🔻در تمنای #قدر_زن امروز:
✍شاید از خود بپرسیم:
در آستانه شب های قدر ؛ این حرف ها و بحث ها به چه کارمی آید ؟
اما گویی در شب های قدر است که باید #قدر خود را بدانیم تا یادمان باشد که کیستیم و از عهده چه کاری می توانیم برآییم؟
اگر شب قدر ، شب تقدیر است و شب اندازه زدن ها ،
پس چه خوب که بدانیم اندازه زن تاریخ چه قدر است؟
و مگر جز در وادی #تفکر است که می توانیم به درک قدر و اندازه زن امروز نائل شویم؟
می توان به وسعت بی نهایت خودمان واقف شویم و در گرفتاری مکر لیل و نهار روزگار ،غافل نگردیم .
شاید کار مهم ما پس از شنیدن این بیانات زیبا، درنگی باشد برای نوشیدن جرعه جرعه .
وچه مجالی برای #تفکر بهتر از #شب_قدر است تا باهم دیگر بیندیشیم که:
🔹️#گره های_کور جامعه امروز چیست؟
🔹️و چه حضوری ، زن امروز را در بازکردن گره های کور تاریخ توانمند خواهد کرد؟
آن گاه می توانیم در محضر نماز و قرآن و دعا با همین درک از قدر واندازه خود حاضرشویم و این گونه هم زبان با هم ،نماز بخوانیم:
🔹️اهدناالصراط المستقیم
خدایا مرا به راهی هدایت فرما که زنِ قابلِ این تاریخ در گره گشایی باشم.
🔹️و قرآن می خوانیم :
ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین واجعلنا للمتقین اماما(۷۴فرقان)
🔹️و #جوشن_کبیر می خوانیم :
...یا دلیلی عند حیرتی...
...و یا من الیه یلجا المتحیرون...
خدایا در حیرت و نمی دانم ها ، دلیلم باش .
و ای آن که متحیران عالم به او پناه می برند.
حکایت مادری و #حیرت ها؛
حکایت مادری و #نمی_دانم ها؛
و حکایت مادری و #گره_گشایی ها.
آری مادری با حیرت و نمی دانم ها ، ولی با یقینش به کسی پناه می برد که می تواند در پناهش سکنی گزیند، خانه ای بَنا کند تا همه، اهل آن بیت شوند، این خانه #مرکز_عالم است برای اهل آن،
#زن_دل_آگاه ، با جانی آزاد از تعلق ها ،همه را متعلق به این خانه می کند، آن گونه که همه آرام وقرار می گیرند ، اهل سکونت می شوند ،
و نه چون مسافران وگردشگران ...
#شب_قدر
#حیرت
#زن
✅@ziafat_andishe
از دیرباز فردوسی با لقب"حکیم" شناخته شده و حکیم هم صاحب فکر و تفکر است.
پس از ورود مدرنیته به وطن، نگاه به شعر و شاعری تدریجا تفنن انگاشته شد و از حقیقت عالَم شعر دور گشتیم.
شاعرانگی در زبان ظاهر می شود و زبان شعر ، حکایت سکنی گزینی شاعر در عالَمی است که عقل و علم ، کارساز امور آن نیستند .
اکنون چه باید گفت که انسان امروز ساکن عالمی شده که عقل و علم همه کارو بارش را بسته و در بی عالمی خویش هر روز بی خانمان تر و سرگردان تر از قبل ،غریب و بیگانه گشته است؟
و اکنون چگونه در وضع بیگانگی و بی سکنایی بشر می توان انتطار ظهور شعر و شاعری را بکشیم؟
اگر بخواهیم بی پیرایه و ساده بگوییم باید گفت:
اکنون در کجا امکان سکنی گزیدن ممکن است تا تفکر به زبان آید و شاعری متولّد گردد؟
آیا جز در #خانه، سکنی گزیدن میسر است؟
ومگر ساختن خانه از هر کسی بر می آید ؟
آیا زن همان پیامبری نیست که امروز می تواند به ما برپاکردن خانه را راه نما باشد؟
خانه ای متفاوت از آن چه که هست که آن ها خانه نیستند ،
مسافر خانه هستند؛
انبار نگهداری وسایل هستند...
و حال آن که خانه جایی است که در آن :
زمان و وقت تلف نمی شود،
هوای خانه خالی از توهمات ناشی از محاسبات امروزی و حسابگرانه است،
چرا که مادر خانه چشمانش همواره رو به آسمان است و متصل به بالا،
اما پایش متصل به زمین و همواره در سعی صفا و مروه زندگی خویش مشغول ،
آری زمین وآسمان این خانه، به هم#متصل است؛
وهوای این خانه، #هوای_حیرت است و #نمی_دانم.
اکنون می شود گفت :
ما به دنبال شاعر نیستیم !!
ما درجست وجوی#زن_شاعر_پروریم؛
که #زبان_مادری ، زبان سکنی گزیدن است؛
وزبان شاعرانگی ؛
و زبان تفکر .
و فقط در پناه این زبان می توان امید وار به استواری بنیاد هستی باشیم و در فقدانش نیز جهان زیر و رو خواهد شد( شده )
زبان مادری ،همان گشایش راه بسته در وقت سخت و دشوار امروز ماست.
#زبان_مادری
#شاعر
#تفکر
#خانه
✅@ziafat_andishe