حضرت علی {ع}
خوارجی هستند.» 👉
✅
↘
....
📷 منبع تصویر: سایت SarbandeSorkh.ir 📷
👈 منبع سخنرانی: سایت http://hezbollah110.blog.ir و کتاب «به روایت همت» ، صفحه ۲۵۳ ✅
⬅ اطلاعات عکس: فروردین ۱۳۶۲ ، جبهۀ جنوب ⏩
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘صحبت های شهید #حسن_باقری
در مورد نگاه آیندگان (یعنی نسل ما) به هشت سال #دفاع مقدس
☑️به بهانه سالگرد شهادت شهید باقری (نهم بهمن ماه)
Eitta.com/yousof_e_moghavemat
👈 #حیفه_شهید_نشیم 👉
✅
↘
همۀ فرماندهان در پایگاه #سپاه سوسنگرد جمع شده بودند. قبل از مصرف ناهار، برای گرفتن وضو به بیرون از ساختمان آمدم. وقتی آمادۀ وضو گرفتن شدم، #حسن را دیدم که وضو گرفته بود و داشت آستین پیراهنش را پایین می کشید.
باهم خوش و بشی کردیم. حسن با همان لهجۀ تهرانی گفت: «حاج آقا! چطوی؟» گفتم: «الحمدلله.» چهرۀ حسن طور دیگری شده بود. با همیشه فرق داشت.
او جلو آمد و با دست روی شانۀ من زد و بی مقدمه گفت: «آقای ناصری! حیفه تا زمانی که جنگ هست، ما #شهید نشیم، حیفه. کاری بکن که #شهید بشی.» گفتم: «حسن آقا! چه باید کرد؟»
گفت: «دو تا راه داره: یکی #خلوص و دیگری #تلاش_و_کوشش . اگه این دو تا رو خوب انجام بدیم، #شهید میشیم. بهت بگما، بعد از جنگ معلوم نیست سرنوشت ما چی میشه و عاقبتمون به کجا ختم میشه! بهترین عاقبتی که می تونیم به دست بیاریم، اینه که #شهید بشیم. در شرایط #شهادت ، همه چیز سعادته.»
بعد از این صحبت ها، گفت: «آقای ناصری! #التماس_دعا داریم. اگه زودتر از من #شهید شدی، #شفاعت منو هم بکن.»
نگاهی به چهره و سیمای او انداختم. اصلاً با روزهای دیگر تفاوت داشت. او پس از صرف ناهار و کمی استراحت، خداحافظی کرد و رفت.
بعد از رفتن او، نزد «[شهید] علی هاشمی» رفتم و به او گفتم: « #حسن چنین حرفهایی زد. چهره اش انگار پیام خاصی داشت. به نظرم به همین زودی ها #شهید میشه.» علی هاشمی گفت: «افرادی مثل #حسن باید #شهید بشن. این ها #لیاقت دارن و مزد لیاقت خودشونو می گیرن.» 🌸
✅
↘
🌷
👈 منبع: کتاب #من_اینجا_نمی_مانم ، خاطراتی از #شهید_حسن_باقری👉
.
.
.
#سالروز_شهادت : ۹ بهمن ۱۳۶۱ ، در حین شناسایی منطقه #فکه بر اثر اصابت ترکش های متعدد ناشی انفجار #خمپاره
.
.
.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#یاد_شهدا
#به_یاد_شهدا
#فرماندهان
#دفاع_مقدس
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat