💟 #فرمانده_قلبها 💕
🍁
🍂
«...صادق آهنگران؛ مدّاحِ خوش الحانِ جبهههای نبرد از حال و روز #همت پس از عملیات والفجر-۱ میگوید:
...#شهید_حاج_ابراهیم_همت ، فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ ، یکی از فرماندهان بسیار پرانرژی، مومن و متعهّد، پرکار و در عین حال، دل نازک بود. #حاج_همت به حدّی احساساتی بود، که بعضی مواقع با خودم میگفتم، ایشان با این روحیهی عاطفی، چطور میتواند نیروهایش را کنترل کند. این خصوصیات، #حاج_همت را دوست داشتنیتر کرده بود.»
💠 منبع زیرنویس: کتاب #ماه_همراه_بچه_هاست ، صفحه ۱۴۶
📚 #معرفی_کتاب
◀ عنوان کتاب: ماه همراه بچه هاست (سرگذشت نامه سردار #شهید_محمد_ابراهیم_همت )
◀ نویسنده: گلعلی بابایی
◀ ناشر: نشر صاعقه، تهران
◀ نوبت چاپ: سوم، ۱۳۹۳
◀ تعداد صفحه: ۲۷۱
◀ قیمت: ۱۰۰۰۰ تومان
#شهید_همت
#حاج_ابراهیم_همت
@yousof_e_moghavemat
👈 #بیست_و_چهار_ساعت_بازداشت 🤫
.
.
عملیات بیت المقدس، تیپ ۲۷ محمد رسول الله در محوطه انرژی اتمی در دارخوین مستقر بود. به دستور حاج احمد، تردد کلیه افراد می بایست با برگه مخصوص تردد انجام می گرفت.
یک روز که یکی از فرمانده گردان های تیپ ۲۷ قصد داشت بدون برگه تردد، با موتور به اینطرف دژبانی بیاید، وقتی با مخالفت دژبان روبرو شد، شروع کرد با او جر و بحث کردن.
در همین گیر و دار، حاج احمد از راه رسید و به دژبان گفت: "چه خبر شده؟" دژبان با ناراحتی گفت: "حاج آقا! مگه شما دستور ندادین که هیچ کس حق ندارد بدون برگه تردد کنه؟ امّا هرچی به این برادر میگیم، قبول نمی کنه و با ما هم بحث می کنه که من فرمانده گردانم و با بقیه فرق می کنم!"
حاج احمد یک نگاه به فرمانده گردانش کرد و بدون مقدمه به دژبان گفت: "این برادر رو ۲۴ ساعت بازداشت کنین."🚫
✔
➡️
💠 منبع کپشن: کتاب جالب و خواندنی #می_خواهم_با_تو_باشم ، صفحه ۷۹ ، به نقل از برادر حیدری - همرزم حاج احمد متوسلیان ⬇️
.
.
📸 شناسنامه عکس: زمستان ۱۳۵۸، پاوه، روبروی سه راه باینگان. (حاج احمد متوسلیان - با دستکش سفید - در حال کمک به رزمندگان جهت حفر ؟*️⃣
.
..
...
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#حاج_احمد_متوسلیان
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
اسفند ۱۳۶۳
عراق ؛ هورالعظیم
عکاس : محمدحسین حیدری
#مجروحین
#عملیات_بدر
#دفاعمقدس
@yousof_e_moghavemat
🏷 #چه_آموزشی_دیدی ؟ 🤔
🍃
🌸
🍃
🔶 پس از عزیمت به جنوب و استقرار در پادگان #دوکوهه ، ما برای برادران #بسیجی ، یک دورهی فشردۀ آموزشی داشتیم.
یک روز همان طور که سرگرم کار روی نیروهای #گردان_حمزه در محوطۀ #دوکوهه بودیم، #حاج_احمد از راه رسید. او می خواست با محک زدن بچه ها بفهمد که آموزش های ما تا چه اندازه توانسته برای آنها مثمر ثمر باشد. به همین منظور، به یکی از بچه #بسیجی_ها گفت: «برادر جان! شما بیا و برای من توضیح بده که ظرف این مدت چه آموزش های دیدین؟»
آن بندۀ خدا با دیدن #حاج_احمد و هیبت خاص او، دست و پایش را گم کرد و نتوانست توضیحات قابل قبولی ارائه دهد.
وقتی او از تشریح محورهای آموزشی عاجز ماند، #حاجی خیلی عصبانی شد، طوری که بلافاصله دستور داد او روی زمین سیمانی میدان صبحگاه سینه خیز برود.
بعد از این که تنبیه تمام شد، #حاج_احمد جلو رفت و او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت: «برادر جان! تموم این سخت گیری ها به خاطر اینه که می خوایم توی #عملیات ، حتی المقدور کمترین تلفات رو داشته باشم. منم شما رو تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم.»
ظهر، #وقت_نماز ، دیدم #حاج_احمد #وضو گرفت و رفت پشت سر همان #بچه_بسیجی ایستاد و به او #اقتدا کرد و نمازش را خواند.
🔸
🔸
🔸
📔 منبع: کتاب #می_خواهم_با_تو_باشم ، به روایت "مجتبی صالحی پور" 🌸
.
.
.
#حاج_احمد_متوسلیان
#احمد_متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🤫 #داریم_هست_نمی_دهیم 😠
✔
‼
🌸 آن اوایل تیپ ما از لحاظ تسلیحات بسیار فقیر بود و سلاح هایی هم که در اختیار داشتیم، اغلب از رده خارج بود.⚘
.
روزهای آخر عملیات فتح المبین، سپاه شوشتر، یک گردان ناقص با تعداد ۲۳۳ نفر نیرو را برای کمک به تیپ ما به دوکوهه فرستاد. هرچه سلاح های ما فرسوده و غیر قابل استفاده بود، این گردان که آموزش خوبی هم ندیده بودند، از لحاظ سلاح سبک، مجهز بودند و آنقدر سلاح هایشان نو بود که مشخص بود، آنها را به تازگی از صندوق در آورده و تحویل شان دادهاند. به هر ترتیب این گردان به کار گرفته نشد و بعد از اتمام عملیات، به #حاج_احمد گفته شد که این گردان باید به شوشتر بازگردند.✔
.
مسئول وقت تسلیحات تیپ، وقتی موضوع سلاح های آنها را با #حاج_احمد در میان گذاشت، #حاج_احمد با توجه به مشکلاتی که برای تهیه همین سلاحهای سبک داشتیم، دستور داد که همه نفرات آن گردان، باید روز عزیمت به شوشتر، اول سلاح هایشان را به اسلحه خانه تحویل بدهند، بعد بروند. دستور #حاج_احمد اجرا شد و آنها بدون اسلحه راهی شوشتر شدند.⚘
.
این قضیه گذشت تا اینکه به عملیات بیت المقدس نزدیک شدیم. پیغام شفاهی و کتبی بود که پشت سر هم از تدارکات سپاه منطقه ۸، با این مضمون که "آن ۲۳۳ قبضه اسلحه را پس بدهید" به تیپ ما ارسال میشد. در همان ایام، وقتی بچههای تدارکات تیپ، برای تهیه سلاح و تجهیزات انفرادی به همان برادران مراجعه میکردند، با چنین جوابی روبرو میشدند که "نداریم، نیست، چه کنیم، معذوریم."😬
.
#حاج_احمد با دیدن چنین جواب هایی، یک نامه بسیار رسمی در جواب پیغام های آنان ارسال کرد که در آن نوشته بود:
"سلاح های گردان اعزامی شوشتر را:
داریم، هست، نمیدهیم، مرحمت زیاد!"😉😅
✔
🥰
📚 برگرفته از کتاب خواندنی #می_خواهم_با_تو_باشم ، صفحه ۷۷ ، به روایت سردار #عباس_برقی - از نزدیک ترین دوستان و یاران حاج احمدآقای متوسلیان❤
.
.
.
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#ظهور_بسیار_نزدیک_است_ان_شاء_الله
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
#در_خانه_بمانیم
#کتاب_خوب
#کتاب_بخوانیم
#باز_نشر
@yousof_e_moghavemat
🌷اوایل جنگ بود تازه نتایج کنکور رو اعلام کرده بودن، رشته پزشکی قبول شده بود، تا ديدمش رفتم جلو و روبوسي كردم. گفتم مبارك باشه پزشكي قبول شديد، ولي انگار براش اهميتي نداشت. با تبسّم گفت: هر وقت شهيد شدم تبريك بگيد.
یه بار هم یادمه توی جبهه خيره شده بود به هليكوپتر انگار اولين بار بود که میدید. گفت: اين آهنپاره ساخته دست انسان است و پرواز ميكند. انسان خودش اگر بخواهد تا كجا ميرود؟
🌷کلا وضع زندگيشون خیلی خوب بود. پدرش پول تو جيبي خوبي بهش ميداد، اما هميشه جيبش خالي بود. وقتي شهيد شد خيلي از كساني كه سرمزارش ميآمدند را نميشناختيم. معلوم شد پول توجيبيهاي علی اكبر، بركت سفره خيليها بوده...
راوی دوست شهید
#شهید_سید_علی_اکبر_شجاعیان
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلام_علیک_یا_اباصالح_المهدی_عج ❤☘🚩
💾 برشی از فیلم/ عرض ارادتِ خالصانه و باشکوهِ سردار بزرگ سپاه اسلام، موسس و بنیانگذار #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان به حضرت صاحبالزمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداه...
#اللهم_فک_کل_اسیر 🥺⚘🤲
#یا_صاحب_الزمان
#یا_مهدی_ادرکنی
#غروب_دلتنگی
#یا_امام_زمان
#طرح_مهدوی
@yousof_e_moghavemat
🌷قتلگاه سیزده نوجوان بسیجی مسجد نجفیه دزفول
🔹در اثر اصابت موشک به مسجد نجفیه دزفول در مورخ ۱۹اسفندماه سال ۱۳۵۹، سیزده تن از نوجوانان بسیجی مسجد که عمدتاً سیزده ساله بودند ، به شهادت رسیدند.
@yousof_e_moghavemat
به دردِ عشق نداند ؛
کسی چه درمان گفت ...
اسفند ۱۳۶۳
عراق ، منطقهی روطه
عکاس : محمدحسین حیدری
#مجروحین
#عملیات_بدر
#دفاع_مقدس
@yousof_e_moghavemat
#شهید_ مرتضی_آوینی : «منتظران موعود اهل مبارزهاند و می دانند خلوصِ عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسر نخواهد شد اما از آن فراتر اهل ولایت و اطاعتند و انتظار مىکشند تا فرمان چه در رسد.»
#طرح_مهدوی
@yousof_e_moghavemat
📃 بخشی از #وصیت_نامه #شهید_همت :
مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه #امام حاضر بودم بميرم؟
♦️کلام او الهامبخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.
🌹اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
@yousof_e_moghavemat