eitaa logo
یادداشت‌💌✍
317 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
93 ویدیو
10 فایل
📚عملکرد بانوان راوی شیعه عصر ابنا الرضا(ع) روش‌های آموزش صید مروارید علم زمزمه‌ قلب من بر دین حسین علیه‌السلام ره‌آورد پژوهش۲ ✍️نجمه‌صالحی: نویسنده و پژوهشگر، مدرس‌حوزه و دانشگاه سایت شخصی 🌐https://zemzemh.ir/ https://eitaa.com/zemzemh60
مشاهده در ایتا
دانلود
. در حسرت دیدارنجمه صالحی به سمت هر دری که می‌رفتیم بسته بود، درهای محدودی برای ورود بانوان اختصاص داده بودند. روبه‌روی در باب القبله ایستادیم، از دور به سمت ضریح ابوالائمه علیه‌السلام سلام دادیم و دوباره به امید باز بودن یک در حرکت کردیم. بالاخره پس از تفتیش یا بازرسی نهایی، وارد رواق حضرت فاطمه‌الزهرا سلام الله علیها شدیم و به خواندن زیارت بدون رؤیت ضریح مطهر امام علیه‌السلام رضایت دادیم! به‌دلیل ازدحام جمعیت، دیدار و زیارت ضریح، برای بانوان ممنوع شده است! امواج متلاطم دل، آمده بود تا آرام گیرد اما... در بخش بانوان، به وفور، زائرین خسته‌ای می‌دیدیم که مانند کودکی در کنار مادر آن هم در خانه پدری، چشم بر هم نهاده و در خواب ناز بودند. بی‌شک یعسوب الدین علیه‌السلام و دو پیامبر عظیم‌الشأن حضرت آدم و نوح علیهماالسلام در این مضجع شریف، دعاگوی زائران که پروانه‌وار دور آن‌‌ها می‌گردیدند، بودند! بیشتر از قبل دلم برای دیدار نقش گل‌ و انگورهای زیبای منقش بر نقره اطراف ضریح، تنگ شد! پیچک‌های مارپیچ و بالارونده که راه را تا رسیدن به گل‌های بهشتی پیموده بودند و عطر و بوی دل‌انگیزی داشتند! تابستان ۴۰۲ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. گعده در کنار مضجع امیرالمومنین علیه‌السلام ✍️نجمه صالحی گعده در اصل قعده و واژه‌ای عربی است به معنای نشستن، دوره گرفتن و دور هم نشستن. سال‌ها قبل در به دليل کم‌شمار بودن تعداد طلاب، دروس خارج حوزه که عالی‌ترين سطح تحصيلات حوزوی است، در قالب گعده‌های استاد با شاگردانش برگزار می‌شده و تا چند ساعت هم ادامه داشته؛ البته گاهی در اين گعده‌ها حرف‌های خودمانی‌تری هم مطرح‌ می‌شده است. دامنه‌ی دوام این گعده‌ها ادامه‌دار بوده و اکنون دوباره در رواق‌ها، گعده‌ها برقرار است! از بحث علمی گرفته تا هم‌خوانی دعا، توسل برای ظهور حضرت حجت عجل الله فرجه و اشک شوق برای آمادگی دوران فرج و گپ و گفت... اینجا مهربانی موج می‌زند! 🍃دعاگوی دوستان و همراهان عزیز هستم. تابستان۴۰۲ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پ.ن:تقدیم به دوستانم که صدایی از بهشت روی زمین خواستند ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🔰چند نکته برای کسانی که شرایط پیوستن به خیل عظیم جمعیت را دارند اما به دلیل خبرهای ضد و نقیض و... هنوز تردید دارند، آنچه ما مشاهده کردیم. 🔅هوا گرم است اما نفس‌گیر، خیر! 🔅مرز مهران جمعیت زیاد است اما با ترافیک روان! 🔅ازدحام جمعیت وجود دارد اما به تناسب آن، امکانات هم در حد توان برگزارکنندگان فراهم شده است! 🔅صف‌ها طولانی است، سختی وجود دارد اما طاقت فرسا نیست! 🔅امنیت سفر برای بانوان هم فراهم است فقط گروهی و سه چهار نفره بیایند خیال‌شان جمع‌تر است! 🔅خلاصه که فرصت را از دست ندهید! با کوله‌باری سبک آماده‌ی حرکت شوید! فراموش نکنیم اربعین حماسه ظهور است! ➖➖ 《این موج جمعیت خروشی پشت سر دارد پایان عمر قطره‌ها خشم شب دریاست این راهپیمایی فقط یک راه رفتن نیست آمادگاه یاوران یوسف زهراست از این ستون تا آن ستون بوی فرج آید من مطمئنم آخرین موعود هم اینجاست   ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
کاروان کوچک ما مرز مهران 👆 ۴ /۶ /۱۴۰۲ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. پیاده روی اربعین ۱ ✍ راضیه کاظمی زاده(همسفر ما) سفر ما با همسفری چند تن از بهترین اساتید جامعه الزهرا آغاز شد، از قم ساعت ۹ راهی مهران شدیم و حدود ساعت هشت و نیم شب به شهر مهران رسیدیم. باید ماشین را در جایی مناسب پارک می‌کردیم و ادامه راه را پیاده و یا با اتوبوس به سمت پایانه مرزی می‌رفتیم. ماشین را در گوشه‌ای از خیابان اصلی پارک کردیم و سوار اتوبوس شدیم. شهر مهران مملو بود از مسافران عاشقی که راهی کربلا شده بودند، هر چقدر به پایانه مرزی نزدیک‌تر می‌شدیم، رود خروشان جمعیت تبدیل به اقیانوس عاشقان می‌شد و با دیدن این جمعیت، تصمیم گرفتیم برای جلوگیری از گرمای فردا به دلیل ازدحام جمعیت همین امشب از مرز عبور کنیم و راهی نجف شویم .. وارد پایانه مرزی شدیم و بعد از خوردن شام و کمی گفتگو با همسفران و هماهنگی به سمت گیت‌ها رفتیم. خوشبختانه گیت‌ها خلوت بود و خبری از آن ازدحام جمعیتی که رسانه‌ها خبری‌اش می‌کردند، نبود! بدون اندکی معطلی مهر خروج بر پاسپورت‌ها خورد و وارد مرز عراق شدیم! آنجا نیز بدون اندکی معطلی ورود خود را ثبت کردیم و وارد خاک عراق شدیم. برخلاف ایام عید که نظافت مرز خیلی مناسب نبود، شرایط خوبی بود. موکب‌های فراوانی در راه قرار داشت که هر کس با هر آنچه که داشت پذیرای زائران آقا بود. موکب‌هایی که میزبان زائران بودند و هر اهل دلی را به وجد می‌آوردند و اشک شوق از چشمانش سرازیر می‌کرد، با وجود خستگی زیاد ناشی از مسافت طولانی حالمان خوب خوب بود و اینها تنها گوشه‌ای از معجزات راه اباعبدالله الحسین علیه السلام بود، راهی که تا عاشق نباشی نمی‌توانی بیایی، آیا به راستی ما عاشق حسین بن علی علیه السلام هستیم؟؟! ساعت ۱۲ و نیم بامداد به سمت نجف راه افتادیم و صبح ساعت هفت و نیم به نجف رسیدیم! نمی‌دانم به دلیل تعمیرات جاده بود یا شلوغی یا چیز دیگر، راه سه چهار ساعته مهران به نجف را هفت ساعته آمدیم. ناگفته نماند که در بین راه موکب‌هایی با اصرار زیاد جلوی ماشین را می‌گرفتند و با شور و شوق زیاد از ما پذیرایی می‌کردند‌. بعد از غذایی که در مهران خوردیم، اولین نذری که نصیب‌مان شد لقمه کبابی بود که با نان داغ و تازه نوش جان شد. بالاخره بعد از هفت الی هشت ساعت به خاک نجف رسیدیم و بعد از یک ساعت پیاده‌روی به حسینیه‌ای نزدیک حرم مولایمان امیرالمومنین علیه السلام، که از قبل توسط استادم هماهنگ شده بود رسیدیم، حسینیه‌ای مملو از زوار اربعین که با نظم و ترتیبی خاص در کنار یکدیگر مهربانانه خوابیده و در حال استراحت بودند. ما نیز بعد از صرف صبحانه استراحت کردیم و عصر توفیقی حاصل شد و با دوستان راهی حرم شدیم. دیدن گنبد طلای امیرالمومنین علیه السلام خستگی‌ها را از تن می‌زدود و اشک شوق را جاری می‌کرد گویا مولا مشتاقانه به تو خوش آمد می‌گفت ... 🍃الحمدلله کما هو اهله🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. امروز کاروان کوچک ما به شهر سامرا رسید، سامرا دگرگون‌شده‌ی: سُرِّ مَن رَأیٰ است به معنای: شاد شود هر که آن را بدید، ما به خانه‌‌ی پدری آمده‌ایم، تا حال دلمان بهتر شود! به قول دوستی باغ دلگشاست منزل پدری! از هرکس که شنیدیم گفت: اینجا حال عجیبی دارد و احساس فرح و راحتی داریم. تنها آرامگاه معصومین علیهم‌السلام که منزل خودشان بوده! اینجا دعای فرج را باید با سوز بیشتری خواند! 🍃الهی عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.‌..🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هدیه‌ی خانه‌ی پدرینجمه صالحی سوار ماشین‌ شده‌ بودیم تا از سامرا به سمت حله (زیارت بی‌بی شریفه) حرکت کنیم که مرد جوانی با یک دسته تسبیح کنارمان ایستاد، با خودم گفتم:" وقت مناسبی برای فروش انتخاب نکردی! "اما واگویه‌ام کاملا خطا بود... او بعد از سلام و خیر مقدم بخاطر حضور در خانه‌ی پدری، جملاتی گفت که تلنگری شد بر وجود خواب‌زده‌ام! او گفت:" حواستان باشد از سی میلیون زائر اربعین فقط سه میلیون سمت خانه‌ی پدر صاحب الزمان عجل الله فرجه حرکت می‌کنند این یعنی شما انتخاب و دعوت شدید! تسبیح را به شما هدیه می‌دهم تا به نیت ظهور و تعجیل در فرج صلوات بفرستید و قدم‌هایتان در جاده‌ی مشایه با این ذکر نور بگیرد! همراهان با شوق تسبیح را گرفتند و همگی مشغول صلوات شدند. یکی از همراهان از او خواست تسبیح دیگری برای پدر جامانده از سفرش دهد، گفت:هر زائر یک تسبیح! همراه دیگر گفت: "من تسبیح خودم را به او می‌دهم." نمی‌دانم چرا این ولع گرفتن بیش از حق خود یا بیش از حد نیاز، کمرنگ نمی‌شود؟! بگذریم... اینکه با هدیه دادن یک تسبیح، حواسمان جمع‌تر شد که کجا رفته‌ایم و چه کسانی آنجا مدفون هستند و چه وظیفه‌ای داریم، از نکاتی بود که به جانم نشست! ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. دکتر بی‌بی شریفه نجمه صالحی وصف حال بی‌بی شریفه و معجزاتش را شنیده بودیم، دیوار پوش سرتاسر مسیر منتهی به حرم، بنرهایی با محتوای تشکر از شفای بیماران(به زبان عربی) بود. همسفران از آغاز سفر، دوست داشتند به زیارت بانو بروند و توفیق حاصل شد. او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه شد. به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در نوجوانی (حدود یازده تا سیزده سال) درحله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. به تدریج مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، و مسیح یاد کردند. عرب‌های عراق او را "دکتر" صدا می‌زنند! به محض ورود به صحن، دوست همراهمان بستنی که نذر سلامتی مادرش کرده بود، پخش کرد و در گرمای ظهر تابستانی، وجودمان خنک شد. ایرانی‌ها کمتر با این مکان آشنا هستند، به خلاف سایر اماکن زیارتی در این روزها، ایرانی کمتری مشاهده شد... السلام علیک ایتها العلویة الهاشمیة السلام علیک یا صاحب الحمیة السلام علیک یا طبیبة المعلولین السلام علیک یا شریفه بنت الامام الحسن علیهما السلام ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
بنرهای تشکر در مسیر حرم دکتر بی‌بی شریفه سلام‌الله علیها ☝️ ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. پیاده‌روی اربعین۳ ✍راضیه کاظمی زاده بعد از اقامه‌ی نماز مغرب و عشاء کاروان کوچک ما تصمیم به ماندن شب در سامراء داشت اما من و همسرم به دلیل پایان دادن به گریه‌های دخترانمان و نیز گرمای زیاد روزها، تصمیم داشتیم زودتر پیاده‌روی را آغاز کنیم تا بلکه بتوانیم آخر هفته بعد از درک شب جمعه در کربلا راهی قم مقدسه شویم‌ و از همسفرانمان جدا شدیم! دل کندن از آنها کار ساده‌ای نبود، سید حسین نوجوان که دوست همسرم شده بود و با حرف‌های جالب و تکه‌های نابش خنده بر لب‌هایمان جاری می‌کرد. خاله مشهدی(عناوینی که با توافق گروه به خاله‌ها دادیم) هم خیلی ساده و با صفا و اهل دل بود و نیت کرده بود شبی در سامراء مهمان مولایش باشد و به آرزو و خواسته‌اش رسید. فاطمه‌ هم که ساده و آرام بود و برخلاف فاطمه دختر من اصلا اهل غر زدن نبود و خیلی هوای مادرش را داشت. خاله قمی هم که خیلی ماه بود از آنهایی که خنده بر لبانشان همیشه نقش بسته ولی زیر خنده‌شان غم‌ها و دردها پنهان است و ویژگی دیگری که داشت زیاد اهل همراه هیئت حرکت کردن نبود و برای خودش جدا حرکت می‌کرد انگار در عالم دیگری سیر می‌کرد؛ اما خانم صالحی عزیز که مرتب در حال نوشتن و تفکر کردن بود و خیلی آرام و متین بود، آرامش خاصی مهمان دلش بود. مهم‌ترین عضو هیئت استاد مهرجویی بودند که قبلا توصیفاتشان بیان شد. با وجود تمام این خوبی‌ها من مجبور به جدایی بودم، البته یکی دو ساعتی منتظر همسفران ماندیم تا شاید با ما همراه شوند اما نشد، انگار چیز دیگری برایمان رقم خورده بود! من و همسرم بعد از جدایی و با خبر شدن از تصمیم نهایی همسفرانمان مسافرت دو نفری خود را آغاز کردیم و به سمت اسکندریه آمدیم، نزدیک ساعت یک به آنجا رسیدیم و بدون معطلی پیاده‌روی خود را شروع کردیم، و تا اذان صبح مسیری را پیمودیم، و بعد از اذان در موکبی را برای استراحت کردن انتخاب کردیم، تا انرژی ذخیره کنیم برای ادامه راه عاشقی.. 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. آغاز حرکت به سوی جاده عاشقینجمه صالحی در جاده عشق رنگ و نژاد معنایی ندارد. همه جا پر از مردان و زنان عاشقی است که دل به دریای عشق حسین علیه‌السلام داده‌اند و با قصد یکی شدن به سمت هدفی‌خاص در حرکت هستند. به لطف خدا اربعین حماسه ظهور است! ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. میزبانی فرشتگان ✍زهرا مهرجویی، مدرس حوزه(همسفر ما) از اربعین و نوع میزبانی عراقی‌ها زياد شنیده و دیده‌ایم؛ از کرامت بی حد و حساب، از میهمان‌نوازی و بذل تمامی داشته‌هایشان برای زائرین حسینی؛ اما این‌بار می‌خواهم از گونه‌ای متفاوت از میزبانی بنویسم، میزبانی فرشتگان! امسال با کاروانی کوچکی عازم سفر زیارتی شدیم؛ برای پیاده‌روی مسیری متفاوت از سال‌های قبل انتخاب کرده‌ایم، از مرقد بی بی شریفه خاتون و از مسیر حله راهی کربلا شدیم. نمی‌خواهم از صفای جاده‌ی خلوتش و یا از میزبانی‌های موکب‌هایی که با فاصله‌ی زیاد از هم قرار گرفته‌اند بنویسم که مثنوی هفتاد من خواهد شد. فقط این را بدانید که با توجه به وضعیت این مسیر و کمی موکب، کمی دغدغه داشتم براى محل اقامت شبانه که‌ در دلم گفتم: یا امام حسین، در این چند روز گذشته برای ما سنگ تمام گذاشتی، الانم جای خواب رو خودت فراهم کن! زمان زیادی نگذشت که خانه یا بهتر است بگویم یک زائرسرای لاکچری سر راهمان سبز شد، بسیار اتفاقی و در حالی‌که بسیار خسته‌ی راه بودیم و به دنبال مکانی برای شب ماندن می‌گشتیم! در مسیر، ساختمانی دیدیم که چراغ‌هایش روشن بود. ابتدا برای تجدید وضو وارد حیات خانه شدیم اما کم کم متوجه شدیم که این مکان برای پذیرایی از زوار آماده شده. از آبسردکن گرفته تا کولر گازی و دستگاه وای فای که همه تمام و کمال روشن بود اما نکته اینجاست که هیچ میزبانی ندیدیم ؛ نه مرد و نه زن! نمی‌دانم صاحب این خانه که بود و چرا با وجود این همه تدارک و امکانات حضور نداشت اما همین‌قدر می‌دانم که خداوند برای زائرین حسین علیه‌السلام _هرچند که لایق این لطف و محبت نباشند_ این بار فرشتگان را به میزبانی فرستاده است! 🍃الحمدلله کما هو اهله 🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
. وقتی که ماه کامل بود...نجمه صالحی برای اولین بار بود که پیاده‌روی را از طریق حله آغاز می‌کردیم، این طریق از جمله مسیرهایی است که موکب کم است و مشایه کمتر اما برای تندروها بسیار مناسب است! اغلب افرادی‌که در مسیر مشایه، حضور داشتند عراقی‌ و عرب زبان بودند و تعداد کمی از ایرانیان این راه را انتخاب کرده بودند شاید هم به دلیل عدم آشنایی! البته اگر همسفر، دوست و همکار عراقی‌ام نبود شاید ما هم همان مسیر هر ساله را انتخاب می‌کردیم! اما قطعا از زیبایی‌هایی این مسیر محروم می‌ماندیم! جاده در شب خیلی زیباتر شده بود، نور کامل ماه در جاده زائرین را از نور چراغ بی‌نیاز می‌کرد! در حال پیاده‌روی برای تعدادی از دوستان و اساتیدم چند فایل صوتی ارسال کردم تا در حال و هوای دقایقی از مسیر شریک شوند، دوست عزیزی بعد از شنیدن صدایم، پرسید: شب تاریک است نمی‌ترسید! خیالش را راحت کردم که به لطف سلطان عشق ازلی خیالمان جمع است! تصویر ماه کامل در میان درختان نخل یکی از زیباترین تصاویری بود که در قاب دوربین ثبت کردیم! 🍃الحمدلله علی کل حال🍃 ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ @zemzemh60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا