هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شفا دادن فلج دخترک فلجي بود که معمولا روي ويلچر به حرم ميآمد، وي که شفايش را از امام رضا (ع) گرفته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شفا يافته
نويسنده: محمدتقي داروگر
نام شفا يافته: رضا نريماني
شغل قبلي: درب و پنجره ساز
شغل فعلي: كارمند استانداري اصفهان
نوع بيماري: شكستگي دست چپ و قطع عصب و سياه شدن استخوان
تاريخ شفا: شب عيد قربان سال ۱۳۷۲
رضا مرد زحمتكشي است كه هر روز، براي امرار معاش از خانه روانه كار ميشود او متأهل است
و داراي چند فرزند كه در منزل پدرياش زندگي ميكند و شغل او آهنگري است.
چند روزي بود كه به جهت كمك به يكي از بستگان نزديكش با وانت او، كار ميكرد. در عصر يكي از همين روزها كه از كار روزانه به منزل باز ميگشت، در نزديكي محل زندگياش از پشت سر مورد ضرب و شتم قرار ميگيرد و بيهوش بر زمين ميافتد كه بلافاصله اهالي محل او را به بيمارستان عيسي بن مريم اصفهان ميبرند و عمل سطحي، توسط آقاي دكتر گرجيان و دكتر جاويدان انجام ميگيرد.
پس از بررسي وضعيت حادثه مشخص شد كه ضارب، به دليل خصومتي كه با يكي از همسايگان داشته است رضا را با فرد مورد نظر اشتباه گرفته است.
مدتها ميگذرد و درد و عارضه او شديد ميشود به حدي كه رضا را بيتاب مينمايد و او مجبور ميشود نزد دكتر ايران نژاد پزشك بيمارستان جرجاني برود و از ناحيه ساعد دست چپ مورد عمل جراحي قرار گيرد و پلاتين نصب نمايد.
متأسفانه پس از گذشت چند ما از عمل جراحي انگشتان او فلج شد و پزشك مربوطه براي او چندين فيزيوتراپي تجويز نموده بود كه هيچ گونه بهبودي حاصل نگشت.
عارضه بيماري و درد ناشي از آن به حدي بود كه پاي چپ او را تحت الشعاع قرار داده و دست و بازوي عمل شدهاش متورم و سياه شده بود. رضا، مجبور شد بيمارستان فاطمه زهرا (س) در تهران برود. پزشكان مربوطه پس از معاينه و بررسي وضعيت دست رضا،
همگي متفقالقول شدند كه بايد دستش از ناحيه بازو قطع شود زيرا اگر فرصت از دست برود ممكن است به بالتر سرايت كند و پس از مدتي سمت چپ بدن فلج گردد.
رضا با توجه به اين كه بر اثر اين حادثه كار خود را از دست داده و خانه نشين شده بود غم سنگيني بر دل داشت زيرا درد و رنج و مصيبت از دست دادن دست از يك طرف و نگراني خانوادهاش و عدم تأمين مخارج زندگي از سوي ديگر مسائل و مشكلات روحي او را مضاعف مينمود.
دارو و درمان مخارج سنگين عمل و هزينههاي جانبي آن و قرضهايي كه تا به حال گرفته بود، از يك طرفت و جوابهاي نااميد كننده دكترها از طرف ديگر و طعنه و... اطرافيان همه و همه او را با دنيايي كه در آن زندگي ميكرد بيگانه نموده بود. با اين دست ناقص و اين دل شكسته چه كند به كجا پناه ببرد؟ رضا همچون صاحب اسمش رؤوف است با تحمل همه مشكلات دلش راضي به اين نميشود كه ضارب در ندامتگاه باشد او از همه چيز ميگذرد و براي رضاي خدا او را ميبخشد و آزادش ميكند.
چند شب بعد در عالم خواب حضرت امام خميني (ره) را ميبيند كه به او ميگويد: به مشهد برو تا شفايت را از امام رضا (ع) بگيرم. او سه مرتبه، اين خواب را با همان كيفيت، بدون هيچ كم و كاستي، در شبهاي ديگر ميبيند.
او پس از اين
كه با مادرش در تهران، جواب و نظريه دكترها را درباره قطع دست چپش ميشنود، به پزشكان ميگويد: من يك دكتر سراغ دارم كه سرآمد همه طبيبان است و بايد نزد او بروم. با توجه به خوابي كه ديده بود قصد مشهد ميكند و همراه مادرش به سوي امام بيپناهان حركت ميكند.
سال ۱۳۷۲ بود و يك هفته مانده بود به عيد سعيد قربان او به بارگاه امام (ع) راه مييابد و با چشماني اشكبار با امام خويش، راز و نياز ميكند، خلوت ميكند ميكند، به پنجره فولاد، نزديك ميشود خيل درماندگان و بيماران نالان را ميبيند و به جمع آنان ميپيوندد. در آنها، خلاصه ميشود. هر لحظه خوابي را كه ديده بود در جلوي چشمانش مجسم ميشود. از تكه چرمي كه دست چپش را به گردنش آويزان نموده بود استفاده كرده يك طرفش را به دست چپ و طرف ديگر آن را به شبكههاي پنجره بست و با چشماني گريان و دلي محزون يك هفته، ميهمان امام رضا (ع) در پشت پنجره بود.
يك هفته تمام انتظار.
چه خوش باشد كه بعد از انتظاري به اميدي رسد اميدواري
آخرين شب هفته است صحن و سراي حضرت نور باران است و چراغهاي رنگارنگ آذين شده زيبايي فضاي دلنشين حرم را بيشتر ميكند. آري، شب عيد است، عيد سعيد قربان، عيد اسلامي مسلمانان، حرم، عطرآگين و زائران، غرق در دعا و زيارت و نماز و...
كبوتران
حرم، به جنب و جوش افتادهاند، در آن دل شب، گويي، بوي عيد را استشمام كردهاند. صداي بال بال زدنشان بر گستره صحن و رفع خستگي در كنار حوض و نشستشان بر لبههاي ايوان... و نگاه زائرين، كه به دنبال پروازشان اوج ميگرفت همه در ذهن تداعي گر روحانيت و معنويت و شكوه و عظمت و قداست محيط شده بود.
صداي زنگ ساعت در فضاي ملكوتي پيچيد در صفحه سفيد ساعت عقربهها عدد دو را مشخص ميساخت و چشمان اشكبار رضا، به خواب رفته بود. نور شديدي او را به خود آورد، آن چنان شديد بود كه شب ظلماني چشمانش را همچون روز، روشن نمود.
رضا ناگهان به خود لرزيد و از جا بلند شد، بند چرمي را رها شده يافت. متوجه دستش شد. انگشتانش حركت ميكرد. فرياد (يا امام رضا) سر ميدهد.
خيل مشتاقان، به طرف او ميآيند و براي تبرك و تيمن، لباسهاي او را پاره ميكنند و او خود را بر شانههاي زائران ميبيند و بر بلنداي صحت و سلامت.
ديگر از آن همه رنج و ناراحتي خبري نبود و او عيدي خويش را در آن شب فرخنده از امام (ع) ميگيرد. آري دست و بازوي ناتواني كه ميبايست قطع شود اكنون با عنايت قبله هشتم توان گرفت و به موطنش بازگشت تا مانند گذشته زندگي به رويش لبخند بزند. ميرود تا در ره رضايت رضا (ع) اين امام رؤوف و
در خدمت دوستداران و ارادتمندان حضرتش باشد.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
خلق آدم علي صورته صدوق (ره) در عيون اخبار الرضا عليه السلام با اسنادش به حسين بن خالد روايت كرده كه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احتجاج در باب خداوند
مرحوم طبرسي ميفرمايد: «صفوان بن يحيي» ميگويد: «ابو قره» محدث از پيروان «شبرمه» از من خواست تا او را خدمت امام رضا عليه السلام برسانم. من هم از آن حضرت اجازه
[صفحه ۳۹]
گرفتم. ايشان نيز اجازه دادند. ابو قره خدمت امام رسيدند و سوالاتي در مورد حلال و حرام و احكام شرعي و واجبات پرسيدند، تا آن كه سؤالش به توحيد رسيد.
ابو قره پرسيد: خداوند مرا فدايت كند! در مورد كلام خداوند متعال با حضرت موسي عليه السلام برايم بفرماييد!
امام رضا عليه السلام فرمودند: خداوند و پيامبرش آگاه ترند كه با چه زبان خداوند با موسي عليه السلام سخن گفت؛ به زبان سرياني، يا به زبان عبري.
ابو قره دست بر زبان خود گذاشت و گفت: من از اين زبان سؤال ميكنم.
امام رضا عليه السلام فرمودند: سبحان الله از آنچه تو ميگويي!
و پناه بر خدا از اين كه خداوند شبيه به خلق خود شود و همچنان كه آنان سخن ميگويند، سخن گويد. و خداوند متال هيچ مثل و مانندي ندارد و هيچ گوينده و انجام دهنده اي همانند او نيست.
ابو قره گفت: سخن خدا چگونه است؟
امام رضا عليه السلام فرمودند: سخن گفتن آفريننده با مخلوقات، همانند سخن گفتن مخلوقات با يكديگر نيست و نيازي به باز كردن دهان و حركت دادن زبان ندارد و همين كه خداوند بگويد: باش، ايجاد ميگردد. سخن گفتن خداوند با حضرت موسي عليه السلام و امر و نهي الهي كه به ايشان ابلاغ ميشد،
[صفحه ۴۰]
همين گونه است.
ابو قره گفت: در مورد كتابهاي آسماني چه ميفرماييد؟
امام
رضا عليه السلام فرمودند: تورات و انجيل و زبور و قرآن و هر كتابي كه از جانب خداوند نازل شده، كلام خدا و نور و هدايتي است براي جهانيان و همه آنها حادث هستند، يعني زماني نبوده و بعد موجود شده اند و همه ي آنها غير از ذات خداوند متعال هستند؛ زيرا خداوند در قرآن ميفرمايد:
«او يحدث لهم ذكرا» [۴۳].
يعني: يا اين كه براي آنها ذكري را ايجاد كند.
و در جاي ديگر ميفرمايد:
«ما يأتيهم من ذكر ربهم محدث الا استمعوه و هم يلعبون» [۴۴].
يعني: «اين مردم غافل هيچ پند و موعظه اي از جانب پروردگارشان نيايد و حادث نشود، مگر آن كه آن پند را شنيده و باز به بازي و لهو و لعب عمر ميگذرانند. »
پس خداوند تمام كتابهايي را كه نازل فرموده ايجاد كرده است.
ابو قره گفت: پس آيا آنها فاني ميشوند و از بين ميروند.
امام رضا عليه السلام فرمودند: تمام مسلمانان اتفاق دارند كه هر چيزي غير از خداوند متعال از بين رفتني است و هر چيزي غير از خدا، فعل خداوند و مخلوق اوست و تورات و انجيل و زبور....
#فضايل_سيره_امام_رضا_(ع)#عالم_آل_محمد در آثار استاد علامه حسن زاده
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#انتخابات #مشارکت_حداکثری 🔻 چگونه رأی بدهیم؟ لیستی با بر اساس شناخت شخصی خودمان؟ ⬅️ آیا تحقیق واج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انتخابات
⚠️ هیچی گارانتی نیست❗️
⬅️ هم مسئولین و هم مردم، باید به وظایف خودشون درست عمل کنند وگرنه خداوند به هیچ جامعهای چک سفید امضا نداده است!
#ارسالی_مخاطبین
@zandahlm1357
چشم به راه - قسمت هشتاد و سوم.mp3
28.81M
🎬 قسمت: هشتاد و سوم
👇👇👇👇👇👇
قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🍂 فتوکلیپ زیبای رزمندگان گردان کربلا در عملیات والفجر ۸ 🔸 با مثنوی زیبای ح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 مثنوی بسیار زیبای
" نی نامه "
از آلبوم عطش و آتش
🔹با نوای
حاج صادق آهنگران
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
@zandahlm1357
🍂
🔻#پنهان_زیر_باران 7⃣2⃣
سردار علی ناصری
اوایل زمستان 1362، حادثه ای بسیار خطرناک اتفاق افتاد که مو ها را از ترس بر انداممان راست کرد . حادثه البته در هور اتفاق نیفتاد در طلاییه رخ داد ؛ اما به ما هم مربوط می شد .
یکی ازمحور هایی که ما کار شناسایی انجام می دادیم ، طلاییه بود . در حد فاصل طلاییه جدید و قدیم و روبه روی سیل بند شهید باکری ، شبی بچه ها به شناسایی می روند ؛ تیمی شامل محسن بنی نجار ، هدایت الله ترک زاده و کاظم جودی . مسئول آن محور ، مرتضی طالب زاده بود . قرار بوده برای شناسایی کانال پنجاه متری عراق بروند. دو نفر هم عقب می مانند . در حال عبور از میدان مین ، یکی از آن سه نفر روی مین می رود . انفجاری صورت می گیرد و هر سه نفر زخمی و بیهوش می شوند . مین جهنده بوده . عراقی ها شروع می کنند به تیر اندازی به طرف آن سه نفر ؛ اما چون شب و میدان مین بوده ، جرئت نزدیک شدن نداشته اند .
محسن بنی نجار از آن دو احوال می پرسد . آنها پاسخ می دهند که پاهایشان زخمی شده و قدرت حرکت و راه رفتن ندارند .
به محسن می گویندکه برود عقب و کمک بیاورد . محسن ، قطب نما را می گیرد ، صورت آن دو نفر را می بوسد و به عقب بر میگردد؛ اما هنوز کمی نرفته با صورت به زمین می خورد . هر چه صدایش می زنند ، جوابی نمی دهد . کشان کشان خود را به او می رسانند و می بینند بدنش سرد شده و شهید شده است . گویا ترکش به قلبش خورده بود .
آن دو نفر ، پاهای خود را با چفیه می بندند و تا صبح در حالت هوش و بی هوشی همان جا می مانند . صبح که می شود ، عراقی ها می آیند و آن دو را به اسارت می گیرند .
آن دو نفر که پشت کانال بودند ، وقتی که صبح می شود و از آن سه نفر خبری نمی شود ، بر می گردند و خبر می دهند که برای تیمشان دیشب اتفاقی افتاده است .
به من که خبر دادند ، بلافاصله با حمید رمضانی به طلاییه و همان جایی که بچه ها شب پیش رفته بودند ، رفتم . با دوربین نگاه کردیم و دیدیم تحریک دشمن غیر عادی است و عراقی ها آنجا گشت می زنند . فهمیدیم برای بچه ها اتفاقی افتاده ؛ اما نمی دانستیم چه اتفاقی . حتی نمی دانستیم شهید یا اسیر شده اند .
ترک زاده و جودی را عراقی ها به بصره می بردند و در آنجا پاهایشان را که روی مین رفته بوده ، قطع می کنند . بعد از عملیات خیبر ، عراقی ها آن دو را آزاد کردند و تحویل ایران دادند . من و حمید رمضانی برای استقبال از آنان به ایستگاه راه آهن اهواز رفتیم . در اهواز ، استقبال باشکوهی از آنان کردند . برای لحظه ای آن استقبال عظیم را که دیدم ، دلم خواست من هم اسیر شوم ! از ته قلب از خدا اسارت خواستم . از همان روز به دلم الهام شد که من نیز روزی اسیر خواهم شد ! این رازی بود بین من و خدا که با احد الناسی مطرح نکردم.
پیگیر باشید
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
شجاعت و قدرت بدنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) یکی از فضایل و معجزات امیرالمؤمنین (علیه السلام) شجاعت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) و بیان ابن ابی الحدید
امیرالمؤمنین (علیه السلام) خود میفرمود:
قسم به آن خدایی که جان علی در دست قدرت او است، اگر هزار شمشیر بر سر من فرود آید، از مردن در بستر برای من آسان تر است. [۳]
ابن ابی الحدید ذیل فرمایش امیرالمؤمنین (علیه السلام) گوید:
بدان که آن حضرت سوگند یاد کرده که کشته شدن در نظر او از مرگ طبیعی آسان تر است و این به مقتضای شجاعت خارق العاده ای است که خداوند به او بخشیده بود...
این شجاعت و دلاوری خاصی است که تنها در بندگان برگزیده الهی در زمانهای طولانی و روزگاران دراز
پیدا میشود.
ما از تاریخ قبل از طوفان که خبر نداریم اما از بعد از طوفان تا به حال به ما خبری نرسیده است که این همه شجاعت و دلاوری که به این مرد داده اند به احدی از فرقههای عالَم از تُرک، فارس، عرب، روم و دیگران داده باشند. [۱]
در این جا توجه شما را به چند ماجرای تاریخی در مورد قدرت بدنی آن حضرت در سنین کودکی و سپس بزرگسالی جلب میکنیم:
----------
[۳]: . نهج البلاغه ۲/۲؛ الکافی ۵/۵۳؛ روضة الواعظین ۳۶۳؛ تاریخ الیعقوبی ۲/۲۰۹؛ ربیع الابرار ۴/۱۳۴.
[۱]: . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ۷/۳۰۱.
#هفتمین_زیارت
#فاطمه_سادات_درچه_ای
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
خمول به زاهدی گفتند: علت انزوای تو چیست؟ گفت: خواستم با خدا انس گیرم. * سفیان بن عیینه گوید: در ی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خمول، همنشین بد
مردی نزدیک مالک ابن دینار رفت. دید مالک نشسته و سگی سرش را روی زانوی او گذارده است. ناراحت شد و خواست حیوان را دور کند. مالک گفت: رهایش کن، ضرری به حال تو ندارد، مرا هم اذیت نمی کند، از همنشین بد هم بهتر است.
خمول، دوست
به کسی گفتند: چرا از مردم کناره گرفته ای؟ گفت: ترسیدم دینم را بدزدند. یعنی طبیعت آدمی دزد است و میتواند آداب بد را از همنشین بد کسب کند.
طلب قرض، نفرین و دعا
شخصی فاضل به دوستش نامه ای نوشت و از وی قرض خواست. دوستش در پاسخ نوشت: من دست تنگ، بد حال و به شدت گرفتارم. وی جواب داد که: اگر راست میگویی، خدا تو را تکذیب کند (مشکل تو را برطرف سازد)، و اگر دروغ میگویی، خدا تو را تصدیق نماید (مشکلاتی که بر شمردی، بر تو نازل کند).
جامی
مطلوب جامی از طلبم گفته ای که چیست
مطلوب او همین که دهد جان در این طلب
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
۲۲- نماز و رهبری تفسیر نماز » نماز و رهبری اگر نماز توسط رهبران الهی اقامه شود بساط ظلم و طاغوت ر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳- درجات عبادت
تفسیر نماز » درجات عبادت
اگر از کودک سؤال کنیم پدر و مادرت را برای چه دوست داری؟ میگوید: بخاطر خرید شیرینی و لباس و کفش! امّا اگر از یک جوان سؤال کنید چرا آنها را دوست داری، میگوید: والدین نشانه هویت و شخصیت من و مربّی و دلسوز من هستند.
اگر رشد فرزند بیشتر شود، اُنس با والدین برای او لذّت بخش تر است و دیگر به فکر کفش و کلاه نیست و چه بسا فرزندانی که خدمت به والدین را وسیله قرب و کمال خودشان میدانند و بالاتر از مادیات فکر میکنند.
پرستش و عبادت خدا نیز اینچنین است و هرکس به دلیلی خدا را عبادت میکند. عبادت مراحلی دارد:
گام اوّل: گروهی خدا را بخاطر نعمتهایش عبادت میکنند تا شکر او را بجای آورند. چنانکه قرآن نیز خطاب به عمومِ مردم میفرماید:
«فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْت الَّذی اَطْعَمَهُم مِنْ جوُعٍ وَ آمَنَهُم مِنْ خَوْفٍ» [۲]
پس پروردگار این خانه را پرستش کنند که آنان را از گرسنگی و ناامنی نجات داد.
گام اوّل عبادت که ما نامش را عبادتِ شکر میگذاریم، درست مانند
----------
[۲]: ۷۰) سوره قریش، آیه ۳.
علاقه کودکی است که والدینش را بخاطر خرید کیف و کفش و شیرینی دوست دارد!
گام دوّم: در این مرحله، انسان به خاطر آثار و برکاتِ عبادت، خدا را پرستش میکند و توجه به آثار روحی و معنویِ نماز دارد چنانکه قرآن میفرماید: «اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنکَر» [۱] همانا نماز انسان را از بدیها و منکرات بازمی دارد.
این مرحله از عبادت را که ما عبادتِ رشد مینامیم، به مانند علاقه جوانی است که پدر و مادر را بخاطر آنکه معلّم و مربّی او بوده اند و او را از انحرافات و خطرات حفظ کرده اند احترام میکند.
گام سوم: که بالاتر از مراحل قبلی است آنجاست که خداوند به حضرت موسی میفرماید:
«اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکْری» [۲] نماز را بخاطر یاد من بجای آر
حضرت موسی که نماز را بخاطر آب و غذا نمی خواند، بخاطر دوری از فحشاء و منکرات هم نمی خواند، زیرا او اصولاً از شکم پرستی و منکرات دور است. او پیامبر اولوالعزم است و نماز را بخاطر اُنس با خدا و یاد خدا بجای میآورد. برای اولیای خدا اُنس با او بهترین دلیل برای عبادت است.
آری این کودکانند که در بالای مجلس نزد بزرگان مینشینند تا بهتر پذیرایی شوند! اما افرادی هستند که کنار بزرگان نشستن را بخاطر استفادههای معنوی انتخاب میکنند و کاری به پذیرایی ندارند، برای آنها همین اُنس با دانشمند یک ارزش است.
----------
[۱]: ۷۱) سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
[۲]: ۷۲) سوره طه، آیه ۱۴.
گام چهارم: این مرحله که بالاترین و برترین مراحل عبادت است، عبادت برای شکر و رشد و اُنس نیست، بلکه برای قرب است، قرب به خدا.
در قرآن چهار آیه داریم که هرکس آنها را بخواند واجب است سجده کند. در یکی از آنها همین مسأله قرب بواسطه عبادت مطرح شده است. آنجا که میفرماید:
«وَاسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ» [۱] سجده کن و به او قرب پیدا کن.
بهر حال عبادت درجات و مراحلی دارد که بر اساس درجاتِ معرفت و ایمان افراد فرق میکند.
----------
[۱]: ۷۳) سوره علق، آیه آخر.
#تفسیر_نماز
✍محسن قرائتی
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🌺🍃برنامه رادیویی تا آسمان 🔷 #علل_سستی_وترک_نماز ❌ تنبلی.قسمت ۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا آسمان 194 ؛ تنبلی و سستی 17.mp3
2.05M
🌺🍃برنامه رادیویی تا آسمان
🔷 #علل_سستی_وترک_نماز
❌ تنبلی.قسمت ۱۷
27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝تاریخچه نماز (5)
نماز پیامبران (4)
#تاریخچه_نماز