eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.8هزار دنبال‌کننده
60.7هزار عکس
9.4هزار ویدیو
188 فایل
ارتباط با ادمین @Zarrhbin_Admin جهت هماهنگی و درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام خدمت مدیر ذره‌بین در شهر لطفا اینو تو کانالتون بفرستید تا مسئولین میراث یا تخریب کنند یا بازسازی کنند تا آوار بر سر کودکان نریخته‼️ ابتدای خیابان میرداماد نبش کوچه جندقی 📸ارسالی @zarrhbin
جوانان ارومیه شایسته پیروزی بودند / شکست خاتم در مقابل آذرباتری به گزارش روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی خاتم اردکان در چارچوب هفته دوازدهم رقابت‌های لیگ برتر والیبال تیم‌های خاتم اردکان و آذرباتری ارومیه در سالن فدراسیون والیبال به مصاف یکدیگر رفتند . خاتم در ست نخست توانست با حساب ۲۶ بر ۲۴ به برتری برسد اما تیم آذرباتری توانست با استفاده از اشتباهات خاتمی‌ها به بازی برگشته و در نتیجه را با حساب ۳ بر یک به صعود خود به پایان ببرد . خاتم اردکان 1️⃣ : ۲۶ - ۲۵ - ۱۶ - ۱۸ آذرباتری ارومیه 3️⃣ : ۲۴ - ۲۷ - ۲۵ - ۲۵ @zarrhbin
📌 🤝دیدار با امید بخوانید ادامه ماجراجویی دکتر پاپلی در سفر به جزیره 💥در خانه حمیده خانم صحبت از مسافرت و ماجراجویی من می‌شود. همه‌ی اهل خانه به اینترنت مراجعه و شرایط را بررسی می‌کنند. همه می‌گویند لباس‌هایت کافی نیست. هما می‌گوید : 《 حالا که می‌خواهی به این دریای یخ‌زده بروی ، لااقل مجهز برو!》 با اصرار هما و حمیده خانم ، برای خرید لباس می‌رویم. اصراری که بسیار هم خوب بود. عصر با هما و حمیده‌خانم درباری به فروشگاه‌های تخصصی لباس برای مناطق سرد می‌رویم. لباس های زیرِگرم و چندلایه می‌خرم. 💥در مشهد از یک فروشگاهی که لباس های کوهستانی می‌فروخت ، لباس زیر خریده بودم. فروشنده گفته بود این زیرپوش‌ها تا منهای ۳۰ درجه را جواب می‌دهد. ولی راستش لباسی که او به من فروخت، در هوای منفی هشت درجه‌ی استکهلم هم جواب نمی‌داد. خودم هم فهمیدم باید لباس بخرم. دو سری لباس زیر ویژه ، شلوار و کاپشن مخصوص قطب ، کفش یخ‌شکن خریدم. کفشی که هم گرم بود ، هم کف پهنی داشت و مهم‌تر اینکه می‌شد به کف آن لایه‌ای میخ‌دار وصل کرد.‌ 💥 بابت چیزهایی که خریدم به اضافه‌ی کلاه و شال گردن ، حدود ۸.۵ میلیون تومان پول دادم. در ایران هم ۲‌.۵ میلیون تومان وسایل خریده بودم. بعد در جزیره‌ی ظلمات فهمیدم اگر این لباس‌ها و کفش را نخریده بودم ، باید در هتل می‌ماندم. بدون این وسایل حتی نمی‌شد از هتل بیرون رفت. کوله‌پشتی حسابی سنگین شد. چطور این کوله‌ی سنگین را به پشت بیندازم ؟ آن هم با کمری که به تازگی جراحی شده است! جراحی‌ای که یک تکه فنر را در پشتم نهاده است. این هم در مشهد نعمتی است! خداراشکر عمل خوبی کرده‌است. بارها گفته‌ام که آقای دکتر قره‌داغی مثل یک قروند ایرباس بزرگ درجه‌یک است؛ البته ایرباسی که خدمات پس از فروش ندارد. هربار می‌خواهم پیش دکتر بروم ، باید از مهندس علی‌رضا قره‌داغی پسرش کمک بگیرم ( مهندس علیرضاقره‌داغی هم از طرفداران کتاب شازده حمام است). 💥شب باید زود می‌خوابیدم. صبح زود پرواز داشتم . حمیده خانم گفته بود تا فرودگاه مرا می‌برد. صبح کمی دیر راه افتادیم . حمیده خانم در راه یک اشتباه کوچک کرد. ده دقیقه طول کشید تا دوباره وارد اتوبان شدیم. خانه‌اش تا فرودگاه ۳۰ کیلومتر فاصله داشت . درست ساعت ۷ و ۲۷ دقیقه سوار هواپیما شدم. آخرین نفری بودم که وارد هواپیما شدم. اگر فقط سه دقیقه دیرتر می‌رسیدم، شاید هرگز به اقیانوس قطب شمال نمی‌رفتم. یک ساعت بعد در اسلو بودم. همه‌جا را برف گرفته بود. در فرودگاه اسلو هواپیمای دیگری را سوار شدم. مقصد شهر ترمسو بود. در هواپیما دارم خاطراتم را می‌نویسم. هرچه هواپیما جلوتر می‌رود ، خورشید کم‌رنگ‌تر می‌شود. هواپیما درست بالای حاشیه‌ی ساحل حرکت می‌کند. فیوردها دیده می‌شوند. 💥زمین ناصاف و پست و بلند و همه جا پوشیده از برف است. معلوم است همه جا یخ‌زده‌ است. اطراف شهر ترمسوجنگل است. جنگل‌های سردِ مدار قطبی. جنگلی پوشیده از برف. 💥هواپیما یک بوئینگ ۷۳۷ است. در فرودگاه ترمسو همه باید از هواپیما پیاده شوند. مهمانداران گفتند وسایلمان را از هواپیما برداریم و چیزی را داخل هواپیما باقی نگذاریم. کسانی‌که به ترمسو می‌رفتند ، به طرف خروجی رفتند. کسانی که می‌رفتند به سالنی هدایت شدند. آنجا دو گیشه پلیس بود. پلیس‌ها گذرنامه‌ها را کنترل می‌کردند. من نفر دوم یکی از صف‌ها بودم. را نشان دادم . پلیس فرودگاه هرگز پاسپورت ایرانی ندیده بود. 💥معلوم شد هرگز هیچ‌کس با پاسپورت ایرانی از این شهر به طرف قطب نرفته‌است. ۷۶ نفر باید سوار هواپیما می‌شدند. صف پهلوی ما همه رفتند . افراد پشت سر من وارد صف دیگری شدند و رفتند . پلیسی که پاسپورت مرا بررسی می‌کرد،با تلفن دو نفر دیگر را به کمک طلبید . هواپیما می‌خواست حرکت کند . فقط من مانده بودم. پلیس‌ها به من گفتند شما با این هواپیما نمی‌توانید بروید. هواپیمای بعدی فردا به طرف جزیره می‌رفت. هرچه توضیح دادم ، فایده‌ای نداشت. می‌پرسیدند چرا به این جزیره می‌خواهی بروم. توضیحاتم برایشان قانع کننده نبود. ویزای من شینگن بود . دو ساله با ده‌ها مهر مسافرت در پاسپورتم. پلیس ترمسو قانع نمی‌شد. 👇👇👇
👆👆👆 💥می‌گفت یک فرد ایرانی در فصل زمستان به عنوان به سرزمین خرس‌ها برای چه می‌خواهد برود ؟ آخر اگر کسی وارد این سرزمین یخیِ وابسته به نروژ شود ، نه دولت نروژ و نه مقامات محلی ، حق ندارند او را از این جزیره اخراج کنند. اگر کسی وارد این سرزمین یخ‌زده شود ،می‌تواند تا آخر عمرش آنجا بماند . این جزیره یکی از مراکز شرق و غرب است. بخشی از جزیره (شهر پیرامید) توسط شوروی‌ها اشغال شده بود. حالا هم در دست روس‌هاست. پس از فروپاشی شوروی ، شهر تخلیه شده است . در سال ۲۰۱۴ تنها هفت نفر در این شهر نگهبانی می‌دادند . دیگر هیچ‌کس در آنجا نیست . شهر احتمالا یکی از مراکز مهم بایگانیِ اسناد شوروی‌ها بوده است. یعنی قبل از عصر کامپیوتر ، اسنادمحرمانه‌ی شوروی در این جزیره بایگانی می‌شده‌است. 💥شما می‌توانید از روی اینترنت بخشی از این شهر زیبا را ببینید. گویا در سال ۲۰۱۴ بخشی از اسناد شوروی در این جزیره جود داشته است. در اطراف پنج آنتن عظیم با قطر ۳۴ تا ۴۲ متر وجود دارد. این آنتن‌ها ماهواره‌های قطبی و فعالیت‌های فضایی و موشکی روسیه را کنترل می‌کنند . خوب ، پلیس نروژ حق داشت از خود بپرسد یک ایرانی در این سرما به چه دلیل به این سرزمین یخ‌زده و تاریک می‌رود. 💥از پشت پنجره دیدم که درِ هواپیما بسته شد. داشتند پله‌ها را از هواپیما دور می‌کردند. یک مرتبه ذهنم جرقه زد . کارت استادی دانشگاه سوربن همراهم بود. کارتی که بیست سال قبل صادر شده بود. در یک لحظه گفتم :《صبرکنید! صبرکنید!》 کارت را نشان دادم. کارت عضویت مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه (C.N.R.S) را نیز نشان دادم و ظرف چند لحظه توضیح دادم که عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه هم هستم. به محض دیدن کارت ، پلیس فرودگاه گوشی بی‌سیمش را برداشت وبه خلبان گفت توقف کند. پله‌ها را به هواپیما نزدیک کردند.درِ هواپیما باز شد.پله به هواپیما متصل شد. مهر پلیس به داخل پاسپورتم خورد. یک پلیس زن جوان کوله‌ام را از زمین برداشت و مرا تا پای پله‌ی هواپیما همراهی کرد. مرتب می‌گفت : 《 پروفسور عذرخواهم!》 💥 پاسپورت ایرانی‌ام یک پارتی لازم داشت. وقتی می‌خواهی با پاسپورت کشوری که تبلیغات زیادی در همه‌ی دنیاعلیه آن است و تحریم هم هست مسافرت کنی ،این حرف‌ها هم دارد. کارت استادی‌ام که بیست سال بود از آن استفاده نکرده بودم ، پارتی‌ام شد. ۱۲:۱۰ دقیقه هواپیما حرکت کرد. هواپیما در روی زمین به محلی رفت تا بال‌هایش را بشویند. 💥در همین یک ساعت توقف ، بال‌هایش یخ‌زده بود. کمتر از نصف صندلی ها پر بود. دقیقا شمردم،۷۶ مسافر در هواپیما بودیم. بقیه‌ی مسافران در ترمسو پیاده شده بودند. ۱۲:۲۵ دقیقه از زمین بلند شدیم. پلی طولانی زمین‌های دوطرف خلیجی کوچک را به هم وصل می‌کرد. فرودگاه عملا کنار ساحل بود. هواپیمابه جلو می‌رفت . خورشید کم‌رنگ و کم‌رنگ شد. تازه عقلم داشت به کار می‌افتاد. عقلم داشت بر احساسم پیشی می‌گرفت. از خودم پرسیدم بنده‌ی خدا توی این سرمای زمستان و در این تاریکی مطلق ، تک و تنها به کجا می‌روی ؟به این جزیره دور افتاده برای چه می‌روی ؟ هما راست می‌گفت . لااقل تابستان می‌رفتی که روز ۲۴ ساعته را ببینی ! بنده‌ی خدا در این عالم بی‌پولی ، چرا به این مسافرت پرخرج می‌روی ؟ حدود ۲۲ میلیون تومان باید خرج می‌کردم. خرج بلیت ، لباس ، هتل و خورد و خوراک عملا ۲۲.۵ میلیون تومان شد . بلیت هواپیما از استکهلم تا لانگ‌یرباین۳۸۷۵ کرون . هتل برای چهارشب ۳۳۶۰ کرون . لباس و وسایل از مشهد و در سوئد حدود ۱۱ میلیون تومان. بنده‌ی خدا تمام مدت در استکهلم پیش دخترت می‌ماندی پول را هم به او می‌دادی . تازه اگر مهمان نوازی خانم حمیده نژادی نبود، باید در استکهلم هم پول هتل و مخارج دیگر را می‌پرداختم. این زن مهربانِ‌کُرد مگر می‌گذارد کسی دست در جیبش کند ؟ راستی ، خانم‌حمیده‌نژادی در اداره‌ای که کار می‌کند ( وزارت مسکن در استکهلم ) به 《تارا》 معروف است ‌. او حتی سوغاتی هم برای بچه‌هایم خرید و همراهم کرد. 💥ساعت ۱۳:۰۵ دقیقه کاملا وارد شده بودم . حالا دارم جغرافیای قطب و شب نیمروز را درک می‌کنم. وای ...! درک مسافری که با هواپیما مسافرت می‌کند کجا و درک مسافری که با کشتی‌های بادبانی در اقیانوس قطب شمال حرکت می‌کند کجا ؟ دو سوم هواپیما خالی بود . رفتم ردیف ۲۸ نشستم‌. کسی پهلویم نبود . یاد خیلی‌ها افتادم . یاد احمدآقا دبیری .علی و پسرانش ، اکبر و همسرش سکینه خانم ؛ دوستانی که پنجاه سال است آن‌ها را ندیده‌ام و سه نفر از آن‌ها فوت شده‌اند . یاد دوستان بچگی و نوجوانی . یاد دوستانی که عده‌ای از آن‌ها دیگر در بین ما نیستند ... ... 📚شازده حمام ، جلد چهارم ✍ @zarrhbin
❤️ 🍃 ڪاش تعجیلے شود، یڪ جمعہ بین جمعہ ها یڪ ملاقاٺ خصوصے، جمڪران، وقٺ دعا گوشہ اے خلوٺ، نگاه بےقرار و اضطراب مےشود یعنے؟ من و تصویر چشمان شما 💔 🌷 @zarrhbin
4_5947528350514808219.mp3
4.34M
با (عج) 🍃از بس که بخشیدی مرا رویی ندارم 🍃آقا ببخش از دوریت اشکی ندارم 🎤 👌بسیار دلنشین 💔 🌷 ♨️ @zarrhbin
❌ ترور یکی از دانشمندان رده بالای کشور/دانشمند ترور شده «شهید محسن فخری زاده» است 🔻محسن فخری زاده از دانشمندان موثر و رده بالای صنعت هسته ای در کشور بوده است که امروز جمعه ۷ آذر در منطقه آبسرد دماوند ترور شد 🔺او تنها دانشمندی بود که نتانیاهو در یک برنامه از او نام برده بود و رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده بودند که نقشه ترور وی در یک بار سال‌های گذشته شکست خورده بود /سیمانیوز ‌ @zarrhbin
اولین تصویر از محل شهادت دانشمند هسته‌ای کشورمان @zarrhbin
📌وزارت دفاع خبر ترور و شهادت محسن فخری زاده را تایید کرد وزارت دفاع در بیانیه‌ای اعلام کرد: 🔹بعدازظهر امروز جمعه عناصر تروریست مسلح خودرو حامل محسن فخری زاده رییس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع را مورد حمله قرار دادند. در جریان درگیری تیم حفاظت ایشان با تروریستها آقای محسن فخری زاده به شدت مجروح شد و بیمارستان منتقل گردید. 🔹متاسفانه تلاش تیم پزشکی برای احیاء ایشان موفق نبود و دقایقی قبل این مدیر خدوم و دانشمند پس از سالها تلاش و مجاهدت به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔹وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح اقدام ناجوانمردانه ترور یکی از مدیران متعهد و متخصص خود را به محضر مبارک مقام معظم رهبری و ملت شهید پرور ایران اسلامی تبریک و تسلیت عرض می نماید. @zarrhbin
🔸🔶عصر همدلی🔶🔸 🔻 از تهیه، بسته بندی و توزیع اقلام خوراکی بین نیازمندان توسط کارگروه خیریه شهید حاج قاسم سلیمانی با کمک خیرین محترم و همکاری قرارگاه همدلی مساجد اردکان در روز وفات حضرت معصومه سلام الله علیها 🗓پنجشنبه 99/9/6 🔹شما هم میتوانید با مبلغ دلخواهتان در این کار خیر سهیم باشید. 💌 شماره کارت جهت هدایای نقدی شما: ۶۲۷۳-۸۱۷۰-۱۰۰۴-۹۸۹۲ بنام خیریه شهید قاسم سلیمانی ▪️شماره تماس جهت اطلاعات بیشتر: ۰۹۱۳۰۷۱۴۴۱۹