7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاد باشید، و #شادی هایتان را با دیگران تقسیم کنید💞🙏
#ویدیو #انرژی
❤️😍
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست ♥️
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🌱💕
دستی که گل میده
خودشم بوی گل میگیره !
مهربونی ازبین نمیره،
یه روزی ،یه جایی ،بهت برمیگرده ...
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
Saman Jalili Aroome Joon.mp3
8.78M
🎻 #آروم_جون✨
🎙 #سامان_جلیلی✨
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷آدمها را تشویق کنید
بگذارید جوانه بزنند و رشد کنند
به آدمها انگیزه ی خوب شدن بدهید
مهربان باشید...
🌷دست از تلخ بودن بردارید
علت حال خوب آدمها باشید
وقتی به شما پناه می آورند
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاترین سرعت تو دنیا
سرعت نور نیست!
سرعت رنگ عوض کردن
آدمهاست...
#دڪتر_انوشه
💞@zendgizibaabo💞
#زندگی_زیباست ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اما بیایید یک چیزی در گوشتان بگویم:
رفتن، نبودن، نباید زیاد طول بکشد ...!
نباید عادت شود.
نباید گذاشت دلتنگی
به حد نهایت برسد ...
نباید گذاشت دل به دلتنگی خو کند، یادش بگیرد و با آن کنار بیاید ...!
آدم نباید آنقدر برود و دور شود
که از مدار جاذبهی کسانی که
دوستش دارند خارج شود ...!
بگذارید در گوشتان بگویم:
آدمی که یک بار
تا پای مرگ رفته باشد
و برگشته باشد،
دیگر از مرگ نمیترسد ...!
آدمی که یک بار تا سر حد
مرگ دلتنگ شده باشد ...
و زنده مانده باشد،
دیگر از فقدان نمیترسد ...!
🖌#دڪتر_انوشه
💞@zendgizibaabo💞
#زندگی_زیباست ♥️♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشبـــــختی
فـاصله ی بیـــن
دوتا بـــدبختیــه.....
"چارلی چاپلین "
💞@zendgizibaabo💞
#زندگی_زیباست ♥️
#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#پارت_هشتاد_پنج
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
نوید از جیبش یه برگه چک در اورد و یه سند و گفت:این چک بخشی از مهریه ات ، و این سند هم سندی خونه ایی هست که بابا بنامت زده بود و بهت کادو داده بود……نمیخواستم قبول کنم اما اصرار کرد و گفت:اگه قبول کنی یه کن از عذاب وجدانم کم میشه….میخواهم برم آلمان و زیر نظر بهترین دکتر درمان بشم ،،،امیدوارم وقتی خوب شدم دوباره تورو کنارم ببینم……خداحافظی کردیم و نشستم داخل ماشین و یهو شروع به گریه کردم…..عمو گفت:نکنه پشیمونی و زود تصمیم گرفتی؟؟؟؟گفتم:نه عمو….این گریه ،گریه ی پشیمونی نبست….گریه ی تنهایی و خوشحالی و نمیدونم گریه ی چیه اما مطمئنم پشیمونی نیست……چند روز بعد میخواستم با پول مهریه ام یه خونه اجاره کنم که مامانی اجازه نداد و گفت :من که تنهام ،بیا پیش خودم….با پولهات هم مغازه رو به کمک عموت راه بنداز…..رفتم پیش مامانی و به کمک عمو مغازه ایی که بابا به من داده بود رو فروختیم و پول مهریه رو هم گذاشتیم روش و یه مغازه ی بزرگتر اطراف میدان انقلاب بنام خودم خریدیم….
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#هشتاد_شش
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
دختر عموم که دانشجوی مهندسی دانشگاه شهید بهشتی بود با کمک دوستاش یه طراحی عالی برای مغازه کردند …یه قسمت از مغازه رو اختصاص دادیم به لوازم التحریری و بیشتر قسمت مغازه کتابخونه ی خیلی شیک درست کردیم…..البته یه قسمت کوچیک هم چند تا صندلی پایه بلند چیدیم با یه کانتر و اسپرسوساز گذاشتیم….هم کار میکردم و هم درس میخوندم تا بالاخره دانشگاه قبول شدم…..این وسط داداش محمد اصرار داشت برم المان پیششون و میگفت:ابجی….!!امکانات اینجا قابل قیاس با ایران نیست و خیلی زود میتونی پیشرفت کنی و به موقعیتهای خیلی بالا برسی…..اما من هر بار جوابم منفی بود چون دلبستگیهام اینجا بود…..مامان و مامان بزرگم توی خاک ایران دفن شده بودند و حالا که اختیارم دست خودم بود هر هفته سر خاکشون میرفتم…،.بعداز قبولیم توی دانشگاه بعداز مدتها از ته دل خوشحال شدم و خندیدم….
ادامه در پارت بعدی 👇
🖌#کانال-زندگی_زیباست♡
💫@zendgizibaabo💫
#داستان
✍️ سادگی در این دنیا، راحتی در آن دنیا
🔹خردمندی بیشتر وقتها در قبرستان مینشست.
🔸روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود، پادشاهی بهقصد شکار از آن محل عبور میکرد.
🔹وقتی به خردمند رسید، گفت:
چه میکنی؟
🔸خردمند جواب داد:
به دیدن اشخاصی آمدهام که نه غیبت مردم را میکنند، نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیتوآزار میدهند.
🔹پادشاه گفت:
آیا میتوانی از قیامت و صراط و سوالوجواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟
🔸خردمند جواب داد:
به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش درست کنند.
🔹پادشاه امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد.
🔸آنگاه خردمند گفت:
ای پادشاه، من با پای برهنه بر این تابه میایستم و خود را معرفی میکنم و آنچه خوردهام و هرچه
پوشیدهام ذکر مینمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خـود را معرفی کنی و آنچه خوردهای و پوشیدهای ذکر نمایی.
🔹پادشاه قبول کرد.
🔸آنگاه خردمند روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت:
فلانی و خرقه و نان جو و سرکه.
🔹فوری پایین آمد و ابداً پایش نسوخت. چون نوبت به پادشاه رسید، بهمحض اینکه خواست خود را معرفی کند، نتوانست و پایش سوخت و پایین افتاد.
🔸سپس خردمند گفت:
ای پادشاه، سوالوجواب قیامت نیز به همین صورت است.
🔹آنها که درویش بودهاند و از تجملات دنیایی بهره ندارند، آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند، به مشکلات گرفتار آیند.
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendgizibaabo💫
#زندگی_زیباست♥️
کپی مطالب فقط با لینک کانال مجاز است ❌