eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.1هزار عکس
35هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
اعطاي بينش براي عقد دخترم خدمت مقام معظم رهبري رسيديم. قبل از عقد، مقام معظم رهبري زوجين را به لطافت و زيبايي نصيحت كردند. بعد از خواندن عقد، پدر داماد به آقا عرض كرد: اجازه مي‌دهيد داماد مدحي درباره امام عصر عليه السلام بخواند؟ آقا استقبال كردند. داماد چند دقيقه اي درباره امام زمان عليه السلام مداحي كرد و آقا او را تحسين فرمود. آقاي لاريجاني (رياست محترم صدا و سيما) كه در آنجا حضور داشت، رو به داماد كرد و به شوخي گفت: با صداي خوبي كه داري، بايد شما را دعوت كنيم تا در صدا و سيما بخواني! در اين لحظه مقام معظم رهبري با قيافه اي جدي به آقاي لاريجاني فرمودند: طلبه‌هاي ما را از دست ما نگير. سپس رو به داماد كردند و فرمودند: عزيزم خوب درس بخوان. مبادا اين حرفها مسيرت را عوض كند و به جاي درس دنبال اين كارها بروي. اين نكته براي من خيلي جالب بود كه گاهي يك شوخي ممكن است مسير شخصي را عوض كند. بر اين اساس مقام معظم رهبري داماد را متوجه ساختند كه در موقعيت كنوني فقط بايد درسهايش را خوب بخواند (۵). اقتدار و نفوذ كلام رهبري يك بار امير عبدالله ولي عهد عربستان محضر مقام معظم رهبري آمده بود كه آقا آمرانه فرمودند: يا مني را بسازيد يا ما خودمان مهندسيني داريم كه بيايند مني را بسازند. اميرعبدالله دست روي سرش گذاشت و گفت: علي عيني يا سيد القائد (رهبرا به روي چشم). سال بعد كه بنده حج مشرف شدم، ديدم مني را درست كرده بودند و تمام امكانات لازم را براي زائرين فراهم آورده بودند (۶). اگر اين شهدا نبودند... قرار بود مقام معظم رهبري در ساعت مشخصي به منزل يكي از علما تشريف بياورند. پانزده دقيقه از وقت مقرر گذشت و آقا بعد از يك ربع تاخير تشريف آوردند. آن شخص با كنايه به آقا گفتند: شما چند دقيقه اي تاخير داشتيد. آقا فرمودند: بله ما به ديدن خانواده شهدا كه مي‌رويم، معمولا اگر در يك كوچه چند خانواده شهيد باشد، به همه آنها سر مي‌زنيم، در كوچه اي كه ما رفته بوديم، از قبل گفته بودند دو خانواده شهيد حضور دارند، بعد معلوم شد خانواده شهيد ديگري نيز حضور دارد، تاخير ما به اين علت بود. اين آقا باز درك نكرد و گفت: اين كارها براي جذب قلوب بد نيست; يعني شما اين كار را براي جذب قلوب مي‌كنيد. مقام معظم رهبري با يك حالت جدي فرمودند: شما اسمش را هر چه مي‌خواهيد بگذاريد، ولي آقاي فلاني بدانيد اگر اين خانواده شهدا نبودند، اگر اين خونهاي پاك نبود، اين عمامه بر سر بنده و جنابعالي نبود (۷). https://eitaa.com/zandahlm1357
پيش بردن نهضت با هم باشيد همه تان. همه با هم باشيد. شما يك نصيب زيادي در اين نهضت داريد. مي‌شود گفت كه بانوان اين نهضت را پيش بردند؛ براى اينكه بانوان ريختند توي خيابانها. در صورتيكه بانوان بنا بر اين نبود كه بريزند در خيابانها، ريختند توي خيابانها. مردها اگر يك سستي هم ---------------------------- ۱. اشاره به محله ي معروف قم كه ساكنين آن در جريان مبارزات عليه رژيم شاه نقش چشمگيرى داشتند. احتمال مي‌رفت در آنها باشد، همين معنا آنها را شجاع كرد. مرد وقتي ديد زنها آمده اند مشغول يك عملي هستند، مردها شجاع مي‌شوند. شما بوديد كه اين پيروزي را نصيب اسلام كرديد، و شما سهم زيادي در اين پيروزي داريد، اين سهم را نگه داريد. (۲۸۰) ۱۱/۳/۵۸ پيشقدم بودن بانوان من از شما بانوان محترم تشكر مي‌كنم كه از راه دور آمديد و با من ملاقات كرديد. من دعا به شما مي‌كنم. خداوند شما را سعادتمند كند. و تشكر مي‌كنم كه در اين نهضت پيشقدم بوديد. بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند؛ و مثل بانوان صدر اسلام بودند. نهضت ما به واسطه آنها به پيش رفت؛ و اميدوارم كه اين نهضت به واسطه شما به پيش برود. (۲۸۱) ۲۸/۳/۵۸ سهيم بودن بانوان در نهضت خانمها، كه تشريف آورده اند اينجا و خيلي هم در اين مسائل سهيم و شريك هستند، دراين نهضت سهيم هستند، شريك هستند بلكه بايد گفت كه اينها پيشقدم هستند. (۲۸۲) ۱۱/۴/۵۸ رهين منّت بانوان ما رهين منّت بانوان بيشتر از جوانهاي مَردشان هستيم. بانوان در ايران بسيار حظِّ وافر داشتند؛ يعني بانوان كه بيرون مي‌آمدند، مردم تهييج مي‌شدند؛ دو مقابل، چند مقابل مي‌شد قدرت مردم، در عين حالي كه هيچ نداشتند الاّ قوه ي ايمان. (۲۸۳) ۲/۶/۵۸ قدم گذاشتن در راه ا سلام من اميدوارم كه شما بانوان كه هميشه در اين نهضت پيشقدم بوديد و هدايت كرديد تقريباً شما بانوان ديگران را و ديگران نظر به اينكه شماها پيشقدم شديد، بيشتر قوّت پيدا كردند، ان شاءالله موفق باشيد؛ سلامت باشيد؛ سعادتمند باشيد و همين طوركه تا حالا با وحدت كلمه و قدرت و قوه ايمان تا اينجا رسيديد، از اينجا به بعد هم قدم به قدم، كه احتياج دارد اسلام به وجود همه، همه ملت قدم به قدم پيش برويم، تا ان شاءالله تمام مطالب موافق اسلام عمل بشود. سلام بر همه تان. (۲۸۴) ۲۲/۶/۵۸ https://eitaa.com/zandahlm1357
سبک زندگی شاد 26.mp3
9.86M
۲۶ 😣 افکار منفی، زائیده ی دستِ شیطان و مانع نشاط و آرامش شمایند! تا وصلِ به منبعِ نور، و تنها انرژیِ مثبتِ عالَم نباشید؛ دفعِ افکار منفی، و درنتیجه حفظِ شادیِ شما، ممکن نخواهد بود!
🕌در محضر امام روح الله (۲۵۱) 💠 روز شرافت 📌 امام خمینی (ره ): این روز، روز زن است؛ یعنی، روز تولد این حضرت روز زن است. زهد و تقوا و همه چیزهایی که داشته است و عفافی که او داشته است و همه چیز، شما باید اگر پذیرا شدید، آنها را تبعیت کنید و اگر تبعیت نکردید، بدانید که شما داخل در روز زن نیستید، هر کس نپذیرفت، این در روز زن وارد نشده است و در این شرافت وارد نشده است. 📆 ۱۱ اسفند ۶۴ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاى دست حاج غلامحسين جابوزى دخترى به نام كوكب كه دست راستش شل شده بود داشت كه در آخر روز نهم ماه شوال سنه ۱۳۴۳ شفا يافت كه والده دختر نقل نمود. شبى در خانه وقعه هولناكى روى داد و اين دختر از هول و اندوه آن وقعه دست راستش بدرد آمد تا سه چهار روز بدرد گرفتار بود. آنگاه دستش از حس و حركت افتاد لذا از جهت علاج از قريه خود به ترشيز (كاشمر فعلى) آمده و نزد طبيب رفته به معالجه مشغول شديم و اثرى حاصل نشد. پس بسوى مشهد مقدس حركت كرديم و مشرف به حريم رضوى شديم ظاهرا براى معالجه و باطنا به جهت استشفاء از دربار حضرت رضا (ع) پس چند روز نزد طبيبان ايرانى رفته فايده اى نديديم. آنگاه به دكتر آلمانى رجوع كرده و او براى معاينه دختر را برهنه كرد و من چون دختر خود را نزد آن اجنبى كافر برهنه ديدم بر من سخت و گران آمد آرزوى مرگ كردم كه كاش مرده بودم و ناموس خود را پيش اجنبى كافر برهنه نمى ديدم. دكتر امر كرد چشمهاى دختر را بستند و باو گفت به هر عضوى كه دست مى گذارم بگو آنگاه دست به هر عضو كه مى گذاشت دختر مى گفت فلان عضو است تا وقتى كه دست بدست راست او نهاد و دختر هيچ نگفت. پس سوزنى مكرر بآندست فرو كرد و دختر ابدا اظهار تاءلم نكرد. چون معلوم شد كه احساس درد نمى كند لباس او را پوشيده و چشم هاى او را باز كرد و گفت اين دست علاج ندارد و سه مرتبه گفت دست مرده است و روح ندارد. ببريد او را نزد امام خودتان مگر پيغمبر يا امام علاج كند. از اين سخن يقين نمودم كه چاره اى نيست بجز پناه بردن به طبيب حقيقى حضرت على ابن موسى الرضا (ع). فكر بهبود خود بدل زدر ديگر كن درد عاشق نشود به زمداواى طبيب لذا او را به حمام فرستاده تا پاكيزه شود و غسل نمايد. بالجمله قريب بغروب بود كه تشرف بحرم حقيقى و كعبه واقعى حاصل شد و دختر در پيش روى مبارك نزد ضريح نشست و عرض كرد يا امام رضا يا شفا يا مرگ، من نيز اين سخنش را بساحت قدس امام (ع) پسنديده و همين معنى را خواهش كردم و هر دو گريه بسيار نموديم آنگاه يادم آمد كه نماز ظهر و عصر را نخوانده ايم. به دختر گفتم برخيز كه نماز نخوانده ايم دختر برخواست به مسجد زنانه ايكه در حرم شريف است رفت براى نماز من نيز در جلوى مسجد مشغول نماز شدم نماز من تمام نشده بود. ديدم دختر بسرعت تمام از مسجد زنان بيرون آمد و از نزد من گذشت. من از نماز فارغ شدم بجستجوى او برآمدم كه اگر رو به منزل رفته است او را ببينم زيرا كه راه منزل را نمى داند و سرگردان مى شود. پس متوجه شدم ديدم نزد ضريح مطهر نشسته و اظهار حاجت مى كند كه يا شفاء يا مرگ. گفتم كوكب برخيز به منزل رفته تجديد وضو نموده برگرديم. گفت تو مى خواهى برو لكن من برنمى خيزم تا مرگ يا شفاى خود را بگيرم از انقلاب حال او منقلب شده گريه كردم و از حرم بيرون آمده به منزل خود كه در سراى معروف به گندم آباد بود رفتم ديدم همسفران چاى مهيا كرده اند نزد ايشان نشسته مشغول صرف چاى بودم ناگاه ديدم دختر با عجله آمد. تعجب كرده گفتم تو كه گفتى تا مرگ يا شفاى خود را نگيرم برنمى خيزم حال باين زودى و عجله آمده اى؟ گفت اى پدر حضرت مرا شفا داد!! گفتم از كجا مى گوئى گفت نگاه كن ببين دست شل شده خود را بلند كرد و فرود آورد بطوريكه هيچ اثرى از فلج در آن نبود. آنگاه گفت من همى خدمت آنحضرت عرض مى كردم يا مرگ يا شفا يكمرتبه حالتى مانند خواب بمن رويداد سرم را روى زانو گذاردم. سيد بزرگوارى را ميان ضريح ديدم كه صورت او در نهايت نورانيت بود پس ديدم دست شل شده مرا ميان ضريح كشيد و از طرف شانه تا سر انگشتانم دست ماليد و فرمود: دست تو عيبى ندارد ناگاه انگشت پايم بدرد آمد چشم باز كردم ديدم يك نفر از خدمت گذاران حرم براى روشن نمودن چراغ هاى بالاى ضريح كرسى گذارده و اتفاقا يكپايه آن روى انگشت پاى من قرار گرفته پس برخواستم و فهميدم به نظر مرحمت امام هشتم شفا يافته‌ام لذا بزودى خود را بخانه رسانيدم كه تو را بشارت دهم . هذا حرَمَالاَْقْدَسِ مِنْ رِفْعَتِهِ جِبْريلُ مُواظِبٌ عَلى خِدْمَتِهِ يَدْعُوا اَبَدا لِمَنْ اَتى رَوْضَتِهِ اَنْ يُدْخِلُهُ الاِْلهُ فى رَحْمَتِه https://eitaa.com/zandahlm1357
دعا، سلاح پيامبران از امام رضا عليه السلام نقل شده كه همواره به اصحاب خود مي‌فرمود: بر شما باد سلاح پيامبران، از او پرسيده شد كه سلاح انبياء چيست؟ فرمود: سلاح انبياء دعا مي‌باشد. [۵۴]. بخشيده شده از رحمت امام رضا عليه السلام فرمود: «الصلوة صلة الله للعبد بالرحمة؛ نماز عطيه و احساني است از طرف خداوند براي بنده، كه از راه رحمت و عنايت بخشيده است. » [۵۵]. بهترين شيوه ي زندگي امام رضا عليه السلام فرمود: شيعيان و پيروان ما را به سه مسأله امتحان كنيد: ۱- اهميت به اوقات نماز، كه آيا اول وقت نماز را برپاي مي‌دارند يا خير؟ ۲- حفظ اسرار، يعني در حفظ اسرار و مسايل محرمانه [صفحه ۵۴] كوشا هستند يا خير؟ ۳- و از حيث توانمندي‌هاي مالي، يعني آيا در مال خود براي برادران ديني سهمي قائلند و دست آنها را مي‌گيرند يا خير؟ [۵۶]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
D1737775T13968652(Web)-mc.mp3
4.15M
الهه کوچولو یه آرزوی بزرگ داره که می خواهد اونو از امام رضا علیه السلام درخواست کنه. الهه با مادر و پدرش برای زیارت به مشهد مقدس رفتند. الهه برای رفتن به حرم و آرزو کردن صبر نداشت چون چیزی رو میخواست که براش خیلی هیجان زده بود... کتاب"همه در حرم خوشحالند" در شبکه رادیویی ایرانصدا به تهیه کنندگی آتی جان افشان تهیه و تولید شده است 🔎 موضوعات قصه: علیه السلام @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ع 🔻اثبات خداوند به روش امام حسین علیه‌السلام... ⬅️ کور باد چشمی که مخلوقات را میبیند اما تو را نمی‌تواند ببیند❗️ 👈 تا حالا برعکس گفته بودند به ما... 🔻 استاد رحیم_پور @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نود و یکم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نود و یکم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود ▪︎ بمناسبت دومین کنگره ملی ۲۴ هزار شهید استان خوزستان ۱۷ اسفندماه ۱۴۰۲ 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران حماسه خوان سالهای دفاع مقدس ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @zandahlm1357
🍂 🔻 5⃣3⃣ عملیات خیبر با موفقیت انجام شد و با کمترین تلفات نیروها، توانستند جزایر مجنون را به تصرف خود درآوریم. دشمن حسابی غافلگیر شده بود. بعدها بچه ها برایم گفتند که عراقیها با ماشین در جزایر مجنون آوازخوان در حال عبور بودند که ما ناگهان مثل صاعته بر سرشان فرود آمدیم و ماشین آنها را با آرپی جی ۷ به هوا فرستادیم و سربازان دشمن را به رگبار مسلسل بستیم و نابود کردیم. بسیاری از سربازان و افسران عراقی با لباس زیر غافل گیر و اسیر شده بودند. روز دوم عملیات، حمید رمضانی پیشنهاد کرد که به خط مقدم برویم و آنجا را ببینیم. از روطه کنار رود دجله رفتیم. هنوز به قوس نود درجه رودخانه نرسیده بودیم که دشمن یک خمپاره فسفری زد. فوری به حمید گفتم: . حمید، اینجا نمائیم، خیلی خطرناک است. همراهمان، سعید خزائلی، فرمانده گروهان شناسایی، ن گفت: - حمید، اینجا نمانیم خطرناک است. حمید رمضانی با لهجه دزفولی گفت: . بگذار کمی بمانیم و نگاه کنیم. من گفتم: - حمید، نمانیم. فسفری زد و همین حالا شروع می کند به خمپاره جنگی زدن. - نه، بمانیم. هنوز از موتور پیاده نشده بودیم که یک خمپاره ۶۰ کنارمان مننجر شد. موج انفجار خمپاره، از روی زمین بلندمان کرد و آن طرف تر انداخت. حمید هراسان گفت: - بچه ها، خوردید؟ من گفتم: . بله. ترکشهای ریزی به سرم خورده بود و خون از سرم فواره می زد. پا و دستم هم زخمی شده بود. حمید گفت: - سعید، علی را برسان عقب. بدجوری از سرم خون می رفت. با خودم گفتم: نکند شهید بشوم قرار شد من اسیر شوم و اسارت را خواستم. خدایا، شاهد باش السلام علیک یا ابا عبدالله. اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله ... و فرازهایی از زیارت عاشورا را خواندم. _ سعید به همراه حمید با موتور مرا به عقبه رساند. هنوز هوش داشتم؛ اما خون زیادی از بدنم رفته بود و بی حس بودم. پیگیر باشید @zandahlm1357