eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌷🌹🌺🌷🌹🌺🌷🌹🌺🌷🌹🌺 لبخند بزن اینجا بوی می دهد! اینجا نمی دانم چگونه توصیفش کنم؟!! فقط آرامشش تمام شدنی نیست!!! 📷 - حوالی غروب جمعه ، ۲۴ اسفند ۱۳۹۷ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌸 🍃 ✅ 📚 «...همۀ ما، باید اتکال به خداوند داشته باشیم. این مغزهای پوسیدۀ ما؛ این عقل های ناتوان و ضعیف ما و آن کسانی که طرح می ریزند و نقشۀ عملیات را بر روی مالک ها ترسیم می کنند، از تضمین قطعی نتیجۀ عملیات، قاصرند و ناتوان. ...این که عملیات، سخت باشد یا پیروز، به دست ما نیست. دیدگاه و بضاعت ما، محدود و مادی است. آن چه در توان داریم، انجام می دهیم، لیکن بقیه اش با خداست. زیربنای جنگ ما، است. ما این جنگ را، با نثار خون پیش بردیم. ابزار مادی برای پیشبرد امر جنگ را به ما نمی فروشند. ناچاریم بسازیم و بسوزیم و با دست خالی و مردانه مبارزه کنیم. ناچاریم! 💫 ✔ 👈 منبع کپشن: کتاب ، صفحه ۷۰۵ - بیانات ، ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ ، حوالی غروب ، پادگان دوکوهه ، بعد از شش بار حملۀ ناکام برای بازکردن جادۀ طلائیه به نشوه در عملیات http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
📷 عکس کمتر دیده شده از #حاج_همت در #قلاجه - پاییز ۱۳۶۲ - عملیات #والفجر_چهار http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🍃 🌸 💫 ✅ 👈 خدایی بخونید کپشن ها رو! خیلی واسه نوشتنش زحمت کشیده میشه!!😞 👇 ↘ 🔶 حسین بهشتی؛ جانشین واحد مخابرات ۲۷ ؛ که طی عملیات، همراه فرماندهی لشکر هم بوده است، در بیان روحیات در نبرد ، به خصوص در جزیرۀ جنوبی مجنون می گوید: «...یکی از وقایع منحصر به فردی که واقعاً تا آن موقع از جنگ اتفاق نیافتاده بود، جنگیدن داخل بود. طی ، رزمنده هایی که وارد می شدند، چون هیچ عقبه و پشتیبانی نداشتند، تنها اتکایشان به خداوند متعال بود. این حالت جداافتادگی از پشتیبانی ها، حمایت ها، رفاقت ها و محرومیت از هر گونه امکانات مادی، بچه های داخل جزیره را به خدا نزدیک تر می کرد. احساس می کردیم وارد دنیای دیگری شده ایم که با دنیای بیرون از جزیره، زمین تا آسمان تفاوت دارد. البته این حالت در بیشتر نمایان بود. خُب؛ من به عنوان بی‌_سیم_‌چی فرماندهی لشکر، همه جا در کنار بودم. با کمال شگفتی، می دیدم که از آن همه تنهایی و غُربت، واقعاً لذت می بَرَد. در ذهن امثال من، این توهمات خطور می کرد که هر آن نیروهای دشمن وارد جزیره می شوند و همه ما را یا می کشند و یا به اسارت می برند؛ اما ، اصلاً چنین فکری در ذهنش نبود. این را ما از حرکات و تصمیم های او می فهمیدیم. تصمیم هایی که واقعاً بوی خون می دادند و از همان این مرد سرچشمه می گرفتند. با توجه به آن که نیرویی دور و برش نمانده بود، اما به همان چند نفر از مسئولین لشکر که در اطرافش مانده بودند، خیلی وابستگی پیدا کرده بود. به ، ، ، و از همۀ این ها بیشتر به . یادم هست یک روز، چند ساعتی بود که صدای مهتدی از پشت بیسیم ما شنیده نمی شد. که دستپاچه شده بود، به من گفت: «سریع را به گوش کن، ببین او کجاست؟ چرا با من حرف نمی زند؟ وقتی پشت بی سیم آمد، با لحنی پر از دلواپسی به او گفت: «کجایی برادر ؟ چرا اذیتمان می کنی؟» ✔ 📄 🌸 👈 منبع کپشن: کتاب خواندنی و باشکوه ، نوشته آقایان «گلعلی بابایی و حسین بهزاد» - صفحات ۷۱۸ و ۷۱۹ 🔶 🍃 ✅ ۲۷_محمد_رسول_الله http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌺 سردار عاشورایی خیبر فرماندۀ دلاور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌷 🌷 🔶 در آن لحظات سراسر سختی و دلهره، دریافت خبر می توانست به منزلۀ ضربه روحی بزرگ برای محسوب شود. جعفری؛ همرزم وفادار فرمانده ۲۷ ، واکنش نسبت به خبر را این گونه بازگو کرده است: «...صبح روز سه شنبه پانزدهم اسفند، وقتی برای سرکشی از نیروهای مستقر در خط ، به پَدِ شرقی رفت، بی صبرانه منتظر بود تا به قرارگاه برگردد. هرکس از خط برمی گشت، از او سراغ را می گرفت و می گفت: «چرا با من تماس نمی گیرد؟» هیچ کس هم جرأت نمی کرد تا خبر او را به بدهد. دست آخر، وقتی به گفتیم مجروح شده، باور نکرد و گفت: «اگر اکبر شده ، به من بگویید.» ناچار حقیقت ماجرا را به ایشان گفتیم. وقتی مطمئن شد شد، به بیرون قرارگاه رفت. صورتش را به سمت برگرداند و چند لحظه در سکوت به خیره شد، بعد فقط یک جمله به زبان آورد: ! من می دانستم اگر شرایط فراهم بود، برای معاون باوفای خودش، چه بسا چندین ساعت گریه می کرد، امّا...» ✍ بیخود نیست به ، میگن! حاجی ۸ تا گردان یعنی نزدیک به ۳۰۰۰ نفر برای باز کردن و همچنین حفظ خرج کرد و روز آخر به قول عزیز، با یه دسته نیرو ( ۴۰ نفر ) تو جزایر موند و مقاومت کرد و همچون حضرت علیه السلام مظلومانه و غریبانه، سر از تنش جدا شد و به رسید. 🚩 🚩.🚩 👈 مایه افتخار اسلام و قرآن و ایران : سردار_بی_سر 📑 منبع کپشن: کتاب خواندنی و ارزشمند ، نوشتۀ آقایان « گلعلی بابایی و حسین بهزاد» - صفحه ۷۲۱ و ۷۲۲ http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند به میزان عمل سنجیدند گفتند که گناه ما بسی هست بزرگ ما را به محبت علی بخشیدند http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
💧 💧 ✅ 🍃 ۹۷ «جعفر جهروتی زاده»؛ فرمانده گردان تخریب ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ضمن بازگویی خاطرات خود از ، در توصیف تکاپوهای برای حمایت از لشکرش می گوید: «...به همراه در سنگر فرماندهی لشکر ۸ نجف مستقر بودیم که خبر رسید درگیری نیروهای ما با دشمن در خط شدید شده. «مرتضی قربانی»؛ قائم مقام فرماندهی قرارگاه فرعی بدر، به گفت: هرکس را که به خط فرستاده ایم تا از آنجا خبری بیاورد، برنگشته است. گفت: مثل این که خدا ما را طلبیده. بعد هم سریع سوار ترک موتور معاون یکی از گردان های لشکر که در آنجا حاضر بود، شد و خودش را به خط رساند. من هم با چند دقیقه تأخیر، به دنبال وارد خط شدم. «عباس کریمی»؛ مسئول واحد اطلاعات-عملیات لشکر، فرماندهی نیروهای در خط را بر عهده داشت. در همان لحظات، بار دیگر میان بچه های ما و نیروهای دشمن درگیری شدیدی از سر گرفته شد. از یک طرف، هواپیماها و از طرف دیگر نیروهای پیاده و تانک های دشمن به نیروهای ما فشار وارد می کردند، تا خط را رها کنند. شرایط، شرایط سختی بود.بچه ها در حین درگیری، هایشان را به آب جزیره می زدند و از سر عطش و تشنگی، آب آلوده را می خوردند. این آب ها، آغشته بودند به جنازه هایی که در اطراف آب افتاده بودند. هیچ کس جرأت نداشت از سنگر بیرون برود و چند متر آن طرف تر، آب تمیز بردارد. این صحنه را که دید، خیلی ناراحت شد. های نیروها را جمع کرد و از سنگر بیرون زد. تکه ای از بدنۀ یک پل یونولیتیِ شکسته را پیش کشید و ها را روی آن چید. نزدیک ده قمقمه بود. بعد هم خودش روی بدنۀ شکسته پل رفت و زیر رگبار گلوله های دشمن، وارد آب شد و تا جایی پیش رفت که آب، زلال و صاف می شد. این کار ، به همۀ نیروهای داخل خط روحیه داد. وقتی بچه ها داشتند از ها ، آب تمیز می خوردند، خطاب به آنها گفت: «...نباید به این شاخ شکسته ها مهلت بدهیم؛ باید همه را از بین ببریم. هرکدام از شما که سرش را پایین بیاندازد و به سنگر پناه ببرد، دشمن روی او تسلط پیدا می کند، اما وقتی ما بایستیم و روی سر دشمن آتش بریزیم، یقین داشته باشید آنها هستند که سرشان را پایین می اندازند و سرِ ما ، بالا می ماند.» 👈 کپشن: کتاب ، صفحات ۷۲۳ و ۷۲۴ ☺️ عیدتون مبارک؛ سال خوبی داشته باشید🌷 ✅ 🍃 http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
🌺 سردار عاشورایی خیبر فرمانده دلاور و سلحشور ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) http://Eitta.com/yousof_e_moghavemat