📵 #برخورد_قاطع 🚭
🌸
✅
به فرمانده گردان ها خیلی اهمیت می داد، اما اگر هم کم کاری می شد، با آنها برخورد می کرد. می گفت: «شماها توی عملیات چشم های من و نمایندۀ من هستین. یعنی اگه دیدین چیزی شده و راهی نیست، باید سریع تصمیم بگیرین.»
در بررسی عدم موفقیت عملیات والفجر ۱ ، مشخص شد که بعد از گذشتن از جادۀ آسفالت، فرماندۀ گردانی که آن طرف جاده بود، وضعیت را برای او نگفته و در نتیجه موفقیتی حاصل نشده است.
به فرماندۀ گردان گفت: «چرا به من نگفتی؟» از شدت ناراحتی و عصبانیت، چشم هایش قرمز شده بود، داد می زد و می گفت: «تو مگه فرمانده گردان من نبودی؟» فرمانده گردان گفت: «ارتباط قطع شده بود و بیسیم کار نمی کرد. تقصیر من نبود.» #حاجی گفت: «معاونت رو می فرستادی. اصلاً خودت میومدی و میگفتی که جادۀ آسفالت رو رد کردین تا من بتونم یه کاری بکنم و بدونم که چه خاکی باید به سرم بریزم.»
در عملیات خیبر هم یکی از فرمانده گردان ها را توجیه کرد و گفت: «باید با قدرت بری و کار رو تموم کنی. دلم میخواد روسفیدم کنی.» تمام امکانات را هم به او داد، اما او نتوانست موفق عمل کند. بیسیم زد و گفت: « #حاجی نمیشه.» #حاج_همت سرش داد زد و گفت: «نمیشه نداریم. باید بشه. تا اونجا رو نگرفتی، عقب نمیایی ها.»
روز بعد، برگشت. #حاجی به او گفت: «چرا برگشتی؟» فرمانده گردان گفت: «نشد که نشد. هرکاری کردم نتونستم.» #حاج_همت خیلی #قاطع با او برخورد کرد و گفت: «از اولش هم اشتباه کردم که تو رو فرستادم. تو لیاقت فرمانده گردانی رو نداری. از همین الآن پستت رو تحویل میدی به یکی دیگه.» 👉
.
.
.
📚 منبع داستان: کتاب #برای_خدا_مخلص_بود ، صفحه ۵۳ ، به روایت سردار «نصرت الله اکبری»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#سردار_سرلشکر_پاسدار_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#شهید_همت
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#لشکر۲۷
#لشکر_۲۷
#لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
#شهدای_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
#فرماندهان_لشکر_۲۷
#دفاع_مقدس
#به_یاد_شهدا #یاد_شهدا
#شادی_روح_شهدا_صلوات
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌷 سردار #شهید_حاج_ابراهیم_همت
📷 اطلاعات عکس: جبهه غرب - #قلاجه - پاییز ۱۳۶۲ ، در کنار "سید مهدی مبلغ"
.
.
👈 منبع تصویر: www.SarbandeSorkh.ir
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
بچّهها محاصره شده بودند....
نیروهای پشتیبانی نمیتوانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّهها «کارور» را دیدند که با قدمهای استوار به طرف «تپّههای بازی دراز» میرود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّهها ایستاد. «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به #نماز خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقهای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دستهایش را بالای سرش برد و چشمهایش را بست. نمیدانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّهها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد...
#شهید_محمدرضا_کارور
#درس_اخلاق
Eitta.com/yousof_e_moghavemat
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌸🌷💐🌹
#شب_جمعه_یاد_شهدا
سردار سرلشکر پاسدار جاویدالاثر #شهید_مهدی_باکری :
کسی که تمام مسائل را با معیار خودش می سنجد، خدا کمکش نمی کند. کسی که در هر کاری خدا را می بیند، خدا کمکش خواهد کرد.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌷💐🌹🌺🌸🌷💐🌹🌺
#شهید_فخرالدین_مهدی_برزی
👤 #رزمندگان_گردان_حمزه 👤
✅
🌟
👈 #سالگرد_شهادت 👉
.
.
#شهید_فخرالدین_مهدی_برزی ، ۱۲ فروردین ۱۳۴۹ در #تهران دیده به جهان گشود. با آغاز جنگ تحمیلی وی علیرغم سن کمی که داشت، لباس رزم به تن کرد و از طریق #بسیج ٬ عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. سرانجام این رزمنده دلیر اسلام در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۶۶ در عملیات #بیت_المقدس_دو ، در منطقه #ماووت عراق به درجه #شهادت نائل آمد.✅
🌹
🌺
📷 منبع تصویر: سایت gordanhamze.ir ➡
.
.
.
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💕 #دیو_چو_بیرون_رود_فرشته_درآید 🌷
لحظات بازگشت تاریخی حضرت امام خمینی (ره) به میهن اسلامی.
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
🌹 #والفجر_مقدماتی ✅
📷 از راست: حاج حمیدرضا فرزاد، #شهید_محمد_تقی_پکوک (فرمانده یگان مینی کاتیوشا #لشکر_۲۷ ) ، امیرحسین فرهمندِ پارسا - پادگان #دوکوهه - زمستان ۶۱
🔵 منبع تصویر: آلبوم تصاویر «حاج حمیدرضا فرزاد»
👈 #انتشار_برای_اولین_بار 👉
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
😉 #شوخی_با_حاج_احمد 😂
😀
😎
🔵 جعفر ربیعی از هم محله ای های علیرضا [مهرآینه] که به واسطۀ دوستی با او به صف #پاسداران #مریوان پیوست، در خصوص رابطۀ علیرضا مهرآینه #حاج_احمد_متوسلیان می گوید:
«هیچ یک از بچه ها به خود اجازه نمی دادند که با #احمد_متوسلیان زیادی حرف بزنند، به جز دو نفر؛ یکی #علیرضا_مهرآینه که اساساً فردی شوخ طبع و خوش مرام بود و دیگری #شهید_رضا_دستواره که او هم همین ویژگی را داشت. این ها به خود اجازه می دادند که تا مرحلۀ شوخی با #حاج_احمد وارد شوند. هرچند #حاج_احمد هیچ وقت عکس العملی به آن ها نشان نمی داد؛ اما شخصیت آن ها طوری بود که اگر #حاج_احمد در مقابل شوخی شان اخم هم می کرد، باز کوتاه نمی آمدند.» 😄
📘 منبع: کتاب #احمد_متوسلیان_هستم ، صفحات ۹۷ و ۹۸ 👉
#علیرضا_مهرآینه : شهادت ۲۹ تیر ۱۳۶۰ در عملیات شُنام - مزار: قطعه ۲۴ بهشت زهرا (س) ، ردیف ۸۷ ، شماره ۱
https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
✴ #عملیات_الی_بیت_المقدس ✴
📷 از راست (ناشناس- جانباز #شهید_صیاد_محمدی- #حاج_همت -برادر صالحی- ناشناس- #جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم - ناشناس)
جبهه خوزستان
منطقه عمومی عملیات «بیت المقدس»
خرداد ۱۳۶۱
Https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat