eitaa logo
ذره‌بین درشهر
18.2هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
خب تصویب بشه یا نشه مگر شورای ما که یکسال تحقیق و تفحص از شهردار پاکدست را تصویب کرده چه نتیجه ای ازش بیرون اومده با وجود اینکه تخلفات هم مشهوده سازمان بازرسی هم انگار قصد ورود جدی نداره و به نوعی داره مدارا مکنه این میان مردم بیچاره چوب این گنده کاریها رو دارن میخورن بازرسی و تفحص پاکدست متخصص @zarrhbin
🍃 بچه ای که در خانه ی خودشان، نان، آب، استراحت داشت، مادرش لباسش را می شست هفته ای لااقل یکبار حمام می رفت و کسی جرات نداشت به او امر و نهی کند، از اینکه مبادا در کوچه رها شود و با بچه ها دعوا کند او را برای کارکردن به مغازه می فرستادند و مغازه دار از او برای سوء استفاده می کند، و ریالی مزدش نمی دهد یا به دوچرخه سازی می رود و باید در تابستان گرم با نفت، بلبرینگ بشوید باز به او نمی دهند یا به می رود و پول هم می دهد ولی باید هیزم بخاری بیاورد و شیر بز بدوشد و حالا هم که پیش پسرعمو آمده بود، افتاده بود به ، و از حمام هم خبری نبود و از ساعت ۵ صبح تا ۱۲ شب باید می کرد. ولی از حرف های آقای پیش نماز و آشیخ علی پسر آشیخ غلام رضا و آقا سیدناصر روضه خوان و آقا شیخ جواد جرات آن که در گرمای تابستان تهران و مشهد یک ۲ ریالی از پول صاحب خانه، که پسرعمویش هم بود بخرد و بخورد نداشت. زیرا همین در آن دنیا تبدیل به می شد و در او می کردند تا هم بسوزد. 🍂 بالاخره حسین شد بی پول و با دیدن منظره ی یک پیرمرد فلج از خانه ته دلش به شدت لرزید. حسین کرد که خداوند در آن دنیا حساب صاحبخانه ی این مرد را در آن چنان خواهد رسید که دل مادرش برایش شود. 🍃 وقتی در تهران بودیم روزی به منزل آقای محمدی که استاد دانشگاه بود رفتیم. خانه اش پر از بود. پنج تا اتاق داشتند همه جایش کتاب بود. وقتی حیسن به....(دستشویی) رفت دید آن جا هم یک گنجه ی کوچکی است و چندتا کتاب آنجا بود. حسین همان جا گرفت که شود. از آقای محمدی پرسید که چطور می شود استاد دانشگاه شد. آقای محمدی با لحن ملایم و پدرانه ای گفت: کلاس چندم هستی؟ آقا کلاس پنجم را تمام کردم. خوب پسرم باید درس بخوانی، دیپلم بگیری بدهی، بروی دانشگاه لیسانس و فوق لیسانس بگیری آن وقت می توانی در دانشگاه شوی و بعد دوباره درس بخوانی بگیری؛ 🍂 آن وقت بعد از ۲۰_۱۵ سال گاهی ۳۰ سال استخدام شوی. البته باید چندتا کتاب و هم بنویسی، من از این حرف ها خیلی آمد و خواستم که استاد شوم. البته من در آن زمان نمی دانستم که کار استادهای دانشگاه به آن جا می کشید که دانشگاه فردوسی مشهد، تنگدستی اش به جایی می رسد که برای اضافه حقوق ریاست شرکت تعاونی مصرف کارکنان دانشگاه را قبول می کند و به جای بحث و تفحص و درباره ی فیزیک اتمی و شکافت و همجوشی ، مجبور می شود یخچال، فریزر، روغن، برنج بخرد و به بفروشد. زنده باد وزیر علومی که استاد فیزیک هسته ای اش رئیس شرکت تعاونی می شود. خدا عاقبت ایشان و همه ی ما را ختم به خیر کند. 📚 شازده حمام/ ج۱/ دکتر محمدحسین پاپلی یزدی 📩 سمیّه خیرزاده اردکان @zarrhbin
🔴🔴؟🔴 مانظرمیدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و......🔴🔴 این پرسشی است که ممکن است برای هر صاحب اندیشه یا دست‌کم علاقمند به صاحب اندیشه یا عقیده بودن پیش بیاید!ممکن است بر این باور باشید که زمانی که عقیده یا نظر در زمینه باشد آنرا بتوان برابر دانست، باوری که از قضا محتاج و نیست.حال آنکه در زمینه ؛ نظر و عقیده؛ نوعی است.حتما قبول دارید که بیشتر اوقات؛ ما بسرعت و درباره خیلی چیزها و رویدادها میدهیم.این نظریات نتیجه ماومتاثر از همیشگی ماست. ؛نظر و عقیده در حرکت می کنند.این نظریات در ما ریشه داشته و بلافاصله با جبرمحیط اجتماعی و حالات و گفتارهای روزمره ما، درهم آمیخته و بیان می شود. در این ؛ نیست زیرا با و و و همراه نیست. آیا نظری که بیان می کنیم؛ نتیجه ماست یا از در و و بیرون آمده است؟ البته نظر؛ میتواند به اندیشه تبدیل شود ولی این امر به یا وابسته است.بگذارید تعارف را کنار بگذاریم؛ ما نظر میدهیم زیرا میخواهیم در ؛ ؛داشته باشیم و از می گریزیم و و و و ما؛ ما هستند.قطعا در زندگی روزمره به کرات تجربه داشته اید که ما سریع و بلافاصله می دهیم، ولی نظردهی ما با روند و و همراه نیست و به تبدیل نشده است و در اغلب موارد اگر با پرسش متضاد از سوی مخاطب روبرو شویم برآشفته می‌شویم.به عبارت روشن تر؛ ؛ نمی کند.ببینید؛ ما؛ اغلب؛ ؛ هستند و بطور کلی از و ؛ بدور می باشند. متاسفانه در فرهنگ تاریخی ما ایرانیان؛ نظر و عقیده زیاد است ولی و و ؛ می باشد.در جامعه به شدت سنتی ما، و و یا حتی ؛ بسیار است ولی کتاب و کار ناچیز است.اغلب تحقیقات در باره تاریخ هخامنشیان و زرتشت و تاریخ اسلام و رابطه دین با جامعه،؛ توسط و به اعتبار و با نگاشته شده است؛ و همین چند روز پیش بود که استاد شفیعی کدکنی به این موضوع اشاره ای کردند.براستی ریشه این رفتار ذهنی ما در چیست؟محیط ، ، ، و فقدان تربیت و ، و ما را آماده کرده است.البته ناگفته پیداست که این پدیده نظردهی فقط متعلق به ایرانیان نیست بلکه با ریشه های متفاوت در جهان موجود است.نمونه بارز آن؛ پدیده پستوریته یا است که در کمتر از دو سال گذشته؛ با توجه به رفتار ریاست جمهوری آمریکا، ، به تبدیل شد.می توان با مبارزه علیه ؛ یک نظر و موضع را به کاملا قابل قبول برای عوام تبدیل نمود،حقیقتی تازه که همچون یک ؛ با شکوه تمام جلوه گری می کند.بنابراین به تبدیل می شود. بگذارید برای روشن تر شدن این فرضیه سخت فهم؛ به چند مثال در عالم سیاست و اقتصاد رو بیاوریم. بناگاه بعد از اینکه صبحانه مفصلی خورده بود در محوطه کاخ سفید و زیر آفتاب دلپذیر واشنگتن حاضر شد و دست در جیبش کرد و سپس به زبانش اشاره کرد و بدون هیچگونه دانش و اشرافی گفت:؛ و توسط ساخته شده است و بدنبال آن بسیاری از آمریکایی ها این نظر را یا گفته بود همچون هستند و توده آلمانی که ؛ طبیعی است یا ؛ خود را و بورژوازی معرفی کرد و آنها را به سیبری فرستاد و میلیونها کمونیست آنرا کردندو..در این زمان درست در بیخ گوش ما دابسمش های دشمن دشمن کردن در همین ردیف هستند به قسمی که بسیاری از توده های احساسی و سطحی نگر مردم به آن ایمان راسخ آورده‌اند.بهر حال این نوشتار را به اینجا ختم میکنیم که و در سراسر دنیا؛ دارای و قربانیان آنها افرادی هستند که متاسفانه بر پایه و ، قابل می باشند و همچون ؛ عمل می کنند. و ما اغلب ناشی از و است زیرا از رفتن به عرصه هستیم؛ گرچه ژرفای اندیشه هم ممکن است آزادی اندیشه و سبکسری ذهنی را محدود کند و این منتهی شود به غیر جاودانگی اندیشه!!.... ✍️ ا.مروتی بیست و ششم دیماه ۱۳۹۷ @zarrhbin