eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
35.2هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
ما در چگونه مصرف کردن است که مسئله داریم و راجع به آن صحبت خواهیم کرد نه خود مصرف. چگونه به نیازهایمان دسترسی پیدا کنیم، چه موقع، چه قدر، کجا و غیره. در این حیطه ها است که ارزش ها به وجود می آیند که تا در معرض انتخاب قرار نگیریم اصلاً تبدیل به ارزش نخواهند شد. وقتی کاملاً سیر هستیم و به همسایه غذا می دهیم، هنری نکردیم خودمان داریم، سیر و خوب حالا یک بشقاب هم به همسایه می دهیم. ولی یک جایی گرسنه هستیم و فقط یک کاسه غذا داریم، همسایه مان هم گرسنه است، این جا پای انتخاب در میان است و چگونه مصرف کردن است؛ این جا ارزش است ⬅ «همه را خودم بخورم؟» یک نگاه است؛  ⬅«همه را بدم به همسایه؟» یک نگاه است؛  ⬅«یا نصف کنیم با هم بخوریم؟» یک نگاه دیگر است. ارزش گذاری و درست و غلط در این جا نمی کنیم منظور من از بیان این مطلب این است که چگونه مصرف کردن است که ارزش می سازد وگرنه خود مصرف مهم است و درآن هیچ شکی نداریم. ما مصرف می کنیم برای دریافت نیازهایمان، پس باید اول نیازها را بشناسیم. (ادامه دارد...) {قسمت26} [مباحث کودک متعادل ]
✅ نیاز های ما به سه دسته تقسیم می شوند: 1- ضروری   2- هنجاری   3- نامشروع هر لحظه بررسی می کنیم که نیازی که الآن حس می کنم جزو کدام دسته قرار می گیرد. نیازهای ضروری واقعی هستند؛ نیاز هنجاری،«خواسته» است؛ و نیاز نامشروع، «ولع» است که هدایت به حرام و گناه می کند. 🔴 سرمنشأ خطاهای بشری، نیازهای نامشروع است. نیازهای ضروری نیازهایی هستند که اگر دریافت نکنیم، رشد دچار اختلال می شود. نیازهای هنجاری یا خواسته ها آن چیزهایی هستند که یا جامعه به ما تحمیل می کند یا نیازهای معنوی که دریافت نمی شوند ما به ازای مادی پیدا می کند یعنی من در کودکی توجه یا امنیت نگرفته ام حالا سرمایه اندوزی می کنم برای امنیت بیشتر؛ یا این که من اعتماد به نفس و عزت نفسم رشد نکرده و احساس حقارت دارم پس میرم ماشین های آنچنانی و گرانقیمت و مدرک گرایی و غیره انجام میدهم چون خودم که ارزشی ندارم پس ماشینم یا مدرک تحصیلی ام یا شغلم را ببینید. این مثال ها شامل نیازهای هنجاری جامعه یا کمبودهای کودکی هستند. نیازهای نامشروع نیازهایی هستند که مانع رشد ما می شوند و رشد را به انحراف میکشاند. هرچیزی که مانع رشد همه جانبه ی انسان شود از نظر من فعل حرام و گناه است. حالا من می خواهم که از این کف بالاتر بیایم و از سطحی بالاتر وارد این قضیه شوم و بگویم که هر چیزی که مانع رشد بچه ها شود نامشروع است. اگر بچه ای بیش از حد امکانات داشته باشد دچار ولع خواهد شد و ولع به سمت حرام و گناه سوق می دهد.فعل حرام و گناه نیز ما را از رشد باز می دارد. حالا هرچیز که می خواهد باشد. (ادامه دارد...) {قسمت27} [مباحث کودک متعادل ] https://eitaa.com/zandahlm1357
✅ توصیه های حکیمانه دکتر روازاده 👇 👇 👇 ◀️ عرق آهن ( آب آهن تاب ) حداقل دو ماه روزي دو ليوان مصرف شود و دو ماه بعد روزی یک لیوان ◀️ دوغ شتر روزانه یک فنجان میل شود. ◀️ شکر سرخ صبح و عصر یک قاشق مرباخوری میل شود. ◀️ عرق فراسیون صبحها یک استکان و عرق بومادران عصرها یک استکان میل شود (حداقل سه هفته تا چهل روز). ◀️ کد 118 (دوسین یا سیاه دانه تدبیرشده) یک قاشق مرباخوری صبح و شب میل شود به مدت یکماه. ◀️ رساندن دود عنبرنسارا به رحم، دو روز قبل، دو روز حین عادت ماهیانه و دو روز پس از آن. 👈 سه تکه از عنبرنسارا را روی ذغال گداخته سرخ شده نهاده، می توانید مقداری (خاکشیر+زاج+اسپند) هم روی ذغال ریخته؛ دامن بلند پوشیده حالت چمباتمه نشسته تا زمانیکه دود تمام شود، به رحم دود دهید.‌ ◀️ به جای چای سیاه، سفید و سبز، از چای کوهی، چای بابونه، چای بهارنارنج و‌چای بادرنجبویه استفاده نمایید. ◀️ ترشی، شور، ادویه تند، هر نوع ماده غذایی ترش، ماهی، لبنیات، سیب ترش و هندوانه ایّام عادت ماهیانه مصرف۵ ننمایید! ◀️ شستشو و استحمام زمان عادت ماهیانه ممنوع ◀️ مصرف انواع گوشت و آب گوشت 3 روز اول عادت ماهیانه، ممنوع ◀️ پوشیدن لباس زیر تنگ و شلوار تنگ ممنوع ◀️ از پارچه نخی روی نوار بهداشتی استفاده نمایید. ◀️ دستمال توالت ممنوع و از پارچه نخی استفاده نمایید. ◀️ شیره انگور روزانه با ارده یا به تنهایی مصرف نمایید، حداقل سه قاشق غذاخوری. ◀️ عدم مصرف سودازاها 👇👇👇 👈 گوشت گاو و گوساله، مرغ ماشینی، سوسیس و کالباس، پیتزا، فست فودها، غذاهای مانده و کنسروی، آبمیوه های صنعتی، نوشابه و دلستر، چای سیاه، سفيد و سبز، انواع سس های کارخانه ای، قند و شکر مصنوعی، بادمجان، عدس، موز، قارچ، انواع کلم و... 📚 بادکش زیر سینه (نسج نرم زیر پستان) برای کاهش شدت خونریزی شدید! هفت مرحله یک روز در میان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅خواص عمانی : این میوه از نظر کلسیم و پتاسیم غنی بوده و از نظر ویتامین C از سایر مرکبات پیشی گرفته و به عنوان کاهنده ی فشار خون و چربی خون شناخته شده است. خوردن دم ‌کرده ی آن اغلب با چای و گل گاوزبان در کاهش فشار خون موثر است. برای افراد با فشار خون طبیعی نیز مصرف دم‌ کرده ی آن با عسل یا نبات پیشنهاد می ‌شود. لیمو عمانی از نظر طب سنتی خنک ‌کننده، اشتهاآور، ضدعفونی ‌‌کننده، مقوی معده، ضد نفخ، موثر برای رفع عوارض کمبود ویتامین C، مسکن سردرد، التیام‌ دهنده ی سرفه و سرماخوردگی است. این چاشنی به دلیل مواد آنتی‌ اکسیدانی، ضدسرطان شناخته شده و در دفع مواد صفراوی موثر است. مقوی معده،ضد نفخ،اشتها آور،مسکن سردرد،کاهنده فشارخون و چربی خون،رفع کننده علائم سرفه سرماخوردگی و سرشار از ویتامین c ✅ موارد مصرف لیمو عمانی : از رب لیمو عمانی در انواع خورش های ایرانی مانند قیمه ، قورمه سبزی ، کرفس و همچنین آبگوشت استفاده می شود  و مزیت آن بر لیمو عمانی این است که به هیچ عنوان در غذا طعم تلخ ایجاد نمیکند زیرا در هنگام تهیه رب ، تخم های لیمو گرفته میشود و مزیت دیگر آن این است که نسبت به لیمو عمانی بسیار با صرفه تر است . ✅ مواد لازم رب لیمو عمانی : با این دستور پخت از تلخی لیمو عمانی کاسته و به طعم ملس آن افزوده است. ✅ مواد لازم: ۲۵۰ گرم لیمو عمانی زرد ۵۰۰ گرم شکر ۵ لیوان آب ۳ قاشق غذا خوری آبلیمو ۱ قاشق غذا خوری نمک دریا ✅ طرز تهیه رب لیمو عمانی : در اولین مرحله لیمو عمانی های خشک شده زرد رنگ را که به نسبت دیگر لیمو ها روشن تر است را برای درست کردن سس انتخاب کنید. هسته ها را به خوبی از درونش جدا کنید و توجه داشته باشید که قسمت تیره رنگ را برای رفع تلخی رب حتما بردارید. لیمو های جدا شده را در قابلمه و به همراه مقدار آب مشخص شده به روی شعله قرار دهید. مدتی برای نرم تر شدن لیمو ها صبر کنید و هنگامی که زمان آن فرا رسید، قابلمه را از رو شعله به کنار بگذارید. با استفاده از غذا ساز لیمو و آب را به خوبی با یک دیگر ترکیب کنید. توجه داشته باشید که در این مرحله لیمو ها به خوبی نرم و پودر شوند. لیمو های پودر شده را در دیگر قابلمه ای بریزید و به روی شعله با حرارتی ملایم قرار دهید. پس از آن شکر را به ترکیب افزوده و به خوبی با یک دیگر هم بزنید. مدتی را برای غلیظ تر شدن ترکیبات صبر کنید. اگر دوست ندارید رب غلیظ شود به خوبی مواظب باشید تا در زمان مناسب از روی شعله بردارید. همچنین در صورت غلیظ شدن جای هیچ نگرانی نیست چرا که با افزودن مقداری آب این مشکل حل خواهد شد. در مرحله آخر نمک و آبلیمو را به رب اضافه کنید و شعله را نیز خاموش کنید. اجازه دهید رب به خوبی خنک شود، سپس درون ظرف های شیشه ای بریزید و در یخچال نگهداری کنید از نظر تب سنتی این نوع رب خنک کننده سیستم های بدن، اشتها آور، ضد عفونی کننده بدن، مقوی برای معده، رفع نفخ، رفع عوارض کمبود ویتامین C، رفع سر درد، مسکن و الیتام دهنده عفونت های سرما خوردگی و سرفه های خشک را دارا می باشد.
لطفا تصویر رو با درشت نمایی ببینید! شما در حال تماشای گل Amaravalli هستید که یکی از منحصر به فرد ترین شاهکارهای خلقت است! در نگاه اول شما پرندگانی را روی شاخه های گل می‌بینید، ولی با بزرگنمایی تصویر می‌توانید یکی از خلقت های زیبای خداوند را تماشا کنید!
🇮🇷 تصویری زیبا از تالاب میقان در شمال شهر که زیستگاه پرندگان بومی و مهاجر از مناطق دوردستی چون سیبری است . تصویری از فلامینگوهای زیبای تالاب میقان
ملخ ايشان فرمودند: يك شخصى آمد خدمت مرحوم ( (حاج شيخ حسن على اصفهانى) ) رحمة الله عليه معروف به نخودكى و گفته بود: آشيخ يك سِرى ملخ آمده اند دارند مزرعه مرا مى خورند. آقا فرموده بود: تو حق فقراء را نمى دهى، زكات نمى دهى خُب حق فقرا را ملخ‌ها مى خورند. چون زكات نمى دهى آنها بر مى دارند، آيا قول مى دهى زكات بدهى؟ گفت: بله آقا. آقا يك دعا برايش نوشت و فرمود: برو اين دعا را توى آن زمين چال كن و از قول من به آن ملخ‌ها بگو، ملخ ها شيخ حسن على گفته بلند شويد برويد پاى اين ساقه هاى گندم و علفهاى هرزه زمين را بخوريد، من زكات مى دهم. من آمدم دعا را در زمين چال كردم و حرف آشيخ حسن على را هم براى ملخ‌ها گفتم. ملخها از روى خوشه هاى گندم بلند شدند و پاى ساقه هاى گندم نشستند و شروع كردند علفهاى هرزه را خوردن، علفهاى هرزه را مى خورند و سير مى شوند. كم كم گندمها رشد كردند و مزرعه ما آن سال محصول بسيار عالى داد و ما هم به قول خودمان عمل كرديم. https://eitaa.com/zandahlm1357
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت دویست و چهل و پنجم پاکت کمپوت و میوه‌ای را که برایم آورده بود، روی میز کنار تختم گذاشت و با صدایی خسته پاسخ دلشوره‌ام را داد: «خوبه...» و دل بی‌قرار من به این یک کلمه قرار نمی‌گرفت که باز سؤال کردم: «خُب الان حالش چطوره؟ می‌تونست حرف بزنه؟ باهاش حرف زدی؟» و می‌ترسیدم کسی درباره مصیبت دیروز خبری به گوشش رسانده باشد که با دلواپسی پرسیدم: «خبر داشت من اینجوری شدم؟» که عبدالله خودش را روی صندی فلزی کنار تختم رها کرد و گفت: «نه، خبر نداشت. منم بهش چیزی نگفتم. ولی از صبح که به هوش اومد، فقط سراغ تو رو می‌گرفت. می‌خواست اگه تا الان چیزی نفهمیدی، بهت چیزی نگم. ولی من بهش گفتم همون دیشب خبردار شدی. وقتی فهمید از حالش خبر داری، خیلی نگرانت شد. همش می‌گفت نباید به الهه استرس وارد شه! همش به خودش بد و بیراه می‌گفت که باعث شده تن تو رو بلرزونه! منم برای اینکه آروم شه، بهش گفتم الهه حالش خوبه!» سپس مستقیم نگاهم کرد و با لحنی لبریز حسرت ادامه داد: «ولی نمی‌دونست چه بلایی سرت اومده!» و پیش از آنکه از غصه کودک من، گلویش از بغض پُر شود، صدای خودم به گریه بلند شد. با هر دو دست صورتم را گرفته بودم و آنچنان هق هق می‌کردم که عبدالله به اضطراب افتاده و دیگر نمی‌توانست آرامم کند که زخم دلتنگی حوریه دوباره سر باز کرده و خونابه غم از قلبم بیرون می‌زد و جگرم وقتی آتش می‌گرفت که تصور می‌کردم مجیدم به خیال سلامت من و دخترش دلخوش است. دقایقی طول کشید تا بلاخره طوفان گریه‌هایم قدری قرار گرفت و دیگر رمقی برایم نمانده بود که با این حالم از دیروز لب به غذا نزده و حالا همه تنم از گرسنگی ضعف می‌رفت. عبدالله به ظرف غذایی که روی میزم مانده بود، نگاهی کرد و با ناراحتی پرسید: «چرا نهار نخوردی؟» و من غذایی غیر غم نداشتم و قطره‌ای آب از گلویم پایین نمی‌رفت که می‌شد امروز حوریه در آغوشم به ناز بخوابد و مجید بالای سرمان بنشیند و حالا همه از هم جدا افتاده بودیم. عبدالله صندلی‌اش را بیشتر به سمت تختم کشید و با دلسوزی نصیحتم کرد: «الهه جان! دیشب شام نخوردی، پرستار می‌گفت امروز صبحونه هم نخوردی، حالا هم که نهار نمی‌خوری. رنگت زرد شده! چشمات گود افتاده! خیلی ضعیف شدی! به خودت رحم کن! به مجید رحم کن! به خدا اگه اینجوری ادامه بدی، دَووم نمیاری!» و من پاسخی برای این خیرخواهی عاقلانه نداشتم که در غوغای عاشقی همه دارایی‌ام به غارت رفته و در این لحظه، هوایی جز هم صحبتی معشوقم نداشتم که با لحنی لبریز دلتنگی تمنا کردم: «دلم برای مجید تنگ شده...» و ظاهراً عبدالله به خانه ما رفته بود که موبایلم را با خودش آورده بود. گوشی کوچکم را کنارم روی تخت گذاشت و با صدایی گرفته جواب داد: «اتفاقاً مجید هم می‌خواست باهات صحبت کنه. می‌خواست با گوشی من بهت زنگ بزنه، ولی من نذاشتم. بهانه اُوردم که الان تازه به هوش اومدی و صدات می‌لرزه. گفتم اینجوری با الهه حرف بزنی هول می‌کنه. ولی شماره داخلی اتاقش رو از پرستار گرفتم و بهش قول دادم که بهش زنگ بزنیم. حتماً حالا چشم به راهه که باهاش حرف بزنی!» و من به قدری دلتنگ صدای مردانه و مهربانش شده بودم که با انگشتان لرزانم موبایل را برداشتم و باز ترسیدم که با دل نگرانی رو به عبدالله کردم: «دعا کن از صِدام چیزی نفهمه!» و عبدالله مطمئن نبود مجید از حال و هوایم به شک نیفتد که سرش را پایین انداخت و زیر لب شماره بیمارستان و داخلی اتاق مجید را زمزمه کرد. شماره‌ها را تک تک می‌گرفتم و قلبم سخت به تپش افتاده بود که لحن گرم مجید در گوشم نشست: «بله؟» صدایش به سختی بالا می‌آمد و در نهایت ضعف می‌لرزید که پیش از آنکه جوابش را بدهم، بغضی عاشقانه گلویم را گرفت، ولی همین آهنگ شکسته صدایش هم غنیمتی شیرین بود تا به شکرانه زنده بودنش با صدایی آهسته آغاز کنم: «سلام...» و با شنیدن صدایم چه حالی شد که تارهای صوتی صدایش زیر ضرب سرانگشت احساس پاره شد و با آهنگی عاشقانه گوش جانم را نوازش داد: «سلام الهه! حالت خوبه؟» با ما همراه باشید🌹 https://eitaa.com/zandahlm1357
جهاد با نفس 70.mp3
1.57M
🔰 سلسله جلسات 70 👌 جلساتی برای خودسازی معنوی جهت سربازی حضرت 👈 تدریس کتاب جهاد با نفس ، کتاب مورد توصیه آیت الله بهجت جهت رشد معنوی و ترک گناه ❇️ جلسه 0⃣7⃣ پایان فصل اول، شروع فصل دوم از ماه رجب 🎤 با تدریس از اساتید مهدویت 👈 در نشر این فایلها کوشا باشید حتی با لینک خودتان https://eitaa.com/zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا