eitaa logo
💖زوجهای بهشتی💖
15.1هزار دنبال‌کننده
17هزار عکس
3.3هزار ویدیو
414 فایل
ادمین سوالات احکام 👈 @Fatemeh6249 مدیر👈 @fakhri62 تبادلات👈 @Fatemeh6249 چالش👈 @Fatemeh6249 کپی ازهر پست کانال بافرستادن سه صلوات آزاداست ✔ ❌کپی ازاسم کانال وآیدی کانال درشبکه های مجازی و سایت های مختلف ممنوع است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ٠
حضرت علی(ع) : آرام باش،توکل کن،تفکر کن و سپس آستین ها را بالا بزن و آنگاه میبینی که دستان خداوند زود تر از تو دست به کار شده اند. @zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
زیباترین یکشنبه🌷 تابستانی دنیا راهمراه با لحظه هایی پراز شادی براتون آرزو میکنم ان شاءالله مهـر شادی و لبخند شـــــیرین🌸 همنشین دائمی تون باشد روز خوبی پیش رو داشته باشید🌺 @zoje_beheshti
هدایت شده از ٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده هر صبح همه با هم این دعارو بخوانیم ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_معنوی 🔹هر کس درصبحگاهان سوره توحید را یازده مرتبه قرائت کند آن روز مرتکب گناه نمیشود، هر چند شیطان به سوی او طمع کندحضرت علی (ع)ثواب الاعمال 341 ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @‌zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
برای جلوگیری از تنوع طلبی مردان چکار باید کرد؟ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
4_03_www_DrFarhang_Mihanblog_com_.mp3
6.94M
✨🌺 ۱۸ 🌺✨ پیشنهاد ویـــ👌ــژه، براے تمام مجـــ💍ـــردها 😍😍 تمام قسمتها در کانال : ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗   @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
حــــــــــوا هم کــــــــــہ باشی👧 من آدم👦 نمیشــــــــــوم... پـــــس بیــــــــــخودی جای بوســـــ💋ـــــہ سیــــــــــ🍏ـب تعارفــــــــــم نکن...!!😉🙂 ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
#ایده_متن من يه آقایی دارم كه زندگيمه👩 عاشق خانومی گفتناشم ☺️ عاشق وقتيم كه عصبيم و نازم ميكشه😍 عاشق اون چشماشم كه همه دنيامن💏 عاشق اون اخماى ترسناكشم 😠 عاشق اون صداقت و اخلاق مهربونشم😍 عاشق اون غيرت مردونشم 😋 عاشق اون نگاه نگرونشم وختى كه مريض و ناخوشم 😪😘 عاشق شيطنتاى پسرونشم 💏☺️ ❤️من همچين آقایی دارم❤
هدایت شده از ٠
اگه زیر ده ثانیه نماد متفاوت را پیدا کردی هوش بالایی داری❤️😊 ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
👇👇 سلام ۱۷سالمه از ۱۶سالگی خود ارضایی میکنم البته الان مدتیه ترک کردم حدس میزنم پرده بکارتم آسیب دیده همش عذاب وجدان دارم از گناهی که مرتکب شدم و میترسم که وقتی ازدواج کردم همسرم از این موضوع مطلع شه لطفا راهنماییم کنید من باید قبل از ازدواج به همسرم بگم این موضوع رو یا نه؟ دکتر طاهری «متخصص زنان ومشکلات جنسی» سلام عزیزم اول از هر کاری بهتر است توبه و شروع به ترک این عادت کنید چرا که نه تنها گناه کبیره است بلکه آسیب ها و صدمات زیادی را در زندگی زناشویی آینده شما خواهد داشت. و در ارتباط با سوالتون اگر انگشت شما وارد واژن نشده وفقط در حد تحریک بوده پرده آسیبی ندیده و سعی کن باهمسر خود در میان نزاری و به جای ان سعی کنی این عادت را ترک کنی. و در ارتباط با ترک خود ارضایی حتما از مشاوران مذهبی گروه کمک بگیرید ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
👇👇 1.سلام خانم دکتر ممنون ک وقتتونو دروقت ما میگذارید.من دوماهه پریودم8الی 10روزه میشه درحالی ک همیشه 7روز پاک میشدم ایا مشکلی هست یا طبیعیه؟ 2.چطور میشه در دخول ارضا شد با الت همسر ن با دستش من دوسه بار فقط اینجوری ارضا شدم بقیه با دست بوده؟🙈ببخشید بابت سوال اخر خانم دکتر طاهری«متخصص زنان ومشکلات جنسی» بابت سوال یک سو نو برای تشخیص کیست.و ازمایش کم خونی انجام دهید بابت سوال دوم خیلی از خانم ها با تحریک کولیتوریس ارضا میشونو که طبیعی است. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
👇👇 سلام خانم دکتر خسته نباشید سونا دادم به دکتر نشون دادم گفتن رحمم بزرگ شده گفت شاید مجبور باشی در بیاری ..سنم ۳۸ سالم لطفا راهنماییم کنید دکتر طاهری «متخصص زنان ومشکلات جنسی» اگر تشخیص این بوده مطمین باش تشخیص دکتر شماصحیح است. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
مشترک گرامی به شماره ی ... از اینکه صبح با همسرخوشگلتان حاصل فرمودید و او را خوشحال کردید، متشکریم. بسته ی هدیه ی همراهی شما شامل یک طولانی و یک عدد محکم و آبدار از هرکجا که بخواهید 😉 میباشد. جایزه ی ویژه ی شما نیز دیدن صورت ماه همسرتان است. لطفا برای دریافت بسته ی همراهی و جایزه ی ویژه ی خود پس از اتمام کار در اداره هرچه سریعتر به منزل مراجعت فرمایید. باتشکر همراه اول و آخر ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
"دَه چیزی که خانم خانه‌دار دوست دارد همسرش بداند...!" 8⃣ به زمانی متعلق به خود، نیاز دارد... 🍃 همسر شما نیاز دارد زمان‌هایی فقط برای خودش باشد. برایش این فرصت را فراهم کنید تا اوقات با کیفیتی را فقط با خودش بگذراند و به علاقه مندی‌های خودش برسد. 👈 مطمئن باشید با انرژی بیشتری به شما و بچه‌ها برخواهد گشت. 9⃣ قدر شما را می‌داند 🍃 او می‌بیند که شما تمام روز را کار می‌کنید تا خانواده را تامین کنید. 👈 شاید این را به زبان نیاورد اما از ته دلش شما را تحسین می‌کند. ✍ ادامــــه دارد... ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
"دَه چیزی که خانم خانه‌دار دوست دارد همسرش بداند...!" 🔟 دوست دارد یک مادر و همسر خانه‌دار باقی بماند 🍃 با وجود تمام سختی‌ها، کارها و مسئولیت‌های ریز و درشت خانه داری، همسر شما همچنان دوست دارد خانه‌دار بماند. فرزندانش دنیای او هستند و او شغلش را با هیچ شغل دیگری عوض نمی‌کند. 👈 آقایان عزیز! لطفا به همسرتان بگویید چقدر از او ممنون هستید و می‌دانید که برای شادی و سلامتی بچه‌ها سخت تلاش می‌کند. ✅ تحسین و تشکر شما تمام آن چیزی است که همسرتان برای ادامه دادن به تلاش‌هایش نیاز دارد. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
(ع) 70مرتبه: ✨رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَبَرُّ بِی فِی حَیَاتِی وَ یَسْتَغْفِرُ لِی بَعْدَ وَفَاتِی وَ اجْعَلْهُ خَلْقاً سَوِیّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیباً اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ✨ 💜👈این دعا توصیه امام زین العابدین علیه السلام برای طلب فرزند دار شدن است ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
هرقدر که نمازهایت منظم و اول وقت باشد, امور زندگیت هم تنظیم خواهدشد مگر نمی دانی که رستگاری و سعادت با نماز قرین شده است. "آیت الله العظمی بهجت (ره)" ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
🎉 🎉 💎 ١١ 💟 درهایی دور از انتظار باز می شوند و راه حل های ناگهانی نهان می شوند تا برکت و فراوانی از راه های عالی به من برسد. 🗣هر جمله را 7️⃣ بار تکرار کنید ، تا در ضمیر پاک و بی آلایشتان نهادینه شود. میتونید روی برگه و یا آیینه هم بنویسید و جلوی دید خود قرار دهید😊 ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از 💖زوجهای بهشتی💖
ارسال سوالات احکام به آیدی👇 @Mansoureh920 ارسال سوالات مشکلات جنسی به آیدی👇 @narjess57 ارسال سوالات مشاوره خانواده به آیدی 👇 @dordon68 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ @narjess57 @dordon68 @Fatemeh6249 @Niloofar64 @Sepideh1823 @Marziiiieh @Mansoureh920 آیدی ادمینها👆 جهت گرفتن لینک سوپر گروه زوجهای بهشتی گروه مختص بانوان است ورود آقایان ممنوع🚫
روز اول👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/3420 روز دوم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/3557 روز سوم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/3960 روز چهارم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/5173 روز پنجم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/4059 روز ششم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/4354 روز هفتم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/4648 روز هشتم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/4788 روز نهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/5031 روز دهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/5174 روز یازدهم https://eitaa.com/zoje_beheshti/5245 روز دوازدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/5339 روز سیزدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/5549 روز چهاردهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/6431 روز پانزدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/6566 روز شانزدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/6693 روز هفدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/6785 روز هجدهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/7234 روز نوزدهم https://eitaa.com/zoje_beheshti/7379 روز بیستم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/7675 روز بیست و یکم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/7754 روز بیست و دوم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/7861 روز بیست و سوم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8012 روز بیست و چهارم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8143 روز بیست و پنجم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8204 روز بیست و ششم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8310 روز بیست و هفتم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8599 روز بیست و هشتم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8701 روز بیست و نهم👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/8913 روز سی ام👇 https://eitaa.com/zoje_beheshti/9036 روز سی و یکم https://eitaa.com/zoje_beheshti/9160 روز سی و دوم https://eitaa.com/zoje_beheshti/9391 روز سی و سوم https://eitaa.com/zoje_beheshti/9458 روز سی و چهارم https://eitaa.com/zoje_beheshti/9558 روز سی و پنجم https://eitaa.com/zoje_beheshti/9711
چرا بعضیا سختشونه نماز بخونن؟! نماز برای چیه؟! "برای اینه که حالتو رو بگیره! برای اینکه یه دفعه ای وسط کار و بارت تو رو از این کار و بار در بیاره بگی الله اکبر " نماز تو مرحله اول رعایت ادب است نه عشق بازی با خدا" 👆 (یکی از مهمترین جملات بحث نماز) "نماز توی مرحله اول سختی دادن به خود است نه خوشی داشتن معنوی" خداوند متعال می دونست ما عاشق اون نیستیم خداوند متعال می دونست ما عارف به او نیستیم خداوند متعال می دونست با چهل سال عبادت آدم کم کم شیرینی گفتگوی با خدا را می چشه. اونوقت طرف نشسته به من میگه: من چیکار کنم از نماز خوندم لذت ببرم!!! این آدم دنبال نماز که نیست، دنبال هوسرانی خودشه... میخواد همه ی زندگیش پر از شیرینی باشه... فکر کرده نماز خوندن هم مثل کارتون تام و جری هست که وقتی می شینه پاش یه دفه ای مست بشه! مسحور بشه! مثل فیلم سینمایی هست بابا خدا اگه می خواست، میتونست برای آدم های ابتدایی نماز رو شیرین قرار بده تا جذب کنه. اما اتفاقا خدا حال همه رو گرفته با نماز... لطفا حداقل نگاهتون رو به نماز تغییر بدید... نمیدونید چه تعداد جوان نماز نمیخونن فقط بخاطر این که نماز رو اشتباه بهشون یاد دادن! فکر میکنن حتما باید از نماز لذت ببرن و حالا که لذت نمیبرن فکر میکنن نمازشون به درد نمیخوره! ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
رمان جلوی رستوران که پیاده شدیم شونه به شونه هم وارد شدیم و بعد از نگاهی به اطرافم یه گوشه دنج واسه نشستن پیدا کردیم. وقتی روی تخت کنارم جای گرفت بوی ادکلنش بیشتر به مشامم خورد و افکارم رو سمت گذشته کشید. اونقدر دوباره تو افکار خودم غرق شده بودم که باز علی مجبور شد صدام کنه تا به خودم بیام. - ندا توروخدا بهم بگو باز تو چه فکری هستی که با خودت درگیری؟ - هیچی فقط یاد گذشته ها افتادم. - کاش میشد این گذشته ها رو فراموش میکردی. اینطوری بهتر میتونستم باهات حرف بزنم. - ولی روزهای گذشته زمینه ساز این بودن که به این روزها رسیدیم. - میدونم عزیزم. ولی به نظرت بهتر نیست از گذشته به جای حسرت خوردن درس بگیریم؟ - آره ولی گاهی یه چیزایی داره آزارم میده. - چی آزارت میده؟ - حرفهای نگفته بینمون - فکر میکنم الان واسه همین اینجاییم. ببین ندا ممکنه وقتی از اینجا رفتیم فرداش من افتادم و مردم. میشه هرچی که ذهن تورو نسبت به من کدر کرده و اذیتت میکنه از خودم بپرسی؟ - مطمئنی باعث آزارت نمیشه. - آره مطمئنم. نمی خواییم که روی خرخره هم بشینیم. به نظر من وقتی زمان زیادی گذشته و غبار روزها روشو پوشونده راحتتر میشه راجع بهشون حرف زد. - علی من نمیخوام قبر کهنه بشکافم. ولی از دیروز مامان حرفهایی بهم زد که منو بدجور توی فکر برده. - تو واقعا ورشکست شده بودی؟ - چرا فکر میکنی خواستم فیلم بازی کنم؟ اگه یه روزی زنده باشم با خودم میبرمت شهری که چند سال شاهد زحماتم بود. - من فکر میکردم طی این سالها......... - طی این سالها چی؟ با یه زن دیگه خوش و خوشنود دارم عشق و حال میکنم؟ - راستش آره. واسه همین نمیتونستم ببخشمت. - حق داری. درسته اشتباهاتی کردم که به قیمت سنگینی واسه من تموم شد ولی نه اونطور که فکر میکنی نبود. دلم میخواست یه روزی همه اتفاقاتی که این چند سال برام افتاد رو مو به مو برات بگم. ولی هیچوقت نشد. تو انگار کر و کور بودی و اونقدر ازم منزجر بودی که حتی از دیدن من عذاب می کشیدی. ولی شاید دیگه فرصتی پیش نیاد همه ناگفته ها رو برات بگم. دوساعت از لحظه ورودمون میگذشت و همچنان گرم صحبت بودیم اونقدر که زمان و مکان رو فراموش کرده بودیم. حتی زنگ موبایلم هم باعث نشد حاضر بشم رشته کلاممون رو قطع کنم. بدون اینکه به صفحه گوشیم نگاهی بیندازم رد تماس دادم. دقایقی بعد گوشی علی زنگ خورد و فورا جواب داد. از لحن صحبتش فهمیدم داره با سامان صحبت میکنه. جالب اینجا بود که هیجان زده داشت ماجرای پیدا نکردن منو تعریف میکرد و علی پشت تلفن در حالیکه از خنده ریسه میرفت گوشی رو به گوشم چسبوند و سامان بدون اینکه متوجه شده باشه داشت به حرف زدن ادامه میداد: - به نظر من بابایی بهترین فرصته. فکر کنم براش گل بخری مامانی راضی بشه. حالا نمیدونم تو بهم قول دادی بریم یه خونه که منم یه مامان بابا داشته باشم. من اینطوری یه مامان اشرف دارم یه مامانی ،یه مامان ندا........ - ای پدرسوخته بیام خونه درستت میکنم. پس بگو نقشه ها زیر سر توئه موش مرده. اونقدر باهوش بود که بدونه کدوم لحنم تهدید جدی به حساب میاد. وقتی فهمید با همیم صدای خنده شادش تو گوشی تلفن پیچید و همزمان با پرنده های روی درختی که بالای سرمون مست از هوای بهاری آواز سر داده بودند،روحم رو به پرواز درآورده بود. **** (داستان به روایت علی) ظهر یکی از روزهای تابستون شهر بوانات بود و دیگه تحمل گرمای هوا رو نداشتم. از صبح زود با سه تا شرکت جلسه داشتم و دیگه نفس برام باقی نمونده بود. قبل از رسیدن به کارخونه شماره دفتر رو گرفتم به منشی تاکید کردم جلسه عصر رو کنسل کنه. از صبح جهان چندبار با گوشیم تماس گرفته بود تا بدونه درنبودش اوضاع کارخونه روبراه هست یا نه؟ شماره اش رو گرفتم و بعد از دو سه تا بوق صدای شاد جهان با ته لهجه کوردیش توی گوشی پیچید: - سلام علی جون.خوبی؟ - ای ممنون تو چطوری؟ماه عسل خوش گذشت؟ سرمست و خوشحال قهقه ای زد و گفت: - عزیزم نمیتونم که بگم جای تو خالی. ولی امیدوارم این روزا نصیب تو هم بشه. - نه داداش از من پیرمرد دیگه گذشته تو خوش باش که ما آردمون رو الک کردیم و الک آویختیم. - بازم که ساز بی وفایی میزنی. لباس پلوخوریت رو آماده کن. به محض اینکه برگشتم میخوام بیایی خواستگاری همشیره گلناز. اگه بدونی چقدر خانومه. تازه اینطوری میشیم باجناق و من از دست این غیبت های مکرر تو راحت میشم. - باز تو خودت بریدی و دوختی و قبا به تنم کردی؟ - عجب بیا و خوبی کن.بده به فکر تو هم هستم؟ - نمیخواد به فکر من باشی. تو فعلا استراحتت رو بکن که برگردی و من رفتم. - باشه.خبری نبوده؟ - خبری که به دردت بخوره نه! به جز اینکه تنهایی جر خوردم از بس دنبال کارا دویدم. - آهان حقت باشه تا دیگه ماه به ماه غیبت نزنه. ایندفعه که برگشتی دیدی صندلی مدیریتت رو دادم نون خشکی میفهمی نباید دودر کنی. - فعلا نمیخواد خط و نشون بکشی. برگشتی میبینی کی اسباب و
اثاثیه اش بار گاری نون خشکی شده. شلیک خنده جهان خستگی روزانه رو از تنم زدود. بعد از خداحافظی تصمیم گرفتم برم خونه و یه دوشی بگیرم. بعد از باز کردن درب خونه ام طبق معمول آرزو میکردم دیگه بار آخری باشه که قدم تو خونه سوت و کور میذارم. شش هفته از آخرین دیدارمون میگذشت و هیچ خبری از ندا نبود. حدسم داشت تبدیل به یقین میشد که ندا نتونسته با خودش کنار بیاد و تصمیم گرفته به راه خودش ادامه بده. فکر اینکه هنوز نتونسته باشه حسام رو فراموش کنه داشت روانیم میکرد. تنها نقطه روشن ذهنم این بود که زمان گرفتاریش تنهاش نگذاشته بودم و تمام تلاشم رو واسه به دست آوردن دل نازکش کرده بودم ولی باز پرده های تردید رو نگاهش کشیده شده بود. خوشحال بودم از موقعیتی که پیش اومده بود و من به خاطر احساساتم دست به عمل احمقانه ای نمیزدم که هم موجب خفت خودم بشه و هم ندارو تو منگنه گذاشته باشم. نمیدونستم وقتی برگردم چطور فاصله ام رو باهاش حفظ کنم. خنکای آب بهم آرامش میداد و وقتی از حمام بیرون اومدم با حوله روی تخت خوابم برد. صدای زنگ موبایلم منو از خواب شیرین جدا کرد و وقتی منشی بهم گفت توی کارخونه چند نفر واسه بازدید اومدن خمیازه ای کشیدم و گفتم تا نیم ساعت دیگه خودمو میرسونم. - درب آهنی کارخونه باز شد و بعد از گذشتن از حیاط وسیع کارخونه جلوی سالن اصلی توقف کردم و به سمت دفتر مدیریت به راه افتادم. منشی دفتر جلوی پام بلند شد و برخلاف انتظارم نگاهش در عین اینکه پر ازخنده بود کنجکاوی ازش میبارید. یکسره به طرف اتاق کنفرانس به راه افتادم ولی وقتی درب رو باز کردم در نگاه اول اتاق نیمه تاریک و خالی از حضور مهمانها بود اومدم با عصبانیت برگردم و منشی رو بابت اینکه منو به باد تمسخر گرفته توبیخ کنم که گوشه اتاق کنار آخرین پنجره چشمم به اندام کشیده و ظریف ندا افتاد که دست به سینه رو به پنجره ایستاده بود و نوری که از بیرون به صورتش می تابید جذابتر و شیرینترش کرده بود. با دهان نیمه باز چندین ثانیه هاج و واج مونده بودم. چندبار پلک زدم و فکر میکردم دچار توهم شدم: - خواب میبینم؟تو اینجا چیکار میکنی؟ - مگه نگفتی منتظر جواب من میمونی؟ - چرا ولی آخه خیلی طول کشید. - شاید بخاطر اینکه اینبار دلم نمیخواست ذره ای تردید واسه انتخاب مسیرم داشته باشم. - سامان چطوره؟ - خوبه. منتظره باباش رو براش برگردونم خونه مون. - خونه مون؟ - آره. نمیدونستم از خوشحالی بخندم یا گریه کنم. جلو رفتم و دستام رو دو طرف صورتش گرفتم و تو چشماش خیره شدم. ابرهای تردید کنار رفته بودن و جاش روشنایی آفتاب موج میزد. در حالیکه چشماش از شادی برق میزد گفت: - یه دستی به سر و روی خونه کشیدم و اثاث کشی کردیم. فقط اومدم بردارم ببرمت پیش خودمون. خونه ما بابا کم داره. تو حاضری بابامون بشی؟ - خاله بازی؟ - آره عزیزم. ولی مثل خاله بازیهای بچگی مثل بچه های مودب بازی میکنیم و موقع خواب به ردیف کنارهم فقط میخوابیم. - این یکی رو قول نمیدم. از لحن ادای جمله آخرم صدای قهقهه خنده ندا تو اتاق کنفرانس طنین انداخت و خودشو تو بغلم انداخت در حالیکه هرم داغ نفس پوست گردنم رو میسوزوند گفت: - منم قول نمیدم مودب باشم. - پس باید یه کاری کنی. الان خسته راه هستی. میریم خونه یکی دوروز استراحت میکنیم. وقتی از دیدن هم سیر شدیم و همه جای اینجارو نشونت دادم برمیگردیم خونمون. - پس بچه چی؟ - بیخیال بیشتر از من و تو به دردونه مون رسیدگی میکنن. میخوام ماه عسل نرفته مون رو اینجا بگذرونیم. مثل بچه ها ذوق کرده بود و منم بیخیال منشی کم سن و سال که میدونستم پشت در فالگوش ایستاده و به حرفامون گوش میکنه گفتم: - ندا من عاشقتم. بخدا اومدی انگار دنیا رو بهم دادن. هیچوقت دیگه دلم نمیخواد یک لحظه هم ازت جدا بشم. - چی فکر کردی مگه من این مدت آب خوش از گلوم پایین رفت؟ بخدا اگه دیگه بذارم بیایی اینجا واسه خودت جا خوش کنی. - دیر رسیده بودی دامادم کرده بودن. - به جون تو با این ناخنام چشاشون رو درمیاوردم. خشم زنونه اش برام دوست داشتنی بود به حدی که دلم میخواست تا آخر عمر زیر سایه حمایت مردونه ام خنده های شاد و بیخیالش گوش فلک رو کر کنه. غصه هاش رو روی شونه ام حمل کنم و شبها روی سینه ام سنگینی سرش قلبم رو به تپش وادار کند پایان❤️❤️❤️❤️ ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝
هدایت شده از ٠
نكات مهم براي زوج هاي جوان💑 ١)باورهاي غلط و انتظارات نادرست را رها كنيد مثل اينكه همسرم را تغيير ميدهم! ، يا همينم كه هستم! ٢)احترام خانواده همسرتان را خدشه دار نكنيد. ٣)همسرتان را در موقعيتي قرار ندهيد كه مجبور به انتخاب ميان شما و خانواده اش باشد. ٤)همسرتان را با شخص ديگري مقايسه نكنيد (حتي در ذهنتان) ٥)براي همسرتان والد نباشيد، دوست و همراه باشيد. ٦)مشكلات جنسي تان را از ابتدا جدي بگيريد و در صورت لزوم با يك متخصص صحبت كنيد. ٧) احساس ناراحتي خود را پنهان نكنيد و سركوب نكنيد و صادقانه و با لحني مهربان مطرح كنيد. ٨)مسائل خصوصي زندگي زناشويي را با پدر و مادر، فاميل يا دوستان هرگز مطرح نكنيد. ٩) با شك و بدبيني زندگي نكنيد، اگر متوجه مسئله اي شك برانگيز شديد و شخصيت شكاكي نداريد، بدون قضاوت و با ارامش حتما مطرح كنيد و از كارهاي پليسي دوري كنيد. ١٠) در حضور ديگران با شوخي هاي بي مورد به خاطر خنده اطرافيان همسرتان را تحقير نكنی. ❤️کانال زوجهای بهشتی❤️ ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @zoje_beheshti ╚════ ✾ ✾ ✾ ╝