eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
49.3هزار عکس
36هزار ویدیو
1.7هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
رؤياي صادق درس اشارات ما در محضر استادم در علوم عقلي و نقلي و رياضيات و غير آن، علامه ذوالفنون معلم عصر العلوم آيةالله حاج ميرزا ابوالحسن شعراني - روحي له الفداء و جزاء الله عنا خير جزاء المعلمين - به ابتداي امر سوم در بحث از اطلاع [صفحه ۵۲] انسان بر غيب در حالت خواب رسيد و تاريخ اين درس و گفتگو عصر روز يك شنبه هشتم ذي الحجه ي سال هزار و سيصد و هفتاد و سه از هجرت حضرت خاتم صلي الله عليه و آله مطابق با هفدهم ماه خرداد سال هزار و سيصد و سي و سوم هجري شمسي در تهران بود و مدرس بلند و محضر اعلايش نيز بيت شريف ايشان در تهران بود، خانه اي كه به منزله ي بيت المعمور راقم بود، شگفت اين كه هم اكنون نيز اين واقعه را در شب يك شنبه نهم ذي الحجه هزار و چهارصد و هشت مطابق با ماه مرداد سال هزار و سيصد شصت و هفتم هجري شمسي بعد از گذشت سي و پنج سال قمري مي‌نويسم. خلاصه اين كه جناب شعراني - قدس سره الشريف - فرمود: در سالي كه دست‌هاي ستم به جسارت و اهانت مرقد ثامن الحجج امام علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را به توپ بست، من قبل از آن واقعه هائله به چند شب در خواب ديدم: دودي غليظ سياه مسموم از جانب مشرق متصاعد شد، آنگاه همانند غباري مسموم در هوا منتشر شد تا اين كه به همه ي دنيا رسيد و تمام فضا را احاطه كرد و همه ي مردم را دربر گرفت، پس هر صالح و مؤمني از آن مسموم گرديد و هلاك شد، اما دود به ديگران ضرري نمي رساند و به آنها نمي رسيد، چند روزي گذشت كه اين واقعه ي هائله اتفاق افتاد و ما به تعبير آن رؤياي [صفحه ۵۳] عجيب دهشت آور منتقل شديم. [۵۳]. (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده https://eitaa.com/zandahlm1357
D1738230T13535039(Web)-mc.mp3
3.38M
🕊️ کبوتری برای اینکه پیام مادرش را به امام رضا (علیه‌‌‌السلام) برساند، تا شهر مشهد پرواز می‌کند؛ تا اینکه تشنه‌‌‌اش می‌شود و سراغ سقاخانه را می‌‌گیرد... ادامه داستان را بشنوید. @zandahlm1357
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عج ✅ استراتژی نظامی حضرت امیر سلام‌الله‌علیه ‌‌... ⬅️ نگذارید شکارچی برسه بالای سرتون❗️ @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نودم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نودم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 شور دگر 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران این جبهه ی اسلام است دل شور دگر دارد حقا که بر این محفل الله نظر دارد شعر: حبیب اله معلمی محل اجرا: شوش دانیال قبل از عملیات فتح المبین زمان اجرا: سال (۱۳۶۰) @zandahlm1357 ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🍂 🔻 4⃣3⃣ حدود یک هفته، جاهایی را که لازم بود، شناسایی و عکس برداری کردیم. غروب شب آخر به منزل ننه میثم بازگشتیم. شام مختصری خوردیم و با این زن دلاور خداحافظی کردیم و شبانه و بدون جلب توجه از روستای صويب خارج شدیم و از جاده خشکی و بالای کوره های آجرپزی، پیاده خودمان را به سیل بند رساندیم. در ساعت مقرر، بلمی به دنبالمان آمد. سوار شدیم و همان شبانه به عقب و داخل خاک ایران بازگشتیم. مأموریت پر هراس و ترس آور اما پرباری بود. در بازگشت از این مأموریت، دوستان استقبال خوبی از من کردند و خیلی خوشحال شدند. در این سفر، همه توان رزمی نظامی و لجستیک دشمن در دو استان العماره و بصره برای ما روشن شد و هیچ نقطه مبهمی در این زمینه باقی نماند. دانستیم که عراقی ها در این دو استان چه اندازه توان دارند، نیروهای نظامی شان چند نفر است، کجا مستقر هستند و حتی وضعیت روحی و روانی آنان چگونه است. همه یگان های دشمن شناسایی شده و نفوذی با ارزشی در یکی از دبیرخانه های ستاد ارتش عراق پیدا کرده بودیم که علاوه بر فتوکپی اخبار محرمانه، برخی نقشه های نظامی ارتش عراق را هم برایمان تهیه می کرد و در اختیارمان قرار می داد. این دستاورد بسیار خوبی برای فرماندهانی بود که قصد عملیات در هور را داشتند. پس از بازگشت ابتدا به طور شفاهی گزارش فشرده ای به على هاشمی دادم و چند روز بعد، گزارش مفصل و مستندی از ماموریت همراه با عکس و کالک و نقشه تهیه کردم که خیلی مورد استفاده فرماندهان عالی رتبه سپاه قرار گرفت. در نوبت بعد که آقا محسن به قرارگاه نصرت آمد، گزارش شفاهی مفصلی نیز به ایشان دادم که با دقت و وسواس به آن گوش داد و یادداشت برداری کرد. سؤالات زیادی هم کرد که به آنها پاسخ دادم. پیگیر باشید @zandahlm1357
گفتار «ابن شهرآشوب» پیرامون قدرت بدنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) «ابن شهرآشوب» در کتاب «مناقب آل ابی طالب (علیه السلام) » می‌نویسد: علی (علیه السلام) سنگی را از بالای کوه برمی داشت و با یک دست حمل می‌کرد، سپس پیش روی مردم می‌گذاشت. یک، دو و یا سه مرد نمی توانستند آن را حرکت دهند. ابوجهل در این باره گفت: - ای اهل کوفه قربانی در نزد شماست؛ این علی[علیه السلام] است که در نظرها بزرگ جلوه کرده است. - هرگز در میان مردم برای او مانندی نیست، گویی که آتشی است که جرقه هایش را به سوی مردم پرتاب می‌کند. - از او بر حذر باشید که او را روزی است که در میان بادیه و شهرنشینان آشکار خواهد شد. علی (علیه السلام) دست کسی را نمی گرفت مگر این که نفسش را قطع می‌کرد و نمی توانست نفس بکشد. و اما آنچه بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) از او ظاهر شد، کندن امیال [۱] و حمل کردن آن‌ها تا هفده میل [بیش از ۲۷ کیلومتر] مسافت بود که برای حرکت دادن یکی از آن‌ها به افراد نیرومند نیاز بود. حضرت به تنهایی آن را می‌کند، حمل و نصب می‌کرد و بر روی آن‌ها می‌نوشت: «این میل علی (علیه السلام) است». گفته می‌شود: او دو میل را زیر بغل می‌گرفت و یکی را با پا می‌غلتاند. و از آن جمله، ضربه زدن حضرت به ستون است که انگشت ابهامش در سنگ فرود رفت و آن در کوفه باقی مانده است. همچنین تصویر دست در «تکریت»، «موصل» و «قطیعه الدقیق» و غیره است. و از آن جمله جای شمیشر در صخره «کوه ثور» در کنار غار پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اثر نیزه اش در کوهی از کوه‌های بادیه و در صخره ای در «قلعه جعبر» است. [۱] دلاوری‌ها و رشادت‌های امیرالمؤمنین (علیه السلام) خیلی بیش از آن است که بتوان در این مختصر نوشتار ذکر نمود، وبدون شک قلم عاجز از بیان آن است. در اینجا فقط به چند مورد از آن، به همراه گفتار دانشمندان شیعه و سنی اکتفا می‌کنیم، و طالبین را به کتب مربوطه ارجاع می‌دهیم. ---------- [۱]: . مناره ای که در بلندی‌ها برای مسافران نصب می‌شد تا به وسیله آن مسیر را بیابند. [۱]: . مناقب ابن شهرآشوب ۲/۱۲۱. https://eitaa.com/zandahlm1357