eitaa logo
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
1.4هزار دنبال‌کننده
48.2هزار عکس
35.1هزار ویدیو
1.6هزار فایل
#نذر_ظهور ارتباط با ما @Zh4653 @zandahlm1357 سلام خدمت بزرگواران این کانال پیروفرمایشات امام خامنه ای باب فعالیت درفضای مجازی ایجاد شده ازهمراهی شما سپاسگزاریم درصورت رضایت ؛کانال را به دیگران معرفی بفرمایید🍃🍃🍃🍃https://eitaa.com/zandahlm1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌در محضر امام روح الله (۲۵۵) 📌 امام خمینی (ره ): شما در این مدتی که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان باورتان آمد و به دولتهای مستضعف و ملتهای مستضعف هم باوراندید که می‌شود در مقابل آمریکای جهانخوار کرد. 🗓 ۳۱ فروردین ۱۳۶۰ 📌 بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر ، بدون ذکر منبع هم مجاز است. @zandahlm1357
هر روز با امام رضا @zandahlm1357 @HashtominEmam آرشیو مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
شفاي امراض (شفاي امراض) حاج احمد تبريزي قالي فروش (كه در سراي محمديه حجره تجارت دارد زني به نام خديجه فرزند مشهدي يوسف تبريزي خامنه اي كه از امراض مهلكه شفا يافت نقل فرمود: يكسال از ازدواج ما گذشته بود كه خانمم دچار مرض شديدي گرديد هر چند اطباء در معالجه او كوشيدند اثري از بهبودي ظاهر نشد. بلكه ماه به ماه و سال بسال شدت مي‌گرفت تا هفت هشت سال قبل (۱۴ شوال ۱۳۵۰) كه گرفتار مرض حمله شد پس اطباء در مقام علاج آن برآمدند باز بهبودي پيدا نشد بلكه شدت يافت. تا چند روز قبل از شفاء بنحوي مرض حمله او را گرفت كه در شبانه روزي دو ساعت بيشتر بحال نبود و بقيه ساعات دچار حمله بود و از اين جهت بقسمي قواي او به تحليل رفته بود كه قدرت برخواستن نداشت مگر با كمك ديگري و من از صحت او بكلي مأيوس بودم. لكن چون در اين روزها شنيدم حضرت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام) باب مرحمت خاصه خود را بروي دردمندان باز فرموده و چند نفر دردمند را شفا داده به طمع افتادم و اين زن را بهمراهي دو زن از خويشان بتوسط دُرشكه بحرم فرستادم كه تا صبح بمانند شايد نظر مرحمتي بشود و خودم براي پرستاري اطفال در خانه بودم و اطفال به جهت نبودن مادر بي تابي مي‌كردند. حتي وقتي كه غذا براي ايشان آوردم گريه مي‌كردند كه ما غذا نمي خوريم بلكه مادر خودمان را مي‌خواهيم. بالاخره خودم نيز غذا نخوردم يك دختر را بهر قسمي بود خوابانيدم ولي پسربچه‌ام آرام نمي گرفت لذا او را دربرگرفته خواستم با او بخوابم كه ناگاه شنيدم در خانه را بشدت مي‌كوبند. خيال كردم زوجه ام طاقت نياورده است كه در حرم بماند و آمده است. دل تنگ شدم كه عجب مال قلبي است مي‌گويند مال قلب بصاحبش برمي گردد. پس آمدم و در را باز كردم ديدم حاج ابراهيم قالي فروش و چند نفر از خدام حرم پاي برهنه آمده اند و مي‌گويند بيا خودت زوجه ات را از حرم بياور كه حضرت رضا (عليه السلام) او را شفا داده است. من باور نكردم، آنها قسم ياد كردند كه شفا يافته لذا لباس پوشيده با آنها مشرف شدم و زوجه‌ام را سلامت يافتم. و آن وقت تقريباً چهار ساعت از شب گذشته بود و نيم ساعت يا سه ربع ساعت بيشتر زوجه‌ام در حرم شريف نبوده پس با نهايت شادي برگشتم و اطفال از ديدن مادر خوشحال شدند. اما كيفيت شفاي او، خودش گفته است: وقتي كه مرا بحرم مطهر بردند و به مسجد زنانه رسانيدند فوراً مرض حمله مرا گرفت و بيهوش شدم، چون بحال آمدم زنهائي كه در آنجا بودند گفتند ما از اين حال تو مي‌ترسيم لذا مرا نزديك ضريح مطهر پشت سر مقدس آوردند و من چارقد خود را بضريح بسته و با دل شكسته بزبان تركي عرض كردم: آقا مي‌داني براي چه حاجت آمده‌ام اگر مرا شفا ندهي به منزل نمي روم بلكه سر به بيابان مي‌گذارم پس بي حال شدم در آن عالم بيحالي سيد بزرگواري را ديدم كه عمامه سبز برسر داشت گمان كردم كه از خُدّام است. به تركي به من فرمود: (بوردان دور نيه اتورموسان بردا بالالارون ايوده اغلولار) چرا اينجا نشسته اي بچه‌هاي تو در خانه گريه مي‌كنند. به زبان تركي عرض كردم آقا: از اينجا نمي روم چرا كه آمده‌ام شفا بگيرم اگر شفا ندهيد سر به بيابان مي‌گذارم. فرمود: (گِت گِنه بالالارون اوده اغلولار) برو بخانه كه بچه‌ها گريه مي‌كنند! عرض كردم ناخوشم. فرمود: (ناخوش ديرسن) يعني مريض نيستي. تا اين فرمايش را فرمود، فهميدم كه هيچ دردي ندارم. آنوقت خيال كردم كه آن شخص امام (عليه السلام) است. عرض كردم مي‌خواهم به شهر خود نزد مادر و برادرم بروم و خرجي راه ندارم خجالت مي‌كشم بشوهر خود بگويم خرجي به من بدهد يا مرا ببرد. آنحضرت به زبان تركي فرمود: بگير نصف اين را بمتولي بده وهزار تومان بگير براي دنياي خود و نصف ديگر را ذخيره آخرت خود كن اين را فرمود و چيزي در دست راست من نهاد و من انگشتهاي خود را محكم روي آن نهاده و بحال آمدم و هيچ درد، در خود نديدم و آنچيز شك ندارم كه ميان دست من بود. پس از شوق برخاستم خواهرم و آن زن ديگر كه با من بودند تا فهميدند كه امام مرا شفا داده فرياد كردند كه مريض ما شفا داده شد مردم بر سر من هجوم آوردند و لباسهاي مرا بعنوان تبرك پاره پاره كردند. در اين بين نفهميدم كه آيا دستم باز شد و آن چيز مفقود شد يا كسي از دستم برد شوهرش گفته است چند مرتبه مرا در آن شب وروزش فرستاد كه شايد آن مرحمتي پيدا شود افسوس كه پيدا نشد. اي خاك طوس چشم مرا توتيا توئي💚 مائيم دردمند و سراسر دوا توئي💚 داري دم مَسيح تو اي خاك مشك بيز يا نكهت بهشت كه دارالشفا توئي 💚 اي خاك طوس درد دلم را توئي علاج بر دردها طبيب و به غمها دوا توئي 💚 اي ارض طوس خاك تو گوگرد احمر است قلب وجود ما همه را كيميا توئي 💚 اي خاك طوس رُتبه ات اين بس كه از شرف مَهد اَمان و مشهد پاك رضا توئي💚
اي خاك طوس چون تو مقام رضا شدي برتر هزار پايه زعرش علا توئي 💚 شاهنشهي كه سِلسِله انبياء تمام گوينده اش اي فِداي تو چون مقتدا توئي 💚 اي كشتي نَجات ندانم تو را صفات دانم به بحر علم خدا، ناخدا توئي 💚 فريادرس بهر غم و كافي بهر اَلَم حِصْن حصين عالم و كهف الوري توئي 💚 والشمس آيتي بود از روي اَنورت توضيحش آنكه تَرجمه والضحي توئي 💚 اين مي‌كشد مرا كه بدين شوكت و جلال در ارض طوس بيكس و بي آشنا توئي💚 واين مي‌كشد مرا كه بصد رنج و صد بلا در دست خَصم كشته زهر جفا توئي 💚 سوزم براي بي كسيت يا غريبيت يا بي طبيبيت كه بغم مبتلا توئي💚 @zandahlm1357
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند در عنفوان جواني و آغاز درس زندگاني كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمي راسخ و ارادتي ثابت داشتم؛ در رؤياي مبارك سحري به ارض اقدس رضوي تشرف حاصل كردم و به زيارت جمال دل آراي ولي الله اعظم، ثامن الحجج، علي بن موسي الرضا - عليه و علي آبائه و ابنائه آلاف التحية و الثناء - نائل شدم. در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور باهر النور امام عليه السلام مشرف شوم، مرا به مسجدي بردند كه در آن مزار حبيبي از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده است، من از روي عشق و علاقه مفرطي كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم. سپس به پيشگاه والاي امام هشتم، سلطان دين رضا [صفحه ۵۹] - روحي لتربته الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسيدم و عرض ادب نمودم، بدون اين كه سخني بگويم، امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگي مرا براي تحصيل آب حيات علم مي‌دانست فرمود: «نزديك بيا! » نزديك رفتم و چشم به روي امام گشودم، ديدم با دهانش آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه: بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع كه خواستم لب‌هاي امام را بخورم، از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: «پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخورد م كه هزار در علم و از هر دري هزار در ديگري به روي من گشوده شد. » پس از آن امام عليه السلام طي الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيداري من بهتر بود به درآمدم، به آن نويد سحرگاهي اميدوارم كه روزي به گفتار حافظ شيرين سخن به ترنم آيم كه: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند✨ وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند✨ چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند✨ [۶۶]. [صفحه ۶۰] (ع) در آثار استاد علامه حسن زاده @zandahlm1357
D1737957T14879408(Web)-mc.mp3
5.13M
🌱بهار شده بود و زیبایی و بوی خوش شکوفه ها همه جا را پر کرده بود. 🕌رضا کوچولو می خواست با پدر و مادرش برای زیارت به مشهد بروند. رضا خیلی خوشحال بود. 🔎 موضوعات قصه: علیه @zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حقایقی کمتر شنیده شده از چهارشنبه سوری 🔺چهارشنبه‌سوری در ایران باستان چگونه برگزار می‌شد؟ 🔸ببینید در طول زمان چه بلایی بر سر ایرانی آمده است... 🎙حسن رحیم پور ازغدی @zandahlm1357
چشم به راه - قسمت نود و پنجم 320.mp3
28.81M
🎬 قسمت: نود و پنجم 👇👇👇👇👇👇 قابل توجه اعضاء محترم این مجموعه از فایلها تاریخشون به روز نیست @zandahlm1357
🍂 🔻 9⃣3⃣ سردار علی ناصری ظهر بود، همگی قدر برنج را توی نانی پیچیده بودند و سر پایی ساندویچ برنج می خورند. پس از فرود به خلبان گفتم: راستش را بخواهید، همه آن نیروهای زرهی، دشمن بودند؛ اما من اگر حقیقت را به شما می گفتم، برمی گشتید؛ وگرنه من منطقه را مثل کف دستم می شناسم. خلبان هم از توهینی که به من کرده بود، عذرخواهی کرد. جلسه ای تشکیل شد و من همه دیده هایم را باز گفتم. دوستان خیلی متأثر شدند. شمخانی گفت: - پس ما برایشان نیروی کمکی بفرستیم. دو گردان به روطه می فرستیم. صیاد شیرازی با خونسردی گفت: - آقای شمخانی، برای چی می خواهید به آنجا نیرو بفرستید؟ دشمن با زرهی و نفربر دارد جلو می آید. در روطه الان یک یا دو گردان نیرو دارید؛ می خواهید دو گردان دیگر ببرید آنجا که چی؟ اولا که زمین آنجا گنجایش آن همه نیرو را ندارد. دوم اینکه شما دیگر نمی توانید آنجا بیش از این مقاومت کنید. در شرق دجله، نیروهای پیاده شما تا کی می توانند در مقابل زرهی دشمن مقاومت کنند؟ الان دو روز است که مقاومت کرده اند، خیلی هنر کرده اند. افزایش نیرو در آنجا حلال مشکلات نیست. راه زمینی و خشکی باید یافت تا نیروی زرهی بفرستیم. شمخانی، بر حرف خود پافشاری کرد و گفت: - باید نیرو بفرستیم ماندن من در آنجا دیگر بی فایده بود. رفتم قرارگاه خاتم و با بی سیم با محسن رضایی تماس گرفتم و آنچه را که دیده بودم، باز گفتم. محسن گفت: - به رمز صحبت بکن. راستش من بلد نبودم به رمز حرف بزنم. خلاصه وضعیت آشفته نیروهایمان در روطه را به صراحت گزارش کردم. گفتم: . در منطقه امین، خرچنگهای دشمن دارند نیروهای ما را درو می کنند. - چی میگی؟ من با امین تماس داشتم، خبری نیست. - امین مطلع نیست! همین الان من بالای سرشان بودم. پیگیر باشید @zandahlm1357
شمشیرِ خم شده عَمرو بن شِمر می‌گوید: جابر بن نُمَیر انصاری برای ما از جریان یوم الهریر نقل کرد و گفت: ... قسم به کسی که محمد (صلی الله علیه و آله) را پیامبر ما قرار داد! از زمانی که آسمان‌ها و زمین خلق شده نشنیده‌ام که بزرگ قومی در یک روز چنان چیزی که علی (علیه السلام) به دست آورد کسب کند، او طبق آن چه شمارندگان ذکر کرده اند بیش از پانصد نفر از بزرگان عرب را کُشت، با شمشیر خم شده اش [از معرکه نبرد] بیرون می‌رفت و می‌گفت: از خدا و شما عذر می‌خواهم، خواستم آن را بِشکنم اما این سخنی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدم مانعم شد که می فرمود: «لا سیف إلا ذوالفقار و لا فتی إلا علی؛ شمشیری جز ذوالفقار و جوانمردی جز علی (علیه السلام) وجود ندارد. » جابر بن نمیر در ادامه می‌گفت: در حالی که من با حضرت پیش رویش می‌جنگیدم شمشیر را می‌گرفتیم و صاف و مستقیمش می‌کردیم سپس حضرت از دست ما می‌گرفت و به عرض صف حمله می‌برد. به خدا که هیچ شیری در آسیب رساندن به دشمنش قدرتمندتر از او نیست. [۱] ---------- [۱]: . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۲/۲۱۰؛ ینابیع الموده ۲/۱۱؛ بحار الانوار ۴۱/۱۰۰؛ منهاج البراعه ۴/۹۱. https://eitaa.com/zandahlm1357
معنای حقیقی کلمات برخی گفته اند: عشیره ی تو معاشران تو هستند. عموی تو کسی است که خیر او عمومیت یابد، قریب تو کسی است که نفع او به تو قریب باشد. شرف و کرامت ابن سکین می‌گوید: شرافت و نجد به پدران بستگی دارد. وقتی می‌گویند رجل شریف، یعنی پدرانی شریف دارد، ولی حب و کرامت از خود شخص است هرچند پدران شریف نداشته باشد. لذت دنیا از عربی پرسیدند: لذت دنیا در چیست؟ گفت: شوخی با معشوقه، سخن با دوست، آرزوهایی که روزهایت را سپری کند. @zandahlm1357
۲۵- نمازهای مشکل گشا تفسیر نماز » نمازهای مشکل گشا اسلام سفارش می‌کند هرگاه حاجت یا مشکلی داشتید، با خواندن نمازهایی مخصوص حلّ مشکل خود را از خدا بخواهید، که مناسب است در اینجا یک نمونه از آن نمازها را بیاوریم. نماز جعفر طیّار جعفر طیّار برادر حضرت علی علیه السلام است که در هجرت به حبشه توانست با استدلال و رفتار مناسب خود دل نجاشی و عدّه کثیری را از صبر و نماز کمک بگیرید و استمداد کنید. به اسلام جذب کند و مؤسّسِ اسلام در قارّه آفریقا شود. او در جنگ موته دو دستش را در راه خدا داد و خداوند بجای آن دو بال در بهشت به او داد و لذا به جعفر طیّار مشهور شد. هنگامی که جعفر از حبشه بازگشت، پیامبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: آیا می‌خواهی هدیه با ارزشی به تو عطا کنم؟ مردم گمان کردند که حضرت می‌خواهد طلا یا نقره ای به او بدهد و لذا هجوم آوردند تا هدیه پیامبر را ببینند. اما پیامبر فرمود: نمازی به تو هدیه می‌کنم که اگر هر روز آنرا انجام دهی، از دنیا و آنچه در دنیاست برای تو بهتر باشد و اگر هر روز یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال بجای آوری، خداوند گناهان بین دو نمازت را (گرچه یکسال باشد) بیامرزد. این نماز به سندهای معتبر از شیعه و سنّی نقل شده است و نام اِکسیر اعظم و کبریت احمر به خود گرفته است. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: هرگاه مشکل یا حاجتی داشتید پس از خواندن نماز جعفر دعا کنید که انشاءاللّه مستجاب می‌شود. نحوه این نماز در اوایل مفاتیح در اعمال روز جمعه پس از ذکر نمازهای امامان معصوم آمده است. البتّه این نماز یکی از دهها نماز مستحبی است که برای رفع مشکلات وارد شده است. اخیراً کتابی تحت عنوان نمازهای مستحبی تألیف شده که حدود سیصدوپنجاه نماز مستحبی را با اسم و رسم آورده است و این خود از اهمیت نماز است که اینهمه تنوّع دارد و بهر مناسبتی نمازی وارد شده است. ✍محسن قرائتی https://eitaa.com/zandahlm1357