چهل نفر از مؤ منان حاضر شوند و بگويند اَللّهُمَّ اِنّا لانَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّخَيْرا وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا يعنى خداوندا ما از او بغير از نيكى نميدانم و تو داناترى باحوال او از ما چون اينرا بگويند، حق تعالى فرمايد كه من شهادت شما را قبول كردم و آمرزيدم آن گناهانى را كه ميدانم و شما نميدانيد.
در حديث معتبر ديگر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : اول چيزيكه در عنوان نامه مؤ من مينويسند بعد از مرگش آنچيزيست كه مردم در حق او ميگويند، اگر نيك ميگويند نيك مى نويسند و اگر بد ميگويند بد مى نويسند.
در حديث حسن از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : چون ميت را بقبر رسانى او را از پيش پاى قبر داخل كن پس چون در قبرش گذارى آية الكرسى بخوان و بگو بِسْمِ اللّهِ وَ فى سَبيلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَةِ رَسُولِ اللّهِ اَللّهُمَّ افْسَحْ لَهُ فى قَبْرِهْ وَالْحِقُهُ بِنَبِيِّهِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِنَا فَزِدْ فى اِحْسانِهِ وَ اِنْ كانَ مُسيئا فَاغْفِرْلَهُ وَارْحَمْهُ وَ تَجاوَزْ عَنْهُ واستغفار از برايش بسيار بكن و حضرت على بن الحسين عليه السّلام چون ميت را داخل قبر ميكردند، اين دعا ميخواندند اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَ صاعِدْ عَمَلَهْ وَ لَقِّهِ مِنْكَ رِضْوانا.
در حديث ديگر فرمود كه چون ميت را بقبر گذارند بايد كه اولاى مردم باو نزديك سرش باشد و نام خدا ببرد كه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و پناه برد بخدا از شر شيطان و سوره حمد وقل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و قل هواللّه احد وآية الكرسى بخواند و اگر تواند رويش را برهنه كند و بر خاك گذارد و در آنجا تلقين كند او را بشهادتين و اقرار بائمه معصومين عليهم السّلام و ساير اعتقادات حق .
در حديث ديگر فرمود كه چون خاك بر ميت بريزى بگو: اِيْمانا بِكَ وَ تَصْديقا بِبَعْثِكَ هذا ما وَعَدَنَا اللّهُ وَرَسُولُهُ تا آنكه بعدد هر ذره از آن خاك حسنه در نامه ات نوشته شود و چون قبر را پركنند و مردم بر گردند نزديكترين مردم باو نزديك سر قبر بنيشيند كه بآواز بلند او را تلقين كند، كه اين تلقين باعث اين ميشود كه منكر و نكير از او سئوال نكنند. و سنت موكد است كه در نزد قبر بعد از دفن ميت او را تعزيه بگويند و پيش از دفن نيز مستحبست .
در حديث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه اندوهگينى را تعزيه بگويد، در روز قيامت او را حله بپوشاند ومثل ثواب آن صاحب مصيبت او را باشد بى آنكه از ثواب او چيزى كم شود.
در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السّلام منقول است كه : مرده گان را زيارت كنيد كه ايشان خبر ميشوند از رفتن شما و شاد ميشوند و بشما انس ميگيرند و چون بنزديك قبر برويد بگوئيد اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْض عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صاعِدْ اِلَيْكَ اَرْواحَهُمُ وَ لَقِهّمْ مِنْكَ رِضْوانا وَاسْكُنْ اِلْيهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ماتَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُؤ نِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ اِنّكَ عَلَى كُلَّ شَيْى ء قَدير.
در احاديث معتبره وارد شده است كه هر كه نزد قبر برادر مؤ من برود و رو بقبله دست بر قبرش بگذارد و هفت مرتبه سوره اناانزلناه فى ليلة القدر بخواند از ترس بزرگ روز قيامت ايمن گردد.
در روايت ديگر منقول است كه : حق تعالى او را وصاحب قبر هر دو را بيامرزد. ودر روايت معتبر منقول است كه : حضرت امام محمد باقر عليه السّلام نزد قبرى از شعيان ايستادند و اين دعا خواندند اَللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ وَصِلْ وَحْدَتَهُ وَ انِسْ وَحْشَتَهُ وَ امِنْ رَوْعَتَهُ وَ اسْكُنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ مايَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ وَالْحِقْهُ بِمَنْ كانَ يَتَوَلاهُ.
در روايت ديگر منقول است كه : هر كه سوره اناانزلناه نزد قبر مؤ منى بخواند هفت مرتبه حقتعالى ملكى را بفرستد كه عبادت الهى كند نزد قبر او و ثواب عبادت آن ملك را براى ميت بنويسند و چون از قبرش محشور شود بهر هولى از اهوال قيامت كه برسد حقتعالى بسبب آن ملك آن هول را از از دفع كند تا داخل بهشت شود.
منقول است كه : مستحبست نزد قبر سوره حمد وقل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق و قل هواللّه و آية الكرسى هر يك را سه مرتبه و سوره اناانزلناه را هفت مرتبه بخواند.
از حضرت رسول صلّى اللّه عليه وآله وسلّم منقول است كه : هر كه بر قبرستان بگذرد يازده مرتبه سوره قل هواللّه احد بخواند، ثوابش را بمردگان آن قبرستان ببخشد بعدد آنمردگان اجر و ثواب يابد. بدانكه چون اين رساله محل ذكراحكام احتضار و غسل و كفن و نماز و دفن نبود قليلى از آداب در اينجا مذكور شد، كه اين رساله از اين فوائد خالى نباشد و مفصل همگى در كتاب بحارالانوار مذكور است .
حلیة_المتقین
#https://eitaa.com/zandahlm1357
#اضطراب
عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما، من خانمی ۲۲ ساله هستم که حدودا ۴ ساله ازدواج کردم همسرم ۳۱ سالشونه، به لطف خداوند و کرم اهل ببت علیهم السلام فرزند تو راهی داریم، مشکل من اینه که اولا من دوبار تا به الان سقط داشتم و علی رغم دعاهایی که میخونم و زیارت عاشورا و... بازهم نگرانم و ازین بابت که نمیتونم توکل به خدا کنم و آرامش قلبی داشته باشم بسیار شرمنده ام، دوست دارم این اضطراب ازمن دور بشه، مشکل دومم اینه که درمورد تربیت بچه و اینکه سالم و صالح بشه و با همسرم چطور هم نظرباشیم احساس میکنم سردرگمم و مدام فکروخیال میکنم... لطفا منو راهنمایی کنید
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
317.mp3
5.4M
#اضطراب
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#تردید_در_ردکردن_خواستگار
سلام وقت شما بخیر
بنده دختری ۲۸ ساله هستم، چند وقت پیش خواستگاری داشتم که ایشون هم مثل من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بودن ولی از نظر پایبندی به نماز و بعضی از اصول مذهبی(محرم و نامحرم)، متوجه شدم سطحی عمل میکنند و اینکه حدودا دو سال هم از من کوچیکتر بودن، خارج از ایران زندگی میکردند و قبلا هم با یک دختری از همون کشور یک جا زندگی میکردند نه اینکه ازدواج کرده باشند، وقتی این مورد رو متوجه شدم ایشون رو رد کردم ولی هنوز فکرم مشغول این هست که شاید تصمیم سطحی گرفتم و اشتباه کردم، چون اون طوری که من شناختم ایشون خیلی صداقت داشتن و اون جربزه و جنم کافی که از پس زندگی بربیان رو هم داشتن و اینکه خیلی به پدر و مادرشان احترام میگذاشتن، به نظرم آدم منعطفی میومد، ولی خب اینکه بدون ازدواج با یه نفر دیگه زندگی کرده بود برای من خیلی سنگین اومد و درجا رد کردم، ایشون هم مقاومتی نکردن و گفتن درک میکنم، به نظر شما تصمیم من درست بوده یا خیر؟
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید، با تشکر
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
1_1157409576.mp3
1.53M
#تردید_در_ردکردن_خواستگار
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#جبران_اشتباهات_در_تربیت
سلام من ی پسر 2 سال ده ماهه دارم و خیلی تو این سال اشتباهاتی داشتم و به واسته این اشتباهاتم که نمیتوانم به زبانم بیاورم فرزندم پرخاشگر شده داد میزنه بچه های هم سن خودش درگیر میشه میزنتشون حرف گوش نمیکنه.
سوالم اینه که ایا از الان اشتباهاتم رو تکرار نکنم دیر نشده؟؟؟
پسرم خوب میشه ارام میشه یا نه ؟ممنون میشم جوابم رو بدین و راهنماییم کنید که چ کنم
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
318.mp3
2.02M
#جبران_اشتباهات_در_تربیت
🌸 پاسخ استاد پوراحمد
#روانشناسی_اسلامی_خانواده
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت صد و نود و هفتم و من دیگر حوصله ناز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و نود و هشتم
پاکت کمپوت آناناس را کنار صندلی روی زمین گذاشت و در برابر چشمان سرخ از اشکم که حالا تنها حیرت زده نگاهش میکرد، با خوشحالی ادامه داد: «اینا رو عماد داده تا برات بیارم.» نمیدانستم از چه کسی صحبت میکند که خودش به آرامی خندید و گفت: «داداش نوریه رو میگم.» از شنیدن نام برادر نوریه، سراپای وجودم از خشم آتش گرفت که هنوز تصویر نگاه آلوده و طعم طعنههای بیشرمانهاش را فراموش نکرده بودم و پدر بیتوجه به گونههایم که از عصبانیت سرخ شده بود، همچنان میگفت: «پسر خوبیه! الانم که نوریه و خونوادهاش با من سنگین شدن، اون با من خوبه!» سپس کمی خودش را روی صندلی جلو کشید و همانطور که به چشمان خشمگینم خیره شده بود، با صدایی آهسته زمزمه کرد: «خیلی خاطرت رو میخواد! از روزی هم که فهمیده با اون پسره الدنگ به هم زدی، پات وایساده!» برای یک لحظه احساس کردم قلبم از بیغیرتی پدرم از حرکت باز ایستاد که دوباره به صندلی تکیه زد و با بادی که به گلویش انداخته بود، اوج بیشرمی برادر نوریه را به رخم کشید: «امروز صبح که رفته بودم به نوریه خبر بدم احضاریه دادگاه اومده، عماد منو کشید کنار و باهام حرف زد! گفت به محضی که طلاق بگیری، خودش برات پا جلو میذاره!» به پیشانیام دست نکشیدم اما به وضوح احساس کردم که عرق شرم به جای صورت پدر، پیشانی مرا پُر کرده که همه تن و بدنم از تجاوز یک غریبه لاابالی به زندگی من و همسرم، به رعشه افتاده و زبانم دیگر در دهانم نمیچرخید تا جوابی به این همه لاقیدی پدر پیرم بدهم که خودش چین به پیشانی انداخت و در برابر بُهت لبریز تنفرم با حالتی به اصطلاح خیرخواهانه نصیحت کرد: «دیگه غصه چی رو میخوری؟ هنوز طلاق نگرفته، خواستگارت پا به جفت وایساده!» و بعد مثل اینکه کاخ خوشبختی من پیش چشمانش مجسم شده باشد، لبخندی زد و با دهانی که نه تنها به هوای خوشبختی من که به آرزوی پیوندی دیگر با خانواده نوریه، آب افتاده بود، ادامه داد: «الهه! خوشبخت میشی! عماد پولداره! با اصل و نسبه! خوش اخلاق و خوش برخورده! از همه مهمتر مثل این پسره رافضی، کافر و مشرک نیس! زندگیات از این رو به اون رو میشه!» حالا مجید پاک و نجیب من، کافر و مشرک شده و برادر بیشرم و حیای نوریه میخواست پیک خوشبختی من شود! از وحشت سخنان شوم و شیطانی پدرم، زبانم بند آمده و نگاهم به دهانش خشک شده بود و هنوز باورم نمیشد پدرم که روزی یک مسلمان مقید بود، در مسلک تفکر تکفیر کارش به کجا رسیده که برای دختر شوهردارش، مراسم خواستگاری تدارک می بیند که زبان گشود و حرفی زد که احساس کردم در و دیوار خانه بر سرم خراب شد: «راستش من بهش گفتم دخترم حامله اس. گفتم به فرض اینا همین امروز هم که طلاق بگیرن، نمیتونم دخترم رو عقدت کنم. باید صبر کنی بچه اش به دنیا بیاد.» و اگر اشتباه نکنم اینبار زبان شیطان در دهانش چرخید که نه فقط دل من و دخترم که از جنایت جملاتش، زمین و آسمان به لرزه افتاد: «ولی عماد یه چیزی گفت، دیدم راست میگه. گفت این بچه نطفهاش ناپاکه! گفت نوهای که از یه کافر رافضی باشه، میخوای چی کار؟ گفت سقط کن و خلاص! یه آدرس بهم داد که بری خودت رو راحت کنی. بچه رو که سقط کنی، به محضی که طلاق گرفتی، میتونی با عماد عقد کنی!» دیگر تپشهای قلبم را در سینهام احساس نمیکردم و به گمانم از پُتک کلمات مرگباری که یکی پس از دیگر بر فرق سرم کوبیده میشد، مُرده بودم که دیگر جریان نفسم هم بند آمده و با آخرین رمقی که برایم مانده بود، خودم را نگه داشته بودم تا از لب تخت به روی زمین سقوط نکنم و همچنان از دهان پدر آتش جهنم بیرون میریخت که کاغذ کوچکی را از جیب پیراهن عربیاش بیرون آورد و همانطور که روی پاکت کمپوتها قرارش میداد، خندید و گفت: «عماد انقدر خاطرت رو میخواد که خودش قراره فردا صبح بیاد دنبالت، با هم بریم همون جایی که میگفت. اینم آدرسش. میگفت از آشناهاشونه، مطمئنه. وقتی بچه رو سقط کنی و دیگه حامله نباشی، کارمون تو دادگاه هم راحتتر میشه. مهریه رو مثل سگ میاندازی جلوش و فوری طلاق میگیری!» که موبایلش زنگ خورد و همین که نگاهش به صفحه موبایل افتاد، ذوق زده خبر داد: «عماده! زنگ زده خبر بگیره که فردا چه ساعتی بیاد!» و همانطور که به سمت در میرفت، به جای جان به لب رسیده من، پاسخ پیشنهاد بیشرمانه خودش را با صدای بلند داد: «من بهش میگم دخترم راضیه!» و بعد صدای قهقهه خندههای مستانهاش با برادر نوریه، گوشم را کَر کرد و به قدری مست کرده بود که بیآنکه در را به رویم قفل کند، از پلهها پایین رفت.
https://eitaa.com/zandahlm1357
با ما همراه باشید🌹
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 13 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهاد با نفس 14.MP3
3.77M
🔰 سلسله جلسات #جهاد_با_نفس 14
👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت
👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه
❇️ جلسه 4️⃣1️⃣
🎤 با تدریس #استاد_احسان_عبادی از اساتید مهدویت
👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان
https://eitaa.com/zandahlm1357
@shervamusiqiirani - سرفرازی - محمد اصفهانی.mp3
5.4M
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
وقتي كه در آن ظهر
يك دشت دشمن پيش رويت بود
وقتي كه تو ماندي و يك كرب و بلا غربت
يك خيمه تنهايي
در چشمهاي بيقرارت موج ميزد موج ميزد
دريايي از صبر و شكيبايي
اين را تمام سروها گفتند
اين را تمام سروها با قله ها گفتند
آزادگي و سرفرازي بي تو معنايي نخواهد داشت
از هر طرف رفتي
شب بود سياهي بود
يعني كه اي خورشيد خون آلود
يعني جهان جز با تو فردايي نخواهد داشت
يعني كه اي خورشيد خون آلود
جهان جز با تو فردايي نخواهد داشت
اي با طنين نام تو لب تشنگي سيراب
خيل غريبان را درياب درياب
خيل غريبان را كه ما باشيم اي آشنا درياب
وقتي كه درآن ظهر تو ماندي و يك خيمه تنهايي
در چشمهاي بيقرارت موج ميزد موج ميزد
درآيي از صبر و شكيبايي
اي با طنين نام تو لب تشنگي سيراب
خيل غريبان را درياب درياب
خيل غريبان را كه ما باشيم اي آشنا درياب.
#سهیل_محمودی
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🆔 https://eitaa.com/zandahlm1357
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
کتاب صوتی "صلح امام حسن علیه السلام" (پرشکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ)
اثر شیخ راضی ال یاسین
ترجمه #آیت_الله_خامنه_ای
#صلح_امام_حسن
#شیخ_راضی_آل_یاسین
#آیت_الله_خامنه_ای
#امام_شناسی #اعتقادی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
موقعیت سیاسی کوفه در زمان بیعت *تاریخچه و ویژگی های شهر کوفه *وضعیت سیاسی کوفه *شرایط امام حسن (ع) د
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part07_صلح امام حسن.mp3
7.03M
موقعیت سیاسی در زمان بیعت
*خوارج در سپاه امام حسن (ع)
*تیپ شناسی سپاه امام
*شکاک ها در سپاه امام حسن (ع)
*الحمراء در سپاه کوفه
*یاران راستین امام
*ایده ها و تدابیر امام در اداره حکومت
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
باشگاه جوانان باشگاه جوانان زمان طلبگي ما، باشگاهي در نزديك مدرسه ي نواب بود – به نام باشگاه جوانان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
بازيهاي دوران كودكي
بازيهاي دوران كودكي در مورد بازي كردن پرسيدند؟ بله، بازي هم ميكرديم. منتها در كوچه بازي ميكرديم؛ در خانه جاي بازي نداشتيم و بازيهاي آن وقت بچهها فرق ميكرد. يك مقدار هم بازيهايي ورزشي بود؛ مثل واليبال و فوتبال و اينها كه بازي ميكرديم. من آن موقع در كوچه، با بچهها واليبال بازي ميكرديم؛ خيلي هم واليبال را دوست ميداشتم. الان هم اگر گاهي بخواهيم ورزش دست جمعي بكنيم – البته با بچههاي خودم – به واليبال رو ميآوريم كه ورزش خيلي خوبي است. بازيهاي غيرورزشي آن وقت، «گرگم به هوا» و بازيهايي بود كه در آنها خيلي معنا و مفهومي نبود؛ يعني اگر فرض كني كه بعضي از بازيها ممكن است براي بچهها آموزنده باشد و انسانِ با تفكر، آنها را انتخاب كند، اين بازيهايي كه الان در ذهن من هست، واقعاً اين خصوصيت را نداشت؛ ولي بازي و سر گرمي بود.
گفت و شنود رهبر معظم انقلاب با گروهي از نوجوانان و جوانان، ۱۴
https://eitaa.com/zandahlm1357
🔻در سايهى ايمان، به كمالات مىرسيد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا ...»
🔻تا در مشكلات فردى صابر نباشيد، نمىتوانيد در برابر دشمنان دين مقاومت كنيد. ابتدا «اصْبِرُوا» سپس «صابِرُوا»
🔻از ديگران عقب نمانيد، اگر كفّار در كفر خود مقاومت مىكنند، كشته مىدهند و مال خرج مىكنند، شما نيز در راه خدا با جان و مال پايدارى كنيد. «صابِرُوا»
🔻مسلمانان بايد مشكلات يكديگر را تحمل كنند و يكديگر را به صبر سفارش كنند. «صابِرُوا»
🔻 اسلام، دين ارتباط است. ارتباط با مردم و خدا و پيامبران. «رابطوا»
🔻 صبر و مصابره و مرابطه بايد جهتدار باشد و در مسير تقوا و رضاى الهى قرار گيرد، وگرنه كفّار هم اين امور را دارند. «صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
🔻اسلام دين جامعى است، صبر و تقوا در كنار توجّه به مرزها بيان شده است. «اصبروا ... رابطوا»
🔻 اسلام دين جامعى است، صبر و تقوا در كنار توجّه به مرزها بيان شده است. «اصبروا ... رابطوا»
🔻تقوا، مرتبهاى بالاتر از ايمان است. «آمنوا ... واتقوا»
🔻 صبر، زمينهى رسيدن به سعادت و پيروزى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
➖➖➖
🔸استاد قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاهکارمصری
استاد شعبان صیاد
📖 سوره مبارکه مریم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: برنامه خردمندانه در جايى كه مأمون مصمم بود كه نقشه هاى خود را از راه وليعهد ساختن امام (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
موضع گيرى هايى كه مأمون انتظار نداشت
نخستين موضع گيرى
امام رضا (ع) به صور گوناگونى براى روبه رو شدن با توطئه هاى مأمون اتّخاذ موضع كرد كه مأمون آنها را قبلأ به حساب نياورده
امام تا وقتى كه در مدينه بود از پذيرفتن پيشنهاد مأمون خوددارى مى كرد و آن قدر سرسختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد كه مأمون به هيچ قيمتى از او دست بردار نمى باشد. حتى برخى از متون تاريخى به اين نكته اشاره كرده اند كه دعوت امام از مدينه به مرو با اختيار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود.
اتّخاذ چنان موضع سرسختانه اى براى آن بود كه مأمون بداند كه امام دستخوش نيرنگ وى قرار نمى گيرد و به خوبى به هدفها وتوطئه هاى پنهانيش آگاهى دارد. تازه به اين شيوه امام توانسته بودشك مردم را
نيزپيرامون آن رويداد برانگيزد.
موضع گيرى دوّم
به رغم آن كه مأمون از امام خواسته بود كه از خانواده اش هر كه را كه مى خواهد به مرو بياورد، امام با خود هيچ كس حتى فرزندش جواد (ع) را هم نياورد. در حالى كه آن يك سفر كوتاهى نبود، سفر مأموريتى بس بزرگ و طولانى بود كه بايد امام طبق گفته مأمون رهبرى امّت اسلامى را در دست بگيرد. امام حتى مى دانست كه از آن سفر برايش بازگشتى وجود ندارد.
https://eitaa.com/zandahlm1357