eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 🇮🇷 - شک و دودلی فرماندهان از عقب نشینی دشمن و بهره برداری دشمن از این وقفۀ طولانی و در نتیجه تحکیم مواضع خود در اطراف خرمشهر - تلاش فوق العادۀ دشمن برای حفظ خرمشهر ◻ و به محضر امام می رسند. می‌گویند: مشکلات ما زیاد است و استحکامات دشمن هم فوق العاده زیاد. چه کنیم؟ امام در جواب می گویند: *تا توکل تان چقدر باشد*!!!... - اتفاق نظر صیاد و محسن رضایی در طرح عملیاتی محاصرۀخرمشهر و ابلاغ طرح عملیات به فرماندهان سپاه و ارتش 😄 ولی گویا قبلاً در مورد طرح دیگری صحبت شده ، حالا صیاد و رضایی از این نگرانند که فرماندهان سپاه این طرح را نپذیرند. صیاد می گوید من خودم ابلاغ میکنم. ◻ ؛ فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش می گوید : اولین کسی که صحبت کرد برادر عزیزمان - که انشاءالله جزء ذخیره ها مانده باشد - بود. ایشان در این چیزها خیلی جسور بود. گفت : چجوری شد؟! نفهمیدم، این طرح از کجا آمد؟ من گفتم: همین طور که صحبت شد، این دستور است و جای بحث ندارد.😄 - اعتراض بقیۀ فرماندهان همچون ، و ... - به هر حال با صبر و حوصلۀ فرماندهان این طرح، عملیاتی می شود. *حالا طرح چیست؟؟* 🔴 : جادۀ اهواز - خرمشهر و شرق آن یعنی . می بایست از نیروهای عمل کننده از رودخانه رد می شدند و باید خودشان را به اروند می رساندند و بعد ما اعلام می کردیم که خرمشهر را محاصره کرده ایم؛ در حالیکه این محاصره کامل نبود. - ۲۸ اردیبهشت؛ جلسۀ توجیهی فرماندهان توسط . او از اوضاع موجود تدارکات ناراضی است و از اینکه *آمبولانس* ها به منطقه اعزام می شوند و بدون مجروح برمی گردند یا از اینکه در ساختن سنگر و خاکریز کوتاهی می شود یا از اینکه فرمانده گردان ها با نیروهای بسیجی خوب نمی جوشند و یا از اینکه از فشنگ ها درست استفاده نمی شود ، ناراحت است. - حجیم شدن کار فرمانده گردان ها و مسئولین واحد ها در قبال جلسات توجیهی متعدد - حضور کارگشای در امر شناسایی منطقه و ایفای نقش بسیار مؤثر در بازسازی گردان ها ◀️ ادامه دارد... 📙 منبع : با تلخیص از کتاب ارزشمند @yousof_e_moghavemat
Mokalemeh Bisim Haj Ahmad70026.mp3
979.2K
📞 مکالمات بیسیم تیپ ۲۷ و قرارگاه نصر-۲ در عملیات بیت‌المقدس ... @yousof_e_moghavemat
۲۸ اردیبهشت سالروز شهادت فرمانده جنگ های نامنظم و گروه فدائیان ‌اسلام در جبهه ذوالفقاریه ترور توسط منافقین تهران ۱۳٦٤ Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📙 📙 🔵 وقایع روز ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ - تشریح نکات مبهم محدودۀ عمل جدید واگذارشده به ۲۷ و توسط ⬅️ به طور خلاصه این نکات قابل توجه است : ۱- نظریۀ پیشنهادی ؛ مبنی بر تمرکز دادن ثقل مانور تیپ در عملیات بر روی جبهۀ ، جهت ایجاد رخنه ای موضعی در خطوط سراسری دشمن. ۲- نظریۀ پیشنهادی ؛ مبنی بر اجرای مانور همزمان و هماهنگ از سه محور ، ، که بعد یک رشته مباحث فشرده بالاخره نظریه پیشنهادی تصویب می شود. - به دلیل سخت کوشی و آمادگی بالای نیروهای ۲۷ ، سخت ترین محور درگیری به این تیپ محوّل می شود. نیروهای تیپ ، حداقل تا ۴۸ ساعتِ اول باید در مقابل دشمن بایستند که بتواند بعثی ها را داخل خرمشهر از بین ببرد یا اسیر کند. - مقاومت تیپ = - کار سخت و طاقت فرسای شناسایی به علت نیروهای زبدۀ اطلاعاتی تیپ - دشواری و غیرممکن بودن امر شناسایی با توجه به فشردگی میدان‌های مین ، تله های انفجاری و احداث موانع فراوان در همان وقفۀ چندروزه در اجرای @yousof_e_moghavemat
💗 سردار رشید اسلام شهید #محسن_وزوایی که در همان اولین روز عملیات بیت‌المقدس یعنی دهم اردیبهشت ۱۳۶۱، پشت جادۀ اهواز - خرمشهر به شهادت رسید. ... دیدم توی صورت سبزه #حاج_احمد موجی از خون دویده است . گوشی بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت : « محسن ، خوشا به سعادتت ! »‌ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍  روزی که دکتر چمران ماندن در کنار بچه های یتیم را بر مهمانی ترجیح داد! روز عید فطر بود و طبق رسوم ما، همهٔ اقوام و فامیل در خانهٔ پدر مهمان بودند و من نیز از مصطفی خواستم که با هم به این مهمانی برویم. ولی مصطفی گفت: شما بروید، من نمی‌توانم بیایم. من تنها به مهمانی رفتم. شب هنگام که مطابق عادت خودمان، مسائل و مشکلات را با مصطفی در میان می‌گذاشتم، از او پرسیدم که چرا امروز به مهمانی نیامدید؟مصطفی پاسخ داد: «امروز روز عید بود و بیشتر بچه‌های مدرسه نیز برای دیدن اقوام و خویشان خود از مدرسه بیرون می‌روند. ولی حدود ۳۰ نفر از بچه‌های یتیم هستند که هیچ فامیلی ندارند و به ناچار در مدرسه باقی می‌مانند. وقتی بچه‌هایی که برای تفریح و دیدار اقوام خود رفته بودند بر می‌گردند، برای بچه‌های باقی مانده در مدرسه از دیدار فامیل و بازی‌ها و سرگرمی‌های خود تعریف می‌کنند. برای اینکه این بچه‌های یتیم نزد آنها احساس خجالت و افسردگی نکنند، من امروز در مدرسه ماندم و برای آنها غذا درست کردم و با هم بازی کردیم و من با سرگرمی‌هایی آنها را شادمان کردم؛ تا هنگام برگشت آن بچه‌ها از بیرون، اینها هم بتوانند از بازی و سرگرمی و تفریحشان در روز عید تعریف کنند.» به نقل از خانم غاده جابر همسر شهید دکتر مصطفی چمران @yousof_e_moghavemat
💗 شهید #فرهاد_نصیری ، رزمندۀ عکاس در #لشکر۲۷ که در عملیات #بیت_المقدس به شهادت رسید. https://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 عملیات بیت المقدس از راست نفر سوم : شهید - فرمانده گردان از راست نفر پنجم : شهید - فرمانده گردان ◀️ بازوبند تیپ در دستان چپ نیروها قابل مشاهده است... @yousof_e_moghavemat
، نهم اردیبشهت ۶۱ قبل از شروع عملیات، با بلندگوی روضه آخرش را خواند و ساعاتی بعد از ناحیه گلو تیر خورد و با حنجره خونین به شهادت رسید. Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗 بسیجی شهید ❇ تاریخ شهادت : ۳۰ اردیبهشت ۶۱ ⬅ عملیات http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗.💗.......... 🔵 حماسی و عاشقانۀ روز ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ پیش از آغاز مرحلۀ سوم ( ) ✅ ✅ ... بسیجی ها! شما که می گویید اگر ما در روز بودیم، به علیه‌_السلام و سپاه او کمک می کردیم، بدانید امروز روز عاشورا است. به خدا قسم من از یک یک شما درس می گیرم. شما ها برای من و امثال من در حکم و هستید. من به شما که با این حالت در منطقه مانده اید، حجتی ندارم. ✅ ✅ می دانم که تعداد زیادی از دوستان شما شده اند. می دانم بیش از روز است دارید یک نفس و بی امان در منطقه می جنگید و خسته اید و شاید در خودتان توان لازم برای ادامۀ رزم را سراغ ندارید؛ ولی از شما خواهش می کنم تا جان در بدن دارید، بمانید تا شاید به لطف خدا در این مرحله بتوانیم را آزاد کنیم...» 💗 💗 در آخر صحبت هایش، در حالیکه اشک از چشمانش سرازیر شده بود، دست هایش را رو به بلند کرد و گفت : ↘ ↘ 🔵 ! راضی نشو که زنده باشد و ببیند ما ما، در دست دشمن باقی مانده. ! اگر بنا بر این است که در دست دشمن باشد، مرگِ را برسان! ⚪ ⚪ شنیدن این حرف ها و خصوصاً مناجات باعث شد همه ی نیروهای تیپ زار زار گریه کنند. خود هم دل به دل نیروهای ها داده بود و بی اختیار هق هق گریه، شانه هایش را می لرزاند. به زحمت « » سخنرانی را ادا کرد و از پشت کنار آمد. ⚫ ⚫ حرف های مثل انفجارِ یک کپسول معنویت و اخلاص در جمع بچه ها ، همه را تکان داده بود. به محض پایان یافتن حرف های ، بچه های تیپ، در حالی که می فرستادند و می گفتند، به طرف او هجوم آوردند و دسته جمعی و بی قرار، را در آغوش گرفته، می بوسیدند. در آن سخنرانی، ها که واله و شیدای روحیه ی پولادین شده بودند، زیر گوشی👂 با هم می گفتند : « وقتی با این وضع بد جسمی ( مجروحیت در مرحله ی اول و عصا به دست ) ، این طور قرص و محکم مانده، ما چه حقی داریم اظهار خستگی کنیم؟ » 😊 تأثیر سخنرانی طوری بود که همۀ بچه ها احساس می‌کردند انگار اولین روزی است که به منطقه آمده اند. خلاصه، نیروها آماده شدند برای رفتن به عملیات. Eitaa.com/yousof_e_moghavemat