eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
280 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🚩 . . «... دو هزار تومان در ماه حقوق می‌گرفت، بعد زنی می آمد جلوی سپاه می‌نشست و می‌گفت: "گرسنه‌ام." از همان دو هزار تومانِ خودش، به آن بنده خدا می داد. خدا شاهد است حاجی! این را من به حضرت عباس علیه السلام قسم می خورم؛ علاوه بر حقوقی که از سپاه می گرفت، می‌رفت تهران و از بابای خودش هم که توی بازار قنّادی داشت، مبالغی می‌گرفت و می آورد آنها را خرج مردم محروم کردستان می‌کرد. می‌آمد و از جیب خودش به محرومین کردستان پول می‌داد؛ خدا شاهد است!»🔗 ↘️ ✔ 🏷 گفتگوی و در مورد مظلومیت زمان: دوشنبه، پیش از ظهر ۴ مرداد ۱۳۶۱ مکان: داخل خودروی فرماندهی ۲۷ در جاده اهواز - خرمشهر ۲ روز قبل از مرحله پنجم عملیات بزرگ رمضان 📮 . . 📷 شناسنامه عکس: کرمانشاه - طاق بستان - سال ۱۳۵۹ ایستاده از راست: ( ، حسن شاه حمزه ای ، ، ملکی) نشسته از راست: ( ، ، ، حبیب طالبی، مجتبی عسگری، شعبان شیخ آهنگران)🙂 . . 📚 منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند ، صفحات ۳۹۸ و ۳۹۹ ✏ . . ۲۷ @yousof_e_moghavemat
🔗 ↘️ ✍ 📣 🔘 «...اگر ما دست به دست هم ندهیم و اگر اوامری را که به ما ابلاغ می شوند، مو به مو اجرا نشود، نتایج بسیار سوئی عایدمان نمی شود. چگونه؟! یک: سیستم مسئولیت و مسئولیت پذیری لوث می شود. دو: خیانتی است که ما مستقیماً در حق اسلام و مسلمین روا داشته‌ایم؛ یعنی ضربه خوردن به انقلاب. نه به خود ما؛ خودِ ما اصلاً مطرح نیستیم. اگر تکّه تکّه هم شدیم، به درک که شدیم! حفظ انقلاب مطرح است...»💟 . . 📚 منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند ، صفحه ۳۵۰ ✔ . . 📷 شناسنامه عکس: جبهه جنوب ، اوایل سال ۱۳۶۲ 📹 . . @yousof_e_moghavemat
💟 📣 📝 🧷 🔗 «...امروز تمام بچّه های بسیجی یا سپاهی ما، فرمانده شان دوره آموزشی خودش را در آمریکا گذرانده، نه در اسرائیل و نه اصلاً خود این فرماندهان قبل از جنگ، دوره نظامی دیده بودند. هر چه آموختند، حاصل این خون‌ها بوده. من بارها برای بچّه ها گفتم که هرچه را ما در جبهه ها آموختیم، از خون یاد گرفتیم. هِی خون بود که ریخته شد و دشت ها را گلگون کرد، ما روی این خون‌ها راه رفتیم و تجربه آموختیم. یعنی از خودمان گرفته، تا شما، تا آن فرمانده بالادستی، هیچ کدام دوره جنگی ندیده بودیم. آن قدر خون دادیم و این خون‌های ریخته شده بر روی ما تاثیر گذاشت، تا ذره، ذره یاد گرفتیم چطور باید بجنگیم. و خدا نکند روزی این خون‌ها را فراموش کنیم و به این خون‌ها خیانت کنیم. از همین خون‌های ریخته شده در کوه و دشت بود که بچّه ها تجربه آموختند. و خدا نبخشد کسی را که خدای ناکرده در حق این خون هایی که ما تجارب مان را مدیون آنها هستیم، قصور کند و به هوای نفس دچار بشود...»⚠️ . . ☑ منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند و باشکوه ، صفحه ۳۳۴ ، نوشته 📚 . . 📸 شناسنامه عکس: جبهه جنوب - فروردین ۱۳۶۲ 🏷 . . 🎤 سخنرانی: جمعه ۱ مرداد ۱۳۶۱ محل استقرار نیروهای گردان حبیب در پشت دژ مرزی عراق، محور جنوبی پاسگاه زِید.📽 . . @yousof_e_moghavemat
🖐 ✔ ↘️ 💠 چه شهید باشد، چه زنده، در قلب مسلمانان و انقلابیون و آزادگان جاودانه است. همچون مولایش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام. مگر با شهادت و یارانش در عاشورای حدود ۱۴۰۰ سال پیش، نام و یاد او از خاطره ها رفت؟! اگر حسین و حسینیان با مرگ و شهادت فراموش شدند، و و و و و و... فراموش خواهند شد. اتفاقاً بزرگ ترین سرّ ، این است که شخص جاودانه تر می شود.↩ 🔸️ ▫️ 📚 کپشن بالا برگرفته از کتاب جذاب و قابل تامّل ، نوشته "حمید داود آبادی" ، صفحه ۳۵ 🏷 . . 🆔 @yousof_e_moghavemat
🌸 🎉🎈💐 به بهانه ولادت ایشان📩 ↘️ ✔ ☆ نیمه شعبان بود. با ابراهیم وارد کوچه شدیم. چراغانی کوچه خیلی خوب بود. بچه‌های محل، انتهای کوچه جمع شده بودند. وقتی به آنها نزدیک شدیم، همه مشغول ورق بازی و شرط بندی و... بودند. ابراهیم با دیدن آن وضعیت خیلی عصبانی شد؛ امّا چیزی نگفت. من جلو آمدم و آقا ابراهیم را معرفی کردم و گفتم: "ایشان از دوستان بنده و قهرمان والیبال و کشتی هستند." بچه‌ها هم با ابراهیم سلام و احوالپرسی کردند. بعد طوری که کسی متوجه نشود، ابراهیم به من پول داد و گفت: "برو ده تا بستنی بگیر و سریع بیا." آن شب ابراهیم با تعدادی بستنی و حرف زدن و گفتن و خندیدن، با بچه های محل رفیق شد. در آخر هم از حرام بودن ورق‌بازی گفت. وقتی از کوچه خارج می‌شدیم، تمام کارت ها پاره شده و در جوب ریخته شده بود!🏷 ✔ 📱 📚 منبع کپشن: کتاب بسیار ارزشمند ، جلد اول، صفحه ۱۶۸ ✅ . . @yousof_e_moghavemat
صدای پای رمضان به گـوش می رسد دست‌های خالی‌مان دستاویز دل‌های پاکتان ... توضیح تصویر: با پیراهن مشکی در حال دعا هستند @yousof_e_moghavemat
💠" آن شن ها مامور بودند، مامور الهی" امام خمینی (ره) 🔰پنجم اردیبهشت ماه، سالگرد شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس به علت طوفان شن و سالگرد شهادت سردار شهید منتظر قائم گرامی باد. @yousof_e_moghavemat
💔 نام: محمد رضا تورجی زاده تولد : ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ فرزند: حسن شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ شهید محمدرضا تورجی زاده در سال 1343 به دنیا آمد. در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزاداری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار نظیف و تمیز بوده به گونه ای که در میان همگان ممتاز بود. ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره راهنمایی ایشان را در مدرسه مذهبی احمدیه ثبت نام نمود. کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند. @yousof_e_moghavemat
با یادی از دیگر آنقدر شمرده ام که... نمیدانم چندمین ماه رمضان است که کنار عزیزان خود نیستید😔 @yousof_e_moghavemat
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۹۹ 🌺 ساده‌زیستی شهید بابایی را از این خاطره بفهمید... ماه رمضان بود. شهید بابایی با خـانواده منزل ما مهمون بودند. افطار که شد توی سفره خرما، الویه و خورشت گذاشتیم. عباس بهم اعتراض کرد و گفت: آقای رحیمی! شما که الویه درست کردین، دیگه چه نیازی به خورشت بود؟!!! بعد هم با ذکرِ حدیثی تذکر دادند که بیشتر از یک نوع غذا سرِ سفره نباشه ... . 🌺خاطره‌ای از زندگی خلبان شهید عباس بابایی 📚منبع: کتاب پرواز تا بی‌نهایت ، صفحه ۱۰۴ . @yousof_e_moghavemat
💢 خوش تیپ شدی 🔹 برخورد خاص "پدر موشکی ایران" با جوانی که لباس‌های عجیب غریب پوشیده بود. @yousof_e_moghavemat