eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
271 دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
📵 🚭 🌸 ✅ به فرمانده گردان ها خیلی اهمیت می داد، اما اگر هم کم کاری می شد، با آنها برخورد می کرد. می گفت: «شماها توی عملیات چشم های من و نمایندۀ من هستین. یعنی اگه دیدین چیزی شده و راهی نیست، باید سریع تصمیم بگیرین.» در بررسی عدم موفقیت عملیات والفجر ۱ ، مشخص شد که بعد از گذشتن از جادۀ آسفالت، فرماندۀ گردانی که آن طرف جاده بود، وضعیت را برای او نگفته و در نتیجه موفقیتی حاصل نشده است. به فرماندۀ گردان گفت: «چرا به من نگفتی؟» از شدت ناراحتی و عصبانیت، چشم هایش قرمز شده بود، داد می زد و می گفت: «تو مگه فرمانده گردان من نبودی؟» فرمانده گردان گفت: «ارتباط قطع شده بود و بیسیم کار نمی کرد. تقصیر من نبود.» گفت: «معاونت رو می فرستادی. اصلاً خودت میومدی و میگفتی که جادۀ آسفالت رو رد کردین تا من بتونم یه کاری بکنم و بدونم که چه خاکی باید به سرم بریزم.» در عملیات خیبر هم یکی از فرمانده گردان ها را توجیه کرد و گفت: «باید با قدرت بری و کار رو تموم کنی. دلم میخواد روسفیدم کنی.» تمام امکانات را هم به او داد، اما او نتوانست موفق عمل کند. بیسیم زد و گفت: « نمیشه.» سرش داد زد و گفت: «نمیشه نداریم. باید بشه. تا اونجا رو نگرفتی، عقب نمیایی ها.» روز بعد، برگشت. به او گفت: «چرا برگشتی؟» فرمانده گردان گفت: «نشد که نشد. هرکاری کردم نتونستم.» خیلی با او برخورد کرد و گفت: «از اولش هم اشتباه کردم که تو رو فرستادم. تو لیاقت فرمانده گردانی رو نداری. از همین الآن پستت رو تحویل میدی به یکی دیگه.» 👉 . . . 📚 منبع داستان: کتاب ، صفحه ۵۳ ، به روایت سردار «نصرت الله اکبری» ۲۷ ۲۷ ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) ۲۷_محمد_رسول_الله ۲۷ Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat