هدایت شده از ٠
☘ 💫 يا عباس(ع) 💫☘
روزی کہ در آن
ياد علمدار ❤️ نباشد
خاموشي و تاريـکي
آن روز مــرا بہ
💠 السلام عليک يا ساقي العطاشی 💠
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾
هدایت شده از ٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی
به حرمت هفتمین
روز محرم
٧ تا از دعاهاتون
مستجاب بشه
٧ تا خبر خوب بشنوید
٧ تا اتفاق خوب
تو زندگیتون بیفته
٧ تا از گرفتاریهاتون رفع بشه
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
@zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
#ایده_متن
تعریف من از عشـ💕ـق
همان بود
که گفتم😌
در بند کسـے باش☝️🏻
که دربندِ
حُــ💚ـسین استـ😍
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
سوال
سلام من 20سالمه وشوهرم 32سالشه.ما6ساله ازدواج کردیم ویه بچه هم داریم .خیلی هم باهم سازش داشتیم.به تازگی من چندروزی موندم خونه ی مامانم .ازاون روز مشکل من شروع شده ازهمون روزهرشب هرشب شوهرم بارفیقاش قمارمیکنن ومن واقعاموندم که چیکارکنم.خواهش میکنم یه راه حلی جلوپام بذارید نسبت به قمارخیلی حساسم.😔😔😔
قبلا یه مدت کوتاهی اینکارومیکردن ولی خیلی وقت بودکه ترک کرده بودن.
بخودشون میگم میگه ماتفریحی بازی میکنیم قمارنمیکنیم.بعدمیبینی یه هویی جیم زدودیروقت اومدخونه.
اصلاچجوری بایدازش درخواست کنم که نره قمار؟شایدطرزدرخواست منم اشتباهه.
بیشترخواهش میکنم.یابعضی وقتهاامربه معروف ونهی ازمنکر.ک این کار را ترک کنند
:راستیتش همسرمن کامیونداره بایکی شریکه.موقعیت شغلیه همسرم به تازگی طوری شده که بیشتروقتش روتوخونه بامامیگذروند وقتی هم که حوصلمون سرمیرفت مارومیبردبیرون.میگم آیاممکنه که فکرکرده باشه ماازش خسته شدیم میریم خونه ی مامانم اینا چون قبلناوقتی همسرم ازسرویس میومدمن هیچ کجانمیرفتم...خواهش میکنم هرچه سریعتر راه حلی جلوپام بذاریدواقعابرام خیلی سخته این وضعیت.به خداخیلی دعاتون میکنم.
من خیلی ناراحتم ازاین وضعیت شوهرم حتی زمانیکه مهمان هم داریم منوکوچیک میکنه وپامیشه شبهامیره بیرون پاستور .من خیلی احتیاج به کمک دارم.
#پاسخ
سرکارخانم#امیری مشاورمذهبی و خانواده
سلام عزیزم کسانی که به طرف قمار میرن واعتیاد به قمار دارن
این افراد معمولا دوره هایی از بی حوصلگی را در زندگی خود تجربه می كنند. سعی كنید برنامه خود را طوری تنظیم كنید كه فرصت برای قمار پیدا نكنن قمار بازان آستانه پایین برای خستگی دارند. هنگامی که با یک کار خسته كننده و بدون هیجان مواجه می شوند، همواره از آن اجتناب كرده و یا آن را تکمیل نمی کنند. وسعی میکنن با قمار کردن خودشون رو اروم کنند عزیزم دیگه هیچ وقت خونه مادرت چند روز نرو بمون برو ی سر کوتاه بزن وبرگرد نزار تنها بمونه انواع کارها رو الکی هم شده بتراش بزار بیکار نشینه برنامه ریزی برای جلوگیری از بی حوصلگی یکی از کارهایی هست که باید بکنید دوم این جور افراد وقتی بهشون استرس وارد بشه برای اروم کردن استرسشون به این کار رو میارن والان هم میگین زیاد تو خونه هستن علت اصلیش اون هست بهتر هست پیش یک مشاور برن وروان درمانی بشن واز دوستانی که به این کار تشویقش میکنن باید قطع ارتباط کنند والان شما وظیفت سنگین تر هست سعی کن زیاد محبت بهش کنی ودر اوج مهر ومهربانی کردن بهش بگی که امیدمون به شماست بعد خدا با این کار باعث میشی از زندگی سرد بشیم و نا امید ودعا کنید ومتوسل به ائمه معصومین علیهم السلام بشید خودشون فرجی کنند وکارشون رونق پیدا کنه که اکثر این موارد از بیکاری هست بیکار نباشن کم کم درست میشه سرگرمی های سالم براشون ایجاد کنید مثل ورزش واستخر وبا دوستان مثبت وبا خانوادش ارتباطش رو بیشتر کنن .موفق باشید
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
سوال
خودم 32 و همسرم 39 سالشه.8 ساله ازدواج کردم.1 فرزند دختر شش ساله دارم. تحصیلاتم فوق لیسانسه.مشکلم اینه ک ی جاری دارم ک 29 سالشه از نظر سن از من کوچکتره ولی از نظر جاری بودن جاری قبل ازمنه.مشکلم اینه ک مادرشوهرم ایشون را خیلی دوست داره و بهش اهمیت میده با اینکه جدا از مادرشوهرمه ولی من ک پیششم کوچکترین اهمیتی براش ندارم.مشکل من اینه که من نسبت ب این جاریم ی حس حسادت و رقابت پیدا کردم با اینکه تحصیلات ایشون سیکله ولی خیلی اعتماد ب نفس خوبی داره برعکس من این حسه ب حدی رسیده ک هر مجلسی ک ایشون هستن من اصلا نمیخام برم وقتی میان خونمون اعصابم بهم میریزه هر چند در ظاهر نشان نمیدم.با اینکه ایشون شدید خبرچینه و پشت سر همه از جمله من خیلی بد میگه.بازم همه دوستش دارن.حداقل در ظاهر.من هشت جاری دارم ک فقط من تحصیلکرده و شاغل هستم بقیه بیسواد و این جاریم ک بحثش را کردم فقط سیکله.حالا این احساس خیلی اذیتم میکنه نمی دونم دیگه چکار کنم
با بقیه جاری هام مشکل خاصی نداره.یکی دوتاشون پشت سر همه حرف میزنن.
نقطه ضعف من اینکه ک حرف دیگران زود و خیلی زیاد روم اثر داره.سریع تاثیر حرفاشون در رفتارم مشخص میشه ب ویژه اینکه پشت سرم حرف بزنن خیلی ناراحت و عصبانی میشم
دو سه بار سعی کردم ایشون همه اطرافیان شوهرش و جاری هاش را کولی میدونه فقط خودش را باکلاس و بافرهنگ میدونه.چندبارم گفته همه جاری های من کولی ان.هرحرفی بخاد میزنه ولی بازم همه طرفش هستن و دوستش دارن.
رابطه ام با خانواده همسرم زیاد خوب نیست چون پیش مادرشوهرم هستم و ایشون کوچکترین حرفم را به همه ازجمله این جاریم میگه.
منم زیاد از حد رو رفتار این خانم و مادرشوهرم حساس شدم تو جمع کوچکترین بی احترامی یا بی محلی بهم میکنه ناراحت میشم انگار اون بی توجهی کنه من ی چیزی کم دارم
نمیدونم چکار کم عزت نفسم زیر منفیه از صفر گذشته.از این حالت هام اعصابم بهم میریزه.
از لحاظ درسی و شغلی خیلی موفقم ولی نمی دونم چرا اعتماد ب نفس و عزت نفس ندارم
جالب اینکه همه اشم ب چاقی ام ربط میدم با اینکه میدونم فقط دارم خودمو گول میزنم
#پاسخ
مشاورخانواده
سلام
شما خیلی بیش از حد حساسیت دارید به خرج می دهید .
سعی کنید به این باور برسید که همه ممثل هم نیستند و از فرهنگ و روابط مختلفی بر خوردار پس نباید زیاد اهمیت بدهید و خودتون رو اذیت .
در اکثر اوقات افراد دیگر به خاطر بدهنی یا اینکه مورد هدف فرد مشکل دار قرار نگیرند رویه بی اهمیت دانستن و دوستی رو برقرار می کنند .شما بایستی بر عکس در جمع ها شرکت کنید و در خور شخصیت خودتون رفتار کنید و چاشنی صمیمیت رو هم دخیل کنید
چرا نباید با خانواده همسر روابط خوب داشته باشید نکته تو همین است چون ارتباط صحیح گرفته نشده و از خانواده همسر خودت رو جدا کردی در عین نزدیک بودند باعث این نوع نگرش و رفتار شده است باید سعی در برقراری ارتباط سازنده باشید از در دوستی وارد شو مطئن باش به خواسته خودت می رسی .سعی کن از وزنت هم کم کنی بیشتر بهت کمک می کنه.
عزیزم حرف زیاد و گوش شنوده زیاد به خودت اعتماد داشته باش شما یک فرد تحصیل کرده و با مهارت هستی پس چرا حسادت وقتی شما دارای این همه امتیاز هستی وقتی ضعف نشان دهی یعنی اگر قصدی همبود به نتیجه رسیده
زمانی که من به خودم ایمان کامل داشته باشم که رفتارم درست است و کارم پس چرا باید نسبت به رفتار دیگران درباره خودم شک کنم!!!!
شما ارتباط با مادر همسر رو بهبود ببخش ببین چقدر مفید خواهد بود .
حتی به مناسبتی هدیه بخر یا برو غذای مورد علاقه ایشون رو تهیه کن در وقت ناهار یا شام برو با هم صحبت کنید و میل کنید ببنید چقدر تحول ایجاد خواهد شد
نوع ارتباط افراد با گذاشتن احترام و گذشت است که شکل می گیرد
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
سلام
شوهرم ۳۸سال
۳۰سال من
۱۰سال ازدواج کردیم
۱فرزند دختر
فامیل دورهستیم
و مستقل زندگی میکنم
شوهر منکه ی سال پیش توتلگرام بود دوست دختر پیدا کرد وبعدها من عید نوروز فهمیدم اون دختره زن بود ودوتا بچه داشت که شمارشو از گوشی شوهرم برداشته بودم شوهرش گفت بیا ارتباط داشته باشم تا برای شوهرت درس عبرت بش که نکردم و ب شوهرم گفتم ماجرارو وگفتم مطمعن باش ب ناموس کسی نگاه کنی ب ناموست نگاه میکنن وقول داد تلگرامو بپاک ودالیت اکانت زد تا چهارماه ودوباره نصب کرده که پیش من گروه نمیرفت بیرون میرفت ولی الا دوباره باز شروع کرده گروه رفتنو پیوی رفتن
تورو قسم بخدا کمکم کنین هرکاریم میکنم از تلگرام دس نمیکش من ی بچه دارم از طلاق و اینجور چیزها میترسم
روابط جنسی و عاطفی مون هم خیلیی خب وعالی هست
همسرم از قبل ازدواج هم رابطه های اینجوری داشتن
#پاسخ
مشاور خانواده
سلام روزتون بخیر
آقایان به نسبت خانم ها بیشتر دچار لغزش در روابط می شوند و به هر یک از مدل های خیانت این رفتارها منجر می شود و اینکه همسر شما قبل از ازدواج با شما رابطه داشته خودش مشخص می کند که سست عنصر است حال این مسئله مربوط با گذشته است و بای بی اهمیت باشد .به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرسها رفتار کنید و زندگیتان را وارد همان چالشهایی کنید که از آنها میترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایههای زندگی مشترکتان را محکمتر کنید. متاسفانه برخی خانمها با مردهایی ازدواج میکنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترلهای بیش از اندازه میخواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلالهای روانی و رفتاری خود خانمها دارد.که به آن دچار شدند.البته شما با موردی که دیدید دیگر شکی نیست، و دل جرکین شدند و عدم اعتماد به همسر است .
شما فقط برای یکبار با ترامش راجل به این مورد با همسرتون به طور واضح صحبت کنید و بهش هشدار بدهید در صورت تکرار بخشش در کار نیست و هم او و همفرزندت رو ترک می کنی. به هیچ عنوان قید نکنید، که به خاطر بچه می مونمکه این حرف فقط نقطه ضعف شما است .
بهش بگوید تلگرام استفاده کنید ولی به صورت درست و صحیح نه هرز ...
و بهش یک فرصت دیگر بدهید
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت سیزدهم:
ستون دوم #برگه_ی_وضوح از طریق #تضاد برای به دست آوردن #همسر_آرمانی:
21ـ چشم و دل سیر باشد
22ـ اجتماعی باشد
23ـ به خانواده ام احترام بگذارد
24ـ در مشکلات همیشه بهترین راه حل را انتخاب کند
25ـ عاشق من است
😇❣😇❣😇❣
26ـ علاقه مند به هنر و ورزش
27ـ با فرهنگی متناسب با من و خانواده ام
28ـ درک کامل من
29ـ علاقه مند به پیشرفت
30ـ هدفمند و امیدوار در زندگی
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت چهاردهم:
ستون دوم #برگه_ی_وضوح از طریق #تضاد برای به دست آوردن #همسر_آرمانی:
31ـ نماز می خواند و با خدا رابطه ی خوبی دارد و می داند چرا نماز می خواند
32ـ بدنش تنها به مصرف مواد مفید عادت دارد
33ـ نوشیدنی های مفید می نوشد.
34ـ انعطاف پذیر و متعادل
35ـ دارای شغلی عالی
😇❣😇❣😇❣
36ـ ثروتمند
37ـ دارای اتومبیل
38ـ دارای خانه ای مناسب
39ـ بسیار باعرضه و فعال
40ـ همیشه همراهم است
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت پانزدهم:
ستون دوم #برگه_ی_وضوح از طریق #تضاد برای به دست آوردن #همسر_آرمانی:
41ـ هیچ کس را به اندازه ی من دوست ندارد
42ـ اسم و فامیل زیبا دارد
43ـ کتابخوان است
44ـ خودساخته
45ـ هم سن و سال هستیم.
😇❣😇❣😇❣
46ـ خوش بین و امیدوار
47ـ خانواده ی خوب و تحصیلکرده ای دارد
48ـ همیشه به او افتخار می کنم
49ـ مرا به عنوان همسر می پذیرد.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت شانزدهم:
🌴بعد از پرکردن هر دو ستون و خوب اندیشیدن پیرامون آنها،
👈 از این فرمت برای نوشتن خواسته ی خود استفاده کنید:
💎شروع مطلب:
من در مرحله ی #جذب تمام چیزهایی هستم که لازم است بدانم،
انجام دهم یا داشته باشم
تا #ارتباط_آرمانی_ام را به سوی خود #جذب کنم و #آن_فرد_همسر_من_باشد.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت هفدهم:
اصل مطلب: (این قسمت را با توجه به تضاد و وضوح خود بنویسید)
مثال از نوشته ی بالا:
خیلی دوست دارم بدانم ارتباط آرمانی من با مردی که مملو از #ارزش_های_انسانی_ست چه احساسی دارد،
مردی که صادق و راستگو، با وفا،❣
متعادل، باادب و خوش بین،
بانزاکت، مهربان و احساساتی،🌷 قدرشناس، صبور، 🙏
باشعور، هم فکر، انعطاف پذیر، 🌷
امیدوار و متعادل و خودساخته است
و من از بودن در کنار او لذت می برم.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت هجدهم:
دوست دارم این احساس را داشته باشم که
#جفت_دلخواهم
مردی #با_ملاحظه و #مهربان و #احساستی است
و درباره ی #احساسات و #افکار من از من می پرسد
و من از این که مرا در تصمیم گیری ها هرچند برای چیزهای کوچک دخالت می دهد،
بسیار خرسندم.😇
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت نوزدهم:
دوست دارم
❣ همسرم #اجتماعی باشد،
#چشم و #دل_سیر باشد،
🙏به #خانواده_ام #احترام بگذارد
و #فرهنگی که با آن رشد کرده،
مشابه و چه بسا بهتر از فرهنگ من و خانواده ام باشد
و تصور داشتن #چنین_مردی در کنارم چه #شگفت_انگیز است.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#جذب_همسر
#گام_چهارم:
قسمت بیستم:
🙏من #ایمان_دارم
❣ مردی که خداوند برایم انتخاب کرده است،
✨ #با_خدا_رابطه_ی_خوبی_دارد،
💠 #نمازش را می خواند،
🥃نوشیدنی های مفید می نوشد
و بدنش را تنها به مصرف مواد مفید عادت داده است.
❤️ در زندگی #بسیار_هدفمند است
و علاقه ی بسیاری به #پیشرفت دارد
و تصور #این_مرد برایم بسیار #هیجان_برانگیز و #دوست_داشتنی است.
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
#جذب_همسر
#گام_یک
قسمت اول
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11232
قسمت دوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11233
قسمت سوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11234
قسمت چهارم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11235
قسمت پنجم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11236
قسمت ششم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11237
._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._.
#گام_دوم
قسمت اول
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11446
قسمت دوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11447
قسمت سوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11447
قسمت چهارم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11449
قسمت پنجم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11449
قسمت ششم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11450
قسمت هفتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11451
قسمت هشتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11451
قسمت نهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/11452
._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._.
#گام_سوم
قسمت اول
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12219
قسمت دوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12219
قسمت سوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12220
قسمت چهارم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12222
قسمت پنجم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12340
قسمت ششم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12342
قسمت هفتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12343
قسمت هشتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12404
قسمت نهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12405
قسمت دهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12406
قسمت یازدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12407
قسمت دوازدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12693
قسمت سیزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12694
قسمت چهاردهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/-214088
قسمت پانزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12697
قسمت شانزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12698
قسمت هفدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12839
قسمت هجدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12840
قسمت نوزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12841
قسمت بیستم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12842
قسمت بیست و یکم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12843
قسمت بیست و دوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/12850
._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._._.
#گام_چهارم
قسمت اول
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13250
قسمت دوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13251
قسمت سوم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13252
قسمت چهارم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13254
قسمت پنچم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13255
قسمت ششم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13256
قسمت هفتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13314
قسمت هشتم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13315
قسمت نهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13316
قسمت دهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/-214300
قسمت یازدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13318
قسمت دوازدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13319
قسمت سیزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13398
قسمت چهاردهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13399
قسمت پانزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13400
قسمت شانزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13401
قسمت هفدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13402
قسمت هجدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13403
قسمت نوزدهم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13404
قسمت بیستم
https://eitaa.com/zoje_beheshti/13405
#پرسش_پاسخ
#مشاور_خانواده
سلام
پسرم ۱۷ساله
خودم ۴۴
و همسرم ۵۴
همسرم فوق لیسانسن و من دیپلم
من ۴دختر و یک پسر دارم، همسر من روی تحصیل فرزندان حساس هستند و از انجا که پسرم علاقه ای به درس خواندن ندارد باعث ایجاد اختلاف و تنش در خانواده شده است.
سال پیش که پسرم برخی از درس هایش را قبول نشد و هرچه همسرم با او صحبت کرد به توافق نرسیدند همسرم با او قهر کرده و الان یکسال است باهم صحبت نمیکنند و هرچه با همسرم صحبت میکنم میگوید من دیگر کاری به او ندارم، هرطور میخواهد رفتار کند.
پسرم دوست دارد با پدرش اشتی کند اما غرورش اجازه نمیدهد و نیز میترسد پا پیش بگذارد و پدرش قبول نکند.
قبلا پسرم جزء شاگرد اول ها بود اما از وقتی خانه مان را عوض کردیم و مدرسه اش تغییر کرد، هم از نظر درسی هم اخلاقی بشدت افت کرد
الان در خانواده ما یک شکاف بزرگ ایجاد شده و همه اعضاء خانواده از این مسئله ناراحت هستند و باعث شده جو خانه بشدت متشنج شود...هرروز بحث و دعوا
خواش میکنم بگویید من باید چه کنم که هم پسرم را نگاه دارم و کمکش کنم به بیراهه نرود هم دل همسرم را راضی کنم که با پسرم اشتی کند و هوایش را داشته باشد و نسبت به او بی اهمیت رفتار نکند
#پاسخ
مشاورخانواده
marzieh eshraghi psychologist:
سلام روزتون بخیر
چرا با تغییر مدرسه این اتفاق افتاده آبا مدرسه به اون کیفت قبل نبوده؟
دلیل اینکه یک شاگرد ممتاز افت می کنه می تواند دلایل متعدد ی داشته باشد که باید بررسی شود ؟
آیا اینکار انجامنشده؟
✅پاسخ مراجع👇
بله، مدرسه سابقش خیلی عالی بودن چه به لحاظ معنوی چه به لحاظ درسی خیلی روی بچه ها کار میکردن
اما با تغییر محل سکونتمون به شهر دیگه، ناچار شدیم بذاریمش یکی از مدارس این شهر که هیچکدوم خوب نبود...درواقع کمی بهتر از بد هستن
#پاسخ
مشاور گروه👇
سلام یکی از دلایل می تواند جابجایی و تغییر مکانی باشد و دوری از دوستان و اولیا مدرسه که فرزند شما باها.شون انس گرفته ،و نبکدن در کنار آنها منجر به شکاف عاطفی و عدمیادگیری می شود و وقتی نتواند ارتباط بگیرید دچار استرس و توقف می شود که البته در برخی حدودا دوسه ماه و برخی به مدتت طولانی تر ...
شما به عنوان یکوالد آگاه باید بررسی کنی که چه دلیلی داشته که عقب نشینی داشته آیا بچا ها دیگر برایش مشکل ساز شدند یا اولیا مدرسه ...
بعد که پیگیری کردید
با فرزندت صحبت کن نه با تحقیر ...با آرامش درباره خودش و چرا دیگر دوست ندارد ادامه تحصیل بدهد صحبت کنی و در نهایت مشاوره حضوری کودک و نوجوان حتما
و راجب رابطه پدر و فرزندی
اول باید مشکل پس رفت فرزندش مشخص بشه بعد فاصله پدری و فرزندی که بیشتر به خاطر لجبازی فرد بزرگسال است ،چون اگر ایشون به جای قهر کردن بچهگانه در صدد رفع مشکل که چرا یک بچه خوب و پر تلاش مکث کرده شاید در جریا ن دوست یابی با ناباب افتاده حتی اعتیاد به مواد سبک تا سنگین نبودن آموزش خوب ....
یکسال فاصله نمی گرفتند پس اول مشکل اصلی صورت مسئله پسر رو حل کنیم
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
╔ ✾ ✾ ✾ ════╗
@zoje_beheshti
╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
محبت درمانی_۲۸.mp3
9.06M
#محبت_درمانی ۲۸
آدمای خودشیفته و پُرمدّعا
که دنبال مطرح کردن خودشون هستند؛
نمی تونن آدمای موفقی در مهرورزی باشند❗️
اول از همه، خودت رو بشکن💔
@zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
#ایده_متن
درروضہ چشم هر
دوےماپر نم وتَراست😭
آرامشم کنار تو
درروضہ بهتراست😇
هیئت کنارتو
توکنارم چہ مےشود
این ماه غم کنارتو
بہ خداجوردیگراست
❤️کانال زوجهای بهشتی❤️
@zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
به جای عکس پست بالا 👆👆عکس دست خودتون و همسرتون را بزارید و برای همسری ارسال کنید😍
هدایت شده از ٠
1_25357355.mp3
8.28M
#محبت_درمانی ۲۹
آنان که بی منیّت و غرور
توانِ تحمّلِ رفتارها و حرکات متضاد و مخالف را دارند؛
در مهرورزی خالص ترند. 🍃🌸
@zoje_beheshti
رمان
#قسمت_هفدهم
#دختر_شینا
رفتم توی اتاقک و با صدای بلند گفتم: «آقای ابراهیمی! بیا جلوی در کار واجب پیش آمده.»
کمی بعد صمد آمد. قیافه ام را که دید، بدون سلام و احوال پرسی گفت: «چی شده؟! بچه ها خوب اند؟! خودت خوبی؟!»
گفتم: «همه خوبیم. چیزی نشده. فکر کنم دزد به خانه زده. بیا برویم. پشت در افتاده و نمی شود رفت تو.»
کمی خیالش راحت شد. گفت: «الان می آیم. چند دقیقه صبر کن.»
رفت و کمی بعد با یک سرباز برگشت. سرباز ماشین پیکانی را که کنار خیابان پارک بود، روشن کرد. صمد جلو نشست و من عقب.
ماشین که حرکت کرد، صمد برگشت و پرسید: «بچه ها را چه کار کردی؟!»
گفتم: «خانه همسایه اند.»
ماشین به سرعت به خیابان هنرستان رسید. وارد کوچه شد و جلوی در حیاط ایستاد. صمد از ماشین پیاده شد. کلیدش را در آورد و سعی کرد در را باز کند. وقتی مطمئن شد در باز نمی شود، از دیوار بالا رفت. به سرباز گفتم: «آقا! خیر ببینید. تو را به خدا شما هم بروید. شاید کسی تو باشد.»
سرباز پایش را گذاشت روی دستگیره در و بالا کشید
رفت روی لبه دیوار از آنجا پرید توی حیاط. کمی بعد سرباز در را باز کرد. گفت: «هیچ کس تو نیست. دزدها از پشت بام آمده اند و رفته اند.»
خانه به هم ریخته بود. درست است هنوز اسباب و اثاثیه را نچیده بودیم. اما این طور هم آشفته بازار نبود. لباس هایمان ریخته بود وسط اتاق. رختخواب ها هر کدام یک طرف افتاده بود. ظرف و ظروف مختصری که داشتیم، وسط آشپزخانه پخش و پلا بود. چند تا بشقاب و لیوان شکسته هم کف آشپزخانه افتاده بود.
صمد با نگرانی دنبال چیزی می گشت. صدایم زد و گفت: «قدم! اسلحه، اسلحه ام نیست. بیچاره شدیم.»
اسلحه اش را خودم قایم کرده بودم. می دانستم اگر جای چیزی امن نباشد، جای اسلحه امنِ امن است. رفتم سراغش. حدسم درست بود. اسلحه سر جایش بود. اسلحه را دادم دستش، نفس راحتی کشید. انگار آب از آب تکان نخورده بود. با خونسردی گفت: «فقط پول ها را بردند. عیبی ندارد فدای سر تو و بچه ها.»
با شنیدن این حرف، پاهایم سست شد. نشستم روی زمین. پول ژیانی را که چند هفته پیش فروخته بودیم گذاشته بودم توی قوطی شیرخشک معصومه. قوطی توی کمد بود. دزد قوطی را برده بود. کمی بعد سراغ چند تکه طلایی که داشتم رفتم. طلاها هم نبود.
صمد مرتب می گفت: «عیبی ندارد. غصه نخور. بهترش را برایت می خرم. یک کم پول و چند تکه طلا که این همه غصه ندارد. اصلِ کار اسلحه بود که شکر خدا سر جایش است.»
کمی بعد صمد و سرباز رفتند و من تنها ماندم. بچه ها را از خانه همسایه آورده بودم. هر کاری کردم، دست و دلم به کار نمی رفت. می ترسیدم توی اتاق و آشپزخانه بروم. فکر می کردم کسی پشت کمد، یخچال یا زیر پله و خرپشته قایم شده است. فرشی انداختم گوشه حیاط و با بچه ها نشستم آنجا. معصومه حالش بد بود؛ اما جرئت رفتن به اتاق را نداشتم.
شب که صمد آمد، ما هنوز توی حیاط بودیم. صمد تعجب کرده بود. گفتم: «می ترسم. دست خودم نیست.»
خانه بدجوری دلم را زده بود. بچه ها را بغل کرد و برد توی اتاق. من هم به پشتوانه او رفتم و چیزی برای شام درست کردم. صمد تا نصف شب بیدار بود و خانه را مرتب می کرد.
گفتم: «بی خودی وسایل را نچین. من اینجابمان نیستم. یا خانه ای دیگر بگیر، یا برمی گردم قایش.»
خندید و گفت: «قدم! بچه شدی، می ترسی؟!»
گفتم: «تو که صبح تا شب نیستی. فردا پس فردا اگر بروی مأموریت، من شب ها چه کار کنم؟!»