eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
مذاكرات مامون با حضرت رضا (ع) و مساله ولايتعهدى هنگامى كه امام رضا عليه السلام وارد « مرو » شد و مورد استقبال مامون و همراهان قرار گرفت، در خانه مخصوصى كه براى امام عليه السلام آماده شده بود وارد گرديد و پس از چند روز استراحت و رفع خستگى راه مذاكرات مامون و حضرت رضا عليه السلام شروع شد در اينجا نظر شما را به حديثى ك بيانگر خلاصه اين مذاكرات است جلب مى كنيم: اباصلت هروى مى گويد: مذاكرات مامون با حضرت چنين شروع وادامه يافت: مامون: اى پسر رسول خدا! علم، كمال، پارسايى و تقوا و عبادت تو را بخوبى شناخته‌ام نظرم به اينجا رسيده كه شما از من سزاوارتر به مقام رهبرى هستيد. امام رضا: به بندگى خدا افتخار مى كنم، و به وسيله زهد از دنيا اميد نجات از گزند دنيا را دارم، و به وسيله تقوا و پروا از گناهان، به رستگارى و وصول به نعمتهاى الهى اميدوارم، و در پرتو تواضع در دنيا آرزوى مقام ارجمند در پيشگاه خداوند دارم. مامون: من تصميم گرفته‌ام خودم را از مقام خلافت و رهبرى عزل كنم و آن را بر عهده شما بگذارم. امام رضا: اگر اين مقام از آن تو است، خداوند آن را براى تو قرار داده، بنابراين براى تو روا نيست لباسى را كه خداوند آن را براى قامت تو دوخته، از قامتت بيرون آورى و به ديگرى بسپارى، و اگر خلافت از آن تو نيست، براى تو روا نيست چيزى را كه از آن تو نيست، به من واگذار كنى. مامون: اى پسر پيامبر! حتما بايد اين مقام را بپذيرى! امام رضا: لست افعل ذلك طايعا ابداً. هرگز! اين كار را از روى اختيار انجام نمى دهم. » مامون، مكرر با امام در اين مورد گفتگو مى كرد و مى كوشيد كه امام رضا عليه السلام مقام خلافت را بپذيرد، مطابق بعضى از روايات اين مذاكرات حدود دو ماه به طول انجاميد امام همچنان در خواست مامون را رد مى كرد (۱) امام رضا: سوگند به خدا پدرم از پدرانش، از اميرمومنان عليه السلام نقل كردند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم در مورد من مى فرمود: « من قبل از تو در حالى كه به زهر مسموم شده‌ام مظلومانه كشته مى شوم فرشتگان آسما و زمين براى (مظلوميت) من مى گريند، و در سرزمين غربت در كنار قبر هارون به خاك سپرده مى شوم. مامون با شنيدن اين سخن گريه كرد و سپس گفت: « اى پسر پيامبر! با زنده بودن من چه كسى تو را مى كشد يا قدرت اسائه ادب نسبت به تو دارد؟!! » امام رضا: اگر خدا بخواهد قاتل خودم را معرفى مى كنم. مامون: اى پسر پيامبر! تو با اين سخنت مى خواهى، خود را سبك (و راحت) كنى و مقام (خلافت و وليعهدى) را از خود دور سازى، تا مردم بگويند، على بن موسى الرضا در دنيا زاهد است!! امام رضا: سوگند به خدا از آن هنگام كه خدا مرا آفريده دروغ نگفته ام، و زهد را براى دنيا ننموده ام، و من مى دانم كه مقصود تو (از اين ترفند و نيرنگ) چيست؟ مامون: مقصود من چيست؟ امام رضا: اگر راست بگويم در امان هستم. مامون: آرى در امان هستى. امام رضا: مقصود تو اين است كه مردم بگويند; « على بن موسى الرضا عليه السلام در دنيا زهد ننمود بلكه دنيا در او زهد نمود (او دنيا را رها نكرد بلكه دنيا او را رها كرد) (۱) آيا نمى بيند كه به طمع خلافت، مقام ولايتهدى را پذيرفت. وقتى كه مامون سخن صريح و قاطع امام رضا عليه السلام را شنيد، خشمگين شد و به امام گفت: تو همواره با من برخورد ناپسند مى كنى و از خشونت و جلالت من خود را در امان مى يابى، به خدا سوگند ياد مى كنم كه اگر ولايتهدى را نپذيرى تو را بر آن مجبور سازم اگر آن را بر عهده گرفتى كه هيچ، وگرنه گردنت را مى زنم. امام رضا: خداوند مرا نهى كرده كه خودم را با دست خودم به هلاكت بيفكنم. اگر پاى اجبار و قتل در كار است، آنچه بخواهى انجام بده; و انا اقبل ذلك على انى لا اولى احداً و لااعزل احداً و لا انقض رسماً، و لا سنته و اكون فى الامر من بعيد مشيراً. « و من ولايتعهدى را مى پذيرم مشروط بر اينكه: هيچ كس را نصب و عزل نكنم، و رسم و سنتى را جابجا ننمايم، بلكه دورادور نظارت و اشاره نمايم. » مامون پيشنهاد و شرايط امام رضا عليه السلام را پذيرفت، و آن حضرت را در حالى كه از قبول ولايتعهدى ناراضى بود، وليعهد خود قرار داد. (۱) نتيجه اينكه: ولايتعهدى حضرت رضا عليه السلام آن هم پس از اجبار - فقط اسمى بى مسمى و مشروط بر كناره گيرى از سياستهاى مامون بود، مامون با ترفندهاى خود مى خواست به خيال خود آن حضرت را بفريبد و اركان متزلزل حكومت خود را در پرتو وجود امام عليه السلام استوار سازد، ولى امام عليه السلام هوشمندانه خود را از چنگال او نجات داد و به مردم فهماند كه از رژيم سياسى حكومت مامون كاملا جدا است و هيچ گونه دخالتى ندارد و اين رابطه اجبارى ظاهرى هم - همان گونه قبلا ذكر شد - براى احقاق حق و ابطال باطل، و دفاع از حقوق مستضعفين بر اساس رعايت « اهم و مهم » است. (۲)
۱- بحار، ج ۴۹، ص۱۳۴. ۱- اشاره به اينكه امام رضا عليه السلام به طرف دنيا رفت، و پايگاه مردمى خود را از دست داد. .......: امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
طرح مطالعاتی شهید مطهری 7.mp3
6.03M
❇️ تدریس کتاب 7 ❇️ جلسه 7 ( جلسه 7 کتاب خدمات متقابل) 🎤 با توضیحات استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ 👌 کتب شهید مطهری، راهی عالی برای قوی شدن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عج 🔻 افشاگری و اعلام عمومی خطاها و گناهان دیگران، کجا جایز و کجا حرام است؟ 🔻 نتیجه انتشار نابه‌جای گناهان دیگران چیست؟ ⬅️ (بحث امور شخصی است نه سیاسی)( کوتاهی برخی مسئولین خائن یا بی عرضه قطعاً باید گزارش شود) استاد_رحیمپور_ازغدی @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مظاهر اسماء بعد بدان که: هر یک از اسماء سیصد و شصت گانه که در مقام ذات غیب الغیوبی مندرج در لفظ «اللّه» است فرداً فرد را در مقام ظهور و بروز فعلی در عالم مظهری لازم است که آثار آن اسم را ظاهر نماید، قال مولانا علی بن موسی الرضا علیه السلام: «قد علم أولواالالباب أنّ ماهنا لک لایعلم إلاّ بما ههنا » [۱] یعنی: از آثار مظاهر اسماء که در عالم شهادت است پی به حقائق اسماء غیبیه الهیه برده می‌شود به موجب « فخلقت الخلق لکی أعرف » [۲]، مثلاً: ---------- [۱]: ۱ - شرح الأسماء الحسنی، ج ۱، ص ۴۲. [۲]: ۲ - بحارالانوار، ج ۸۴، ص ۱۹۸ و ۳۴۴. مظهرِ اسم سبّوح و قدوس ملائکه اند که ذات آنها منزّه و مبرّا از عموم نقایص عالم کون و فساد است. و مظهر « یا مدبّر الکائنات » و « یا قاضی الحاجات » و « رفیع الدرجات » افلاکند، که رفع حوائج موالید ثلاثة نموده، و به حرکات و تدبیر آنها هر یک به کمال لایق به خود رسند. و بسایط خارجیه هر کدام مظهر اسمی از اسماء اللّه اند. چون « یا قهار » که مظهر او نار است، و « منفّس الکروب » هوا است، و « محیی الأموات » ماء است، و مظهر امین و حافظ ارض است، که از امینی خود ردّ می‌نماید به تو حبوب مدفونه را به اضعاف مضاعف. و مظهر « یا سمیع و بصیر » حیوان است. و مظهر « یا ضارّ » و « یا نافع » ادویه جات ضارّه و نافعه است، الی غیر ذلک که هر یک حکایت اسمی از اسماء اللّه نمایند. به خلاف انسان که هیکل توحید و مجمع تفرید و نوع الانواع و خلیفة اللّه است در ارض، مظهر اسم جامعه « اللّه » است که حاوی معانی و صفات کلّ است. از اینجا است که انسان کامل محمد صلی الله علیه و آله وسلم می‌فرماید: « من رآنی فقد رأی الحقّ » [۱]، کما قیل: هر آن نقشی که بر صحرا نهادیم تو نیکو بین که ما نیکو نهادیم چه آدم را فرستادیم بیرون جمال خویش بر صحرا نهادیم [۲] و فی القدسی: « یا آدم خلقت الاشیآء [لأجلک] و خلقتک لأجلی » [۳] . قال الجامی: ای نسخه نامه الهی که توئی ای آینه جمال شاهی که توئی بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی ---------- [۱]: ۱ - بحارالأنوار، ج ۵۸، ص ۲۳۴. [۲]: ۲ - عطار نیشابوری، دیوان، غزلیات، ش ۶۰۲. [۳]: ۳ - بسنجید: اسرار الحکم، ص ۱۰۸. .......: 📚✍ بر صحیفه سجادیه میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء https://eitaa.com/zandahlm1357
حکومت بر دل عاقل اسکندر گفته است: حکومت عقل بر دل عاقل قوی تر از حکومت شمشیر بر ظاهر احمق است. تیمارستان ثمامة بن اشرس می‌گوید: از سوی هارون الرشید مأمور شدم به تیمارستان روم و از نزدیک به حال دیوانگان رسیدگی کنم. زیبا چهره ای دیدم که از ظاهرش پیدا بود عاقل است با او سخن گفتم. گفت: تو می‌گویی بنده از نعمتی که شکر آن بر وی واجب است و یا بلایی که صبر بر آن واجب است جدا نمی شود؟ گفتم: آری. گفت: اگر مست شدی و خوابیدی و غلام تو با تو وطی کرد، آیا این نعمتی است که باید شکر کرد یا بلایی است که باید صبر کرد. ثمامة می‌گوید: من پاسخی نداشتم. جوان گفت: پرسش دیگر دارم. گفتم: بپرس. گفت: خوابیده از نعمت خواب چه وقت متلذذ می‌شود، اگر بگویی وقتی بیدار شد، آن وقت دیگر لذت ندارد چون معدوم است. اگر بگویی پیش از خواب، آنهم معدوم است و لذت ندارد، اگر بگویی در حال خواب، در آن حال که غافل بوده است. ثمامة می‌گوید: پاسخ این پرسش را هم نداشتم. باز گفت پرسش دیگری دارم. گفتم: بپرس. گفت: آیا هر نوعی از حیوانات پیامبر دارند؟ پس پیامبر سگان کیست؟ گفتم: نمی دانم. جوان گفت: اکنون پاسخ پرسشها را بشنو. در پاسخ پرسش اول باید می‌گفتی: نعمتها بر سه گونه اند. نعمتی که شکر آن واجب است، بلایی که صبر بر آن واجب است، گرفتاری که باید از آن دوری کرد تا ننگ آن دامن تو را نگیرد، و پرسش من از این قسم بود. ولی پاسخ پرسش دوم: خواب درد است و لذتی ندارد. اما پرسش سوم: سنگی از آستین درآورد و گفت اگر سگی پارس کرد، ترساننده اش این سنگ است. سپس سنگ را به سوی من انداخت، سنگ خطا کرد. جوان به من گفت: ای سگ حقیر، نذیر تو را از دست داد. فهمیدم او نیز چون بقیه دیوانه است، بیرون شدم و دیگر به تیمارستان نرفتم. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ مدرسه کادرسازی ، دوره هایی برای تربیت نیروهای تراز انقلاب 💠 دوره 5 🔰 تحقق تمدن نوین اسلامی، خواست رهبری از جوانان انقلابی 🎤 با تدریس 🎬 جلسه 5⃣ ✴️ انتشار فایلها بلا مانع است
اميرالمؤمنين (عليه السّلام) و خلافت عثمان عثمان به سبب ميدان دادن به بنى اميه و اعتماد كامل به آن ها، برخلاف دو خليفۀ پيشين، به نظرات و آراى برگزيدگان صحابه و سرآمد آن‌ها يعنى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) توجهى نداشت و خود را بى نياز از آن مى دانست. از اين رو اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در تمام دوران طولانى خلافت عثمان از صحنۀ سياسى خارج بود و تنها در موارد معدودى كه احساس مى كرد احكام خدا رو به تعطيلى مى گذارد، وارد عمل مى شد. (مانند درخواست عزل و اجراى حدّ بر وليد فاسق). در اواخر خلافت عثمان، آن حضرت به درخواست انقلابيون و خليفه، براى اصلاح امور مسلمانان وارد ميدان شد. اميرالمؤمنين (عليه السّلام)، عثمان و سياست هايش را در خطبۀ شقشقيه اين طور تشبيه و تشريح مى فرمايد: «... سرانجام سومى از آن‌ها به خلافت رسيد. او كه همانند حيوان پرخور و شكم برآمده اى بود، هيچ همّى جز جمع آورى و خوردن بيت المال نداشت. بستگان پدرش (بنى اميه) به همراهى او برخاستند و براى خوردن اموال خدا همچون شتران گرسنه اى كه علف هاى بهارى را با ولع عجيبى مى خورند، دست از آستين برآوردند. اما سرانجام بافته هايش (براى استحكام خلافت) پنبه شد و كردار ناشايستش كار او را تباه ساخت و عاقبت، شكم بارگى و ثروت اندوزى براى هميشه وى را نابود كرد». نگرش اميرالمؤمنين (عليه السّلام) نسبت به عثمان و عملكرد او را مى توان از انتقادهاى رو در روى آن حضرت به دست آورد. عثمان در اواخر حكومتش از على (عليه السّلام) گله كرد كه تو در حكومت ابوبكر و عمر با آن‌ها كنار مى آمدى، ولى با من ناسازگار هستى. حضرت امير (عليه السّلام) در پاسخ او از جمله فرمود: تو با آنان برابر نيستى. آن دو بر مسند خلافت نشستند، ولى دست خود و خويشان خود را از تصرّف در اموال و نفوس مردم بازگرفتند و تو با خويشاوندانت اموال و خون مردم را به بازى گرفته اى. همچنين در اوج اعتراض انقلابيون بر ضدّ عثمان، اميرالمؤمنين (عليه السّلام) در مقام نصيحت، به مقايسۀ عثمان با عمر مى پردازد و خطاب به او مى فرمايد: عمر وقتى كسى را فرمانروايى مى داد، پاى خود را بر گردن او مى نهاد. اگر از او شكايتى مى رسيد, بدون تأمّل وى را احضار و به شدت بازپرسى مى كرد، ولى تو به روش او عمل نمى كنى. تو با خويشانت به نرمش و ملايمت برخورد مى كنى. عثمان گفت: مگر نه اين است كه عمر در تمام دورۀ حكومتش معاويه را در شام نگاه داشت؟ من نيز او را در حكومت شام ابقا كردم. حضرت فرمود: تو را به خدا سوگند مى دهم آيا غير از اين است كه معاويه چنان از عمر مى ترسيد كه «يرفا» غلام عمر از او نمى ترسيد؟ عثمان گفت: بلى. اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرمود: ولى اينك معاويه بدون مشورت و اطلاع تو كارها را پيش مى برد و تو خود نيز مى دانى. او بدون فرمان تو مى گويد اين فرمان عثمان است و تو اعتراضى ندارى. [۱] با توجه به آنچه گذشت، حضرت على (عليه السّلام) عثمان را فردى سست اراده، متعصّب نسبت به قبلۀ خود، ضعيف النفس و مسرف در بيت المال و جان مردم مى داند كه با سياست هايش امور اسلام را به تباهى كشانيد. دربارۀ هلاكت وى نيز فرمود: نه به آن دستور دادم و نه از آن جلوگيرى كردم. قتل او نه مرا خوشحال كرد، نه از آن بدم آمد. [۲] ---------- [۱]: . نگاه كنيد به: سيرۀ علوى، ص ۶۱ تا ۶۴ به نقل از نهج البلاغة، خطبۀ ۱۶۲ و تاريخ طبرى و كامل ابن اثير و كتاب عايشه. [۲]: . زندگانى اميرالمؤمنين (عليه السّلام) ص ۳۲۹ به نقل از انساب الاشراف بلاذرى، ج ۵، ص ۱۰۱. تشیع ✍️استاد محمد حسین رجبی https://eitaa.com/zandahlm1357
داریوش دروغگو، قاتل بردیا پسر کوروش(1) پیر بریان تاریخدان برجسته می نویسد: که داریوش قاتل بردیا پسر کوروش است و داستان گئومات از دروغ های داریوش است داریوش امپراتور پارس، پیر بریان، ص23 @zandahlm1357
🔻داریوش دروغگو، قاتل بردیا پسر کوروش (2) 👈املی کورت ایران شناس معروف می نویسد که داریوش قاتل بردیا و غاصب حکومت است و داستان گئومات از دروغ های داریوش است هخامنشیان، آملی کورت، ص 54ِ @zandahlm1357
🔻داریوش دروغگو، قاتل بردیا پسر کوروش (3) 👈ماریا برسیوس استاد برجسته تاریخ می نویسد که داریوش برای رسیدن به تاج و تخت، بردیا پسر کوروش رو با قتل می رساند و داستان دروغین گئومات را می آفریند ایران باستان، ماریا برسیوس، ص 37 @zandahlm1357
يكي از اين مخالفين، يك انجمن مخفي است كه خود را «كميته نجات ايران» ناميده است. » نامه اين كميته در تاريخ هفتم مارس ۱۹۲۰ به سفارت آمريكا: «به وزيرمختار محترم آمريكا در تهران: كميته نجات ايران افتخار دارد از طريق حضرت عالي كه نماينده مردم شريف آمريكا هستيد، مراتب اعتراض خود را به استحضار جامعه ملل برساند. توافقنامه شومي كه اخيراً ميان وثوق الدوله (رئيس الوزراي فعلي ايران) و دولت انگلستان منعقد شده، استقلال كشور ايران را زير سؤال مي‌برد و بر خلاف اصول آزادي ملت‌ها و قانون اساسي ايران است... كميته همچنين به استحضار مي‌رساند انتخابات پارلماني جاري در ايران، كاملاً غيرقانوني است. با وجود حكومت نظامي نمي توان انتخاباتي ملي داشت. مردم ايران هيچ شناختي از افراد انتخاب شده ندارند و قلباً از حضور آنها در پارلمان ناراضي هستند؛ چرا كه با دزديدن رأي مردم، رأيي به صندوق ريخته مي‌شود كه كانديداي مورد نظر وثوق الدوله انتخاب شود. كشف حقيقتِ اين قضايا بسيار آسان است. (مهر و امضا) كميته نجات ايران. » [۱] ---------- [۱]: گزارش كالدول و ضمائم، (بدون شماره)، ۴۱/۹۱. ۷۴۱، مورخ۲۰ مارس ۱۹۲۰ ورود مستشاران انگليسي كالدول در ۱۵ دسامبر ۱۹۱۹ مي‌نويسد: «هيأت نظامي انگلستان به فرماندهي سرتيپ ديكسون به همراه هشت تن ديگر بر اساس قرارداد اخير ايران انگلستان براي انجام مذاكرات و اقدامات اوليه وارد تهران شد. » [۲] در ۹ ژانويه ۱۹۲۰ كالدول مي‌افزايد: «چند تن از بازپرسان نظامي انگلستان وارد تهران شده اند. فرماندهي اين گروه بر عهده ژنرال ديكسون است و بيشتر اين افراد با ارتش هند مربوط هستند. بر اساس قرارداد انگليس ايران نيروي نظامي فعلي ايران به يك ارتش متحد الشكل تبديل خواهد شد. » [۳] ۲۶ فوريه ۱۹۲۰: «هيأت نظامي انگلستان به فرماندهي ژنرال ديكسون در همكاري با دولت ايران، از يك ماه پيش كار خود را در تهران آغاز كرده است. انتظار مي‌رود اين كميسيون حداقل دو يا سه سال در ايران حضور داشته باشد. يك كميسيون انگليسي متشكل از بازرسان مالي و گمركي به سرپرستي سر هوبرت لولين كار خود را در همكاري با وزارت ماليه ايران آغاز كرد. پيش بيني مي‌شود اين گروه اقدامات اوليه خود را در مدت زماني كمتر از يك ماه به پايان رسانده و سپس ايران را ترك كند. وزيرمختار انگلستان از من خواسته است اگر پيشنهادي در اين باره به ذهنم مي‌رسد، از ايشان دريغ نكنم؛ اما اين فقط يك حركت ديپلماتيك است و انگليسي‌ها سعي دارند از آشكار شدن اهداف و تصميمات هيأت اعزامي خود جلوگيري كنند. » [۱] روزنامه رعد در ۸ مارس ۱۹۲۰ مي‌نويسد: «آقاي اسميت كه نماينده خزانه داري انگلستان در شوراي عالي كنفرانس صلح پاريس در پاريس و يكي از كارشناسان برجسته اقتصادي مي‌باشد به عنوان مستشار وزارت ماليه ايران انتخاب شده است. وي هفته پيش به همراه چند كارشناس ديگر به ايران آمده است. » توضيحات كالدول در اين باره: «قرارداد اخير انگلستان ايران كه درميان عموم مردم انتشار يافته، اما به تصويب مجلس نرسيده، عملاً به اجرا درآمده است. متخصصان حاضر در هيأت مستشاري انگليس، تعرفه‌هاي گمركي را تغيير داده اند و تجديد نظر در حكم قانون است. كميسيون تجديد نظر در تعرفه‌هاي گمركي، از ميان رفته و جاي ---------- [۲]: تلگرام كالدول، شماره ۱۸۹، ۲۷/۹۱. ۷۴۱، مورخ۱۵ دسامبر ۱۹۱۹ [۳]: گزارش فصلي كالدول شماره ۶، ۱۱۴۸/۰۰. ۸۹۱، ۹ ژانويه ۱۹۲۰ [۱]: تلگرام كالدول، شماره ۷، ۱۱۴۴/۰۰. ۸۹۱، مورخ ۲۶ فوريه ۱۹۲۰ خود را به متخصصين مالي داده است. آقاي اي. آرميتاژ- اسميت به عنوان مستشار مالي در مدت زماني كه در ايران حضور دارد، اختياراتي بيش از اختيارات آقاي شوستر خواهد داشت. وي شماري از همكاران خود را از انگلستان به ايران آورده است. كميسيون او به علاوه كميسيون نظامي و كميسيون‌هاي مربوط به ديگر وزارت خانه‌هاي ايران با الحاق دائمي نيرو‌هاي تازه وارد از انگلستان، تقويت مي‌شود. كلنل تي. دبليو هيگ، از افسران ارتش هند، به عنوان مستشار محرمانه وزارت داخله ايران منصوب شد. وي در ده سال گذشته سركنسول انگلستان در ايران بوده و در سال‌هاي اخير نيز به عنوان رايزن سفارت انگلستان در ايران خدمت كرده است. كلنل هيگ به خوبي از اوضاع ايران آگاهي دارد و در حال حاضر مشغول نوشتن كتابي در مورد تاريخ ايران است. وي فردي مستبد و قاطع است و از هيچ فرصتي براي تحقير نظام‌هاي جمهوري خواه، به ويژه آمريكا، چشم نمي پوشد. ژنرال ديكسون و ديگر افسران انگليسي عضو كميسيون نظامي، طرح‌هاي خود را براي تشكيل يك ارتش متحد الشكل در ايران، آماده كرده اند. اما از آنجا كه اخيراً دو وزير
جنگ از كار خود كناره گيري كرده اند، به نظر مي‌رسد كميسيون نظامي در پيش برد طرح‌هاي خود با دولت ايران مشكل پيدا كند. تمام اين قضايا تاكنون به شدت مخفي نگاه داشته شده است، اما مطمئناً مردم ايران به منظور جلوگيري از عملي شدن طرح‌هاي پيشنهادي مستشاران انگليسي از هيچ كاري فروگذار نمي كنند. به نقل از يكي از اعضاي برجسته هيأت مستشاران، كميسيون نظامي انگلستان تمايل دارد خدمت نظام وظيفه را در ايران عمومي كند، اما اينكه اين طرح در ميان پيشنهادهاي رسمي قرار دارد يا نه، معلوم نيست. همچنين مشخص شده است كه بودجه ساليانه ارتش ايران دوازده ميليون تومان خواهد بود. با اين كه اين رقم، رقم بالايي نيست، اما بودجه نسبتاً كلاني براي ايران به حساب مي‌آيد. » [۱] عجيب اينكه تمام اين «اصلاحات» در زمان رضا شاه پهلوي به اجرا درآمد. در آوريل ۱۹۲۰، كالدول در تلگرام خود چنين گزارش مي‌دهد: «كميسيون نظامي انگلستان از افسران روسي ديويزيون قزاق ايران درخواست كرد ديويزيون را به انگليسي‌ها تحويل دهند. اما درخواست آنها رد شده و ---------- [۱]: تلگرام كالدول، شماره ۷، ۱۱۴۴/۰۰. ۸۹۱، مورخ ۲۶ فوريه ۱۹۲۰ جوش و خروش فراوان شد. » [۲] انگليسي‌ها درصدد بودند درخواست خود را در اكتبر ۱۹۲۰ تكرار كنند كه اين موضوع با سقوط كابينه مشير الدوله مصادف شد. ---------- [۲]: تلگرام كالدول، شماره ۱۳، ۱۱۴۶/۰۰. ۸۹۱، مورخ۱۰ آوريل ۱۹۲۰ 📚از قاجار تا پهلوی ✍محمد قلی مجد https://eitaa.com/zandahlm1357