eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شهيد مطهري هم در همان سال، در پيامي كه از نجف از طرف امام آورده بودند، مبارزان سابقه دار را به تجمع، دعوت مي‌كنند و همين ارتباطات، باعث شد كه تظاهرات عظيم سالهاي ۵۶- ۵۷ سازمان يابد. و نقش آيت الله العظمي خامنه اي در پايه گذاري اين تشكل، بسيار قابل توجه است. آن هم تشكلي كه به خاطر خدا و جهاد و شهادت پديد آمده بود، نه براي قدرت طلبي و به دست آوردن موقعيت و مقام. در گيرودار اين فعاليتها و در نقطه اوج گيري انقلاب اسلامي در سال ۵۶، رژيم ستمگر با نهايت خشونت ايشان را دستگير مي‌كند و پس از چند شب زندان، ايشان را به «ايرانشهر» تبعيد مي‌كند. اما تبعيد و آب و هواي گرم و دمدار «ايرانشهر»، كمتر از آن بودند كه اين مظهر جهاد، تلاش و مبارزه را آرام سازند. بلكه آن جا نيز از فرصت استفاده كرده، در ايجاد وحدت و همبستگي بين نيروهاي مبارز آن سامان و نيز وحدت بين برادران شيعه و سني مي‌كوشند و موفقيت زيادي به دست مي‌آورند، و با تماس با مردم و تبليغ و برطرف ساختن مشكلات و محروميتهاي اين استان ستم زده، نقش مهمي در توجه مردم به امام، روحانيت، اسلام و انقلاب ايفا مي‌كنند. اتفاقا در آن سال، در ايرانشهر سيلي مي‌آيد كه منجر به بي خانمان شدن و آسيب رسيدن به عده زيادي از مردم مي‌شود. آيت الله العظمي خامنه اي با استفاده از تجربه فردوس و گناباد، يك گروه از روحانيون و طلاب را بسيج مي‌كنند و گروه امداد روحانيت را تشكيل مي‌دهند. اين گروه، به قدري در كار امداد، تبليغ، تحريك و تشجيع مردم موفق مي‌شود كه ساواك وحشت مي‌كند. ايشان را احضار مي‌كند و رئيس ساواك به معظم له مي‌گويد: ديشب در كميسيون امنيت شهرباني به ساواك گفتم، شما چقدر بي عرضه هستيد كه هيچ كاري نكرديد. يك تبعيدي ببينيد اين جا چه اوضاعي درست كرده؟! (۳) مقام معظم رهبري در مدت تبعيد در ايرانشهر، به تبليغ اسلام و انقلاب اسلامي پرداختند و مهمترين سنگر انقلاب، يعني مساجد را پايگاه روشنگريهاي خود ساختند. ايشان در مدت اقامت خود در ايرانشهر، نماز جمعه و تشكل شيعيان را در اين شهر احيا نمودند. در ايرانشهر، اهل تسنن كه ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعيت آن روز شهر را تشكيل مي‌دادند، مساجد متعددي داشتند و نماز جماعت و جمعه را در آن جا اقامه مي‌كردند. اما در تنها مسجد شيعيان، نماز جمعه اقامه نمي شد و پيشنماز هم نداشتند. از آيت الله خامنه اي درخواست مي‌شود تا در آن مسجد به اقامه نماز بپردازند. ايشان بتدريج به فكر اقامه نماز جمعه مي‌افتند. در اولين نماز جمعه، جمعيت قابل توجهي گرد مي‌آيند كه بنابه گفته اهالي در بيست سال حيات آن مسجد، بي سابقه بوده است. وقتي آيت الله خامنه اي بالاي منبر به ايراد خطبه مي‌پردازند، آن جمعيت زياد، پاي منبر اشك مي‌ريزند و به اين وسيله، عطش و اشتياق خود را به اين مراسم عبادي - سياسي فراموش شده، نشان مي‌دهند. https://eitaa.com/zandahlm1357
تولد حضرت زهرا (عليها السّلام) افتخاري براي زنها من عيد سعيد مولود معظم حضرت زهرا- سلام الله عليها- را به همه شما خانمها و زنهاي تمام كشورهاي اسلامي تبريك عرض مي‌كنم و از خداوند تعالي مسألت دارم كه همه زنهاي محترمه را در راهي كه خداي تبارك و تعالي مقرر فرموده است، همان راه را بروند و به مقاصد عاليه اسلامي برسند. براي زنها كمال افتخار است كه روز تو لد حضرت صديقه را روز زن قرار داده اند، افتخار است و مسئوليت. (۶) ۱۱/۱۲/۶۴ مقامات معنوي حضرت زهرا (عليها السّلام) اصو لاً رسول اكرم (ص) و ائمه (ع) - طبق رواياتي كه داريم- قبل از اين عالم، انواري بوده اند ۱ در ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و «طينت» از بقيه مردم امتياز داشته اند، و مقاماتي دارند الي ماشاءالله. چنانكه در «روايات معراج» جبرئيل عرض مي‌كند؛ لَو دَنَوتُ انمُلتةٌ، لاَحْتَرقتُ. ۲ (هرگاه كمي نزديكتر مي‌شدم، سوخته بودم). يا اين فرمايش كه إنَّ لَنا مَعَ اللهِ حالات لا يَسعُهُ مَلَكٌ مُقَُرَّبٌ وَلا نَبِيُ مُرسلٌ. ۳ (ما با خدا حالاتي داريم كه نه فرشته مقرب آن را مي‌تواند داشته باشد و نه پيامبر مرسل). اين جزء اصول مذهب ماست كه ائمه (ع) چنين مقاماتي دارند، قبل از آنكه موضوع حكومت در ميان باشد. چنانكه به حسب روايات اين مقامات معنوي براي حضرت زهرا- سلام الله عليها- هم هست. با اينكه آن حضرت نه حاكم است و نه قاضي و نه خليفه. اين مقامات سواي وظيفه حكومت است. لذا وقتي مي‌گوييم حضرت زهرا- عليها السلام- قاضي و خليفه نيست، لازمه اش اين نيست كه مثل من و ¬---------------------- ۱. بحار الانوار؛ج۲۵، ص ۱۰۱-۱۰۳. ۲. همان؛ج ۱۸، ص ۳۸۲، تاريخ النبى»، «باب اثبات المعراج»، ح ۸۵ ۳. علامه مجلسى، محمدباقر؛ الاربعين؛ ص ۱۷۷، شرح حديث ۵ ۱. شماست؛ يا بر ما برتري معنوي ندارد. (۷) مصداق قرآني لالت بر آنچه احتمال داديم از حقيقت ليلة القدر مي‌كند حديث شريف طولاني كه در تفسير برهان ازكافى شريف نقل فرموده و درآن حديث است كه نصراني گفت به حضرت موسي بن جعفر كه تفسير باطنِ حم *و الكتابِ المُبينِ* إِنا اَنْزَلناهُ فِى لَيْلَة مبارَكَُةٍ إنّا كُنَّا مُنذِرينَ *فِيها يُقْرََقُ كُلُّ أمرٍ حَكيم ۱ چيست، فرمود؛ «امّا «حم» محمّد- صلي الله عليه و آله- است. و امّا «كتاب مبين» اميرالمؤمنين علي است. و امّا «الليلة» فاطمه- عليها السلام- است». ۲ (۸) فضيلت تسبيحات صديقه طاهره و از جمله تعقيبات شريفه، تسبيحات صديقه طاهره- سلام الله عليها- است كه رسول خدا- صلي الله عليه و آله- به آن معظمه تعليم فرمود. و آن افضل تعقيبات ۳ است. در حديث است كه اگر چيزي افضل از آن بود، رسول خدا- صلي الله عليه و آله- آن را به فاطمه - عليها السلام- عطا مي‌فرمود. (۹) --------------------- https://eitaa.com/zandahlm1357
🕌در محضر امام روح الله (۱۷۵) 💠 نگین خلیج فارس 📌 امام خمینی (ره ): نیروی دریایی [ارتش] در آب‌های و مرزهای آبی کشور در عرصه دفاع مقدس از کشور اسلامی مان چون است و بر عرشه کشتی افتخار و صلابت خود استوار ایستاده است. و ملت ایران باید به چنین ارتش و افتخار کند. 📚صحیفه نور جلد ۲۱ صفحه ۱۱۸ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. https://eitaa.com/zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
اعجاز عشق شفايافته: ناصر احمدى گل تاريخ شفا: يازدهم بهمن ۱۳۷۵ بيمارى: لالى زبانش مثل چوب خشك شده بود. گامهاى مهيب ترس را هم آواز با ضربان قلبش مى شنيد. چشمانش از حدقه بيرون زده و به كنار جاده خيره مانده بود. در عمق تاريكى، در كنار جاده، شبحى سفيد، چون گرگى نرم در هيبت انسان، برآيينه چشمان ناصر نقش بسته بود. در محل زندگى او، كمى پايين تر چنبره زده بود. او آروز مى كرد مى توانست همچون پرنده اى سبك بال، اين مسافت تا خانه را پرواز كند و از اين همه اضطراب رهايى يابد. صداى موتور سيكلت در دشت مى پيچد و مرد را به شبح نزديكتر مى كرد. سكوت دشت ترس زنده مى كرد و نفس در سينه ناصر حبس شده بود. به چندمترى شبح كه رسيد تعجب كرد! به او خيره شد. باورش نمى شد. تمام توانش را به كار گرفت تا بر سرعت موتورسيكلت بيفزايد، اما ديگر رمقى نداشت. پلك بر هم نهاد و بعد از چند لحظه پرده از ديدگان مشوشش برداشت. شايد خيالاتى شده بود، قلبش بشدت مى تپيد و مثل گنجشكى كه مى خواهد آزاد شود، خود را به قفس سينه مى كوبيد. رخ برگردانيد تا يقين پيدا كند كه آنچه بر او گذشته كابوسى بيش نبوده است. نه امكان نداشت، احمد بر ترك موتورش سوار شده بود. ناصر ترسيده بود، خواست احمد را پياده كند. اما دستش از ميان بدن احمد عبور كرد، گويى جسم او از مه تشكيل شده بود، ترس بيش از پيش بر او چيره شد. كنترل موتورسيكلت از دستش خارج گرديد و او را نقش بر زمين كرد. تابوت بر روى دستها به جلو مى رفت همه سياه پوش بودند، چه كسى مرده بود؟ چرا همسر و فرزندان ناصر زار مىزدند؟ چرا برادرش نام او را با گريه صدا مى زد؟ با شتاب بيش آنها رفت. تلاش كرد كه برادر را در آغوش بكشد و آرام كند، اما گويى جسم او همانند احمد از مه تشكيل شده بود. جنازه را براى شستشو به داخل غسالخانه انتقال دادند. آه!! اين خود اوست يعنى... يعنى... آب سرد را باز كردند، موج آب، او را به ساحل بيدارى كشاند. با سختى چشمانش را گشود، خود را روى تخت و در حصار سايه هايى يافت كه او را احاطه كرده بودند. سايه‌ها پررنگتر شدند. ناصر تكانى به خود داد كه برخيزد اما به سبب ضعف زياد نتوانست. برادر ناصر با حالى پريشان در آستانه در اتاق ظاهر شد، دوان دوان به سويش آمد و او را در آغوش كشيد و در حالى كه سعى داشت بر اعصابش مسلط شود، گفت: حالت خوبه داداش جون؟ بعد رو به سوى مشهدى على كرد و ادامه داد: خدا خيرت بده كه ناصر رو رسوندى به بيمارستان، واقعا متشكرم. نگفتى حالت چطوره داداش؟ ناصر تلاش كرد كه كلمه اى در پاسخ برادرش بگويد، اما هر چه كوشيد نتوانست. پزشك، برادر ناصر را به بيرون از اتاق دعوت كرد. همسر ناصر كه بر روى يكى از نيمكتهاى كنار راهرو نشسته بود و مى گريست، با ديدن پزشك و برادر همسرش، از جا برخاست و به طرف آنها رفت و با بغض پرسيد: آقاى دكتر حال ناصر چطوره؟ پزشك كه سعى در آرام نمودن آنها داشت، گفت: حالش رضايت بخش است. تنها مشكلى كه وجود دارد اين است كه متأسفانه آقاى احمدى قدرت تكلم را از دست داده است. برادر ناصر با تعجب پرسيد: براى چه؟ دكتر گفت: علتش به درستى مشخص نيست، ولى احتمالاً بايد شوكى به ايشون وارد شده باشه كه در اين مورد متأسفانه كارى از دست ما ساخته نيست. و شما مى تونيد فردا بيمار رو به منزل ببريد. با اين كه از آن حادثه چند هفته مى گذشت، ناصر نتوانسته بود خواب راحت داشته باشد. هر چه مى كوشيد به آن حادثه فكر نكند، نمى توانست. آن اتفاق چون كابوسى وحشتناك، آسايش را از او سلب نموده بود. ناصر با چشمانى كم فروغ و گونه هايى بى رنگ، در كنجى از اتاق نشسته و در سكوت فرو رفته بود. غم بيمارى او را تا درگاه يأس پيش برده بود. احساس دلتنگى، قلبش را فشرد. زن سكوت حزن انگيز اتاق را شكست و گفت: ميگم ناصر، ما كه به خيلى از دكترا مراجعه كرديم و نتيجه نگرفتيم. برادرم با خانواده اش مى خوان برن مشهد به منم گفتن كه اگه مايل باشيم همراهشون بريم. مرد نگاه غمبارش را به تصوير بارگاه منور حضرت رضا (ع) كه به ديوار نصب شده بود، انداخت. درخشش گنبد و گلدسته ها، نور عشق و اميد را در دل او روشن كرد، اشك در ديدگانش حلقه زد و عشق زيارت امام رضا (ع) بر دلش شعله ور شد. خنكاى پاييز، جاى خود را به سرماى زمستان داده بود. ابرهاى تيره آسمان را پوشانده و با تندى وزيدن گرفته بود، و سرما تا مغز استخوان نفوذ مى كرد. در صحن حرم مطهر تعداد زيادى از زوار عاشق به چشم مى خوردند كه ذكرگويان داخل حرم مى شدند. باقى مانده برف شب قبل بر روى گنبد طلا جلوه زيبايى خاصى داشت. ناصر به همراه چند بيمار ديگر در پشت پنجره به انتظار نشسته بود. باد بر صورتش شلاق مى زد. كلاهش را تا روى ابروانش پايين كشيد و در خويش فرو رفت. چشمهايش مملو از اشك شده نگاه نيازمندش را به پنجره گرده زد. ناصر در حريم
عشق و در جمع حاجتمندان، كعبه دلش را به زيارت نشسته بود. بغضش گشوده شد و در دل به ائمه (ع) متوسل گرديد. او آرام مى گريست و در سكوت با تلاوت آيات قرآن از خداوند كمك مى خواست، و با آب ديده، دل را صفا مى داد. هنگامى كه پلكها بر نگاهش پرده كشيد، آقايى سبزپوش در هاله اى از نور، در حالى كه شال سبز بر كمر داشت به سوى او آمد و با شيرينترين لحن فرمود: برخيز! طنين صداى آقا برتن خسته اش روحى تازه بخشيد. ناصر هيجان زده از جا برخاست، گويى نسيم رحمت وزيدن گرفته و گرد و غبار اندوه را از زندگى او زدوده، و به جاى آن شفا و شادى را به ارمغان آورده بود. جشن آب و آيينه و گل و ريحان بود، فرشتگان چه زيبا ميزبانى مى كردند و دامن دامن گل سرخ محمدى برسر و روى زائران مى ريختند. رايحه عشق شامه‌ها را نوازش مى داد، و عاشقان به پراكنده در گلستان جاويدان رضوى، با چشمانى پر ستاره، عنايت مولا را به نظاره نشستند. امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/zandahlm1357
- وضعیت فرهنگی شیعیان در زمان امامت امام رضا (علیه السلام) از منظر مسائل فرهنگی، امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) هفده سال از دورة امامت خود را در مدینه سپری کرده و با آزادی نسبی به نشر معارف اسلامی و مذهبی می‌پردازد. در این مدت، هارون عمدتاً گرفتار درگیری‌های سیاسی و نظامی در شرق یعنی خراسان بوده و پس از وی دوران درگیری میان پسران او، امین و مأمون (۱۹۳ ۱۹۸ ق) فرا می‌رسد و در آغاز حکومت مأمون، وی به تثبیت پایه‌های حکومت خود و مبارزه با مدعیان در نقاط مختلف می‌پردازد و از این رو در این هفده سال، حکومت مرکزی نمی تواند توجه چندانی به فعالیت‌های امام (علیه السلام) وبه دنبال آن ممانعت از ادامة آن داشته باشد. [۱] جایگاه والای امام رضا (علیه السلام) در مدینه که پیشتر آورده شد، می‌تواند مؤید این گفته باشد. در طی حکومت پنج سالة امین، مدینه نیز درگیر مناقشات سیاسی بین دو برادر بوده و از توجه به مسائل دیگر و ازجمله فعالیت‌های فرهنگی شخصیتی مانند امام رضا (علیه السلام) غافل بودند و در طی این مدت، امام (علیه السلام) توانست بخش عظیمی از معارف اسلامی و شیعی را در میان مردم منتشر سازد که بخش مهمی از روایات آن حضرت (علیه السلام) تحت عنوان مسند الامام الرضا (علیه السلام) گردآوری شده است. گفته شده در دورة حکومت امین، امام رضا (علیه السلام) در سال ۱۹۴ ق به بصره رفته و به درس و تعلیم و تربیت پرداخت. [۲] سرشماری تعداد راویان امام رضا (علیه السلام)، نشان می‌دهد که تعداد کسانی که از این بزرگوار کسب حدیث کرده اند، بیش از تعداد کسانی هستند که از سه امام بعد از امام علی (علیه السلام) و از سه امام بعد از امام رضا (علیه السلام) نقل روایت کرده اند، که این امر با توجه به اینکه ایشان غالب عمر خود را در مدینه سپری کرده اند، نشانگر پویایی و تحرک و نشاط مدرسة مدینه در این دوران می‌باشد. به عنوان نمونه، شیخ طوسی تعداد راویان امام رضا (علیه السلام) را ۳۱۷ نفر برشمرده است، این در حالی است که تعداد راویان سه امام پس از امام رضا (علیه السلام) را به ترتیب ۱۱۳ و ۱۸۲ و ۱۰۳ نفر، و تعداد راویان سه امام پس از امام علی (علیه السلام) را به ترتیب ۴۱ و ۱۰۹ و ۱۷۳ نفر ذکر کرده است. [۱] محل تحدیث، تدریس و افاضات علمی وحدیثی امام رضا (علیه السلام) در مدینه، مسجد نبوی بود و همچنین مجالس دیگری نیز در بیت شریف آن حضرت (علیه السلام) منعقد می‌شد. [۲] چنانکه از امام رضا (علیه السلام) نقل شده که می‌فرمود: «در روضه می‌نشستم و شهر مدینه آکنده از عالمان بود، اما هرگاه یکی از آنان در مسأله ای دچار مشکل و سرگشتگی می‌شد، همگان او را به سوی من راهنمایی می‌کردند، ومسأله را نزد من می‌فرستادند و من پاسخ آن را می‌دادم». [۳] نکتة شایان ذکر دربارة شیوه‌های حاکم بر مدرسة حدیثی شیعه در مدینه آن که، پس از عصر صادقین (علیهماالسلام) به تدریج کار تبویب و دسته بندی همراه با کتابت احادیث در کتب و مجموعه‌های حدیثی رو به آغاز و انجام گرفتن نهاد؛ و لذا در بررسی فهرست مؤلفات اصحاب امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) کار تبویب و دسته بندی احادیث به وضوح مشاهده می‌شود. [۱] حیثیت علمی امام (علیه السلام) مهم ترین عامل در توسعةمذهب شیعه به حساب می‌آمد. به ویژه که مبانی فکری شیعه نیز در آن شرایط، مشخص شده بود و طبعاً مرجعیت علمی امام (علیه السلام)، توسعۀ فکر شیعی را دربرداشت. [۲] چنانچه آثار متعددی با عناوین کتاب، نسخۀ، مسائل، نسخۀ مبوّبۀ کبیرۀ، به آن حضرت (علیه السلام) منسوب است. [۳] از مهم ترین ویژگی‌های دورة امامت امام رضا (علیه السلام) در بعد فرهنگی، حضور چند ساله امام (علیه السلام) (۲۰۰ ۲۰۳ ق) در شرق دنیای اسلام آن روز که به خراسان مشهور بود می‌باشد؛ حضوری که در طول سلسله امامت دربارة هیچ یک از دیگر امامان: تکرار نشد واین خود فرصتی گرانبها برای امام (علیه السلام) بود تا معارف شیعی را مستقیماً و بدون واسطه برای خراسانیان که به صورت کلی دوستدار خاندان اهل بیت: بودند و هنوز تفکیک چندانی میان مصادیق این خاندان نمی کردند، بیان کند. [۴] خراسان از قرن دوم هجری بدین سو، محلی مناسب برای حضور و رشد و گسترش تشیع بوده و حضور هرچند کوتاه مدت امام رضا (علیه السلام) در این منطقه نیز موجب تعمیق و تقویت این زمینه شد. در بررسی منابع مربوط به تاریخ تشیع در خراسان، قراین متعددی بر گرایش‌های شیعی در نقاط مختلف آن دلالت دارند. [۱] امام رضا (علیه السلام) که از روی اکراه و اجبار راهی خراسان شده بود [۲]، در این سفر هم، از تلاش و فعالیت برای هدایت و ارشاد جامعه و بخصوص شیعیان فروگذار نکردند واز هر فرصتی برای ارشاد آنان استفاده می‌نمودند، چنانکه در طول مسیر، همواره و از طرق مختلف و حتی با بجاگذاشتن آثار و معجزاتی، به ارشاد و هدایت مردم می‌پرداختند [۳] و با اینکه مأمون دستور داده بود که امام (علیه السلام) را از مسیر
کوفه و قم که شیعه نشین بودند، عبور ندهند بلکه از راه بصره و اهواز و فارس به مرو بیاورند، [۴] ولی با این حال امام (علیه السلام)، تمام تلاش خود را برای گسترش معارف شیعی می‌نمودند، چنانکه ملاحظه می‌شود در نیشابور که شمار بسیاری از مردم به استقبال امام (علیه السلام) شتافته بودند و چند هزار قلم به دست مشغول نوشتن روایت از امام (علیه السلام) بودند، [۵] وقتی علماء نیشابور از امام (علیه السلام) تقاضا نمودند که حدیثی از پدران ---------- [۱]: صفری فروشانی، تحلیلی بر قیام‌های علویان در دوران امام رضا (علیه السلام) و ارتباط آن با ولایتعهدی، پیشین، ص ۵۸. [۲]: ابوعبدالله حاکم نیشابوری، تاریخ نیشابور، ترجمه محمد بن حسین خلیفة نیشابوری، تصحیح و تعلیق محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ اول، آگه، تهران، ۱۳۷۵، صص ۲۰۷ ۲۰۸. لازم به ذکر است که این مطلب، در منابع دیگر یافت نشد. [۱]: ر. ک: محمدرضا جباری، مکتب حدیثی قم: شناخت و تحلیل مکتب حدیثی قم از آغاز تا قرن پنجم هجری، چاپ اول، انتشارات زائر، قم، ۱۳۸۴، صص ۳۵ ۳۶. [۲]: ر. ک: محمدرضا جباری، مکتب حدیثی قم: شناخت و تحلیل مکتب حدیثی قم از آغاز تا قرن پنجم هجری، چاپ اول، انتشارات زائر، قم، ۱۳۸۴، ص ۳۶. [۳]: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، الطبعة الثانیة المصححة، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ه، ج ۴۹، ص ۱۰۰. [۱]: جباری، پیشین، ص ۳۷. [۲]: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری، چاپ اول، انصاریان، قم، ۱۳۷۵، ج ۱، ص ۲۲۱. [۳]: جباری، پیشین، ص ۴۲؛ برای آگاهی در مورد دلایل انتساب و عدم انتساب برخی از این کتب به امام (علیه السلام)، ر. ک: محمد جواد فضل الله، پیشین، صص ۱۸۹ ۲۰۱؛ همچنین برای آشنایی بیشتر با آثار منسوب به امام (علیه السلام)، ر. ک: جباری، پیشین، صص ۴۲ ۴۳. [۴]: صفری فروشانی، تحلیلی بر قیامهای علویان در دوران امام رضا (علیه السلام) و ارتباط آن با ولایتعهدی، پیشین، صص ۵۸ ۵۹. [۱]: جباری، پیشین، ص ۶۴. [۲]: در این مورد برای نمونه ر. ک: صدوق، پیشین، صص ۱۵۰ ۱۵۲ و ۱۶۱. [۳]: برای آگاهی از برخی آثار و معجزات امام (علیه السلام) برای نمونه، ر. ک: صدوق، پیشین، صص ۱۴۱ و ۱۴۲ و ۱۴۵؛ همچنین ر. ک: مجلسی، پیشین، صص ۱۲۰ ۱۲۵. [۴]: صدوق، پیشین، ص ۱۶۱. [۵]: برای آگاهی بیشتر از ماجرای عظیم استقبال در نیشابور ر. ک: حسینی عاملی، پیشین، صص ۱۴۴-۱۴۵. بزرگوارش بیان نماید، حضرت (علیه السلام) با ذکر حدیثی که سلسله سند آن را از طریق پدر بزرگوارش تا حضرت رسول اکرم (علیه السلام) متصل نمود، از قول جبرئیل و او از قول خداوند متعال چنین فرمود: [۱] «لا إله إلا الله دژ من است، پس هرکس وارد [قلعه و دژمن] شود، از عذاب من در امان خواهد بود». و سپس بعد از آنکه مرکب امام به حرکت درآمد، حضرت فرمود: «بشروطها، وأنا من شروطها» [۲] ؛ البته شروطی دارد و من از شروط آن هستم. و نیز در روایتی مشابه در پایان چنین آمده است که؛ و جبرئیل از قول خداوند متعال فرمود: منم خدایی که نیست خدایی جز من، پس عبادت کنید مرا، و هرکس از شما با اخلاص به لا إله الا الله شهادت دهد، همانا او وارد قلعه و دژ من شده است، و هرکس وارد دژ من شود، از عذابم در امان خواهد بود. در این هنگام از امام (علیه السلام) پرسیدند که اخلاص در شهادت چیست؟ و آن حضرت (علیه السلام) فرمود: «طاعۀ الله و طاعۀ رسول الله و ولایۀ أهل بیته علیهم السلام». [۳] این واقعة تاریخی، حاوی نکات فراوانی است از جمله اینکه؛ امام (علیه السلام) در آن لحظة حساس و فرصت طلایی، اساسی ترین مسأله را بیان می‌نمایند وآن مسألۀ توحید است و در ادامه و در پیوند با مسألۀ توحید، مسألۀ امامت را بیان می‌نمایند. طرح مسألۀ امامت و ارتباط آن با توحید، از یک طرف مشروعیت حکومت را زیر سؤال می‌برد و از طرفی پاسخی محکم و دندان شکن به همة کسانی بود که به هر طریق و به هر دلیلی، در حلقات سلسلة امامان معصوم:، دست برده و جامعة شیعه را دچار سرگردانی و چالش نموده بودند. مسألۀ امامت، مسأله ای مهم و کلیدی بود که اختلاف بر سر آن، باعث ایجاد بحران در جامعه و بخصوص در بین شیعیان شده بود تا جایی که میان آنها تفرقه انداخته بود؛ و طرح آن، در این فرصت طلایی، نشان دهندة اوج بحران در این دوره می‌باشد. همچنین در اینجا امام (علیه السلام) با نقل حدیث از طریق پدران بزرگوارش، امامان قبل از خود را به طور واضح معرفی می‌نمایند و خط بطلانی بر تمام فرق به وجود آمده تا آن زمان، می‌کشند. تکیة ائمه: بر طریق اباء خود، در نقل روایت، بهترین علامت برای توسعۀ فکر شیعی بوده است. [۱]
اقدامات و فعالیت‌های بعدی امام (علیه السلام) در طول دورة ولایت عهدی، نیزبا همة مراقبت‌ها و محدودیت‌هایی که بر ایشان و شیعیانشان از سوی دستگاه خلافت وجود داشت، در جهت تعلیم و تربیت و نشر معارف ناب اسلامی ادامه یافت، چنانکه از عبدالسلام بن صالح هروی نقل شده که گفت: وقتی خبر به مأمون رسید که حضرت رضا (علیه السلام) مجالس کلام منعقد کرده و مردم جذب دانش او شده اند، مأمون به حاجب خود محمد بن عمرو طوسی دستور داد که مردم را از مجلس آن حضرت (علیه السلام) دور کرده و آن حضرت (علیه السلام) را نزد مأمون حاضر سازد؛ سپس مأمون وقتی نظرش به آن حضرت (علیه السلام) افتاد، سخنان درشت به ایشان گفت و آن حضرت (علیه السلام) را زجر و استخفاف کرد و حضرت رضا (علیه السلام) غضبناک از نزد مأمون بیرون رفت، و او را نفرین سختی نمود. [۱] ---------- [۱]: مجلسی، پیشین، صص ۱۲۰ ۱۲۱. [۲]: صدوق، التوحید، تحقیق سید هاشم حسینی طهرانی، جماعۀ المدرسین، قم، ۱۳۸۷، ص ۲۵. [۳]: مجلسی، پیشین، ص ۱۲۱. [۱]: جعفریان، پیشین. [۱]: صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، پیشین، صص ۱۸۴ ۱۸۵. ✍نعمت الله صفری https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 پرسش و پاسخ با استاد رحیم‌پور: غیر‌مسلمانان یا حتی فرزندانمان را چطور با اسلام آشنا کنیم؟ ⬅️ همانطور که حضرت امیر سلام‌الله، مردم رو با اسلام آشنا کرد... که تا همین الان داریم نتایجش رو میبینیم❗️ @zandahlm1357
AUD-20220617-WA0001.mp3
11.6M
رادیو چشم به راه 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کارتون زیبای شهر موشکی 📼 قسمت ۱۶ : جنگ الکترونیک 🇮🇷 بچه ها ! با هم این کانال و تبلیغ کنیم @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه کلیپ های روایتگری 👌 هر روز روایتی از شهدا بشنوید❤️ شماره ۱۸ کاری از گروه راویان سردار شهید حاج عبد الحسین برونسی 🌹
سلام بر فرمانده لشگرها، و صاحب جنگ‌ها اَلسَّلامُ عَلی مُخاطِبِ ذِئْبِ الْفَلَواتِ سلام بر خطاب کننده به گرگ بیابان‌ها اَلسَّلامُ عَلی نُورِ اللهِ فِی الظُّلُماتِ سلام بر نور خدا در تاریکی‌ها اَلسَّلامُ عَلی مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ فَقَضی ما فاتَهُ مِنَ الصَّلوة، وَرَحْمَة اللهِ وَبَرَکاتُهُ سلام بر کسی که خورشید برایش بازگشت، در نتیجه نماز از دست رفته اش را ادا کرد، و رحمت و برکات خدا بر او باد اَلسَّلامُ عَلی اَمیِرِ الْمُؤْمِنینَ سلام بر امیر مؤمنان اَلسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الْوَصِیّینَ سلام بر سرور جانشینان اَلسَّلامُ عَلی اِمامِ الْمُتَّقینَ سلام بر پیشوای پرهیزگاران اَلسَّلامُ عَلی وارِثِ عِلْمِ النَّبِیّینَ سلام بر وارث دانش انبیاء اَلسَّلامُ عَلی یَعْسُوبِ الدّینِ سلام بر رئیس دین اَلسَّلامُ عَلی عِصْمَة الْمُؤْمِنینَ سلام بر نگهدار مؤمنان اَلسَّلامُ عَلی قُدْوَة الصّادِقینَ، وَرَحْمَة اللهِ وَبَرَکاتُهُ سلام بر مقتدای اهل صدق، و رحمت و برکات خدا بر او باد. اَلسَّلامُ عَلی حُجَّة الْاَبْرارِ سلام بر حجّت نیکان اَلسَّلامُ عَلی اَبِی الْاَئِمَّة الْاَطْهارِ سلام بر پدر امامان پاک اَلسَّلامُ عَلَی الْمَخْصُوصِ بِذِی الْفَقارِ سلام بر اختصاص یافته به شمشیر ذوالفقار اَلسَّلامُ عَلی ساقی اَوْلِیآئِهِ مِنْ حَوْضِ النَّبِیِّ الْمُخْتارِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، مَا اطَّرَدَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ سلام بر ساقی دوستانش از حوض پیامبر مختار که درود خدا بر او و خاندانش باد، تا شب و روز از پی هم درآید اَلسَّلامُ عَلَی النَّبَأِ الْعَظیمِ سلام بر خبر بزرگ https://eitaa.com/zandahlm1357