#آی_پارا
#پارت_صدو_بیست_نه
می دونستم امروز فرداست که داییم از راه برسه . چقدر واسه پیدا کردن تنها قوم و خیشم ، از خاله ممنون بودم . از دختر و پسرش هم که ندیده دوسشون داشتم هم ممنون بودم که این همه تلاش کردن و داییم رو پیدا کردن . ھوا داشت کم کم رنگ بهار می گرفت . بوی بهار رو می شد از لابه لای برفهای آب شده ی حیاط و چیک چیک ناودونا حس کرد . كل اهل خونه مشغول خونه تکونی بودن . حسابی افتاده بودن به جون خونه و بساط بساب و بشو همه رقمه به راه بود . تایماز داشت با بابک تو حیاط بازی می کرد . به كل درس و مدرسه رو گذاشته بودم کنار . دو ماهی می شد که مطلقا بیرون نرفته بودم . دنیام خلاصه شده بود تو دید زدن پسر و شوهرم وقت بازی . یه کم کسل کننده بود اما ارزش حفظ شخصیتم رو داشت. دلم نمی خواست حتی یه تار موم رو به خاطر اینکه بخوام درس بخونم و معلم باشم ، تو معرض دید نامحرم بذارم . درست یا غلط معتقد بودم و هیچ رقمه کوتاه نمی اومدم . خاله و سایر خدمه ی زن خونه هم به نوعی زندانی بودیم .همونطور پشت پنجره نشسته بودم و به خنده های شاد بابک که روحم رو تازه می کرد ، گوش می دادم که دیدم یکی از خدمه به سمت در بزرگ حیاط دوید . بابک و تایماز هم ایستاده بودن که ببینن کی پشت دره . در که باز شد ، یه مرد مسن که کت و شلوار طوسی پوشیده بود و به چمدون بزرگ هم همراهش بود ، تو آستانه ی در ظاهر شد. دلم هری ریخت پایین . من هرگز فامیل مادری نداشتم . دیدنش حس خوبی بهم می داد . امیدوار بودم که مرد خوش برخوردی باشه . با وجود سن بالاش محکم و با اقتدار قدم بر می داشت . سريع لچکم رو سرم کردم و به طرف حیاط دویدم . وقتی من رسیدم ، تایماز داشت با داییم روبوسی می کرد. دایی طهماسب خم شد و گونه ی بابک رو بوسید و از جیبش یه آبنبات بهش داد . موقع بلند شدن متوجه من شد که کناری ایستاده بودم و تماشاش می کردم . تایماز و بایک رو همونجا گذاشت و اومد سمتم . نمی دونستم باید چیکار کنم . هم خجالت می کشیدم و هم می خواست بپرم بغلش کنم . درست مقابلم ایستاد و گفت : باورم نمی شه . تو دختر گل صباح نیستی ! خود گل صباحی. اینقدر شباهت محاله ! محکم و پدرانه به آغوشم کشید و گفت : تو این همه سال کجا بودی ؟ چرا من نمی دونستم هستی ؟ صدای سلام خاله باعث شد دایی طهماسب منو از خودش جدا کنه . خاله بهمون نزدیک شد و گفت : خوش اومدین طهماسب خان . منور کردین منزلمون رو . دایی تشکر کرد و گفت : ممنونم ازت فخراج . باورم نمی شه . این همه سال آی پارا بوده و من از وجودش بی خبر بودم . خاله گفت : منم تا پنج سال پیش نمی دونستم . لطفا بیاین بالا . حرف واسه گفتن زیاده . تایماز و بابک هم دنبال ما اومدن بالا . همگی ساکت تو سرسرا نشسته بودیم . خاله سکوت رو شکست و گفت : وقتی برای اولین بار آی پارا رو دیدم ، باورم نشد یکی دیگه ست . فکر کردم خود گل صباحه . آی پارا خیلی شبیه جوونیای گل صباحه . دایی گفت : منم هر چی نگاه می کنم ، می بینم با خواهر خدابیامرزم مو نمی زنه . لبخندی نشست رو البم . تایماز بی صدا در حالی که بابک رو پاش نشسته بود نگاهمون می کرد . نگاهش گرک بود .نگاه گرمی که بهم اطمینان و آرامش می داد . صبحت حسابی گل انداخته بود . دایی از خودش و زن و بچش می گفت . اینکه زنش دو ساله به رحمت خدا رفته و دختر و پسرش هم هر دو ازدواج کردن و هر کدوم صاحب یه دختر هستن .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
زبانت معمـار است ...
وحرفهایت،
خشت خام ...
مبادا کج بچینی! دیوارسخن، !
که فــرو خواهــد ریخــت ،
بنـای "شخصیتت....
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#عاشقانه
چه زیبـ🔹ـا گــره خورد 😳
بخت مـ👒ـن با " تــــ👑ـــــو "
خـدایـا گـره اش را کور کن !!😃
ڪه با دست که هــیچ😓
با دنــدان هم باز نشود!❤️🙈
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌟 #متن_شب🌟
پروردگارا
امروزمان گذشت
فردایمان را با گذشتت
شیرین کن ✅
ما به مهربانیت محتاجیم
رهایمان نكن👋
خدایا
شب ما را با یادت بخیر کن...
شب خوش✨
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله النور ..
مهربانان
صبحتون با نور خدا روشن
ونور خدا بر قلبتان جاری
صبحی سرشار از
انرژیهای مثبت
اتفاقهای بی نظیر
وسر آغاز یک حرکت جدید
و پر از خیر وبرکت
براتون آرزومندم
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫
✨خدایا به امیدتو✨
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
🍃🌼برگل خوشبوی نرگس صلوات🌼🍃
🍃🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃🌼مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🍃🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛صلے اللہ علیڪ یا اباعبدالله
یڪ سلامم را اگر😔✋
پاسخ بگویے میروم
لذتش را با تمام
شهـر قسمت میڪنم
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین ✋
💛 #صبحتون_حسینی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #میوه_توبه_جبران_خطاهاست
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #یکشنبه 4 اسفند ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:19
☀️طلوع آفتاب: 06:43
🌝اذان ظهر: 12:18
🌑غروب آفتاب: 17:53
🌖اذان مغرب: 18:11
🌓نیمه شب شرعی: 23:36
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#امام_خمینی_ره☝️
🌸 #ذکرروز یکشنبه ۱۰۰ مرتبه
💗یا ذَالجَلالِ والاِکرام💐
🌸ای صاحب جلال و بزرگواری
💗این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
#نماز_آمرزش👇
✍هرڪس این نمازرادر روز1شنبه بخواندازآتش جهنم وعذاب ایمن شود↻2رڪعت ؛
رکعت اول⇦حمدو3ڪـوثر
رکعت دوم⇦حمدو3توحید
📚جمال الاسبوع۵۴
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتے
🔰 خاکشیر قاتل کبد چرب !
2 قاشق غذاخوری خاکشیررو،در 2 لیوان آب بجوشانید(به طوریکه یک لیوان باقی بماند)هرروزصبح ناشتا میل کنیدو تانیم ساعت چیزی نخورید
👈🏻 باکبدچرب خداحافظی کنید❣
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃سلام یکشنبه تون زیبا
🌸این سبد گل زیبا تقدیم به شما عزیزان
🍃امروز براتون آرزوی سلامتی دارم
🌸و ذهنی بدون نگرانی
🍃ان شاءالله در پناه خالق هستی
🌸زندگی آرومی همراه با سلامتی
🍃و دلخوشی فراوان داشته باشید
🌸نگاه خدا بدرقه راهتون
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💎 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «إنَّهُ لابُدَّ لِلعاقِلِ مِن أن يَنظُرَ في شَأنِهِ ؛ فَليَحفَظ لِسانَهُ ، وَليَعرِف أهلَ زَمانِهِ .»
🔹 «خردمند ، بايد در كار خويش بنگرد تا زبان خويش را نگه بدارد و مردم زمانه اش را بشناسد .»
📚 الأمالي للطوسي : ص ۱۴۶ ح ۲۴۰
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎حضرت فاطمه زهرا عليها السلام :
هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد
📚ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 49
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💎 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «إنَّهُ لابُدَّ لِلعاقِلِ مِن أن يَنظُرَ في شَأنِهِ ؛ فَليَحفَظ لِسانَهُ ، وَليَعرِف أهلَ زَمانِهِ .»
🔹 «خردمند ، بايد در كار خويش بنگرد تا زبان خويش را نگه بدارد و مردم زمانه اش را بشناسد .»
📚 الأمالي للطوسي : ص ۱۴۶ ح ۲۴۰
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎حضرت فاطمه زهرا عليها السلام :
هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد ، خداوند عزّ و جلّ بهترين كارى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد
📚ميزان الحكمه، جلد 4، صفحه 49
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_حق_الناس
💢 چهار نکته درباره️ #اذیت و #آزار مردم
❌ یکی از #گناهان_کبیره اذیت و آزار دیگران است.
🌸 پیامبر اکرم (ص) فرمود:
کسی که #مومنی را #اذیت کند مرا اذیت نموده است.
🔹 #آزار_دیگران گاه به زبان است همچون اهانت، مزاحمت تلفنی ️ و ... گاه به قلم است ، مانند نامه ها و مقالات توهین آمیز و گاه با رفتار است همچون بلند کردن صدای ضبط، و یا معطل وسرگردان کردن ارباب رجوع در ادارات، یا آلوده ساختن هوا در محیط های بسته و یا ایجاد سد معبر و راه بندان و....
🔹 #گفتن و #شنیدن جوک و لطیفه ای که اهانت یا ایذاء به شخص یا اشخاص معینی باشد جایز نیست.
🔹 #آزار رساندن به مومن به #هتک_حرمت یا ضرب و جرح و مانند آن و نیز پدر و مادر هر چند با گفتن اف، همچنین گرفتن روزه مستحب یا سفر ️ غیر واجب اگر موجب اذیت پدر و مادر شود #حرام است.
📗 #منابع:
۱. جواهر الکلام ج ۲۲ ص ۷۴ و ج ۲۱ ص ۲۴
۲. سوره مبارکه اسرا ۲۳
۳. توضیح المسائل مراجع ج ۱ م ۱۷۴۱ و ۱۲۹۵
۴. احکام دو دقیقه ای محمود اکبری ج ۵ ص ۱۱۷
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا(۵۹)
✨اوست خداى بخشنده
✨پس از او بخواه
✨كه بر همه چيز آگاه است(۵۹)
📚سوره مبارکه الفرقان
✍آیه۵٩
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا(۵۹)
✨اوست خداى بخشنده
✨پس از او بخواه
✨كه بر همه چيز آگاه است(۵۹)
📚سوره مبارکه الفرقان
✍آیه۵٩
👨🏻 #آقایون_بدونن👨🏻
❌ اگر های ممنوع در زندگی مشترک ❌
⛔️ خیلی از ما فکر می کنیم که زندگی مشترک خوبی داریم، سال ها می گذرد و با خطاهای زیرپوستی و نه چندان مشهود که به چشم مان نمی آید ، کم کم مانند یک موریانه که پایه های میزی را می خورد ، پایه های زندگی مشترکمان را از بین می بریم. روزی به خودمان می آییم و می بینیم دو نفر غریبه هستیم که با هم زندگی می کنیم و فرزندان و خانه ی مشترک داریم، همین! پس باید قبل از آنکه دیر شود به چند « اگر» کوچک در زندگی و رفتار خود توجه کنید و در صورت مشاهده ی آنها خیلی زود و اورژانسی در جهت رفعش اقدام کنید.
🚨 اگر در خانه به خود نمیرسید...
چه بخواهید چه نخواهید، همسر شما همیشه به ظاهرتان توجه میکند و آراستگی شما برایش مهم است. هیچ زحمتی ندارد که سعی کنید کمی برای همسرتان به ظاهر خود برسید، حتی یک تغییر کوچک در ظاهرتان میتواند اثر زیادی در زندگی شما داشته باشد.
@zendegiasheghaneh💞
🚨 اگر بیشتر زمان شما صرف کار میشود...
اینکه به کارتان اهمیت دهید یا گاهی به سراغ تفریحهای مورد علاقهتان بروید، اصلا بد نیست ولی هیچگاه فراموش نکنید که اولویت اول شما در زندگی، همسر و زندگی مشترکتان است. به طور حتم همسر شما دوست ندارد فکر کند که در زندگی شما نقشی ثانوی و نه چندان مهم دارد.
🚨 اگر احساسات خود را بروز نمیدهید...
عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچکترین محبت و عاطفهای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه میدارد؛ اما متاسفانه بسیاری از زوجین این مسئله را فراموش میکنند. باور کنید کارهای خیلی ساده میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که در آشپزخانه هستید از او بپرسید چیزی احتیاج ندارد یا او را با کادوهای کوچک غافلگیر کنید (اصلا لازم نیست کادوها گرانقیمت باشد)، وقتی برای شما کاری انجام میدهد از او تشکر کنید (اصلا مهم نیست آن کار بزرگ باشد یا کوچک). باید بدانید این کارهای محبت آمیز فقط مخصوص دوران شروع زندگی نیست و حتی میتوان گفت اهمیت آنها برای ادامه زندگی مشترک بیشتر هم هست.
@zendegiasheghaneh💞
🚨 اگر عادت دارید مدام انتقاد کنید...
اگر به خودتان اجازه دهید که مدام از همسرتان انتقاد کنید به مرور به خوشبختی تان خدشه وارد میکنید. شاید شما با خود فکر کنید که همه انتقادهایتان منصفانه است اما، وقتی این روند را ادامه دهید حرفهایتان به غر و نق تبدیل میشود و در نتیجه ممکن است هر 2 نفر شما را عصبانی کند و در نهایت مدام بین شما دعوا پیش بیاید. باید یک جا این روند را قطع کنید، قرار نیست شما همسرتان را تربیت کنید. البته در زمان و مکان مناسب میتوانید با گفتوگو چنین مسائلی را بررسی و حل کنید.
🚨 اگر با خانواه همسرتان مشکل دارید...
این طبیعی است که شما با همه اعضای خانواده همسرتان نتوانید صمیمی باشید اما باید تمام تلاش خود را بکنید تا با افراد درجه اول او به فصل مشترکی برسید و احترام همه ی اعضای خانواده ی او را رعایت کنید. ممکن است همسر شما در برخی اختلافات حق را به شما بدهد اما اگر این شکایت از مادرزن و یا دیگر افراد خانواده همسر زیاد تکرار شود ، او خسته شده و رابطه تان خدشه دار می شود. در هر صورت فردی که با رفتارش شما را آزرده مادر اوست پس از دید همسرتان به این قضیه نگاه کنید.
@zendegiasheghaneh💞
🚨 اگر با همسرتان صداقت ندارید...
دروغ از جمله اشتباهات مهلک در زندگی زناشویی است زیرا همانطور که گفته اند :ماه پشت ابر نمی ماند پس به روزی فکر کنید که دروغ تان برملا شود و رابطه تان گرفتار بی اعتمادی گردد. اعتماد زیر بنای ارتباط خوب زن و شوهر است پس سعی کنید با صداقت و راست گویی حتی اگر در آن زمان به ضررتان است، زندگی خود را بر پایه های قوی استوار کنید.
🚨 اگر اهل تفریح و لذت مشترک نیستید...
ما با دوستانمان می خندیم ، با اقوام مسافرت می رویم و بسیاری از لحظات خوش را با دیگران تجربه می کنیم ، نیاز داریم برخی تفریحات و لذت ها را برای با همسرمان تجربه کردن،داشته باشیم.خاطرات شیرین دو نفره می تواند در روزهای بحران به داد زندگی مان برسد. پس سعی کنید حساب بانگی لذت مشترک تان را بالا ببرید.
✴️❎✴️❎✴️❎✴️❎✴️❎✴️
✅ کانال زندگی عاشقانه ویژه متأهلین 🔻
🆔 @zendegiasheghaneh💖.
#ارتباط_با_خانواده_شوهر
#رفتار_همسر
👸🏻 #سیاست_های_زنانه 👸🏻
♻️وقتی از مادرش تعریف میکنه
❇️اگر همسرتون از خواهرش یا مادرش تعریفی کرد و تعریفش واقعا درست بود حتما تاییدش کنین.
📛حسادت ممنوع.
⭕️ هی توی ذهنتون نیارین که داره به در میگه که دیوار بشنوه. با خوش بینی تایید کنین حرفش رو.
اینطوری اگه حتی واقعا قصدش این باشه هم وقتی با تایید و حساسیت نشون ندادن شما مواجه بشه بعدا از این راه دیگه استفاده نمیکنه.
♨️اگر هم تعریفش ار خواهر و مادرش درست نبود و واقعا میدونستین که چیزی که داره میگه درست نیست زود حرفش رو تکذیب نکنین و بگین: "نه، اینطوری نیست و فلانی اونجوری و فلان کار رو میکنه و ... " ضایعش نکنین.
✅یه تایید سرسری کنین و بعد به کار خودتون مشغول بشین.
‼️یادتون باشه که هیچ وقت عیب های اونها رو مستقیما جلوی همسرتون نگین.
🔰با ما همراه شوید🔰
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
╔═─┅─═ঊঈ💙ঊঈ═─┅─═╗
@zendegiasheghaneh💞
╚═─┅─═ঊঈ💙ঊঈ═─┅─═╝
💞💞💞💞💞
#حرف_خودمونی
🍃ما دو مدل مذهبی داریم!
🍂مدل اول ؛
صرفا مدل ظاهری هستن:
مثلا تو آقا پسرها؛
اهل ریش ، هیئت ، ولایی و عاشق رهبر ، مشکی پوش محرم و صفر ، کربلا و مشهد برو و مداحی گوش بده و یه سری از این کارایی که خودتون بهتر از من میدونید!!
.
توی دختر خانم ها هم اهل ، چادر ، روضه ، پوشش های خاص ، اهل زیارت ،اهل نماز و دعا و یه سری کارایی که باز شما بهتر از من ازش اطلاع دارید!!
.
اجازه هست به این آدما بگیم مذهبی ؟
از من چرا اجازه میگیری ؟
ولی اگه به صرف همین رفتار ها به یکی گفتی مذهبی و فردا یه کاری کرد که از شدت تعجب شاخ درآوردی ، مسئولیتش با خودته !!!
.
.
🌺مدل دوم اما؛
گاهی وقتا ظاهرشون هم شاید خیلی مذهبی خفن نیست ، تو چشمم شاید نیان ، ادا و فیلمم بلد نباشن بازی کنن ، ولی یه جوری زندگی میکنن که دوست داری از زندگی شون مستند تهیه کنی و همه جا جار بزنی ؛
آهای من یه مسلمون پیدا کردم!!
بیایید ببینید تا از دستتون در نرفته!
.
من نمیدونم و برام جای سواله!
آقا پسر و دختر خانم هایی که ادعای مذهبی بودن و ولایی بودنشون میشه ، چرا رنگ اهل دنیا رو گرفتن؟!
خدا وکیلی خودت فکر کن چند تا پسر مومن و بخاطر اینکه وضع مالیش و حساب بانکیش توپ نبوده رد کردی؟!
.
یا جهیزیه ای که تهیه کردی ، چقدش سبک جهیزیه ی زهرائیه؟!
چقد از وسائلی که میگیری واقعا به دردت میخوره؟
چقدش مارکه؟
چقدش تولید داخله؟
دختر مذهبی و چشم و هم چشمی؟!؟
دختر مذهبی و جهیزیه اشرافی؟!
دختر مذهبی و دل سوزوندن؟!
.
.
اگه موقع ازدواج ؛ سبک زندگی علوی و زهرایی انتخاب نکردیم ؛ بعیده زندگی مون هم شیرینی زندگی زهرائی رو بچشه!
این زندگی ها ظاهرشون دل میبره ولی تو دلش یه سرمائی هست که که اصلا عاشقانه و خدایی نمیتونه باشه!
.
تو بخاطر خدا از یه چیزایی بگذر!
ببین چطوری زندگیتو برات عسل میکنه...
👇🏻با ما همراه شوید👇🏻
🌿🌺🌿🌺
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محبت_بین_زوجین
📽 عرضه محبت در کلام
ادامه کلیپهای آموزشی🔻🔻🔻
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همسرانه
#مشاجره #دعوا
آیا درگیرهای زناشویی میتواند آینده رابطه را نجات دهد ⁉️
ادامه کلیپهای آموزشی 👇🏻👇🏻
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#کانال_آموزش_خانواده_بهشتی 👆
4_5796672125368533069.wav
7.56M
صوت #آموزشی
🎤خانم اولیایی (مشاور)
📝عادات اعصاب خورد کن آقایون
آقایان حتما گوش کنید😉
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💚 @zendegiasheghaneh💞
#همسرانه
#پیامبر(ص)میفرمایند:
اگه به همسرت از ته دل گفتی
❤️دوستت دارم❤️
تا آخر عمر از قلبش بیرون نمیره.
#حدیث_همسرداری
📚الکافی(ط_دارالحدیث)ح۱۱ص۳۱۶
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
#آی_پارا
#پارت_صدو_سی
از زمانی که ایران رو ترک گفت که وقتی خبر به گوشش می رسه که خواهرش سر زا رفته ، دیگه قید ایران می زنه و اونجا موندگار می شه و ازدواج می کنه و از طريق وكيل همه ی اموال باقی مونده رو می فروشه و دیگه برنمی گرده . غافل از اینکه از خواهرش آی پارا نامی به یادگار مونده . تا اینکه چند وقت پیش از طریق یکی از دوستاش می فهمه که پسری ایرانی داره در به در دنبالش می گرده. باهاش تماس می گیره و علت رو که می پرسه ، می فهمه خواهر زاده ای داره که به کمکش نیازمنده . جل و پلاسش رو جمع می کنه و واسه دیدن این خواهر زاده راهی وطن می شه . دو روز از اقامت دایی تو منزل نائب السلطنه می گذشت . دایی ادعا می کرد خستگیش برطرف شده میخواد پیگیر کارهای من باشه. می گفت ؛ حداقل باید زمینهای مادريت رو از چنگ اونا دربیاریم . شده تا آخر عمرم اینجا بمونم ، این کار رو واسه دختر یکی یکدانه خواهرم انجام می دادم . دایی از ظلمی که عمو در حقم روا داشته بود ، خیلی دلخور و ناراحت بود . حالا خوبه همگی عقلامون رو گذاشتیم رو هم و نذاشتیم بفهمه خان و بانو این وسط چه آتيشایی سوزوندن . واسه وجه ی شوهرم پیش داییم هیچ خوب نبود از خونوادش بد بگیم . واسه شروع کار و اتمام حجت با عمو ، دایی و تایماز برای مرافعه به کندوان رفتن . نگران بودم .دائم یا با خودم جلوی آینه حرف می زدم و آخرش با طرف خیالیم دعوام می شد ، یا یه گوشه می نشستم و زل می زدم به روبه روم و سالهای نه چندان دوری فکر می کردم که اینهمه برام اتفاقات خوب و بد رو به همراه داشت . یاشار عمو مرده بود و من هنوز از برملاشدن این راز وحشت داشتم . اصل" نمی دونم جسدش چی شد و چرا آسلان هیچ وقت این جریان رو رو نکرد . اصلا مرگش ناراحت نبودم ولی از اینکه کارم به نظمیه بکشه وحشت داشتم . خیلی دلم می خواست میفهمیدم چه بلایی سر آسان و اون فریبای نامرد اومده . هیچ کاری از دستم برنمی اومد . تنها کاری که می تونستم بکنم ، دعا سرسجاده بود . این بابک فسقلی هم تو این مدت کم خیلی به باباش وابسته شده و درست تو زمانی که من اصلا حوصله نداشتم و فکرم بدجور درگیر بود، مدام بهانه ی تایماز رو می گرفت و بیشتر کلافم می کرد. تایماز به بهانهی تحقیقات بیشتر ، تو کندوان مونده بود و دایی رو روانه کرد. همین که دایی دلیل تایماز رو واسه موندن گفت : فهمیدم مونده تا بهشون بگه من کجام . نمی خواسته دایی متوجه بشه که من خونه ی اوناخدمتکار بودم و پنهانی با تایماز ازدواج کردم . تایماز اینطوری دایی رو فرستده بود تبریز که خودش بره اسکو و با خان و بانو صحبت کنه . اضطرابم با برگشت دایی کمتر نشد که هیچ ، بیشتر هم شد . هم از دندون گردی و بدذاتی عموم گفت که به اعتقاد دایی خیلی مشکل می شد ازش به ریال درآورد و هم اینکه فهمیدم تایماز می خواد از وجود من با خان و بیگم خاتون حرف بزنه. لحظات برام کند و سخت می گذشت .. حوصله ی بچهی خودم رو هم نداشتم . اون ارث و میراث برام ذره ایم مهم نبود . فقط نگران عکس اعمل خان و بانو بودم . می دونستم الان هر چی لایق خودشونه بار تایمازم کردن و حسابی تو منگنه گذاشتنش. دایی متوجه این بی حوصلگی و سردرگمیم شده بود و چون فکر می کرد مربوط به ملک و املاکه ، مدام بهم اطمینان می داد که برام پسشون می گیره . تنها کسی که می فهمید تو دل من چی می گذره و چرا اینطور مثل مرغ سرکنده بال بال می زنم فخرتاج بود .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾