اباعبدالله_هادی_همتی5.mp3
5.95M
من کیم؟ عاشق و بیمار اباعبدالله
من کیم؟ تشنه ی دیدار اباعبدالله
سالها سایه ی او روی سر من بوده
من کیم؟ نوکر دربار اباعبدالله
به خداوند قسم دلخوش از آنم باشم
تا دَم مرگ گرفتار اباعبدالله
شغل من رو چو بپرسند بگویید همه
شد غلام سَر بازار اباعبدالله
روزگاریست که با عشق حسین درگیرم
با حسین زنده ام و با غم او می میرم
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
به فدای لب عطشان اباعبدالله
به فدای تَن عریان اباعبدالله
من عزادار غم شاه شهیدان هستم
من سیه پوشم و گریان اباعبدالله
من گدای پسر فاطمه ی زهرایم
تا اَبد جیره خورِ خان اباعبدالله
همه ی زندگیم نذر علی اکبر او...
جان من باد به قربان اباعبدالله
نفسی هست اگر؛ پیش کِش یک دَم او
کاش که پیر شوم سوخته دل در غم او
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
کربلا بود، خدا بود، حسین بن علی
مردِ غیرت و وفا بود،حسین بن علی
دل برید از همه دنیا و همه زندگی اش
در دل عشق فنا بود حسین بن علی
روز عاشورا همه دیدند خیرالعملش
جان به راه دین فدا بود حسین بن علی
خون سرخ او به پای نخل دین آب حیات
علمدار خدا در کربلا بود حسین بن علی
تا ابد خون رگ حنجر او می جوشد
روضه خوان از غم و از ماتم او می گوید
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
یا اباعبدالله یا حسین یا حسین
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
548.1K
سبک هر شب میخونم با شور و نوا
کاروان دل راهی حرم
عاشقان کربلایی
کی خودم می رم زائرش میشم
ای امان از این جدایی
همه ی رفیقان من شدن
کربلایی و هنوزم
من تو حسرت گنبد طلا
هر مُحرمی می سوزم
کربلا میخوام کربلا میخوام ابوالفضل
کربلا میخوام کربلا میخوام ابوالفضل
داغی در دلم دارم و فقط
درم رو خدا می دونه
مثل پرچم سرخ گنبدش
قلب من یه کاسه خونه
بس تو حسرت بین الحرمین
ناله می کشم ز سینه
الهی کسی مثل من نشه
داغ کربلا نبینه
کربلا میخوام کربلا میخوام ابوالفضل
کربلا میخوام کربلا میخوام ابوالفضل
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سَر آوردند...
برای دختر آوردند...
سَری بدون عمّامه...
بُریده حنجر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
گُل آوردند...
برای بلبل آوردند...
میان خون و خاکستر...
کبود و پَرپَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
شب خرابه...
دخترکی دلش کبابه...
سَر بُریده ای برایش
بدون پیکر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
لالا لالا...
بغل گرفته بابا را...
داره میبوسه رگها را...
بگو که محشر آوردند...
کجا بودی؟
چرا ز ما جدا بودی؟
میشد یه چند شب زودتر..
تو را که آخر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
کتک خوردم...
بابا تو هر نَفَس مُردم...
رقیه تو اسیر کردن...
میان لشکر آوردند...
می لرزیدم
جون خودت می ترسیدم
بابا کشیدن از گوشم
گوشواره مو در آوردند
ای وای ای وای ای وای
موهام رو ببین...
بیا و زانوهامو ببین...
کف پاهام...فدای سَرت
تو را که دیگر آوردند...
نمی تونم...
بدون تو نمی مونم...
بریم که وقت پروازه...
برای من پَر آوردند...
ای وای ای وای ای وای
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر دم ز آه حسرت تو آه میکشم
با مقتل شهادت تو آه میکشم
در آرزوی یک سحر کربلای تو
در حسرت زیارت تو آه میکشم
اصلاً سلام من به امید جواب توست
با شوق یک اجابت تو، آه میکشم
ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن
در آرزوی رحمت تو آه میکشم
قربان آیه آیهی لبهای زخمیات
دائم برای غربت تو آه میکشم
با یاد ساربان و عقیق یمانیات
با لحظههای غارت تو آه میکشم
با یاد خیزران و لب چوب خوردهات
با آن همه مصیبت تو آه میکشم
✍ #وحید_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
شبِ تاریک، بدون تو سحر کردم من
با غم و غُصهی دوری تو سرکردم من
کاسهی صبر دلم در ته گودال شکست
کاسهی چشم، پُر از خونِ جگر کردم من
آب آزاد شد و هیچکسی آب نخورد
نذر لبهای تو از آب حذر کردم من
سایهام را زن همسایه ندیده یکبار
سایه به سایه به هر کوچه گذر کردم من
با همین چادرِ پاره شدهام جنگیدم
بی زره از حَرَمت دفعِ خطر کردم من
با چه وضعی سر بازار مرا میبردند
بی تو ای سایهی سر، سخت ضرر کردم من
تو کس و کار منی، ای سر روی نیزه
خبرت هست که با شمر سفر کردم من؟!...
✍ #ابراهیم_میرزائی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
عرش بر جلوهی رخسار حسین مینازد
فرش بر رونق بازار حسین مینازد
ابر بر اشک عزادار حسین مینازد
قبر ششگوشه به زوار حسین مینازد
کربلا هم به علمدار حسین مینازد
آیت لیلهی معراج، حسین است حسین
عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین
فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین
عاشق مست به صهبای حسین مینازد
شیعه بر عشق و تولای حسین مینازد
جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟
جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟
جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟
مصطفی در صف محشر به حسین مینازد
مرتضی ساقی کوثر به حسین مینازد
هشت در را که گشایند به فردوس برین
شهپری را که خدا داده به جبریل امین
حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین
خط توحیدپرستی به حسین مینازد
صانع عالم هستی به حسین مینازد
دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست
به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست
هر که دیوانهی مولا نبُوَد، عاقل نیست
نه فقط عاقل مجنون به حسین مینازد
مدعی، دیدهی گردون به حسین مینازد
یاحسین آب حیات است، بگو یامولا
نردبان درجاتِ است، بگو یامولا
یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا
هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است
فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟
جز حسین کیست که محبوب تمام دلهاست؟
او حسین است، بلی میوهی قلب زهراست
فاطمه ام ابیها به حسین مینازد
همهجا زینب کبری به حسین مینازد
یاحسین ذکر ولایی ست، خدا میداند
یاحسین رمز رهایی ست خدا میداند
یاحسین فیض خدایی ست، خدا میداند
نه فقط عالم و آدم به حسین مینازد
این شرف بس، که خدا هم به حسین مینازد
فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین
مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین
چون علی مبتکر سیر زمان است حسین
طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین مینازد
در سحرگاه قیامت به حسین مینازد
✍ مرحوم #سیدحسن_خوشزاد
🔹 کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک سال گریه کردم، یک ماه را ببینم
عرض ادب دوباره... ارباب نازنینم
این چند روز آخر، عمری به من گذشته
عشق است و اضطرابش، من عاشق همینم!
آغوش باز کردی، مارا بغل گرفتی
یعنی میان هیئت، پیش تو مینشینم
از کودکی برایت، زنجیر میزدم من
ای عشق اول من! ای عشق راستینم!
هر سجدهای که کردم، خون تو بانیاش بود
با گریه بر غم تو، شد استوار دینم
یک جمله است ایمان...گریه برای ارباب!
گریه کن تو هستم، پس جزء مؤمنینم
با گریهی رفیقان، شستند نامهام را
برکت ز دوستان بود، من نیز خوشهچینم
خوب است روزگارم، پیش تو گرمِ کارم
در روضهات عزیزم! در جنت برینم
آب و گِلم حسین جان! مخلوط با گِل توست
من اهل کربلایم، آنجاست سرزمینم
بر نیزه تکیه دادی، گفتی که یار من کو؟!
لبیک گفتهام من، با نالهی حزینم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #زیارت_اربعین؛
آتشِ عشقِ حسینی در دلم تا سر گرفت
قابِ عکسِ دودمانم رنگِ خاکستر گرفت
از طفولیَّت به من گفتند اربابم تویی!
عشقِ تو از تک تکِ گهوارهها، نوکر گرفت
هیچ کس را دستِ خالی رد نکردی، خوشمرام!
هرچه دارد سائلِ درمانده، از این در گرفت
آنقَدَر ذکر حسین از حَنجرِ من شد بلند
میتوان از تارهایش چوبهی منبر گرفت
بیرقت را نصب کردم، غُصههایم عَزل شد
رقصِ پرچم، ماتم از این قلبِ غمپرور گرفت
فرشهایِ روضه، قالیِ سلیمانِ من است
تا نشستم روی آن، دیدم که روحم پَر گرفت
نامسلمان را وَهَبکردن فقط کار تو بود...
ای که طرزِ کُشتنِ تو گریه از کافَر گرفت
آبروریزی که کردم، پشتِ من بودی حسین!
هر زمانی بد شدم، لُطفت مرا در بَر گرفت
سور و ساتِ گریه را زهرا فراهم میکند
اشکِ خود را باید از مهریهی مادر گرفت
در نجف ویزای زُوّارِ تو امضا میشود
کربلای اربعین را باید از حیدر گرفت
خونِ طفل شیرخوارت تا ابد تضمین ماست
شیعه حُکم بخشِشاش را از علیاصغر گرفت
**
حرمله با یک سهشعبه حَلق او را پاره کرد
حنجرش شکلی شبیهِ مشک آبآور گرفت
آه ! عُمقِ قبرِ اصغر بیشتر میشد اگر
فکرِ نبشقبر را میشد از این لشگر گرفت
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#نوحه #شور #مقتل_خوانی
#روضه_سنگین 😭🏴
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
باغ گلهایش خزون
لاله هایش غرق خون
بر زمین افتاده بود
کودک و پیر و جوون
پاره پاره شد گَلو
بر زمین و آسمون
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
غریب مادر،
حسین مظلومم ذَبَحوک
بای ذَنبً قَتَلوک
و مِنَ اَلماءَ مَنعوک
گلو بُریدند،
سر از قفا تشنه بریدند
مثال گرگ اومدن و
به قتلگاه تو رو دریدند
وا حسیناه وا حسین
وا غریباه وا حسین
وا ذبیحاه وا حسین
وا مقتولاه وا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین
ناله ها زد فاطمه در کربلا
زَجّه ها زد فاطمه واغربتا
ای شهید پاره تن
کشته ی دور از وطن
یوسف بی پیرهن
ای حسین بی کفن
وای من ای وای من
وای من ای وای من
شهید بی سر یا حسین
ای گل پرپر یا حسین
کشته ی خنجر یا حسین
غریب مادر یا حسین
غریب مادر یا حسین
بریده حنجر یا حسین 😭
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات
عرش بر جلوهی رخسار حسین مینازد
فرش بر رونق بازار حسین مینازد
ابر بر اشک عزادار حسین مینازد
قبر ششگوشه به زوار حسین مینازد
کربلا هم به علمدار حسین مینازد
آیت لیلهی معراج، حسین است حسین
عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین
فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین
عاشق مست به صهبای حسین مینازد
شیعه بر عشق و تولای حسین مینازد
جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟
جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟
جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟
مصطفی در صف محشر به حسین مینازد
مرتضی ساقی کوثر به حسین مینازد
هشت در را که گشایند به فردوس برین
شهپری را که خدا داده به جبریل امین
حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین
خط توحیدپرستی به حسین مینازد
صانع عالم هستی به حسین مینازد
دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست
به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست
هر که دیوانهی مولا نبُوَد، عاقل نیست
نه فقط عاقل مجنون به حسین مینازد
مدعی، دیدهی گردون به حسین مینازد
یاحسین آب حیات است، بگو یامولا
نردبان درجاتِ است، بگو یامولا
یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا
هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است
فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟
جز حسین کیست که محبوب تمام دلهاست؟
او حسین است، بلی میوهی قلب زهراست
فاطمه ام ابیها به حسین مینازد
همهجا زینب کبری به حسین مینازد
یاحسین ذکر ولایی ست، خدا میداند
یاحسین رمز رهایی ست خدا میداند
یاحسین فیض خدایی ست، خدا میداند
نه فقط عالم و آدم به حسین مینازد
این شرف بس، که خدا هم به حسین مینازد
فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین
مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین
چون علی مبتکر سیر زمان است حسین
طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین مینازد
در سحرگاه قیامت به حسین مینازد
✍ مرحوم #سیدحسن_خوشزاد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری-
جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت؟
از این عالم چه میخواهی همهعالم به قربانت
مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیوم
خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی
خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو میرفتی و میدیدم که چشمم تیره شد کمکم
به صحرایی سراسر از تو خالی، خیره شد کمکم
تو را تا لحظهی آخر نگاه من صدا میزد
چراغی شعلهشعله زیر باران دست و پا میزد
حدود ساعت سه، جان من میرفت آهسته
برای غرق در دریا شدن میرفت آهسته
بخوان! آهسته از این جا به بعدِ ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمهها با من
تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم، شکستم بیصدا در خود
شکستم بیصدا در خود که باید بیتو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو میآید
نفسهایم گواهی میدهد بوی تو میآید
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا.... بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدنها...
میارزد اگر زینب کبری بپسندد
✍ #مجید_تال
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مناجات
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#امام_حسین_ع_مناجات
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین
در دلم انداخته شوق زیارت را حسین
هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده
از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین
هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد
زیر دینِ خویش بُرده استجابت را حسین
ان لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم
لحظهای هم کمنکرده این حرارت را حسین
آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_
بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین
دست و پا میزد اگر در خون میان قتلگاه
دست و پا میکرد اسباب شفاعت را حسین
عدهای شمشیر و نیزه، عدهای سنگ و عصا
بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین
زخمهای او زیاد و اشکهای ما کم است
میپذیرد باز از ما این بضاعت را حسین...
✍ #احمدجواد_نوآبادی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
پای ما تا راهِ دُشوار فراقش را گرفت
در میان هر حسینیّه سراغش را گرفت
عالَمِ ذر هر کسی ارثیّه از دلدار بُرد
این دل ما هم خدا را شکر، داغش را گرفت
خانهی تاریک قبرش روزِ روشن میشود
هر که روی شانهی خود چلچراغش را گرفت
پیش پایش پادشاهان نیز سَر خَم میکنند
نوکری که دامن شاهِ عراقش را گرفت
پردهی کعبه مُرید این سیاهیِ عزاست
از لوایِ روضهها سبک و سیاقش را گرفت
رفته رفته گرم شد بازار دُکّانداریاش
دست آن کاسب که کتریِ اجاقش را گرفت
گریه بر خونِ خدا، شیرینترین رُخدادِ ماست
خوشبحال هر که شورِ اتفاقش را گرفت
مادرم آنقَدْر روی مُهرِ تربت اشک ریخت
عاقبت عطر حرم کل اتاقش را گرفت
دست از عالَم کشیدن..، اصل رُکنِ عاشقیست
طالبِ معشوق، از دنیا طلاقش را گرفت
عشق تعریفی ندارد جز حسینِ فاطمه...
از نخستین روز، قلبم اشتیاقش را گرفت
پیش چشمِ باغبان، آتش به محصولش زدند
نیزهای بی رحم آمد... سروِ باغش را گرفت
صحن اکبر زیر پای شامیان تخریب شد
با عبا بابا بقایای رواقش را گرفت
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعارناب،ترحیم خوانی:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_محرمی
اصلاً نه نوکر فکر کن سائل رسیده است
لب تشنه ای دیگر لب ساحل رسیده است
در خانه ات دیوانه ها را راه دادی
اصلا به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟
گندم شد این بذر دعا هربار ، اما
از من مدام آتش به این حاصل رسیده است
قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد
این گریه کن هربار ناقابل رسیده است
سمت تو باید دل برید از جان که هرکس
جز این بیاید ، عاطل و باطل رسیده است
تا کربلایت آمدن که پا نمی خواست
هرکس سراغت آمده با دل رسیده است
دیر آمدم در بسته بود اما به دادم
در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است
در کربلا هم دیر شد دیدار آخر
زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است
#محسن_ناصحی
#صلوات 👉
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_محرمی
روزگارم در پناه تکیه ات سر می شود
دست، بر خاک سیاهم می زنم زر می شود
بچهء شاگردِ پرچم دوز را، مردی شده!
خوش بحالش مثل نوکرهات، نوکر می شود
فرش خود را می فروشم خرج هیئت می کنم
برکت ولخرجی ام، صدها برابر می شود
هروله کردم، پس از آن گریه می چسبد فقط
خستگی سینه زن با گریه اش در می شود
عقل را ول کرده ام، خواب و خوراکم روضه است
مجلس دیوانه ها یک جور دیگر می شود
پهلوی هر روضه، چایِ قند، پهلو میخورم
اشک هایم آبِ جوش این سماور می شود
مزه دارد دستپخت آشپزهایت حسین!
بانی دیگ غذایت شخص مادر می شود
چوب و هیزم دیدم و یاد تنور افتاده ام
سوختم از غصهء آن سر که لاغر می شود
دخترم خورده زمین و پای او زخمی شده
از رقیه خواستم!... عشقش مکرر می شود
آب می نوشم ولی در استکانم آتش است
تشنگی کربلا با آب، بدتر می شود
پیش زهرا آب را بستند بر اهل حرم
این خبر دارد به داغی سخت، منجر میشود
گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت
گفت بابا؛ یاورت این دفعه اصغر میشود
نه حسن داری کنارت، نه علمداری حسین
گر بمانم در حرم، محسن مکدّر میشود
یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی
پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود
#رضا_دین_پرور
#صلوات
#امام_زمان_عجل_الله_فرجه_الشریف
#غزل
#انتظار
حسرتم دیدنت شده امّا توبههایِ شکسته بسیارند
این گناهان و لغزش و عصیان بیگمان سدِّ راهِ دیدارند
روز وُ شبهایِ زندگیِ من پُر شد از لحظههایِ شیطانی
باز شرمندهیِ تواَم آقا چشمهایم دوباره میبارند
با همه گفتهام که آقایم همِه جا داشته هوایم را
تو هوادارِ عاشقانی وُ عاشقان بیقرارِ آزارند ....
نَه فقط دشمنانِ بیگانه دوستان خاطرِ تو آزُردند
در غریبی حسینی و یاران تیغِ غفلت به سینه میکارند
سرِ شاهِ کرم درونِ تشت سَرْسلامت به منتقم داده
العجل نغمهیِ رقیّه شده زجر و خولی چقدر خونخوارند
ندبهخوان است عمّهیِ سادات کربلا بیقرارِ توست بیا
جمعههایی که آمد و رفته غزلی از فراقِ دلدارند
#حسین_ایمانی
#صلوات 👉
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق، آب شده
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»...
گناهکاریِ من، بین ما حجاب شده
چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم
چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده
به سیلی پدرانه همیشه محتاجم
که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده
چقدر «آه» نوشتم..، به دست تو نرسید...
فراقنامهی من این چُنین کتاب شده
به غیر پشت در خانهات کجا برود؟!
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده
وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست...
بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده
درختِ «آب» نخورده، ثمر نخواهد داد
دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده
برای بَرده خریدن به من اشاره بکن
به این سیاه بگو نوکرت حساب شده
تو را به خونِ علیاصغرِ حسین..، بیا...
بیا که شیعهی تو غرق در عذاب شده
**
سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت...
رشید اهل حرم از خجالت آب شده
عمو کجاست ببیند به جای جرعهی آب
طناب حرملهها قسمت رباب شده
✍ #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
زبانحال رقیه س با پدر 😭
بی قراره دل من
چاره نداره دل من
شد مانند شبای بی ستاره دل من
بی قراره دل من
بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات
خبری ازت ندارم الهی جونم فدات
همه روز و هم شب در انتظارم که بیای
توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات
به کجایی ای پدر
به رقیه کن نظر
دل دخترت میخواد
با تو باشه همسفر
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
پر خونه دل من
داره میخونه دل من
الهی که کودکی یتیم نمونه دل من
پر خونه دل من
دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر
بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر
بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم
یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر
من و زخم آبله
من و خشم حرمله
دو سه بار موندم عقب
از مسیر قافله
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
قربون سرت بشم
فدای حنجرت بشم
بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم
مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من
جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من
پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات
قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من
ریخته شد موی سرم
آخه سوخته معجرم
اما خوب شد اومدی
تا که قربونت برم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_شام
اینجا همه کورند و از آیات میگویند
خورشید را حتی چراغی مات میگویند
این سرزمینِ تیره را شامات میگویند
پای زمان انگار اینجا لنگ میگردد
یعنی چهل گامش چهل فرسنگ میگردد
این باب را دروازهی ساعات میگویند
این سو زنانی خسته با اطفال میآیند
پانصد هزار آن سو به استقبال میآیند
افلاک، از نحسی این اوقات میگویند
تا رأسِ مولا بین صفها میرود بالا
آواز میخوانند و دفها میرود بالا
در شعرشان رقاصهها طامات میگویند
بر نیزهها حتی امیری میکند این سر
سائل بیاید، دستگیری میکند این سر
او را کماکان قبلهی حاجات میگویند
آل علی را شامیان خونِ جگر دادند
از کوچهی تنگ یهودیها گذر دادند
اینجا مسلمانانش از تورات میگویند
پیرزنی که در سرش جز فکر خیبر نیست
برداشت سنگی از زمین، پرسید: این زن کیست؟
گفتند: او را عمهی سادات میگویند
اموال را بردید حرفی نیست شامیها
اما کجای این جهان آه ای حرامیها_
روبندهای کهنه را سوغات میگویند؟!...
✍ #سیدمیلاد_حسنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_شام؛ #مجلس_یزید_ممنون؛ #حضرت_رقیه_س_شهادت
گفتم به "دل" بمیر!، به "جان" گفتهام بسوز!
خورشید بر فرازِ نِی و تیره گشته روز
عالَم فدایِ آنکه سرش را بریدهاند!
نفرین به خصم، لعن به اشرارِ کینهتوز
یا زینب الصبور! بخوان از غمِ حسین
شامِ سیاه را به یکی آه، برفروز!
با چوبِ خیزران به لبش زد یزید و بعد_
دختر که دید، عمه به او گفت: لب بدوز!
**
دارد تمام میشود این ماهِ عاشقی؛
من سخت، بیقرارِ شبِ سومم هنوز!
✍ #عادل_حسین_قربان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
#حضرت_زینب_س_شام
سوخت مرا آه، خط به خطِ مقاتل
چشم تر آوردهام، دو شاهدِ عادل!
شام اسارت کجا و شمسۀ عصمت
شاه عوالم کجا و بند سلاسل
روضۀ پوشیده را مخواه کنم باز
ناقۀ عریان و منزل از پی منزل
پس چه شد آن دستها که طفل سه ساله
با مدد او نشسته بود به محمل
ناقۀ زینب به دست کیست مهارش؟
لال شوی ای زبان و خون شوی ای دل!
پای همان نیزهای که رأس حسین است
ذبح کنیدم که خوانَد آیۀ بسمل
سرزدهاست از تنور خانۀ خولی
«یار من و شمع جمع و شاه قبایل»
آه از آن بازهای که زادۀ نیرنگ
صفحۀ شطرنج را گذاشت مقابل
از چه نمردیم ما که پیش ابالفضل
حرف کنیزی زدند، ای دل غافل!
سر زند از شامِ تیره، صبح سپیدی
منتقمِ قوم بسته است حمایل
تا نشده دیرتر بخواه فرج را
پیک اجل چون رسد، چه جای وعجّل!
✍ #مسعود_یوسف_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
#جمهوری_اسلامی_ایران
#شهید_و_شهادت؛ #شعر_حماسی
#محکومیت_حادثه_تروریستی در حرم #شاه_چراغ_ع
چه باک از مرگ؟ وقتی مقتدایت شاهِ مردان است
الا نمرودیان! پایان این آتش گلستان است
اگر گفتند روزی: این شهادت عین خسران است
بگو در کنجِ بستر، جانْسپردن ننگ انسان است
مبادا وقت جنگِ حق و باطل، بی طرف باشم
منِ شیعه به دنیا آمدم تا جان به کف باشم
مبادا عرصه را خالی کنم در حِین این پیکار
مبادا اینکه زیر چکمهی دشمن شوم بیدار
مبادا کربلا اینبار در ایران شود تکرار
مبادا لحظهای پایین بیاید پرچم سردار
مگر من مرده باشم این علم روی زمین باشد
که این کشور مسلمان امیرالمؤمنین باشد
امان نامه کجا و پیروانِ راه عاشورا
بگو «پا پس کشیدن» نیست شأنِ شیعهی مولا
که عزم راسخ ما کوهها را میکَند از جا
چه غم؟ وقتی که باشد مقتدامان مهدی زهرا
نمیدانند ایرانی جماعت سخت بی باک است
که ایرانِ قوی کابوسِ دشمنهای این خاک است
✍ #احسان_نرگسی
کانون ذاکران امام حسین زرند
اشعار ناب آیینی:
#امام_حسین_ع_مناجات
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
یاد تو شرط قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین...
ماند هَل مِن ناصِرَت بیپاسخ اما بارها
آمد از کربوبلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کُلُّ أرضٍ کربلا... من تازه میفهمم چرا
در خراسان، در نجف، در سامرا، گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا... گفتم حسین...
✍ #علی_ذوالقدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
مشکِ اشکِ من همیشه کار زمزم میکند
هر نمش دارد گناهان مرا کم میکند
بیگمان محکم در آغوش خودت میگیریاش
ریسمانِ پرچمت را هر که محکم میکند
کتریات یک جور پیرِ روضهخوانِ هیئت است
اشک را در استکان چشم ما دم میکند
نذری اربابها از دخل رعیت میرسد
این چه غوغاییست که ماهِ محرم میکند!
سائل پشت درت بار خودش را بسته است
با همین فقری که دارد کار حاتم میکند
از رسولِ تُرکها، حُر ساختن کار شماست
آدمتبودن مرا یک روز آدم میکند
دست عبّاس تو میافتد حساب محشرش
آن میانداری که صفها را منظم میکند
خم نخواهد شد سرش در پیشگاه این و آن
هر که سر را با تباکیکردنش خم میکند
هرکه دارد اشک میریزد برای داغ تو
در حقیقت گریه بر داغ حسن هم میکند
هر زمانی از تهِ دل گفتهام: جانم حسین
مطمئناً حضرتِ زهرا نگاهم میکند
گوشهگیرم..، گوشهی ششگوشهی من را بده
نوکرت کُنجِ حرم خود را مجسم میکند
این گدا دلشوره دارد جا بماند اربعین
داغِ دوری از حرم پشتِ مرا خم میکند
**
ای که جمع و جور کردی زندگیام را حسین!
پیکرت را نیزه و شمشیر درهم میکند
جسم تو مثل سرابی روی خاک افتاده است
نعل مرکبها تنت را سخت مبهم میکند
✍ #سیدامیرحسین_موسوی و #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
شمر آمد لب گودال و سرم تیر کشید
دست بر حنجرهات زد...، جگرم تیر کشید
روی تل بود که دیدم نفسم میگیرد
روی تل بود که ناگه کمرم تیر کشید
اولین ضربه که زد...، قلب من افتاد به خاک
دومین ضربه، دودست قمرم تیر کشید
در همان لحظه که او شاهرگت را میزد
حنجر و شاهرگ و شاهپرم تیر کشید
ناگهان از دل گودال سرت بالا رفت
ناگهانتر همهی دوروبرم تیر کشید
ذوالجناح تو که برگشت چه غوغایی شد
خیمهها سوخت، دل اهل حرم تیر کشید
دور هر خیمه که میسوخت دویدم اما
نیزهها خوردم و از نو کمرم تیر کشید
خوب شد بچهی ششماههی خود را بردی
پای گهواره ی او چشم ترم تیر کشید
دختر کوچک تو سیلی سختی خورد و
صورت نیلیاش از درد و ورم، تیر کشید
مثل آن روز که مادر به روی خاک افتاد_
مقنعه، چادر و سنجاق سرم تیر کشید
پهلوی مادرمان باز هم انگار شکست
باز انگار که فرق پدرم تیر کشید
اسب تا سینهی آقا پسرت را له کرد
آن طرف سینهی آقا پسرم تیر کشید
شش برادر همه بر روی زمین افتادند
اینچنین سینهی خیرالبشرم تیر کشید
خوب شد همسفرم بودی و دیدی که چقدر
نیزهها خوردم و پای سفرم تیر کشید
چه بگویم که کجای جگرم می سوزد
چه بگویم که کجای جگرم تیر کشید
✍ #ایوب_پرنداور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
لحظه مرگم عزیزان
لباس سیامو بیارید
شال عزای حسینو
به روی چشمام بزارید
توی دهانم یه ذره
تربت مولا بریزید
به صورت من کمی از
عطر حرم را بپاشید
وقتی که پاهام و به قبله کردید
تمام شور و شین من حسینه
یک نفسی اگر زبان بگیرم
شهادتین من حسین حسینه
حسین حسین حسین حسین یا حسین
حسین حسین حسین حسین یا حسین
لحظه ی تشییع جنازه م
نوحه ی مقتل بخوانید
به سمت شش گوشه بازم
صورت من را کشانید
وقتی که در بین قبرم
وصیتم را بدانید
همه بگید یا حسین و
سنگ لحد را بزارید
وقتی که خاک روی تنم کشیدید
وقتی میخواین برید و از کنارم
یه پرچمی که ذکر یا حسینه
شما بزارید به روی مزارم
حسین حسین حسین حسین یا حسین
حسین حسین حسین حسین یا حسین
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
کانون ذاکران امام حسین زرند
915K
◾ بند اول ◾
عشق حسین شیرینه
خیلی به دل می شینه
ذکر اباعبدالله...
به درد ما تسکینه
چه عشق بی نظیری، ای جانم
چه سرور و امیری، ای جانم
نمیره راه دوری، ای جانم
اگه براش بمیری، ای جانم
ما را سرور
ما را دلبر
ما را مولا
ما را رهبر
ارباب ماها تا روز محشر
ابی عبدالله... یا ثارالله
◾ بند دوم ◾
نام حسین درمونه
مریض اینو می دونه
گفتن یا ثارالله...
مثل دوا می مونه
عجب مه بلندی، ای جانم
چه نام بی گزندی، ای جانم
این اوج افتخاره، ای جانم
که دل بهش ببندی، ای جانم
مولای ما
آقای ما
دنیای ما
روئیای ما
آقا و مولای زیبای ما
ابی عبدالله... یا ثارالله
◾ بند سوم ◾
اسم حسین غمگینه
ماتم او سنگینه
برای جنت رفتن
حُبِّ حسین تضمینه
بر تن او کفن نیست، واویلا
لباس و پیرهن نیست، واویلا
سرش رو نیزه اما، واویلا
نشونی از بدن نیست، واویلا
بی پیرهن
خونین بدن
صد پاره تن
ای بی کفن
مولا و آقای مظلوم من
ابی عبدالله... یا ثارالله
#هادی_همتی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7