eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.3هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌در محضر امام روح الله (۲۴۶) 💠برای خدا کار بُکنیم 📌امام خمینی (ره) : من امیدوارم که خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و همۀ ما را توفیق بدهد برای خدا کار بکنیم، تا شکست در آن نباشد. این از همۀ توفیق ها بالاتر است که ما خودمان طوری بکنیم که کارهایمان برای او باشد. 📚صحیفه نور ،جلد ١٠ ،صفحه ١١٣ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاى افليج شب جمعه هفتم ماه شوال سنه ۱۳۴۳ زنى ربابه نام دختر حاج على تبريزى ساكن مشهد مقدس كه فلج شده بود شوهرش نقل مى كند: من اين زن را تزويج نمودم چند روزى بيش نگذشته بود كه به مرض معروف به دامنه مبتلا شد و پس از مراجعه به طبيب و نه روز معالجه بهبودى حاصل شد. لكن به جهت پرهيز نكردن مرض برگشت و پس از مراجعه به طبيب و استعمال دوا دست راست و هر دو پاى او تا كمر شل شد و زمين گير گرديد. قريب هفت ماه هر چند بعضى دكترها و اطباء در مقام علاج برآمدند فايده اى حاصل نشد ناچار به دكتر آلمانى مراجعه كرديم و او با آلات طبيبه او را معاينه نمود. باعتقاد خود مرض را تشخيص داد و به معالجه پرداخت. لكن عوض بهبودى دندانهاى او روى هم و دهان او بسته شد بطوريكه قدرت بر خوردن چيزى نداشت. از اين جهت دكتر آلمانى گفت مرض اين زن ديگر علاج پذير نيست مگر توسّل به طبيب روحانى. پس هشت روز گذشت كه فقط غذائيكه باو مى رسانيديم آب گوشت بود آنهم بطريق حقنه. پس از روى اضطرار باز به بعضى دكترها رجوع نموده و ايشان به مشورت يكديگر راءى بآمپول دادند و بعد از تزريق آمپول دهانش باز شد كه مى توانست غذا بخورد لكن همانطور سابق دست و پاى او شل و بگوشه اى افتاده بود و از جهت اينكه دكترها عاجز از علاج بودند رجوع به دكتر را ترك كرديم. شب پنجشنبه ۶ شوال آن زن مرا نزد خود طلبيد و با حال ناتوان زبان به عذرخواهى گشود كه خيلى تو براى من زحمت كشيده اى و خيرى هم از من نديده اى حال بيا و يك مِنّت ديگر بر من بگذار و فردا شب مرا بحرم مطهر حضرت رضا ثامن الائمه (ع) برسان و آنجا مرا گذاشته خود برگرد و به خواب تا من شفا يا مرگ خود را از آنحضرت بگيرم و البته آن بزرگوار يكى از اين دو مطلب را بمن مرحمت خواهد فرمود. من خواهش او را قبول كرده و شب جمعه او را با مادرش بوسيله دُرُشكه تا نزديك بست امام (ع) رسانيدم پس او را به پشت خود گرفته و بحرم مطهر برده و نزديك ضريح مقدس گذاشتم و خود بخانه برگشته خوابيدم. تا اينجا از زبان شوهر او بود اما خود او. گفت: چون شوهرم رفت. مادرم گفت تو اينجا نزد ضريح مقدس باش و من مى روم مسجد زنانه قدرى استراحت كنم چون او رفت من توسل بآنحضرت جسته عرض كردم: يا مرگ يا شفا مى خواهم و گريه بسيارى كردم و بين خواب و بيدارى بودم كه ديدم ضريح مقدس شكافته شد و سيد جليلى ظاهر گرديد كه لباسهاى سبز دربر داشت به زبان تركى فرمود: (در اياقه) برخيز جواب نگفتم دفعه ديگر فرمود جواب ندادم مرتبه سوم كه فرمود عرض كردم (آقا من الم اياقم يخد) يعنى اى آقا من دست و پا ندارم فرمود (در اياقه، مسجد گوهرشاد دست نماز آل نماز قل انر) يعنى برخيز به مسجد گوهرشاد برو وضو بساز و نماز بخوان آنوقت بيا اينجا بنشين. در اين بين زنى از زوار كه در حرم پهلوى من بود فرياد زد. من از فرياد او سر از ضريح مطهر برداشتم در حاليكه هيچ دردى در خود احساس نمى كردم پس برخواستم با خود گفتم اول بروم مادرم را بشارت دهم. سپس به مسجد زنانه رفتم مادرم را از خواب بيدار كردم. گفتم برخيز كه ضامن غريبان مرا شفا مرحمت كرد مادرم سرآسيمه از خواب برخاست و مرا كه به سلامت ديد به گريه درآمد و هر دو از شوق يكساعت گريه مى كرديم تا كم كم مردم فهميدند و بر سر من هجوم آوردند و بعضى خدام در همان ساعت عقب شوهر و پدرم رفتند و ايشان را خبر دادند و ايشان با نهايت خوشحالى آمده مرا سلامت ديدند. شوهرم گفت حال برخيز تا برويم، گفتم چگونه بيايم و حال آنكه حضرت به من فرموده است برخيز به مسجد گوهرشاد برو وضو ساخته نماز بخوان و بيا اينجا بنشين حال هنوز صبح نشده كه مسجد بروم وضو ساخته نماز بخوانم لذا تا طلوع فجر در حرم مطهر بودم. آنگاه به مسجد گوهرشاد رفته وضو ساختم و نماز خواندم و به حرم مطهر برگشتم تا طلوع آفتاب بودم بعد با شوهر خود به منزل آمدم. ثقه معظم ميرزاابوالقاسم خان فرمود: كه حاج محمد برك فروش كه صاحب خانه آن زن بود مى گفت من آنشب در منزل خوابيده بودم و اهل خانه نيز همه خواب بودند در حدود ساعت شش و هفت از شب ناگاه ملتفت شدم كه در خانه را مى زنند. رفتم در را باز كردم ديدم چند نفر از خدام حرم مطهرند گفتم چه خبر است. گفتن امشب كسى از منزل شما بحرم آمده است؟ گفتم بلى زنى كه هفت ماه است شل شده با مادرش او را براى استشفا بحرم برده اند. حال مگر در حرم مرده است. گفتند نه بلكه آقا حضرت رضا (ع) او را شفا داده است. ما براى تحقيق امر او آمده ايم. اين معجزه را در روزنامه مهر منير درج كرده اند و دكتر لقمان الملك شهادت بر صحت اين معجزه داده و صورت شهادت نامه او اين است (در تاريخ هشتم ماه رجب بنده با دكتر سيد مصطفى خان عيال مشهدى على اكبر نجار را كه تقريبا
شانزده سال دارد معاينه نموديم نصف بدن او با يكدستش و صورتش مفلوج و متشنج بود. يكهفته بود كه امكان يك قاشق آب خوردن را نداشت بعد از چندين روز معالجه موفق به باز شدن دهان او شديم كه خودش مى توانست غذا بخورد ولى ساير اعضاء به همان حال باقى بود و دو ماه بود كه كسان مريضه مشاراليها از بهبودى او ماءيوس و متروك گذاشته بودند. بنده هم تقريبا ماءيوس از معالجه بودم حال كه شنيدم بعد از استشفاى از دربار اقدس طبيب الهى و التجاء بخاك مطهر بقعه سنيه رضويه ارواح العالمين له الفداء در كمتر از لحظه اى بهبودى حاصل كرده حقيقتا به غير از اعجاز چيزى به نظر نمى رسد و از قوه طبيعيه بشريه طبقات رعيت خارج است والله متم نوره و لوكره المشركون (دكتر عبدالحسين لقمان الملك) گداى كوى شمائيم و حاجتى داريم روا مدار كه محروم از آستان برو https://eitaa.com/zandahlm1357
و همين گونه است اگر كسي بگويد: خداوند بالا است و پايين و بالاترين و پايين ترين است. و خداوند متعال مي‌فرمايد: «و له الاسماء الحسني فادعوه بها» [۴۶] براي او نام‌هاي زيباست پس خداوند را با آن نام‌ها بخوانيد. » و خداوند در هيچ يك از كتاب‌هاي آسماني نفرموده كه خداوند محمول است؛ بلكه خداوند حمل كننده در خشكي‌ها و درياها است و نگه دارنده آسمان‌ها و زمين است و حمل كننده هر چيزي است كه غير از خداوند است، و هيچ گاه شنيده ايم كه كسي به خداوند ايمان بياورد و او را بزرگ شمارد و در دعاي خود بگويد: اي كسي كه حمل مي‌شود! ابو قره گفت: پس آيا اين روايت را تكذيب مي‌كنيد: «هنگامي كه خداوند غضبناك مي‌گردد، و فرشتگاني كه عرش خداوند را حمل مي‌كنند، از سنگيني عرش كه بر دوششان احساس مي‌كنند، متوجه خشم خداوند مي‌گردند و براي همين مي‌افتند و هنگامي كه خشم خداوند فرونشست، عرش دوباره به حال اول بازمي گردد و فرشتگان نيز به جاي خود بازمي گردند»؟ امام رضا عليه السلام فرمودند: بگو ببينم از زماني كه خداوند شيطان را لعنت كرد تا امروز و از امروز تا روز قيامت، آيا از شيطان و يارانش خشمگين بوده و خواهد بود يا راضي و [صفحه ۴۷] خشنود است؟ ابو قره پاسخ داد: آري بر آنها خشمگين است. امام رضا عليه السلام فرمودند: پس هرگاه خداوند خشنود گردد، عرش سبك مي‌شود، ولي با جوابي كه تو دادي، خداوند هميشه بر شيطان و يارانش خشمگين است. پس امام رضا عليه السلام فرمودند: واي بر تو! چگونه جرأت مي‌كني و خداوند را به تغير از حالتي به حالت ديگر وصف مي‌كني و اين كه هر چه بر مخلوقات جاري مي‌گردد، بر خداوند نيز جاري مي‌شود؟ سبحان الله! خداوند هميشه بوده است؛ اگر چه ديگران از بين مي‌روند و با تغيير كنندگان هيچ تغييري نكرده است. صفوان مي‌گويد: بعد از جواب امام عليه السلام رنگ ابو قره تغيير كرد و ديگر پاسخي نداشت تا بگويد و بلند شد و از خدمت امام بيرون رفت. [۴۷]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
چشم به راه - قسمت هشتاد و ششم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هشتاد و ششم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 نواهای ماندگار دلیران آزاده 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران دلیران آزاده ، خبردار و آماده که رهبر مرحبا گفت به این عزم و اراده... ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 0⃣3⃣ سردار علی ناصری قبل از عملیات، خودم هم یکی دو بار به مأموریت برون مرزی رفتم. در مأموریت اول پس از جعل کلیه اسناد و مدارک لازم، به اتفاق جاسم و حسن هله چی و ابو احمد میاحی و ثائر میاحی" که همگی از مجاهدان عراقی بودند و بعدها به شهادت هم رسیدند، از موقعیت شهید بتایی به طرف خاک و مرز عراق به راه افتادیم. جایی که به خاک عراق نفوذ کردیم، در منطقه نهر صویب بود؛ درست در منتهي اليه. حاج ابواحمد میاحی در منطقه القرنه روستای مویب که زادگاهش بود در حبن اجرای یک ماموریت به همراه مهدی میاحی و کامل میاحی با نیروهای دشمن درگیر می شوند و به شهادت می رسند. . تانر در انتفاضه شعبانیه عراق در سال ۷۰ در عراق به شهادت رسید. جنوب غربی هور، آن ناحیه بدون پوشش نی بود و به همین خاط آنجا را در دل تاریکی و شبانه طی کردیم، پشت کانال صویب، جایی سد مانند بود که محل نصب پمپ و تلمبه بود. از آن سد هم رد کردیم و با بلم وارد مرز عراق شدیم. شب به منزل خاله ثائر (به او ام میثم می گفتیم) در روستای صویب رفتیم که به معنی واقعی کلمه شیرزن بود. شوهرش به دلیل مبارزه با بعثیها در زندان بود و یکی از پسرهایش نیز برای ما کار می کرد و با ما بود. پسرش میثم در سال ۶۵ فکر میکنم در کربلای ۵ به شهادت می رسد. شب وقتی وارد منزل این زن شدیم، ثائر به خاله اش گفت: گرسنه ایم. شام مفصلی برایمان درست کرد که خوردیم. خود او هم با واحد اطلاعات ما همکاری داشت. زنی بود مطمئن و رازنگهدار. اهل انس با قرآن بود و قرآن را هم تدریس می کرد. بعد از شام، ثائر با اشاره به من گفت: .. خاله، میدانی این کیه؟ - نه. - پاسدار خمینیه! آثار شادی در چهره آن زن پیدا شد. مدتی صحبت کردیم. بعد به من گفت: - خدایا، تو خودت شاهد باش؛ فاطمه زهرا، من تو را گواه می گیرم که با رعبی که اینجا حاکم است و در بدترین حال، من پاسدار خمینی را به خانه ام راه داده ام. خدایا، اجر این کارها را از تو می خواهم. " از شنیدن حرفهای او، مو بر تنم راست شد و در خود احساس مسئولیت مضاعفی کردم. اگر بعثیها و عراقیها می دانستند که این زن با واحد اطلاعات قرارگاه نصرت همکاری می کنند و خانه اش پایگاه پاسدارهای ایرانی است، تکه پاره اش می کردند. پیگیر باشید @zandahlm1357
کودک ناجی و فرخنده جابر جعفی گفت: دایه ای که علی (علیه السلام) را شیر داد زنی از بنی هلال بود. او را همراه برادر رضاعی اش که از او یک سال بزرگ تر بود در چادرش گذاشت. کنار چادر چاهی بود، کودک به طرف چاه رفت و سرش را در چاه فرو برد، و با یک پا و یک دست در چاه معلق شد. علی (علیه السلام) که هنوز راه نیفتاده بود دنبال وی رفت تا او را نجات دهد که پایش به بند خیمه گیر کرد. در همین حال خود را کشید و دست او را در دهانش و پای او را در دستانش گرفت. مادرش آمد و وی را به این حالت دید در میان مردم فریاد زد: ای مردم! این کودک فرخنده را نگاه کنید؛ علی جان پسرم را نجات داد!. کودک را از سر چاه برداشتند و از نیرو و هوش حضرت در شگفت بودند. مادرش او را «مبارک» نامید، و از آن زمان به بعد و تا به امروز آن پسر و فرزندانش در قبیله بنی هلال به «فرخنده» شناخته می‌شوند. https://eitaa.com/zandahlm1357
استحقاق بزرگمهر گوید: از بزرگترین عیب‌های دنیا این است که هرکس هرچه استحقاق دارد به او نمی دهد، بلکه یا کمتر و یا بیشتر می‌دهد، نزدیک این حرف را خاقانی به شعر درآورده است: هر مائده ای که دست ساز فلک است یا بی نمک است یا سراسر نمک است رحمت خدا در حدیث آمده است: اگر مردم گناه نمی کردند، خداوند ملتی را می‌آفرید تا گناه کنند، تا آنان را ببخشد، زیرا او غفور و رحیم است. خودستائی در حدیث آمده است: اگر گناه نکنید، گناهی بدتر از همه ی گناهان برای شما آسان می‌شود. پرسیدند چه گناهی است. فرمود: عجب. دوستی امام علی علیه السلام می‌فرماید: عاجزترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوست عاجز ماند و عاجزتر از او کسی است که دوستانش را از دست دهد. شیخ بهاء https://eitaa.com/zandahlm1357
سؤال👇 سلام. 1- آیا مابین اذان صبح تا طلوع آفتاب میشه قضای 11 رکعت نماز شب و یا قضای نمازهای یومیه گذشته را بجا بیاریم؟ 2-در رابطه با خواندن نمازهای مستحبی دیگر به جز نافله صبح در این بازه زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب چطور؟ آیت الله مکارم شیرازی پاسخ👇 سلام علیکم هر دو مورد اشکالی ندارد.
سؤال👇 سلام اگر ذکری روی دست نوشته شود آیا وضو باطل است پاسخ👇 سلام علیکم اگر منظورتان خالکوبی باشد، خالکوبی چون زیر پوست است مشکلی ندارد و اگر منظور روی پوست باشد، باید برطرف شود چون مانع وضو است.
سؤال👇 سلام گوش دادن به آهنگ های خواننده های ایرانی ومجاز گناه داره چون من شنیدم گوش کردن به آهنگ خوب نیست ؟مرجع رهبری پاسخ👇 سلام علیکم شنیدن موسیقی های لهوی که مناسب مجالس لهو لعب است، حرام بوده و گناه دارد و فرقی بین ایرانی و خارجی بودن نیست.
سؤال👇 سلام وضو گرفتم وقتی مسح سر کشیدم خیسی را رو کف سرم حس نکردم فک کردم ک فقط روی موهام کشیده شده، انگار ک وسواس گرفتم باید حتمن کف سرم ابو حس کنه، چیکار کنم؟وضوم درسته یا وسواسِ و نباید توجه کنم حضرت اقا پاسخ👇 سلام علیکم برای موهای معمولی نیاز به رسیدن آب به پوست نیست و روی مو مسح کردن کافی است و در صورتی که مو بلند باشد، باید آب به پوست برسد.
سؤال👇 سلام سوال کردن: میگم.به بیمارستان، قرآن ببری گناهه؟ بالا سر مریضمون قرآن بردم برای نورانیت و.. بهشون گفتم تا حالا نشنیدم. فکر نمیکنم ما برا بچه به دنیا میاد قرآن میبریم قرآن حرز هم هست فقط حواست باشه بالاسر یا یه جایی مثل لب طاقچه بالا باشه زیرپا یا جایی که بی احترامی به قرآن بشه نباشه پاسخ👇 سلام علیکم قرآن به بیمارستان بردن اشکالی ندارد.